جمع بندی حالتی میان خواب و بیداری!

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حالتی میان خواب و بیداری!

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام.
بنده دو سؤال دارم:

سؤال اول: من در طول ده سال اخیر، چهار مرتبه دچار حالتی خاص شده ام. حالتی بین خواب و بیداری، که ذهنم وارد جهانی دیگر می شود و مواردی را می بیند و هر مرتبه تنها چند دقیقه به طول می انجامد. در دفعه اول، من یادم هست که به یاد خاطراتی افتادم که واقعی نبودند! گذشته ای که طی نکرده بودم، البته نه با نتیجه ای متفاوت، ولی از راهی متفاوت. در مرتبه دوم یادم هست که چیزهایی را دیدم که مطمئن بودم که در خواب دیده ام، یعنی وقتی مثل خاطراتی بودند که با دیدنشان گویی یک خواب کامل که در گذشته دیده ام به یادم می آمدند و دنیای رؤیاها، بسیار واقعی تر به نظر می رسیدند، همانقدر که واقعا خواب هستیم واقعی هستند بلکه از خواب واقعیتر به نظر می رسیدند. مورد سوم شاید یک یا دو سال پیش بود، که دقیق یادم نمی آید در آن چه دیدم، ولی گمان می کنم که به جواب برخی سؤالاتم در آن حالت رسیدم(زیرا داشتم به سؤالاتی در زمینه دین فکر می کردم) البته باز مطمئن نیستم. مورد چهارم هم امروز رخ داد. باز به عالمی رؤیامانند رفتم خوابهای بسیاری را به یاد آوردم یا حداقل در آن حال حس می کردم که اینها خوابهایی هستند که دیده ام. البته وقتی از آن حال خارج شدم، مثل سه مرتبه قبل، به سرعت اکثر بخشهایی که در آن حال دیده بودم را فراموش کردم، ولی امروز برایم جالب بود، که اصلا برایم ابهام شده بود که چیزهایی که قبل از آن دیده ام واقعی بودند یا خیر! از اطرافیانم می پرسیدم اینطوری شد؟ یا وقتی کاری را در لحظه ای انجام می دادم، چند دقیقه بعد، مثل یک خواب در ذهنم مانده بود و شک می کردم که خیال کرده ام که آن کار را کرده ام یا واقعاً اینطور بوده و لذا دوباره چک می کردم(که البته هر دفعه معلوم می شد که خیال نکرده ام!) در طول این حالت، گویا بخشی از ذهنم نیز هوشیار است و به کارهای طبیعی می پردازد، ولی گویی کارهای طبیعی مثل یک خواب فقط از جلوی چشمم رد می شوند.

می خواستم ببینم، آیا برای این حالت من، توضیحی وجود دارد؟ آیا وقوع این مسئله خوب است یا بد؟ آیا مشخص است که چه وقت رخ می دهد؟

سؤال دوم: من با توجه به اینکه به شدت در حال تحقیقات دینی هستم، گاهی در عالم خواب، از افرادی که حداقل در بیداری نمی دانم چه کسانی بودند، جواب برخی سؤالاتم را گرفته ام و جالب اینکه هر دفعه احساس کرده ام که چقدر جواب سؤال ساده بوده و من اینقدر آنرا برای خودم سخت کرده ام؛ ولی بدبختانه هر مرتبه از خواب بیدار شده ام فقط حس ناشی از دریافت جواب یادم مانده، و حتی خود سؤال یادم نمانده چه برسد به جواب.

آیا باید این خوابها را واقعی فرض کنم و یا خوابهایی آشفته؟ اگر می توانند واقعی باشند، چه کنم که بیشتر از این خوابها ببینم و البته جوابها را فراموش نکنم؟

از شما متشکرم

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: جناب استاد

طاهر;802592 نوشت:
سلام.
بنده دو سؤال دارم:

سؤال اول: من در طول ده سال اخیر، چهار مرتبه دچار حالتی خاص شده ام. حالتی بین خواب و بیداری، که ذهنم وارد جهانی دیگر می شود و مواردی را می بیند و هر مرتبه تنها چند دقیقه به طول می انجامد. در دفعه اول، من یادم هست که به یاد خاطراتی افتادم که واقعی نبودند! گذشته ای که طی نکرده بودم، البته نه با نتیجه ای متفاوت، ولی از راهی متفاوت. در مرتبه دوم یادم هست که چیزهایی را دیدم که مطمئن بودم که در خواب دیده ام، یعنی وقتی مثل خاطراتی بودند که با دیدنشان گویی یک خواب کامل که در گذشته دیده ام به یادم می آمدند و دنیای رؤیاها، بسیار واقعی تر به نظر می رسیدند، همانقدر که واقعا خواب هستیم واقعی هستند بلکه از خواب واقعیتر به نظر می رسیدند. مورد سوم شاید یک یا دو سال پیش بود، که دقیق یادم نمی آید در آن چه دیدم، ولی گمان می کنم که به جواب برخی سؤالاتم در آن حالت رسیدم(زیرا داشتم به سؤالاتی در زمینه دین فکر می کردم) البته باز مطمئن نیستم. مورد چهارم هم امروز رخ داد. باز به عالمی رؤیامانند رفتم خوابهای بسیاری را به یاد آوردم یا حداقل در آن حال حس می کردم که اینها خوابهایی هستند که دیده ام. البته وقتی از آن حال خارج شدم، مثل سه مرتبه قبل، به سرعت اکثر بخشهایی که در آن حال دیده بودم را فراموش کردم، ولی امروز برایم جالب بود، که اصلا برایم ابهام شده بود که چیزهایی که قبل از آن دیده ام واقعی بودند یا خیر! از اطرافیانم می پرسیدم اینطوری شد؟ یا وقتی کاری را در لحظه ای انجام می دادم، چند دقیقه بعد، مثل یک خواب در ذهنم مانده بود و شک می کردم که خیال کرده ام که آن کار را کرده ام یا واقعاً اینطور بوده و لذا دوباره چک می کردم(که البته هر دفعه معلوم می شد که خیال نکرده ام!) در طول این حالت، گویا بخشی از ذهنم نیز هوشیار است و به کارهای طبیعی می پردازد، ولی گویی کارهای طبیعی مثل یک خواب فقط از جلوی چشمم رد می شوند.

می خواستم ببینم، آیا برای این حالت من، توضیحی وجود دارد؟ آیا وقوع این مسئله خوب است یا بد؟ آیا مشخص است که چه وقت رخ می دهد؟

سؤال دوم: من با توجه به اینکه به شدت در حال تحقیقات دینی هستم، گاهی در عالم خواب، از افرادی که حداقل در بیداری نمی دانم چه کسانی بودند، جواب برخی سؤالاتم را گرفته ام و جالب اینکه هر دفعه احساس کرده ام که چقدر جواب سؤال ساده بوده و من اینقدر آنرا برای خودم سخت کرده ام؛ ولی بدبختانه هر مرتبه از خواب بیدار شده ام فقط حس ناشی از دریافت جواب یادم مانده، و حتی خود سؤال یادم نمانده چه برسد به جواب.

آیا باید این خوابها را واقعی فرض کنم و یا خوابهایی آشفته؟ اگر می توانند واقعی باشند، چه کنم که بیشتر از این خوابها ببینم و البته جوابها را فراموش نکنم؟

از شما متشکرم


سلام علیکم
مطالب شما را با دقت خواندم . به نظر نمی رسد این اتفاقات وجه عرفانی ای داشته باشند، نظر حقیر این است که قوه خیال برخی مسائل را برای شما بزرگ کرده است.
راه نزدیک به ثواب برای شما اینست که به اینگونه مسائل که توجهی نکنید و سعی در کسب علم و خودسازی داشته باشید.
توجه به مسائلی که راهی برای تعیین صحت و سقم آنها وجود ندارد ممکن است مشکلاتی برایتان بوجود آورد،مثلا شما را از یقینیات باز دارد یا باعث تشکیک در برخی یقینیات شود. به هر حال امور یقینی آنقدر زیاد است که توجه به این مسائل مشکوک(نمی شود یقینا گفت که چه هستند) کار درستی نیست.
سعیتان در دین داری و تحصیل رضایت امام زمان علیه السلام باشد،مطمئن باشید که الطاف الهی شامل حالتان خواهد شد.
موفق باشید.

با سلام

با توجه به اینکه خواب های انسان می تواند در اخلاق و سیر معنوی انسان تاثیر گذار باشد،چند نکته به اختصار اشاره می گردد:
1. امام صادق (ع) فرمود: رویا بر سه قسم است:
گاهی بشارتی از ناحیهء خداست و گاهی وسیله غم و اندوه از سوی شیطان است و گاه مسایلی است که انسان در فکر خود (در روزها هنگام بیداری) می پروراند و آن ها را در خواب می بیند
2. به دلیل ظرافت و پیچیدگی خواب ها نباید خیلی روی آن ها حساس بود و باید نیروی خود را روی واقعیات زندگی متمرکز نمود.
3. توجه خود را بیشتر به نقاط مثبت و نورانی خواب بدهید و اگر خوابی برای خیلی ناراحت کننده بود، صدقه بدهید و به زندگی و وظایف خود بپردازید.
4. خواب خود را برای دیگران تعریف نکنید مگر به دلیل ضروری؛ و خود نیز خواب خود را تعبیر به خیر کنید، زیرا تعبیر خواب چه از ناحیه خود و چه از ناحیهء دیگران، تاثیر واقعی در زندگی ما می گذارد.
5. خوابی که شما دیده اید خواب خوبی است و نشانگر گرایش معنوی شما به نماز و مراسم مذهبی و عزاداری و حضرت ولی عصر (عج) و ...، دارد؛
=======================================================
تاثیر زمان در تعبیر خواب-در متونی دیده می‌شود که بیان شده شب‌هایی از ماه خواب باطل ، شب‌هایی خواب کاملاً درست ، شبهایی درست است اما با تأخیر به وقوع می‌پیوندند. بعضی شب‌ها خواب،تعبیر برعکس دارد ....مگر روزها و شب‌های خدا باهم فرق دارند؟همچنین نوشته است در بعضی از ساعت‌های شب خواب باطل و بعضی ساعات خواب تعبیر دارد مثلاً اول شب باشد باطل است، نزدیک اذان خواب صحیح است،بعد از اذان نباید به خواب اعتنایی کرد ؟اما چرا؟عناصری مانند زمان خواب ، مکان خوابیدن ، حالت خوابیدن و ... بر خواب‌هایی که انسان می‌بیند تأثیر می‌گذارند.همان گونه که این عوامل و حالات بر استجابت دعا تأثیر دارند.

طاهر;802592 نوشت:
سؤال اول: من در طول ده سال اخیر، چهار مرتبه دچار حالتی خاص شده ام. حالتی بین خواب و بیداری، که ذهنم وارد جهانی دیگر می شود و مواردی را می بیند و هر مرتبه تنها چند دقیقه به طول می انجامد. در دفعه اول، من یادم هست که به یاد خاطراتی افتادم که واقعی نبودند! گذشته ای که طی نکرده بودم، البته نه با نتیجه ای متفاوت، ولی از راهی متفاوت.

حالتی که شما تجربه کردید (یعنی بروز حافظه کاذب و مشاهده پدیده هایی که قبلا برای شما رخ نداده و تنها در طی خواب ایجاد می شند) رو به زبان علمی با نام هیپنوگوگیک می شناسند. یعنی بخش حافظه مغز و نیمکره سمت چپ بخش زیادی از خاطرات واقعیش رو فراموش می کنه و حافظه دروغین مربوط به خواب و رویا ایجاد می شه. به همین دلیل هست که ما اگه در عالم رویا تبدیل به موجودی دیگر شیم و با اژدها هم مبارزه کنیم تعجب نمی کنیم چون حافظه واقعی ما از دسترس خارج شده. حالت دیدن تصاویر زنده و شبه واقعی در بین خواب و بیداری هم در زمان فلج عضلات در حالت تتای مغز هست که هر شب رخ می ده منتها در حالت شما ذهن از جسم مدت بیشتری بیدار مونده و وقایع پس از خواب رفتن رو همچنان با آگاهی تمام مشاهده می کنه. این حالات با تمرین هم ایجاد می شه و اصطلاحا رویابینی نام داره. بنابراین پدیده عجیبی نیست.


طاهر;802592 نوشت:
مورد سوم شاید یک یا دو سال پیش بود، که دقیق یادم نمی آید در آن چه دیدم، ولی گمان می کنم که به جواب برخی سؤالاتم در آن حالت رسیدم(زیرا داشتم به سؤالاتی در زمینه دین فکر می کردم) البته باز مطمئن نیستم. مورد چهارم هم امروز رخ داد. باز به عالمی رؤیامانند رفتم خوابهای بسیاری را به یاد آوردم یا حداقل در آن حال حس می کردم که اینها خوابهایی هستند که دیده ام. البته وقتی از آن حال خارج شدم، مثل سه مرتبه قبل، به سرعت اکثر بخشهایی که در آن حال دیده بودم را فراموش کردم، ولی امروز برایم جالب بود، که اصلا برایم ابهام شده بود که چیزهایی که قبل از آن دیده ام واقعی بودند یا خیر!

اینکه شما خوابتون رو فراموش کردید به دلیل اهمیت کم اون برای ناخودآگاه شما برای یادآوری مجدد اون هست. بهتره که از این بعد دفترچه ای رو در کنارتون داشته باشید تا هر وقت از خواب بلند شدید اون خواب رو یادداشت کنید تا فراموشش نکنید. پس از چند مدت می بینید که تعداد خواب های بیشتری رو به یاد می اورید اون هم با وضوح بیشتر. ما در شبانه روز حدود 4 الی 5 خواب پس از پایان چرخه خواب سبک می بینیم و متاسفانه به دلیل یادداشت نکردنشون بیشترشون رو فراموش می کنیم.

طاهر;802592 نوشت:
از اطرافیانم می پرسیدم اینطوری شد؟ یا وقتی کاری را در لحظه ای انجام می دادم، چند دقیقه بعد، مثل یک خواب در ذهنم مانده بود و شک می کردم که خیال کرده ام که آن کار را کرده ام یا واقعاً اینطور بوده و لذا دوباره چک می کردم(که البته هر دفعه معلوم می شد که خیال نکرده ام!) در طول این حالت، گویا بخشی از ذهنم نیز هوشیار است و به کارهای طبیعی می پردازد، ولی گویی کارهای طبیعی مثل یک خواب فقط از جلوی چشمم رد می شوند.

به این حالت هوشیاری ذهن در طی رویاها، رویابینی آگاهانه گفته می شه. یعنی خودمون متوجه می شیم که در طول رویا در جهان واقعی نیستیم و در جهان رویا هستیم. بنابراین می تونیم فریب مظاهر رویا رو نخوریم و با رویا مثل رویا رفتار کنیم و اسیر عواطف و مناظر ساختگی اون نشیم و بهتر تصمیم گیری کنیم.

طاهر;802592 نوشت:
سؤال دوم: من با توجه به اینکه به شدت در حال تحقیقات دینی هستم، گاهی در عالم خواب، از افرادی که حداقل در بیداری نمی دانم چه کسانی بودند، جواب برخی سؤالاتم را گرفته ام و جالب اینکه هر دفعه احساس کرده ام که چقدر جواب سؤال ساده بوده و من اینقدر آنرا برای خودم سخت کرده ام؛ ولی بدبختانه هر مرتبه از خواب بیدار شده ام فقط حس ناشی از دریافت جواب یادم مانده، و حتی خود سؤال یادم نمانده چه برسد به جواب. آیا باید این خوابها را واقعی فرض کنم و یا خوابهایی آشفته؟ اگر می توانند واقعی باشند، چه کنم که بیشتر از این خوابها ببینم و البته جوابها را فراموش نکنم؟

امکان دریافت اطلاعات واقعی در طول رویا وجود داره و حتی می تونیم به عوالم و انسان های دیگه سر بزنیم و حتی آینده رو هم ببینیم و رویای صادقه رو ایجاد کنه. افرادی که درجه پاکی نفس اونها بیشتر باشه تعداد بیشتر و واضح تری از این وقایع رو مشاهده می کنند. ولی برای افراد معمولی به ندرت رخ می ده و رویاهاشون بیشتر با واکنش های ناخودآگاه و حتی القای موجودات غیر ارگانیک دیگر از جمله شیاطین همراه هست و صد در صد نمی شه به اونها اعتماد کرد.

سلام دوست گرامی
برای من هم پیش اومده که از خواب بیدار بشم و تا چند دقیقه نتونم تشخیص بدم آیا اون چیزی که دیدم واقعی بوده یا نه. اگر از اطرافیانتون بپرسید اونها هم نمونه هایی رو می تونند بهتون بگن.

من یه بار از خواب بیدار شدم و دیدم برادرزاده ام داره تو اتاق بازی می کنه.
به مادرم گفتم اون یکی کجاست؟ حواستون بهش هست؟
مادرم می گفت: کدوم یکی؟
من هم هی به مغزم فشار می آوردم که اسم اون یکی برادرزاده ام رو یادم بیاد. ولی چند دقیقه بعد فهمیدم همین یه دونه برادرزاده رو دارم...

کسای دیگری رو هم دیدم که از خواب بیدار میشن و تا چند لحظه چرت و پرت میگن. ما هم بهشون یاداوری می کنیم که "داری خواب می بینی".

پاسخ:
من در طول ده سال اخیر، چهار مرتبه دچار حالتی خاص شده ام. حالتی بین خواب و بیداری، که ذهنم وارد جهانی دیگر می شود و مواردی را می بیند و هر مرتبه تنها چند دقیقه به طول می انجامد.
امروز برایم جالب بود، که اصلا برایم ابهام شده بود که چیزهایی که قبل از آن دیده ام واقعی بودند یا خیر! از اطرافیانم می پرسیدم اینطوری شد؟ یا وقتی کاری را در لحظه ای انجام می دادم، چند دقیقه بعد، مثل یک خواب در ذهنم مانده بود و شک می کردم که خیال کرده ام که آن کار را کرده ام یا واقعاً اینطور بوده و لذا دوباره چک می کردم(که البته هر دفعه معلوم می شد که خیال نکرده ام!) در طول این حالت، گویا بخشی از ذهنم نیز هوشیار است و به کارهای طبیعی می پردازد، ولی گویی کارهای طبیعی مثل یک خواب فقط از جلوی چشمم رد می شوند.
می خواستم ببینم، آیا برای این حالت من، توضیحی وجود دارد؟ آیا وقوع این مسئله خوب است یا بد؟ آیا مشخص است که چه وقت رخ می دهد؟

پاسخ:
به نظر نمی رسد این اتفاقات وجه عرفانی ای داشته باشند، نظر حقیر این است که قوه خیال برخی مسائل را برای شما بزرگ کرده است.
راه نزدیک به ثواب برای شما اینست که به اینگونه مسائل که توجهی نکنید و سعی در کسب علم و خودسازی داشته باشید.
توجه به مسائلی که راهی برای تعیین صحت و سقم آنها وجود ندارد ممکن است مشکلاتی برایتان بوجود آورد،مثلا شما را از یقینیات باز دارد یا باعث تشکیک در برخی یقینیات شود. به هر حال امور یقینی آنقدر زیاد است که توجه به این مسائل مشکوک (نمی شود یقینا گفت که چه هستند) کار درستی نیست.
سعیتان در دین داری و تحصیل رضایت امام زمان (علیه السلام ) باشد، مطمئن باشید که الطاف الهی شامل حالتان خواهد شد.

موضوع قفل شده است