جمع بندی میزان مطابقت تجربیات مرگ تقریبی با آموزه های اسلامی در باب مرگ و معاد

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
میزان مطابقت تجربیات مرگ تقریبی با آموزه های اسلامی در باب مرگ و معاد

با سلام
بحث تجربیات مرگ تقریبی اکنون به زمینه تحقیقات دامنه دار دانشمندان غربی تبدیل شده است و آثار مکتوب و مصور زیادی هم در این مورد خلق گردیده.
میزان مطابقت این تجربیات با آموزه های اسلامی تا چه حد است؟

با نام و یاد دوست





کارشناسان بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]باسلام

برای بررسی این سوال لازم است ابتدا به بررسی تجربیات مرگ تقریبی یا تجربیات نزدیک مرگ بپردازیم. آنگاه به بررسی دیدگاه اسلامی که در متون نقلی منعکس شده پرداخته و در انتها نیز مقایسه ای میان این دو داشته باشیم.
تجربه نزدیک مرگ([=microsoft sans serif]NDE: Near-death Experience) یک تجربه شخصی است که قبل از مرگ برای انسان روی میدهد. این تجربه یک سری ویژگی ها دارد مانند خروج از بدن، احساس شناور بودن، سکوت کامل، احساس امنیت و گرما، تجربه از هم پاشیدگی، دیدن تونل، دیدن نور، دیدن بستگان فوت‌شده و غیره. البته تمام این خصوصیات برای تمام افراد به صورت مشترک پیش نیم آید.
[=microsoft sans serif]
موارد مشترکِ بسیاری در میان، گزارش‌های تجربه نزدیک مرگ به چشم می‌خورند:
· یک صدای ناخوشایند اولین ادراک حسی است که گزارش شده‌است.
· احساس مردن
· تجربه خروج از بدن: حس شناورشدن در بالای بدن و دیدن فضای مجاور
· حس حرکت بطرف بالا از میان تونلی از نور یا راهروی دراز و باریک
· ملاقات با بستگانی که فوت کرده‌اند یا اشخاص روحانی
· مرور خاطرات دوران زندگی
· احساس بازگشت به بدن همراه با بی‌میلی
[=microsoft sans serif]
بر اساس گزارشاتی که از تجربه کنندگان چنین تجربیاتی نقل شده است، این تجربه ها در افراد مختلف، بسته به سن و موقعیت دینی و مذهبی‌ای که دارند، تفاوت دارد. کودکان، از برخورد با موجودی که مادر یا خواهرشان بوده است گزارش میدهند و برخی از فرشته یا مواجهه با حضرت مسیح یا حضرت علی صحبت میکند.(1)
[=microsoft sans serif]
ـــــــــــــ
[=microsoft sans serif]1. مطالب این بخش از مقالات زیر استخراج شده است:
آیا تجربه های نزدیک به مرگ واقعیت دارند.
تجربه نزدیک به مرگ
تجربیات نزدیک به مرگ
درسهایی از تجربه های نزدیک به مرگ

[=microsoft sans serif]اما بخش دوم، مرگ و حوادث بعد از آن بر اساس روایات

حقیقت مرگ، انتقال انسان از عالمی به عالم دیگر است. اما این همه ماجرا نیست، مرگ و حوادث پس از آن، به تناسب اعمال و باورهای انسانها متفاوت است. این تفاوتها عبارتند از:
1.بر اساس رویات، برای شخص مومن شادی بخش و است و برای کافران، نامبارک. مرگ، مومن را از مشکلات و رنجها جدا میکند و به نعمتهای بهشت برزخی میرساند(2) و کافر را از نعمتهای دنیوی جدا کرده و در برابر اعمال ناپسندش قرار میدهد.(4)
2. انسان مؤمن ملک الموت را به شکل جوان زیبارویی که لباس‌های زیبا پوشیده و هیئت زیبایی دارد می‌بیند، در حالی‌که بویی خوش از او به مشامش می‌رسد و به او دلداری میدهد (3)اما کافر هنگام مرگ، با فرشته ای روبرو میشود که سیخی آتشین دارد که با آن روح کافر را میگیرد به حدی که جهنم از درد او ناله سر میدهد.(4) او را به صورت مرد سیاهی که موهایش سیخ شده و با بویی بسیار بد و با لباس‌هایی تیره می‌بیند، در حالی‌که از دهان و بینی او آتش و دود بیرون می‌آید.(5)

3. هر دو در هنگام مرگ، پیامبر اسلام و امام علی(علیهما السلام) را میبینند،(6.) اما تفاوتشان در این است که کافر، ایشان را درحالتی میبیند که ناخوشایند اوست ولی در مقابل، مومن ایشان را به حالتی میبیند که خوشایندش است. پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) کنار سر او می‌نشینند. سپس پیامبر(ص) به او می‌فرماید: «آنچه که پیش رو داری از آنچه که پشت سر گذاشتی بهتر است، من تو را از آنچه که می‌ترسی امان می‌دهم و آنچه را که به آن امید داشتی حالا به آن رسیدی. ای روح! به سوی رحمت و رضوان الهی برو.(7)

4. امام صادق(ع) به یکی از اصحابش که از ایشان درخواست کرده بود مرگ را برایش توصیف کند، چنین فرمود: «مرگ برای مؤمن مانند بهترین بویی است که آن‌را استشمام می‌کند. به خاطر بوی خوشش به خواب می‌رود و همه سختی‌ها و دردها به پایان می‌رسد. اما برای کافر مانند نیش افعی و گزش عقرب یا شدیدتر از آن است. برای برخی از کافران و گناه‌کاران از بریده شدن با ارّه و تکه شدن با قیچی و برخورد سنگ به او و چرخاندن سنگ آسیاب بر حدقه چشم است. آن مؤمنى که به آسانى جان خود را تسلیم می‌کند علتش آن است که خداوند خواسته هرچه سریع‌تر او به پاداش آن عالم نائل شود، و آن مؤمنى که سکرات مرگ را با دشوارى پشت سر می‌گذارد، برای این است که گناهانى که در دنیا مرتکب شده جبران شود، تا پاک و پاکیزه وارد آن عالم شود، و بدون هیچ مانعى استحقاق پاداش ابدی را پیدا کند. و آن کافرى که به آسانى جان می‌دهد، این راحتی پاداش کارهاى خیرى است که در دنیا انجام داده تا وقتی که از دنیا می‌رود دیگر طلبی از خدا نداشته باشد و برایش کار نیکی باقى نماند مگر آنچه موجب عقاب است و جز گناهانش چیزی در نامه عملش وجود نداشته باشد. و آن کافرى که با سختى، سکرات‏ مرگ را می‌گذراند؛ از همان لحظه نخست، عذاب و شکنجه او شروع می‌شود، و چون خدا عادل است، به هیچ‌کس ستم نمیکند.(8)
از دیدگاه قران کریم نیز مرگ مومن و کافر تفاوت خیلی زیادی با هم دارد. وقتی فرشتگان موکّل قبض روح، به سراغ کافران می‌روند و روح آنها را می‌گیرند، هم به صورت‌های آنان می‌زنند و هم به پشتشان می‌زنند و آنها را به سمت آتش جهنم می‌برند.(9) همین فرشتگان وقتی به سراغ مؤمنان رفته و روح آنها را می‌گیرند، به آنان سلام می‌کنند و خوش‌آمد می‌گویند و آنها را به بهشت هدایت می‌کنند(10)

ـــــــــــــ
1. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 53 و 363، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1404ق.
2. کلینی، الکافی، ج ‏3، ص 135- 136، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
3. مجلسی، بحار الانوار، ج ‏6، ص 163، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
4. الکافی، ج ‏3، ص 253- 254
5. ابن ابی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیه، ج 1، ص 274، دار السید الشهداء، قم، چاپ اول، 1405ق.
6. بحار الانوار، ج6، ص188
7. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج 2، ص 126، المطبعة العلمیة، تهران، چاپ اول، 1380ق
8. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص 287، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1403ق.
9. سوره انفال، آیه27
10. سوره نحل، آیه32

[=microsoft sans serif]اما بخش سوم
[=microsoft sans serif]با مقایسه ای بین مطالبی که در مورد مرگ تقریبی (یا تجربه نزدیک مرگ) و روایات ناظر به حوادث پس از مرگ بیان شده است، میتوان به چند نکته اشاره کرد.
[=microsoft sans serif]الف. این تجربیات، آنقدر زیاد و متنوع است که نمیتوان در مورد اصل آن تردید کرد.

[=microsoft sans serif]ب. در مورد جزئیات باید دقت کرد که برخی جزئیات، بین تجربه ها تقریبا اشتراک دارد و برخی مورد اختلاف است.
[=microsoft sans serif] ب 1. در مورد جزئیات مورد اختلاف میتوان تردید کرد. چون گرچه اصل آن، به علم حضوری مورد شهود قرار گرفته است، اما آنچه بازگو میشود، تفسیری است که افراد از این رویداد دارند. اصل تجربه، تجربه ای دینی و با علم حضوری است ولی تفسیر آن در قالب الفاظ و با علم حصولی بیان میشود. بنابراین، میتوان در تفسیرها و توصیفاتی که این اشخاص انجام میدهند تردید کرد و جزئیات متفاوت آن را با دیده شک و تردید نگاه کرد.
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] ب2. اما در مورد جزئیات مورد اتفاق نظر، مانند اینکه روح انسان از این جسمش مفارقت میکند، محیطی نورانی را درک میکنند، و... نمیتوان تردید کرد و آنرا ناشی از تفسیر افراد دانست. چرا که اگر این بود، توصیف این افراد می بایست با هم متفاوت باشد.

[=microsoft sans serif]ج. در مورد ارتباط این تجربیات با آنچه در روایات اشاره شده است، باید دقت کرد که:
[=microsoft sans serif]اولا: روایات ناظر به شرایط مرگ قطعی است نه مرگ تقریبی. با این قرینه که روح فرد گرفته میشود و به بهشت یا جهنم برزخی برده میشود. اما این افراد، در حالت بین مرگ و زندگی هستند و هنوز علقه جسم و روح(نفس) به تمامه قطع نشده است. بنابراین، کاملا محق هستیم که ادعا کنیم فضای روایات اصلا ناظر به این نوع مرگ(مرگ تقریبی) نیست.
[=microsoft sans serif]ثانیا: نیاز نیست که تمام سختی هایی که در روایات برای کفار اشاره شده است، برای این افراد نیز اتفاق افتاده باشد چرا که ممکن است این افراد جاهل قاصر و مستضعف فکری باشند و نیز کاملا ممکن است عذابهای و سختی های برزخ، مربوط به برخی گناهان و نیز اعتقادات اصلی باشد نه هر گناهی.(تکلیف رسیدگی به تمام اعمال و رفتار کوچک و بزرگ انسان در قیامت است و در برزخ از تمام اعمال انسان بازخواست نمیشود)
[=microsoft sans serif]ثالثا: کاملا محتمل است که برخی از این افراد(نه همه آنها) در بازگو کردن حقایق، قدری احتیاط کرده باشند و از خود افشائی کامل پرهیز کرده باشند. بنابراین، کاملا محتمل است که جان دادن برخی از آنها(ولو موقت) سخت باشد ولی آن افراد آنرا به یاد نیاوردند یا بازگو نکنند.
[=microsoft sans serif]رابعا: در مورد کسانی که این افراد با آنان برخورد میکنند، با آنچه روایات بیان کرده اند، منافاتی وجود ندارد. چون آن مخاطبان که خودشان را معرفی نکرده اند، تجربه کنندگان تنها یک موجوداتی را دیده اند، اما اینکه آن موجود یا انسان چه کسی است وابسته به تفسیر و علاقه ای است که هر یک داشته اند.

[="Tahoma"][="Navy"]

صدیق;808850 نوشت:
روایات ناظر به شرایط مرگ قطعی است نه مرگ تقریبی. با این قرینه که روح فرد گرفته میشود و به بهشت یا جهنم برزخی برده میشود. اما این افراد، در حالت بین مرگ و زندگی هستند و هنوز علقه جسم و روح(نفس) به تمامه قطع نشده است. بنابراین، کاملا محق هستیم که ادعا کنیم فضای روایات اصلا ناظر به این نوع مرگ(مرگ تقریبی) نیست

سلام
با تشکر از کارشناس محترم جناب صدیق
آنچه که ما در مورد مرگهای تقریبی دیده و خوانده ایم نشان می دهد اکثر موارد در زمانی رخ داده که طبق ملاک های علم پزشکی فرد مرده بوده هرچند در موارد دیگری هم زمانی رخ داده که فرد هنوز زنده بوده است. پس در بسیاری موارد تعلق روح بطور کامل از بدن منقطع شده و همان مرگ واقعی در آن رخ داده اما بنابر مشیت الهی دوباره به بدن عودت داده شده اند. چیزی که این مطلب را تایید می کند آنستکه در مواردی حادثه برای چند نفر اتفاق افتاده مثل تصادف اتوبوس و فردی که مرگ تقریبی را تجربه کرده روح در حال خود کسانی را که دیگر به بدن باز نگشته اند نیز مشاهده کرده اند که نشان دهنده اشتراک فضای مرگ تقریبی با مرگ واقعی است. با این او اوصاف به نظر می رسد بررسی و تطبیق اخبار مرگ بر تجربیات مرگ تقریبی باید جدی تر گرفته شود.

صدیق;808850 نوشت:
در مورد جزئیات مورد اختلاف میتوان تردید کرد. چون گرچه اصل آن، به علم حضوری مورد شهود قرار گرفته است، اما آنچه بازگو میشود، تفسیری است که افراد از این رویداد دارند. اصل تجربه، تجربه ای دینی و با علم حضوری است ولی تفسیر آن در قالب الفاظ و با علم حصولی بیان میشود. بنابراین، میتوان در تفسیرها و توصیفاتی که این اشخاص انجام میدهند تردید کرد و جزئیات متفاوت آن را با دیده شک و تردید نگاه کرد.

آیا ممکن است اول موارد مشابه را با روایات مربوط به مرگ تطبیق بفرمایید؟
و سپس سعیی در حل موارد اختلاف کنید
با تشکر
یا علیم[/]

[=microsoft sans serif]

محی الدین;808851 نوشت:
آنچه که ما در مورد مرگهای تقریبی دیده و خوانده ایم نشان می دهد اکثر موارد در زمانی رخ داده که طبق ملاک های علم پزشکی فرد مرده بوده هرچند در موارد دیگری هم زمانی رخ داده که فرد هنوز زنده بوده است. پس در بسیاری موارد تعلق روح بطور کامل از بدن منقطع شده و همان مرگ واقعی در آن رخ داده اما بنابر مشیت الهی دوباره به بدن عودت داده شده اند. چیزی که این مطلب را تایید می کند آنستکه در مواردی حادثه برای چند نفر اتفاق افتاده مثل تصادف اتوبوس و فردی که مرگ تقریبی را تجربه کرده روح در حال خود کسانی را که دیگر به بدن باز نگشته اند نیز مشاهده کرده اند که نشان دهنده اشتراک فضای مرگ تقریبی با مرگ واقعی است. با این او اوصاف به نظر می رسد بررسی و تطبیق اخبار مرگ بر تجربیات مرگ تقریبی باید جدی تر گرفته شود.

باسلام و عرض ادب
چند نوع مرگ داریم که لازم است بین این موارد تفکیک قائل شد.
مرگ مغزی، مرگ حیات حیوانی، مرگ واقعی.
البته این موارد در برخی موارد اشتراک مصداقی دارند ولی موارد اختلافی نیز بین انها وجود دارد.
الف. مرگ مغزی: مرگ مغزی به وضعیت غیرقابل بازگشت همه عملکردهای مغز اطلاق می‌شود. درچنین وضعیتی همهٔ نورونهای مغز درنتیجهٔ هیپوکسی تخریب می‌شوند. مرگ مغزی یکی از معیارهای قطعی تعیین کننده مرگ است. در حالت مرگ مغزی تمام قسمت‌های مغز از جمله ساقه مغز از بین رفته است و تنفس بدون دستگاه تنفس مصنوعی وجود ندارد.ب. مرگ حیات حیوانی: وضعیتی است که به علت ضایعه مغزی شدید در برخی از بیمارانی که به اغما رفته‌اند، رخ می‌دهد به نحوی که بیمار در این حالت بیدار می‌گردد و دارای تنفس خود بخودی است ولی هوشیاری و آگاهی خود را مجدداً به دست نمی‌آورد.ج. مرگ حقیقی: مرگ حقیقی در موردی است که فرد نه تنها هیچگونه علائم حیاتی و ادراکی را ندارد، بلکه حتی با اکسیژن نیز نمیتوان او را زنده نگاه داشت، مانند مواردی که پس از چند روز پس از مرگ مغزی، برای افراد روی میدهد.

بنابراین لازم است بین این موارد تفکیک قائل شد و دانست که مرگ مغزی با مرگ واقعی تفاوت دارد. اینکه پزشکان از یک فرد قطع امید کرده باشند، ملازم با مرگ واقعی نیست.
شاید یک روزی علم به این درجه از پیشرفت رسید که بیماران مبتلا به مرگ مغزی را نیز به زندگی باز گرداند.

محی الدین;808851 نوشت:
آیا ممکن است اول موارد مشابه را با روایات مربوط به مرگ تطبیق بفرمایید؟

این مورد را لازم است کارشناس محترم حدیث پاسخ بدهند که بر اساس روایات ناظر به مرگ، چه مشابهتی بین حالات مرگ تقریبی و مرگ واقعی وجود دارد.
هرچند همانطور که عرض کردم، اصل مشابهت محور بحث در این دو مرگ، محل تامل جدی است.

[="Tahoma"][="Navy"]

صدیق;809798 نوشت:
بنابراین لازم است بین این موارد تفکیک قائل شد و دانست که مرگ مغزی با مرگ واقعی تفاوت دارد. اینکه پزشکان از یک فرد قطع امید کرده باشند، ملازم با مرگ واقعی نیست.
شاید یک روزی علم به این درجه از پیشرفت رسید که بیماران مبتلا به مرگ مغزی را نیز به زندگی باز گرداند.

با سلام و تشکر
بنده هم برهمین مبنا عرض کردم که فرد بطور کامل مرده بوده و حتی به سردخانه منتقل شده است
ضمن اینکه باید چیزی مابه الاشتراک این مرگها باشد که توانسته اند عوالم بالا را بطور واضح روشن و انکارناپذیر دیده باشند
بنده طبق نظر بزرگانی انصراف روح را مبنا قرار می دهم و این در همه موارد فوق یکسان است لذا نمی توان مشاهدات تجربه کنندگان مرگ تقریبی را ولو با تعلقی به بدن، با تجربه مرگ واقعی ماهیتا متفاوت دانست چه اینکه مبنا سرجای خودش است

صدیق;809798 نوشت:
این مورد را لازم است کارشناس محترم حدیث پاسخ بدهند که بر اساس روایات ناظر به مرگ، چه مشابهتی بین حالات مرگ تقریبی و مرگ واقعی وجود دارد.

لطفا از کارشناس حدیث برای ادامه بحث درخواست شود
متشکرم
یا علیم[/]

تعریف مرگ واقعی این است که :
اگر بشود چيزي‌ را با ضدش‌ معرفي‌ كرد بايد گفت‌ كه: مرگ‌ پايان‌ زندگي‌ دنيوي‌ است. چنانكه‌ امام علي(علیه السلام) مي‌فرمايند:
"اَلموت‌ غايته"(1) و "بالموت‌ تختم‌ الدنيا."(2)
اين‌ تعريف‌ در عين‌ سادگي، واقعي‌ترين‌ تعريف‌ مرگ‌ است.
به‌ هر حال‌ اين‌ زندگي، يعني‌ زندگي‌ دنيوي‌ با مرگ‌ به‌ پايان‌ مي‌رسد. مرگ‌ به‌ همة‌ مسئوليت‌ها، تلاش‌ها، آرزوها و هدف‌هاي‌ دنيوي‌ انسان‌ پايان‌ مي‌بخشد.
اما از اين‌ تعريف‌ چيزي‌ كه‌ مي‌فهميم‌ آن‌ است كه‌ مرگ‌ زندگي‌ را به‌ پايان‌ مي‌رساند؛ ولي‌ دربارة‌ خود مرگ‌ و دنيايي‌ كه‌ با مرگ‌ آغاز مي‌گردد چيزي‌ به‌ دست‌ نمي‌آيد چون مرگ یک تجربه شخصی است.
در مرگ انسان ها ، مرگ تقریبی و مرگ غیر واقعی مرگ نامیده نمی شود و به عبارت دیگر انسان در واقع یا در حالت واقعی یا مرگ مغزی یا کما یکی از دو حالت بیشتر ندارد یا زنده است یا مرده است.
پی نوشت ها:
1. نهج‌البلاغه، خطبه 106، بند 5.
2. همان، خطبه 156، بند 4.

[=microsoft sans serif]پرسش:
بحث تجربیات مرگ تقریبی اکنون به زمینه تحقیقات دامنه دار دانشمندان غربی تبدیل شده است و آثار مکتوب و مصور زیادی هم در این مورد خلق گردیده.
میزان مطابقت این تجربیات با آموزه های اسلامی تا چه حد است؟

پاسخ:
باسلام

برای بررسی این سوال لازم است ابتدا به بررسی تجربیات مرگ تقریبی یا تجربیات نزدیک مرگ بپردازیم. آنگاه به بررسی دیدگاه اسلامی که در متون نقلی منعکس شده پرداخته و در انتها نیز مقایسه ای میان این دو داشته باشیم.
تجربه نزدیک مرگ(NDE: Near-death Experience) یک تجربه شخصی است که قبل از مرگ برای انسان روی میدهد. این تجربه یک سری ویژگی ها دارد مانند خروج از بدن، احساس شناور بودن، سکوت کامل، احساس امنیت و گرما، تجربه از هم پاشیدگی، دیدن تونل، دیدن نور، دیدن بستگان فوت‌شده و غیره. البته تمام این خصوصیات برای تمام افراد به صورت مشترک پیش نیم آید.

موارد مشترکِ بسیاری در میان، گزارش‌های تجربه نزدیک مرگ به چشم می‌خورند:
· یک صدای ناخوشایند اولین ادراک حسی است که گزارش شده‌است.
· احساس مردن
· تجربه خروج از بدن: حس شناورشدن در بالای بدن و دیدن فضای مجاور
· حس حرکت بطرف بالا از میان تونلی از نور یا راهروی دراز و باریک
· ملاقات با بستگانی که فوت کرده‌اند یا اشخاص روحانی
· مرور خاطرات دوران زندگی
· احساس بازگشت به بدن همراه با بی‌میلی

بر اساس گزارشاتی که از تجربه کنندگان چنین تجربیاتی نقل شده است، این تجربه ها در افراد مختلف، بسته به سن و موقعیت دینی و مذهبی‌ای که دارند، تفاوت دارد. کودکان، از برخورد با موجودی که مادر یا خواهرشان بوده است گزارش میدهند و برخی از فرشته یا مواجهه با حضرت مسیح یا حضرت علی[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif](علیه السلام) صحبت میکند.(1)

بخش دوم، مرگ و حوادث بعد از آن بر اساس روایات

حقیقت مرگ، انتقال انسان از عالمی به عالم دیگر است. اما این همه ماجرا نیست، مرگ و حوادث پس از آن، به تناسب اعمال و باورهای انسانها متفاوت است. این تفاوتها عبارتند از:
1.بر اساس رویات، برای شخص مومن شادی بخش و است و برای کافران، نامبارک. مرگ، مومن را از مشکلات و رنجها جدا میکند و به نعمتهای بهشت برزخی میرساند(2) و کافر را از نعمتهای دنیوی جدا کرده و در برابر اعمال ناپسندش قرار میدهد.(3)
2. انسان مؤمن ملک الموت را به شکل جوان زیبارویی که لباس‌های زیبا پوشیده و هیئت زیبایی دارد می‌بیند، در حالی‌که بویی خوش از او به مشامش می‌رسد و به او دلداری میدهد (4)اما کافر هنگام مرگ، با فرشته ای روبرو میشود که سیخی آتشین دارد که با آن روح کافر را میگیرد به حدی که جهنم از درد او ناله سر میدهد.(5) او را به صورت مرد سیاهی که موهایش سیخ شده و با بویی بسیار بد و با لباس‌هایی تیره می‌بیند، در حالی‌که از دهان و بینی او آتش و دود بیرون می‌آید.(6)

3. هر دو در هنگام مرگ، پیامبر اسلام و امام علی(علیهما السلام) را میبینند،(7.) اما تفاوتشان در این است که کافر، ایشان را درحالتی میبیند که ناخوشایند اوست ولی در مقابل، مومن ایشان را به حالتی میبیند که خوشایندش است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و حضرت علی[=microsoft sans serif](علیه السلام) کنار سر او می‌نشینند. سپس پیامبر[=microsoft sans serif](صلی الله علیه وآله) به او می‌فرماید: «آنچه که پیش رو داری از آنچه که پشت سر گذاشتی بهتر است، من تو را از آنچه که می‌ترسی امان می‌دهم و آنچه را که به آن امید داشتی حالا به آن رسیدی. ای روح! به سوی رحمت و رضوان الهی برو.(8)

4. امام صادق(علیه السلام) به یکی از اصحابش که از ایشان درخواست کرده بود مرگ را برایش توصیف کند، چنین فرمود: «مرگ برای مؤمن مانند بهترین بویی است که آن‌را استشمام می‌کند. به خاطر بوی خوشش به خواب می‌رود و همه سختی‌ها و دردها به پایان می‌رسد.
اما برای کافر مانند نیش افعی و گزش عقرب یا شدیدتر از آن است. برای برخی از کافران و گناه‌کاران از بریده شدن با ارّه و تکه شدن با قیچی و برخورد سنگ به او و چرخاندن سنگ آسیاب بر حدقه چشم است. آن مؤمنى که به آسانى جان خود را تسلیم می‌کند علتش آن است که خداوند خواسته هرچه سریع‌تر او به پاداش آن عالم نائل شود، و آن مؤمنى که سکرات مرگ را با دشوارى پشت سر می‌گذارد، برای این است که گناهانى که در دنیا مرتکب شده

جبران شود، تا پاک و پاکیزه وارد آن عالم شود، و بدون هیچ مانعى استحقاق پاداش ابدی را پیدا کند. و آن کافرى که به آسانى جان می‌دهد، این را حتی پاداش کارهاى خیرى است که در دنیا انجام داده تا وقتی که از دنیا می‌رود دیگر طلبی از خدا نداشته باشد و برایش کار نیکی باقى نماند مگر آنچه موجب عقاب است و جز گناهانش چیزی در نامه عملش وجود نداشته باشد. و آن کافرى که با سختى، سکرات‏ مرگ را می‌گذراند؛ از همان لحظه نخست، عذاب و شکنجه او شروع می‌شود، و چون خدا عادل است، به هیچ‌کس ستم نمیکند.(9)

از دیدگاه قران کریم نیز مرگ مومن و کافر تفاوت خیلی زیادی با هم دارد. وقتی فرشتگان موکّل قبض روح، به سراغ کافران می‌روند و روح آنها را می‌گیرند، هم به صورت‌های آنان می‌زنند و هم به پشتشان می‌زنند و آنها را به سمت آتش جهنم می‌برند.(10) همین فرشتگان وقتی به سراغ مؤمنان رفته و روح آنها را می‌گیرند، به آنان سلام می‌کنند و خوش‌آمد می‌گویند و آنها را به بهشت هدایت می‌کنند(11)

بخش سوم
با مقایسه ای بین مطالبی که در مورد مرگ تقریبی (یا تجربه نزدیک مرگ) و روایات ناظر به حوادث پس از مرگ بیان شده است، میتوان به چند نکته اشاره کرد.
الف. این تجربیات، آنقدر زیاد و متنوع است که نمیتوان در مورد اصل آن تردید کرد.

ب. در مورد جزئیات باید دقت کرد که برخی جزئیات، بین تجربه ها تقریبا اشتراک دارد و برخی مورد اختلاف است.
ب 1. در مورد جزئیات مورد اختلاف میتوان تردید کرد. چون گرچه اصل آن، به علم حضوری مورد شهود قرار گرفته است، اما آنچه بازگو میشود، تفسیری است که افراد از این رویداد دارند. اصل تجربه، تجربه ای دینی و با علم حضوری است ولی تفسیر آن در قالب الفاظ و با علم حصولی بیان میشود. بنابراین، میتوان در تفسیرها و توصیفاتی که این اشخاص انجام میدهند تردید کرد و جزئیات متفاوت آن را با دیده شک و تردید نگاه کرد.

ب2. اما در مورد جزئیات مورد اتفاق نظر، مانند اینکه روح انسان از این جسمش مفارقت میکند، محیطی نورانی را درک میکنند، و... نمیتوان تردید کرد و آنرا ناشی از تفسیر افراد دانست. چرا که اگر این بود، توصیف این افراد می بایست با هم متفاوت باشد.

ج. در مورد ارتباط این تجربیات با آنچه در روایات اشاره شده است، باید دقت کرد که:
اولا: روایات ناظر به شرایط مرگ قطعی است نه مرگ تقریبی. با این قرینه که روح فرد گرفته میشود و به بهشت یا جهنم برزخی برده میشود. اما این افراد، در حالت بین مرگ و زندگی هستند و هنوز علقه جسم و روح(نفس) به تمامه قطع نشده است. بنابراین، کاملا محق هستیم که ادعا کنیم فضای روایات اصلا ناظر به این نوع مرگ(مرگ تقریبی) نیست.
ثانیا: نیاز نیست که تمام سختی هایی که در روایات برای کفار اشاره شده است، برای این افراد نیز اتفاق افتاده باشد چرا که ممکن است این افراد جاهل قاصر و مستضعف فکری باشند و نیز کاملا ممکن است عذابهای و سختی های برزخ، مربوط به برخی گناهان و نیز اعتقادات اصلی باشد نه هر گناهی.(تکلیف رسیدگی به تمام اعمال و رفتار کوچک و بزرگ انسان در قیامت است و در برزخ از تمام اعمال انسان بازخواست نمیشود)

ثالثا: کاملا محتمل است که برخی از این افراد(نه همه آنها) در بازگو کردن حقایق، قدری احتیاط کرده باشند و از خود افشائی کامل پرهیز کرده باشند. بنابراین، کاملا محتمل است که جان دادن برخی از آنها(ولو موقت) سخت باشد ولی آن افراد آنرا به یاد نیاوردند یا بازگو نکنند.
رابعا: در مورد کسانی که این افراد با آنان برخورد میکنند، با آنچه روایات بیان کرده اند، منافاتی وجود ندارد. چون آن مخاطبان که خودشان را معرفی نکرده اند، تجربه کنندگان تنها یک موجوداتی را دیده اند، اما اینکه آن موجود یا انسان چه کسی است وابسته به تفسیر و علاقه ای است که هر یک داشته اند.

ـــــــــــــ
1. مطالب این بخش از مقالات زیر استخراج شده است:
آیا تجربه های نزدیک به مرگ واقعیت دارند.
تجربه نزدیک به مرگ
تجربیات نزدیک به مرگ
درسهایی از تجربه های نزدیک به مرگ

[=microsoft sans serif]2. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 53 و 363، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1404ق.
3. کلینی، الکافی، ج ‏3، ص 135- 136، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
4. مجلسی، بحار الانوار، ج ‏6، ص 163، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
5. الکافی، ج ‏3، ص 253- 254
6. ابن ابی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیه، ج 1، ص 274، دار السید الشهداء، قم، چاپ اول، 1405ق.
7. بحار الانوار، ج6، ص188
8. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج 2، ص 126، المطبعة العلمیة، تهران، چاپ اول، 1380ق
9. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص 287، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1403ق.
10. سوره انفال، آیه27
11. سوره نحل، آیه32

موضوع قفل شده است