جمع بندی تشبیه ذبح امام حسین در احادیث

تب‌های اولیه

19 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تشبیه ذبح امام حسین در احادیث

سلام علیکم و رحمة الله. گاهی در احادیث، می بینیم که امام حسین را از قول ائمه اینگونه تشبیه می کنند:

قالَ الرّضا عليه السّلام :
يَا ابنَ شَبيبٍ! اِنْ کُنْتَ باکِياً لِشَئٍ فَاْبکِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلىّ بْنِ اَبى طالبٍ عليه السّلام فَاِنَّهُ ذُبِحَ کَما يُذْبَحُ الْکَبْشُ.
ترجمه :
امام رضا عليه السّلام به (ريّان بن شبيب ) فرمود:
اى پسر شبيب ! اگر بر چيزى گريه مى کنى ، بر حسين بن على بن ابى طالب عليه السّلام گريه کن ، چرا که او را مانند گوسفند سر بريدند.

بحارالانوار، ج 44، ص 286

اگر در سطح جامعه کسی در مورد امام حسین چنین چیزی بگوید، آیا آنرا توهین نمی دانیم؟ اگر آری، چرا در این روایت می بینیم که امام رضا چنین تعبیری در مورد امام حسین به کار برده اند؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد تذکره

سلام
اولا : روایت از زبان اهل بیت با جامعه ای که افرادی حرفهای نامناسبی بزنند متفاوت است و این دلیل نمی شود که حرف جامعه درست باشد بلکه باید حرف صاحب نفس و معصوم ملاک باشد.
ثانیا: کلام امام معصوم بیان یک واقعیت است و بیان واقعیت نباید در جامعه برعکس باشد
ثالثا : این که می گویید در جامعه چنین تعبیری توهین است درست نیست چون توهینی دیده نمی شود
رابعا : شاید فردی با کنایه و یا نیت بد چنین انگیزه ای داشته باشد و البته این چنین توهینی راجع به همه جملات ممکن است باشد.

تذکره;804452 نوشت:
روایت از زبان اهل بیت

سلام
ظاهرا منظور خانم تذکره این است که شاید از این تعبیر بتوان برداشت کرد که این روایت از امام معصوم صادر نشده
ولی اگر جناب تذکره به این نکته توجه میکردند در این تشبیه وجه شبه چیست؟ودر این مورد تامل وبررسی میفرموند مطالب قابل استفاده ای ارائه میکردن

با سلام مجدد:
به محضر شما عرض می کنم که یقینا منظورم از پاسخ بالا این نبوده که روایت مذکور از امام معصوم صادر نشده است چون الحمدلله این روایت و روایاتی شبیه به این درحد فراوانی در کلام اهل بیت دیده می شود بلکه منظور حقیر از باب وجه شبه و شباهت صرف است در نحوه کشتن نه شباهت در جنس حیوان و این توهین و تحقیری را نمی رساند.
حتی بالاتر از کلام معصومین ، خداوند منان در قرآن مجید هم از این مثال ها و شباهت ها بسیار بکار برده است که حضرت آیت الله مکارم شیرازی کتابی را ((مثالهای زیبای قرآن)) به همین موضوع اختصاص داده است.(1)
1. مثال های این کتاب : فصل اوّل تحلیلی پیرامون مثالهای قرآن ؛ فصل دوّم اوّلین مثال: مثال منافقان ؛ فصل سوّم: دوّمین مثال: تشبیهی دیگر برای منافقین ؛ فصل چهارم سوّمین مثال: قساوت قلب ؛ فصل پنجم چهارمین مثال: مثال کفّار؛ فصل ششم: پنجمین مثال: انفاق ؛ فصل هفتم: ششمین مثال: انفاق های همراه با اذیّت و آزار؛ فصل هشتم: هفتمین مثال: «انفاق» های شایسته ؛ فصل نهم: هشتمین مثال: عاقبت امور؛ فصل دهم: نهمین مثال: رباخواران ؛ فصل یازدهم دهمین مثال: خلقت شگرف حضرت عیسی بن مریم علیهما السلام ؛ فصل دوازدهم یازدهمین مثال: انفاق های کفّار؛ فصل سیزدهم دوازدهمین مثال: مثال کفر و ایمان ؛ فصل چهاردهم: سیزدهمین مثال: شرح صدر؛ فصل پانزدهم: چهاردهمین مثال: مبدأ و معاد؛ فصل شانزدهم: پانزدهمین مثال: بلد طیّب ؛ فصل هفدهم: شانزدهمین مثال: عالم منحرف ؛ فصل هجدهم: هفدهمین مثال: مسجد ضرار؛ فصل نوزدهم: هجدهمین مثال: زندگی زودگذر دنیا؛ فصل بیستم: نوزدهمین مثال: مَثَل کافر و مؤمن ؛ فصل بیست و یکم: بیستمین مثال: توسّل به ما سوی اللَّه ؛ فصل بیست و دوم: بیست و یکمین مثال: مثال حقّ و باطل ؛ فصل بیست و سوم: بیست و دومین مثال: تقوا برات بهشت ؛ فصل بیست و چهارم: بیست و سومین مثال: اعمال کافران ؛ فصل بیست و پنجم: بیست و چهارمین و بیست و پنجمین مثال: کلمه «طیّبه» و «خبیثه»؛ فصل بیست و ششم: بیست و ششمین مثال: مثال والایی برای خداوند؛ فصل بیست و هفتم: بیست و هفتمین مثال: بت پرستان و خداپرستان ؛ فصل بیست و هشتم: بیست و هشتمین مثال: مشرک و مؤمن ؛ فصل بیست و نهم: بیست و نهمین مثال: تازه مسلمانان سست ایمان ؛ فصل سی ام: سی امین مثال: کفران نعمت ؛ پیشگفتار؛ مثال سی و یکم: مثال های کافران ؛ مثال سی و دوم: مستکبران و مستضعفان ؛ مثال سی و سوم: زندگی دنیا؛ مثال سی و چهارم: تنوّع مثال های قرآن ؛ مثال سی و پنجم: توحید و شرک ؛ مثال سی و ششم: بت پرستی ؛ مثال سی و هفتم: ذات بی مانند خدا؛ مثال سی و هشتم: سراب زندگی ؛ مثال سی و نهم: اعمال مشرکان ؛ مثال چهلم: پست ترین انسان ها؛ مثال چهل و یکم: تکیه بر غیر خدا؛ مثال چهل و دوم: توحید مالکیّت ؛ مثال چهل و سوم: پیروزی اقلّیّت و شکست اکثریّت ؛ مثال چهل و چهارم: شرک و توحید؛ مثال چهل و پنجم: عیسای مسیح علیه السلام ؛ مثال چهل و ششم: اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ؛ مثال چهل و هفتم: غیبت ؛ مثال چهل و هشتم: نزدیکی خدا به انسان ؛ مثال چهل و نهم: مثالی دیگر برای زندگی دنیا؛ مثال پنجاهم و پنجاه و یکم: یهود؛ مثال پنجاه و دوم: جاذبه فوق العاده قرآن ؛ مثال پنجاه و سوم: عالمان بی عمل ؛ مثال پنجاه و چهارم: ویژگی های منافقان ؛ مثال پنجاه و پنجم: میزان، ضابطه است نه رابطه!؛ مثال پنجاه و ششم: استقامت همسر فرعون ؛ مثال پنجاه و هفتم: مریم بنت عمران ؛ مثال پنجاه و هشتم: تصویری از مؤمنان و کافران ؛ مثال پنجاه و نهم: افراد بخیل ؛ مثال شصتم: موضع گیری در مقابل سخن حق

سلام

مانند گوسفند سر بريدند .

وجه شبه و تشبيه ...

سر بريدند ! كجاش توهينه ؟!

تذکره;804783 نوشت:
با سلام مجدد:
به محضر شما عرض می کنم که یقینا منظورم از پاسخ بالا این نبوده که روایت مذکور از امام معصوم صادر نشده است چون الحمدلله این روایت و روایاتی شبیه به این درحد فراوانی در کلام اهل بیت دیده می شود بلکه منظور حقیر از باب وجه شبه و شباهت صرف است در نحوه کشتن نه شباهت در جنس حیوان و این توهین و تحقیری را نمی رساند.
حتی بالاتر از کلام معصومین ، خداوند منان در قرآن مجید هم از این مثال ها و شباهت ها بسیار بکار برده است که حضرت آیت الله مکارم شیرازی کتابی را ((مثالهای زیبای قرآن)) به همین موضوع اختصاص داده است.(1)
1. مثال های این کتاب : فصل اوّل تحلیلی پیرامون مثالهای قرآن ؛ فصل دوّم اوّلین مثال: مثال منافقان ؛ فصل سوّم: دوّمین مثال: تشبیهی دیگر برای منافقین ؛ فصل چهارم سوّمین مثال: قساوت قلب ؛ فصل پنجم چهارمین مثال: مثال کفّار؛ فصل ششم: پنجمین مثال: انفاق ؛ فصل هفتم: ششمین مثال: انفاق های همراه با اذیّت و آزار؛ فصل هشتم: هفتمین مثال: «انفاق» های شایسته ؛ فصل نهم: هشتمین مثال: عاقبت امور؛ فصل دهم: نهمین مثال: رباخواران ؛ فصل یازدهم دهمین مثال: خلقت شگرف حضرت عیسی بن مریم علیهما السلام ؛ فصل دوازدهم یازدهمین مثال: انفاق های کفّار؛ فصل سیزدهم دوازدهمین مثال: مثال کفر و ایمان ؛ فصل چهاردهم: سیزدهمین مثال: شرح صدر؛ فصل پانزدهم: چهاردهمین مثال: مبدأ و معاد؛ فصل شانزدهم: پانزدهمین مثال: بلد طیّب ؛ فصل هفدهم: شانزدهمین مثال: عالم منحرف ؛ فصل هجدهم: هفدهمین مثال: مسجد ضرار؛ فصل نوزدهم: هجدهمین مثال: زندگی زودگذر دنیا؛ فصل بیستم: نوزدهمین مثال: مَثَل کافر و مؤمن ؛ فصل بیست و یکم: بیستمین مثال: توسّل به ما سوی اللَّه ؛ فصل بیست و دوم: بیست و یکمین مثال: مثال حقّ و باطل ؛ فصل بیست و سوم: بیست و دومین مثال: تقوا برات بهشت ؛ فصل بیست و چهارم: بیست و سومین مثال: اعمال کافران ؛ فصل بیست و پنجم: بیست و چهارمین و بیست و پنجمین مثال: کلمه «طیّبه» و «خبیثه»؛ فصل بیست و ششم: بیست و ششمین مثال: مثال والایی برای خداوند؛ فصل بیست و هفتم: بیست و هفتمین مثال: بت پرستان و خداپرستان ؛ فصل بیست و هشتم: بیست و هشتمین مثال: مشرک و مؤمن ؛ فصل بیست و نهم: بیست و نهمین مثال: تازه مسلمانان سست ایمان ؛ فصل سی ام: سی امین مثال: کفران نعمت ؛ پیشگفتار؛ مثال سی و یکم: مثال های کافران ؛ مثال سی و دوم: مستکبران و مستضعفان ؛ مثال سی و سوم: زندگی دنیا؛ مثال سی و چهارم: تنوّع مثال های قرآن ؛ مثال سی و پنجم: توحید و شرک ؛ مثال سی و ششم: بت پرستی ؛ مثال سی و هفتم: ذات بی مانند خدا؛ مثال سی و هشتم: سراب زندگی ؛ مثال سی و نهم: اعمال مشرکان ؛ مثال چهلم: پست ترین انسان ها؛ مثال چهل و یکم: تکیه بر غیر خدا؛ مثال چهل و دوم: توحید مالکیّت ؛ مثال چهل و سوم: پیروزی اقلّیّت و شکست اکثریّت ؛ مثال چهل و چهارم: شرک و توحید؛ مثال چهل و پنجم: عیسای مسیح علیه السلام ؛ مثال چهل و ششم: اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ؛ مثال چهل و هفتم: غیبت ؛ مثال چهل و هشتم: نزدیکی خدا به انسان ؛ مثال چهل و نهم: مثالی دیگر برای زندگی دنیا؛ مثال پنجاهم و پنجاه و یکم: یهود؛ مثال پنجاه و دوم: جاذبه فوق العاده قرآن ؛ مثال پنجاه و سوم: عالمان بی عمل ؛ مثال پنجاه و چهارم: ویژگی های منافقان ؛ مثال پنجاه و پنجم: میزان، ضابطه است نه رابطه!؛ مثال پنجاه و ششم: استقامت همسر فرعون ؛ مثال پنجاه و هفتم: مریم بنت عمران ؛ مثال پنجاه و هشتم: تصویری از مؤمنان و کافران ؛ مثال پنجاه و نهم: افراد بخیل ؛ مثال شصتم: موضع گیری در مقابل سخن حق

سلام علیکم و رحمة الله. جناب آلاء، در کتاب سیره ابن هشام می خوانیم روزی رسول خدا در زمان پیش از بعثت وارد مسجد الحرام شد و کفار قریش به ایشان اهانت کردند، و حضرت در بخشی از پاسخی که به آنها فرمود، گفت من مأمورم سرهایتان را مثل گوسفند ببرم. در ادامه کافر قریش به یکدیگر می گویند چگونه اجازه می دهید که به شما توهین کند؟(احتمالاً در متن عربی "سب" آمده است)

از اینجا، آیا نباید نتیجه گرفت که در فرهنگ عرب، اینکه بگویند سر کسی مثل گوسفند بریده شود، اهانت است؟

tazkie;804962 نوشت:
حضرت در بخشی از پاسخی که به آنها فرمود، گفت من مأمورم سرهایتان را مثل گوسفند ببرم. در ادامه کافر قریش به یکدیگر می گویند چگونه اجازه می دهید که به شما توهین کند؟(احتمالاً در متن عربی "سب" آمده است)

از اینجا، آیا نباید نتیجه گرفت که در فرهنگ عرب، اینکه بگویند سر کسی مثل گوسفند بریده شود، اهانت است؟

سلام
درست و غلط اين گفتار را كه بايد كارشناس محترم بفرمايند و من تخصصي ندارم
اما به فرض صحت اين مطلب ، شايد منظور آنها از توهين ، اصل سربريدن بوده. يعني به غرور و شجاعت ما توهين شده كه كسي بخواهد سر ما را مثل گوسفند ببرد

tazkie;803146 نوشت:
اى پسر شبيب ! اگر بر چيزى گريه مى کنى ، بر حسين بن على بن ابى طالب عليه السّلام گريه کن ، چرا که او را مانند گوسفند سر بريدند
آيا بردن ناموس اهل بيت(ع) در مجلس يزيد ، توهين به ايشان بوده يا خير؟
آيا چيزي از اين توهين متوجه خود زنانِ اهل بيت ميشود؟
به هيچ وجه

اما ممكن است كسي اينطور از مطلب ياد كند كه:

"بايد گريست بر اينكه بهترين زنان عالم را ( مثل حضرت زينب س ) به مجلس موجود پستي مثل يزيد بردند"

اين كار اهانت است ، همانطور كه بريدن سر يك انسان اهانت به اوست. اما بديِ موضوع متوجه توهين كننده است ، نه توهين شونده

خدمت جناب tazkieعرض می کنیم که خودتان فرمودید :

(( کافر قریش به یکدیگر می گویند چگونه اجازه می دهید که به شما توهین کند؟))
یعنی جامعه دینی و رهبری آن زمان که پیامبر اسلام بوده است از این جمله به توهین و زشتی کلمه متبادر نمی شود ولی این کفار چنین تصوری کنند که دلیل نمی شود

[B[/B][/B]

تذکره;804783 نوشت:
با سلام مجدد:
به محضر شما عرض می کنم که یقینا منظورم از پاسخ بالا این نبوده که روایت مذکور از امام معصوم صادر نشده است چون الحمدلله این روایت و روایاتی شبیه به این درحد فراوانی در کلام اهل بیت دیده می شود بلکه منظور حقیر از باب وجه شبه و شباهت صرف است در نحوه کشتن نه شباهت در جنس حیوان و این توهین و تحقیری را نمی رساند.
حتی بالاتر از کلام معصومین ، خداوند منان در قرآن مجید هم از این مثال ها و شباهت ها بسیار بکار برده است که حضرت آیت الله مکارم شیرازی کتابی را ((مثالهای زیبای قرآن)) به همین موضوع اختصاص داده است.(1)
1. مثال های این کتاب : فصل اوّل تحلیلی پیرامون مثالهای قرآن ؛ فصل دوّم اوّلین مثال: مثال منافقان ؛ فصل سوّم: دوّمین مثال: تشبیهی دیگر برای منافقین ؛ فصل چهارم سوّمین مثال: قساوت قلب ؛ فصل پنجم چهارمین مثال: مثال کفّار؛ فصل ششم: پنجمین مثال: انفاق ؛ فصل هفتم: ششمین مثال: انفاق های همراه با اذیّت و آزار؛ فصل هشتم: هفتمین مثال: «انفاق» های شایسته ؛ فصل نهم: هشتمین مثال: عاقبت امور؛ فصل دهم: نهمین مثال: رباخواران ؛ فصل یازدهم دهمین مثال: خلقت شگرف حضرت عیسی بن مریم علیهما السلام ؛ فصل دوازدهم یازدهمین مثال: انفاق های کفّار؛ فصل سیزدهم دوازدهمین مثال: مثال کفر و ایمان ؛ فصل چهاردهم: سیزدهمین مثال: شرح صدر؛ فصل پانزدهم: چهاردهمین مثال: مبدأ و معاد؛ فصل شانزدهم: پانزدهمین مثال: بلد طیّب ؛ فصل هفدهم: شانزدهمین مثال: عالم منحرف ؛ فصل هجدهم: هفدهمین مثال: مسجد ضرار؛ فصل نوزدهم: هجدهمین مثال: زندگی زودگذر دنیا؛ فصل بیستم: نوزدهمین مثال: مَثَل کافر و مؤمن ؛ فصل بیست و یکم: بیستمین مثال: توسّل به ما سوی اللَّه ؛ فصل بیست و دوم: بیست و یکمین مثال: مثال حقّ و باطل ؛ فصل بیست و سوم: بیست و دومین مثال: تقوا برات بهشت ؛ فصل بیست و چهارم: بیست و سومین مثال: اعمال کافران ؛ فصل بیست و پنجم: بیست و چهارمین و بیست و پنجمین مثال: کلمه «طیّبه» و «خبیثه»؛ فصل بیست و ششم: بیست و ششمین مثال: مثال والایی برای خداوند؛ فصل بیست و هفتم: بیست و هفتمین مثال: بت پرستان و خداپرستان ؛ فصل بیست و هشتم: بیست و هشتمین مثال: مشرک و مؤمن ؛ فصل بیست و نهم: بیست و نهمین مثال: تازه مسلمانان سست ایمان ؛ فصل سی ام: سی امین مثال: کفران نعمت ؛ پیشگفتار؛ مثال سی و یکم: مثال های کافران ؛ مثال سی و دوم: مستکبران و مستضعفان ؛ مثال سی و سوم: زندگی دنیا؛ مثال سی و چهارم: تنوّع مثال های قرآن ؛ مثال سی و پنجم: توحید و شرک ؛ مثال سی و ششم: بت پرستی ؛ مثال سی و هفتم: ذات بی مانند خدا؛ مثال سی و هشتم: سراب زندگی ؛ مثال سی و نهم: اعمال مشرکان ؛ مثال چهلم: پست ترین انسان ها؛ مثال چهل و یکم: تکیه بر غیر خدا؛ مثال چهل و دوم: توحید مالکیّت ؛ مثال چهل و سوم: پیروزی اقلّیّت و شکست اکثریّت ؛ مثال چهل و چهارم: شرک و توحید؛ مثال چهل و پنجم: عیسای مسیح علیه السلام ؛ مثال چهل و ششم: اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ؛ مثال چهل و هفتم: غیبت ؛ مثال چهل و هشتم: نزدیکی خدا به انسان ؛ مثال چهل و نهم: مثالی دیگر برای زندگی دنیا؛ مثال پنجاهم و پنجاه و یکم: یهود؛ مثال پنجاه و دوم: جاذبه فوق العاده قرآن ؛ مثال پنجاه و سوم: عالمان بی عمل ؛ مثال پنجاه و چهارم: ویژگی های منافقان ؛ مثال پنجاه و پنجم: میزان، ضابطه است نه رابطه!؛ مثال پنجاه و ششم: استقامت همسر فرعون ؛ مثال پنجاه و هفتم: مریم بنت عمران ؛ مثال پنجاه و هشتم: تصویری از مؤمنان و کافران ؛ مثال پنجاه و نهم: افراد بخیل ؛ مثال شصتم: موضع گیری در مقابل سخن حق

با سلام و احترام

همانطور که فرمودید وجه شباهت در نحوه کشتن است.
یعنی سر یریدن اما با این تفاوت که سر مطهر امام از قفا بریده شد.
شاید روایاتی باشد که به تفاوت نیز در کنار این تشابه اشاره کرده باشد.

گاهی اوقات کلام امام روایت از یک واقعیت است
یعنی یزیدیان به شکل توهین امیز و سخیفی دست به این جنایت میزنند
چون انسانها در حین جنگ کشته میشدند با ضرباتی که به گردن و بدن انها وارد میشد
و نهایتا بعد از کشته شدن سرشان برای شناسایی جدا میشد

اما
سر امام را در حالی بریدند که ایشان زندهبودند همانطور که گوسفند را ذبح میکنند.ان هم از قفا.
و این اگر توهین امیز است روایت واقعی از فعل زشت یزیدیان است.
علت توهین امیز بودن ( اگر باشد) یا زنده سر بریدن است یا از قفا بریدن یا هر دو

و یا تنها
تعبیری از واقعیت و نحوه شهادت که زنده سر بریدن است.

موفق باشید

تذکره;805074 نوشت:
خدمت جناب tazkieعرض می کنیم که خودتان فرمودید :

(( کافر قریش به یکدیگر می گویند چگونه اجازه می دهید که به شما توهین کند؟))
یعنی جامعه دینی و رهبری آن زمان که پیامبر اسلام بوده است از این جمله به توهین و زشتی کلمه متبادر نمی شود ولی این کفار چنین تصوری کنند که دلیل نمی شود

سب مومن حرام است
آیا سب کفار نیز حرام است؟

جایی خواندم که برخی تعبیرات متفاوت است یعنی سب و ناسزا و فحش و ...

باید دید سیره ابن هشام در زبان عربی چه عبارتی دارد که زحمتش با شماست
و اینکه سیره ابن هشام که احتمالا سنی است باید با احتیاط بررسی شود

اگر چنین سخنی از پیامبر باشد باید ببینیم وجه شبه چیست
یعنی کفار را زنده زنده گردن میزنند
یا فقط اشاره به بریدن سر دارد
این مختص به کفار حربی است یا همه انها سر بریده خواهند شد همانند گوسفندان.
آیا از حیث فقهی با فقه شیعه و تاریخ متقن و اخلاق شیعه سازگار است؟
( شاید سازگار باشد و شاید نه)

پس نهایتا نمیتوان گفت خود امام توهینی روا داشته اند و مثال توهین امیزی زده اند
بلکه تمثیل انها روایت گر توهین یزیدیان بود در نحوه کشتن

و اگر تمثیل در نزد اعراب توهین نباشد که تنها روایت گر نحوه شهادت است و اعراب ان را توهین نمیدانستند تا ما بخواهیم برداشت توهین بکنیم.

خدمت طاها عرض می کنم که پرسش پرسشگر اصلا در موضوع سب مومن و سب و لعن کافر نیست و این از محل بحث و گفتگو خارج است

تذکره;805512 نوشت:
خدمت طاها عرض می کنم که پرسش پرسشگر اصلا در موضوع سب مومن و سب و لعن کافر نیست و این از محل بحث و گفتگو خارج است

ایشان گفتند احتمالا در سیره ابن هشام لفظ سب آمده
یعنی چنین تعبیری را توهین حساب کرده اند

با این مقدمه این شبهه مطرح شد که چرا روایات امامان از این تعبیر درباره امام حسین استفاده کردند.

این شبهه به چند روش قابل حل است
اول همانطور که گفتم خود سیره بررسی شود مثلا می بینیم اصلا واژه سب نیامده یا انگونه که ما تصور کردیم نبوده مثلا سب کفار حربی بوده یا سخن ان کتاب اعتبار نداشته به واسطه سنی بودن یا تضاد با عقاید و فقه امامیه و یا احتمالات دیگر

روش دیگر این است که بگوییم تمثیل شهادت تنها روایت گر توهین است نه توهین

روش دیگر این است که بگوییم تمثیل شهادت روایت گر نحوه شهادت است و توهین محسوب نمیشود.

البته جوابهای دیگری نیز وجود دارد..

در واقع این شبهه شبیه تمثیلات قرآن درباره کفار و اهل کتاب میشود مثل تشبیه به خری که کتاب حمل میکند و ....

سوال استارتر :

اگر در سطح جامعه کسی در مورد امام حسین چنین چیزی بگوید، آیا آنرا توهین نمی دانیم؟ اگر آری، چرا در این روایت می بینیم که امام رضا چنین تعبیری در مورد امام حسین به کار برده اند؟
-----------
-----------
من چنین برداشتی داشتم اگر اشتباه فهمیدم استارتر و شما به بزرگواریتان ببخشید.

این که گفتید اگر در سطح جامعه کسی در مورد امام حسین چنین چیزی بگوید، آیا آنرا توهین می دانیم یا نمی دانیم در جواب می گوییم پرسش این نیست یعنی این حرف شما به اصل پرسش ربطی ندارد و اصل پرسش این بود که آیا کلام امام معصوم توهین نیست و همچنین در ادامه حرف شما که گفتید ((چرا در این روایت می بینیم که امام رضا چنین تعبیری در مورد امام حسین به کار برده اند)) با شبهه شما (( اگر در سطح جامعه کسی در مورد امام حسین چنین چیزی بگوید، آیا آنرا توهین نمی دانیم؟)) مقایسه ناصوابی است.

tazkie;803146 نوشت:
اگر در سطح جامعه کسی در مورد امام حسین چنین چیزی بگوید، آیا آنرا توهین نمی دانیم؟ اگر آری، چرا در این روایت می بینیم که امام رضا چنین تعبیری در مورد امام حسین به کار برده اند؟

با عرض سلام، چند نکته در تکميل فرمايش‌هاي دوستان:

1- روايت مذکور، صحيح السند است.

2- به تفاوت فرهنگ‌ها بايد توجّه داشته باشيم، ممکن است يک تعبير در فرهنگي هنجار باشد ولي در فرهنگ ديگر ناهنجار.

3- منظور از تعبير به «کما يذبح الکبش» نهايت مظلوميّت است، و ظاهرا يک ضرب المثل است، چون در روايات ديگر هم راجع به اشخاص ديگري آمده،

براي مثال، در حديث نبوي که در محاسن برقي ذکر شده، ميخوانيم:

لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَ اللَّهَ أَلْفَ عَامٍ مَا بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ ثُمَّ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ مَظْلُوماً لَبَعَثَهُ اللَّهُ مَعَ النَّفَرِ الَّذِينَ يَقْتَدِي بِهِمْ وَ بِهُدَاهُمْ وَ يَسِيرُ بِسِيرَتِهِمْ إِنَّ جَنَّةً فَجَنَّةً وَ إِنْ نَاراً فَنَاراً‌

(المحاسن، ج1 ص61)

4- تعبير «کما يُذبح الکبش» را خود رسول اکرم هم در حقّ سيّد الشهداء و در مقام پيشگويي از حوادث آينده، به کار برده است، (مجالس صدوق، مجلس24، حديث2)

و احتمال دارد حضرت امام رضا هم در صدد اقتباس از همان فرمايش جدّش بوده است.

5- تعبير مزبور در فرمايش اين دو بزرگوار احتمالاً ناظر به قضيّه​ي «[=courier new]ذبح عظيم» است، براي توضيح بيشتر بنگريد : http://www.askdin.com/showthread.php?p=43708)

التماس دعاء.


تذکره;805074 نوشت:
خدمت جناب tazkieعرض می کنیم که خودتان فرمودید :

(( کافر قریش به یکدیگر می گویند چگونه اجازه می دهید که به شما توهین کند؟))
یعنی جامعه دینی و رهبری آن زمان که پیامبر اسلام بوده است از این جمله به توهین و زشتی کلمه متبادر نمی شود ولی این کفار چنین تصوری کنند که دلیل نمی شود

با سلام. بحث کافر و مؤمن بودن نیست، بحث فرهنگ عرب است. بنده از منظر فرهنگ عرب عرض می کنم. البته شاید در فرهنگ عربی، تند حرف زدن هم مصداق سب باشد و آنها به دلیل تند سخن گفتن پیامبر، سخن ایشان را سب دانسته اند.

اصلا بحث تندی و سب در میان نیست بلکه بیان مصداق اکمل مظلومیت شهادت امام حسین(علیه السلام) است

جمع بندی
پرسش :
گاهی در احادیث، می بینیم که امام حسین(علیه السلام) را از قول ائمه این گونه تشبیه می کنند:
قالَ الرّضا عليه السّلام :
يَا ابنَ شَبيبٍ! اِنْ کُنْتَ باکِياً لِشَئٍ فَاْبکِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلىّ بْنِ اَبى طالبٍ عليه السّلام فَاِنَّهُ ذُبِحَ کَما يُذْبَحُ الْکَبْشُ.(1)
امام رضا عليه السّلام به (ريّان بن شبيب ) فرمود: اى پسر شبيب ! اگر بر چيزى گريه مى کنى ، بر حسين بن على بن ابى طالب عليه السّلام گريه کن ، چرا که او را مانند گوسفند سر بريدند.
اگر در سطح جامعه کسی در مورد امام حسین چنین چیزی بگوید، آیا آنرا توهین نمی دانیم؟ اگر آری، چرا در این روایت می بینیم که امام رضا چنین تعبیری در مورد امام حسین به کار برده اند؟

پاسخ :
در پاسخ شما به چند نکته اشاره می کنم :
1- روايت مذکور، صحيح السند است.
2- منظور از تعبير به «کما يذبح الکبش» نهايت مظلوميّت است، و این ظاهرا يک ضرب المثل است، چون در روايات ديگر هم راجع به اشخاص ديگري آمده است و این دال بر توهین نیست :
براي مثال، در حديث نبوي که در محاسن برقي ذکر شده، مي خوانيم:
لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَ اللَّهَ أَلْفَ عَامٍ مَا بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ ثُمَّ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ مَظْلُوماً لَبَعَثَهُ اللَّهُ مَعَ النَّفَرِ الَّذِينَ يَقْتَدِي بِهِمْ وَ بِهُدَاهُمْ وَ يَسِيرُ بِسِيرَتِهِمْ إِنَّ جَنَّةً فَجَنَّةً وَ إِنْ نَاراً فَنَاراً‌(2)
3- به کار بردن به صورت ضرب المثل و تمثیل در قرآن هم فراوان استفاده شده است و این توهین نیست که آیت الله مکارم شیرازی کتابی را به این منظور تالیف نموده است (3 )
3- تعبير «کما يُذبح الکبش» را خود رسول اکرم در تشبیه ذبح امام حسین در احادیث هم در حقّ سيّد الشهداء و در مقام پيشگويي از حوادث آينده، به کار برده است،(4)

پی نوشت ها :

  1. علامه مجلسی ، بحارالانوار، ج 44، ص 286
  2. احمد بن محمد بن خالد بَرقی، المحاسن، ج1 ص61
  3. ر.ک.مثال های زیبای قرآن از مکارم شیرازی
  4. شیخ صدوق ، مجالس(امالی) ، مجلس24، حديث2
موضوع قفل شده است