ملاک برتریت انسان و افکار ملی گرایانه و ناسیونالیستی
تبهای اولیه
با سلام و عرض ادب خدمت دوستان و سروران عزیز و گرامی
ولادت با سعادت سالار شهیدان حسین بن علی علیه السلام رو خدمت شما تبریک عرض می کنم
می دانیم که دین اسلام منادی وحدت، بینِ تمامی اقوام و ملل در زبانهای مختلف و نژادهای متفاوت است؛ به همین جهت عناوینی همچون مرزهای جغرافیایی، نژاد، رنگ، زبان و... موجِب ارزش و برتری افراد از یکدیگر نمیشود. اسلام وجه برتری افراد را در تقوی میداند لذا گرامیترین افراد از منظر دین اسلام با تقواترین آنهاست؛ آیات قرآن کریم به صراحت بیان داشتهاند که زبان و قوم و قبیله و نژاد ملاک برتری نیستند و فرموده است: «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ »[حجرات/ ۱۳] اى مردم، ما شما را از یک پدر و مادر بیافریدیم. و شما را جماعتها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. هر آینه گرامىترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین شماست. خدا دانا و کاردان است».
متأسفانه افکار ملی گرایانه و ناسیونالیستی زبان و نژاد و ... را ملاک برتری می دانند و میگویند: خواندن قرآن به زبان عربی، نماز عربی و ادعیههای عربی، عربزدگی است؛ پیروی از امامان عرب عرب زدگی است؛ ما را به فرهنگ عرب چهکار؟!
در این تاپیک قصد داریم ان شاء الله این افکار را مورد بررسی قرار دهیم ...
پاسخ:
اگر ما قرآن را عربی میخوانیم، علتش این است که خداوند این زبان را برای سخن گفتن با بشر انتخاب کرد، نماز را به عربی میخوانیم چون عربی زبان اسلام است، و چون امر خداست، با زبان عربی با خداوند سخن میگوییم. اگر خداوند قرآن را به زبان فارسی نازل میفرمود ما هم با همین زبان میخواندیم چنانکه اگر انگلیسی بود، با همین زبان قرآن تلاوت میکردیم. زبان عرب زبان اسلام است و طبق روایات مختلف، خداوند زبان عربی را برای سخن گفتن با بشر انتخاب کرده است، لذا این زبان از اهمیت فوقالعادهای برای مسلمانان برخودار است. دشمن نیز از طریق تعصبّات قومی و زبانی وارد گردیده است و از این طریق میخواهد زبان اسلام را نشانه رود.
پیامبر خدا و امام معصوم، نه عرب است و نه عجم، بلکه انسان کامل و الگوی انسانیت است که با هر کسی مواجه شود، به زبان خودش حرف میزند. این ویژگی تمام انسانهای کامل است که با هر کس مواجه شوند زبانش را میدانند. لذا موسای مصری به مدین میرود و مدینی حرف میزند. یوسف کنعانی به مصر میرود و مصری سخن میگوید. دانیال غیر ایرانی به ایران میآید و ایرانی سخن میگوید و... دربارهی رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) و ائمهی معصومین(علیهمالسلام) نیز روایات تاریخی متعدّدی در دست است که آن بزرگواران، با افراد غیر عرب با زبان خودشان تکلّم مینمودند بیآنکه آن زبانها را از کسی آموخته باشند.([برای مطالعه بیشتر ر.ک: الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۳۴۱ تا ۳۵۶؛/ و بحارالانوار، ج۴۹، باب۴، ص۷۵؛/ و الصراط المستقیم، ج۲، باب سابع، حدیث۵، صفحه195.)
از منظر عقل، زبان امری اعتباری و قراردادی است که فیحدّنفسه ارزشی ندارد و صرفاً ابزاری است برای تفهیم و تفاهم بین انسانها. آنچه ما ارج مینهیم و باید هم ارج بنهیم، کلام خدا و کلام انبیاء و ائمه(علیهمالسلام) است؛ حال، به هر زبان که میخواهند، باشد؛ آن پیام میخواهد در تورات عبری باشد یا در صحف سریانی باشد، یا در کتب فارسی باشد یا...، برای ما محترم است. مهمّ این است که حاوی پیام خدا باشد برای انسان؛ حال میخواهد از زبان نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و دانیال و امثال این انبیای غیر عرب برآمده باشد یا از زبان پیامبری عربی باشد. آنچه ارزش ذاتی دارد، حقیقت پیام خداست که در قرآن کریم و سایر کتب آسمانیِ تحریف نشده و در کلام معصوم، منعکس گشته است.
از منظر عقل سلیم، که دین واحد الهی ـ از آدم تا خاتم ـ بر آن مبنا نهاده شده است، ملاک کرامت انسان، رنگ و نژاد و زبان و ملّیّت و جنسیّت و اموری از این دست نیست. تعصّب نسبت به این امور، تعصبی سفیهانه و جاهلانه است که عقل سلیم آن را نفی میکند. خدا، خدای همه است و انسان، انسان است؛ میخواهد عربی حرف بزند یا فارسی یا ترکی یا کردی یا انگلیسی یا....
از منظر عقل سلیم، ارزش بالذّات فقط برای خداست؛ و میزان ارزش مخلوقات نیز به میزان نزدیکی آنها به خداست. این همان پیام عقلی است که خداوند متعال نیز در قرآن کریم، به عنوان ملاک انسانیّت و کرامت انسان، معرفی کرده و فرموده: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ [حجرات/۱۳] همانا گرامیترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست».
کسانی که بر ایرانی بودن خود میبالند و به همین جهت عرب و زبان عربی از جمله قرآن کریم و اسمهای مقدس عربی مانند محمّد و علی را مورد تمسخر قرار میدهند، در حقیقت نه خدا را شناختهاند، نه دین را و نه انسان را. اگر کمی تعقّل میکردند، میفهمیدند که خدا، یکی و خدای همه است. انسانها همه یک نوعاند و فطرت الهی واحد دارند. لذا دین نیز از آدم تا خاتم، فقط و فقط یکی بوده است؛ و آنچه تفاوت داشته، زبان بیان آن یک دین بوده است.
خلاصه کلام اینکه:
این گونه سخنان ملیگرایانه و ناسیونالیستی، ریشه در تعصّبات کور و جاهلانه دارد؛ و هیچ عاقلی به خود اجازه نمیدهد که چنین نگرش ضدّ عقلی و ضدّ انسانی در مغزش راه یابد. بانی این همه جنگ و ستیزهای اقوام و نژادها، در طول تاریخ نیز محصول مغز معیوب اینگونه افراد بیمار دل و شیطان صفت بوده است. اگر مردم همه عاقل بودند محال بود بر سر اینگونه امور به ستیز با یکدیگر بپردازند. چون عقل به وضوح میفهمد که نه عرب بودن، به خودی خود نه فضیلت یا نقص محسوب میشود و نه ایرانی بودن و فارس بودن. ملاک انسانیت، آراسته بودن به فضایل انسانی است. چه فارس باشیم و چه عرب و چه غیر آن فرقی در انسانیت ما ندارد.
عاقلان میدانند که حکمت را باید به چنگ آورد، حتّی اگر در عمق دریاها یا اوج آسمانها باشد. اگر اطّلاع یابیم که حکمتی است بزرگ و مخفی شده در زبان انگلیسی یا آلمانی یا چینی به حکم عقل بر ما لازم است که برای یافتن آن حکمت، آن زبان را فراگیریم؛ یا از آشنایان به آن زبان کمک بگیریم برای دستیابی به آن حکمت. لذا حضرت رسول(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «علم را طلب نمایید اگر چه در چین باشد؛ که همانا طلب علم واجب است بر هر مرد و زن مؤمنی».(«اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ فَإِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِما». بحارالأنوار، ج۱، ص180.)
و فرمودند: «حکمت، گمشدهٔ مؤمن است که هر جا آن را بیابد به دستش میآورد».(«الْحِکْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ یَأْخُذُهَا حَیْثُ وَجَدَهَا». بحارالأنوار، ج۲، ص۱۰۵.)
و امیرمؤمنان(علیهالسلام) فرمودند: «حکمت گمشدهی مؤمن است، پس آن را طلب کنید، اگر چه نزد مشرک باشد؛ که همانا شما به حکمت شایستهترید و اهل آن هستید».(«الْحِکْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَاطْلُبُوهَا وَ لَوْ عِنْدَ الْمُشْرِکِ تَکُونُوا أَحَقَّ بِهَا وَ أَهْلَهَا». بحارالأنوار، ج۲، ص97.)
آیا میشود که انسان این سخنان سراسر نور را به بهانهی اینکه به زبان عربی گفته شدهاند دور بیندازد؟! عاقل را چه به عربی و انگلیسی و فارسی؟! عاقل با معنا کار دارد، حال آن معنا در هر زبان که میخواهد، باشد. عاقلان شکارچیان معانی نورانی و الهیاند و کاری با کلمات و الفاظ ندارند.