سردار سرتیپ دوم شهید سید اکبر علم الهدی شیخ الاسلامی

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
سردار سرتیپ دوم شهید سید اکبر علم الهدی شیخ الاسلامی

سید علی اکبر شیخ الاسلامی در سال ۱۳۳۹ در تهران دیده به جهان گشود. بیست سال بعد به کمیته انقلاب پیوست و در اولین روزهای حمله مزدوران بعثی به مرزهای میهن اسلامیمان به جبهه های حق علیه باطل شتافت. در حین عملیات شناسایی نفت شهر به اسارت رژیم عراق درآمد و طی ده سال، آزار و شکنجه بسیاری را متحمل شد که بهحق میتوان این دوران را محکی برای روحیه مقاوم او نامید.
در سال ۱۳۶۹ سیدعلی اکبر با عزت و افتخار به آغوش وطن بازگشت و چندی بعد به نیروی انتظامی (بخش کشف جرایم) پیوست. یک سال پس از آزادی به سنت حسنه رسول اکرم (ص) گردن نهاد و حاصل پیوند مقدس او فاطمه سادات و ساجده سادات بودند. در همین سالها آثار اسارت و شکنجه های آن زمان، او را از درون آرام آرام آب کرد تا عاقبت در سه شنبه شب 79/4/28 در سن ۴۰ سالگی به لقاء حضرت دوست شتافت.

[="#0000CD"]
از نوشته های شهید «اکبر شیخ الاسلامی»:[/]

به عشق اسلام و کشورم این راه را برگزیدم و این راه را انتخاب کردم و این عشق همچون خون در رگهایم جریان پیدا کرد و باعث شد عاشق شهادت و ایثار شوم.
من چندین بار به جبهه آمدم و چون درسم را در مکتب حسین (ع) به پایان نرسانده بودم سالم بازگشتم، ولی نمیدانم این بار چرا اینگونه دربند خودم نیستم. روحم درعوالم دیگر سیر میکند. شاید در این مرحله خداوند مرا لایق بشمارد و به سوی خود فراخواند.
خلاصه اگر من شهید شدم امیدوارم کسی برای من گریه نکند، چون شهید بر وجه الله نظر دارد و در نزد او روزی میخورد. گریه کردن خوب است؛ چون علاقه را نشان میدهد، ولی گریه بدون علم به درد نمیخورد و ما همه برای امام حسین (ع) گریه میکنیم. ولی تا حال فکرکردهایم که او برای چه شهید شد و علت قیام و نبرد او چه بودهاست؟
پس برای شهیدان جنگ تحمیلی نیز گریه تنها کافی نیست، بلکه باید علت شهادت را فهمید و بدانید ما برای چه کشته شدهایم.