شعری برای تشکر از اساتید سایت

تب‌های اولیه

105 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شعری برای تشکر از اساتید سایت

سلام به تمام اسک دینی های عزیز و گرامی
این شعر را تقدیم می کنم به تمامی اساتید عزیز سایت برای تشکر از زحماتشان
البته در برابر زحمات این عزیزان کار قابلی نیست ، اما امیدوارم به بزرگواری خودشان از بنده قبول کنند

ضمناً گر چه تمام تلاشم را کردم که اسامی تمام کارشناسان باشد
اما پیشاپیش از اینکه ممکن است نام بعضی از عزیزان را جا انداخته باشم عذرخواهی میکنم
همچنين از آنجايي كه اين شعر را در تاريخ
95/3/4 سروده ام ، نام اساتيدي را آورده ام كه در اين تاريخ جزء اساتيد سايت بوده اند
لذا از اساتيدي كه قبلاً در سايت بودند و اساتيدي كه بعداً به سايت اضافه ميشوند تشكر كرده و بابت اينكه نامشان در شعر من نيست عذرخواهي ميكنم

بنام خداوند بخشنده مهربان

در میان شبهه ها بودیم اسیر
مرد و زن یا نوجوان یا آنکه پیر

گنگ و مبهم بود بر ما هر جواب
ما همه چون تشنه ای دنبال آب

واژه ها دشوار و معناها ثقیل
ما چنان موری و پاسخ مثل فیل!

بهر هر پاسخ که دنبالش بُدیم
سال ها شاگرد ، باید می شُدیم

تا که گشتیم آشنا با اسک دین
در مثالش همچو فردوس برین

خود گلستانی ز نو اندیشه ها
اجتماعی از شهادت پیشه ها (آموزش علم کمتر از شهادت نیست)

آن یکی خادم به شاهِ طوس بود
نام زیبایش بدان "ممسوس" بود

دیگری در راه حق همچون حدید
حرفهایش چون گُهَر ، نامش "مجید"

گــو رسید اینک بشارت از بهشـت
چون
"مبشر" نکته ای دیگر نوشت

زین حقیقت کار من تعظیم بود
اینکه "مسلم" بهر حق تسلیم بود

در میـان دردها گشتم صبـــور
چون به روی دیده ام تابید "نور"

از بـــرای عاشقـــی مجبـور شد
آنکه معشوقش چنان "مشکور" شد

در هوا ریــزیــد صد نقل و نبات
می وزد اینک "نسیمی" با "نشاط" (نسیم = جناب "نسیم رحمت")

در گلستان گشتنم آخر چه سود؟
چون گلی زیباتر از "محسـن" نبود

"عامل" ار باشم ، ز دوزخ جَسته ام
من هدایت را ز
"هادی" جُسته ام

میشوم هر لحظه نزدیکِ خدا
زان که دادم دست در دستِ "هدی"

میخورم از شهد حِکمت بـاز جـــام
گر که ساقی باشدم هر دم
"پیام"

از گزند آسـ
وده باشد روح و جان
چون
"امين" از بهر ما باشد امان

زنده بــاد آن رادمـــردی بی بدیــل
وِی خلیل است و جمیل است و
"جلیل"

هر چه میگردم ز هر معنــا و حیث
نیست در دنیا کسی همچون
"اویس"

کاش میشد جار زد هر صبح و شام
برکـت از "آلاء" مـیـگـیــرد ، کــــــلام

كرد "ياسين" عهد قرآن را وفا
دردِ دين با حكم ميگيرد
"شفا"

برتر از "طاها" كسي در ياد نيست
يـاوري يـاور تر از
"مقـــداد" نيست

ذکرِ حق ، شیطان گر از یادت بَرَد
"تـذکــره" آن را به یــادت آوَرَد

حرف پر معنــا و پر مغــز و لطـیـف
نیست در گفتار کس همچون "حنیف"

من نگــاهم را به نیکـــی دوخـتـم
رأفتــــم را از "رئــوف" آمـوخـتـم

مـیـرود پاییـــز و مـی آیــد ربـیــع (ربیع به معنای بهار)
چون نماید رخ به دلهامان
"سمیع"

در کمند نفس کِی گردد اسیر؟
آنکه هر دم دیده اش باشد
"بصیر"

میشـود هر روز از مــا رفـع عـیـب
گر که بسپاریم خود را بر
"شعیب"

قـلـب و جـــانش بر ولایت عــاشق است
او که هم خود هم نشانش "صادق" است

می رسد دستش به به اسرارِ نجـــوم
هر که از "صـــــدرا" بیـامـوزد علــــوم

زندگي سخت است پس در گير و دار
بر خـــدا هـر لحظـه باش "امـيــدوار"

گر چه من
"استـــــاد" در دین نیستم
"رهنما" چون هست ، غمگین نیستم (منظورم جناب "راهنما" بود ولی وزن شعر جور نمیشد)

راه گر چه ، هر وجب خار و خس است
کـــــلِّ آنهـا را یکی
"حـافظ" بس است


در روایت هــر کــه دارد پیچ و تــاب
باید از
"عــمــــار" گـیــرد او جـواب

خم نموده پشتِ شيطانِ رجيم
با كلام ناب خود ، سیـد
"كريم" (البته نمی دانم جناب "كريم" سيد هستند يا خير ، ولی سيد لااقل به عنوان آقاست)

بر عقـــاید هر که بـهـتـانـــی ببست
حضرت "صدیق" پشتش را شکست (حضرت از باب احترام است ، اشتباه نشود)

هر کـه عمــداً دست در تـاریـخ کــرد (خواست تاریخ را تحریف کند)
چون
"عماد" آمد ، رخش گردید زرد!

گـفـتـگـــــو ، آزاد مـعـنــــا میـدهـد
حکـم با
"سجــــاد" معنــا میـدهـد

زنــده و پــاینــده این ابیــات شد
چون نگاهم روی بر
"میقات" شد

گر چه هر گل در گلستان منفک است
بین گلها ، همچنان "حامی" تک است :)>- (ماجرا دارد :Nishkhand:)

آخرینش هست
"خاتم" والسلام
چون که او آید نمی مـانـد کــلام
(اين بيت نوشته سركار "حبيبه" است)

هر کــه گفتم نامهاشان ظاهر است
مرد پنهان پشت آنها "طاهــر" است

شمس باشم یا که آن ماهِ منیر
آخــرش باید کِشَم نــاز از "مدیر" (جناب مدیر سایت) :khandeh!:

Reza-D;806426 نوشت:
این شعر را تقدیم می کنم به تمامی اساتید عزیز سایت برای تشکر از زحماتشان

سلام علیکم و رحمه الله

بسیــــــار زیبا بود... ماشاءالله به این ذوق و قریحه.

قطعا هیچکدام از همکاران منتظر تشکر نیستند، اما الطاف کاربران فهیمی مثل حضرتعالی انرژی مثبت و انگیزه مضاعفی جهت تلاش بیشتر و خدمتگزاری بهتر منتقل می کند.

بنده هم از شما تشکر می کنم.

در پناه حق باشید.


سلام ..
واقعا قشنگ بود=D>
خب ما که ذوق ایشون رو نداریم به این قشنگی تشکر کنیم
ولی به هرحال ایشون فرصت تشکر رو ایجاد کردن و خب منم غنیمت میشمارم این فرصت رو
و به نوبه خودم از همه اساتید و بزرگوارانی که با سعه صدر سوالات بی ربط و باربط مارو در خصوصی و عمومی باحوصله در اسرع وقت پاسخ میدن واقعا سپاسگزارم
@};-@};-@};-@};-
هرچند به قشنگی کار آقا رضا نیست ولی به رسم ادب برای عرض تشکرو خسته نباشید این گل ها رو
تقدیم میکنم به همه اساتید و کارشناسان سایت و البته مدیریت محترم...
این ناقابل رو هم از ما پذیرا باشید ...
البته منم اسم اساتید رو ذکر کردم فقط کارتش توی سبدشه دیده نمیشه Smile

[="Tahoma"][="DarkGreen"]خيلي زيبا و هنري بود
ان شاالله كه بتوانيم خدمت كنيم و قيامت شرمنده شما خوبان نباشيم@};-:iran:
[/]

به نظرم اين صنعت را بهش تلميح يعني نمكي كردن كلام مي گويند
اگر اشتباه مي كنم دوستان بگويند البته اين هنرنمايي اغلب با احاديث يا آيات و داستان ها در اشعار متجلي مي شود

[=DarkGreen][=113]

Reza-D;806426 نوشت:
شمس باشم یا که آن ماهِ منیر
آخــرش باید کِشَم نــاز از "مدیر"

من جاي مدير بودم ي جايزه را حتما مي دادم به ايشان

[="Tahoma"][="DarkGreen"]من كه صدا ندارم
اين هم به خاطر تشكر از جناب رضا
آواز يك روحاني
[/]

Reza-D;806426 نوشت:
سلام به تمام اسک دینی های عزیز و گرامی
این شعر را تقدیم می کنم به تمامی اساتید عزیز سایت برای تشکر از زحماتشان
البته در برابر زحمات این عزیزان کار قابلی نیست ، اما امیدوارم به بزرگواری خودشان از بنده قبول کنند

ضمناً گر چه تمام تلاشم را کردم که اسامی تمام کارشناسان باشد
اما پیشاپیش از اینکه ممکن است نام بعضی از عزیزان را جا انداخته باشم عذرخواهی میکنم

بنام خداوند بخشنده مهربان

در میان شبهه ها بودیم اسیر
مرد و زن یا نوجوان یا آنکه پیر

گنگ و مبهم بود بر ما هر جواب
ما همه چون تشنه ای دنبال آب

واژه ها دشوار و معناها ثقیل
ما چنان موری و پاسخ مثل فیل!

بهر هر پاسخ که دنبالش بُدیم
سال ها شاگرد ، باید می شُدیم

تا که گشتیم آشنا با اسک دین
در مثالش همچو فردوس برین

خود گلستانی ز نو اندیشه ها
اجتماعی از شهادت پیشه ها

(آموزش علم کمتر از شهادت نیست)

آن یکی خادم به شاهِ طوس بود
نام زیبایش بدان

"ممسوس" بود

دیگری در راه حق همچون حدید
حرفهایش چون گُهَر ، نامش

"مجید"

گــو رسید اینک بشارت از بهشـت
چون
"مبشر" نکته ای دیگر نوشت

زین حقیقت کار من تعظیم بود
اینکه

"مسلم" بهر حق تسلیم بود

در میـان دردها گشتم صبـــور
چون به روی دیده ام تابید

"نور"

از بـــرای عاشقـــی مجبـور شد
آنکه معشوقش چنان

"مشکور" شد

در هوا ریــزیــد صد نقل و نبات
می وزد اینک

"نسیمی" از "نشاط" (نسیم = جناب "نسیم رحمت")

در گلستان گشتنم آخر چه سود؟
چون گلی زیباتر از

"محسـن" نبود

"عامل" ار باشم ، ز دوزخ جَسته ام
من هدایت را ز
"هادی" جُسته ام

میشوم هر لحظه نزدیکِ خدا
زان که دادم دست در دستِ

"هدی"

میخورم از شهد حِکمت بـاز جـــام
گر که ساقی باشدم هر دم
"پیام"

از گزند آسـ
وده باشد روح و جان
چون
"امين" از بهر ما باشد امان

زنده بــاد آن رادمـــردی بی بدیــل
وِی خلیل است و جمیل است و
"جلیل"

هر چه میگردم ز هر معنــا و حیث
نیست در دنیا کسی همچون
"اویس"

کاش میشد جار زد هر صبح و شام
برکـت از

"آلاء" مـیـگـیــرد ، کــــــلام

كرد

"ياسين" عهد قرآن را وفا
دردِ دين با حكم ميگيرد
"شفا"

ذکـر را شیطان گر از یادت بَرَد
"تـذکــره" آن را به یــادت آوَرَد

گر چه راهت هر قدم خار و خس است
کـــــلِّ آنهـا را یکی

"حافظ" بس است

حرف پر معنــا و پر مغــز و لطـیـف
نیست در گفتار کس همچون

"حنیف"

من نگــاهم را به نیکـــی دوخـتـم
رأفتــــم را از

"رئــوف" آمـوخـتـم

مـیـرود پاییـــز و مـی آیــد ربـیــع

(ربیع به معنای بهار)
چون نماید رخ به دلهامان
"سمیع"

در کمند نفس کِی گردد اسیر؟
آنکه هر دم دیده اش باشد
"بصیر"

گر چه من

"استـــــاد" در دین نیستم
"رهنما" چون هست ، غمگین نیستم (منظورم جناب "راهنما" بود ولی وزن شعر جور نمیشد)

میشـود هر روز از مــا رفـع عـیـب
گر که بسپاریم خود را بر

"شعیب"

قـلـب و جـــانش بر ولایت عــاشق است
او که هم خود هم نشانش

"صادق" است

می رسد دستش به به اسرارِ نجـــوم
هر که از

"صـــــدرا" بیـامـوزد علــــوم

بر عقـــاید هر که بـهـتـانـــی ببست
حضرت
"صدیق" پشتش را شکست (حضرت از باب احترام است ، اشتباه نشود)

هر کـه عمــداً دست در تـاریـخ کــرد

(خواست تاریخ را تحریف کند)
چون
"عماد" آمد ، رخش گردید زرد!

در روایت هــر کــه دارد پیچ و تــاب
باید از

"عــمــــار" گـیــرد او جـواب

خم نموده پشت شيطانِ رجيم
با كلام ناب خود ، سیـد

"كريم" (البته نمی دانم جناب "كريم" سيد هستند يا خير ، ولی سيد لااقل به عنوان آقاست)

گـفـتـگـــــو ، آزاد مـعـنــــا میـدهـد
حکـم با
"سجــــاد" معنــا میـدهـد

زنــده و پــاینــده این ابیــات شد
چون نگاهم روی بر
"میقات" شد

گر چه هر گل در گلستان منفک است
بین گلها ، همچنان

"حامی" تک است :)>-

هر کــه گفتم نامهاشان ظاهر است
مرد پنهان پشت آنها

"طاهــر" است

شمس باشم یا که آن ماهِ منیر
آخــ

رش باید کِشَم نــاز از
"مدیر" (جناب مدیر سایت) :khandeh!:


آخرینش
خاتم است و و السلام

چونکه او آید نمی ماند کلام


حبیبه;806528 نوشت:

آخرینش
خاتم است و و السلام
چونکه او آید نمی ماند کلام
سلام خواهر گرامي
تشكر بابت بيت پاياني
جناب "خاتم" را نديده ام! كلاً چند وقتي است كه اساتيد تغيير كرده اند و اسامي جديد اضافه شده
ممنون كه ايشان را هم اضافه كرديد

سلام.خیلی خوب بود.
مخصوصا اون بیتی که در وصف استاد صدیق گفتید

Reza-D;806426 نوشت:
بر عقـــاید هر که بـهـتـانـــی ببست
حضرت "صدیق" پشتش را شکست (حضرت از باب احترام است ، اشتباه نشود)

فقط یک چی.. استاد طاهر رو فراموش نکردید؟یا شایدم من نمی بینمش :-B

حامی;806517 نوشت:
من جاي "مدير" بودم ي جايزه را حتما مي دادم به ايشان
اين هم در وصف جناب "مدير سايت"
ولي از ايشان درخواست ميكنم كه جايزه ندهند چون نمي خواهم شعرم براي جايزه و اون حرفها باشد

(شعر بايد بدون توقف خوانده شود)

مردي كه "مدير" است
دلم بر رخ زيبـــــــــاش اسير است
دلير است
بصير است
همان ماهِ منير است
كه در نصرت و پايندگيش محكم و مشهور و شهير است
اگر راه خطير است
ولي رهروِ رَه سخت چو شير است

ندانم و بدانم كه ندانم
كه ندانم به چه خوانم
همه دم نام "مديري" كه به تفسير نيايد چه گذارم و چه دانم؟

چه زنم باز صدايش؟
چه كنم باز فدايش؟
چه گلي ارزش آن دارد اگر ريزم از عشقي كه به دل دارم و در روح به پايش؟
بكشم روي و نمايَش
به نگاري به سر سنگ و به خاكي كه دهد بركت آن خــــــاك خدايش

چه عزيز است خدايا
بكن از اهل و عيالش تو خدا دفع بلايا
بده بر ساحت او بيشتر از اين كه بُوَد در سخنش حُسن و سجايا

بخدا كاش شود پير
كه دل را بكُند بهر خدا در غل و زنجير
شود بهر براندازي طاغوت چو شمشير
هماني كه كنم وصف صفاتش ز بم و زير
مدير است مدير است مدير است مدير

پارسا مهر;806540 نوشت:
فقط یک چی.. استاد طاهر رو فراموش نکردید؟
سلام برادر ، تشكر

اتفاقاً جناب "طاهر" را به عنوان سنگرِ پنهان در پشت همهء عزيزان معرفي كردم
يك بيت مانده به آخر:


Reza-D;806426 نوشت:
هر کــه گفتم نامهاشان ظاهر است
مرد پنهان پشت آنها
"طاهــر" است

Reza-D;806543 نوشت:
اتفاقاً جناب "طاهر" را به عنوان سنگرِ پنهان در پشت همهء عزيزان معرفي كردم
يك بيت مانده به آخر:

خوب با توجه به اینکه گفتید پنهان هست.من یک لحظه فکر کردم منظورتون کارشناس ارجاء سوالات جناب طاهر هست...:-s به هر حال یکی از طاهر ها جا مونده.ما دو تا طاهر داریم:-B

Reza-D;806426 نوشت:
این شعر را تقدیم می کنم به تمامی اساتید عزیز سایت برای تشکر از زحماتشان
البته در برابر زحمات این عزیزان کار قابلی نیست ، اما امیدوارم به بزرگواری خودشان از بنده قبول کنند

سلام علیکم

محمود بن أبی البلاد قال: سمعت الرضا علیه السّلام یقول: من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر اللَّه عزّ و جلّ.
محمود بن ابی البلاد می‏گوید: از امام رضا (ع) شنیدم که می‏فرمود: هر که سپاس مردم نعمت دهنده را نگوید، سپاس خدای بزرگ را نگفته است.(
تفسیر نور الثقلین ج 4/ ص201- البحارج 71/ ص44 –الوسائل ج 11/ص 542 )

باعرض ادب و احترام به محضر شما
بسیار کارعالی و پسندیده ای بود،طیب الله انفسکم

ان شاءالله ماجور باشید

یازهراسلام الله علیها

پارسا مهر;806544 نوشت:
من یک لحظه فکر کردم منظورتون کارشناس ارجاء سوالات جناب طاهر هست
خب بله منظورم ايشان بود!

پارسا مهر;806544 نوشت:
به هر حال یکی از طاهر ها جا مونده.ما دو تا طاهر داریم
واقعاً؟!! :badbakht:

Reza-D;806549 نوشت:
واقعاً؟! ~x(

ایشون منظورمه:
http://www.askdin.com/member.php?u=45

با اجازه منم یک شعر در وصفشون بگمX_X:-sX_X نگاه نکنید X_X
[SPOILER]
همزاد صدیق طاهر است (منظور استاد طاهر عین استاد صدیق هستند، فرقی ندارن Smile )
به حتم در اسک دین او فاضل است.
...دیگه نمی دونم چی بگم ~X(
[/SPOILER]

پارسا مهر;806558 نوشت:
ایشون منظورمه:

بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام
طاهاباطاهرفرق میکنه[-x
چشمهارابایدشست تابهترببینیم:)

احـــــــــــــــــــــصنت...!:>
در عبارت بالا، ص رو به صورت عربی تلفظ کنید...

عطرخدا;806559 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام
طاهاباطاهرفرق میکنه[-x
چشمهارابایدشست تابهترببینیم

سلام.من برم خودکشی کنم...
[SPOILER]خوب استاد طاها جا موندن;;)[/SPOILER]

پارسا مهر;806558 نوشت:
ایشون منظورمه:
داداش به روح اعتقاد داري؟! :khandeh!:
ايشان كه اسمشان را برايم گذاشتيد جناب "طاها" هستند ، نه "طاهر"!!!

الان اسم ايشان را هم اضافه ميكنم
فقط خدا كند كس ديگري نمانده باشد!! :Gig:

miss_targol;806555 نوشت:
شما واقعا یکی از شعرای گمنامین که کشف نشدن یا شایدم شدین ما خبر نداریم
شرمنده ميكنيد
نه باور كنيد اينطورها هم نيست. اسم نبرم بهتر است ، اما در سايت شعرايي را ميشناسم كه واقعاً به آنها بايد گفت كشف نشده
بنده هم كم از آنها مطلب ياد نگرفته ام

Reza-D;806533 نوشت:
سلام خواهر گرامي
تشكر بابت بيت پاياني
جناب "خاتم" را نديده ام! كلاً چند وقتي است كه اساتيد تغيير كرده اند و اسامي جديد اضافه شده
ممنون كه ايشان را هم اضافه كرديد

رضاجان
اینکه اسم من هم توی شعرت نیست رو میزارم به پای اینکه منو ندیدی و جزو اساتید جدید و مویرگی سایت به شمار میام Lol

قبل اخر هست مولکوله گرام****او که نامندش عزبِ بی نام و نشان

هیچ کس حاضر نیست دهد بهر او دختری***سعدیا حتی دریغ از دختری بی حال و جان=))

آخرینش خاتم است و و السلام
چونکه او آید نمی ماند کلام

پ.ن :
دوستان اخر این شعر ، مثل فیلمهای اصغر فرهادی ، باز هست ، هر کسی خواست میتونه یک بیت شعر در وصف خودش به اخر شعر اضافه کنه ، از دید من بلامانعه :))

Reza-D;806426 نوشت:
هر کـه عمــداً دست در تـاریـخ کــرد
چون "عماد" آمد ، رخش گردید زرد!

از شما ای شاعر عالی سپاس
شعرهایت واقعا دارد اساس
غیر آن بیتی که در وصف من است
چون که من را یک زبانی الکن است
گر نویسم مطلبی لطف خداست
هر چه جز لطف خدا گویم خطاست
لیک دیگر دوستان دانشورند
هر کدامی در خور یک کشورند
روز و شب در خدمت دین مبین
در دفاع از مکتب یعسوب دین
همچنین از دوستان کاربر
کاین چنین دارند درد دین به سر
گاه بهر یک سوال یک جواب
روز ها بل هفته ها در اضطراب
اجرتان با حضرت صاحب زمان
شادمان باشید و خرم در جهان

عماد;806583 نوشت:
از شما ای شاعر عالی سپاس
شعرهایت واقعا دارد اساس
آقا اين اساتيد كه همه شاعر هستند و رو نمي كنند!

سلام استاد
قابل شما را نداشت گرامي

مولکول 68;806576 نوشت:
قبل اخر هست مولکوله گرام****او که نامندش عزبِ بی نام و نشان
هیچ کس حاضر نیست دهد بهر او دختری***سعدیا حتی دریغ از دختری بی حال و جان
مولكولي تو ولي مثل يه بمب اتمي!
دخترا زيادن اما عزيزم خودت گُمي :ok:

دس بذار رو زانوهات پاشو يه ياعلي بگو
اولّي اگر نشد برو سراغ دُيُمي :khandeh!:

Reza-D;806591 نوشت:
مولكولي تو ولي مثل يه بمب اتمي!
دخترا زيادن اما عزيزم خودت گُمي :ok:

دس بذار رو زانوهات پاشو يه ياعلي بگو
اولّي اگر نشد برو سراغ دُيُمي :khandeh!:

رضا جان
یعنی در این شعری که برای من گفتی ، قشنگ تبعیض موج میزنه در قیاس با شعرهایی که برای اساتید گفتی :khandeh!: شعر اساتید رو خیلی سنگین و وزین توی سبک های حافظ و سعدی گفتی ولی کامل مشخصه منو دست کم گرفتی و همینطور یک شعر شیش و هشت برای من سرودی و من رو وادار به جوابیه کردی :khandeh!:

ای کری ، هیچ وقت ایرانی رو تهدید نکن
اوس رضا ، هیچ ملکولی رو تحقیر نکن :khandeh!:

گرچه هست او امروز در خفا و عزب
هیچ معلوم نیست کار خدا و سرنوشت ملکولِ ما :khandeh!:

می دهندش در نهایت بهترین و برترین دختر، بر او
گرچه او ندارد کورسوی امیدی بهر این ارزو :khandeh!:

گر ندادندش در این دنیا هیچ و هیچ و هیچ
هست در سرای دگر ، حوریانی با موهای پیچ پیچ :khandeh!:

[="Tahoma"]

Reza-D;806426 نوشت:
سلام به تمام اسک دینی های عزیز و گرامی
این شعر را تقدیم می کنم به تمامی اساتید عزیز سایت برای تشکر از زحماتشان
البته در برابر زحمات این عزیزان کار قابلی نیست ، اما امیدوارم به بزرگواری خودشان از بنده قبول کنند

[=arial]با سلام خدمت همه دوستان
احسنت به این همه ذوق گل
واقعا شعر قشنگی بود :-bd
جا داره بنده هم به بهانه این تاپیک تشکر کنم از اساتید محترمی که تلاش میکنند تا مطالب به بهترین شکل در اختیار کاربران و البته ما قرار بگیره.:Gol:

اجر سراینده و اساتید گرامی با خداوند
موفق باشید

Reza-D;806426 نوشت:
سلام به تمام اسک دینی های عزیز و گرامی
این شعر را تقدیم می کنم به تمامی اساتید عزیز سایت برای تشکر از زحماتشان
البته در برابر زحمات این عزیزان کار قابلی نیست ، اما امیدوارم به بزرگواری خودشان از بنده قبول کنند

ضمناً گر چه تمام تلاشم را کردم که اسامی تمام کارشناسان باشد
اما پیشاپیش از اینکه ممکن است نام بعضی از عزیزان را جا انداخته باشم عذرخواهی میکنم

بنام خداوند بخشنده مهربان

در میان شبهه ها بودیم اسیر
مرد و زن یا نوجوان یا آنکه پیر

گنگ و مبهم بود بر ما هر جواب
ما همه چون تشنه ای دنبال آب

واژه ها دشوار و معناها ثقیل
ما چنان موری و پاسخ مثل فیل!

بهر هر پاسخ که دنبالش بُدیم
سال ها شاگرد ، باید می شُدیم

تا که گشتیم آشنا با اسک دین
در مثالش همچو فردوس برین

خود گلستانی ز نو اندیشه ها
اجتماعی از شهادت پیشه ها

(آموزش علم کمتر از شهادت نیست)

آن یکی خادم به شاهِ طوس بود
نام زیبایش بدان

"ممسوس" بود

دیگری در راه حق همچون حدید
حرفهایش چون گُهَر ، نامش

"مجید"

گــو رسید اینک بشارت از بهشـت
چون
"مبشر" نکته ای دیگر نوشت

زین حقیقت کار من تعظیم بود
اینکه

"مسلم" بهر حق تسلیم بود

در میـان دردها گشتم صبـــور
چون به روی دیده ام تابید

"نور"

از بـــرای عاشقـــی مجبـور شد
آنکه معشوقش چنان

"مشکور" شد

در هوا ریــزیــد صد نقل و نبات
می وزد اینک

"نسیمی" از "نشاط" (نسیم = جناب "نسیم رحمت")

در گلستان گشتنم آخر چه سود؟
چون گلی زیباتر از

"محسـن" نبود

"عامل" ار باشم ، ز دوزخ جَسته ام
من هدایت را ز
"هادی" جُسته ام

میشوم هر لحظه نزدیکِ خدا
زان که دادم دست در دستِ

"هدی"

میخورم از شهد حِکمت بـاز جـــام
گر که ساقی باشدم هر دم
"پیام"

از گزند آسـ
وده باشد روح و جان
چون
"امين" از بهر ما باشد امان

زنده بــاد آن رادمـــردی بی بدیــل
وِی خلیل است و جمیل است و
"جلیل"

هر چه میگردم ز هر معنــا و حیث
نیست در دنیا کسی همچون
"اویس"

کاش میشد جار زد هر صبح و شام
برکـت از

"آلاء" مـیـگـیــرد ، کــــــلام

كرد

"ياسين" عهد قرآن را وفا
دردِ دين با حكم ميگيرد
"شفا"

ذکرِ حق ، شیطان گر از یادت بَرَد
"تـذکــره" آن را به یــادت آوَرَد

گر چه راهت هر قدم خار و خس است
کـــــلِّ آنهـا را یکی

"حافظ" بس است

حرف پر معنــا و پر مغــز و لطـیـف
نیست در گفتار کس همچون

"حنیف"

من نگــاهم را به نیکـــی دوخـتـم
رأفتــــم را از

"رئــوف" آمـوخـتـم

مـیـرود پاییـــز و مـی آیــد ربـیــع

(ربیع به معنای بهار)
چون نماید رخ به دلهامان
"سمیع"

در کمند نفس کِی گردد اسیر؟
آنکه هر دم دیده اش باشد
"بصیر"

گر چه من

"استـــــاد" در دین نیستم
"رهنما" چون هست ، غمگین نیستم (منظورم جناب "راهنما" بود ولی وزن شعر جور نمیشد)

میشـود هر روز از مــا رفـع عـیـب
گر که بسپاریم خود را بر

"شعیب"

قـلـب و جـــانش بر ولایت عــاشق است
او که هم خود هم نشانش

"صادق" است

می رسد دستش به به اسرارِ نجـــوم
هر که از

"صـــــدرا" بیـامـوزد علــــوم

بر عقـــاید هر که بـهـتـانـــی ببست
حضرت
"صدیق" پشتش را شکست (حضرت از باب احترام است ، اشتباه نشود)

هر کـه عمــداً دست در تـاریـخ کــرد

(خواست تاریخ را تحریف کند)
چون
"عماد" آمد ، رخش گردید زرد!

در روایت هــر کــه دارد پیچ و تــاب
باید از

"عــمــــار" گـیــرد او جـواب

خم نموده پشتِ شيطانِ رجيم
با كلام ناب خود ، سیـد

"كريم" (البته نمی دانم جناب "كريم" سيد هستند يا خير ، ولی سيد لااقل به عنوان آقاست)

گـفـتـگـــــو ، آزاد مـعـنــــا میـدهـد
حکـم با
"سجــــاد" معنــا میـدهـد

زنــده و پــاینــده این ابیــات شد
چون نگاهم روی بر
"میقات" شد

گر چه هر گل در گلستان منفک است
بین گلها ، همچنان

"حامی" تک است :)>-

هر کــه گفتم نامهاشان ظاهر است
مرد پنهان پشت آنها

"طاهــر" است

شمس باشم یا که آن ماهِ منیر
آخــ

رش باید کِشَم نــاز از
"مدیر" (جناب مدیر سایت) :khandeh!:

نغمه ها را چه بجا میگوئی
جانا ! سخن از زبان ما میگوئی

آفرین آقا رضای عزیز . خیلی خوب بود.@};-

سیده طاهره;806612 نوشت:
واقعا شعر قشنگی بود

فاتح;806620 نوشت:
آفرین آقا رضای عزیز . خیلی خوب بود
خواهش ميكنم ، لطف داريد

فاتح;806620 نوشت:
نغمه ها را چه بجا میگوئی
جانا ! سخن از زبان ما میگوئی

جناب فاتح شما هم بله؟! :Nishkhand:

به به از اینهمه پست و پیام:reading:
بزار بگیرم دسته گل زودی بیام:taghdim:
واقعا روم نشد فقط با این بیان:ghaiem:
تشکر کرده باشم با این پیام:khandeh:
به اگر شیرینی باشه در این میان
کاری داشتید بگید زودی میام:abroo:

[="Tahoma"][="Black"]یه اطلاع رسونی کنید جناب رضا
حیفه شعر به این زیبایی رو اساتید نخونن
[/]

Reza-D;806570 نوشت:
فقط خدا كند كس ديگري نمانده باشد!!

سلام
جناب مقداد را هم جا انداختید.

عصران;806656 نوشت:
جناب مقداد را هم جا انداختید.

بگردین ببینید دیگه کی جامونده ;;)

این که چیزی نیست
من یه شعر گفتم اسم تمام کاربرای سایت توش هس
بگم؟ این قالبشه :
ای [نام کاربری مورد نظر] چطور حال شما
مثال :
ای حامی چطور حال شما
ای صدیق چطور حال شما
ای مدیر چطور حال شما
و
و
و
خدا قوت

باغ بهشت;806650 نوشت:
یه اطلاع رسونی کنید جناب رضا
یک موضوعی میگویم بهم نخندید!
بلد نیستم چطوری پیام برای همه ارسال کنم Fool

عصران;806656 نوشت:
جناب مقداد را هم جا انداختید
تو روحم! :ghati:

Reza-D;806714 نوشت:
بلد نیستم چطوری پیام برای همه ارسال کنم

سلام
یکی از راهها چت باکسه که این کاررو انجام دادم؛

یکی دیگه از راهها ارسال لینک تاپیک در پروفایل این بزگوارانه بنده در قسمت مشاوره و تربیت برای کارشناسان مربوطه خواهم فرستاد؛
ضمنا استاد امیدوار را نیاوردید؛

میشه برای افرادی که در حال حاضر آنلاین هستند با پیام خصوصی لینک تاپیک را ارسال نمایید.

موفق و سربلند باشید

ریحــانه الــنبی;806718 نوشت:
این کاررو انجام دادم
سلام و عرض ادب
تشکر بابت زخمتی که کشیدید

ریحــانه الــنبی;806718 نوشت:
ضمنا استاد امیدوار را نیاوردید
اینطوری که تک تک اسانی را می فهمم شعر خراب میشود
کاش نام تمام اساتیدی که در شعر نیست را یکجا میدانستم
تا الان اساتید:
طاها
مقداد

ماشاالله چقدر هم زیادند! :please:

Reza-D;806728 نوشت:
تشکر بابت زخمتی که کشیدید

خواهش می کنم

Reza-D;806728 نوشت:
کاش نام تمام اساتیدی که در شعر نیست را یکجا میدانستم

اینجا

ریحــانه الــنبی;806729 نوشت:
خواهش می کنم

اینجا


خییییییییلی تشکر گل
یک نگاه کلی انداختم به نظرم فقط همان 3 بزرگوار را از قلم انداخته ام. ولی باز هم دقیق نگاه می کنم

Reza-D;806426 نوشت:
مـیـرود پاییـــز و مـی آیــد ربـیــع (ربیع به معنای بهار)
چون نماید رخ به دلهامان "سمیع"

شعر زیبایی بود و این قسمتش از همه زیبا تر Smile
منم اینرو وظیفه خودم میدونم از استادم ،استاد سمیع تشکر کنم بابت کمک هاشون .استاد سمیع انشالله بعد از موفقیتم حتما یه تاپیک تشکر از زحمات شما حتما باید باشه در سایت تا درست و حسابی ازتون تشکر کنم:) هرچند که کل پروفایلشونو ماشالله از تشکر پر کردم!!:) ایشون واقعا روحانی هستن که خیلی خوب با زبان جوان ها آشنا هستن ..استاد محترم من از شما ممنونم و همیشه برای خوشبخی شما و خانوادتون دعا میکنم.امیدوارم هم چنان بتونم و اجازه بدهند!! که از راهنمایی های شما استاد محترم استفاده کنم
از مدیر سایت جناب امیر خانی هم تشکر میکنم که هوای کاربرا رو حسابی دارند و بزرگیشون همیشه زبانزد همه ما هست:)
از مدیر بخش انلاین سایت که واقعا زحمت میکشن هم تشکر میکنم Smile ..ایشون دستای پشت پرده اسک دین هستن!و زحمت هاشونو ما نمیبینیم !چه خوب هست که از ایشون هم تشکر کنیم..@};-
بقیه اساتید هم فعلا قسمت شاگردیشونو پیدا نکردم از بقیه هم ممنونم:)

این دسته گل تشکر به رسم ادب برای قدر دانی از استاد سمیع....

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

سلام و عرض ادب
از این همه طبع لطیف و زیبا آدم به وجد می آید
از آقا رضای عزیز و سایر دوستان که خستگی را از تن مدیران و کارشناسان به در می کنند و با طنازی های خود فضای سایت را تلطیف می نمایند صمیمانه تشکر می کنم
از توجه و لطف ویژه همه شما عزیزان به بنده حقیر تشکر می کنم
در واقع من نوکری بیش نیستم

تقدیم به همه شما
:roz::del::roz:

[/]

[="Tahoma"][="Blue"]

Reza-D;806426 نوشت:
هر چه میگردم ز هر معنــا و حیث
نیست در دنیا کسی همچون "اویس"

از بلند نظری و حسن ظنتان به این حقیر سراپا تقصیر سپاسگزارم.
ازاینکه وقت صرف نمودید و از طبع لطیفتان شعری بدین زیبایی در وصف کارشناسان محترم انجمن سرودید کمال تشکر را داشته و از خداوند سبحان مزید توفیقات الهی حضرتعالی را مسالت دارم@};-@};-
[/]

اویس;806921 نوشت:
از بلند نظری و حسن ظنتان به این حقیر سراپا تقصیر سپاسگزارم
سلام
خواهش ميكنم برادر
بزرگوار نميدانم به چه دليل شما به شكل عجيبي براي من آرامش بخش هستيد
با اينكه كمتر از ساير اساتيد با هم گفتگو داشته ايم (فكر كنم اصلاً نداشته ايم :Gig:)

بحث تعارفات نيست واقعاً عرض ميكنم
هر زمان اسم شما را در يك تاپيك ، يك پست يا جايي ديگر از سايت مي بينم آرام ميشوم
براي خودم هم عجيب است و نمي دانم دليلش چيست

اویس;806921 نوشت:
کمال تشکر

سلام
خداقوت
تاحالا ندیده بودم توتاپیکی پست بذارم و استادی بیادوتشکرکند.اون هم نه فقط بایک صلوات زیرپستم.بلکه اومدن توپروفایلم وباکمال احترام وادب تشکرکردن که تو تاپیک پست گذاشتم.
من چنان تعجب کردم و ازبزرگی وفروتنی استادخوشم امدکه خدامیداند.
ایشون استاداویس گرامی بودن.
حتی وقتی توفایلی ازطرف ششهیدی مطلبی میخوندن اول خودشون خواستن تااگراشکالی داره بگیم وبعدهم که نظروپیشنهاددادن باکمال احترام گوش دادن وجالب اینکه ازاون انتقادمن تشکرهم کردن.
خدایی من خودم سرتاپا پرازانتقادم.
اما ازاستاداویس نمیترسم که اگه مثلابرم انتقادکنم بامن بدبرخوردکنن ویاجواب سربالابدن و....
ان شاءلله همه بتونیم مثل استاداویس خاکی باشیم وخودمونوبرترنگیریم.

Reza-D;806426 نوشت:
سلام به تمام اسک دینی های عزیز و گرامی
این شعر را تقدیم می کنم به تمامی اساتید عزیز سایت برای تشکر از زحماتشان
البته در برابر زحمات این عزیزان کار قابلی نیست ، اما امیدوارم به بزرگواری خودشان از بنده قبول کنند

ضمناً گر چه تمام تلاشم را کردم که اسامی تمام کارشناسان باشد
اما پیشاپیش از اینکه ممکن است نام بعضی از عزیزان را جا انداخته باشم عذرخواهی میکنم
همچنين از آنجايي كه اين شعر را در تاريخ
95/3/4 سروده ام ، نام اساتيدي را آورده ام كه در اين تاريخ جزء اساتيد سايت بوده اند
لذا از اساتيدي كه قبلاً در سايت بودند و اساتيدي كه بعداً به سايت اضافه ميشوند تشكر كرده و بابت اينكه نامشان در شعر من نيست عذرخواهي ميكنم

بنام خداوند بخشنده مهربان

در میان شبهه ها بودیم اسیر
مرد و زن یا نوجوان یا آنکه پیر

گنگ و مبهم بود بر ما هر جواب
ما همه چون تشنه ای دنبال آب

واژه ها دشوار و معناها ثقیل
ما چنان موری و پاسخ مثل فیل!

بهر هر پاسخ که دنبالش بُدیم
سال ها شاگرد ، باید می شُدیم

تا که گشتیم آشنا با اسک دین
در مثالش همچو فردوس برین

خود گلستانی ز نو اندیشه ها
اجتماعی از شهادت پیشه ها

(آموزش علم کمتر از شهادت نیست)

آن یکی خادم به شاهِ طوس بود
نام زیبایش بدان

"ممسوس" بود

دیگری در راه حق همچون حدید
حرفهایش چون گُهَر ، نامش

"مجید"

گــو رسید اینک بشارت از بهشـت
چون
"مبشر" نکته ای دیگر نوشت

زین حقیقت کار من تعظیم بود
اینکه

"مسلم" بهر حق تسلیم بود

در میـان دردها گشتم صبـــور
چون به روی دیده ام تابید

"نور"

از بـــرای عاشقـــی مجبـور شد
آنکه معشوقش چنان

"مشکور" شد

در هوا ریــزیــد صد نقل و نبات
می وزد اینک

"نسیمی" با "نشاط" (نسیم = جناب "نسیم رحمت")

در گلستان گشتنم آخر چه سود؟
چون گلی زیباتر از

"محسـن" نبود

"عامل" ار باشم ، ز دوزخ جَسته ام
من هدایت را ز
"هادی" جُسته ام

میشوم هر لحظه نزدیکِ خدا
زان که دادم دست در دستِ

"هدی"

میخورم از شهد حِکمت بـاز جـــام
گر که ساقی باشدم هر دم
"پیام"

از گزند آسـ
وده باشد روح و جان
چون
"امين" از بهر ما باشد امان

زنده بــاد آن رادمـــردی بی بدیــل
وِی خلیل است و جمیل است و
"جلیل"

هر چه میگردم ز هر معنــا و حیث
نیست در دنیا کسی همچون
"اویس"

کاش میشد جار زد هر صبح و شام
برکـت از

"آلاء" مـیـگـیــرد ، کــــــلام

كرد "ياسين" عهد قرآن را وفا
دردِ دين با حكم ميگيرد
"شفا"

برتر از "طاها" كسي در ياد نيست
يـاوري يـاور تر از
"مقـــداد" نيست

ذکرِ حق ، شیطان گر از یادت بَرَد
"تـذکــره" آن را به یــادت آوَرَد

حرف پر معنــا و پر مغــز و لطـیـف
نیست در گفتار کس همچون

"حنیف"

من نگــاهم را به نیکـــی دوخـتـم
رأفتــــم را از

"رئــوف" آمـوخـتـم

مـیـرود پاییـــز و مـی آیــد ربـیــع

(ربیع به معنای بهار)
چون نماید رخ به دلهامان
"سمیع"

در کمند نفس کِی گردد اسیر؟
آنکه هر دم دیده اش باشد
"بصیر"

میشـود هر روز از مــا رفـع عـیـب
گر که بسپاریم خود را بر
"شعیب"

قـلـب و جـــانش بر ولایت عــاشق است
او که هم خود هم نشانش

"صادق" است

می رسد دستش به به اسرارِ نجـــوم
هر که از

"صـــــدرا" بیـامـوزد علــــوم

زندگي سخت است پس در گير و دار
بر خـــدا هـر لحظـه باش

"امـيــدوار"

گر چه من
"استـــــاد" در دین نیستم
"رهنما" چون هست ، غمگین نیستم (منظورم جناب "راهنما" بود ولی وزن شعر جور نمیشد)

راه گر چه ، هر وجب خار و خس است
کـــــلِّ آنهـا را یکی
"حـافظ" بس است


در روایت هــر کــه دارد پیچ و تــاب
باید از
"عــمــــار" گـیــرد او جـواب

خم نموده پشتِ شيطانِ رجيم
با كلام ناب خود ، سیـد
"كريم" (البته نمی دانم جناب "كريم" سيد هستند يا خير ، ولی سيد لااقل به عنوان آقاست)

بر عقـــاید هر که بـهـتـانـــی ببست
حضرت

"صدیق" پشتش را شکست (حضرت از باب احترام است ، اشتباه نشود)

هر کـه عمــداً دست در تـاریـخ کــرد

(خواست تاریخ را تحریف کند)
چون
"عماد" آمد ، رخش گردید زرد!

گـفـتـگـــــو ، آزاد مـعـنــــا میـدهـد
حکـم با
"سجــــاد" معنــا میـدهـد

زنــده و پــاینــده این ابیــات شد
چون نگاهم روی بر
"میقات" شد

گر چه هر گل در گلستان منفک است
بین گلها ، همچنان

"حامی" تک است :)>- (ماجرا دارد :Nishkhand:)

آخرینش هست
"خاتم" والسلام
چون که او آید نمی مـانـد کــلام
(اين بيت نوشته سركار "حبيبه" است)

هر کــه گفتم نامهاشان ظاهر است
مرد پنهان پشت آنها

"طاهــر" است

شمس باشم یا که آن ماهِ منیر
آخــ

رش باید کِشَم نــاز از
"مدیر" (جناب مدیر سایت) :khandeh!:

آفرین بر ذوق وگفتار رضا
آفرین بر جمله اشعار رضا
آفرین بر این همه ذوق روان
آفرین بر شور و بر شوق جوان
آفرین بر ساز و بر آواز او
آفرین بر نکته های ناز او
از رضا آموز اخلاص عمل
مرد حق را دان منزه از خلل
با ولایت زاده و فرخنده است
با ولایت مهر او تابنده است
صد سلام از من بر آن فرخ کلام
هم چنین بر جمله یاران السلام .

**************
بنده این تاپیک را تازه متوجه شدم از این رو کمی دیر به محبت آن عزیز گرامی پاسخ داده شد .

باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
بنده هم به سهم خویش از استارتر تاپیک و سایر دوستان، کمال تشکر و قدر دانی را دارم و از حسن ظنی که نسبت به حقیر داشتید کمال تشکر و قدر دانی را دارم.
انشاء الله که موفق و زیر سایه امام زمان (علیه السلام) باشید.

[="Tahoma"][="Blue"]

Reza-D;806931 نوشت:
سلام
خواهش ميكنم برادر
بزرگوار نميدانم به چه دليل شما به شكل عجيبي براي من آرامش بخش هستيد
با اينكه كمتر از ساير اساتيد با هم گفتگو داشته ايم (فكر كنم اصلاً نداشته ايم )

بحث تعارفات نيست واقعاً عرض ميكنم
هر زمان اسم شما را در يك تاپيك ، يك پست يا جايي ديگر از سايت مي بينم آرام ميشوم
براي خودم هم عجيب است و نمي دانم دليلش چيست


آرامش سهم قلبی است که جویای حقیقت است.
آرامشی که در قلب شماست نه از مواجهه با وجود نالایق بنده بلکه از طبع لطیفی است که وجود شریفتان را احاطه کرده است.
شعر حکیمانه، ریشه در اعماق دل دارد و دل نه آنچنان است که هر چه به عمق آن فرو روی از خود دورتر شوی؛ صراط دل کوتاهترین طریق به جانب قدس است یعنی از عمق دل راهی به جانب آسمان ها گشوده اند و تو ای برادر گرامی ام! این راه را به خوبی پیدا کرده ای...[/]

زهرا73;806933 نوشت:
سلام
خداقوت
تاحالا ندیده بودم توتاپیکی پست بذارم و استادی بیادوتشکرکند.اون هم نه فقط بایک صلوات زیرپستم.بلکه اومدن توپروفایلم وباکمال احترام وادب تشکرکردن که تو تاپیک پست گذاشتم.
من چنان تعجب کردم و ازبزرگی وفروتنی استادخوشم امدکه خدامیداند.
ایشون استاداویس گرامی بودن.
حتی وقتی توفایلی ازطرف ششهیدی مطلبی میخوندن اول خودشون خواستن تااگراشکالی داره بگیم وبعدهم که نظروپیشنهاددادن باکمال احترام گوش دادن وجالب اینکه ازاون انتقادمن تشکرهم کردن.
خدایی من خودم سرتاپا پرازانتقادم.
اما ازاستاداویس نمیترسم که اگه مثلابرم انتقادکنم بامن بدبرخوردکنن ویاجواب سربالابدن و....
ان شاءلله همه بتونیم مثل استاداویس خاکی باشیم وخودمونوبرترنگیریم.

قدرشناسی و سپاسگزاری از وجود ارزشمند شما گرامیان
کمترین کاری است که ما خادمات دین الهی می توانیم داشته باشیم.
شما همراهان این انجمن سهم بسیاری در شکوفایی علم دینی در محیط مجازی دارید
و ما شاکر نعمت بزرگ همراهیتان در این سایت هستیم.
انشالله خداوند شما را برای ما و ما را نیز برای شما حفظ کند...

اویس;806973 نوشت:
[="Tahoma"][="Blue"]
آرامش سهم قلبی است که جویای حقیقت است.
آرامشی که در قلب شماست نه از مواجهه با وجود نالایق بنده بلکه از طبع لطیفی است که وجود شریفتان را احاطه کرده است.
شعر حکیمانه، ریشه در اعماق دل دارد و دل نه آنچنان است که هر چه به عمق آن فرو روی از خود دورتر شوی؛ صراط دل کوتاهترین طریق به جانب قدس است یعنی از عمق دل راهی به جانب آسمان ها گشوده اند و تو ای برادر گرامی ام! این راه را به خوبی پیدا کرده ای...
[/]

کاش یکی هم منو اینطوری تحویل میگرفت و تعریف میکرد

آقا مدیر میشه شما هم بیای از من تعریف کنی بعد بوسم کنی
بعد از جیبت یک کلید در بیاری بگی این کلید یه خونس
از الان مال تو هس
بعد کمک هزینه سفر به مشهد بهم بدی
بعد ماشین برام بخری
برام شغل پیدا کنی
بعدش دیگه الان یادم نمیاد
هر جور خودت صلاح میدونی
من از دار دنیا فقط همین ها رو میخوام
خیلی قانعم
لطفا آقا مدیر

بسمه الرزاق

سیب زمینی;806980 نوشت:
بعد از جیبت یک کلید در بیاری بگی این کلید یه خونس
از الان مال تو هس
بعد کمک هزینه سفر به مشهد بهم بدی
بعد ماشین برام بخری
برام شغل پیدا کنی
بعدش دیگه الان یادم نمیاد
هر جور خودت صلاح میدونی
من از دار دنیا فقط همین ها رو میخوام

با سلام

نوع لحن حضرتعالی ظاهرا شوخی بود،امّا نکته ای را از حضرت آیت الله

جوادی آملی شنیده بودم(در رادیو معارف)که ذکرش شاید مفید باشد:

در دعاهایتان نگوئید خدایا ماشین می خواهم یا خانه و یا....بلکه به طور

کلی رزق و فراوانی آن را طلب کنید(نقل به مضمون).

عذرخواه

سیب زمینی;806980 نوشت:
کاش یکی هم منو اینطوری تحویل میگرفت و تعریف میکرد

من کلا تمام تعجب هایم را مدیون شما هستم .
یادم نمی آید شاید قبل از این هم بودم

الانم با خواندن مطالبتان دارم هی بیشتر مدیون میشوم .

گشته ام مسحور آن جادوی تو
سر مستور تعجب های تو