جمع بندی نفس اماره و شیطان
تبهای اولیه
[="Indigo"]با عرض سلام خدمت شما کارشناس گرامی
آیا نفس اماره همان شیطان است؟ در صورت غیریت آندو لطفا بفرمایید که کدامیک بیشتر انسان را به انحراف می کشانند.[/]
با عرض سلام خدمت شما کارشناس گرامی
آیا نفس اماره همان شیطان است؟ در صورت غیریت آندو لطفا بفرمایید که کدامیک بیشتر انسان را به انحراف می کشانند.
بسم الله الرحمن الرحیم
ضمن عرض سلام و ادب خدمت شما؛
نخیر، نفس اماره همان شیطان نیست. نفس اماره همان نفس انسانی ست به جهت تعلقش به بدن و با لحاظ گرایشات خاکی آن. هویتش، گرایش به خاک است. این عقل در مقابل فطرت قرار دارد. جنگ عقل و نفس به همین معناست. اما شیطان موجودی ست دارای خلقتی متفاوت از ما و غیر از نفس. شیطان و نفس، در عدم رغبت به خیر مشترک اند بر همین اساس، غالبا ارادههایشان مشترک است. با عنایت به منابع دینی، می توان بر این عقیده بود که بیشتر از شیطان، «نفس اماره» سبب انحراف انسان خواهد بود. هم به لحاظ نفوذ بیشتر، هم به لحاظ اتحادش با انسان؛ در حقیقت، نفس اماره، یک دشمن داخلی و خانگی است اما شیطان نه. شناخت و مقابله با دشمن خانگی سختتر از دشمن بیرونی ست.
از حضرت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله منقول است: [=Traditional Arabic]
«البلاء و الهوى و الشهوة معجونة بطينة بني آدم »[=Traditional Arabic]
ملاعبد الرزاق کاشانی در کتاب «اصطلاحات الصوفیه» ص 82 در تعریف نفس اماره اینچنین میگوید: [=Traditional Arabic]«هي التي تميل إلى الطبيعة البدنية، و تَأْمُر باللذات و الشهوات الحسية و تجذب القلب إلى الجهة السفلية، فهي مأوى الشر، و منبع الأخلاق الذميمة و الأفعال السيئة. قال اللّه تعالى: إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ [يوسف: 53]»
نفس اماره، در واقع یکی از ابزار شیطان و راه نفوذ و سلطه یابی بر انسان است و از جنود و سربازان شیطان محسوب می شود
پس وسوسه از جانب ابلیس به عنوان شیطان بیرونی، و تحریک و خواهش توسط نفس اماره به عنوان شیطان درونی، انسان را به مرحله سقوط می کشاند
تمام تلاش شیطان، این است که انسان گمراه شده و به حقیقت نرسد و در این خصوص، او به عزت خداوند متعال قسم یاد کرده است. چنانکه در قرآن آمده است:« (شیطان) گفت: به عزتت قسم که همگی آنها را اغوا می کنم، ...
به قول امروزیا اینا دستشون تو یه کاسه اس ، اره برادر
[="Indigo"]شیطان و نفس، در عدم رغبت به خیر مشترک اند بر همین اساس، غالبا ارادههایشان مشترک است.
لطفا رابطه بین نفس و شیطان و نحوه اغواگری دشمن بیرونی به نام شیطان و اثر پذیری آن توسط نفس را دقیق توضیح فرمایید.[/]
لطفا رابطه بین نفس و شیطان و نحوه اغواگری دشمن بیرونی به نام شیطان و اثر پذیری آن توسط نفس را دقیق توضیح فرمایید.
قبل از هر چیز لطفا به این تاپیک [h=1]فرق هوای نفس با وسوسه شیطان چیست؟
[/h]مراجعه و مطالب آن را مطالعه فرمایید
در صورت باقی ماندن پرسش، موارد مبهم را مشخص فرمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم
سؤال:
آیا نفس اماره همان شیطان است؟ در صورت یکی نبودن آندو کدامیک بیشتر انسان را به انحراف می کشاند؟
پاسخ:
نفس اماره غیر از شیطان (ابلیس) است؛ زیرا نفس اماره جنبهای از نفس و روح آدمی ست که به جهت تعلق آن به بدن دارای گرایشات خاکی بوده. هویتش را گرایشات اینسویی و مادی تشکیل میدهد؛[1] اما شیطان، جنس او متفاوت از جنس انسان است (جنس او از جن است). خداوند در مورد شیطان در آيات متعددی انسان را متوجه خطر بزرگ وی نموده و از او میخواهد تا وسوسههای شیطان، او را از راه بندگی و عبودیت بیرون نبرد و از چنین دشمنی که به هیچ کسی رحم نمیکند و قربانیانش در هر گوشه و کناری بر خاک هلاکت افتادهاند برحذر باشد.
میفرماید: «شیطان برای شما دشمن آشکار و عدو مبین است»[2] و «او را دشمن خود قرار دهید»[3] و «کسی که او را به جای من برگزیند چه بد جانشینی را انتخاب کرده است»[4]. «هر کس شیطان را دوست و سرپرست خود قرار دهد زیان بسیار آشکاری کرده است»[5] و «جهنم وعدهگاهش خواهد بود»[6]. شیطان میخواهد شما را به گمراهی و بیراهه بسیار پرتی بکشاند»[7] و «شما را اهل آتش سوزان عذاب الهی قرار بدهد»[8]، «چنانکه گروه فراوانی از پیشینیان شما را به گمراهی کشاند»[9]. «شیطان همنشین بدی است»[10]، «او با فریب و نیرنگ آدمی را به سمت خود کشانده و بعد او را سرگردان رها میکند و به دنبال کار خود میرود»[11].
همچنین، از آیات قرآن استفاده میشود که حیطه تأثیرگذاری شیطان محدود به کسانی است که وارد حزب او شوند[12]؛ یعنی کسانی که به جای خداوند، تحت سرپرستی او و یارانش قرار گیرند[13] و از او پیروی کنند[14] وسوسه و تحریک شیطان هرگز آزادی و اختیار را از انسان نمیگیرد، بلکه او یک دعوت کننده بیش نیست[15] و این خود انسان است که با انحراف در عمل و آلوده شدن به کارهای شیطانی[16] زمینههای مناسب روحی را فراهم کرده و نسبت به حق سخت و غیر خاضع میشود[17]؛ آنگاه با میل و اراده خویش دعوت شیطان را اجابت میکند و سرپرستی او را به جان میپذیرد[18]، بلکه دریچههای قلب خود را به روی ابلیس میگشاید و به او اذن ورود میدهد.
اما با همه این توصیفاتی که در قرآن از شیطان شده است باید گفت گامهای نخستین از طرف خود انسان و به کارگردانی نفس اماره برداشته میشود و تنها پس از موافقت خود انسان است (به سرکردگی نفس اماره) که شیطان میتواند از مرزهای قلب او بگذرد و وی را در پرتگاه گمراهی بر زمین زند. باید از شر شیطان به خداوند پناه برد و در پناه وابستگی به او از چنگال دشمنش رهایی یافت.[19]
پس همان طور که باید از شر شیطان به خداوند پناه برد و استعاذه کرد لازم است از نفس اماره نیز به خداوند پناه برد؛ چه بسا باید گفت استعاذهی ما به خداوند از شر نفس اماره طریق استعاذهی ما به خداوند از شر ابلیس و شیطان است. آن که جای پای شیطان را در وجود ما باز میکند و به اصطلاح چراغ سبز به وی نشان میدهد، همان نفس اماره است و الا اگر کسی دارای نفس امارهی تربیت شده و مؤدب باشد، به سختی اسیر دام شیطان خواهد شد. پس میتوان گفت نفس اماره به لحاظ نفوذ بیشتر (به لحاظ اتحادش با انسان و این که جنبهای از انسان است) نقش بیشتری در انحراف انسان دارد. در حقیقت، نفس اماره همان دشمن خانگی است که از درون در صدد تباهی انسان است. مقابله با دشمن بیرونی که همان ابلیس و شیطان است کار دشواری نیست اما مبارزه با دشمن خانگی و درونی به دلیل پیچیدگیها و وجود برخی عوامل انگیزشی و روانی بر تبعیت از آن، دشوارتر خواهد بود.[20]
از همین رو، در ساحت(محدوده) اِعمال بغض و عداوت نسبت به این دو دشمن نیز تفاوتهایی میان شیطان و نفس اماره برقرار است؛ با این توضیح که به دلیل تمایز ماهوی میان ما و شیطان شاید به راحتی بتوان به سوی شیطان سنگ پرتاب کرد و وی را از خود راند اما به دلیل عدم تمایزات ماهوی میان ما و نفس اماره و نیز وجود گرایشات حب نفس و ... به سختی میتوان به سوی نفس اماره سنگ پرتاب کرد و مرز مشخصی میان خود و او کشید.
همچنین، نفس اماره با تضعیف و پوشاندن عقل انسانی[21] و تسخیر قلب، راه را برای قرار گرفتن انسان در زیر چتر سرپرستی شیطان هموار میکند و انسان را برای اطاعت و فرمانبرداری از شیطان آماده و مستعد میکند.
با توجه به مطالب فوق میتوان گفت قوت و ضعف نفس اماره در قوت و ضعف شیطان و کید و مکر او اثر مستقیم دارد. هر چه نفس اماره قویتر باشد، تسلط شیطان بر انسان بیشتر خواهد بود و هر چه نفس اماره ضعیفتر باشد، حربههای شیطان در مقابل انسان ضعیفتر خواهد بود. ابوعبدالرحمن سلمی در این باره میگوید:
«چون نفس سير شود قوى گردد، و چون قوى شود حظّ خود را از آن برگيرد، و چون حظّ خود از آن برگيرد بر قلب چيره گردد،» و بالعكس: «چون نفس گرسنگى كشد ... ضعيف گردد، و چون نفس ضعيف شود، قلب بر آن چيره گردد، پس ... او را وادار به طاعت خدا كند».[22]
همچنین، ابوالفضل رشید الدین میبدی به نقل از کتاب کنوز الحکمة در باب خطر بیشتر نفس اماره نسبت به شیطان برای انسان میگوید:
«دشمنان دين كه معادات ايشان فرض است يكى شيطان است و ديگر نفس اماره؛ و نفس از شيطان صعبتر كه شيطان در مؤمن طمع ايمان نكند از وى طمع معصيت دارد، باز نفس وى را به كفر كشد و از او طمع كفر دارد ...» «كشف الاسرار»، ج 3، ص 153.[23]
به عبارت دیگر، خواستهی شیطان از یک انسان مؤمن، در نهایت، ارتکاب معصیت از اوست این در حالی است که نفس اماره به کمتر از کفر و الحاد انسان مؤمن راضی نمیشود.
نتیجه:
به دلیل تفاوتهای ماهوی و ساختاری میان شیطان و نفس اماره، ضمن اعتقاد بر تمایز میان نفس اماره و شیطان، و ضمن اذعان خطرناک بودن و چالشخیز بودن شیطان برای زندگی بنیبشر، میتوان بر این باور بود که نفس اماره به دلیل اتحادش با نفس انسانی و پیچیدگی راهبردی آن در جهت دور ساختن انسان از فضایل و حقایق هستی و مشغول داشتن او به مشتهیات(چیزهای خواسته شده و آرزو کرده شده) نفسانی و در نتیجه واداشتن وی به کفر و الحاد، از دشمنان خاموش و سرسخت انسان شمرده میشود و نمیتوان خطر نفس اماره را کمتر از خطر شیطان دانست.
منابع
[1]. ملاعبد الرزاق کاشانی در کتاب «اصطلاحات الصوفیه» ص 82 در تعریف نفس اماره اینچنین میگوید: «هي التي تميل إلى الطبيعة البدنية، و تَأْمُر باللذات و الشهوات الحسية و تجذب القلب إلى الجهة السفلية، فهي مأوى الشر، و منبع الأخلاق الذميمة و الأفعال السيئة. قال اللّه تعالى: إن النفس لأمارة بالسوء (یوسف/ 53).
[2]. زخرف/ 62؛ یوسف/ 60؛ کهف/ 50؛ اسراء/ 53؛ بقره/ 168.
[3]. فاطر/ 6.
[4]. کهف/ 50.
[5]. نساء/ 119.
[6]. حجر/ 43.
[7] نساء/ 60.
[8]. فاطر/ 6.
[9]. یس/ 62.
[10]. نساء/ 38.
[11]. فرقان/ 29.
[12]. فاطر/ 6.
[13]. حج/ 4؛ کهف/ 50؛ نحل/ 100.
[14]. زمر/ 85؛ اسراء/ 63؛ حجر/ 42.
[15]. ابراهیم/ 22.
[16]. طه/ 121؛ مائده/ 90؛ آل عمران/ 155.
[17]. حج/ 53.
[18]. حجر/ 42.
[19]. مؤمنون/ 97 و 98.
[20]. از اینرو در حدیث شریف نبوی آمده: «البلاء و الهوی و الشهوة معجونة بطینة بنی آدم» (مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی، ج1، ص 323).
[21]. ذهاب العقل بین الهوی و الشهوة (تمیمی آمدی، غرر الحکم، ص 819).
[22]. مجموعه آثار سلمی، ج1، ص 323.
[23]. ژنده پیل، کنوز الحکمة، ص 201.