جمع بندی آیا با از بین رفتن شیطان، بدی هم از بین می رود؟

تب‌های اولیه

28 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا با از بین رفتن شیطان، بدی هم از بین می رود؟

سلام
سوالی داشتم :


آیا پس از ظهور ، و بعد از بین رفتن شیطان، شیطان درون یا همون نفس اماره هم از بین می رود ؟

آیا با از بین رفتن شیطان ، بدی ها هم از بین می رود ؟


با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صادق

toloue-khorshid-am;808249 نوشت:
سلام
سوالی داشتم :


آیا پس از ظهور ، و بعد از بین رفتن شیطان، شیطان درون یا همون نفس اماره هم از بین می رود ؟

آیا با از بین رفتن شیطان ، بدی ها هم از بین می رود ؟



با سلام وتشکر .
درباره کشتن و عدم کشتن شیطان در زمان امام زمان اختلاف وجود دارد (1) .از برخی متون استفاده می شود که شیطان در زمان امام زمان (ع) کشته می شود (2)، اما در برابر این دیدگاه برخی باور دارند که در زمان امام شیطان کشته نمی شود.پس آن روایات که در باره کشته شدن شیطان وجود دارد ،باید توجیه شود. مرحوم علامه طباطبایی این روایات را توجیه می کند(3) . شیطان در زمان امام زمان کشته نمی شود. در زمان حضرت سعی بر اغواگری دارد. برخي از آيات قرآن كه به طول زمان اغواگري شيطان پرداخته اند، به قرار زيرند:
الف - قال انظرني الي يوم يبعثون قال انك من المنظرين (اعراف ، 14-15) ؛ ابليس گفت: مرا تا روزي كه (مردم) برانگيخته مي شوند، مهلت ده (و زنده بگذار) ، (خداوند) فرمود: تو از مهلت داده شدگاني .
شیطان گفت : قال رب فانظرني الي يوم يبعثون قال فانك من المنظرين الي يوم الوقت المعلوم؛ (حجر، 36-38)
پروردگارا ، مرا تا روز رستاخيز مهلت ده (و زنده بگذار) ، فرمود تو از مهلت يافتگاني (اما نه تا روز رستاخيز ، بلكه) تا روز و وقت معيني.
مهلت خواستن ابليس تا هنگام برانگيختن مردم از آن رو بود كه تا بر پايي قيامت به اغواگري انسان ادامه دهد . خداوند به درخواست چنين مهلتي ، آن را نه تا زمان ياد شده ، بلكه تا روز معيني موافقت كرد. از اين كه ابليس ، در ادامه آيات مذكور در سوره مبارك اعراف و حجر، آن هم دوباره گفت: «همه آنان را اغوا مي كنم» گواه آن است مي دانست تا آخرين فرد از افراد بشر زنده بوده، به اغواي آنان دسترسي خواهد داشت؛ او از جمله «الي يوم الوقت المعلوم؛ تا روز وقت معلوم» فهميده بود كه منظور از روز معلوم ، آخرين روز عمر بشر زندگي كننده روي زمين بوده ، همين زمان، آخرين فرصتي است كه مي تواند به كار اغواي خود ادامه دهد. (4)
مقابله امام زمان با ظالمان :
يكى از حوادث مهم كه بعد از ظهور امام زمان(ع) به وجود مى‏آيد، مبارزه امام با دشمنان و مخالفان ظهور است. برخى از افراد و گروه‏ها حكومت عدالت گستر امام زمان(ع) را بر نمى‏تابند و با حضرت به جنگ مى‏پردازند. (5) امام نیز در ابتدا آنان را به اسلام و پذیرش حکومت فرا می خواند.بیش تر آنان جذب حکومت امام می شوند،اما آن عده که که بر لجاجت اصرار می ورزند ، حضرت با آن ها برخورد می نماید ؛ این امر می رساند که در عصر امام زمان آدم های بد و ظالم وجود دارد و امام با آن ها برخورد می نماید.
پس نه تنها نفس اماره سر جایش است بلکه خود شیطان نیز زنده خواهد بود وبه وسوسه خود برای بد بخت نمودن فرزدان آدم ادامه خواهد داد .

پی نوشت ها:
1. فرهنگ الفبای مهدویت،مجتبی تونه ای، قم ، 1388 مشهور، ص443-444 .
2. فيض كاشانى ،تفسير الصافي ، تهران، انتشارات الصدر ، 1415 ق، ج‏3، ص112.
3 سيد محمد حسين طباطبايى، الميزان فى تفسير القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين ، 1417 ق5 ، ج‏12، ص175.
4. فر هنگ الفبای مهدویت، ص443-444 .
5. بحارالانوار، ج 52، ص 353.

صادق;808947 نوشت:
با سلام وتشکر .
درباره کشتن و عدم کشتن شیطان در زمان امام زمان اختلاف وجود دارد (1) .از برخی متون استفاده می شود که شیطان در زمان امام زمان (ع) کشته می شود (2)، اما در برابر این دیدگاه برخی باور دارند که در زمان امام شیطان کشته نمی شود.پس آن روایات که در باره کشته شدن شیطان وجود دارد ،باید توجیه شود. مرحوم علامه طباطبایی این روایات را توجیه می کند(3) . شیطان در زمان امام زمان کشته نمی شود. در زمان حضرت سعی بر اغواگری دارد. برخي از آيات قرآن كه به طول زمان اغواگري شيطان پرداخته اند، به قرار زيرند:
الف - قال انظرني الي يوم يبعثون قال انك من المنظرين (اعراف ، 14-15) ؛ ابليس گفت: مرا تا روزي كه (مردم) برانگيخته مي شوند، مهلت ده (و زنده بگذار) ، (خداوند) فرمود: تو از مهلت داده شدگاني .
شیطان گفت : قال رب فانظرني الي يوم يبعثون قال فانك من المنظرين الي يوم الوقت المعلوم؛ (حجر، 36-38)
پروردگارا ، مرا تا روز رستاخيز مهلت ده (و زنده بگذار) ، فرمود تو از مهلت يافتگاني (اما نه تا روز رستاخيز ، بلكه) تا روز و وقت معيني.
مهلت خواستن ابليس تا هنگام برانگيختن مردم از آن رو بود كه تا بر پايي قيامت به اغواگري انسان ادامه دهد . خداوند به درخواست چنين مهلتي ، آن را نه تا زمان ياد شده ، بلكه تا روز معيني موافقت كرد. از اين كه ابليس ، در ادامه آيات مذكور در سوره مبارك اعراف و حجر، آن هم دوباره گفت: «همه آنان را اغوا مي كنم» گواه آن است مي دانست تا آخرين فرد از افراد بشر زنده بوده، به اغواي آنان دسترسي خواهد داشت؛ او از جمله «الي يوم الوقت المعلوم؛ تا روز وقت معلوم» فهميده بود كه منظور از روز معلوم ، آخرين روز عمر بشر زندگي كننده روي زمين بوده ، همين زمان، آخرين فرصتي است كه مي تواند به كار اغواي خود ادامه دهد. (4)

روز رستاخیز و با آخرین روز عمر بشر زندگی کننده رو زمین چه فرقی داره؟
وقتی که دیگه بشری رو زمین نباشه قیامت میشه.

منتظرنما;808952 نوشت:
روز رستاخیز و با آخرین روز عمر بشر زندگی کننده رو زمین چه فرقی داره؟
وقتی که دیگه بشری رو زمین نباشه قیامت میشه.


با سلام وتشکر .
روز رستاخیز با آخرین روز دنیا فرقش در این است که آخرین روز دنیا جز دنیا است . ولی روز ریتاخیز جز آحرت است .
اما پرسش شما در باره این که شیطان بعد از ظهور مهدی موعود بدست حضرت کشته می شود . عرض شد که در این باره جای تامل ودقت بشتر است که پاسخ قبل تقدیم شد مجددا سوال وپاسخ را ملاحظه بفرمایید .

با سلام

ممکن است تصور شود چون دنیا دار امتحان است و شیطان یکی از تکمیل‌کنندگان صحنة امتحان به شمار می‌آید، اگر او کشته شود و از بین برود، دیگر دنیا نمی‌تواند محل امتحان باشد و تکلیف و گناه و ثواب، معنای خود را از دست می‌دهد. برای این که چنین تصوری پیش نیاید، باید تصویری از زمان ظهور داشته باشیم. مرحوم سید بن طاووس در کتاب «سعد‌السعود» به نقل از کتاب «ادریس پیامبران» زمان ظهور را چنین به تصویر می‌کشد: «آن روز، زمانی است که زمین از کفر و شر و گناه پاک می‌شود و خداوند برای آن عصر، بندگانی را انتخاب می‌کند که قلب‌های آنها را برای ایمان امتحان کرده و درونشان را با ورع، اخلاص، یقین، تقوا، خشوع، صدق، حلم، صبر، وقار، پرهیزگاری، بی‌رغبتی نسبت به دنیا و اشتیاق به آنچه در نزد خداوند است، آزمایش نموده است.» از این تعابیر و روایاتی شبیه به این روایت، معلوم می‌شود که دوران حضور حضرت، دورانی است که از لحاظ معنوی و اخلاقی بسیار درخشان خواهد بود.
در آن زمان به دلیل پیشرفت فوق العاده بشر در عرصة عبادت و بندگی، امتحان و آزمایش بندگان نیز وارد مرحله جدیدی خواهد شد. به عبارت دیگر، وضعیت به گونه‌ای خواهد بود که عرصه‌ای برای شیطان نخواهد ماند و کسی نخواهد بود که از او پیروی نماید، و از روایت به زانو درآمدن شیطان و تسلیم شدن او، این مطلب، قابل استفاده است.برای این که معلوم شود چگونه ممکن است شیطانی که در طول تاریخ، افراد بسیاری را منحرف و گمراه کرده است، اثر خود را از دست بدهد، مثالی می‌زنیم: اگر به دانش‌آموزی که در مقطع ابتدایی یا راهنمایی تحصیل می‌کند گفته شود: جلسه امتحانی وجود دارد که به شخص اجازه داده می‌شود تا کتاب را همراه خود ببرد و در جلسة امتحان از آن استفاده نماید، او باور نمی‌کند. به این دلیل که با خود می‌اندیشد اگر کتاب در اختیار انسان باشد، امتحان مشکلی نخواهد داشت و همه سۆالات را می‌تواند از روی کتاب جواب دهد. اما این مسئله برای یک دانشجو حل شده است؛ زیرا می‌داند امتحان‌هایی وجود دارد که بردن و بازکردن کتاب، کمک قابل ملاحظه‌ای به انسان نمی‌کند؛ زیرا امتحان به قدری سطح بالا و دقیق است که بودن یا نبودن کتاب بی‌تأثیر است.در زمان حکومت حضرت نیز اولاً، به دلیل پاکی معنوی بسیار بالای جامعه، اصلاً امکان وجود شیطان نیست و جامعه وجود او را برنمی‌تابد و حتماً باید از بین برود تا طهارت زمین کامل شود؛ ثانیاً، با از بین رفتن شیطان، انسان‌ها با عوامل دیگری امتحان می‌شوند؛ زیرا هنوز نفس انسان ـ که او را دنبال خواسته‌های خود می‌کشد وجود دارد و مبارزه با نفس، جهاد بزرگی است که ربطی به وجود یا عدم وجود شیطان ندارد. انسان تا در دنیاست، امتحان می‌شود و با امتحان و اختیار و انتخاب، ارزش او معلوم می‌شود. از طرف دیگر، موارد امتحانی به فراخور پیشرفت معنوی انسان به قدری دقیق و ظریف می‌شود که حتی با نبودن شیطان هم امتحان تمام عیاری خواهد بود؛ و این دقیق بودن امتحان از، احادیثی معلوم می‌شود که بیان می‌کنند در آن دوران، گرفتن سود از برادر دینی حرام خواهد بود؛ هرکس هر مقدار که احتیاج دارد از جیب برادر دینی خود برخواهد داشت؛ برادر دینی از برادر دینی خود ارث خواهد برد؛ گرفتن وثیقه از برادران دینی حرام خواهد بود؛ کمک به برادر دینی واجب خواهد شد و بسیاری از مسائل دیگر که وقتی از ائمه علیهم السلام دربارة زمان آنها سۆال می‌شد، می‌فرمودند: «این حکم در زمان ظهور اجرا خواهد شد».

صادق;809797 نوشت:
روز رستاخیز با آخرین روز دنیا فرقش در این است که آخرین روز دنیا جز دنیا است . ولی روز ریتاخیز جز آحرت است
سلام استاد "صادق" عزيز
ولي اين برداشت به نظرم درست نمي آيد

شما خودتان فرموديد كه:

صادق;808947 نوشت:
مهلت خواستن ابليس تا هنگام برانگيختن مردم از آن رو بود كه تا بر پايي قيامت به اغواگري انسان ادامه دهد
اغواگري پس از مرگ ، اصلاً مقدور نيست كه بگوئيم ابليس از خدا خواسته انسان ها را پس از مرگشان فريب بدهد
لذا وقتي ابليس اصلاً امكانِ فريب انسان در آخرت را ندارد ، ديگر دليلي ندارد كه بگويد خدايا مرا تا آخرين روز آخرت مهلت بده
پس منظور ابليس ، فريب دادن تا آخرين روز دنيا بوده. لذا فرمايش خداوند در پاسخ به ابليس ، بايد وجه تمايزي با منظور ابليس داشته باشد

بنابر اين

"يوم وقت معلوم" بايد متفاوت از "آخرين روز دنيا" باشد ، نه متفاوت از آخرين روز آخرت

صادق;808947 نوشت:
از اين كه ابليس ، در ادامه آيات مذكور در سوره مبارك اعراف و حجر، آن هم دوباره گفت: «همه آنان را اغوا مي كنم» گواه آن است مي دانست تا آخرين فرد از افراد بشر زنده بوده، به اغواي آنان دسترسي خواهد داشت
آيا نميشود اينطور برداشت كرد كه منظور ابليس ، اين بوده كه:
همهء آنهايي را كه ميتوانم ، اغوا خواهم كرد

اگر فرض منيم كل انسانها 1000 نفر باشند ، ولي ابليس تا روز وقت معلوم بتواند 900 نفر را اغوا كند (و 100 نفر بعد از روز وقت معلوم زندگي كنند)
آن وقت براي ابليس ، اين 900 نفر ميشوند "همهء انسانها"

مثال زير خدايي نكرده تشبيه نيست ، فقط براي نزديك شدن به ذهن است:
مثل اينكه شما بگوئيد ميخواهم اعضاي اسك دين (فرضاً 100 تفر هستند) را با هزينه خودم به مشهد ببرم :Nishkhand:
بعد مدير سايت به شما بگويند فقط اعضاي آقا را مي تواني ببري (فرضاً 50 نفر)
و شما بگوئيد من همهء آنها را به مشهد خواهم برد

در اينجا منظور شما از

"همه" يعني همهء آنچه به شما اجازه داده شده ، يا همان 50 نفر

Reza-D;809831 نوشت:
سلام استاد "صادق" عزيز
ولي اين برداشت به نظرم درست نمي آيد

شما خودتان فرموديد كه:

اغواگري پس از مرگ ، اصلاً مقدور نيست كه بگوئيم ابليس از خدا خواسته انسان ها را پس از مرگشان فريب بدهد
لذا وقتي ابليس اصلاً امكانِ فريب انسان در آخرت را ندارد ، ديگر دليلي ندارد كه بگويد خدايا مرا تا آخرين روز آخرت مهلت بده
پس منظور ابليس ، فريب دادن تا آخرين روز دنيا بوده. لذا فرمايش خداوند در پاسخ به ابليس ، بايد وجه تمايزي با منظور ابليس داشته باشد

بنابر اين

"يوم وقت معلوم" بايد متفاوت از "آخرين روز دنيا" باشد ، نه متفاوت از آخرين روز آخرت

آيا نميشود اينطور برداشت كرد كه منظور ابليس ، اين بوده كه:
همهء آنهايي را كه ميتوانم ، اغوا خواهم كرد

اگر فرض منيم كل انسانها 1000 نفر باشند ، ولي ابليس تا روز وقت معلوم بتواند 900 نفر را اغوا كند (و 100 نفر بعد از روز وقت معلوم زندگي كنند)
آن وقت براي ابليس ، اين 900 نفر ميشوند "همهء انسانها"

مثال زير خدايي نكرده تشبيه نيست ، فقط براي نزديك شدن به ذهن است:
مثل اينكه شما بگوئيد ميخواهم اعضاي اسك دين (فرضاً 100 تفر هستند) را با هزينه خودم به مشهد ببرم :Nishkhand:
بعد مدير سايت به شما بگويند فقط اعضاي آقا را مي تواني ببري (فرضاً 50 نفر)
و شما بگوئيد من همهء آنها را به مشهد خواهم برد

در اينجا منظور شما از "همه" يعني همهء آنچه به شما اجازه داده شده ، يا همان 50 نفر

باسلام وتشکر .
اگر رضای عزیز و ذوق مند در پاسخ بنده مجددا دقت نمایید احتمال دارد که از نقد ش بر گردد .
ومثالی را که زده است بگونه ی دیگر تحریر کند .

صادق;809797 نوشت:
روز رستاخیز با آخرین روز دنیا فرقش در این است که آخرین روز دنیا جز دنیا است . ولی روز رستاخیز جز آحرت است
استاد عزيز من چند بار مجدداً متن شما را خواندم ، ولي همچنان به نظرم ميرسد كه "روز وقت معلوم" نميتواند "آخرين روز دنيا" باشد به دلايلي كه عرض شد
بلكه "آخرين روز دنيا" بايد روز درخواستي شيطان باشد و "روز وقت معلوم" روز ديگري باشد

البته در خواندن مجدد متن شما ، آيات 14 و 15 سوره اعراف توجهم را جلب كرد و چون در اين آيات خداوند به شيطان فرموده: "تو از مهلت داده شدگاني"
گويا خواستهء شيطان (مهلت تا روز رستاخيز) را اجابت كرده است

اما اين آيه هم نمي تواند دليل و مويد باشد ، چون دقيقاً در ادلهء بعدي نقض شده است!
آنجا كه خدا قيدي را به صحبت خود اضافه ميفرمايند كه: تو از مهلت داده شدگاني

تا روز وقت معلوم

استاد صادق عزيز ، به نظرم نقطهء مبهم اين جريان همين بخشي است كه از شما نقل قول كردم
شما در پاسخ به جناب "منتظرنما" فرموديد كه تفاوت در اين است كه آخرين روز دنيا جزء دنياست و روز رستاخيز جزء آخرت
خب قبول ، اما چه تفاوتي در مبحث ما ايجاد ميكند؟!

براي قبول شرايطي كه از قول علامه فرموديد ، ما بايد بپذيريم كه شيطان

"تا لحظهء رستاخيز كه جزء آخرت است" را از خدا مهلت خواسته است. خب سوال من اين است كه مگر در روز رستاخيز و يا به عبارت بهتر ، در آخرت ولي چند لحظه قبل از رستاخيز امكان فريب دادن انسان ها وجود دارد كه شيطان آن را درخواست كرده باشد؟


خب سرال من اين است كه مگر در روز رستاخيز و يا به عبارت بهتر ، در آخرت ولي چند لحظه قبل از رستاخيز امكان فريب دادن انسان ها وجود دارد كه شيطان آن را درخواست كرده باشد؟

چه عیب دارد ؟
شیطان تا آخرین لحظه تلاش خود را می کند تا انتقامش از بچه های آدم بگیرد .
بخصوص در لحظات آخر که فرصت برای توبه هم باقی نباشد لذا در هنگامه مرگ تا آخرین لحظه در پی اغوای فرد است تا اورا بی امان از دنیا روانه آخرت نماید .
فلسفه خوادند دعای عدیله همین است در مفاتیح ملاحظه بفرمایید .

صادق;809797 نوشت:

با سلام وتشکر .
روز رستاخیز با آخرین روز دنیا فرقش در این است که آخرین روز دنیا جز دنیا است . ولی روز ریتاخیز جز آحرت است .
اما پرسش شما در باره این که شیطان بعد از ظهور مهدی موعود بدست حضرت کشته می شود . عرض شد که در این باره جای تامل ودقت بشتر است که پاسخ قبل تقدیم شد مجددا سوال وپاسخ را ملاحظه بفرمایید .

لطفا به متن زیر از نوشته خودتان دقت کنین(آیه 36 سوره حجر)

صادق;808947 نوشت:
شیطان گفت: پروردگارا ، مرا تا روز رستاخيز مهلت ده (و زنده بگذار) ، فرمود تو از مهلت يافتگاني (اما نه تا روز رستاخيز ، بلكه) تا روز و وقت معيني.

شیطان از خداوند میخواهد که تا روز رستاخیز بهش مهلت داده شود تا بتواند همه انسان ها رو گمراه کند اما خداوند میگوید تو از مهلت یافتگانی نه تا روز رستاخیز اگه مقصود آخرین روز دنیا باشد،ابلیس باز هم میتواند همه انسان ها را فریب دهد و خداوند نمیگفت نه تا روز رستاخیز

صادق;809860 نوشت:
چه عیب دارد ؟
شیطان تا آخرین لحظه تلاش خود را می کند تا انتقامش از بچه های آدم بگیرد .
بخصوص در لحظات آخر که فرصت برای توبه هم باقی نباشد
لذا در هنگامه مرگ تا آخرین لحظه در پی اغوای فرد است تا اورا بی امان از دنیا روانه آخرت نماید .
فلسفه خوادند دعای عدیله همین است در مفاتیح ملاحظه بفرمایید .
قربانت بروم استاد خب بنده و جناب "منتظرنما" هم که همین را میگوئیم!
ما هم میگوئیم شیطان تا آخرین لحظه از
"دنیا" میخواهد انسان را فریب بدهد و آخرین فرصت شیطان فقط همین است. آخرین لحظه از دنیا

بعد از مرگ ، شیطان دیگر فرصتی برای فریب انسان ندارد که بخواهد از خدا درخواست کند که مرا تا آن لحظه مهلت بده

پس معقول این است که شیطان از خدا بخواهد او را تا

"آخرین روز دنیا" که امکانِ فریب هست مهلت بدهد
و وقتی خدا بگوید نه ، بلکه تا روز وقت معلوم مهلت داری ، معنایش این است که روز وقت معلوم روزی است بجز آخرین روز دنیا که شیطان طلب کرده بود

ضمناً من اصلاً نمیخواهم بگویم روز وقت معلوم لزوماً زمان ظهور حضرت مهدی(عج) است و روزی که میگویند ایشان ابلیس را گردن میزند
فقط میگویم لااقل روز قیامت نیست و روزی قبل از آن است. حالا همان زمان ظهور است یا نه ، این را دیگر نمیدانم
البته به عنوان یک احتمال مطرح است اما شاید باشد ، شاید هم نباشد

سلام

تو اون توضیحی که کارشناس محترم لطف کردن گفتن در مورد شیطان فرقش این هست که گفته شده که شیطان تا نفخه اول صور یعنی تا لحظه ای که آخرین انسان بمیره زنده میمونه

در حالی که گفته شده بین نفخه اول تا دوم 40 یا 400 سال فاصله است و احتمالا منظور شیطان نفخه دوم بود

اشتباهی که اینجا پیش میاد این هست که شیطان گفته تا قیامت مهلت بده زنده بمونم نگفته تا قیامت مهلت بده مردم رو فریب بدم

این اشتباه رخ میده و تصور میشه که چون بعد از نفخه اول امتحان برداشته میشه پس فریب مردم معنی نداره اینجا مساله زنده موندن هست نه فریب مردم

____________________________________________________________________________________________________________________________________

یه نظریه دیگه هم پیدا کردم که گفته شده ممکنه مرگ شیطان زمانی باشه که تکلیف هست ولی کسی معصیت نمیکنه که دوران پرشکوه بعد از ظهوره

یعنی وقتی کسی معصیت نمیکنه دیگه نیازی به شیطان نیست
در حالی که تو نظریه اول گفته شده تا وقتی تکلیف هست شیطان هست اینجا میگه تا وقتی معصیت هست شیطان هست

البته اینکه بعد از ظهور با اینکه تکلیف هست ولی معصیت نباشه یا تا قبل رجعت نباشه اینم یه سواله؟ که از کجا میدونیم هست یا نیست؟ از کجا بدونیم بعد از کشتن دشمنان و برقراری عدل معصیت از بین میره؟ و نظر کاشناس محترم احتمالا این هست که از بین نمیره

هم برای قیامت و هم ظهور و هم رجعت روایت مرگ شیطان داریم

http://www.tebyan.net/QuranIndex.aspx?pid=219455

منتظرنما;809914 نوشت:
لطفا به متن زیر از نوشته خودتان دقت کنین(آیه 36 سوره حجر)

شیطان از خداوند میخواهد که تا روز رستاخیز بهش مهلت داده شود تا بتواند همه انسان ها رو گمراه کند اما خداوند میگوید تو از مهلت یافتگانی نه تا روز رستاخیز اگه مقصود آخرین روز دنیا باشد،ابلیس باز هم میتواند همه انسان ها را فریب دهد و خداوند نمیگفت نه تا روز رستاخیز



با سلام وتشکر .
در آیه سخن از روز معیین ( وقت معلوم ) آمده . این تعبیر ممکن است به معنای روز ظهور مهدی موعود باشد .
ممکن است ناظر به روز قیامت باشد .
چنان که قبلا اشاره شد دو رویکرد در این باب مطرح است .
شما در تعبیر آیه دقت بفرمایید ونه در تعبیر ترجمه ها .

Reza-D;809925 نوشت:
قربانت بروم استاد خب بنده و جناب "منتظرنما" هم که همین را میگوئیم!
ما هم میگوئیم شیطان تا آخرین لحظه از
"دنیا" میخواهد انسان را فریب بدهد و آخرین فرصت شیطان فقط همین است. آخرین لحظه از دنیا

بعد از مرگ ، شیطان دیگر فرصتی برای فریب انسان ندارد که بخواهد از خدا درخواست کند که مرا تا آن لحظه مهلت بده

پس معقول این است که شیطان از خدا بخواهد او را تا

"آخرین روز دنیا" که امکانِ فریب هست مهلت بدهد
و وقتی خدا بگوید نه ، بلکه تا روز وقت معلوم مهلت داری ، معنایش این است که روز وقت معلوم روزی است بجز آخرین روز دنیا که شیطان طلب کرده بود

ضمناً من اصلاً نمیخواهم بگویم روز وقت معلوم لزوماً زمان ظهور حضرت مهدی(عج) است و روزی که میگویند ایشان ابلیس را گردن میزند
فقط میگویم لااقل روز قیامت نیست و روزی قبل از آن است. حالا همان زمان ظهور است یا نه ، این را دیگر نمیدانم
البته به عنوان یک احتمال مطرح است اما شاید باشد ، شاید هم نباشد

سلام وتقدیر .
رضای عزیز از دقت و پیگری واظهار نظر تان در این مسله همانند مسایل دیگر تقدیر می شود .
و چقدر زیبا است که جناب شما وجناب منتظر نما با علاقه در این گونه مسایل علمی تلاش می کنید تا حقایق روشن تر شود .
ولی توجه داشته باشید که هر اندازه بشتر دقت شود نکته جدید از دل این معارف در می آید . لذا در این نوبت به سپاس الطاف تان با نگاه متفاوت عرض می نمایم :
در قرآن تأکید شده که ابلیس تا زمان وقت معلوم مهلت دارد اما در این که منظور از آیه «. . . الی یوم الوقت المعلوم» (1) چه روزی است، مفسران احتمالات متعددی داده­اند:
بعضی گفته اند: مراد پایان جهان مادی و برچیده شدن نظام تکلیف است، چرا که در این روز همه موجودات زنده می میرند. تنها ذات پروردگار باقی می ماند. خداوند فرموده: "کل ُّشیء هالک الاّ وجهه "(1) این قول را به ابن عباس نسبت داده اند که گفته : مراد از وقت معلوم آخرین روز تکلیف است. (2)
"یعنی روز نفحه اول که همه خلایق می میرند" طبق این تفسیر خدا با بعضی از خواسته های شیطان موافقت
فرموده است ؛ یعنی شیطان اجازه گرفت تا زنده بودن آخرین انسان بتواند به وسوسه بنی آدم ادامه دهد.
برخی گفته اند: منظور زمان معیّنی است که تنها خداوند از آن آگاهی دارد.
تفسیر اوّل با ظواهر آیات و نص برخی روایات مناسب تر است، امام صادق (ع) فرمود: ابلیس بین نفحه اوّل و دوّم می میرد. (3)
یکی از مفسران بزرگ معاصر می فرماید: این وجه که مراد از وقت معلوم آخرین روز تکلیف باشد، وجه خوبی است. تنها عیبش این است که این عقیده مبتنی بر این احتمال است که تکلیف تا وقتی است که انسان در دنیا زنده باشد.
تا انسان زنده است، تکلیف وجود دارد و تا تکلیف است، اغوای شیطان هم هست، در نتیجه تا آخرین روز تکلیف، شیطان زنده است. در صورتی که از آیات قرآنی این طور استفاده نمی شود. از آیات الهی برداشت می­شود تا اغوا و معصیت در زمین وجود دارد، شیطان هم وجود دارد، نه اینکه تا انسان زنده است و تکلیف دارد، شیطان زنده است.
بنابراین، بر حسب باور قرآنی، ممکن است انسان باشد، تکلیف هم داشته باشد، در عین حال شیطان زنده نباشد.
بشر به سوی کمال در حرکت است. بالأخره روزی فرا خواهد رسید که مجتمع بشری از گناه رهایی یافته و به خیر و صلاح خالص نایل شود، به نحوی که روی زمین جز خدا کسی پرستش نشود. بساط کفر و فسق و آلودگی برچیده گردد. از جمله می خوانیم :
ولقد کتبنا فی الزّبور من بعد الذّکر ان الاءرض یرثها عبادی الصالحون ؛
در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم که زمین را بندگان صالح من به ارث می برند. (4)
در جای دیگر می خوانیم: "وعدالله الّذین آمنوُا منکم و عملواالصالحات لَیَسْتَخْلفَنَّهُمْ فی الاءرض. . . یعبدوننی لا یُشرکوُن بی شیئاً؛
خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، وعده می دهد که آن ها را قطعاً خلیفه روی زمین خواهد کرد. . . در آن وقت تنها مرا می پرستند و چیزی را برای من شریک نخواهند ساخت". (5) وقت معلوم، روزی است که جامعه بشری اصلاح شده و در زمین گناهی صورت نگیرد و ریشه فساد به کلّی کنده شود، نه روز مرگ عمومی موجودات زنده و انسان ها "نفحه اوّل ". (6)
از امام صادق می‌پرسند: آن روز چه روزی است‌؟ آیا تا قیامت مهلت داده شده است‌. فرمود: خدا شیطان را تا روز ظهور حضرت مهدی‌(ع) مهلت داد که در آن روز شیطان را می‌کشد. (7)
این آیات دلالت دارند که شیطان همزمان با ظهور حضرت مهدی ‌که روز صلاح جامعه انسانی است‌، از بین می‌رود و دیگر سلطه‌ای بر بندگان خدا ندارد.

پی نوشت ها :
1. ص (38) آیه 81.
2. قصص (28 آیه 88.
3. تفسیر نمونه، ج 11، ص 71و ج 19، ص 343.
4. انبیاء (21 )آیه 105.
5. نور (24 )آیه 55.
6. المیزان، ج 12، ص 230ـ 232.
7. همان‌، ص 175.

میثم2;810058 نوشت:
اشتباهی که اینجا پیش میاد این هست که شیطان گفته تا قیامت مهلت بده زنده بمونم نگفته تا قیامت مهلت بده مردم رو فریب بدم
سلام برادر "ميثم"
اين نظريه هم جاي بحث دارد. من سه مورد به ذهنم ميرسد كه ميپرسم:

1 - تا جايي كه من ميدانم بين صور اول و دوم ، هيچ كسي زنده نخواهد ماند و همه بايد بميرند و از صحنهء هستي محو بشوند. البته گروهي از علما ميگويند كه ممكن است بعضي از صالحين زنده بمانند ولي آنها نيز در نهايت خواهند مرد چون قرار است كل اين دنيا برچيده شود. پس اساس امر الهي اين بوده كه در نفخهء اول تمام موجودات بميرند ، ابليس چطور و بر چه مبنايي خواسته كه استثناء باشد؟!

2 - به فرض كه كسي هم قرار باشد بعد از نفخهء اول زنده بماند (لااقل تا مدتي قبل از نفخهء دوم). اما طبق نظر علما اين صالحين و معصومين(ع) هستند كه امكان زنده ماندن بعد از صور را دارند ، پس باز هم سوال پيش ميايد كه ابليس بر چه مبنايي درخواست كرده كه در كنار صالحين قرار بگيرد؟!

3 - استاد "صادق" طبق منبعي كه قرار دادند (فرهنگ البفاي مهدويت) اينطور نوشتند كه:

صادق;808947 نوشت:
مهلت خواستن ابليس تا هنگام برانگيختن مردم از آن رو بود كه تا بر پايي قيامت به اغواگري انسان ادامه دهد
البته شايد هم به قول شما ابليس صرفاً زنده ماندن را درخواست كرده تا زمان محاكمهء خود را هر چه بيشتر به تاخير بيندازد و نظر بالا اشتباه باشد. ولي اين منبع ، خواست ابليس را تنها به منظور اغواگري ميداند كه در نتيجه ، ديگر دليلي ندارد كه ابليس بخواهد چدين سال بين نفخهء اول و دوم زنده باشد ، چون در اين بازه زماني ديگر كسي نيست كه ابليس بخواهد او را فريب بدهد

صادق;810099 نوشت:
رضای عزیز
سلام مجدد استاد گرامي
تشكر بابت توضيحات كاملي كه فرموديد. با اجازه چند نكته را عرض ميكنم

صادق;810099 نوشت:
امام صادق (ع) فرمود: ابلیس بین نفحه اوّل و دوّم می میرد

صادق;810099 نوشت:
از امام صادق می‌پرسند: آن روز چه روزی است‌؟ آیا تا قیامت مهلت داده شده است‌؟ فرمود: خدا شیطان را تا روز ظهور حضرت مهدی‌(ع) مهلت داد که در آن روز شیطان را می‌کشد
بين همين دو روايت تناقض وجود دارد. مگر اينكه بگوئيم:
يا يكي از اين دو روايت حقيقت ندارد
يا اينكه ظهور حضرت مهدي(عج) بين نفخهء اول و دوم واقع ميشود!

صادق;810099 نوشت:
بعضی گفته اند: مراد از روز وقت معلوم ، پایان جهان مادی و برچیده شدن نظام تکلیف است
خب استاد ، بنده ايرادي كه به اين برداشت مي گيرم در اين بخش نيست. قائلين به اين عقيده ميگويند روز وقت معلوم ، همان پايان جهان مادي است. سوال من اين است كه پس روز درخواستي ابليس كدام روز بوده كه خداوند آن را اجابت نكرده بلكه (به زعم قائلين به اين نظر) ابليس را تا پايان دنيا مهلت داده؟

نميشود كه ابليس بگويد: خدايا مرا تا آخرين روز دنيا مهلت بده
بعد خداوند پاسخ بدهد: نه تو را تا آخرين روز دنيا مهلت نميدهم ، بلكه تا آخرين روز دنيا مهلت ميدهم!!!

صادق;810099 نوشت:
بالأخره روزی فرا خواهد رسید که مجتمع بشری از گناه رهایی یافته و به خیر و صلاح خالص نایل شود، به نحوی که روی زمین جز خدا کسی پرستش نشود. بساط کفر و فسق و آلودگی برچیده گردد. از جمله می خوانیم :
ولقد کتبنا فی الزّبور من بعد الذّکر ان الاءرض یرثها عبادی الصالحون ؛
در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم که زمین را بندگان صالح من به ارث می برند. (4)
در جای دیگر می خوانیم: "وعدالله الّذین آمنوُا منکم و عملواالصالحات لَیَسْتَخْلفَنَّهُمْ فی الاءرض. . . یعبدوننی لا یُشرکوُن بی شیئاً؛
خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، وعده می دهد که آن ها را قطعاً خلیفه روی زمین خواهد کرد. . . در آن وقت تنها مرا می پرستند و چیزی را برای من شریک نخواهند ساخت". (5) وقت معلوم، روزی است که جامعه بشری اصلاح شده و در زمین گناهی صورت نگیرد و ریشه فساد به کلّی کنده شود، نه روز مرگ عمومی موجودات زنده و انسان ها "نفحه اوّل ". (6)
اگر من از طرفداران نظريه اول بودم ، اين دلايل را رد ميكردم. به اين شكل:
اينكه خدا وعده داده كه زمين به صالحين برسد و بساط فسق و آلودگي برچيده شود ، منافاتي با زنده بودن ابليس ندارد
چون ميتوان حكومت صالحين را اينطور تعبير كرد كه ابليس هست ، وسوسه هم هست ، اما انسان ها به آن حد از رشد و كمال رسيده اند كه ديگر وسوسهء ابليس در آنها اثري نخواهد داشت
بنابراين آياتي كه حكومت صالحين را وعده ميدهند نمي توانند دليل اثباتِ مردن ابليس تا قبل از قيامت باشند


استاد "صادق" عزيز نميدانم جسور بودن از منظر شما خوب است يا نه
من هم واقعاً سواد زيادي ندارم و قصد جسارت به بزرگان را هم ندارم
اما در مواردي در ترجمه ها و تفاسير به نظرم ميرسد كه برخي استدلال ها آنچنان هم قوي نيستند

بسم الله الرحمن الرحیم

صادق;810099 نوشت:
در قرآن تأکید شده که ابلیس تا زمان وقت معلوم مهلت دارد اما در این که منظور از آیه «. . . الی یوم الوقت المعلوم» (1) چه روزی است، مفسران احتمالات متعددی داده­اند:

عرض سلام و ادب

استاد گرامی اگر اجازه بفرمائید این مطلب را از دیدگاه حکمت بنگریم،حضرتعالی واقفید که عالم قیامت به حسب ترتیب عوالم

وجود هم اکنون هم موجود است و سخن از وقت و زمان در برپایی قیامت نیست یعنی اینطور نیست که قیامت نباشد و در زمانی

موجود شود و این بعدیت در مورد قیامت بعدیت رتبی است نه زمانی،این یک اصل

اصل دوم اینکه شیطان رجیم لعین تا جایی محدوده ی نفوذ دارد و در مرتبه عقل نمی تواند رسوخ و نفوذ داشته باشد

تعبیر قرانیش را هم داریم مرتبه ی مخلَصین،اینجا دیگر محدوده ی فعالیت شیطان نیست،بنابراین اگر انسانی

که معدود هم هستند شاید در حدّ کملین و معصومین و مخلَصین در دژ مستحکم عقل قرار گرفت یعنی وارد عوالم عقل شد(در مراتب وجود

همان مرتبه ی قیامت می شود) دیگر شیطان در او نفوذ نخواهد داشت و نخواهد توانست وی را اغوا کند،لذا سایر انسانها تا برپایی قیامت

امکان اغوایشان هست،امّا یک نکته ی دیگر هم با توجه به احادیث ظهور وجود دارد و آن اینکه با ظهور صاحب الامر (عج) مردم 69 جزء از علم

را که هفتاد جزء است درخواهند یافت و حضرتعالی ترادف علم و عقل را می دانید،لذا می توان نتیجه گرفت که با ظهور مولا عجل الله تعالی

فرجه الشریف،نفوذ شیطان و اغوای او کلا از بین نمی رود امّا بسیار ضعیف می گردد چرا که مردم به لحاظ عقل(حال نظری و عملی)آنقدر

کمال می یابند که اغوای شیطان در آنها کمتر اثر می کند.

اصل سوم این است که شیطان اصولا وجود و موجودی اغواگر است ماهیت وجودیش این است، بنابراین هرگز از اغوا دست بر نمی دارد،

مگر اینکه دیگر وجود نداشته باشد،یا موانعی بر سر ظهور وجود او باشد که این مانع می تواند ورود مردم به حیطه ی عقل باشد،حال یا

با ظهور امام زمان(عج)یا با برپایی قیامت کبری برای عموم انسان یا برپایی قیامت هر شخص که در همین دنیا اتفاق می افتد و معنایش

این است که چنین شخصی از عوالم ماده و مثال عبور کرده و در عالم عقل حضور دارد(همان مخلَصین).

Reza-D;810101 نوشت:
سلام مجدد استاد گرامي
تشكر بابت توضيحات كاملي كه فرموديد. با اجازه چند نكته را عرض ميكنم

بين همين دو روايت تناقض وجود دارد. مگر اينكه بگوئيم:
يا يكي از اين دو روايت حقيقت ندارد
يا اينكه ظهور حضرت مهدي(عج) بين نفخهء اول و دوم واقع ميشود!

خب استاد ، بنده ايرادي كه به اين برداشت مي گيرم در اين بخش نيست. قائلين به اين عقيده ميگويند روز وقت معلوم ، همان پايان جهان مادي است. سوال من اين است كه پس روز درخواستي ابليس كدام روز بوده كه خداوند آن را اجابت نكرده بلكه (به زعم قائلين به اين نظر) ابليس را تا پايان دنيا مهلت داده؟

نميشود كه ابليس بگويد:خدايا مرا تا آخرين روز دنيا نهلت بدهبعد خداوند پاسخ بدهد:نه تو را تا آخرين روز دنيا مهلت نميدهم ، بلكه تا آخرين روز دنيا مهلت ميدهم!!!

اگر من از طرفداران نظريه اول بودم ، اين دلايل را رد ميكردم. به اين شكل:
اينكه خدا وعده داده كه زمين به صالحين برسد و بساط فسق و آلودگي برچيده شود ، منافاتي با زنده بودن ابليس ندارد
چون ميتوان حكومت صالحين را اينطور تعبير كرد كه ابليس هست ، وسوسه هم هست ، اما انسان ها به آن حد از رشد و كمال رسيده اند كه ديگر وسوسهء ابليس در آنها اثري نخواهد داشت
بنابراين آياتي كه حكومت صالحين را وعده ميدهند نمي توانند دليل اثباتِ مردن ابليس تا قبل از قيامت باشند


استاد "صادق" عزيز نميدانم جسور بودن از منظر شما خوب است يا نه
من هم واقعاً سواد زيادي ندارم و قصد جسارت به بزرگان را هم ندارم
اما در مواردي در ترجمه ها و تفاسير به نظرم ميرسد كه برخي استدلال ها آنچنان هم قوي نيستند

باسلام وتشکر .
جسارت علمی شما ستودنی است .
تحلیل و اظهار نظر تان دلیل بر آگاهی وشناخت تان از مسله است .
ولی در مجموع در این باب گفته های پیسن قابل قبول است وبه گفته حافظ :
حدیث از مطرب ومی گو وراز از دهر کمتر جو
کسی نکشود و نگاشید به حکمت این معما را .
مسله مورد بحث از این قبیل است آنچه از آموزه های دینی در این باب بدست می همان است که عرض شد .
در این نوبت به عنوان تکمیل بحث باید اشاره شود :
بنا بر نظر علامه وجود دعوت کننده به گناه و فساد و ظلم از ارکان وجود انسانی و اراده داشتن او است ،همچنان که وجود دعوت کننده به صلاح و خیر از ارکان آن است . اگر بشر قدرت بر فساد و دعوت کننده بر فساد نداشته باشد ،انتخاب و اراده داشتن معنای خود را از دست داده و اطاعت اختیاری نیز معنا ندارد. زیرا مطیع زمانی است که طاعت به اختیار و انتخاب از او سر زده باشد ،نه زمانی که طاعت به الزام از او صادر شده و او جز بر طاعت، گرایش و دعوت کننده ای نداشته باشد.
اما رکن دعوت کنندگی بر فساد و گناه نفس است و شیطان های جنی موید نفس هستند ،نه اینکه ابلیس رکن بوده و نبود او مساوی نبود رکن دعوت گری به فساد نیست .
انسان دارای شیطان درونی است که نفس می باشد و هدایتگر درونی که عقل می باشد و شیطان جن موید نفس و ملائکه موید عقل هستند . در زمان ظهور عقل انسان ها تقویت می گردد و رشد می کند و بر نفس غالب شده ، آن را به خدمت خود می گیرد و شیطان درونی مهار شده ، یا کشته می گردد و این به معنای بر چیده شدن نظام امتحان و اختیار نیست تا فلسفه خلقت خدشه دار شود.

صادق;810112 نوشت:
حدیث از مطرب و می گوي و راز از دهر کمتر جو
کسی نگشود و نگاشید به حکمت این معما را
اسرار ازل را نه تو داني و نه من
وين حرفِ معما نه تو خواني و نه من

هست از پس پرده گفتگوي من و تو
چون پرده بر افتد نه تو ماني و نه من

يكي از روحانيون نقل ميكردند كه در ابتداي جواني و شروع درس حوزه ، به استاد خود گفتم:

استاد مردم فلان مسئله را جور ديگري برداشت ميكنند
استادم به من گفت:
تو كه چيزي نگفتي؟!!
گفتم:
نه استاد نگفتم. چطور مگر؟
استادم گفتند:
ظرفيتش نيست....

اين هم نظر شخصي من است استاد:

يقين دارم كه اين وادي برون از حكم و احكام است
همي جويم من آن روحي كه غير از شكل و اندام است

نمي دانم كجـــا بايد بجــــويم روح دنيا را
دلم درگير

"تاريكي" ، تنم درگير "ايام" است

"زماني" ، "روز و شب ها" را دليل از وقت دانستم
و حالا دانم اين دنيا نه در روز و نه در شام است

"زماني" را كه آوردم سند ، در "مصرع قبلي"
ز وصفِ بود و نابودش ، دگر اين عقل ناكام است

چو گفتم

"مصرع قبلي" ندانم از چه رو گفتم!
نه
"قبلي" هست و نه "بعدي" ، تمامش ظن و اوهام است

ميان

"قبل" و "بعد" اينك معلق مانده ام ، حيران
كه حيرت بهر من تنها حبيب و ختم و فرجام است

Reza-D;810128 نوشت:
اسرار ازل را نه تو داني و نه من
وين حرفِ معما نه تو خواني و نه من

هست از پس پرده گفتگوي من و تو
چون پرده بر افتد نه تو ماني و نه من

يكي از روحانيون نقل ميكردند كه در ابتداي جواني و شروع درس حوزه ، به استاد خود گفتم:

استاد مردم فلان مسئله را جور ديگري برداشت ميكنند
استادم به من گفت:
تو كه چيزي نگفتي؟!!
گفتم:
نه استاد نگفتم. چطور مگر؟
استادم گفتند:
ظرفيتش نيست....

اين هم نظر شخصي من است استاد:

يقين دارم كه اين وادي برون از حكم و احكام است
همي جويم من آن روحي كه غير از شكل و اندام است

نمي دانم كجـــا بايد بجــــويم روح دنيا را
دلم درگير

"تاريكي" ، تنم درگير "ايام" است

"زماني" ، "روز و شب ها" را دليل از وقت دانستم
و حالا دانم اين دنيا نه در روز و نه در شام است

"زماني" را كه آوردم سند ، در "مصرع قبلي"
ز وصفِ بود و نابودش ، دگر اين عقل ناكام است

چو گفتم

"مصرع قبلي" ندانم از چه رو گفتم!
نه
"قبلي" هست و نه "بعدي" ، تمامش ظن و اوهام است

ميان

"قبل" و "بعد" اينك معلق مانده ام ، حيران
كه حيرت بهر من تنها حبيب و ختم و فرجام است

حالا شد .
اما انصافش آن است که باید درپی کشف اسرار عالم وآدم تلاش نمود .
به قول حافظ :
دست از طلب ندارم تا کام دل بر آید
یا جان رسد به جانان یا جان ز تن در آید

حبیبه;810110 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب

استاد گرامی اگر اجازه بفرمائید این مطلب را از دیدگاه حکمت بنگریم،حضرتعالی واقفید که عالم قیامت به حسب ترتیب عوالم

وجود هم اکنون هم موجود است و سخن از وقت و زمان در برپایی قیامت نیست یعنی اینطور نیست که قیامت نباشد و در زمانی

موجود شود و این بعدیت در مورد قیامت بعدیت رتبی است نه زمانی،این یک اصل

اصل دوم اینکه شیطان رجیم لعین تا جایی محدوده ی نفوذ دارد و در مرتبه عقل نمی تواند رسوخ و نفوذ داشته باشد

تعبیر قرانیش را هم داریم مرتبه ی مخلَصین،اینجا دیگر محدوده ی فعالیت شیطان نیست،بنابراین اگر انسانی

که معدود هم هستند شاید در حدّ کملین و معصومین و مخلَصین در دژ مستحکم عقل قرار گرفت یعنی وارد عوالم عقل شد(در مراتب وجود

همان مرتبه ی قیامت می شود) دیگر شیطان در او نفوذ نخواهد داشت و نخواهد توانست وی را اغوا کند،لذا سایر انسانها تا برپایی قیامت

امکان اغوایشان هست،امّا یک نکته ی دیگر هم با توجه به احادیث ظهور وجود دارد و آن اینکه با ظهور صاحب الامر (عج) مردم 69 جزء از علم

را که هفتاد جزء است درخواهند یافت و حضرتعالی ترادف علم و عقل را می دانید،لذا می توان نتیجه گرفت که با ظهور مولا عجل الله تعالی

فرجه الشریف،نفوذ شیطان و اغوای او کلا از بین نمی رود امّا بسیار ضعیف می گردد چرا که مردم به لحاظ عقل(حال نظری و عملی)آنقدر

کمال می یابند که اغوای شیطان در آنها کمتر اثر می کند.

اصل سوم این است که شیطان اصولا وجود و موجودی اغواگر است ماهیت وجودیش این است، بنابراین هرگز از اغوا دست بر نمی دارد،

مگر اینکه دیگر وجود نداشته باشد،یا موانعی بر سر ظهور وجود او باشد که این مانع می تواند ورود مردم به حیطه ی عقل باشد،حال یا

با ظهور امام زمان(عج)یا با برپایی قیامت کبری برای عموم انسان یا برپایی قیامت هر شخص که در همین دنیا اتفاق می افتد و معنایش

این است که چنین شخصی از عوالم ماده و مثال عبور کرده و در عالم عقل حضور دارد(همان مخلَصین).

باسلام وتقدیر .
فیلسو فانه های جناب عالی مگر رضا را قانع نمایید .
گرچه این رضا را که من می شناسم بعید است بدون شعر قانع شود !!

صادق;810161 نوشت:
باسلام وتقدیر .
فیلسو فانه های جناب عالی مگر رضا را قانع نمایید .
گرچه این رضا را که من می شناسم بعید است بدون شعر قانع شود !!

سلام علیکم و رحمة الله

استاد بزرگوار گمان نمی کنم با شعر عقل انسان قانع شود

شعر نهایتا حس و خیال انسان را تأمین می کند مگر اینکه

شرح منظومه ی جناب ملا هادی سبزواری(ره) باشد.

صادق;810161 نوشت:
گر چه این رضا را که من می شناسم بعید است بدون شعر قانع شود!!
:iran:

حبیبه;810168 نوشت:
شرح منظومه ی جناب ملا هادی سبزواری(ره)
علاقه به فلسفه را همين شما دو بزرگوار در دل من انداختيد و دارم پي گيري ميكنم
اما جالب است همين كه خواستم شروع به خواندن فلسفه كنم ، همسرم بيمار شد

ولي دليل آن را اينطور فهميدم كه خداوند ميخواهد بگويد:
رضا جان ، تمامِ فلسفه همين است كه به همسرت برسي. باقيش صرفاً تئوري است كه البته براي يادگيري و تكميل سواد بسيار خوب است
اما استاد فلسفه بشوي ولي عملت مشكل داشته باشد به چه دردي ميخورد؟ عملت را اصلاح كن داداش!
من راه عمل و رسيدن به نتيجه را برايت فراهم كردم. هلو برو تو گلو! ، ديگر چه ميخواهي آقا رضا؟

يك بندهء خدايي كه استاد نوشتن اشعار فلسفي است ، شعري نوشته بود درمورد عارفي كه همسرش او را اذيت ميكرد و عارف از دست او خسته شده بود
اما عارف بعدها خواب ديد كه خداوند به او ميگويد:

بابا جان تو هِي عرفانِ تئوري ميخواني ، من چند واحد عملي برايت فراهم كردم كه پاس كني و قبول بشي

داستانِ آن عارف زبان حال ماست كه صبح تا شب دنبال كليد ميگرديم ، ولي غافليم كه خداوند صد تا كليد دور و بر ما قرار داده
خدا رحمت كند آن شاعر بندهء خدا را

Reza-D;810185 نوشت:
:iran:

علاقه به فلسفه را همين شما دو بزرگوار در دل من انداختيد و دارم پي گيري ميكنم
اما جالب است همين كه خواستم شروع به خواندن فلسفه كنم ، همسرم بيمار شد

ولي دليل آن را اينطور فهميدم كه خداوند ميخواهد بگويد:
رضا جان ، تمامِ فلسفه همين است كه به همسرت برسي. باقيش صرفاً تئوري است كه البته براي يادگيري و تكميل سواد بسيار خوب است
اما استاد فلسفه بشوي ولي عملت مشكل داشته باشد به چه دردي ميخورد؟ عملت را اصلاح كن داداش!
من راه عمل و رسيدن به نتيجه را برايت فراهم كردم. هلو برو تو گلو! ، ديگر چه ميخواهي آقا رضا؟

عرب صحرانشینی بر شتر دو لنگه، جوال بار كرده و خود بر روی آن نشسته بود. اتفاقا مردی فیلسوف نما و پر حرف که پیاده همراه او شده بود از او پرسید : «وطن تو کجاست ؟»
عرب بادیه نشین جواب داد : «بادیه ...»

فیلسوف نما : «در این دو لنگه جوال چه داری ؟»

اعرابی : «در یک لنگه گندم و در لنگه ی دیگر ریگ.»

فیلسوف نما : «چرا ریگ بار کردی ؟»

اعرابی : «تا آن لنگه جوال سنگینی نکند و نیفتد.»

فیلسوف نما : «عقل حکم می کند که نیمی از گندم را در لنگه ی دیگر بریزی که هم دو لنگه هم اندازه شود و هم بار شتر زیاد نشود.»

اعرابی : «آفرین بر تو ای حکیم فرزانه. پس چرا تو با این عقل و حکمت پیاده روی ؟ تو باید بر شتر من سوار شوی ...»

سپس از او پرسید :


این چنین عقل و کفایت که تو راست
تو وزیری یا شهی ؟ بر گوی راست

فیلسوف نما : «نه شاهم، نه وزیر، بلکه یک فرد معمولی هستم.»

اعرابی : «شتر و گاو چند تا داری ؟»

فیلسوف نما : «هیچ، چرا این قدر سوال می کنی ؟»

اعرابی : «در دُکانت چه جنسی داری ؟»

فیلسوف نما : «نه دکان دارم و نه جنسی.»

اعرابی : «نقد چه داری ؟ تو که کیمیای علم را در دست داری و عقلت مثل گوهر است باید خیلی مالدار باشی.»

فیلسوف نما : «من هیچ ندارم حتی غذای شب هم ندارم.»
پا برهنه تن برهنه می روم
هر که نانی می دهد آن جا روم
مر مرا این حکمت و فضل و هنر
نیست حاصل جز خیال درد سر

اعرابی : «برو از من دور شو تا شومی تو مرا نگیرد.»
یک جوالم گندم و دیگر ز ریگ
به بود زین حیله های مرده ریگ

آیا واقعا عقل و علمی که از آن نه دنیا به دست آید و نه آخرت، سوده ای دارد ؟ حکمتی که از وهم و خیال و سفسطه و مغلطه پدید آمده و کاربردی ندارد نبودش بهتر است. دکان های کلامی و فلسفی و مکتب های گوناگون جز سردرگمی برای بشر چه ارمغانی داشته است ؟!

فکر آن باشد که بگشاید رهی
راه آن باشد که پیش آید شهی
شاه آن باشد که از خود شه بُوَد
نه به مخزن ها و لشکر، شه شود
تا بمانند شاهی او سرمدی
همچو عز ِمُلک ِدین ِاحمدی

Reza-D;810100 نوشت:
سلام برادر "ميثم"
اين نظريه هم جاي بحث دارد. من سه مورد به ذهنم ميرسد كه ميپرسم:

1 - تا جايي كه من ميدانم بين صور اول و دوم ، هيچ كسي زنده نخواهد ماند و همه بايد بميرند و از صحنهء هستي محو بشوند. البته گروهي از علما ميگويند كه ممكن است بعضي از صالحين زنده بمانند ولي آنها نيز در نهايت خواهند مرد چون قرار است كل اين دنيا برچيده شود. پس اساس امر الهي اين بوده كه در نفخهء اول تمام موجودات بميرند ، ابليس چطور و بر چه مبنايي خواسته كه استثناء باشد؟!

2 - به فرض كه كسي هم قرار باشد بعد از نفخهء اول زنده بماند (لااقل تا مدتي قبل از نفخهء دوم). اما طبق نظر علما اين صالحين و معصومين(ع) هستند كه امكان زنده ماندن بعد از صور را دارند ، پس باز هم سوال پيش ميايد كه ابليس بر چه مبنايي درخواست كرده كه در كنار صالحين قرار بگيرد؟!

3 - استاد "صادق" طبق منبعي كه قرار دادند (فرهنگ البفاي مهدويت) اينطور نوشتند كه:البته شايد هم به قول شما ابليس صرفاً زنده ماندن را درخواست كرده تا زمان محاكمهء خود را هر چه بيشتر به تاخير بيندازد و نظر بالا اشتباه باشد. ولي اين منبع ، خواست ابليس را تنها به منظور اغواگري ميداند كه در نتيجه ، ديگر دليلي ندارد كه ابليس بخواهد چدين سال بين نفخهء اول و دوم زنده باشد ، چون در اين بازه زماني ديگر كسي نيست كه ابليس بخواهد او را فريب بدهد

سلام آقا رضا
ببخشید دیر جواب دادم تازه نظر شما رو خوندم

مورد اولی که گفتین اشکال واردی هست و احتمال داره شیطان این رو بدونه و قاعدتا نباید این درخواست رو بکنه البته میشه این رو هم یه نوع زیاده خواهی از طرف شیطان در نظر گرفت ولی زیاده خواهی شیطان هم نمیتونه این اشکال رو کاملا رفع کنه
ولی اگه این تفسیر رو در نظر نگیریم طور دیگه نمیشه اشکالی که شما وارد کرده بودین رو رفع کرد، چون این نظریه توسط علامه طباطبایی گفته شده و همینطور بعضی مفسرین دیگه، و اشکال شما کل نظریه رو رد میکنه

در مورد سوم بله درست میگید استاد صادق نظرشون فرق میکرد و بنده اشتباه گفته بودم ایشون نظرشون زنده موندن نبود
در مورد اون منبع بنده طبق خود آیات گفتم که از ترجمه آیات نمیشه قطعا گفت که مهلت برای فریب دادن باشه

درباره مورد دوم هم، نظر بنده این بود برای زنده ماندن تفسیر میشه چون بقول شما فریب شیطان بعد از نفخه اول معنی نداره
طبق آیه دو برداشت میشه کرد یا بگیم مهلت بده زنده بمانم و فریب دهم یا فقط زنده بمانم و برداشت سوم که مهلت فقط برای فریب دادن باشه سخت تره یعنی بعد از وقت معلوم شیطان نمیتونه فریب بده ولی میتونه زنده باشه و اینکه طبق مضمون هر سه روایت چه زمان قیامت چه زمان ظهور و چه زمان رجعت شیطان کشته میشه که البته با مرگش فریبشم خودبخود تموم میشه

با تشکر

http://www.askdin.com/showthread.php?t=55233

سوال :
آیا با از بین رفتن شیطان، بدی هم از بین می رود؟

پاسخ :
درباره کشتن و عدم کشتن شیطان در زمان امام زمان اختلاف وجود دارد (1) .از برخی متون استفاده می شود که شیطان در زمان امام زمان (ع) کشته می شود (2)، اما در برابر این دیدگاه برخی باور دارند که در زمان امام شیطان کشته نمی شود.پس آن روایات که در باره کشته شدن شیطان وجود دارد ،باید توجیه شود. مرحوم علامه طباطبایی این روایات را توجیه می کند(3) . شیطان در زمان امام زمان کشته نمی شود. در زمان حضرت سعی بر اغواگری دارد. برخي از آيات قرآن كه به طول زمان اغواگري شيطان پرداخته اند، به قرار زيرند:
الف - قال انظرني الي يوم يبعثون قال انك من المنظرين (اعراف ، 14-15) ؛ ابليس گفت: مرا تا روزي كه (مردم) برانگيخته مي شوند، مهلت ده (و زنده بگذار) ، (خداوند) فرمود: تو از مهلت داده شدگاني .
شیطان گفت : قال رب فانظرني الي يوم يبعثون قال فانك من المنظرين الي يوم الوقت المعلوم؛ (حجر، 36-38)
پروردگارا ، مرا تا روز رستاخيز مهلت ده (و زنده بگذار) ، فرمود تو از مهلت يافتگاني (اما نه تا روز رستاخيز ، بلكه) تا روز و وقت معيني.
مهلت خواستن ابليس تا هنگام برانگيختن مردم از آن رو بود كه تا بر پايي قيامت به اغواگري انسان ادامه دهد . خداوند به درخواست چنين مهلتي ، آن را نه تا زمان ياد شده ، بلكه تا روز معيني موافقت كرد. از اين كه ابليس ، در ادامه آيات مذكور در سوره مبارك اعراف و حجر، آن هم دوباره گفت: «همه آنان را اغوا مي كنم» گواه آن است مي دانست تا آخرين فرد از افراد بشر زنده بوده، به اغواي آنان دسترسي خواهد داشت؛ او از جمله «الي يوم الوقت المعلوم؛ تا روز وقت معلوم» فهميده بود كه منظور از روز معلوم ، آخرين روز عمر بشر زندگي كننده روي زمين بوده ، همين زمان، آخرين فرصتي است كه مي تواند به كار اغواي خود ادامه دهد. (4)
مقابله امام زمان با ظالمان :
يكى از حوادث مهم كه بعد از ظهور امام زمان(ع) به وجود مى‏آيد، مبارزه امام با دشمنان و مخالفان ظهور است. برخى از افراد و گروه‏ها حكومت عدالت گستر امام زمان(ع) را بر نمى‏تابند و با حضرت به جنگ مى‏پردازند. (5) امام نیز در ابتدا آنان را به اسلام و پذیرش حکومت فرا می خواند.بیش تر آنان جذب حکومت امام می شوند،اما آن عده که که بر لجاجت اصرار می ورزند ، حضرت با آن ها برخورد می نماید ؛ این امر می رساند که در عصر امام زمان آدم های بد و ظالم وجود دارد و امام با آن ها برخورد می نماید.
پس نه تنها نفس اماره سر جایش است بلکه خود شیطان نیز زنده خواهد بود وبه وسوسه خود برای بد بخت نمودن فرزدان آدم ادامه خواهد داد .

پی نوشت ها:
1. فرهنگ الفبای مهدویت،مجتبی تونه ای، قم ، 1388 مشهور، ص443-444 .
2. فيض كاشانى ،تفسير الصافي ، تهران، انتشارات الصدر ، 1415 ق، ج‏3، ص112.
3 سيد محمد حسين طباطبايى، الميزان فى تفسير القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين ، 1417 ق5 ، ج‏12، ص175.
4. فر هنگ الفبای مهدویت، ص443-444 .
5. بحارالانوار، ج 52، ص 353.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=55233&page=2
سوال :
قربانت بروم استاد خب بنده و جناب "منتظرنما" هم که همین را میگوئیم!
ما هم میگوئیم شیطان تا آخرین لحظه از
"دنیا" میخواهد انسان را فریب بدهد و آخرین فرصت شیطان فقط همین است. آخرین لحظه از دنیا

بعد از مرگ ، شیطان دیگر فرصتی برای فریب انسان ندارد که بخواهد از خدا درخواست کند که مرا تا آن لحظه مهلت بده

پس معقول این است که شیطان از خدا بخواهد او را تا "آخرین روز دنیا" که امکانِ فریب هست مهلت بدهد
و وقتی خدا بگوید نه ، بلکه تا روز وقت معلوم مهلت داری ، معنایش این است که روز وقت معلوم روزی است بجز آخرین روز دنیا که شیطان طلب کرده بود

ضمناً من اصلاً نمیخواهم بگویم روز وقت معلوم لزوماً زمان ظهور حضرت مهدی(عج) است و روزی که میگویند ایشان ابلیس را گردن میزند
فقط میگویم لااقل روز قیامت نیست و روزی قبل از آن است. حالا همان زمان ظهور است یا نه ، این را دیگر نمیدانم
البته به عنوان یک احتمال مطرح است اما شاید باشد ، شاید هم نباشد

پاسخ :
در قرآن تأکید شده که ابلیس تا زمان وقت معلوم مهلت دارد اما در این که منظور از آیه «. . . الی یوم الوقت المعلوم» (1) چه روزی است، مفسران احتمالات متعددی داده­اند:
بعضی گفته اند: مراد پایان جهان مادی و برچیده شدن نظام تکلیف است، چرا که در این روز همه موجودات زنده می میرند. تنها ذات پروردگار باقی می ماند. خداوند فرموده: "کل ُّشیء هالک الاّ وجهه "(1) این قول را به ابن عباس نسبت داده اند که گفته : مراد از وقت معلوم آخرین روز تکلیف است. (2)
"یعنی روز نفحه اول که همه خلایق می میرند" طبق این تفسیر خدا با بعضی از خواسته های شیطان موافقت
فرموده است ؛ یعنی شیطان اجازه گرفت تا زنده بودن آخرین انسان بتواند به وسوسه بنی آدم ادامه دهد.
برخی گفته اند: منظور زمان معیّنی است که تنها خداوند از آن آگاهی دارد.
تفسیر اوّل با ظواهر آیات و نص برخی روایات مناسب تر است، امام صادق (ع) فرمود: ابلیس بین نفحه اوّل و دوّم می میرد. (3)
یکی از مفسران بزرگ معاصر می فرماید: این وجه که مراد از وقت معلوم آخرین روز تکلیف باشد، وجه خوبی است. تنها عیبش این است که این عقیده مبتنی بر این احتمال است که تکلیف تا وقتی است که انسان در دنیا زنده باشد.
تا انسان زنده است، تکلیف وجود دارد و تا تکلیف است، اغوای شیطان هم هست، در نتیجه تا آخرین روز تکلیف، شیطان زنده است. در صورتی که از آیات قرآنی این طور استفاده نمی شود. از آیات الهی برداشت می­شود تا اغوا و معصیت در زمین وجود دارد، شیطان هم وجود دارد، نه اینکه تا انسان زنده است و تکلیف دارد، شیطان زنده است.
بنابراین، بر حسب باور قرآنی، ممکن است انسان باشد، تکلیف هم داشته باشد، در عین حال شیطان زنده نباشد.
بشر به سوی کمال در حرکت است. بالأخره روزی فرا خواهد رسید که مجتمع بشری از گناه رهایی یافته و به خیر و صلاح خالص نایل شود، به نحوی که روی زمین جز خدا کسی پرستش نشود. بساط کفر و فسق و آلودگی برچیده گردد. از جمله می خوانیم :
ولقد کتبنا فی الزّبور من بعد الذّکر ان الاءرض یرثها عبادی الصالحون ؛
در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم که زمین را بندگان صالح من به ارث می برند. (4)
در جای دیگر می خوانیم: "وعدالله الّذین آمنوُا منکم و عملواالصالحات لَیَسْتَخْلفَنَّهُمْ فی الاءرض. . . یعبدوننی لا یُشرکوُن بی شیئاً؛
خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، وعده می دهد که آن ها را قطعاً خلیفه روی زمین خواهد کرد. . . در آن وقت تنها مرا می پرستند و چیزی را برای من شریک نخواهند ساخت". (5) وقت معلوم، روزی است که جامعه بشری اصلاح شده و در زمین گناهی صورت نگیرد و ریشه فساد به کلّی کنده شود، نه روز مرگ عمومی موجودات زنده و انسان ها "نفحه اوّل ". (6)
از امام صادق می‌پرسند: آن روز چه روزی است‌؟ آیا تا قیامت مهلت داده شده است‌. فرمود: خدا شیطان را تا روز ظهور حضرت مهدی‌(ع) مهلت داد که در آن روز شیطان را می‌کشد. (7)
این آیات دلالت دارند که شیطان همزمان با ظهور حضرت مهدی ‌که روز صلاح جامعه انسانی است‌، از بین می‌رود و دیگر سلطه‌ای بر بندگان خدا ندارد.

پی نوشت ها :
1. ص (38) آیه 81.
2. قصص (28 آیه 88.
3. تفسیر نمونه، ج 11، ص 71و ج 19، ص 343.
4. انبیاء (21 )آیه 105.
5. نور (24 )آیه 55.
6. المیزان، ج 12، ص 230ـ 232.
7. همان‌، ص 175.

موضوع قفل شده است