***** در انتظار طلوع خورشید *****

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
***** در انتظار طلوع خورشید *****

دوازدهمین پیشوای شیعیان، بنابر مشهورترین اقوال، در شب جمعه نیمه شعبان سال 255 ق . در شهر سامرا دیده به جهان گشود . (1) بنا به گفته شیخ مفید (م 413 ق). پدرش امام حسن عسکری علیه السلام جز او فرزندی نه پنهان و نه آشکار به جا نگذاشت و او را نیز در پنهان و خفا نگهداری فرمود . (2)
مادر بزرگوار آن حضرت بانویی شایسته به نام «نرجس » (3) بود که به نام های دیگری چون «سوسن » (4) ، «صیقل » (5) یا «صقیل » و «ملیکه » (6) نیز نامیده شده است . (7) او دختر «یوشعا» پسر قیصر روم و از نوادگان «شمعون » یکی از حواریان مسیح علیه السلام بود که به طریقی معجزه آسا از سوی خداوند برای همسری امام یازدهم برگزیده شد . (8)
خلاصه ماجرا از این قرار است:
هنگامی که «نرجس » در روم بود خواب های شگفت انگیزی دید، یک بار در خواب پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله و عیسای مسیح علیه السلام را دید که او را به عقد ازدواج امام حسن عسکری علیه السلام درآوردند، و در خواب دیگری، شگفتی های دیگری دید و به دعوت حضرت فاطمه زهرا علیها السلام مسلمان شد، اما اسلام خود را از خانواده و اطرافیان خویش پنهان می داشت . تا آنگاه که میان مسلمانان و رومیان جنگ درگرفت و قیصر خود به همراه لشکر روانه جبهه های جنگ شد . «نرجس » در خواب فرمان یافت که به طور ناشناس همراه کنیزان و خدمتکاران به دنبال سپاهی که به مرز می روند برود، و او چنین کرد و در مرز برخی از جلوداران سپاه مسلمانان آنان را اسیر ساختند و بی آنکه بدانند او از خانواده قیصر است همراه سایر اسیران به بغداد بردند .
این واقعه در اواخر دوران امامت امام دهم حضرت هادی علیه السلام روی داد (9) ، و کارگزار امام هادی علیه السلام نامه ای را که امام به زبان رومی نوشته بود به فرمان آن گرامی در بغداد به نرجس رساند و او را از برده فروش خریداری کرد و به سامرا نزد امام هادی علیه السلام برد، امام آنچه را نرجس در خواب های خود دیده بود به او یادآوری کرد، و بشارت داد که او همسر امام یازدهم و مادر فرزندی است که بر سراسر جهان مستولی می شود و زمین را از عدل و داد پر می سازد . آنگاه امام هادی علیه السلام نرجس را به خواهر خود «حکیمه » که از بانوان بزرگوار خاندان امامت بود سپرد تا آداب اسلامی و احکام را به او بیاموزد و مدتی بعد نرجس به همسری امام حسن عسکری علیه السلام درآمد .
پی نوشت ها:
1 . ر . ک: الکلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 514; المفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 339; الطبرسی، ابوعلی الفضل بن الحسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ص 393; الصدوق، محمدبن علی بن الحسین، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 433 - 432 .
2 . المفید، محمدبن محمدبن نعمان، همان .
3 . «نرجس » نام گلی از دره تک لپه ای ها، و سردسته گیاهان تیره نرگسی است، که گل هایش منفرد و در انتهای ساقه قرار دارد . (فرهنگ معین، ج 4، ص 4702)
4 . «سوسن » نام گلی فصلی و درشت به رنگ های مختلف است . اصل این گل از اروپا و ژاپن و آمریکای شمالی و هیمالیاست . (همان، ص 1954)
5 . «صیقل » هر شئ نورانی، صیقلی و جلا داده شده را می گویند . بنا به گفته شیخ صدوق و شیخ طوسی، پس از آنکه حضرت نرجس خاتون به ولی عصر علیه السلام حامله شد او را صیقل نام نهادند . (ر . ک: الصدوق، محمدبن علی بن الحسین، همان، ص 432; الطوسی، محمدبن الحسن، کتاب الغیبة، ص 241).
6 . «ملیکه » به معنای ملکه و شهبانوست .
7 . ر . ک: الصدوق، محمد بن علی بن الحسین، همان، ص 432 .
8 . ر . ک: همان، ص 423 - 417; الطوسی، محمدبن الحسن، کتاب الغیبة، ص 128 - 124; المجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 51، ص 11 - 6 .
9 . در کتاب تاریخ العرب و الروم آمده است در سال 247 ق . جنگ هایی بین مسلمانان و رومیان درگرفت و غنایم بسیاری به چنگ مسلمانان افتاد . در سال 248 ق . نیز «بلکاجور» سردار مسلمانان با رومیان جنگید و طی آن بسیاری از اشراف روم اسیر شدند . (ر . ک: نازیلیف، تاریخ العرب و الروم، ترجمه محمد عبدالهادی شعیره، ص 225) . ابن اثیر نیز طی حوادث سال 249 ق . می نویسد: جنگی میان مسلمانان به سرکردگی «عمربن عبدالله اقطع » و «جعفربن علی صائقه » با قوای روم که شخص قیصر نیز در آن جنگ شرکت داشت روی داد . (به نقل از: هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق، پیشوای دوازدهم حضرت امام حجة بن الحسن المهدی علیه السلام ص 27 - 26)
10 . هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق، همان، ص 27 - 26 .

[h=3]نام، کنیه و القاب
[/h]نام و کنیه امام عصر علیه السلام همان نام و کنیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است . در برخی از روایات آمده است:
تا زمانی که خداوند زمین را به ظهور او و استقرار دولتش زینت نبخشیده است، برکسی روا نیست که نام و کنیه آن حضرت را بر زبان جاری سازد . (1)
بر همین اساس عده ای از فقها قائل به حرمت نام بردن از آن حضرت به نام واقعی اش شده و عده ای دیگر نیز این امر را مکروه دانسته اند . اما بیشتر فقها نهی از نام بردن حضرت را اختصاص به زمان غیبت صغری و شرایطی که بیم خطر جانی برای آن حضرت وجود داشت، دانسته اند . (2)
به دلیل وجود روایات یادشده، شیعیان آن حضرت را با القاب مختلفی چون: حجت، قائم، مهدی، خلف صالح، صاحب، صاحب الزمان، صاحب الدار می نامیدند و در دوران غیبت کوتاه آن امام، ارادتمندان و دوستداران حضرتش باتعابیری چون «ناحیه مقدسه » از ایشان یاد می کردند .3

1 . الطبرسی، ابوعلی الفضل بن الحسن، همان، ص 418 - 417 .
2 . ر . ک: امین، سیدمحسن، سیره معصومان، ترجمه علی حجتی کرمانی، ج 6، ص 263 - 261 .
3 . ر . ک: الطبرسی، ابوعلی الفضل بن الحسن، همان

در انتظار طلوع خورشید عصر

نظری بر سیمای حضرت مهدی (عج) در نهج البلاغه سال هاست كه بشریت به افق چشم دوخته و انتظار انسانی را می كشد كه پیام آور صلح، نیكی، عدالت و نیك سیرتی است.اعتقاد به منجی را می توان وجه مشترك تمام ادیان الهی دانست. مفهوم «انتظار » مقوله ای گسترده ، ژرف و عرفانی است كه در بسیاری از احادیث و روایات به جا مانده از معصومین (ع) بارها بدان اشاره شده است.امیر مؤمنان (ع) در نهج البلاغه به صورتهای مختلفی از حضرت مهدی ، آن یار سفر كرده، یاد نموده، گاه از یاد شیرین و سیمای دیدنی ایشان سخن گفته و گاه از آینده روشن بشری در زمان ظهور امام زمان(عج) و آخر الزمان و علائم آن سخن به میان آورده است.امیر مؤمنان درباره سیمای ظاهری حضرت فرموده اند: «جوانی چهار شانه، نیكو صورت و نیكو موی است كه موهایش برشانه فرو ریخته و نور صورتش، سیاهی موی سر و ریش او را تحت الشعاع قرار می دهد. پدرم فدای او باد كه فرزند بهترین كنیزان است. »
یاد شیرین مهدی و عشق مولا به فرزندان معصومش مخصوصاً امام زمان (عج) امان نمی دهد كه از آنها و اوصاف و كمالاتشان در جای جای نهج البلاغه یادی نكند و مردم زمان خود و آیندگان را به این صورت آگاه نكند: «آری زمین هیچگاه از حجت الهی خالی نیست كه برای خدا با برهان روشن قیام كند (آن حجت و امام) ظاهر و آشكار است و یا بیمناك و پنهان تا حجت خدا باطل نشود و نشانه هایش از میان نرود. تعدادشان چقدر و در كجا هستند؟ به خدا سوگند كه تعدادشان اندك ولی نزد خداوند بزرگ مقدارند (چرا) كه خداوند به وسیله آنان حجتها و نشانه های خود را نگاه می دارد تا به كسانی كه همانندشان را بر قلبشان تأیید و روح یقین را دریافته اند كه آن چه را خوشگذران ها دشوار با بدنهایی زندگی می كنند كه ارواحشان به جهان بالا پیوند خورده است آنان جانشینان خدا در زمین و دعوت كنندگان مردم به دین خدایند» آنگاه فرمود: «آه آه چقدر مشتاق دیدارشان هستیم».
از مسائلی كه امیرمؤمنان به آن توجه نموده، ادامه و استمرار امامت است در طول زمان تا دوران ظهور مهدی موعود(عج) و این كه هیچ زمانی خالی از حجت و امامی نیست. این همان سخن و مطلبی است كه در منابع شیعی و سنی آمده است كه خلفا و جانشینان پیامبر اكرم (ص) دوازده نفرند و همه از بنی هاشم هستند و به قول«شیخ سلیمان قندوزی» مقصود از دوازده خلیفه همان امامان دوازده گانه شیعه است زیرا نمی توان احادیث را بر خلفای راشدین تطبیق كرد چون تعداد آنان كمتر از دوازده است و نمی توان بر حاكمان اموی منطبق كرد چون بیشتر از دوازده نفر بودند و غالب آنها عناصر ظالم و ستمگر بوده اند.گذشته از این آنها از دودمان هاشم نبودند بلكه از تیره امیه بوده اند و همین طور به خلفای عباسی نمی توان تفسیر كرد چون تعداد آنها نیز بیش از دوازده نفر است و افزون بر آن پیوسته با نزدیكان پیامبر در جنگ و ستیز بوده اند لذا راهی جز این نیست كه بگوئیم كه همان امامان دوازده گانه شیعه مقصود است.كلام امیرمؤمنان در این زمینه چنین است: «بیدار باشید مثل آل محمد (ص) چونان ستارگان آسمان است اگر ستاره ای غروب كند ستاره دیگری طلوع خواهد كرد این امر تا ظهور امام زمان ادامه دارد و در دوران او است كه گویا می بینیم (در پرتو خاندان پیامبر(ص)) نعمتهای خدا بر شما تمام شده و شما به آنچه آرزو دارید رسیده اید.»در جای دیگر صریحاً فرمود: «همانا امامان همه از قریش هستند كه «درخت» آنها را در خاندان بنی هاشم كاشته اند مقام ولایت و امامت در خور دیگران نیست و دیگر مدعیان شایستگی آن را ندارند .»سالها قبل از تولد آن حضرت ،امیر مؤمنان خبر از غیبت یوسف زهرا می دهد و این خبر تلخ را برای همراهان و آیندگان بیان می كند كه : « بیدار باشید و براستی آن كسی از ما «یعنی حضرت مهدی (عج)» كه فتنه های آینده را دریابد با چراغی روشنگر در آن گام می نهد و بر همان روش صالحان رفتار می كند تا گره ها را بگشاید، بردگان (ملت های اسیر) را آزاد سازد و جمعیت گمراه پراكنده و حق جویان پراكنده را جمع آوری كند (حضرت مهدی سالهای طولانی) در پنهانی از مردم به سر می برد آنچنان كه اثرشناس، اثر قدمش را نمی یابد گرچه در یافتن اثر (و نشانه ها) تلاش فراوان نماید.»و در بخش دیگر فرمود: «در آن هنگام اسلام غروب می كند و چونان شتری «در راه مانده» دم خود را به حركت در آورده گردن به زمین می چسباند او (حضرت مهدی) پنهان خواهد شد( و غیبت صغری و كبری آغاز خواهد شد) او باقیمانده حجت های الهی و آخرین جانشین از جانشینان پیامبران است. »از نكاتی كه بسیار قابل توجه است این است كه امیرمؤمنان (ع) ظهور و قیام آن حضرت را نزدیك می داند این بشارت روح تازه، در كالبد خسته دلان دوران غیبت می دمد و باعث می شود رنج دوری از حضرت و فتنه ها و فسادهای آخر الزمان را با شهد شیرین یاد ظهور و نزدیك بودن آن تحمل نمایند.علی (ع) می فرماید: «و چه نزدیك است امروز ما به فردایی كه سپیده آن آشكار شده .ای مردم، اینك ما در آستانه تحقق وعده های داده شده ( برای دوران ظهور ) و نزدیكی طلوع آن چیزهایی كه بر شما پوشیده شده و ابهام آمیز است قرار داریم.»از امتیازات بزرگ تشیع در انتظار مصلح جهانی، این است كه آینده ای روشن و امید بخش را چشم براه است كه توسط عدل گستر جهان ایجاد خواهد شد. بشارت به چنین آینده ای را تك تك امامان معصوم داده اند و در راس آنان حضرت علی (ع) می فرمایند : «دنیا پس از سركشی در زمان ظهور مهدی (عج) به ما روی می كند، چونان شتر بد خوی كه به بچه خود مهربان گردد.»پیشوای مومنان از مهمترین دستاورد های حكومت ولی عصر را زنده شدن اسلام ،قرآن و سنت می داند و می فرمایند : «مهدی (عج) كتاب و سنت پیامبر را (كه تا آن روز متروك مانده ) زنده می كند .» و در خطبه ای دیگر ادامه می دهند : «او نظریه ها و اندیشه ها را تابع قرآن می سازد. »حضرت از دیگر ره آورد های دوران ظهور و حكومت عادلانه امام عصر را آزادی انسان ها از بردگی و ستمگری عنوان می كنند و می فرمایند : «و فردایی كه شما را از آن هیچ شناختی نیست و زمامداری حكومت می كند كه غیر از حاكمان امروزی است كه عمّال و كارگزاران حكومت ها را بر اعمال بدشان كیفر خواهد داد.»حضرت با تاكید بر نزدیكی ظهور امام دوران، امامت حضرت مهدی را دوران تحقق آرزو های بشری می دانند و می گویند: «به آرزو های خود خواهید رسید».


چگونگی میلاد

دشمنان اهل بیت، علیهم السلام، و حاکمان ستم پیشه اموی و عباسی، بر اساس روایت هایی که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به آنها رسیده بود، از دیرباز می دانستند که شخصی به نام «مهدی » از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و دودمان امامان معصوم برمی خیزد و کاخ های ظلم وستم را نابود می سازد، از همین رو پیوسته در کمین بودند که چه موقع آخرین مولود از نسل امامان شیعه به دنیا خواهد آمد تا او را از بین ببرند .
از زمان امام محمد تقی علیه السلام رفته رفته فشارها و سختگیری ها بر خاندان پیامبر فزونی گرفت تا در زمان امام حسن عسکری علیه السلام به اوج خود رسید و آن حضرت در تمام دوران حیات خویش در شهر «سامرا» زیر نظر بودند، و کوچکترین رفت و آمد به خانه آن امام از نظر دستگاه خلافت مخفی نبود .
در چنین شرایطی طبیعی است که میلاد آخرین حجت حق نمی تواند آشکار باشد و به همین خاطر تا ساعاتی قبل از میلاد آن حضرت نزدیکترین خویشان امام حسن عسکری علیه السلام نیز از اینکه قرار است مولودی در خانه امام به دنیا بیاید خبر نداشتند و هیچ اثری از بارداری در مادر آن بزرگوار مشاهده نمی شد .
روایتی که در این زمینه از «حکیمه » دختر بزرگوار امام جواد علیه السلام و عمه امام حسن عسکری علیه السلام نقل شده، شنیدنی است . شیخ صدوق (م 381 ق). در کتاب کمال الدین روایت کرده است که:
ابو محمد حسن بن علی علیه السلام به دنبال من فرستاد و فرمود: ای عمه! امشب روزه ات را با ما افطار کن زیرا امشب شب نیمه شعبان است و خداوند در این شب آن حجتی را که حجت او در زمین است آشکار می سازد . پرسیدم: مادر او کیست؟ فرمود: نرجس، عرض کردم: خدا مرا فدای شما گرداند، به خدا قسم در او هیچ اثری از حاملگی نیست! فرمود: موضوع این چنین است که می گویم، حکیمه خاتون ادامه می دهد: من [به خانه امام عسکری] درآمدم، پس از آنکه سلام کردم و نشستم نرجس پیش من آمد و در حالی که کفش های مرا از پایم بیرون می آورد گفت: ای بانوی من چگونه شب کردی؟ گفتم: بلکه تو بانوی من و بانوی خاندان منی . سخن مرا انکار کرد و گفت: چه شده است عمه؟ به او گفتم: دختر جان خداوند تبارک و تعالی در همین شب به تو فرزند پسری عطا می کند که سرور دنیا و آخرت خواهد بود . نرجس از حیا در جای خود نشست . وقتی از نماز عشاء فارغ شدم و افطار کردم، به بستر رفتم و خوابیدم، در نیمه های شب برای نماز برخاستم، نمازم را تمام کردم، در حالی که هنوز نرجس خوابیده بود و اثری از زایمان در او نبود . تعقیب نماز را به جای آوردم و خوابیدم، اما لحظاتی بعد وحشت زده از خواب بیدار شدم . که در این موقع نرجس هم برخاست و به نماز ایستاد .
حکیمه می گوید: در همین حال شک و تردید به سراغ من آمد، اما ناگهان ابومحمد [امام حسن عسکری] علیه السلام از همان جا که نشسته بود ندا برآورد: ای عمه! شتاب مکن که آن امر نزدیک شده است . حکیمه ادامه می دهد: در حال خواندن سوره های «سجده » و «یس » بودم که نرجس با اضطراب از خواب بیدار شد، من با شتاب پیش او رفتم و گفتم: نام خدا بر تو باد، آیا چیزی احساس کردی؟ گفت: بله، عمه جان . به او گفتم: بر خودت مسلط باش و آرامشت را حفظ کن، که این همان است که به تو گفتم . حکیمه ادامه می دهد: دقایقی کوتاه خواب به سراغ من آمد و در همین موقع بود که حالت زایمان به نرجس دست داد و من به سبب حرکت نوزاد بیدار شدم، جامه را از روی او کنار زدم و دیدم که او اعضای سجده را به زمین گذاشته و در حال سجده است، او را در آغوش گرفتم و
همانا خدای متعال از آن هنگام که آدم را آفرید زمین را از حجت خدا خالی نگذاشته و نیز تا قیامت خالی نخواهد گذاشت، و به جهت حجت خدا از اهل زمین رفع بلا می شود، باران می بارد و برکات زمین خارج می گردد .
با تعجب دیدم که او کاملا پاکیزه است و از آثار ولادت چیزی بر او نمانده است . در این هنگام ابومحمد [امام حسن عسکری] علیه السلام ندا برآورد که: ای عمه! پسرم را نزد من بیاور . نوزاد را به سوی او بردم، آن حضرت دستانش را زیر ران ها و کمر او قرار داد و پاهای او را برسینه خود گذاشت، آنگاه زبانش را در دهان او کرد و دستانش را بر چشم ها و گوش ها و مفاصل او کشید و بعد از آن گفت: پسرم! سخن بگو و آن نوزاد زبان گشود و گفت: شهادت می دهم که خدایی جز خدای یکتا نیست و هیچ شریکی برای او وجود ندارد و شهادت می دهم که محمد صلی الله علیه و آله فرستاده خداست . آنگاه بر امیرمؤمنان علیه السلام و سایر امامان درود فرستاد تا به نام پدرش رسید ... (1)
بعد از تولد آن حضرت، امام حسن عسکری علیه السلام تعداد بسیار محدودی از یاران نزدیک خود را در جریان میلاد مهدی موعود قرار دادند و تعدادی دیگر از یاران آن حضرت نیز موفق به دیدار آن مولود خجسته شدند .
امام حسن عسکری علیه السلام در نامه ای که به «احمدبن حسن بن اسحاق قمی » نگاشتند چنین مرقوم فرمودند:
برای ما فرزندی متولد شد، لازم است خبر تولد او را پنهان بداری و به هیچ کس از مردم بازگو نکنی، ما کسی را بر این تولد آگاه نمی کنیم جز خویشاوند نزدیک را به جهت خویشاوندی و دوست را به جهت ولایتش، دوست داشتیم خبر این تولد را به تو اعلام کنیم تا خداوند به جهت آن تو را مسرور سازد، همچنان که، مرا مسرور ساخت . والسلام
احمدبن اسحاق همچنین نقل می کند که: «خدمت امام عسکری علیه السلام شرفیاب شدم و می خواستم در مورد جانشین پس از او پرسش کنم و آن گرامی بدون آنکه سؤال کنم فرمود: ای احمد، همانا خدای متعال از آن هنگام که آدم را آفرید زمین را از جت خدا خالی نگذاشته و نیز تا قیامت خالی نخواهد گذاشت، و به جهت حجت خدا از اهل زمین رفع بلا می شود، باران می بارد و برکات زمین خارج می گردد .
عرض کردم: ای پسر رسول خدا، امام و جانشین پس از شما کیست؟
آن حضرت با شتاب به درون خانه رفت و بازگشت، در حالی که پسری سه ساله، که رویی همانند ماه تمام داشت، بر دوش خویش حمل می کرد، فرمود: ای احمدبن اسحاق! اگر نزد خدای متعال و حجت های او گرامی نبودی، این پسرم را به تو نشان نمی دادم، همانا او همنام رسول خدا و هم کنیه اوست، او کسی است که زمین را از عدل و داد پر می سازد همچنان که از ظلم و جور پر شده باشد . ای احمدبن اسحاق مثل او در این امت مثل «خضر» علیه السلام و «ذوالقرنین » است، سوگند به خدا غایب می شود به طوری که در زمان غیبت او از هلاکت نجات نمی یابد مگر کسی که خداوند او را بر اعتراف به امامت وی ثابت قدم بدارد و موفق سازد که برای تعجیل فرج او دعا کند .
عرض کردم: سرور من، آیا نشانه ای دارد که دل من به آن اطمینان پیدا کند؟ در این هنگام آن پسر به عربی فصیح گفت: «منم بقیة الله در زمین، همانکه از دشمنان خدا انتقام می گیرد، ای احمدبن اسحاق پس از مشاهده عینی دنبال اثر نگرد .
الصدوق، محمدبن علی بن الحسین، همان، ج 2، ص 424، ح 1; المجلسی، محمدباقر، همان، ج 51، ص 2

[h=3]صفات و خصائل
[/h]مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الامال در توصیف جمال دلارای امام عصر علیه السلام چنین می گوید:
همانا روایت شده که آن حضرت شبیه ترین مردم است به حضرت رسول صلی الله علیه و آله در خلق و خلق . و شمایل او شمایل آن حضرت است . و آنچه جمع شده از روایات در شمایل آن حضرت، آن است که آن جناب ابیض [سفید] است که سرخی به او آمیخته و گندمگون است که عارض شود آن را زردی از بیداری شب و پیشانی نازنینش فراخ و سفید و تابان است و ابروانش به هم پیوسته و بینی مبارکش باریک و دراز که در وسطش فی الجمله انحدابی [برآمدگی] دارد و نیکورو است و نور رخسارش چنان درخشان است که مستولی شده بر سیاهی محاسن شریف و سر مبارکش، گوشت روی نازنینش کم است . بر روی راستش خالی است که پنداری ستاره ای است درخشان، «و علی راسه فرق بین وفرتین کانه الف بین واوین » میان دندان هایش گشاده است . چشمانش سیاه و سرمه گون و در سرش علامتی است، میان دو کتفش عریض است، و در شکم و ساق مانند جدش امیرالمومنین علیه السلام است .
و وارد شده: «المهدی طاووس اهل الجنة وجهه کالقمر الدری علیه جلابیب النور» ; یعنی حضرت مهدی علیه السلام طاووس اهل بهشت است . چهره اش مانند ماه درخشنده است . بر بدن مبارکش جامه هایی است از نور . « علیه جیوب النور تتوقد بشعاع ضیاءالقدس » ; بر آن جناب جامه های قدسیه و خلعت های نورانیه ربانیه است که متلالا است به شعاع انوار فیض و فضل حضرت احدیت . و در لطافت و رنگ چون گل بابونه و ارغوانی است که شبنم بر آن نشسته و شدت سرخی اش را هوا شکسته و قدش چون شاخه بان درخت بیدمشک یا ساقه ریحان [است]، «لیس بالطویل الشامخ و لا بالقصیر اللازق » ; نه دراز بی اندازه و نه کوتاه بر زمین چسبیده . «بل مربوع القامة مدور الهامة » ; قامتش معتدل و سر مبارکش مدور [است] . «علی خده الایمن خال کانه فتاة مسک علی رضراضة عنبر» ; بر روی راستش خالی است که پنداری ریزه مشکی است که بر زمین عنبرین ریخته [است] . «له سمت مارات العیون اقصد منه » ; هیات نیک و خوشی دارد که هیچ چشمی هیاتی به آن اعتدال و تناسب ندیده [است] صلی الله علیه و علی آبائه الطاهرین

غزل میلاد :
نسیم نو بهاران آید آنک
شمیم نیم شعبان آید آنک
بیا تا گل بگویم گل بخندیم
فرغ مهر تابان آید آنک
گل وگلشن همیدون سبز گردد
نوید فصل بهاران آید آنک
بخوان ای بلبل شوریده احوال
که گل را سرو سامان آید آنک
وزهرایی شود عالم سراسر
گل نرگس شتابان آید آنک
شبی دیجور عمرش گشته آخر
چو مهر و ماه نمایان آید آنک
بخوان ای عندلیب بلخ زیبا
صدایت تا ارزگان آید آنک

نیمه شعبان 1436 = 29/2/1395 قم مقدسه

العبد ارزگانی

برای ضرورت یک منجی و مصلح - که در اسلام از او به عنوان امام زمان(ع)- یاد می شود، دلایل متعدد تاریخی وعقلی ، علمی و نقلی وجود دارد که این دلایل در محور های زیر سامان می یابد: ضرورت تشکیل جامعه آرمانی تاریخ بشر نشان مى‏دهد که ‏انسان همواره به‏ دنبال تأسیس جامعه‏اى برین بوده است که در آن، همه امور به وفق مراد و مطابق میل‏ باشد؛ جامعه‏اى که‏ در آن، نه خبرى از ظلم و تبعیض، جنگ جهل و فقر باشد. کمال‏یابى، مدام فکر عده‏اى از متفکران و اصلاح طلبان را به خود مشغول داشته ، آنان را به طراحى حکومتى ایدآل که برآورنده آرمان‏هاى فوق باشد، وادار نموده است. چنین جامعه و حکومت را در زبان لاتین «اتوپیا»، در زبان و ادبیات عرب «مدینه فاضله» و در فرهنگ فارسى «آرمانشهر» نام نهاده‏اند.(1) براى آشنایى با این تلاش فکرى بشر در طول تاریخ، به نمونه های زیر اشاره می شود : آرمانشهر افلاطون او در 2300 سال قبل، طرح خویش را با نوشتن کتاب جمهور ارائه نمود. خواستار جامعه عادل شد. افلاطون معتقد بود که نوع بشر، هرگز از رنج و محنت نجات نخواهد یافت، مگر آن‏گاه که فلاسفه حقیقى، زمامدار امور سیاسى گردند. او کمال مطلوب را از نظر فردى، در عدل و از نظر اجتماعى، در حکومت فلاسفه مى‏داند. منشأ شرارت بشر را جهل او دانسته و منشأ جنگ را نیازمندى کشورها اعلام مى‏نماید.(2). وی سپس به طرح مسایل مهم کشور داری می پر دازد!(3)البته او به عدم امکان تأسیس چنین جامعه‏اى اقرار ،اما به ضرورت آن تاکید می نماید(4) آرمانشهر اُگوستین او که از مفسران مسیحى در قرن چهارم میلادى است، مدینه فاضله خود را در کتاب شهر خدا ترسیم نمود. اگوستین، صلح و عدالت خواهى را دو ویژگى مدینه خود مى‏داند.(5) آرمانشهر فارابى او از فیلسوفان مسلمان قرن چهارم هجرى است. او در صدد تأسیس جامعه بزرگ جهانى، متشکل از کلیه امت‏ها و اقوام بوده است. رئیسِ اول آن را هم پیامبر مى‏داند که اتصال به عقل فعال دارد . به طور بى‏واسطه از او وحى و فیض مى‏گیرد. در غیاب او باید کسى عهده‏دار امور شود که بر روش و منش او عمل کند؛ نام چنین جانشینى را «ملک السنّه» مى‏گذارد. او غایت جامعه را سعادت مى‏داند که خیر مطلق است . سعادت، ریشه در فطرت مشترک همه انسان‏ها دارد. نظام سیاسى مورد نظر فارابى در دل نظام بزرگ آفرینش مى‏گنجد . یک شهر، تحمل آن را ندارد.(6) اندیشمندان دیگر نیز مانند تامس مور نیز به ضرورت جامعه مطلوب اشاره نموده است.(7) جایگاه موعد در ادیان یکی از دلایم مهم موعود و مصلح گرایی بشارت دادن به آن در ادیان اعم از ادیان الهی و غیر الهی است که می توان از آن به عنوان دلیل تاریخی یاد نمود. با این توضیح که مصلح‌گرایی اختصاص به اسلام ندارد؛ بلکه در ادیان دیگر نیز از موعود و منجی سخن به میان آمده است. این امر نشان می دهد که وجود یک مصلح ضروری است که در ادیان به آن تاکید شده است . همه پیروان ادیان الهى و برخى از پیروان ادیان غیر الهى عقیده دارند که در یک عصر بحرانى جهان که فساد و ظلم بیداد مى‏کند، نجات دهنده بزرگ و مصلح جهانى ظهور مى‏کند . اوضاع آشفته جهان را اصلاح نموده و عدل را گسترش مى‏دهد.(8) گرچه در این که مصلح جهانى کیست، داراى چه ویژگى‏هایى است، اختلاف نظر دارند.(9) هر ملتى او را با لقب مخصوص و ویژگى‏هایى مى‏شناختند . او را از خودشان مى‏دانند.(10) در این جا به برخی از این ادیان اشاره می شود: 1ـ آیین زرتشت‏ در آیین زرتشت سه منجى به نام‏هاى هوشیذر، هوشیذر ما و سوشیانس (نجات دهنده مرگ) از نسل زرتشت مطرح است. گویند: آنان پس از دیگرى جهان را پر از عدل خواهند کرد. از جمله، مهم‏ترین آنان، آخرین ایشان است که او را سوشیانس پیروز گر مى‏خوانند(4) که پس از ظهور، دین را به جهان رواج خواهد داد؛ فقر و تنگدستى را ریشه کن می کند.مردم جهان را همفکر، هم گفتار و همکردار مى‏گرداند.(11) 2 - آیین یهود در آیین یهود نیز از شخص موعود سخن گفته شده است. گر چه یهودیان در این که موعود کیست، اختلاف نظر دارند. چون یهودیان به حضرت مسیح ایمان نیاورده‏اند، به باور آنان موعودشان هنوز ظهور نکرده است. با این حساب انتظار در یهودیت کیفیت ویژه مى‏یابد، ولى آنچه یهودیان بر آن اتفاق دارند، خروج شخصی در آخر زمان است که کوکب افروز مى‏باشد و روى زمین را به نور رب کریم روشن مى‏گرداند... یهودیان به انتظار او زمان مى‏گذرانند.(12) موعود کسى است که به عدالت داورى کند . مظلومان زمین را به راستى حکم راند . گرگ با بره سکونت کرده و پلنگ با بزغاله خوابد... در تمام کوه مقدس، ضرر و فسادى دیده نشود؛ زیرا جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد.(13) 4 - آیین مسیحیت مسیحیان نیز در انتظار مصلح جهانى هستند . اگر چه باور دارند که او حضرت عیسى مسیح(ع) است که از آسمان نزول کرده و جهان را پر از عدل خواهد کرد.(14) در انجیل مرقس آمده است: "پس بیدار باشید، زیرا نمى‏دانید در چه وقت صاحبخانه مى‏آید، در شام، یا نیمه شب، یا بانگ خروس، یا صبح! مبادا ناگهان آمده، شما را خفته یابد!".(15) دلیل عقلی در امامت خاصه، بر خلاف امامت عامه مستقیماً نمی توان از دلیل عقلی بهره گرفت، بلکه می توان از دلیل عقلی برای اثبات امامت عامه و ضرورت وجود امام بهره گرفت. سپس با بهره گیری از روایات و نقل های تاریخی آن را در وجود حضرت مهدی(عج) منحصر کرد. استاد جعفر سبحانی در این باره می گوید: «مبانی کلامی مهدویت گاهی مبانی نقلی و گاهی مبانی عقلی است... امّا مبانی کلامی عقلانی، شما می دانید که عقل نمی تواند هیچ وقت فرد مشخصی را برساند. ما نمی توانیم روی فرد برهان عقلی اقامه کنیم. یکی از مبانی برهان عقلی این است که نبوت و امامت یک فیض معنوی است... مسلمانان هم می گویند که این فیض تا وجود پیغمبر اکرم(ص) باقی است. اهل سنت می گویند که این فیض معنوی که در لباس نبوت و امامت بود، با فوت پیغمبر(ص) قطع شد. پس ارتباط بشر با عالَم بالا قطع شد. حال سؤال این است که مگر خَلَف بدتر از سَلَف است؟ آیا خلف از نظر کمالات، از سلف کمتر است؟ چرا خدا چنین فیضی را به آن ها داده، اما این فیض را به ما نداده است؟ مگر ما از آن ها کم تر هستیم؟ شیعه امامیه این مشکل را حل کرده است. ارتباط به صورت نبوت نیست، که رسالت، تکالیف و دین جدیدی باشد، بلکه فیض الهی به واسطه انسان کاملی برقرار است و از طریق این انسان کامل به بشر می رسد، و امروزه آن واسطه حضرت حجّت (عج) است» است.. (16 ) اجرای قوانین واحکام اسلام اختصاص به زمان پیامبر ندارد . بر این اساس حکمت خداوند اقتضا می کند که در زمان بعد از وی نیز امام ورهبری را برای هدایت و رهبری جامعه تعیین نماید که هم به اجرای احکام الهی بپردازد و هم مردم را رهبری و هدایت نماید. بر این اساس تشکیل یک جامعه مطلوب قبل از وقوع قیامت به رهبری وامامت یک انسان کامل ومصلح ضروری است. ما شیعیان عقیده داریم آن جامعه آرمانی در زمان ظهور امام زمان (ع) به وجود می آید . از نظر اسلام تحقق چنین جامعه مطلوب قطعی است. جامعه که در آن همه خواست‌های انسان، مانند، عدالت، امنیت، عبودیت و حاکمیت دین خدا . . . . محقق خواهد شد. این همان جامعه ا ی است که همه انبیا،معصومان و اولیای خدا در صد تحقق آن بوده و یا آرزوی تحقق آن را داشته‌اند. در آیات (17) و روایات(18) به آن اشاره شده است. پی نوشت ها : 1 . فرهنگ کامل جدید انگلیسى - فارسى تألیف عباس آریانپور، جلدپنجم، کلمه" topia". 2 . افلاطون، جمهور، ترجمه فؤاد روحانى، ص 152. 3 . همان، ص 179. 4 . همان، ص 314. 5 . مایکل ب.فاستر، خداوندان اندیشه سیاسى، ترجمه جواد شیخ‏الاسلامى، ج‏1، ص‏393 - 399. 6 . محمدفارابى (ابونصیر)، سیاست مَدَنیّه، ترجمه جعفرسجادى، ص 144. 7 . تامس مور، آرمانشهر (یوتوپیا)، ترجمه داریوش آشورى و نادر افشارى، ص 85. 8. ابراهیم امینى، دادگستر جهان، ص 76. انتشارات شفق،1378. 9.ابراهیم امینی همان . 10. همان. 11. کتاب اوپانیشاد، ص 737. 12 جاماسب نامه، ص 121. 13. همان. 14. ترجمه الملل و النحل ، شهرستانی، ج‏1، ص 312.بی نام. 15. فریده گل محمدى، رسالت جهانى مهدى، ص 106.چاب اول . 16. فصلنامة انتظار، شمار12، ص 66 - 70. 17. قصص (28) آیه 5. 18. بحارالانوار، ج‏51، ، چاب بیروت ، ص 67 به بعد.