جمع بندی توهین به حضرت علی (ع) در احادیث شیعه !

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
توهین به حضرت علی (ع) در احادیث شیعه !

با سلام.
در مورد این حدیث یک مقدار میشه توضیح بدین؟واقعا من متوجه منظور این حدیث نشدم:

239- حدثنا محمد بن الحسین عن ابن سنان عن عمار بن مروان عن المنخل عن جابر عن أبی جعفر ع قال قال یاجابر هل
لک من حمار یسیر بک من المطلع إلی المغرب فی یوم واحد قال قلت یا أبا جعفرجعلنی الله فداك وأنی لی هذا قال فقال أبو جعفر
ع و ذلک کان أمیر المؤمنین ع ثم قال أ لم تسمع قول رسول الله ص فی علی بن أبی طالب ع لتبلغن الأسباب و الله لترکبن السحاب

امام باقر علیه السلام به جابر بن یزید میفرماید: آیا تو الاغی داری که بتواند تورا از مشرق به مغرب برساند در یک روز؟ گفتم : فدایت شوم برای من اینچنین است؟ فرمود: آن امیرالمومنین ع است. آیا نشنیدی که پیامبر ص فرمود: خداوند وسیله را میرساند و خداوند سوار بر ابرها میکند؟
بصائر الدرجات ص۴۴۱

چرا این احادیث نقل شده؟
نویسنده ی این کتاب معنی این حدیثرو نمیفهمیده؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد محسن

محسن امیری;805835 نوشت:
با سلام.
در مورد این حدیث یک مقدار میشه توضیح بدین؟واقعا من متوجه منظور این حدیث نشدم:

239- حدثنا محمد بن الحسین عن ابن سنان عن عمار بن مروان عن المنخل عن جابر عن أبی جعفر ع قال قال یاجابر هل
لک من حمار یسیر بک من المطلع إلی المغرب فی یوم واحد قال قلت یا أبا جعفرجعلنی الله فداك وأنی لی هذا قال فقال أبو جعفر
ع و ذلک کان أمیر المؤمنین ع ثم قال أ لم تسمع قول رسول الله ص فی علی بن أبی طالب ع لتبلغن الأسباب و الله لترکبن السحاب
امام باقر علیه السلام به جابر بن یزید میفرماید: آیا تو الاغی داری که بتواند تورا از مشرق به مغرب برساند در یک روز؟ گفتم : فدایت شوم برای من اینچنین است؟ فرمود: آن امیرالمومنین ع است. آیا نشنیدی که پیامبر ص فرمود: خداوند وسیله را میرساند و خداوند سوار بر ابرها میکند؟
بصائر الدرجات ص۴۴۱


چرا این احادیث نقل شده؟
نویسنده ی این کتاب معنی این حدیثرو نمیفهمیده؟

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و طلب توفیق الهی برای شما و دیگر کاربران گرامی
جدای از این که روایت مذکور از نظر سند به شدت مخدوش و نیز از نظر دلالت نیز نا رسا است.بر فرض صحت آن، می توان گفت روایت مذکور در کتاب بحار الانوار به دو گونه نقل شده است که البته در باره روایت مورد شبهه با توضیحات آن، معنایش مشخص می شود که قصد امام چیزی دیگر است. اما متاسفانه وهابی های منحرف از دین،شیعه آن را به گونه ای معرفی می کنند که شیعه بر مبنای این حدیث به مولای متقیان توهین می کنند.
اما دو گونه نقلی که از روایت آمده است، چنین می باشد:
1."عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ يَا جَابِرُ أَ لَكَ حِمَارٌ يَسِيرُ بِكَ فَيَبْلُغُ بِكَ مِنَ الْمَشْرِقِ إِلَى الْمَغْرِبِ فِي يَوْمٍ وَاحِدٍ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَا أَبَا جَعْفَرٍ وَ أَنَّى لِي هَذَا فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ذَاكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَ لَمْ تَسْمَعْ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ صلوات الله علیه فِي عَلِيٍّ علیه السلام وَ اللَّهِ لَتَبْلُغَنَّ الْأَسْبَابَ وَ اللَّهِ لَتَرْكَبَنَّ السَّحَابَ" (1)
2. "قَالَ جَابِرٌ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَقَرَأَ أَبُو جَعْفَرٍ الَّذِينَ كَفَرُوا حَتَّى بَلَغَ إِلَى أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ هَلْ لَكَ فِي رَجُلٍ يَسِيرُ بِكَ فَيَبْلُغُ بِكَ مِنَ الْمَطْلَعِ إِلَى الْمَغْرِبِ فِي يَوْمٍ وَاحِدٍ قَالَ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ وَ مَنْ لِي بِهَذَا فَقَالَ ذَاكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَ لَمْ تَسْمَعْ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ لَتَبْلُغَنَّ الْأَسْبَابَ وَ اللَّهِ لَتَرْكَبَنَّ السَّحَابَ"(2)
همان طور که ملاحظه می کنید روایت مذکور به دو وجه نقل شده است که بر فرض صحت سند و دلالت روایت مورد پرسش توجیه وجیهی خواهد داشت.
و اما تفسیر روایت:
امام از جابر می پرسند آیا تو الاغی داری که بتواند از شرق تا غرب زمین را در یک روز طی کند؟
اگر دقت کنیم امام باقر از جابر در باره مالکیتش می پرسد که آیا مالک چنین الاغی هست که این قدرت و هنر را داشته باشد؟ جابر پاسخ می دهد آیا من می توانم چنین مرکبی داشته باشم؟
امام در ادامه چنین مالکیتی را فقط مخصوص مولای متقیان سلام الله علیه می داند که فقط اوست که مالک مرکبی با این وصف است و بس!
"ذاک امیر المومنین" یعنی آن شخص شما نیستی بلکه امیر مومنان است که صاحب چنین مرکبی است.
مثال الاغ در این روایت به معنای نمادی از حمل و نقل و حرکت است و امام آن را مثال زده و سپس این نماد حمل و نقل که می تواند در یک روز از شرق تا غرب برود را در اختیار حضرت علی سلام الله علیه معرفی کرده است.یعنی امیرالمومنین چنین توانایی و قدرتی دارد که برایش این ابزار محقق شود و این طیّ الارض را انجام دهد.
بنا بر این تکرار می شود که بحث بر سر مالکیّت است که ای جابر تو این مرکب را نداری اما مولای متقیان دارد.
سپس امام به بیان رسول خدا صلوات الله علیه استناد می کند که اسباب فراهم می شوند تا این حرکت و نقل شکل بگیرد و دقیقا این اسباب را در اختیار حضرت امیر علیه السّلام بیان کرده اند.
شاهد دیگر این که:همزه استفهام بر سر حمار نیست، بلکه بر سر مالکیت جابر است. جابر هم در جواب ملکیت خود را مطرح می کند و می گوید: آیا برای من این گونه است؟
امام در جواب امیرالمومنین را معرفی می کنند که یعنی برای ایشان این گونه است؛
مثلا شما می خواهید مالک کارخانه ای که نامش علی است را به دوست تان معرفی کنید به دوست تان می گویید آیا شما مالک آن کارخانه ای که دوست شما در پاسخ می گوید: آیا من باید مالک آن کارخانه باشم! که شما به دوست تان می گویید البته که شما نیستی آن(یعنی مالک کارخانه) علی است.پس به طور حتم مقصود این نیست که آن کارخانه علی است.بلکه مالک آن کارخانه علی است.
این مطلب با کمی دقت قابل فهم خواهد بود.علاوه بر تمامی این مطالب باید بدانیم بر فرض صحت روایت این امکان وجود دارد که گاهی جملات یا کلماتی از روایات نا خود اگاه و در طول تاریخ حذف یا اضافه می شود و در نتیجه معنای روایت به شکل دیگری در می آید.
با این حال اگر به روایت دوم تکیه کنیم، این مشکلات قابل حل است و هیچ شبهه ای بدان وارد نمی شود هر چند به روایت اول هم وارد نمی شود، مگر در ذهن بیمار وهابی.و گرنه هرگز آدم عاقل آن گونه فکر نمی کند.
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

پی نوشت ها
1.علامه مجلسی محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار،تهران،انتشارات اسلامیه،چاپ مکرر، ج‏25، ص 381
2. همان، ج‏24، ص 322

اولا شما کدوم کلمه رو ترجمه کردی که ( فقط مخصوص مولای متقیان سلام الله علیه می داند) برداشت میشه.جمله ی عربی باید معنا بده.هیچ کلمه ای اون معنای شما رو نمیده.
ثانیا نویسنده ی کتاب(بحار نه) نمیفهمه این مطالب رو وارد کرده؟آخه این مطالب یکی دوتا نیست پره!همین نویسنده ها رو میگن آیتالله فلانی بابا به وضوح داره به امام اهانت میکنه بعد طرف اون رو آورده.

سلام علیکم

حال گذشته از اینکه این روایت چه معنائی میتواند داشته باشد جناب امیری گرامی میتوانید یک پاسخی برای این سوال بنده از این شیعه شناسان بیاورید که بالاخره ما بدلیل توسل به ائمه اطهار و صالحین مشرک هستیم یا بواسطه توهین به آنها متهمیم

آخر این نمیشود یکی توهین کند و بعد همان شخص را بپرستد . این در دکان کدام عطاری پیدا شده که این افراد از دکانشان در می آورند.

اما بعد اینکه

این روایت از کتاب اختصاص ص 317 نقل شده . نویسنده کتاب اختصاص یک فرد مجهول است که روایاتی با موضوعات مختلف را جمع آوری کرده
و این کتاب را قیاس با صحیحین نکنید که از تک تک احادیث آن در اعتقادات و احکام و اخلاقیات استنباط و اخذ میشود

شیعه صحاح ندارد روایات را بدون بررسی سندی و دلالی و تطبیق با قرآن تبدیل به عقیده و حکم نمیکند


سلام

درحوزه احاديث بايد همه اخبار را ديد چون احتمال تصحيف در مخطوطات زياد است :

اين حديث يعني براي حضرت نه خود حضرت چون در اخبار ديگر آمده : ففي كتاب الهداية الكبرى - الحسين بن حمدان الخصيبي - ص 239 – 240 ( وعنه عن أبي حمزة الثمالي عن جابر بن يزيد الجعفي ، قال : كنت عند أبي جعفر ( عليه السلام ) فالتفت إلي وقال لي : يا جابر أما لك حمار تركبه قلت : لا يا سيدي فقال لي أني اعرف رجلا بالمدينة #له حمار يركبه فيأتي المشرق والمغرب في ليلة واحدة ( عليه السلام ) وانه قال نحن جنب ‹ صفحة 240 › الله ونحن صفوة الله ونحن خيرة الله ونحن مستودعون مواريث الأنبياء )
متن درست اينه : حدثنا علي بن إسماعيل ، عن محمد بن عمرو الزيات ، عن محمد بن الفضيل ، عن أبي حمزة ، عن جابر ، قال : كنت يوما عند أبي جعفر جالسا فالتفت إلي ، فقال لي : يا جابر ؛ أ لك الحمار فيقطع ما بين المشرق و المغرب في ليلة ؟.
فقلت له : لا ؛ جعلت فداك .
فقال : إني لأعرف رجلا بالمدينة #له حمار يركبه ، فيأتي المشرق و المغرب في ليلة. انتهى
بصائر الدرجات - للصفار ص397

بخوبي مشخص است كه مقصود براي حضرتست نه خود حضرت .

نقل قول:
درحوزه احاديث بايد همه اخبار را ديد چون احتمال تصحيف در مخطوطات زياد است :

اين حديث يعني براي حضرت نه خود حضرت چون در اخبار ديگر آمده : ففي كتاب الهداية الكبرى - الحسين بن حمدان الخصيبي - ص 239 – 240 ( وعنه عن أبي حمزة الثمالي عن جابر بن يزيد الجعفي ، قال : كنت عند أبي جعفر ( عليه السلام ) فالتفت إلي وقال لي : يا جابر أما لك حمار تركبه قلت : لا يا سيدي فقال لي أني اعرف رجلا بالمدينة #له حمار يركبه فيأتي المشرق والمغرب في ليلة واحدة ( عليه السلام ) وانه قال نحن جنب ‹ صفحة 240 › الله ونحن صفوة الله ونحن خيرة الله ونحن مستودعون مواريث الأنبياء )
متن درست اينه : حدثنا علي بن إسماعيل ، عن محمد بن عمرو الزيات ، عن محمد بن الفضيل ، عن أبي حمزة ، عن جابر ، قال : كنت يوما عند أبي جعفر جالسا فالتفت إلي ، فقال لي : يا جابر ؛ أ لك الحمار فيقطع ما بين المشرق و المغرب في ليلة ؟.
فقلت له : لا ؛ جعلت فداك .
فقال : إني لأعرف رجلا بالمدينة #له حمار يركبه ، فيأتي المشرق و المغرب في ليلة. انتهى
بصائر الدرجات - للصفار ص397

بخوبي مشخص است كه مقصود براي حضرتست نه خود حضرت .

ببینید این که یک حدیث رو نگاه بکنید و برای حدیث دیگر تصمیم بگیرید به نظرم درست نباشه.
در حدیثی که من آوردم شما هر طور عبارت (ذلک کان أمیر المؤمنین) رو ترجمه بکنید برایه معنا نمیشه.
سوال اصلیه من اینه که نوسنده ی کتاب بصائر از بزرگان بوده.در ضمن این کتاب به گفته ی رهبری ترجمه شده!!
حالا خیلی عجیبه که چطور یک متن ساده که هر کسی که کوچکترین آشنایی با عربی داشته باشه میتونه ترجمه کنه در این کتاب اومده. وملعبه ی دشمن ها قرار گرفته؟

نقل قول:
این روایت از کتاب اختصاص ص 317 نقل شده

در ضمن منظورتون از کتاب اختصاص چیه؟

محسن امیری;806888 نوشت:
شما هر طور عبارت (ذلک کان أمیر المؤمنین) رو ترجمه بکنید

سلام علیکم

"ذاک امیرالمومنین" کلمه ذاک اشاره بعید به یک شخص است . روایت کلمه ذلک کان امیرالمومنین یا ذلک هو امیرالمومنین را بکار نبرده که بتوان چنین معنائی را کرد .

لذا استفاده از این کلمه نشان از ارجاع مضمون کلی گفتگو ( کسی که در یک روز خود را از مغرب به مشرق میرساند امیرالمومنین است ) به شخص را میدهد . والا از همان عباراتی که نوشتید یا مشابه آن استفاده میشد .

مثلا
زید : آیا شما از اسرار خلائق آگاهی ؟ گوش یا چشمی داری که از اسرار خلائق با خبر شوی ؟ عمر : خیر من چنین گوش و چشمی ندارم که از احوال تمام خلائق با خبر شوم
زید : آن گوش و چشم از آن خداست . اینجا منظور این نیست که خدا چشم و گوش دارد بلکه با اشاره ای بعید , این توانائی به خداوند نسبت داده شده .

محسن امیری;806888 نوشت:
در ضمن منظورتون از کتاب اختصاص چیه؟

این روایت با این الفاظ در بحار جلد 25 آمده و منبع روایت کتاب الاختصاص است ( اینجا )

نقل قول:
روایت کلمه ذلک کان امیرالمومنین یا ذلک هو امیرالمومنین را بکار نبرده که بتوان چنین معنائی را کرد .

با تشکر از جواب.در کتاب بصائر که بنده ار اون نقل کردم عبارت ذلک استفاده شده.

احتمالا مشکل در کتابت یا در تصحیف است یا اینکه سواد بنده نمیرسد و این متن هم ترجمه و یا توضیحی دارد
ولی
این روایت با 4 متن قریب در همین تاپیک نقل شده . مفهوم آن هم مشخص است .

یعنی میگید حدیث موجود در بصائر اشتباه نقل شده؟

این احتمال وجود دارد . گذشته از اینکه این حدیث در متن اشکال داشته باشد یا نداشته باشد .

بطور کل شیعیان هیچ کتابی را بعد از قرآن صحیح و کامل نمیدانند لذا چشم بسته سراغ احادیث نمیروند و حدیث را به این اعتبار که در فلان کتاب معتبر آمده صحیح نمی دانند .

محسن امیری;807168 نوشت:
یعنی میگید حدیث موجود در بصائر اشتباه نقل شده؟

به نام خدا:
با سلام مجدد خدمت همه عزیزان .
در ابتدای پاسخ نقل کردم که این روایت هم از نظر سند و هم از نظر دلالت به شدت مخدوش است. و بر فرض که صحیح باشد، یا با توضیحی که بیان شد تفسیر می شود و یا که باید احتمال بدهیم کلماتی جا به جا شده و روایت از نظر املایی مغشوش شده است.جدای از همه این مطالب بابد گفت،تاسیس علم درایه و رجال در حوزه علوم دینی صرفا به این دلیل بوده است که با معیار های اعلام شده بتوان روایات صحیح را از غیر صحیح تشخیص داد.این معیار ها کاری به این ندارند که فلان روایت آیا در کتاب های معتبر آمده است یا نه.به طور مثال اگر به کتاب معروف بحار الانوار بنگریم، این روایت با نقل های متفاوت در آن بیان شده است. در این کتاب می توان به نمونه های متعددی از روایات حتی مجعول دست یافت که که یک فرد عامی هم می تواند با نگاه اول بفهمد که این روایت نیست. اما نظر مولف محترم این بوده که تمام جملاتی که به عنوان روایت نقل شده است را در این کتاب عظیم گرد آوری کند و قضاوت درست یا نا درست بودن آن را به عهده صاحبان فن بگذارد .به هر حال یکی از وظایف خطیر حوزه های علمیه پالایش روایات منسوب به اولیای الهی است،تا مبادا وجود برخی روایات جعلی موجب تضعیف عقاید مومنان،یا تمسخر دیگران شود.!

بسم الله الرحمن الرحیم
پرسش:
با سلام.
در مورد این حدیث یک مقدار میشه توضیح بدین؟واقعا من متوجه منظور این حدیث نشدم:
239- حدثنا محمد بن الحسین عن ابن سنان عن عمار بن مروان عن المنخل عن جابر عن أبی جعفر ع قال قال یاجابر هل
لک من حمار یسیر بک من المطلع إلی المغرب فی یوم واحد قال قلت یا أبا جعفرجعلنی الله فداك وأنی لی هذا قال فقال أبو جعفر
ع و ذلک کان أمیر المؤمنین ع ثم قال أ لم تسمع قول رسول الله ص فی علی بن أبی طالب ع لتبلغن الأسباب و الله لترکبن السحاب
امام باقر علیه السلام به جابر بن یزید میفرماید: آیا تو الاغی داری که بتواند تورا از مشرق به مغرب برساند در یک روز؟ گفتم : فدایت شوم برای من اینچنین است؟ فرمود: آن امیرالمومنین ع است. آیا نشنیدی که پیامبر ص فرمود: خداوند وسیله را میرساند و خداوند سوار بر ابرها میکند؟
بصائر الدرجات ص۴۴۱
چرا این احادیث نقل شده؟
نویسنده ی این کتاب معنی این حدیث رو نمیفهمیده؟
پاسخ و جمع بندی:
با سلام و طلب توفیق الهی برای شما و دیگر کاربران گرامی
باید دانست روایت مذکور از نظر سند مخدوش و از نظر دلالت نیز نا رسا است.
با این حال اگر فرض را بر صحت روایت بگذاریم می گوییم روایت موصوف در کتاب بحار الانوار دو گونه نقل شده است که البته در باره روایت مورد شبهه با توضیحات آن، معنایش مشخص می شود که قصد امام چیزی دیگر است. اما متاسفانه وهابی های منحرف از دین،شیعه آن را به گونه ای معرفی می کنند که شیعه بر مبنای این حدیث به مولای متقیان توهین می کنند.
اما دو گونه نقلی که از روایت آمده است، چنین می باشد:
1."عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ يَا جَابِرُ أَ لَكَ حِمَارٌ يَسِيرُ بِكَ فَيَبْلُغُ بِكَ مِنَ الْمَشْرِقِ إِلَى الْمَغْرِبِ فِي يَوْمٍ وَاحِدٍ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَا أَبَا جَعْفَرٍ وَ أَنَّى لِي هَذَا فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ذَاكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَ لَمْ تَسْمَعْ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ صلوات الله علیه فِي عَلِيٍّ علیه السلام وَ اللَّهِ لَتَبْلُغَنَّ الْأَسْبَابَ وَ اللَّهِ لَتَرْكَبَنَّ السَّحَابَ" (1)
2. "قَالَ جَابِرٌ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَقَرَأَ أَبُو جَعْفَرٍ الَّذِينَ كَفَرُوا حَتَّى بَلَغَ إِلَى أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ هَلْ لَكَ فِي رَجُلٍ يَسِيرُ بِكَ فَيَبْلُغُ بِكَ مِنَ الْمَطْلَعِ إِلَى الْمَغْرِبِ فِي يَوْمٍ وَاحِدٍ قَالَ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ وَ مَنْ لِي بِهَذَا فَقَالَ ذَاكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَ لَمْ تَسْمَعْ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ لَتَبْلُغَنَّ الْأَسْبَابَ وَ اللَّهِ لَتَرْكَبَنَّ السَّحَابَ"(2)
همان طور که ملاحظه می کنید روایت مذکور به دو وجه نقل شده است که بر فرض صحت سند و دلالت روایت، تفسیرش آن گونه نخواهد بود که برخی خیال کرده اند!
و اما تفسیر روایت:
امام از جابر می پرسند آیا تو الاغی داری(یعنی مالک الاغی هستی) که بتواند از شرق تا غرب زمین را در یک روز طی کند؟
اگر دقت کنیم امام باقر از جابر می پرسد آیا مالک چنین الاغی هست که این قدرت و هنر را داشته باشد؟ جابر پاسخ می دهد آیا من می توانم مالک چنین مرکبی باشم؟
امام در ادامه می فرماید: ذاک امیر المومنین یعنی آن کسی که می تواند مالک چنین مرکبی باشد تو نیستی بلکه او امیر المومنین است.
البته الاغ در این روایت به معنای نماد حمل و نقل و حرکت است که می تواند در یک روز شرق تا غرب زمین را طی کند.داشتن چنین مرکبی در توانایی و قدرت مولای متقیان سلام الله علیه است.
آن حضرت می تواند ابزاری در اختیار داشته باشد که بتواند با آن"طی الارض " کند. یعنی مسافت یک نقطه از یک نقطه به نقطه دیگر زمین را در زمانی کوتاه بپیماید.
سپس امام به بیان رسول خدا صلوات الله علیه استناد می کند که اسباب فراهم می شوند تا این حرکت و نقل شکل بگیرد و بیان کردند که این وسیله در اختیار حضرت امیر سلام الله علیه قرار دارد...
علاوه، همزه استفهام بر سر حمار قرار ندارد، بلکه مربوط به مالکیت جابر است که به امام می گوید: آیا برای من این گونه است؟
امام در پاسخ امیرالمومنین را معرفی می کنند یعنی برای ایشان این گونه است.
بیان یک مثال:
کارخانه ای مالکی به نام علی دارد و شما می خواهید او را به دوست تان معرفی کنید به او می گویید آیا شما مالک آن کارخانه هستی؟ دوست شما در پاسخ می گوید: آیا من باید مالک آن کارخانه باشم! شما در پاسخ می گویی البته که شما نیستی. آن(یعنی مالک کارخانه) علی است."آن" یعنی مالک کارخانه!
با این حال گاهی ممکن است در نقل روایات جملاتی کم یا به آن اضافه شده باشد. در این صورت، معنای روایت به شکلی دیگر تغییر می کند.
سخن آخر این که اگر به هر دو روایت خصوصا روایت دوم تکیه کنیم،فقط ذهن بیمار منحرف آن چیزی را می فهمد که نباید بفهمد.!
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

پی نوشت ها
1.علامه مجلسی محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار،تهران،انتشارات اسلامیه،چاپ مکرر، ج‏25، ص 381
2. همان، ج‏24، ص 322

موضوع قفل شده است