جن به شکل انسان

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جن به شکل انسان

با توجه به اینکه در روایات و احادیث آمده که جن می تواند به شکل انسان در آید منظور این است که بعضی از انسانهایی که ما باهاشون در ارتباط هستیم ممکنه جن باشند؟؟؟ با ادله درست جواب بدید

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد پیام

سلام بنده برای روشن شدن پاسخ شما، آنچه که حضرت ایة الله مکارم(زید عزه) پیرامون جمع بندی جن از دیدگاه قرآن و روایات آورده اند را ذکر می کنم تا حقیقت بعضی از باورهای ما پیرامون این موجود و یا خیالی بودن آن معلوم گردد:
تحقيقى پيرامون آفرينش" جن"
" جن" چنان كه از مفهوم لغوى اين كلمه به دست مى‏آيد موجودى است ناپيدا كه مشخصات زيادى در قرآن براى او ذكر شده، از جمله اينكه:
1- موجودى است كه از شعله آتش آفريده شده، بر خلاف انسان كه از خاك آفريده شده است، (وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ الرحمن- 15) 2- داراى علم و ادراك و تشخيص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است (آيات مختلف سوره جن).
3- داراى تكليف و مسئوليت است (آيات سوره جن و سوره الرحمن).
4- گروهى از آنها مؤمن صالح و گروهى كافرند (وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ) (جن 11).
5- آنها داراى حشر و نشر و معادند (أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً
) (جن 15).
6- آنها قدرت نفوذ در آسمانها و خبرگيرى و استراق سمع داشتند، و بعدا ممنوع شدند (وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً) (جن 9).
7- آنها با بعضى انسانها ارتباط برقرار مى‏كردند و با آگاهى محدودى كه نسبت به بعضى از اسرار نهانى داشتند به اغواى انسانها مى‏پرداختند (وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً) (جن 6).
8- در ميان آنها افرادى يافت مى‏شوند كه از قدرت زيادى برخوردارند، همانگونه كه در ميان انسانها نيز چنين است (قالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ)" يكى از گردنكشان جن به سليمان گفت من تخت ملكه سبا را پيش از آنكه از جاى برخيزى از سرزمين او به اينجا مى‏آورم"!
(نمل 39).
9- آنها قدرت بر انجام بعضى كارهاى مورد نياز انسان دارند (وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ ... يَعْمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِنْ مَحارِيبَ وَ تَماثِيلَ وَ جِفانٍ كَالْجَوابِ):" گروهى از جن پيش روى سليمان به اذن پروردگار كار مى‏كردند، و براى او معبدها، تمثالها، و ظروف بزرگ غذا تهيه مى‏كردند" (سبا 12- 13).
10- خلقت آنها در روى زمين قبل از خلقت انسانها بوده است (وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ) (حجر 27) و ويژگيهاى ديگر.
بعلاوه از آيات قرآن به خوبى استفاده مى‏شود كه بر خلاف آنچه در افواه مردم عوام مشهور است و آنها را" از ما بهتران" مى‏دانند، انسان نوعى است برتر از آنها، به دليل اينكه تمام پيامبران الهى از انسانها برگزيده شدند، و آنها به پيامبر اسلام كه از نوع بشر بود ايمان آوردند، و از او تبعيت كردند، و اصولا واجب شدن سجده در برابر آدم بر شيطان كه بنا به تصريح قرآن آن روز از (بزرگان) طايفه جن بود (كهف- 50) دليل بر فضيلت نوع انسان بر جن مى‏باشد.
تا اينجا سخن از مطالبى بود كه از قرآن مجيد در باره اين موجود ناپيدا استفاده مى‏شود كه خالى از هر گونه خرافه و مسائل غير علمى است، ولى مى‏دانيم مردم عوام و ناآگاه خرافات زيادى در باره اين موجود ساخته‏اند كه با عقل و منطق جور نمى‏آيد، و به همين جهت يك چهره خرافى و غير منطقى به اين موجود داده كه وقتى كلمه جن گفته مى‏شود مشتى خرافات نيز با آن تداعى مى‏شود از جمله اينكه آنها را با اشكال غريب و عجيب و وحشتناك، و موجوداتى دم دار و سم دار!، موذى و پر آزار، كينه‏توز و بد رفتار كه ممكن است از ريختن يك ظرف آب داغ در يك نقطه خالى، خانه‏هايى را به آتش كشند! و موهومات ديگرى از اين قبيل.
در حالى كه اگر موضوع وجود جن از اين خرافات پيراسته شود، اصل مطلب كاملا قابل قبول است، چرا كه هيچ دليلى بر انحصار موجودات زنده به آنچه ما مى‏بينيم، نداريم، بلكه علماء و دانشمندان علوم طبيعى مى‏گويند: موجوداتى را كه انسان با حواس خود مى‏تواند درك كند، در برابر موجوداتى كه با حواس قابل درك نيستند ناچيز است.
تا اين اواخر كه موجودات زنده ذره بينى كشف نشده بود، كسى باور نمى‏كرد كه در يك قطره آب، يا يك قطره خون، هزاران هزار موجود زنده باشد كه انسان قدرت ديد آنها را نداشته باشد.
و نيز دانشمندان مى‏گويند: چشم ما رنگهاى محدودى را مى‏بيند، و گوش ما امواج صوتى محدودى را مى‏شنود، رنگها و صداهايى كه با چشم و گوش ما قابل درك نيست بسيار بيش از آن است كه قابل درك است.
وقتى وضع جهان، چنين باشد چه جاى تعجب كه انواع موجودات زنده‏اى در اين عالم وجود داشته باشند كه ما نتوانيم با حواس خود آنها را درك كنيم، و وقتى فجر صادقى مانند پيامبر اسلام ص از آن خبر دهد چرا نپذيريم؟
به هر حال از يك سو قرآن كلام ناطق صادق، خبر از وجود جن با ويژگيهايى كه در بالا ذكر شد داده است، و از سوى ديگر هيچ دليل عقلى بر نفى آن وجود ندارد، بنا بر اين بايد آن را پذيرفت، و از توجيهات غلط و ناروا بايد بر حذر بود همانگونه كه از خرافات عوام در اين قسمت بايد اجتناب كرد.
اين نكته نيز قابل توجه است كه جن گاهى بر يك مفهوم وسيعتر اطلاق مى‏شود كه انواع موجودات ناپيدا را شامل مى‏گردد، اعم از آنها كه داراى عقل و دركند و آنها كه عقل و درك ندارند، و حتى گروهى از حيواناتى كه با چشم ديده مى‏شوند و معمولا در لانه‏ها پنهانند، نيز در اين معنى وسيع وارد است.
شاهد اين سخن روايتى است كه از پيامبر ص نقل شده است كه فرمود:
خلق اللَّه الجن خمسة اصناف: صنف كالريح فى الهواء، و صنف حيات و صنف عقارب، و صنف حشرات الارض، و صنف كبنى آدم عليهم الحساب و العقاب:
" خداوند جن را پنج صنف آفريده است: صنفى مانند باد در هوا (ناپيدا هستند) و صنفى به صورت مارها، و صنفى به صورت عقربها، و صنفى حشرات زمين‏اند، و صنفى از آنها مانند انسانند كه بر آنها حساب و عقاب است" «1».
با توجه به اين روايت و مفهوم گسترده آن، بسيارى از مشكلاتى كه در روايات و داستانها در مورد جن گفته مى‏شود، حل خواهد شد.
مثلا در بعضى از روايات از امير مؤمنان على ع مى‏خوانيم كه فرمود:
لا تشرب الماء من ثلمة الاناء و لا من عروته فان الشيطان يقعد على العروة و الثلمة:
" از قسمت شكسته ظرف و طرف دستگيره آن آب نخوريد زيرا شيطان، روى دستگيره، و قسمت شكسته مى‏نشيند" «2».
با توجه به اينكه" شيطان" از" جن" است، و با توجه به اينكه جاى شكسته ظرف، و همچنين دسته آن محل اجتماع انواع ميكربها است، بعيد به نظر نمى‏رسد كه" جن و شيطان" به" مفهوم عام" اينگونه موجودات را نيز شامل شود هر چند معنى خاصى دارد كه به موجودى است كه داراى فهم و شعور و مسئوليت و تكليف است.
و روايات در اين زمينه فراوان است «3».
__________________________________________________
(1)" سفينة البحار" جلد اول صفحه 186 (ماده جن).
(2) كتاب" كافى" جلد 6 صفحه 385 كتاب الاشربة باب الاوانى حديث 5.
(3) در جلد اول كتاب" اولين دانشگاه و آخرين پيامبر" حدود بيست و سه روايت در اين زمينه جمع ‏آورى شده است.
تفسير نمونه، ج‏25، ص: 158

جن موجودي است که براي همه کس قابل ديدن نيست. از اين رو گفته شده: جن از موجودات غير محسوس است.(1)
جن پديده بسيار لطيفي است و توان انبساط و انقباض خود را دارد، در حالت عادي در حال انبساط است و قابل ديدن نيست، ولي اگر منقبض گردد، مي توان او را ديد و لمس کرد. (2) در واقع ديدن جن به اراده او است، نه به اراده ما.
پرسیده اید : چرا جنيان بر برخي افراد ظاهر مي شوند و نه براي همه، چرا بعضي جنيان رو مي بيند و خيلي نه؟
اين حقيقت در قالب تسخير جن مطرح است. علما مي گويند كه تسخير جن امري ممكن و شدني است. عده‌ای‌ توانسته‌اند جن‌ را مسخر کنند و به‌ خدمت‌ خویش‌ درآورند. اگر چه‌ نمی‌توان‌ برای‌ تسخیر جن‌ یک‌ قاعده‌ و اسلوب‌ مشخص‌ و کلی‌ داد. اما گروهی‌ که‌ در این‌ باره‌ تلاش‌ کرده‌ و به‌ نتائجی‌ دست‌ یافتند، مرتاضان‌ و ساحران‌ بودند که‌ با ریاضت‌های‌ مخصوص‌ و غالبا غیر شرعی‌ قادر بر اموری‌ شدند، حتی‌ افرادی‌ بعضی‌ جنیان‌ را برای‌ امور دنیوی‌ و دست‌ یابی‌ به‌ برخی‌ امور پنهانی‌ از قبیل‌ پیدا کردن‌ اموال‌ مسروقه‌ به‌ خدمت‌ می‌گرفتند.

چرا جن‌ها وحشتناك هستند؟
چيزهاي عجيب و غريبي که در اين باره بين مردم شايع است، صحيح نيست.
چطور مي شه از دست جنيان راحت شد؟
در خصوص جن زدگي يا آزار و اذيت انسان توسط جن به شكل هاي گوناگون داستان ها و حكايات بسياري بر سر زبان ها است حتي در كشورهاي غربي اين امر به صورت جدي مطرح بوده، نمونه هايي از اين امر نقل شده حتي فيلم هايي از آن ساخته شده است.
هرچند اظهار نظر در خصوص صحت و سقم اين موارد كار آساني نيست اما گرچه ساختار وجودي انسان و جن به گونه اي نيست كه چنين ارتباطات و اصطكاكاتي بين ما و آن ها باشد اما در هر صورت امكان آزار و اذيت شدن انساني توسط اشرار جن عقلا محال نيست، همان طور كه ممكن است هر انساني توسط يك انسان شرور ديگر و يا هر حيوان شروري مورد اذيت و آزار قرار بگيرد.
در مجموع ناممكن نيست كه اشرار جن در شخصي اثر بگذارند، مثلا تعادل رواني او را بر هم زنند؛ چه بسا بتوان نمونه هايي از اين موضوع در برخي از روايات نيز ديد، گرچه بررسي دقيق روايات از نظر درستي و اعتماد هم كار ساده اي نيست.
بر این اساس اگر مرادتان این است که چگونه می توان از آزار آن ها راحت شد،کارهایی که در ذیل آورده می شود، موجب می شود که از آزار آن ها در امان باشید:
1.دوری از تنهایی.
2. تغییر مکان و محل زندگی اگر چه به طور موقت.
3. صدقه دادن.
4. استمداد از خداوند و توسل به ائمه معصوم(ع)
5. خواندن سوره هایی از قرآن مانند «چهار قل» و آیه «و ان یکاد...» و نصب آن ها در خانه.
6. تکرار ذکر « لاحول و لاقوة الا بالله» در طول زندگی روزانه، یا هر وقت که خیال و فکر جن زدگی به سراغ تان می آید.
براي مطالعات بيش تر مي توانيد به کتاب های:
جن و شيطان از عليرضا رجالي تهراني ؛
معارف قرآن از آقاي مصباح مراجعه نمایید.

پي نوشت ها:
1. محمد تقي مصباح، معارف قرآن، ص 215.
2. همان، ص 316.

با سلام و عرض ادب

اگر میخواهین تشخیص بدید که یک شخص یا یک حیوان انسان هست یا جن ...یک راه داره : نگاه کنید اگه سایه داشت انسان یا حیوان هست اگه سایه نداشته باشه جن هست

چون سایه ی هر موجود n بعدی از فرمول n-1 تبعیت میکنه یعنی سایه ی انسان سه بعدی منهای یک میشه دو بعدی

و جن که موجودی چهار بعدی هست سایه اش سه بعدی خواهد بود و ان موجود سه بعدی دیگر سایه نخواهد داشت چون خودش سایه هست.

در پناه خدا موفق باشید

با تشکر
ولی من سوالم اینه که ممکنه دوستم جن باشه با این تفاسیری که فرمودید چون میگید می تونه به شکل انسان باشه. من منظورم این نبود که چطور ازشون در امان باشم

اینکه می فرمایید 4 بعدی هست دلیل خاصی دارید؟؟ میشه استناد کرد؟؟

چطوری باید بفهمیم طرف مقابلمون جن هست؟

دوستان سلام از اون روز دارم به همه شک میکنم ها!!!چه سوالاییه میپرسید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟x_x~x(

در روايتي که در بسياري از کتب نقل شده، مي‌خوانيم قريش هنگامي که تصميم براي حرکت به سوي ميدان بدر گرفتند، از حمله طايفة بني کنانه ترس داشتند، زيرا قبلاً با هم دشمني داشتند. در اين هنگام ابليس در چهرة «سراقه بن مالک» که از سرشناسان قبيله بني کنانه بود، به سراغ آن ها آمد و اطمينان داد که با شما موافق و هماهنگم . کسي بر شما غالب نخواهد شد، اما به هنگامي که نزول ملائکه را ديد، عقب‌نشيني نمود و فرار کرد.(4)
از اين بيان معلوم مي‌شود که شيطان مي‌تواند به شکل برخي در آمده و براي مردم ظاهر گردد و مردم او را ببينند. با این روایت می توان نتیجه گرفت که انسانهایی که ما باهشون در ارتباطیم ممکنه جن باشند یا شیطان باشند. درسته؟؟؟؟

از مجموع روایات و مطالب تجسد شیطان عده‌ای استنباط کرده‌اند که شیطان می‌تواند به صورت انسان‌های بد طینت ظاهر شود . در قالب نصیحت و خیرخواهی آنان را به سوی گمراهی و ضدیت با حق دعوت کند . در قالب‌های گوناگون مردم را در برابر حق قرار دهد.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان چندین روایت نقل کرده که در صدر اسلام در چند مورد (در جنگ‌ها و مقاطع مختلف) ابلیس به شکل بعضی از کفار نمودار شده و با کفار سخن می‌گفته، آن‌ها را به مخالفت با پیامبر تشویق نموده است مثلا در روز رحلت پیامبر به صورت «مغیره بن شعبه» نمودار شد و مردم را بر ضد بنی‌هاشم تحریک کرد.
(المیزان، ج 9، ص 110،).
اما نکته ای که نباید فراموش که اینکه نمی توان این موارد خاص را عمومیت داده وگفت در هروز با شیطان برخورد می کنیم.

مطلبی پیرامون ظهور جسمانی شیطان
قرآن مجید به صراحت بیان فرموده است که: ابلیس از جنس « جن » بود و ملک نبوده است[=Traditional Arabic]«وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونی‏ وَ هُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمینَ بَدَلا)[=Times New Roman][1]به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید!» آنها همگی سجده کردند جز ابلیس- که از جن بود- و از فرمان پروردگارش بیرون شد آیا (با این حال،) او و فرزندانش را به جای من اولیای خود انتخاب می‏کنید، در حالی که آنها دشمن شما هستند؟! (فرمانبرداری از شیطان و فرزندانش به جای اطاعت خدا،) چه جایگزینی بدی است برای ستمکاران‏.

اکنون توجه شما را به جوابی که مفسران به همین سوال در ذیل آیه 48انفال داده اند جلب می کنیم:[=Traditional Arabic]الْیَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَ إِنِّی جارٌ لَکُمْ فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَکَصَ عَلی‏ عَقِبَیْهِ وَ قالَ إِنِّی بَری‏ءٌ مِنْکُمْ إِنِّی أَری‏ ما لا تَرَوْنَ إِنِّی أَخافُ اللَّهَ وَ اللَّهُ شَدیدُ الْعِقابِ [=Times New Roman][2]و (به یاد آور) هنگامی را که شیطان، اعمال آنها [مشرکان‏] را در نظرشان جلوه داد، و گفت: «امروز هیچ کس از مردم بر شما پیروز نمی‏گردد! و من، همسایه (و پناه‏دهنده) شما هستم!» امّا هنگامی که دو گروه (کافران، و مؤمنان مورد حمایت فرشتگان) در برابر یکدیگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: «من از شما (دوستان و پیروانم) بیزارم! من چیزی می‏بینم که شما نمی‏بینید من از خدا می‏ترسم، خداوند شدید العقاب است!»
آیا شیطان از طریق وسوسه یا از طریق تشکل ظاهر شد؟
در اینکه نفوذ شیطان در دل مشرکان و طرح این گفتگوها با آنها در صحنه جنگ بدر به چه صورت بوده در میان مفسران پیشین و امروز گفتگو است، و رویهمرفته دو عقیده وجود دارد.
1- جمعی معتقدند که این کار از طریق وسوسه‏های باطنی صورت گرفته است، او با وسوسه‏های خویش و استفاده از صفات منفی و زشت شیطانی مشرکان اعمالشان را در نظرشان جلوه داد و به آنها چنین وانمود کرد که نیروی شکست‏ناپذیری در اختیار دارند، و یک نوع پناهگاه و اتکاء باطنی در آنها تولید کرد.
اما پس از مجاهده سرسختانه مسلمانان و حوادث اعجاز آمیزی که سبب پیروزی آنها گردید آثار این وسوسه‏ها از دل آنان بر چیده شد، و احساس کردند که شکست در برابر آنها قرار گرفته و هیچ تکیه گاهی برای آنها نیست بلکه کیفر و مجازات سختی از طرف خدا در انتظار آنهاست.
2- جمع دیگری که معتقدند که شیطان به شکل انسانی مجسم شد و در برابر آنها آشکار گردید، در روایتی که در بسیاری از کتب نقل شده می‏خوانیم:
قریش به هنگامی که تصمیم راسخ برای حرکت به سوی میدان بدر گرفت از حمله طائفه بنی کنانه بیمناک بودند، زیرا قبلا نیز با هم خصومت داشتند، در این موقع ابلیس در چهره" سراقة بن مالک" که از سرشناسهای قبیله بنی کنانه بود به سراغ آنها آمد و به آنها اطمینان داد که با شما موافق و هماهنگم و کسی بر شما غالب نخواهد شد و در میدان بدر شرکت کرد.
اما به هنگامی که نزول ملائکه را مشاهده کرد عقب‏نشینی نموده، فرار کرد، لشکر نیز به دنبال ضربت‏های سختی که از مسلمانان خورده بودند و با مشاهده کار ابلیس پا به فرار گذاشتند و به هنگامی که به مکه باز گشتند گفتند سراقة بن مالک سبب فرار قریش شد، این سخن به گوش سراقه رسید و سوگند یاد کرد که من به هیچوجه از این موضوع آگاهی ندارم، و به هنگامی که نشانه‏های مختلف وضع او را در میدان بدر به او یادآوری کردند همه را انکار کرد و قسم خورد که چنین چیزی حتما نبوده و او از مکه حرکت نکرده، به این ترتیب معلوم شد که آن شخص سراقة بن مالک نبوده است.[=Times New Roman][3]
دلیل طرفداران تفسیر اول این است که ابلیس نمی‏تواند در شکل انسانی ظاهر گردد در حالی که طرفداران تفسیر دوم می‏گویند دلیلی بر محال بودن این موضوع در دست نیست، به خصوص که نظیر آن را در داستان هجرت پیامبر ص و آمدن پیر مردی در شکل مردم" نجد" در" دار الندوة" نیز نقل کرده‏اند، به علاوه ظاهر تعبیرات و گفتگوهایی که در آیه فوق گذشت با مجسم شدن ابلیس سازگارتر است.
ولی در هر حال آیه فوق نشان می‏دهد که مخصوصا در برنامه‏های گروهی، و جمعی، در صورتی که در مسیر حق یا باطل باشد یک سلسله امدادها و نیروهای الهی و یا نیروهای شیطانی فعالیت می‏کنند و آنها در هر چهره‏ای خودنمایی می‏کنند و پویندگان راه خدا باید مراقب این موضوع باشند.[=Times New Roman][4]
برگرفته از سایت حوزه


[/HR] [=Times New Roman][1] کهف 50

[=Times New Roman][2] انفال 48

[=Times New Roman][3] [=Times New Roman]تفسیر مجمع البیان و نور الثقلین و سایر تفاسیر در ذیل آیه فوق‏

[=Times New Roman][4] [=Times New Roman]تفسیر نمونه، ج‏7، ص:

soheil_iran;806685 نوشت:
با این روایت می توان نتیجه گرفت که انسانهایی که ما باهشون در ارتباطیم ممکنه جن باشند یا شیطان باشند. درسته؟؟؟؟

[=arial]سلام بله درسته
تجربه خودم میگه اجنه میتونن در قالب انسان نمود پیدا کنن ولی :

اولا نمود انسانی اجنه کار کمی نیست
پس برای مراوده با هرکسی تغییر شکل نمیدن

ثانیا بهتون اطمینان میدم
ارتباط هیچ جنی در شکل انسان با انسانهای دیگه انقدر طولانی نمیشه که تبدیل به ارتباط عادی روزانه بشه

ولی باز هم این ابهام هست که انسانهایی که باهاشون در ارتباطیم به صورت جن باشند متاسفانه در دروابط اجتماعی من تاثیر داشته

همانگونه که در پاسخهای قبلی بیان شد ، امکان رویت جن و به شکل انسان در آمدن آن چنان رایج و فراوان نیست که ما زندگی معمولی خود را تحت تاثیر آن قرار دهیم.
آنچه در روایات آمد امکان وجود چنین پدیده ای است نه فراوانی و زیادی آن.

موضوع قفل شده است