جمع بندی چرا امام علی علیه السلام مسئله غدیر را در نهج البلاغه مطرح نکردند؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا امام علی علیه السلام مسئله غدیر را در نهج البلاغه مطرح نکردند؟

[="DarkGreen"]به نام خدا
باسلام
شبهه ای برام ایجاد شد که امام علی علیه السلام برای دفاع از حق خود در زمان خلافت آن طور که در نهج البلاغه میشود دید،مسئله غدیر را حتی در خطبه شقشقیه بیان نکرد.در این خطبه مسئله شهادت حضرت زهرا توسط عمر نیز مطرح نشده.طبیعااین شبه که در یک سایت خیلی معروف دیدم باعث زیر سوال رفتن این دو موضوع میشه.
یا علی مدد
[/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدرا

سوال:شبهه ای برام ایجاد شد که امام علی (علیه السلام) برای دفاع از حق خود در زمان خلافت آن طور که در نهج البلاغه میشود دید،مسئله غدیر را حتی در خطبه شقشقیه بیان نکرد.در این خطبه مسئله شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) توسط عمر نیز مطرح نشده.طبیعااین شبه که در یک سایت خیلی معروف دیدم باعث زیر سوال رفتن این دو موضوع میشه.

پاسخ:
با سلام و عرض ادب

1) باید توجه داشت که کتاب نهج البلاغه کتابی است مشتمل بر خطب و نامه ها و مواعظ فصیح و بلیغ آنحضرت که مرحوم سید رضی(م406هـ) آنها را از مجموعه گفتار های امیر المؤمنین(علیه السلام) انتخاب نموده و در مجموعه ای با نام «نهج البلاغه» جمع آوری نموده است.

مرحوم سید رضی در مقدمه ی کتاب خویش می نویسند:
«جمعى از دوستان ...از من خواستند كتابى تأليف كنم كه سخنان برگزيده امير مؤمنان (علیه السلام) در جميع فنون و بخشهاى مختلف، از خطبه ‏ها، نامه ‏ها، مواعظ و آداب در آن گرد آيد، زيرا مى‏ دانستند اين كتاب متضمّن شگفتی هاى بلاغت و نمونه ‏هاى ارزنده فصاحت و جواهر سخنان عرب و نكات درخشان از سخنان دينى و دنيوى خواهد بود كه در هيچ كتابى جمع ‏آورى نشده و در هيچ نوشته‏ اى تمام جوانب آن گردآورى نگرديده، چه اين كه امير مؤمنان (علیه السلام)سرچشمه فصاحت است و منبع بلاغت و زادگاه آن.

...من خواسته ی آنها را اجابت كردم و اين كار را شروع نمودم، در حالى كه يقين داشتم سود و نفع معنوى آن بسيار است و به زودى همه جا را تحت سيطره ی خود قرار خواهد داد و اجر آن ذخيره آخرت خواهد بود. منظورم اين بود كه علاوه بر فضائل بى ‏شمار ديگر، بزرگى قدر و شخصيت امير مؤمنان (علیه السلام) را از اين نظر روشن سازم و اين كه او تنها فردى است از ميان تمام گذشتگان كه سخنانى از آنها به جا مانده است، سخنان آن حضرت به آخرين مرحله فصاحت و بلاغت رسيده، گفتار او اقيانوسى است بى‏كرانه كه سخن هيچ‏ بليغى به پايه ی آن نمى‏ رسد. ...

من مشاهده كردم سخنان آن حضرت بر مدار «سه اصل» مى‏ چرخد: نخست خطبه‏ ها و اوامر، دوّم نامه‏ ها و رسائل و سوّم كلمات حكمت‏ آميز و مواعظ، به اين دليل با توفيق الهى تصميم گرفتم ابتدا خطبه ‏هاى زيبا، سپس نامه‏ هاى جالب و بعد از آن كلمات كوتاه و حكمت‏ آميز آن حضرت را برگزينم، براى هر كدام از آنها بابى و صفحات ويژه‏ اى در ميان هر باب و باب ديگر اختصاص دادم تا اين كه اگر در آينده به موارد ديگرى دست يابم بر آن بيفزايم و هر گاه سخنى از آن حضرت در مورد بحث و مناظره يا پاسخ سؤال و يا منظور ديگرى بود كه به آن دست يافتم ولى جزء هيچ يك از اين سه بخش نبود، آن را در مناسبترين و نزديكترين بخش قرار دادم و بسا در ميان آنچه برگزيده ‏ام، فصول غير منظّم و سخنان جالب غير مرتّبى آمده، اين به خاطر آن است كه من نكته ‏ها و جملات درخشان آن حضرت را جمع مى‏ كنم و منظورم حفظ تمام پيوندها و ارتباطات كلامى نيست...
با اين حال هرگز ادعا نمى‏كنم كه من به همه ی جوانب سخنان امام (علیه السلام) احاطه پيدا كرده ‏ام، به طورى كه هيچ كدام از سخنان او از دستم نرفته باشد. بلكه بعيد نمى ‏دانم كه آنچه نيافته ‏ام، بيش از آن باشد كه يافته ‏ام و آنچه در اختيارم قرار گرفته كمتر است از آنچه به دستم نيامده؛ امّا وظيفه ی من غير از تلاش و كوشش و سعى فراوان براى يافتن اين گم شده‏ ها نيست و از خدا مى‏ خواهم در اين راه مرا راهنمايى كند!
بعد از تمام شدن كتاب چنين ديدم كه نامش را «نهج البلاغه» بگذارم زيرا اين كتاب درهاى بلاغت را به روى بيننده مى‏ گشايد و خواسته‏ هايش را به او نزديك مى‏ سازد».

با توجه به این مقدمه باید توجه داشت که نهج البلاغه مشتمل بر همه ی خطبه ها و گفتارهای آنحضرت نبوده؛ تا شخصی چنین برداشت نماید که اگر در این کتاب نامی از احتجاج به غدیر نیامده به معنای عدم استناد آنحضرت به جریان غدیر خم می باشد.

2) با نگاهی به نصوص وارده از طریق شیعه و سنی مشاهده می گردد که امام علی (علیه السلام) در مواردی به حدیث غدیر خم احتجاج فرمودند که به برخی اشاره می گردد: الف) امام علی (علیه السلام)در پاسخ به افتخار معاویه(علیه الهاویه) به افتخارات پدرانش! در قسمتی از پاسخ خویش فرمودند:
محمّد النّبىّ اخى و صنوى‏ و حمزة سيّد الشّهداء عمّى‏

و جعفر الّذى يضحى و يمسى‏ يطير مع الملائكة ابن عمّى‏
محمّد، پيامبر خدا؛ برادر مهربان من است‏؛ و حمزه، سرور شهيدان عموى من.
و جعفر، آنكه روز و شب با ملائكه در پرواز است، پسر مادر من است.
فأوجب‏ لى‏ ولايته عليكم‏ رسول اللّه يوم‏ غدير خمّ‏
فويل ثمّ ويل ثمّ ويل‏ لمن يلقى الاله غدا بظلمى‏.[1]
و پيامبر خدا، در روز غدير خم، به امر خدا، ولايتم را بر شما واجب نمود.
پس واى بر آنكه در روز بازپسين به ملاقات خدا رسد، در حاليكه به من ظلم نموده باشد.

ب) احمد بن حنبل به سند خود روایت می کند: «امام علی (علیه السلام) در «رحبه» مردم را سوگند داد که هر کس از رسول خدا
(صلی الله علیه وآله) شنید که در روز غدیر خم می فرمود(آنچه را که فرمود) برخیزد. راوی گوید: از ناحیه ی سعید شش نفر و از ناحیه ی زید شش نفر برخواستند و همگی گواهی دادند که از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) شنیدند که برای علی (علیه السلام)در روز غدیر خم می فرمود: آیا خدا اولی به مؤمنین نیست؟ گفتند: آری. حضرت فرمودند: بار خدایا! هر کس من مولای او هستم پس علی مولای اوست، بارخدایا! دوست بدار هر کس که ولایت او را پذیرفته است و دشمن بدار هر کس با او دشمنی نموده است».[2]

ج) در روایتی دیگر احمد بن حنبل به سند خویش از عبدالرحمن بن ابی لیلی روایت می کند: « از علی بن ابی طالب (علیه السلام) شنیدم مردم را سوگند می داد و می فرمود: به خدا سوگند! هر فرد مسلمانی که از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) شنید که در روز غدیر خم فرمود آنچه را که فرمود(گواهی دهد). در آن هنگام دوازده نفر از صحابه که در جنگ بدر حاضر بودند برخواستند و شهادت دادند».[3]

3) هر چند استدلال به حدیث غدیر در نهج البلاغه ذکر نشده است؛ اما در خطبه ها ی مختلفی آنحضرت بر حقانیت خویش و منحصر بودن خلافت در عترت(علیهم السلام) و مظلومیت خویش استدلال نموده اند؛‌ همچنان که در خطبه های دوم و سوم و ششم و صد و چهل و چهار و صدو هفتاد و سوم و صد و نود و هفت و نامه ششم بدین امور تصریح شده است.

4)‌همچین امر مظلومیت حضرت زهرا (سلام الله علیها) را می توان در خطبه ی 202نهج البلاغه مشاهده نمود آنجا که فرمودند: «وَسَتُنَبّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَظافُرِ أُمَّتِكَ عَلى‏ هَضْمِها، فَأَحْفَهَا السُّؤالَ، وَاسْتَخْبِرْهَا الْحالَ. فَكَمْ مِنْ غليلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِها لَمْ تَجِدْ إِلى بَثَّهِ سَبيلًا، وَ سَتَقُولُ، وَ يَحْكُمُ اللّهُ، وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمينَ».[اى رسول خدا،] به زودى دخترت به تو خبر خواهد داد كه امّتت چگونه دست يارى به يكديگر دادند بر شكستن و ظلم و ستم بر وى. از او بپرس و با پافشارى سؤال نما تا درد خود را به تو بگويد [به من كه حاضر نشد مصائب خود را بگويد]. چه دردها و ناراحتيها كه در سينه داشت و راه براى باز كردن و گفتن آنها نمى‏يافت! زود است كه بگويد و خداوند حكم خواهد كرد و او بهترين حكم كنندگان است.

موفق باشید.



[/HR][1] . الغدیر، ج2، ص54.

[2] . مسند احمدبن حنبل، ج2، ص262، ح950: «...عَنْ سَعِيدِ بْنِ وَهْبٍ وَعَنْ زَيْدِ بْنِ يُثَيْعٍ قَالَا نَشَدَ عَلِيٌّ النَّاسَ فِي الرَّحَبَةِ مَنْ سَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ إِلَّا قَامَ قَالَ فَقَامَ مِنْ قِبَلِ سَعِيدٍ سِتَّةٌ وَمِنْ قِبَلِ زَيْدٍ سِتَّةٌ فَشَهِدُوا أَنَّهُمْ سَمِعُوا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ لِعَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ أَلَيْسَ اللَّهُ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ قَالُوا بَلَى قَالَ اللَّهُمَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ».

[3] . همان، ج2، ص269، ح961: «حَدَّثَنَا يَزِيدُ بْنُ أَبِي زِيَادٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي لَيْلَى قَالَ شَهِدْتُ عَلِيًّا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فِي الرَّحَبَةِ يَنْشُدُ النَّاسَ أَنْشُدُ اللَّهَ مَنْ سَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ لَمَّا قَامَ فَشَهِدَ قَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ فَقَامَ اثْنَا عَشَرَ بَدْرِيًّا كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى أَحَدِهِمْ فَقَالُوا نَشْهَدُ أَنَّا سَمِعْنَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ أَلَسْتُ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجِي أُمَّهَاتُهُمْ فَقُلْنَا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ فَمَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ».
موضوع قفل شده است