جمع بندی لغزش گاه های طلاب و روحانیت

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
لغزش گاه های طلاب و روحانیت

مهمترین لغزشگاه های طلاب علوم دینی کدام است؟ و چرا جامعه کنونی ما اقبال چندانی به طلاب و روحانیت نشان نمی دهد؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد بصیر

فهیمه.;806967 نوشت:
مهمترین لغزشگاه های طلاب علوم دینی کدام است؟ و چرا جامعه کنونی ما اقبال چندانی به طلاب و روحانیت نشان نمی دهد؟

باسلام و احترام خدمت شما دوست گرامی.
برای اهل علم و طلاب علوم و هر کسی که در این مسیر قدم می گذارد، لغزشگاهها و آفاتی بیان شده که در روایات معصومین بدان اشاره شده است که در اینجا به ذکر آنها خواهیم پرداخت:

1- صفت طمع: كه به آنچه دارد و به آنچه از راه مشروع به دست مى‏آيد قناعت نكرده، و به مال و عنوان و ملك ديگران طمع بورزد.
2-
صفت بخل: كه راضى نشود ديگرى از مال و علم و عنوان و مقام ظاهرى و معنوى او استفاده كند.
3- ريا: كه علم و عبادت و محاسن اعمال و محامد صفات خود را بخواهد به ديگران نشان داده، و نيت او آلوده باشد.
4-
عصبيت: در آراء و عقايد و افكار و اعمال خود، صفا و حريت و حقيقت و روحانيت را كنار گذاشته، و روى خيالات موهوم و وابستگى‏ هاى ظاهرى و انتساب عرفى و اسم و شهرت و علايق ديگر، خود را محدود و مقيد كرده، و از روش مخصوص و افكار و اعمال معينى طرفدارى كند.
5-
حب مدح: كه هدف او در همه رفتار و گفتار و كردار بزرگداشت خود و عنوان و اسم و رسم پيدا كردن باشد.
6-
وارد شدن و بحث از مسائلى كه در آنها و فهميدن حقيقت آنها براى او محال است، و نتيجه‏ اى بجز انحراف فكرى ندارد، مانند بحث از جزئيات و خصوصيات عالم آخرت، يا مقامات معنوى كه هنوز از آن مراحل اطلاعى ندارد، نفيا يا اثباتا.
7-
تكلف در سخن گفتن و يا نوشتن: كه عادت به تزيين كلام و عبارت- پردازى و قافيه سازى و مجاز گويى پيدا كرده، و توجه او از حقيقت و معنى منحرف گشته، و به ظواهر بپردازد.
8-
حياء نداشتن: در مقابل حركات ناشايست و اعمال زشت و كارهاى نامشروع و نامناسب كه كاملا بى‏پروا و بى‏باك باشد، و هيچ گونه آداب و ظواهر احكام و برنامه دينى و اخلاقى را رعايت نكند.
9-
افتخار: روى عناوين و جهات دنيوى و امور مادى افتخار و مباهات نمودن، و خود را به ديگران امتياز دادن و بالا بردن.
10-
سستى كردن در مقام عمل: كه به دانسته خود عمل نكند، و از علم خود نتيجه و ثمر عملى نگيرد، و روش و كردار او بر خلاف علم او باشد.
حضرت عيسى (ع) فرمود: شقى‏ ترين و بدترين مردم آن كسى باشد كه در ميان مردم با علم و فضل شهرت پيدا كرده، ولى در مقام عمل مقصر و سست و مجهول باشد.

قال الصادق علیه السلام: آفَةُ الْعُلَمَاءِ ثَمَانِيَةٌ الطَّمَعُ وَ الْبُخْلُ وَ الرِّيَاءُ وَ الْعَصَبِيَّةُ وَ حُبُّ الْمَدْحِ وَ الْخَوْضُ فِيمَا لَمْ يَصِلُوا إِلَى حَقِيقَتِهِ وَ التَّكَلُّفُ فِي تَزْيِينِ الْكَلَامِ بِزَوَائِدِ الْأَلْفَاظِ وَ قِلَّةُ الْحَيَاءِ مِنَ اللَّهِ وَ الِافْتِخَارُ وَ تَرْكُ الْعَمَلِ بِمَا عَلِمُوا قَالَ عِيسَى ع أَشْقَى النَّاسِ مَنْ هُوَ مَعْرُوفٌ‏ بِعِلْمِهِ مَجْهُولٌ بِعَمَلِه.(مصباح الشريعة، ص: 21)اما در مورد مطلب دومی که فرمودید: جامعه کنونی ما اقبال چندانی به طلاب و روحانیت ندارد باید عرض کنم که همیشه آدمهای خوب و بد همه جا بوده اند، افکار بسته و افکار روشن، همیشه در این لباس بوده اند، اگر اقبالی نباشد به خاطر رعایت نکردن همان ده موردی است که در حدیث آمده است، اما این راهم نباید فراموش کرد که نسبت استقبال مردم به علوم دینی و طلبه شدن، به مراتب از زمانهای سابق خیلی بیشتر شده و قبلا چنین استقبالی از معارف دینی و روحانیت نمی شد. هر چند افراد جامعه بیشتر شدند باز هم در عین حال، تعداد مراجعین به نسبت بیشتر گردیده است. الان شما در هر مجامع علمی یا فضاهای مجازی که جای کار فرهنگی هست مراجعه می فرمایید، رد پایی از علما را مشاهده می کنید و این نشان دهنده ی این است که اگر عده ای در این پست و مقام، رعایت نکرده اند در عین حال عده ای هم بوده اند که با مجاهدتها و توانایی های خود، مردم را جذب به دین نموده اند.

بصیر;809911 نوشت:
الان شما در هر مجامع علمی یا فضاهای مجازی که جای کار فرهنگی هست مراجعه می فرمایید، رد پایی از علما را مشاهده می کنید.

سلام
امیدوارم اینطور باشد
ولی من هنوز نتوانستم این رد پا را مشاهده کنم.
تنها مراکزی که علما در آن فعال هستن امثال سایت های مثل askdin هست که شاید به 10 تا هم نرسند.

shsina;809913 نوشت:
تنها مراکزی که علما در آن فعال هستن امثال سایت های مثل askdin هست که شاید به 10 تا هم نرسند.

جالب است که بدانید غالب افرادی که در اسک دین هستند، طلبه هستند از مدیرگرفته تا کارشناسان و بسیاری از کاربران. اصلا این سایت را حوزه راه انداخته. بسیاری از فضاهای علمی مجازی بانام یا بدون نام، طلاب علوم دینی در آنها مشغول فعالیت هستند. البته هر چقدر باشند، باز حضورشان کم است و نیاز به فعالیت بیشتر می باشد.
موفق و موید باشید.

بصیر;809924 نوشت:

جالب است که بدانید غالب افرادی که در اسک دین هستند، طلبه هستند از مدیرگرفته تا کارشناسان و بسیاری از کاربران. اصلا این سایت را حوزه راه انداخته. بسیاری از فضاهای علمی مجازی بانام یا بدون نام، طلاب علوم دینی در آنها مشغول فعالیت هستند. البته هر چقدر باشند، باز حضورشان کم است و نیاز به فعالیت بیشتر می باشد.
موفق و موید باشید.

بله من هم عرض کردم که روحانیون تنها در سایت هایی مثل اسک دین فعال هستند. در صورتی که شبهات دینی بی پاسخ رو همه جا میشه دید.
انشاءالله که فعالیت بیشتر از این هم بشود.
یاعلی

بصیر;809911 نوشت:
وارد شدن و بحث از مسائلى كه در آنها و فهميدن حقيقت آنها براى او محال است، و نتيجه‏ اى بجز انحراف فكرى ندارد، مانند بحث از جزئيات و خصوصيات عالم آخرت، يا مقامات معنوى كه هنوز از آن مراحل اطلاعى ندارد، نفيا يا اثباتا.

سلام و عرض ادب استاد گرامی
بعضی بحث ها هستند که ماهیت گنگی دارند.مثلا بحث معاد یا اینکه آیا شهود با عقل مستفاد ارتباطی دارد؟
علامه طباطبایی در باره معاد سکوت فرمودند و در نهایه الحکمه راجع به آن ننوشتند و جز در جلسات خصوصی در این باره درسی نمیگفتند.آیا برای یک طلبه یا مححق ،بحث در این باره به امید دستیابی به حقیقتی،حتی با اساتید ناپسند است؟

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

بال باشيم نه وبال
(عايق هاي تبليغي و باورهاي غلط درباره طلبگي)

در این نرم افزار بخش هاي زير را خواهیم خواند:الف) عايق هاي تبليغي
•اخلاق و عرفان
•تبلیغ و ارشاد دینی
•اقتصادی
•خانوادگی
•سیاسی
•شأن و زی طلبگی
•تحصیل و پژوهش
ب) تسهيلگرهاي تبليغي
تحفه هاي عرشي
زندگي معنوي
الف) مهارت هاي زندگي
ب) در محضر آيت الله بهجت
لطيفه هاي طلبه پسند

دريافت نرم افزار از گنجينه



«

علم بدون عمل »

امام على علیه السلام:

العِلمُ بِلا عَمَلٍ وَبالٌ، العَمَلُ بِلا عِلمٍ ضَلالٌ؛
علمِ بدون عمل وبال است؛ عملِ بدون علم، گمراهى است.
غرر الحکم: ح1587؛ علم و حکمت در قرآن و حدیث، ص864

بسمه الحکم العدل

بصیر;809911 نوشت:
اگر اقبالی نباشد به خاطر رعایت نکردن همان ده موردی است که در حدیث آمده است

عرض سلام و ادب

مواردی را که فرمودید آفات اخلاقی،عملی و فکری برای طلاب است که مسلما در وجهه ی آنها نزد مردم مؤثر است.

امّا به نظر می رسد ادبار قلبی مردم را نسبت به طلاب علوم دینی،به همه جامعه نسبت دادن چندان صحیح نیست

چرا که حقیقتا اینگونه نیست،طلاب علوم دینی عموما با اخلاق ترین و بهترین افراد جامعه هستند(ان شاالله)

امّا شاید سهم عمده ی بدبینی بی جهت بعضی،نسبت به این صنف،عملکرد نا صواب برخی سیاسیّونِ این صنف

است که متأسفانه در یک تحلیل بی منطق و یا ظالمانه و گاهی نا آگاهانه به همه ی این بزرگواران تسرّی داده شده است.

البته از نقش افراد مغرض در این سیاه نمایی نسبت به روحانیّت نیز نباید غافل شد.ضمن اینکه برادران و خواهران طلبه و روحانی

نیز دقت داشته باشند(که الحمد لله دارند) که عملکرد آنان پای اسلام و دین گذاشته می شود(اغلب) بنابراین بهتر است از سایر

مردم بیشتر و بهتر مراقب عملکرد خویش باشند.

[="Tahoma"][="Blue"]

یکی دیگه.;809934 نوشت:
بعضی بحث ها هستند که ماهیت گنگی دارند.مثلا بحث معاد یا اینکه آیا شهود با عقل مستفاد ارتباطی دارد؟
علامه طباطبایی در باره معاد سکوت فرمودند و در نهایه الحکمه راجع به آن ننوشتند و جز در جلسات خصوصی در این باره درسی نمیگفتند.آیا برای یک طلبه یا مححق ،بحث در این باره به امید دستیابی به حقیقتی،حتی با اساتید ناپسند است؟

باسلام و احترام
اگر احتمال عقلایی برای کشف حقایقی در آن موضوع و یا ثمره ای در تحقیق پیرامون آن موضوع باشد قطعا ارزش اخلاقی خواهد داشت.
بحث بر سر جایی بود که اولا ثمره ای در آن بحث نباشد، ثانیا جز به گنگی انسان نیفزاید.[/]

بصیر;809911 نوشت:
اما در مورد مطلب دومی که فرمودید: جامعه کنونی ما اقبال چندانی به طلاب و روحانیت ندارد
سلام و عرض ادب

حاج آقا پناهيان در يك سخنراني خطاب به طلاب و مذهبي ها اينگونه فرمودند:

براي مردم عادي همين كه خوب باشند كافي است. اما شما بايد خيلي خيلي خيلي خيلي خوب باشيد. چهارتا خوب داره(با خنده :Nishkhand:)

حامی;809947 نوشت:
الف
آقا يكي استاد "حامي" و استاد "حنيف" را بفرستد دنبال نخودسياه X_X

در اينكه جامعهء روحانيون از نظر درستكاري يك سرو گردن (بلكه چند سر و گردن) از ساير گروه هاي جامعه بالاتر هستند ذرهاي ترديد ندارم
هر كسي قبول ندارد حاضرم حضوري به او اثبات كنم
اما موضوع بر سر خوبيِ روحانيون نيست ، بلكه بر سر جلب نظر مردم از سوي آنهاست

لذا يك روحاني علاوه بر خوب بودن ، بايد تو دل برو هم باشد تا مستمعين اينطوري نگاهش كنند

8->

من فكر ميكنم دليل كم بودن اقبال مردم به روحانيت اين است كه روحاني بايد

"پيامبري" كند ، اما روحانيون ما عموماً دارند "امامت" ميكنند

Reza-D;810752 نوشت:
آقا يكي استاد "حامي" و استاد "حنيف" را بفرستد دنبال نخودسياه

اتفاقا ديروز كمي نخود سياه گرفتم تو گلدوني بكارم ببينم چه طوريه

reza-d;810752 نوشت:
من فكر ميكنم دليل كم بودن اقبال مردم به روحانيت اين است كه روحاني بايد "پيامبري" كند ، اما روحانيون ما عموماً دارند "امامت" ميكنند

انگاري يكي بهم گفت ي سر برو سايت ي سر برو
منم اومدم و بروم
اقبال و عدم اقبال ادله مختلف دارد:
1- خود روحانيون ( مي گويند دين از سياست جدا نيست ولي عملا كاري به سياست ندارند خيلي ها، خيلي ها وقتي كسي اشكال مي كند يا شبهه وارد مي كند فكر مي كنند داره با بمب ساختمان دين را ويران مي كنه به جاي همدلي سريع مانند جكي جان گارد مي گيرند و....)
2-خرافات و باورهاي غلط (لطيفه هاي ملانصرالدين و...كه گاهي متأثر از افراد سودجو و دشمن بوده ) ي روز ملا رفت تونس ولي زن ملا رفت نتونس:-b
3- دشمنان و مغرضان( شبهات و شايعات و...)
4- خود مردم ( روحاني اساسا حال مي گيرد يعني نمي ذاره ديگران به حال و حول خود برسند و هي احساس گناه تزريق مي كنه مستقيم يا غيرمستقيم. اصالت الراحتي ايجاب مي كنه بگيم دوري و دوستي و..)

بايد شرايط را ديد
مثلا در زماني كه مردم هفت خط و قالتاق (به معناي منفي) باشند پيغمبري چون حضرت نوح هم ظاهرا موفق نيست
اگر در آن زمان بوديم بررسي مي كرديم كه علل اقبال كم مردم به حضرت نوح چيست؟)

كتاب آفات الطلاب سلسله مباحث اخلاقی و حوزوی حضرت آیت الله شيخ احمد مجتهدی تهرانی می باشد.
که در زمینه تعلیم و تربیت طلاب و مباحث اخلاقی ایشان است که توسط شاکر برخوردار فرید جمع آوری و تحت نظر آیت الله مجتهدی به چاپ رسیده است.
كتاب آفات الطلاب نظرات آيت الله مجتهدي تهراني(ره) را در رابطه با آفاتي كه توفيقات را از انسان سلب مي كند بيان مي دارد.

حامی;810771 نوشت:
اگر در آن زمان بوديم بررسي مي كرديم كه علل اقبال كم مردم به حضرت نوح چيست؟
استااااااااااادددددد!!! :ghati:

مغلطه آيا؟!
شباهت دو موضوع را بايد با وجه تشبيه بررسي كنيد ، نه آنكه وجه تشبيه را به كل موضوع تعميم بدهيد
مثل اينكه من بگويم جناب "حامي" و "اله ياري" هر دو روحاني هستند
اله ياري ضد ولايت فقيه است
پس استاد "حامي" هم همينگونه است!!

مردم در زمان حضرت نوح(ع) اقبال نشان ندادند و الان هم اقبال مردم كم شده
اما اين شباهت در عدم اقبال ، به معناي واحد بودم دليل آن نيست

آيا مردم در زمان حضرت نوح(ع) جمهوري اسلامي داشتند؟
آيا مردمي بودند كه چند سال قبلش انقلاب كرده بودند و شاهي را بيرون كرده بودند؟
آيا مردم زمان نوح(ع) مردمي بودند كه 8 سال جنگ را با افتخار پشت سر گذاشته بودند؟
آيا مردم زمان حضرت نوح(ع) 30 سال از نظر اقتصادي تحريم بودند؟
آيا به تعداد روحانيونِ امروز ، آن زمان حضرت نوح وجود داشت؟

حامی;810771 نوشت:
اقبال و عدم اقبال ادله مختلف دارد:
1- خود روحانيون
2- خرافات و باورهاي غلط
3- دشمنان و مغرضان
4- خود مردم
دقيقاً هر 3 مورد با هم دخيل هستند (مورد 2 زيرمجموعه مورد 3 است)

هر كدام را ناديده بگيريم نميشود با ديد درست قضاوت كرد و قضاوت ناعادلانه ميشود
ولي باز به نظرم روحانيت نقش محوري دارد چون اگر آنها كارشان را درست انجام بدهند ،دشمن هم ناتوان خواهد شد ، مردم هم بيدار ميشوند
(لااقل بخشي از مردم)

البته منظورم از روحاني هر كسي است طرفدارنظام است و مسئوليتي در دست دارد
لباس تنش مد نظر من نيست ، تفكرش مد نظرم است


سلام علیکم

آیت الله حسن زاده آملی روایتی در اینباره از امیرالمومنین را نقل وتبئین کردند که قابل نقل نبود باید از کلام خود ایشان شنید . در همین پست آپلود شده

[FLV]http://www.askdin.com/attachment.php?attachmentid=3006475438&stc=1&d=1465375970[/FLV]

[="Indigo"]

بصیر;809911 نوشت:
تكلف در سخن گفتن و يا نوشتن: كه عادت به تزيين كلام و عبارت- پردازى و قافيه سازى و مجاز گويى پيدا كرده، و توجه او از حقيقت و معنى منحرف گشته، و به ظواهر بپردازد.

با سلام خدمت شما کارشناس گرامی
تمامی مواردی که شما در بالا ذکر نمودید برای بنده قابل قبول و قابل درک است جز این مورد
چگونه تلکف در سخن گفتن و نوشتن، یکی از لغزشهای طلاب و علما به شمار می رود؟!!!! مگر نه این است که همه علمای حکیم و متاله و همه فلاسفه و عرفا همواره سعی می کنند معانی عرفانی را متناسب با همان رفعت معنایی که دارند با الفاظی قویم و موزون ارائه دهند و گاه در این مسیر از مجازگویی های بی شماری مانند منطق الطیر عطار و موش و گربه زاکانی و لیلی و مجنون نظامی و هزاران تمیثل دیگر استفاده می کنند.
آیا به نظر شما استفاده از این استعارات و مجازگویی ها و قافیه سازی ها موجب لغزش و انحراف از مسیر دین است؟!!:-o
با این ملاکی که فرمودید به نظرم کارشناس اویس و حتی سمیع باید جزو منحرفان این انجمن باشند زیرا معمولا نوع نگارش این اساتید محترم حاوی چنین خصوصیاتی است!@-)[/]

[="Tahoma"][="Blue"]

فهیمه.;811867 نوشت:
با سلام خدمت شما کارشناس گرامی
تمامی مواردی که شما در بالا ذکر نمودید برای بنده قابل قبول و قابل درک است جز این مورد
چگونه تلکف در سخن گفتن و نوشتن، یکی از لغزشهای طلاب و علما به شمار می رود؟!!!! مگر نه این است که همه علمای حکیم و متاله و همه فلاسفه و عرفا همواره سعی می کنند معانی عرفانی را متناسب با همان رفعت معنایی که دارند با الفاظی قویم و موزون ارائه دهند و گاه در این مسیر از مجازگویی های بی شماری مانند منطق الطیر عطار و موش و گربه زاکانی و لیلی و مجنون نظامی و هزاران تمیثل دیگر استفاده می کنند.
آیا به نظر شما استفاده از این استعارات و مجازگویی ها و قافیه سازی ها موجب لغزش و انحراف از مسیر دین است؟!!
با این ملاکی که فرمودید به نظرم کارشناس اویس و حتی سمیع باید جزو منحرفان این انجمن باشند زیرا معمولا نوع نگارش این اساتید محترم حاوی چنین خصوصیاتی است!

خوب به عبارتی که نوشتم دقت بفرمایید، تمام قیود و شرایط را ذکر کرده ام. نوشته ام که مجازگویی و تزیین کلامی که توجه را از حقیقت و معنی منحرف کند. یعنی همه قصد و همت نویسنده این باشد که با مغلق گویی و بازی با الفاظ، قدرت کلامی و علمی خود را به رخ بکشد نه این که همتش تفهیم معانی ومفاهیم باشد. خود نویسنده می داند که هدفش چیست و الا زیبا سخن گفتن و استفاده از کنایات و مجازات، گاهی به ظرافت و معنای دقیق عبارت می افزاید.[/]

[=times new roman]سوال: مهمترین لغزشگاه های طلاب علوم دینی کدام است؟ و چرا جامعه کنونی ما اقبال چندانی به طلاب و روحانیت نشان نمی دهد؟

باسلام و احترام خدمت شما دوست گرامی.
برای اهل علم و طلاب علوم و هر کسی که در این مسیر قدم می گذارد، لغزشگاهها و آفاتی بیان شده که در روایات معصومین بدان اشاره شده است که در اینجا به ذکر آنها خواهیم پرداخت:

1- صفت طمع: كه به آنچه دارد و به آنچه از راه مشروع به دست مى‏آيد قناعت نكرده، و به مال و عنوان و ملك ديگران طمع بورزد.
2-
صفت بخل: كه راضى نشود ديگرى از مال و علم و عنوان و مقام ظاهرى و معنوى او استفاده كند.
3- ريا: كه علم و عبادت و محاسن اعمال و محامد صفات خود را بخواهد به ديگران نشان داده، و نيت او آلوده باشد.
4-
عصبيت: در آراء و عقايد و افكار و اعمال خود، صفا و حريت و حقيقت و روحانيت را كنار گذاشته، و روى خيالات موهوم و وابستگى‏ هاى ظاهرى و انتساب عرفى و اسم و شهرت و علايق ديگر، خود را محدود و مقيد كرده، و از روش مخصوص و افكار و اعمال معينى طرفدارى كند.
5-
حب مدح: كه هدف او در همه رفتار و گفتار و كردار بزرگداشت خود و عنوان و اسم و رسم پيدا كردن باشد.
6-
وارد شدن و بحث از مسائلى كه در آنها و فهميدن حقيقت آنها براى او محال است، و نتيجه‏ اى بجز انحراف فكرى ندارد، مانند بحث از جزئيات و خصوصيات عالم آخرت، يا مقامات معنوى كه هنوز از آن مراحل اطلاعى ندارد، نفيا يا اثباتا.
7-
تكلف در سخن گفتن و يا نوشتن: كه عادت به تزيين كلام و عبارت- پردازى و قافيه سازى و مجاز گويى پيدا كرده، و توجه او از حقيقت و معنى منحرف گشته، و به ظواهر بپردازد.
8-
حياء نداشتن: در مقابل حركات ناشايست و اعمال زشت و كارهاى نامشروع و نامناسب كه كاملا بى‏پروا و بى‏باك باشد، و هيچ گونه آداب و ظواهر احكام و برنامه دينى و اخلاقى را رعايت نكند.
9-
افتخار: روى عناوين و جهات دنيوى و امور مادى افتخار و مباهات نمودن، و خود را به ديگران امتياز دادن و بالا بردن.
10-
سستى كردن در مقام عمل: كه به دانسته خود عمل نكند، و از علم خود نتيجه و ثمر عملى نگيرد، و روش و كردار او بر خلاف علم او باشد.
حضرت عيسى (ع) فرمود: شقى‏ ترين و بدترين مردم آن كسى باشد كه در ميان مردم با علم و فضل شهرت پيدا كرده، ولى در مقام عمل مقصر و سست و مجهول باشد.

قال الصادق علیه السلام: آفَةُ الْعُلَمَاءِ ثَمَانِيَةٌ الطَّمَعُ وَ الْبُخْلُ وَ الرِّيَاءُ وَ الْعَصَبِيَّةُ وَ حُبُّ الْمَدْحِ وَ الْخَوْضُ فِيمَا لَمْ يَصِلُوا إِلَى حَقِيقَتِهِ وَ التَّكَلُّفُ فِي تَزْيِينِ الْكَلَامِ بِزَوَائِدِ الْأَلْفَاظِ وَ قِلَّةُ الْحَيَاءِ مِنَ اللَّهِ وَ الِافْتِخَارُ وَ تَرْكُ الْعَمَلِ بِمَا عَلِمُوا قَالَ عِيسَى ع أَشْقَى النَّاسِ مَنْ هُوَ مَعْرُوفٌ‏ بِعِلْمِهِ مَجْهُولٌ بِعَمَلِه.(مصباح الشريعة، ص: 21)

اما در مورد مطلب دومی که فرمودید: جامعه کنونی ما اقبال چندانی به طلاب و روحانیت ندارد باید عرض کنم که همیشه آدمهای خوب و بد همه جا بوده اند، افکار بسته و افکار روشن، همیشه در این لباس بوده اند، اگر اقبالی نباشد به خاطر رعایت نکردن همان ده موردی است که در حدیث آمده است، اما این راهم نباید فراموش کرد که نسبت استقبال مردم به علوم دینی و طلبه شدن، به مراتب از زمانهای سابق خیلی بیشتر شده و قبلا چنین استقبالی از معارف دینی و روحانیت نمی شد. هر چند افراد جامعه بیشتر شدند باز هم در عین حال، تعداد مراجعین به نسبت بیشتر گردیده است. الان شما در هر مجامع علمی یا فضاهای مجازی که جای کار فرهنگی هست مراجعه می فرمایید، رد پایی از علما را مشاهده می کنید و این نشان دهنده ی این است که اگر عده ای در این پست و مقام، رعایت نکرده اند در عین حال عده ای هم بوده اند که با مجاهدتها و توانایی های خود، مردم را جذب به دین نموده اند.

موضوع قفل شده است