جمع بندی درجات لقاء الهی؛ شهادت یا تلاش برای کسب معرفت

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
درجات لقاء الهی؛ شهادت یا تلاش برای کسب معرفت

عرض سلام و ادب
همه ی ما مشتاقیم که خداوندمان را درک کنیم.
همه ی ما گاهی تجلی وجودش را از پس هزاران آینه،حس کرده ایم.
همه ی ما ایمان داریم که خدای ما زیباست.
.....
انسانی را در نظر بگیرید که پس از عمری تماشای خدایش،حالا فکر میکند که باید قدم از قدم بردارد و برای حصول معرفت نسبت به وجود لامتناهی ازلی و ابدی ،تلاشی انجام دهد....
میگویند آنها که به مقام تجرد عقلی میرسند ،قادر به درک لذت عقلی خواهند بود
میگویند در آخرت سهم هر کس از لقاء الهی به اندازه ظرفی است که مهیا کرده است.
اینجا جای عمل است و آنجا برداشت.
...
از طرفی شهادت در جهاد فی سبیل الله،مقام والایی است.
و مقام شهدا هم با هم تفاوت دارد.
....
خلاصه میکنم:کدام یک از این دو در آخرت،سهم بیشتری از لقاء الهی را درک خواهند کرد؟

کسی که من بعد لحظات عمر را غنیمت میشمرد برای تلاش در راه رسیدن به معرفت الهی،در راه حداقل تهیه ظرفی برای معرفت بی کرانش،
یا
کسی که تا کنون به دلیل عدم توفیق یا کم همتی یا هر چه که اسمش را بگذاریم،از عمرش در راه شناخت خدایش بهره نبرده، حالا دل میکند و راهی جهاد فی سبیل الله میشود؟دل میکند از فرصتی که برای تهیه ظرفی در خور،شاید داشته باشد.
با سپاس

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نسیم رحمت

یکی دیگه.;802461 نوشت:
کدام یک از این دو در آخرت،سهم بیشتری از لقاء الهی را درک خواهند کرد؟

کسی که من بعد لحظات عمر را غنیمت میشمرد برای تلاش در راه رسیدن به معرفت الهی،در راه حداقل تهیه ظرفی برای معرفت بی کرانش،
یا
کسی که تا کنون به دلیل عدم توفیق یا کم همتی یا هر چه که اسمش را بگذاریم،از عمرش در راه شناخت خدایش بهره نبرده، حالا دل میکند و راهی جهاد فی سبیل الله میشود؟دل میکند از فرصتی که برای تهیه ظرفی در خور،شاید داشته باشد.

نمی شود ملاک کلی داد. باید تکلیف و وظیفه را جستجو کرد و یه آن عمل کرد. در هر لباس و در هر موقعیتی باید دید که تکلیف چیست؟
ممکن است برای کسی رفتن و برای دیگری ماندن تکلیف باشد. شبیه این سوال را صدر اسلام از رسول خدا پرسیدند و حضرت در پاسخ فرمود: جهاد زن خوب همسرداری است. (1)

پی نوشت :
1. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول‏، جامعه مدرسين‏، [=Traditional Arabic] 1404 / 1363 ق‏، ص 60.

[="Navy"]سلام
مقام یک جوان 19 ساله شهید مدافع حرم بالاتر هست یا یک مومنی که توی حرم قم هشتاد نود سال نماز و روزه میگرفته؟
[/]

با سلام

یکی از مسائلی که در قرآن مجید برای بیان حیات عالی شهداء و اشاره به مقام بسیار رفیع و والای آنها آمده است، جمله «عند ربّهم یرزقون» است.مقام عند ربّهم، عالی ترین مقام انسانی است و به عبارت دیگر کمال نهائی انسان است که هیچ حائلی میان انسان و خدا، وجود ندارد. در واقع اتصال به مقام ربوبی و لقاء الهی و نهایت کمال انسان است. چه جایگاه و منزلگاهی از آن بالاتر، که عاشق را در جوار معشوق جای دهند و این، همان چیزی است که انسانها حقیقتاً در جستجوی آن هستند.

پیامبر (ص) فرمود که: خداوند برای شهیدان هفت خصلت مقرر کرده است:

1. با نخستین قطره خونی که از خون او ریخته می شود، تمام گناهان او مورد عفو قرار می گیرد.

2. سرش در کنار دو حور از حوریان بهشتی قرار می گیرد و آنها غبار از چهره شهید پاک می کنند و به او خوش آمد می گویند. او هم متقابلاً به همسران بهشتی خود مرحبا می گوید.

3. از لباسهای بهشتی بر اندامش می پوشانند.

4. پذیرایی کنندگان بهشتیانی که وارد بهشت می شوند، با عطرهای بهشتی، او را عطرآگین می کنند.

5. جایگاه خود را، در بهشت می بیند.

6. به روحش گفته می شود، در هر کجای بهشت که می خواهی استراحت کن.

7. به وجه اللّه نظر می کند، و این موضوع رضایت و خشنودی برای هر پیامبر و شهیدی است.

به شهادت «فوز عظیم» گفته شده است، چرا که شهید با شهادت خود به هدف نهایی که لقاء پروردگار و مقام در جوار(عند ربّهم) باشد، رسیده است. و در این مسابقه نهایی، پیروز شده و بعد از مسابقه نهائی دیگر آزمایشی نیست.

امام علی (ع) می فرماید:

«تحقیقاً مرگ، طلب کننده ای است با شتاب، ایستنده از چنگال مرگ نخواهد رفت و فرار کننده از مرگ، آن را ناتوان نخواهد نمود. راستی که گرامی ترین مرگها کشته شدن ـ در راه خداـ است. سوگند به آن که جان پسر ابوطالب، در دست اوست که هزار ضربت شمشیر بر من، آسان تر از مرگ بر بستر است»

[="Tahoma"]

نسیم رحمت;804247 نوشت:
نمی شود ملاک کلی داد. باید تکلیف و وظیفه را جستجو کرد و یه آن عمل کرد. در هر لباس و در هر موقعیتی باید دید که تکلیف چیست؟
ممکن است برای کسی رفتن و برای دیگری ماندن تکلیف باشد. شبیه این سوال را صدر اسلام از رسول خدا پرسیدند و حضرت در پاسخ فرمود: جهاد زن خوب همسرداری است

با سلام خدمت استاد گرامی :Gol:
پیامبرصلی الله علیه و اله و سلم:hamdel: حدیثی دارند که در آن به جهاد اصغر و جهاد اکبر اشاره می کنند. جهادی که در عرف به آن اشاره می شود همان جهاد اصغر است و به حق هر کس که برای رضای الهی در این مسیر جانش را نثار کند شهید است ولی آیا کسی که در مبارزه با نفس خود که جهاد اکبر است هم جان بدهد آیا شهید به حساب می آید ؟؟
هر چند آنها که به جهاد اصغر می روند احتمالا از مسیر جهاد اکبر عبور کرده اند
سپاس

اتمچه;804372 نوشت:
سلام
مقام یک جوان 19 ساله شهید مدافع حرم بالاتر هست یا یک مومنی که توی حرم قم هشتاد نود سال نماز و روزه میگرفته؟

درباره این که مقام کدام بالاتر است، حکم کلی نمی شود بیان کرد. بستگی به داوری خداوند دارد.

[="Indigo"]

نسیم رحمت;804247 نوشت:
نمی شود ملاک کلی داد. باید تکلیف و وظیفه را جستجو کرد و یه آن عمل کرد. در هر لباس و در هر موقعیتی باید دید که تکلیف چیست؟
ممکن است برای کسی رفتن و برای دیگری ماندن تکلیف باشد. شبیه این سوال را صدر اسلام از رسول خدا پرسیدند و حضرت در پاسخ فرمود: جهاد زن خوب همسرداری است. (1)

پی نوشت :
1. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول‏، جامعه مدرسين‏، 1404 / 1363 ق‏، ص 60.


با سلام خدمت شما کارشناس محترم
به نظر بنده پاسخ شما اصلا به این سوال خوب نبود؟
خب سوال خواهرم یکی دیگه دقیقا همین است که تکلیف و وظیفه در اینگونه مواقع چیست؟ چرا میگویید ملاک کلی نداریم؟!!! مگر می شود ملاکی در این زمینه نباشد؟ اگر ملاک نباشد پس چرا می گویید پیامبر فرموده که جهاد همسر خوب همسرداری است؟!! همچنین ایا این فرمایشی که از پیامبر نقل نمودیدخود یک ملاک نیست؟ و اگر این ملاک است چقدر کلیت دارد و حد و مرز آن چقدر است؟ اگر چنین باشد پس زنان به هیچ وجه نباید در اجتماع ظاهر شوند و فقط باید به همسرداری اشتغال یابند؟
از شما کارشناس محترم تقاضا می شود پاسخ را با وضوح و شفافیت کامل بیان فرمایید چون نقل عباراتی گنگ و تلگرافی پاسخ برای من و دیگر دوستان محسوب نمی شود.[/]

فهیمه.;804939 نوشت:
تکلیف و وظیفه در اینگونه مواقع چیست؟ چرا میگویید ملاک کلی نداریم؟!!! مگر می شود ملاکی در این زمینه نباشد؟ اگر ملاک نباشد پس چرا می گویید پیامبر فرموده که جهاد همسر خوب همسرداری است؟!! همچنین ایا این فرمایشی که از پیامبر نقل نمودیدخود یک ملاک نیست؟

خواهر گرامی؛
پاسخ کوتاه بود اما تمام حرف را در آن گفته شد. منظور از این که نمی توان ملاک کلی داد اینه که نمی شود چهارچوب خاص درست کنیم که برهمه افراد قابل انطباق باشد. زیرا بنای اسلام بر بنای تکالیف بر اساس شر ایط و توانایی های افراد است و " لا یکلف الله نفسا الا وسعها" ؛ تکالیف به گونه ای طراحی شده اند که هر کس بر اساس شرایط خود امر مولی را اطاعت کند.
شرایط به تعداد افراد و جنسیت و توانایی های آنهامی تواند متعدد شود. لذا قبلا هم عرض کردیم ممکنه برای کسی رفتن و برای کسی ماندن واجب باشد.

فهیمه.;804939 نوشت:
تکلیف و وظیفه در اینگونه مواقع چیست؟

ملاک همان است که قبلا هم گذشت : شناخت تکلیف به حسب شرایط و انجام وظیفه ؛

نسیم رحمت;804247 نوشت:
باید تکلیف و وظیفه را جستجو کرد و به آن عمل کرد.

علاوه برای این که جنسیت فرد در تعیین وظیفه بسیار مهم است. روایتی که نقل شد اشاره به لحاظ شرایط و خواست اولیای اسلام در انجام وظیفه داشت.


فهیمه.;804939 نوشت:
پس زنان به هیچ وجه نباید در اجتماع ظاهر شوند و فقط باید به همسرداری اشتغال یابند؟


حضور زنان در اجتماع هم قواعد خاص خودش را دارد که بارها و بارها در این سایت بحث شده و به کرار از ابعاد مختلف مورد بررسی کارشناسان قرار گرفته است. می توانید در این زمینه به آرشیو ها مراجعه کنید. آنچه مسلم است این است که نظر اسلام با آن چه امروزه از حضور زن در جامعه تبلیغ می شود، نیست.

فهیمه.;804939 نوشت:
از شما کارشناس محترم تقاضا می شود پاسخ را با وضوح و شفافیت کامل بیان فرمایید چون نقل عباراتی گنگ و تلگرافی پاسخ برای من و دیگر دوستان محسوب نمی شود.
وقتی بنده هیچ اطلاعی از شرایط شما ندارم، فکر می کنم به هر کسی این مطلب رو بفرمایید، به بنده حق خواهند که نتوانم نسبت به تعیین وظیفه شما کمکی داشته باشم. شما شرایط خاص خودتان را دارید و دیگری شرایط دیگر. نمیشه برای همه نسخه واحد پیچید.

[="Indigo"]

نسیم رحمت;804956 نوشت:
خواهر گرامی؛
پاسخ کوتاه بود اما تمام حرف را در آن گفته شد. منظور از این که نمی توان ملاک کلی داد اینه که نمی شود چهارچوب خاص درست کنیم که برهمه افراد قابل انطباق باشد. زیرا بنای اسلام بر بنای تکالیف بر اساس شر ایط و توانایی های افراد است و " لا یکلف الله نفسا الا وسعها" ؛ تکالیف به گونه ای طراحی شده اند که هر کس بر اساس شرایط خود امر مولی را اطاعت کند.
شرایط به تعداد افراد و جنسیت و توانایی های آنهامی تواند متعدد شود. لذا قبلا هم عرض کردیم ممکنه برای کسی رفتن و برای کسی ماندن واجب باشد.

متاسفانه هنوز نتوانسته ام منظور خود را به شما منتقل نمایم تا پاسخی روشن از شما دریافت کنم.
سوال دقیقا همین است که دقیقا چه چیزی رفتن را برای کسی واجب و ماندن را برای دیگری واجب میکند. لطفا به صورت دقیق و شفاف پاسخ بفرمایید[/]

نسیم رحمت;804957 نوشت:
ملاک همان است که قبلا هم گذشت : شناخت تکلیف به حسب شرایط و انجام وظیفه ؛

شما دائما این مطلب را که ملاک، تکلیف به حسب شرایط و انجام وظیفه است را تکرار میکنید.
سول کاملا واضح است و آن اینکه این شرایط چیست که تکلیف را در یک جا بر ماندن و در جای دیگر بر رفتن ایجاب میکند؟!

[="Tahoma"][="Navy"]سلام
معرفت و شناخت اعظم طرق قرب الی الله است همچنانکه امام ره ملاک مقامات شهدا را میزان معرفت معرفی فرمودند
یا علیم
[/]

[="Indigo"]

نسیم رحمت;804958 نوشت:
حضور زنان در اجتماع هم قواعد خاص خودش را دارد که بارها و بارها در این سایت بحث شده و به کرار از ابعاد مختلف مورد بررسی کارشناسان قرار گرفته است. می توانید در این زمینه به آرشیو ها مراجعه کنید. آنچه مسلم است این است که نظر اسلام با آن چه امروزه از حضور زن در جامعه تبلیغ می شود، نیست.

اگر قرار باشد پاسخ هر سوالی را بخواهم از ارشیو چند هزار صفحه ای شما پیدا کنم پس فایده طرح سوال و جواب و حضور ارزشمند شما چه می شود؟ با این منطق سایت را تعطیل کنید تا هرکسی هر سوالی که دارد از ارشیو پیدا کند چون سایت پاسخگویی دینی که سابقه چندین ساله دارد مطمئنا واجد اکثر تمامی این پاسخها می باشد!!![/]

پرسش :
کدام یک از این دو در آخرت،سهم بیشتری از لقاء الهی را درک خواهند کرد:
کسی که من بعد لحظات عمر را غنیمت میشمرد برای تلاش در راه رسیدن به معرفت الهی،در راه حداقل تهیه ظرفی برای معرفت بی کرانش، یا کسی که تا کنون به دلیل عدم توفیق یا کم همتی یا هر چه که اسمش را بگذاریم،از عمرش در راه شناخت خدایش بهره نبرده، حالا دل میکند و راهی جهاد فی سبیل الله می شود؟دل می کند از فرصتی که برای تهیه ظرفی در خور،شاید داشته باشد.

پاسخ :
نمی شود ملاک کلی داد. باید تکلیف و وظیفه را جستجو کرد و یه آن عمل کرد. در هر لباس و در هر موقعیتی باید دید که تکلیف چیست؟
ممکن است برای کسی رفتن و برای دیگری ماندن تکلیف باشد. شبیه این سوال را صدر اسلام از رسول خدا پرسیدند و حضرت در پاسخ فرمود: جهاد زن خوب همسرداری است. (1)

پی نوشت :
1. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول‏، جامعه مدرسين‏، [=Traditional Arabic] 1404 / 1363 ق‏، ص 60.

موضوع قفل شده است