ازدواج با اسیر جنگی (زنان شوهر دار) در اسلام

تب‌های اولیه

53 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ازدواج با اسیر جنگی (زنان شوهر دار) در اسلام

با سلام و عرض ادب

حلول ماه مبارک شعبان را خدمت یکایک سروران عزیز تبریک می گویم و از همگی دوستان در این ماه با عظمت التماس دعا دارم

یکی از مسائلی که در قرآن کریم مطرح شده، مسئله برده‌داری و کنیز است که معمولا مورد هجمه‌ی دشمن قرار گرفته و آیین اسلام را مخالف با فطرت بشر دانسته‌اند، در صورتی که اولا مسئله‌ی برده‌داری قبل از اسلام در جامعه‌ی آن زمان مرسوم بوده و ابداع اسلام نبوده است و ثانیا به برده گرفتن اسرای جنگی در زمان رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) دارای مصالحی همچون تربیت دینی برده‌ها بوده که نمی‌توان این مصالح را نادیده گرفت، منتهی با توجه به اینکه تا قبل از ظهور اسلام با برده‌ها بد رفتاری می‌شد اسلام دستورات خاصّی برای حفظ حرمت برده و کنیز صادر کرد و دستور داد با آن‌ها همانند یک انسان برخود کنند. اسلام، برده و کنیز را به عنوان یک انسان به رسمیت شناخت و برای بردگان شخصیت قائل شد و به مسلمین دستور داد برای تربیت دینی آن‌ها برنامه ریزی کنند.[1]

هدف دشمن از ابتدای ظهور اسلام تا کنون این بوده که با گزیشنی برخورد کردن دستورات اسلامی، این تعالیم را مخالف با فطرت انسانی و منافی با اخلاق نشان دهد؛ به همین جهت شبهات فراوانی برای تضعیف دین مقدس اسلام مطرح می‌کنند، یکی از شبهات این‌ است که «چگونه اسلام بر اساس آیه 24 سوره نساء اجازه داده است زنان شوهردار را در جنگ به کنیزی گرفته و با آنان هم‌بستر شد؟».
در این تاپیک به پاسخ این پرسش خواهیم پرداخت ...

پاسخ به پرسش فوق چیست؟

قرآن کریم در سوره نساء، از آیات 22 تا 24 درباره زنانی که ازدواج با آن‌ها حرام است می‌پردازد. در آیه 24 می‌فرماید: «وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَکَتْ أَيْمانُکُمْ، و زنان شوهردار (بر شما حرام شده‌اند) مگر زنانی که (آنان را در جنگ دینی مسلمانان با کافران) اسیر کرده باشید، که برای شما حلال می‌باشند».
خداوند متعال در این آیه می‌فرماید ازدواج با زنان شوهر‌دار بر شما حرام است مگر زنانی که در جنگ اسیر شده باشند. در حقیقت این استثنا می‌خواهد بفرماید زنانی که در جنگ با مسلمانان شرکت کرده‌اند، در صورت اسیر شدن، نکاح شوهران کافرشان لغو می‌گردد، در حقیقت اسیر شدن به منزله‌ی طلاق از شوهران کافرشان می‌باشد.
لذا اسلام اجازه می‌دهد بعد از تمام شدن عدّه‌ی آن‌ها، با آنان ازدواج کنند و یا همچون یک کنیز با آنان رفتار شود. چنان‌که اگر زن غیر مسلمان به دین اسلام مشرّف شود از شوهر کافرش جدا می‌شود، چنین زنان شوهرداری که در اسارت مسلمانان قرار می‌گیرند، رابطه آن‌ها به مجرد اسارت، با شوهران‌شان قطع خواهد شد.
از این جا روشن می‌شود که اسلام به هیچ وجه اجازه نداده است که مسلمانان با زنان شوهردار حتی از ملل و مذاهب دیگر ازدواج کنند. به همین جهت، عدّه برای آن‌ها مقرّر ساخته و در دوران عدّه از ارتباط زناشویی با آن‌ها جلوگیری نموده است.(تفسیر نمونه، ج‏3، ص 333 و 334)

بنابراین، منظور آیه 24 سوره نساء، زنان غیر مسلمانی است که به اسارت مسلمانان در جنگ‌ها در می‌آیند که به محض اسارت آن‌ها، نکاح شوهران کافرشان لغو می‌گردد؛ لذا چنین زنانی، شوهر‌دار محسوب نمی‌شوند و می‌توان بعد از تمام شدن عدّه‌ی آن‌ها، با آنان ازدواج کرد و یا هم‌چون یک کنیز با آنان رفتار کرد.


حال که معلوم شد اسارت، به منزله‌ی جدایی ارتباط زن با شوهرش می‌باشد به طور خلاصه حکمت و فلسفه‌ی ازدواج با زنان اسیر بیان می‌گردد:

شکی نیست زنانی که در جنگ‌ها به اسارت در می‌آمدند، بخشی از نیروهای جبهه دشمن بوده‌اند که اگر آزاد می‌شدند، تقویت جبهه دشمن را در پی داشته است و هیچ عقل سلیم و هیچ دین، مکتب و قانونی در هیچ زمانی اجازه‌ی آزادی بی‌قید و شرط آنان را نداده است، بلکه هر کشوری برای برخورد با آنان برنامه‌ی خاصّی داشته است. باید دید بهترین روش برخورد چه روشی است. برای جلوگیری از پیوستن مجدد آنان به جبهه‌ی دشمن یا باید همه‌ی آن‌ها را می‌کشتند که کار بسیار بی‌رحمانه‌ای بود و با روح اسلام ناسازگار بود و اسلام هرگز چنین اجازه‌ای را نمی‌داده است. از سویی دیگر زندانی و حبس کردن همه‌ی آنان نیز علاوه بر این که روش درستی نبود، با توجه به عدم وجود حداقل امکانات در آن زمان، ممکن هم نبود.

هم‌چنین به کار گرفتن آن‌ها در معادن و مزارع، بدون این که از حقّ استفاده از غرایز جنسی برخوردار باشند، عواقب خطرناکی از جمله رواج فحشا در بین آن‌ها را به دنبال داشت. پس باید برای نگه‌داری و اداره کردن زندگی و تأمین نیازمندی‌ها و آموزش و تربیت دینی همه‌ی اسیران، به خصوص زنان چاره‌ای اندیشیده شود تا نه تنها عواقب سوئی برای آنان و جامعه در پی نداشته باشد، بلکه با اسلام آشنا شده و با مسلمان شدن، آزاد شده و به تبلیغ و تقویت جبهه‌ی اسلام بپردازند.

اسلام ضمن محکوم کردن هر گونه رفتار غیر انسانی با اسیران و توصیه به رعایت حقوق انسانی آنان، مسئولیّت آموزش تربیت و اداره‌ی آنان را بر عهده‌ی مسلمانان گذاشته تا نیازهای زندگی آنان را فراهم آورند. علاوه بر این، طرح اسلام در مورد ازدواج و حلّیت زنان اسیر شده، راهی برای احیای شخصیت آن‌ها در همه‌ی ابعاد بود. چرا که در آن زمان همه به اسیران خود به عنوان غنیمت و ابزاری نگاه می‌کردند که فقط باید در معادن و مزارع آن‌ها را به کارهای سخت وادار کرد و ازدواج با چنین افرادی، امری کاملا خلاف باور حاکم بر جوامع آن روز بود و مردم آن روز ازدواج با چنین افرادی را توهین بزرگ به خود و فامیل خود می‌دانستند.

به همین دلیل طرح ازدواج با اسیران در چنین فضایی یک انقلاب بنیادین در جامعه بشری آن روز محسوب می‌شد و در واقع قانونی کردن ازدواج با زنان اسیر شده، هم احیای شخصیت زنان اسیر شده و هم به معنای حقِّ اعطای تشکیل خانواده به آنان بود. پس ازدواج با زنان اسیر شده نه اهانت به آن‌ها و بلکه در جهت احیای شخصیت و کرامت زنان آنان بود. «چنان‌که اگر با توجه به برخوردهای وحشیانه قدرت‌مندان و اقوام و ملل موجود در آن زمان با اسیران به‌ویژه زنان اسیر، قانون و دستور اسلام در ظرف زمانی خود به درستی تحلیل و بررسی شود و با شرایط حاکم بر جامعه آن روز مقایسه شود، می‌توان به حکیمانه بودن آن پی‌برد».(علامه طباطبائی، فرازهای از اسلام ، ص171 و 221)

با سلام
اين متن از سايت هايي گرفته شده که توسط دشمنان اسلام اداره مي شود . آنان در صدد حق يابي نيستند بلکه بدون توجه به تاريخ و واقعيت اين طور فرض کرده اند که عرب ها( نه مسلمانان) از روي وحشيگري (نه براي دفع هجوم و دفاع از خود)به کشور ايران تاختند . تمدن شکوفاي ايراني را منهدم کردند .پدران و مادران ما ايراني ها را به بردگي گرفتند . براي قرن ها سبب عقب ماندگي ما شدند . حالا اين نويسنده و امثال او اين گونه فرياد بر آورده:" الله مدينه به مسلمانان حق داده و آنان هم اين حق را به خود مي دهند که همچون درندگاني که خوي درندگي دارند و از جوانمردي بويي نبرده اند ،مادران و خواهران و کودکان ما را طعمه وار تصاحب نمايند تا بتوانند هرچه ميل آن ها است، بر سر آن ها بياورند ،بي آن که خود و خانواده خود را به جاي آن ها بگذارند و حقي براي آدميت آن ها قائل باشند" اين نويسنده نه به خدا اعتقاد دارد، نه به اسلام و نه به تاريخ و واقعيت. او از خدا به عنوان"الله مدينه" ياد مي کند . در مورد آيه
قرآن و دستور خدا مي نويسد:" آيه مثلا الهي که در آن به وقاحت هرچه بيش تر ، از سوي الله دستور و اجازه اي صادر و ابلاغ گشته است که با چنين افرادي نمي توان با منطق و استدلال بحث کرد، زيرا نه گوشي براي شنيدن و نه چشمي براي ديدن و نه قلبي براي فهميدن دارند. اما براي شما که اين شبهه را فرستاده ايد، اگر جوياي حق هستيد مي گوييم:
اين حکم مربوط به کافران حربي است. وقتي قبيله و عشيره اي همگي اعم از زن و مرد و بزرگ و کوچک به جنگ با اسلام قيام کردند، مسلمانان بايد از کيان خود دفاع کنند و با آنان بجنگند . تا زماني که شکست آنان قطعي نشده ، دشمن را بکشند . اگر قبل از شکست قطعي ، دشمن پيشنهاد مصالحه داد، امام بر اساس توافق با آنان رفتار مي کند اما اگر به جنگ ادامه دادند،با آنان مي جنگد تا شکست آنان قطعي شود آن گاه دشمن را به اسارت مي گيرند . امام مسلمانان با رعايت مصلحت جامعه اسلامي در مورد اسيران اعم از مرد و زن و کوچک و بزرگ تصميم گرفته ،آنان را به منت يا در قبال گرفتن فديه آزاد کرده يا به بردگي مي گيرد بنا بر اين کافراني که براي نابودي کشور اسلامي اقدام کرده بودند، بعد از شکست قطعي به صلاحديد امام به ملکيت مجاهدان در مي آيند .اين حکم فقط مربوط به جنگ با کافراني است که عليه اسلام و جامعه اسلامي شمشير کشيده ، براي به نابودکي کشاندن اسلام هجوم آورده باشند.

شبهات سوره نساء آيه 24 شرح : متن شبهه از روي اخذذ شده است. نساء آيه 24 : و نکاح زنان محصنه ( شوهر دار ) بر شما حرام شده اند مگر آن زنان شوهر داري که به تصرف شما ( غنايم جنگي ) درآمده و مالک شده ايد . از کتاب الله پيروي کنيد . وراي اين زنان ( متصرفي و غير متصرفي ) ، براي شما حلال است هر زني ديگر را با مال به طريق زناشويي بگيريد و نه به طريق زنا . پس چنانکه شما از آن ها تمتع جستيد و بهره مند شديد ، آن حق معين که مزد آن ها است به آن ها بپردازيد . باکي نيست بر شما که پس از تعيين فريضه ( پول و يا مهر تعيين شده و.. ) به چيزي با هم تراضي کنيد ( رضا بدهيد ) . هر آينه الله دانا و حکيم است توضـــيح : در اين آيه مثلا الهي مي بينيم که به وقاحت هرچه بيش تر ، به دستور و اجازه اي که از سوي الله صادر و ابلاغ گشته است ، تنها ايمان آورندگان به اسلام يعني مسلمانان مي توانند به مادران و خواهران ما ، که به زور و يا در جنگ گرفته و در بند و زندان کرده اند و يا اسير نموده و هيچ گونه اختيار از خود ندارند و از آن ها آزادي عمل و اراده سلب گشته است

سلام...

هادی;802310 نوشت:
در صورتی که اولا مسئله‌ی برده‌داری قبل از اسلام در جامعه‌ی آن زمان مرسوم بوده و ابداع اسلام نبوده است
استاد سلام.فکر می کنم این اظهار نظر های ابتدایی ما بیشتر یک جور توجیه غیر عقلایی از این رفتار باشد.
شما فرمودید که برده داری قبل از اسلام مرسوم بوده...خوب ببخشید که چه؟؟آیا دلیل می شود که این رفتار اسلام را انسانی بنامیم؟؟یعنی اگر قرآن می گفت شراب خوردن خالی از اشکال است.شما می فرمودید که پیش از اسلام هم شراب خوردن مرسوم بوده؟؟
پس این سخن که شما ابتدای بحث فرمودید را نمی دانم به چه حساب فرمودید.چون ممکن است برای عده ای غلط انداز باشد.به هر حال منتقدان با اصل برده داری در اسلام مخالفند.حالا چه این برده داری در پیش از اسلام مرسوم بوده باشد چه نباشد در اصل قضیه تفاوتی ایجاد نمی شود.

هادی;802310 نوشت:
و ثانیا به برده گرفتن اسرای جنگی در زمان رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) دارای مصالحی همچون تربیت دینی برده‌ها بوده که نمی‌توان این مصالح را نادیده گرفت

همانطور که هر قرصی دارای عوارضی هست.هر مواد مضر و حرامی مثل شراب خورد و مواد مخدر هم می تواند دارای منافع و مصالحی باشد.آیا این دلیل می شود که شراب خوردن و مواد مخدر، استفاده شان توجیه شود؟؟
هادی;802310 نوشت:
منتهی با توجه به اینکه تا قبل از ظهور اسلام با برده‌ها بد رفتاری می‌شد اسلام دستورات خاصّی برای حفظ حرمت برده و کنیز صادر کرد و دستور داد با آن‌ها همانند یک انسان برخود کنند.اسلام، برده و کنیز را به عنوان یک انسان به رسمیت شناخت و برای بردگان شخصیت قائل شد

اینکه اسلام گفته با برده داری بهتر و شایسته تر رفتار کنید.درست.ولی باز این چیزی را توجیه نمی کند.مشکل با اصل برده داری است.دیگر برده از حیوان که پست تر نیست.آدم با حیوان درست رفتار می کند.خوب طبیعی است که با برده هم باید به درستی رفتار کند.ولی اینکه فرمودید که با برده مانند یک انسان برخورد کنند.باید تفسیر شود.اصلا می توان کسی را برده کرد و بعد هم گفت که باید با او مثل انسان رفتار کرد؟؟مثلا من به گردن یکی قلاده ببندم و او را مثل سگ دنبال خودم بچرخانم.می توانم بگویم که با او مثل یک انسان رفتار می کنم؟؟حالا اینجا هم اگر اصل برده داری اشکال داشته باشد و مورد انتقاد مخالفان باشد.دیگر این جواب که با برده مانند یک انسان برخورد شود بی مورد و معنی است.

هادی;802314 نوشت:
از این جا روشن می‌شود که اسلام به هیچ وجه اجازه نداده است که مسلمانان با زنان شوهردار حتی از ملل و مذاهب دیگر ازدواج کنند. به همین جهت، عدّه برای آن‌ها مقرّر ساخته و در دوران عدّه از ارتباط زناشویی با آن‌ها جلوگیری نموده است.
من متوجه نمی شوم.بر چه اساس فرمودید که اسلام دستور داده که با زنان شوهر دارد ازدواج نکنند؟؟؟این ازدواج با زنان شوهر دار چگونه باید باشد که ما بگوییم که اسلام جواز ازدواج با زنان شوهر دار را داده؟اگر می شود به این سوال پاسخ دهید.
اینکه عده مقرر کرده پاسخ است؟؟؟خوب این عده قرار دادن می تواند تنها یک تمهیدی باشد برای جلوگیری از اختلاط نسل.همین!این چطور پاسخ می شود که بگویید که خدا اجازه ازدواج با زن شوهر دار نداده؟؟داستان روشن است.زن شوهر دارد.اسلام می گوید شما می توانی با این زن شوهر دار ازدواج کنی.اصلا خود آیه می گوید:
زنان شوهردار جز آنهایی که ( در جنگ از زنان کفار ) به بردگی شما درآمده اند (
در آیه آمده با زنان شوهر دار ازدواج حرام است.به جز...انها که به بردگی گرفته شده اند.پس زنانی که به بردگی گرفته شده اند.زنان شوهر دار به حساب آمده اند که ازدواج با آنها حلال است.حالا شما چطور می گویید که خدا اجازه ازدواج با زنان شوهر دار را نداده؟؟؟!!
هادی;802318 نوشت:
شکی نیست زنانی که در جنگ‌ها به اسارت در می‌آمدند، بخشی از نیروهای جبهه دشمن بوده‌اند که اگر آزاد می‌شدند، تقویت جبهه دشمن را در پی داشته است و هیچ عقل سلیم و هیچ دین، مکتب و قانونی در هیچ زمانی اجازه‌ی آزادی بی‌قید و شرط آنان را نداده است، بلکه هر کشوری برای برخورد با آنان برنامه‌ی خاصّی داشته است. باید دید بهترین روش برخورد چه روشی است. برای جلوگیری از پیوستن مجدد آنان به جبهه‌ی دشمن یا باید همه‌ی آن‌ها را می‌کشتند که کار بسیار بی‌رحمانه‌ای بود و با روح اسلام ناسازگار بود و اسلام هرگز چنین اجازه‌ای را نمی‌داده است. از سویی دیگر زندانی و حبس کردن همه‌ی آنان نیز علاوه بر این که روش درستی نبود، با توجه به عدم وجود حداقل امکانات در آن زمان، ممکن هم نبود.
می شه در این مورد مصداقی سخن بگویید.تا بهتر بشود رویش نظر داد.یک مثال بزنید.منظورم است.مثال بزنید از یک جنگ.ممنون

هادی;802318 نوشت:
شکی نیست زنانی که در جنگ‌ها به اسارت در می‌آمدند، بخشی از نیروهای جبهه دشمن بوده‌اند که اگر آزاد می‌شدند، تقویت جبهه دشمن را در پی داشته است

بسمه المنتقم

با سلام و ادب

دلیل دیگری را هم می شود به موردی که حضرتعالی فرمودید اضافه نمود:

"......وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا"اگر آنها را واگذاری جز فرزندانی پلید و کافر به دنیا نخواهند آورد.

باز گرداندن این زنان باعث ازدیاد جمعیّت کفار می شد و مسلما این موضوع برای جامعه ی نو پای مسلمان مهم بوده است.

حبیبه;802385 نوشت:
بسمه المنتقم

با سلام و ادب

دلیل دیگری را هم می شود به موردی که حضرتعالی فرمودید اضافه نمود:

"......وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا"اگر آنها را واگذاری جز فرزندانی پلید و کافر به دنیا نخواهند آورد.

باز گرداندن این زنان باعث ازدیاد جمعیّت کفار می شد و مسلما این موضوع برای جامعه ی نو پای مسلمان مهم بوده است.


سلام.استاد یک جا فرمودن که یک راه جز بردگی این است که همه بردگان را بکشیم.خوب این هم یک راه هست.چرا همه آنها را نکشیم.اینجا استاد فرمودن که کار بسیار بی‌رحمانه‌ای است
یعنی استاد غیر مستقیم فرمودن که هدف وسیله را توجیه نمی کند.ایشان گفتن یک روش این است که همه ی آنها را بکشیم.ولی چون بی رحمانه است.پس صرف نظر می کنیم.خوب حالا در مورد بردگی و کنیزی چه؟اینجا هم نباید بگوییم که هدف وسیبه را توجیه نمی کند؟؟آیا بردگی هم مانند کشتن آنها بی رحمانه نیست؟؟نمی گویم هست.بلکه تنها سوال می کنم.اگر نیست خوب نشان دهید نیست.ولی شما گویا تنها به ثمرات آن نگاه می کنید و کاری ندارید که اصل قضیه انسانی هست یا نه؟مثلا می گویید که اگر آنها را واگذاریم فرزندانی پلید می آورند....خوب اینجا که شد، هدف وسیله را توجیه می کند.شما باید نشان دهید که وسیله و این روش غیر انسانی هست.نه اینکه اهداف و ثمرات نیکش را یاد کنید.مثال زدم.شما در مورد کشتن آنها راه را درست رفتید.کاری به هدف نداشتید.خود وسیله را نگاه کردید و گفتید بی رحمانه است...متوجه منظورم هستید؟؟؟
حالا شاید بگویید که روشی غیر این بردگی نیست.(حالا ثابت کردن این امر بماند)ازتان سوال می شود که خدای کریم و بخشنده چرا دنیا را به گونه ای خلق نکرد که روشی نیکو و انسانی جلوی پای مسلمانان باشد؟؟
باز تاکید می کنم من الان هدفم این نیست که بگویم بردگی و کنیز گرفتن و ازدواج با زن شوهر دار استباه هست یا نه...بیشتر دنبال جواب و توجیه معقول هستم.خودم نمی توانم با اطمینان روی عقیده ای خاص پافشاری کنم.

بسمه الحکیم

سلام علیکم

پارسا مهر;802387 نوشت:
می گویید که اگر آنها را واگذاریم فرزندانی پلید می آورند....خوب اینجا که شد، هدف وسیله را توجیه می کند

اهداف عالی،وسایل خوب را توجیه می کنند.مثلا شما می خواهید کنکور دکترا قبول شوید،

وسیله اش این است که مدتی سختی بکشید

آنجا هم،این کلام رایج را استفاده می کنید یا می روید سختیتان را می کشید؟

پارسا مهر;802387 نوشت:
شما باید نشان دهید که وسیله و این روش غیر انسانی هست.

خیر غیر انسانی نیست،شما باید نشان دهید که اصول انسانیّت چیست،بعد نتیجه بگیرید که این کار غیر انسانی بوده است

البته شرایط زمان را هم در نظر بگیرید و قوانین جنگ را.

پارسا مهر;802387 نوشت:
کاری به هدف نداشتید.خود وسیله را نگاه کردید و گفتید بی رحمانه است...متوجه منظورم هستید؟؟؟

خیر هدف را منظور نظر داشتیم،منتهی کشتن بی جهت انسانها بی رحمانه است،وگرنه شخص متجاوز را در هر مکتبی،الهی یا بشری

می کشند،رحم هم نمی کنند:ترحم بر پلنگ تیز دندان//جفاکاری بود بر گوسفندان

پارسا مهر;802387 نوشت:
ازتان سوال می شود که خدای کریم و بخشنده چرا دنیا را به گونه ای خلق نکرد که روشی نیکو و انسانی جلوی پای مسلمانان باشد؟؟

اثبات نظام احسن،مجالی دیگر می طلبد.

پارسا مهر;802387 نوشت:
بیشتر دنبال جواب و توجیه معقول هستم.

حضرتعالی بفرمائید چه می کردند بهتر بود؟

در مقام یک فرمانده تصمیم بگیرید(فرمانده ی مسلمان با لحاظ شریط جنگی در آن زمان)

حبیبه;802389 نوشت:
هداف عالی،وسایل خوب را توجیه می کنند.مثلا شما می خواهید کنکور دکترا قبول شوید،

وسیله اش این است که مدتی سختی بکشید

آنجا هم،این کلام رایج را استفاده می کنید یا می روید سختیتان را می کشید؟


عرض بنده این بود که هدف وسیله را توجیه نمی کند.اگر وسیله غیر اخلاقی و انسانی نباشد.هر چه هدف والا باشد، ما نباید سراغ آن وسیله و ورش برویم.مگر در جایی که مجبور بودیم.مثلا هدف توجیه نمی کند که ما دروغ بگوییم.ولی گاهی جان انسانی در خطر است و جان شخص بستگی به دروغ گفتن ما دارد.اینجا مجبوریم و به ناچار دروغ می گوییم.در مورد کنکور هم.سختی کشیدن که غیر اخلاقی و غیر انسانی نیست که حالا بخواهد توجیه شود یا نه....

حبیبه;802389 نوشت:
خیر غیر انسانی نیست،شما باید نشان دهید که اصول انسانیّت چیست،بعد نتیجه بگیرید که این کار غیر انسانی بوده است

البته شرایط زمان را هم در نظر بگیرید و قوانین جنگ را.


همانطور که عرض کردم.من روی نظری پافشاری ندارم.آنها که می گویند برده داری در اسلام به دور از انسانیت است باید بگویند که چرا برده داری را غیر انسانی می دانند.ولی شما هم که در پاسخ به منتقدان ادعا می کنید که به دلایلی برده داری غیر انسانی و غیر اخلاقی نیست.باید دلیل بیاورید.صرف گفتن اینکه برده داری فلان نتایج مثبت را دارد که برده داری را توجیه نمی کند.
هرچند من از استاد هادی یک مثال و مصداقی از جنگ خواستم.که به طور مثال ببنیم راهی جز ازدواج با زن شوهر دار هست یا نیست.
پس برده داری با اینکه هدف و نتایج چه می شود توجیه نمی شود.
حبیبه;802389 نوشت:
خیر هدف را منظور نظر داشتیم،منتهی کشتن بی جهت انسانها بی رحمانه است،وگرنه شخص متجاوز را در هر مکتبی،الهی یا بشری می کشند،رحم هم نمی کنند

یعنی شما می فرمایید که کشتن زنان و مردان به جای بردگی گرفن آنها حق آنها هست؟؟درست متوجه شدم؟یک مثال می زنید.مثلا آمریکا صلح را رعایت نکرد و به ما حمله کرد.در جواب ما به آمریکا حمله کردیم.کشتن زنان و مردان آمریکایی خالی از اشکال است؟
من دقیق متوجه منظورتان نشدم.

حبیبه;802389 نوشت:
حضرتعالی بفرمائید چه می کردند بهتر بود؟

در مقام یک فرمانده تصمیم بگیرید(فرمانده ی مسلمان با لحاظ شریط جنگی در آن زمان)


خوب من به شرایط نگاه می کنم و ادعا هم ندارم که نظرم حتما درست است.من از استاد هادی خواستم که یک مثال و مصداق بیاورند تا ببینیم که چه می کردیم بهتر بود.آیا اگر به آمریکا حمله کنیم.حق ماست که زن و بچه های آمریکایی به بردگی بگیریم؟؟؟در اینجا من می گویم قطعا خیر.می توانیم آنها را به حال خود وا گذاریم و با آگاهی دادن به آنها، آنها را از غفلت ها و اشتباهاتشان آگاه سازیم.

من از شما یک سوال می کنم.به نظر شما اگر امامان ما دست به نیرنگ و دوز و کلک می زدند نمی توانستند که دشمن را در نطفه خفه و نابود کنند و از بسیاری از جنایات و فتنه ها و دشمنی ها جلوگیری کنند؟؟اگر بلی چرا اینکار را نکردند؟؟

حبیبه;802389 نوشت:
اصول انسانیّت چیست،بعد نتیجه بگیرید که این کار غیر انسانی بوده است

نکاتی در این مورد.بالاخره یک سری اصول انسانی هست که بین ما فطری و بدیهی هست.حالا من نمی دانم دقیق از کجا و چگونه بگویم.ولی انسان آزد است و نباید در بند قرار بگیرد.نباید شرفش پایمال شود.آیا بردگی آزادی و شرافت برده را زیر سوال نمی برد؟

با سلام
در اینجا چند نکته مههم مطرح است
1:در مورد قانون اسلام باید بگویم درست است ازادی اسیر به نوعی کمک به قوای دشمن میکند ولی اینکه بگوییم چون انها اسیر اسلام هستند پس ازدواج انها باطل هست از نظر بنده درست نیست
چون انها یا باید قانون اسلام را قبول داشته باشند که در این صورت با قوای اسلام وارد جنگ نمیشدند یا قبول ندارن! وقتی قبول ندارند پس این حکم برای انها نیست برای مسلمانان است پس مسلمانان برای زنان اسیر احساس مالکیت دارد ! حقوق انسانی ان اسیر چه میشود ؟ پس علاقه و... چه میشود ؟ ایا این با تجاوز جنسی فرقی دارد ؟؟
اگر فلان حکومتی به فلان سرزمین اسلامی حمله کند و زنهارا برای لشکر خود بگیرد اولین چیزی که میگوییم این است که کار انسانی نیست !! حالا ان لشکر دشمن بگوید در دین ما این کار جایز است ایا این توجیح رفتار برای ما میشود ؟ و ما باید بگوییم چشم قبول است و انسانی ؟

2: در مینه کنیز در اسلام گفته شده بنا بر روایت شما میتوانید بر ازدواج انها دخالت کنید! من روایاتی دیده ام که مالک میتواند ازواج کنیز را لغو کند و یا باه حرف او باشد !! ایا این انسانی است ؟

3:مگر شراب خواری در اول اسلام عرف نبود ؟ مگر پول سودی عرف نبود؟ چرا انها به مرور از عرف جامعه زمانه حدف شد و رد گردید ولی کنیز داری خیر ؟

بسمه الحکم العدل

پارسا مهر;802393 نوشت:
عرض بنده این بود که هدف وسیله را توجیه نمی کند.اگر وسیله غیر اخلاقی و انسانی نباشد.

بنده هم عرض کردم وسیله ای خوب برای اهدافی عالی.

جنگ در اسلام مطابق اندیشه ی توحیدی و مبانی اعتقادی این مکتب است(حسن فاعلی)وسایلی هم که از ان استفاده می شود

طبق دستور همان مکتب(حسن فعلی) و هر دو باید در چهارچوب دین باشند.جهاد در راه خدا با نیّت زیاده خواهی و ظلم و تجاوز نیست

بلکه برای رهایی مردم از شرک و کفر و بدعتهایی است که اسیر آنند،حال اگر این دین بخواهد اسیر کفر و شرک را

نجات داده و از این اسارت باطنی به آن اسارت ظاهری رها کند،غیر انسانی است؟

(ضمن اینکه این حکم راجع به کافر محارب است)و بعلاوه ی اینکه جنگها بیشتر جهاد دفاعی بوده اند.

ما در تحلیلهایمان باید ابتدا ببینیم اصل دین برای چیست؟ برای کیست؟

دنیا را باید با آخرت و در طول آن تفسیر و تحلیل کرد.بله اگر فقط دنیا باشد و حوادث آن اسارت

و بردگی شرّ محسوب می شود ولی موضوع این است که این زنها بعد از اسارت و با ورود به

جامعه ی دینی این فرصت و امکان را داشتند که از کفر و شرک رهایی یابند.

پارسا مهر;802393 نوشت:
ولی شما هم که در پاسخ به منتقدان ادعا می کنید که به دلایلی برده داری غیر انسانی و غیر اخلاقی نیست.

بنده بحثی با حضرتعالی در خصوص اصل برده داری نداشتم.

پارسا مهر;802393 نوشت:
یعنی شما می فرمایید که کشتن زنان و مردان به جای بردگی گرفن آنها حق آنها هست؟؟درست متوجه شدم؟

خیر،متأسفانه اشتباه متوجه شدید،عرض بنده این بود که نمی شود افراد را بی جهت کشت

و لی اگر دشمن متجاوز باشد،وضع فرق می کند البته اگر اسیر شدند دیگر اصول رفتار با اسیر

را هم در دین داریم:"با اسیر کن مدارا"

پارسا مهر;802393 نوشت:
من از شما یک سوال می کنم.به نظر شما اگر امامان ما دست به نیرنگ و دوز و کلک می زدند نمی توانستند که دشمن را در نطفه خفه و نابود کنند و از بسیاری از جنایات و فتنه ها و دشمنی ها جلوگیری کنند؟؟اگر بلی چرا اینکار را نکردند؟؟

در جنگ این اسمش دوز و کلک نیست بلکه تاکتیک جنگی است و در جنگهای صدر اسلام هم بوده است

حتی جاسوسی که در دین منهی عنه است در جنگ حکم دیگری پیدا می کند.

البه تا منظور شما از دوز و کلک چه باشد.

حبیبه;802417 نوشت:
نده هم عرض کردم وسیله ای خوب برای اهدافی عالی.

جنگ در اسلام مطابق اندیشه ی توحیدی و مبانی اعتقادی این مکتب است(حسن فاعلی)وسایلی هم که از ان استفاده می شود

طبق دستور همان مکتب(حسن فعلی) و هر دو باید در چهارچوب دین باشند.جهاد در راه خدا با نیّت زیاده خواهی و ظلم و تجاوز نیست

بلکه برای رهایی مردم از شرک و کفر و بدعتهایی است که اسیر آنند،حال اگر این دین بخواهد اسیر کفر و شرک را،نجات داده و از این اسارت

باطنی به آن اسارت ظاهری رها کند،غیر انسانی است؟(ضمن اینکه این حکم راجع به کافر محارب است)

ما در تحلیلهایمان باید ابتدا ببینیم اصل دین برای چیست؟ برای کیست؟

دنیا را باید با آخرت و در طول آن تفسیر و تحلیل کرد.بله اگر فقط دنیا باشد و حوادث آن اسارت و بردگی شرّ محسوب می شود

ولی موضوع این است که این زنها بعد از اسارت و با ورود به جامعه ی دینی این فرصت و امکان را داشتند که از کفر و شرک رهایی

یابند.


گویا سوء تفاهم شد.من با اصل جنگ که مخالفتی ندارم.من با اصل برده داری مشکل یا شبهه دارم.برده داری را وسیله ای می بینم که به نظر غیر انسانی هست.همانطور که استاد هادی گفتند کشتن تمام اسرا بی رحمانه هست.
اصلا اینها ا کنار بگذاریم.ما وقتی به کشوری حمله می کنیم.طبیعتا همه مردانشان که کشته نمی شوند.در آن کشور هم مرد است و هم زن.حالا شما می فرمایید که ما بچه ها و زنان و مردانشان را حق داریم به بردگی و کنیزی بگیریم.و با زنان شوهر دار ازدواج کنیم.بنده می گویم این روش بردگی به نظر انسانی نیست.بسیاری از زنان و مردان و حتی سربازان، تحت تاثیر سخنان حکومت و تصور های نادرست مکن است که وارد جنگ شده باشند.ما بدون آنکه آزادی وشرافت آنها را پایمال کنیم.آنها را در کشور خودشان و در خانه های خودشان مستقر می کنیم.تا به زندگی طبیعی خود ادامه بدهند.نها حکومت تحت سلطه و تحت کنترل خودمان بر آنها مستقر می کنیم و با تبلیغ و تربیت کودکانشان و زنان و مردانشان، رفته رفته آنها را آگاه و بیدار می کنیم.این روشی که من عرض کردم چه اشکالاتی دارد؟؟
و بعد گویا از نظر شما بردگی و کنیزی تنها در زمان قدیم و دوران پیامبر اجازه و جواز داشته.!ولی همین حالا هم ما به آمریکا به فرض حمله کنیم.قرآن این جواز را داده که مردان و زنان و بچگان آمریکایی را به بردگی کشاند و با زنان شوهر دارشان ازدواج کنیم.به نظرتان این روش اسلام فارق از هدفی که دنبال می کند.انسانی است؟آیا انسانی است که ما زنان آمریکایی را به کنیزی بگیریم و اختیار زندگیشان را بدست بگیریم؟؟

پارسا مهر;802419 نوشت:
در آن کشور هم مرد است و هم زن.حالا شما می فرمایید که ما بچه ها و زنان و مردانشان را حق داریم به بردگی و کنیزی بگیریم

این چیزها تابع شرایط جنگ و خاص است.اسلام هم دستور نداده

باید با زنان اسیر ازدواج کنید بلکه موضوع جواز ازدواج است،که البته در مورد

ازدواج با مشرکه باید از اساتید بخش احکام به طور دقیق نظر علمای شیعه را پرسید.

ضمن اینکه شما فرمودید به دنبال یک پاسخ معقول و منطقی هستید،پس نمی توانید

با چنین امری، احساسی برخورد کنید،و زن و بچه را کنار هم بگذارید تا جنبه ی احساسی

آن مضاعف شود(در ذهنتان)البته بنده نمی دانم این حکمِ جواز تابع زمان هم هست یا نه،

ولی می دانم حکم حق حکیمانه است و نمی توان به امور دنیا جدای از آخرت نگاه کرد.

پارسا مهر;802374 نوشت:
شما فرمودید که برده داری قبل از اسلام مرسوم بوده...خوب ببخشید که چه؟؟آیا دلیل می شود که این رفتار اسلام را انسانی بنامیم؟؟یعنی اگر قرآن می گفت شراب خوردن خالی از اشکال است.شما می فرمودید که پیش از اسلام هم شراب خوردن مرسوم بوده؟؟

با سلام

دوست محترم طبق فرمایش آیه شریفه ازدواج با زنان شوهر دار حرام است مگر زنانی که در جنگ اسیر می شوند، اگر دقت بفرمایید در پاسخ عرض کردیم که زنانی که به اسارت گرفته می شوند، شوهردار محسوب نمی شوند چون به محض اسارت آنان، نکاح شوهران قبلی کافرشان لغو می گردد، در حقیقت اسلام، اسارت زنان شوهردار را به منزله طلاق از شوهران کافرشان می داند .
در این تاپیک قصد نداریم در ارتباط با برده و برده داری در اسلام بحث کنیم در این ارتباط لینک زیر را ملاحظه فرمایید:
http://www.askdin.com/showthread.php?p=802319#post802319


پارسا مهر;802376 نوشت:
داستان روشن است.زن شوهر دارد.اسلام می گوید شما می توانی با این زن شوهر دار ازدواج کنی

اسیر جنگی به محض اسارتشان، از شوهر کافر قبلی جدا می شوند نکاحشان لغو می گردد.

هادی;802453 نوشت:
دوست محترم طبق فرمایش آیه شریفه ازدواج با زنان شوهر دار حرام است مگر زنانی که در جنگ اسیر می شوند، اگر دقت بفرمایید در پاسخ عرض کردیم که زنانی که به اسارت گرفته می شوند، شوهردار محسوب نمی شوند چون به محض اسارت آنان، نکاح شوهران قبلی کافرشان لغو می گردد، در حقیقت اسلام، اسارت زنان شوهردار را به منزله طلاق از شوهران کافرشان می داند .

سلام مجدد...
خوب ازدواج یک امر رسمی و سندی هست در جای خود.یک پیوند عاطفی و انسانی هم بین یک زن و مرد هست.شما می فرمایید که زن در جنگ اسیر شد، خود به خود آن پیوند زناشویی لغو می شود؟؟چگونه:Gig:
آن زن اسیر شده شوهر دارد.شوهرش نمرده.زنده است.در ذهن و قلب زن قرار دارد.زن مایل است همچنان همسر شوهرش باشد.بعد شما می فرمایید که خیر...زن به اسارت در آمد، نکاح با شوهر قبلی لغو می گردد؟؟
این لغو یک نظر شخصی شماست.به هر حال در رسم و آئین و قلب و ذهن و...زن شوهر دارد...
یک سوال.یک زن شوهر دارد.چگونه با این زن ازدواج صورت پذیرد که آنوقت بتوانیم بگوییم که با یک زن شوهر دار ازدواج شده؟؟به این سوال ممنون می شوم پاسخ دهید.

باز در مورد آیه من خیلی نمی تواند نظر کارشناسی بدهم.فقط از ترجمه آیه اینطور بر می آید که ازدواج با زن شوهر دار حرام است مگر آن زن شوهر داری که به اسارت یا بردگی در آمده باشند.
این ترجمه آیه:
و ( نیز بر شما حرام شد ) زنان شوهردار جز آنهایی که ( در جنگ از زنان کفار ) به بردگی شما درآمده اند

راستی آن پست هایی که فکر می کنید خارج از موضوع است.پس لطفا حذف کنید.و از شما عذر می خواهم.

هادی;802310 نوشت:
ازدواج با اسیر جنگی (زنان شوهر دار) در اسلام

چه عنوانی برای تاپیک گذاشتید!
ازدواج که خوبه مبارکه ان شا الله

ولی در آیه ملک یمین دیده میشه.

موفق باشید.

پارسا مهر;802460 نوشت:
خوب ازدواج یک امر رسمی و سندی هست در جای خود.یک پیوند عاطفی و انسانی هم بین یک زن و مرد هست.شما می فرمایید که زن در جنگ اسیر شد، خود به خود آن پیوند زناشویی لغو می شود؟؟چگونه
آن زن اسیر شده شوهر دارد.شوهرش نمرده.زنده است.در ذهن و قلب زن قرار دارد.زن مایل است همچنان همسر شوهرش باشد.بعد شما می فرمایید که خیر...زن به اسارت در آمد، نکاح با شوهر قبلی لغو می گردد؟؟

سلام علیکم
ببینید سخن ما در مورد زنانی است علی رغم زن بودنشان در جنگ علیه مسلمین شرکت می کنند و به اسارت مسلمانان در می آیند؛ زن، اسیر جنگی است او کسی است که برای کشتن مسلمانان در جنگ شرکت کرده است شما انتظار دارید چنین زنی محترمانه به دامان خانواده برگردانده شود؟
فراموش نفرمایید او اسیر جنگی است؛ هیچ عقل سلیم و هیچ دین، مکتب و قانونی در هیچ زمانی اجازه‌ی آزادی بی‌قید و شرط آنان را نداده است، بلکه هر کشوری برای برخورد با آنان برنامه‌ی خاصّی داشته است. باید دید بهترین روش برخورد چه روشی است. برای جلوگیری از پیوستن مجدد آنان به جبهه‌ی دشمن یا باید همه‌ی آن‌ها را می‌کشتند که کار بسیار بی‌رحمانه‌ای بود و با روح اسلام ناسازگار بود و اسلام هرگز چنین اجازه‌ای را نمی‌داده است. از سویی دیگر زندانی و حبس کردن همه‌ی آنان نیز علاوه بر این که روش درستی نبود، با توجه به عدم وجود حداقل امکانات در آن زمان، ممکن هم نبود.

هم‌چنین به کار گرفتن آن‌ها در معادن و مزارع، بدون این که از حقّ استفاده از غرایز جنسی برخوردار باشند، عواقب خطرناکی از جمله رواج فحشا در بین آن‌ها را به دنبال داشت. پس باید برای نگه‌داری و اداره کردن زندگی و تأمین نیازمندی‌ها و آموزش و تربیت دینی همه‌ی اسیران، به خصوص زنان چاره‌ای اندیشیده شود تا نه تنها عواقب سوئی برای آنان و جامعه در پی نداشته باشد، بلکه با اسلام آشنا شده و با مسلمان شدن، آزاد شده و به تبلیغ و تقویت جبهه‌ی اسلام بپردازند.
...

پارسا مهر;802460 نوشت:
یک سوال.یک زن شوهر دارد.چگونه با این زن ازدواج صورت پذیرد که آنوقت بتوانیم بگوییم که با یک زن شوهر دار ازدواج شده؟؟به این سوال ممنون می شوم پاسخ دهید.

ازدواج با زن شوهردار حرام است، منتهی بر اساس آنچه گفته شد اسیر جنگی به محض اسارت نکاحش لغو می گردد لذا بی شوهر محسوب می گردد . درست همانند زن کافره ای که به محض مسلمان شدن از شوهر کافرش جدا می گردد ...

هادی;802969 نوشت:
سخن ما در مورد زنانی است علی رغم زن بودنشان در جنگ علیه مسلمین شرکت می کنند و به اسارت مسلمانان در می آیند

سلام...خوب من نمی دانستم که تنها زنانی اینجا مطرح هستند که در جنگ علیه مسلمین شرکت کرده اند.خوب در اینجا به نظر اوضاع منطقی تر است.شما مطئنید که زنان دیگر آزادند؟؟مثلا اگر کشوری اسلامی به یک سرزمین به دلایلی حمله می کند...زنان آن سرزمین شامل حال زنانی که شما بدان ها اشاره کردید نمی شوند؟؟اگر اینطور است.برایم جای سوال است که پس چرا اصلا آیه ای در باب این زنان مطرح شده.این زنان بسیار کم و محدود و چه بسا انگشت شمار باشند.یک دستور یا روایت از جانب پیامبر هم کافی بود.چرا این دستور از زبان قرآن مطرح شده؟؟همانطور که مثلا چگونه نماز خاندن در قرآن نیامده این دستور هم در قرآن می توانست که نیاید و بهانه و مورد سوء استفاده افرادی به ظاهر مسلمان در نیاید.چون با توجه به آن نکته ای که شما بدان اشاره کردید این قانون زنان بسیار معدودی را مورد اشاره قرار داده.حالا چی بشه که زنی علی رغم زن بودن در جنگ علیه مسلمین شرکت کند!!!!(که آنها را هم می توان از بین برد)خلاصه من کمی تعجب کردم...کمی بیشتر در مورد شرایط زنانی که مورد اشاره قرآن هستند توضیح دهید ممنون می شوم.هرچند فکر می کنم که اگر تنها این زنانی که شما بدان اشاره کردید هم مورد اشاره قرآن باشد، باز شبهاتی باقی می ماند.ولی باز اوضاع منطقی تر به نظر می رسد و من دیگر حرفی ندارم.

پارسا مهر;802973 نوشت:
سلام...خوب من نمی دانستم که تنها زنانی اینجا مطرح هستند که در جنگ علیه مسلمین شرکت کرده اند.خوب در اینجا به نظر اوضاع منطقی تر است.شما مطئنید که زنان دیگر آزادند؟؟مثلا اگر کشوری اسلامی به یک سرزمین به دلایلی حمله می کند...زنان آن سرزمین شامل حال زنانی که شما بدان ها اشاره کردید نمی شوند؟؟

سلام علیکم

بله زن مسلمان به هیچ عنوان به کنیزی گرفته نمی شود این حکم فقط در مورد کفّار حربی است، اگر زن مسلمان اسیر شود این احکام شامل حال وی نمی شود .
مطلب دیگری که در این مورد وجود دارد این است که زن کافره نمی تواندبه عقد مرد مسلمان در بیاید؛ لذا برای اینکه مرد مسلمان با زن کافره اسیر ازدواج کند باید مسلمان شود در این صورت به محض مسلمان شدن از شوهر کافر خود جدا می شود، اگر مسلمان نشد مرد نمی تواند با وی ازدواج کند.
در ارتباط با سوالی که مطرح کردید، با توج به اینکه پرداختن به این موضوع موجب انحراف بحث می شود اجازه فرمایید در تاپیک دیگری به این موضوع پرداخته شود .

با تشکر

هادی;803211 نوشت:
مطلب دیگری که در این مورد وجود دارد این است که زن کافره نمی تواندبه عقد مرد مسلمان در بیاید؛ لذا برای اینکه مرد مسلمان با زن کافره اسیر ازدواج کند باید مسلمان شود در این صورت به محض مسلمان شدن از شوهر کافر خود جدا می شود، اگر مسلمان نشد مرد نمی تواند با وی ازدواج کند.

سلام
خوب شاید زن کافری نخواست مسلمان شود به زور هم که نمیشود مسلمانش کرد اون وقت حکمش چیه ؟
باهاش که ازدواج نمیکنن تا ابد هم که نمیشه بعنوان اسیر جنگی اون رو نگه داشت اون وقت حکم چیه ؟

شبـنم;803221 نوشت:
سلام
خوب شاید زن کافری نخواست مسلمان شود به زور هم که نمیشود مسلمانش کرد اون وقت حکمش چیه ؟
باهاش که ازدواج نمیکنن تا ابد هم که نمیشه بعنوان اسیر جنگی اون رو نگه داشت اون وقت حکم چیه ؟

سلام علیکم

البته این سوال فقهی است و باید کارشناسان فقهی پاسخ بدهند؛ تا جایی که بنده می دانم اگر حاضر به پذیرش اسلام نشد به عنوان کنیز به سایر کفار فروخته می شد ، البته باید در فروش دقت می کردند و به کفار غیر حربی می فروختند که دوباره مشکلی ایجاد نشود.

حبیبه;802385 نوشت:
دلیل دیگری را هم می شود به موردی که حضرتعالی فرمودید اضافه نمود:

"......وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا"اگر آنها را واگذاری جز فرزندانی پلید و کافر به دنیا نخواهند آورد.

باز گرداندن این زنان باعث ازدیاد جمعیّت کفار می شد و مسلما این موضوع برای جامعه ی نو پای مسلمان مهم بوده است.

مواردی که استاد از منابعی مثل تفسیر نمونه و ... فرمودن که دلیل نبود. یک دلیل ولی بدون خدشه کافی است تا برای رفتار اشتباهی هزار مطلب کذایی ردیف کرد.

موردی که شما میگید برای آزاد نکردن اسیر هست ولی موضوع اینجا تمتع جنسی از کنیز هست.

مثل این که داعش بیادزنان متدین ما رو جدا کنه ببره زنان مسلمان از این موضوع و تقسیم شدن بین نیروهای داعش یا هر قوم دیگه ای برای تمتع جنسی وحشت دارن.

استدلال ما (طبق استدلالی که استاد از تفسیر نمونه آوردن) یا داعش اینجا این هست که اون زنان نیاز جنسی دارن اولا در این صورت بهتره به نظر خود اون زنان توجه کنیم که آیا تجاوز برای اونها مهمتر از نیازهای جنسیشونه؟ برای مثال از زنان اطراف خودتون بپرسید.

دوما: در این صورت یک مرد که از قاتلین اعضای خانواده فرد هست برای رفع نیازهای جنسی اون زن کافیه. نیازی به وجود احکامی مثل تحلیل که میشه اون کنیز رو به دیگرانی هم هدیه کرد نیست.

دوستان وضع خراب تر از این حرف هاست .

شما یک گروه مسلمان هستید که تصور میکنید هر آنچه می گویید حق است . سپس با یک گروه دیگر برخورد می کنید که مثل شما فکر نمی کنند پس شمشیر می کشید و سعی میکنید آن ها را بکشید ! طبق فقه شیعیان :
از حربی غیر اهل کتاب، جز اسلام پذیرفته نیست و در صورت خودداری از آن،جهاد با او با وجود شرایط آن واجب است.(جواهر الکلام ج۲۱، ص۴۶. و جواهر الکلام ج۲۱، ص۲۳۱. )

کافر حربی کیست ؟
کفار دو گروه‌اند:
۱ - اهل کتاب (کتابی)
۲ - غیر اهل کتاب.
اهل کتاب نیز به ذمی (اهل ذمه) و غیر ذمی تقسیم می‌شوند.
اهل ذمه نیز یا پایبند به پیمان ذمه هستند یا آن را نقض کرده‌اند.تعریف کافر حربی : بر همه کفار جز اهل ذمه که پایبند به پیمان خویش هستند، عنوان اهل حرب یا حربی اطلاق می‌گردد؛ خواه در حال جنگ با مسلمانان باشند یا نباشند.
http://www.wikifeqh.ir/اهل_حرب

یعنی جز مسیحیان و یهودیان و احتمالا زرتشتیان با هر شخص دیگری که در این کره زندگی می کند ، اگر به دین سراسر نورانیت اسلام نگراید ؛ باید جنگید .

ببینیم این دین رحمانی با همسران و کودکان کفار چه میکند:
اسیران زن و کودک اهل حرب به بردگی گرفته، و مردان بالغ آنان پیش از خاموش شدن شعله جنگ، کشته می‌شوند و پس از آن به قول مشهور، امام علیه‌السلام در آزاد کردن یا به بردگی گرفتن آنان مخیر است.(جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۲۲-۱۲۶. )

و سرانجام اموال کفار :
اموال منقول یا غیر منقولی که مسلمانان درنبرد با اهل حرب به دست می‌آورند، در صورتی که جنگ به اذن امام علیه‌السلام بوده،غنیمت آنان است و اگر بدون اذن بوده، از آن امام علیه‌السلام است( جواهر الکلام، ج۲۴، ص۲۲۹. )

اما آنچه که به موضوع تاپیک مربوط است .
فرض کنیم شما یک زن و همسر یک آمریکایی آتئیست هستید و چهار فرزند دارید . اگر یک حکومت اسلامی آنقدر قوی شود به شما حمله خواهد کرد و همسر شما اگر خوش شانس باشد به بردگی گرفته خواهد شد و شما را به کنیزی . سپس آن مسلمانی که شما را تصاحب کرده ؛ چه شما رضایت داشته باشید و چه نه با وجود اینکه شما 4 پسر و دختر دارید از شما کام می برد . حتی می تواند جلوی آن 4 برده این کار را کند . http://porseman.org/q/show.aspx?id=97696 >
------------------------------------

yalda solimani;802344 نوشت:
اگر جوياي حق هستيد مي گوييم

سلام بر شما خانوم یلدا سلیمانی .
من جویای حقم . جستجوگر حقیقتم . گفتم آنچه که در دل داشتم . نوبت شماست .
بسم الله ؛ بفرمایید .

هادی;803211 نوشت:
سلام علیکم
بله زن مسلمان به هیچ عنوان به کنیزی گرفته نمی شود این حکم فقط در مورد کفّار حربی است، اگر زن مسلمان اسیر شود این احکام شامل حال وی نمی شود .
مطلب دیگری که در این مورد وجود دارد این است که زن کافره نمی تواندبه عقد مرد مسلمان در بیاید؛ لذا برای اینکه مرد مسلمان با زن کافره اسیر ازدواج کند باید مسلمان شود در این صورت به محض مسلمان شدن از شوهر کافر خود جدا می شود، اگر مسلمان نشد مرد نمی تواند با وی ازدواج کند.
در ارتباط با سوالی که مطرح کردید، با توج به اینکه پرداختن به این موضوع موجب انحراف بحث می شود اجازه فرمایید در تاپیک دیگری به این موضوع پرداخته شود .
با تشکر

سلام استاد.شما طوری در پست پیش بدین گونه سخن گفتید:

هادی;802969 نوشت:
ببینید سخن ما در مورد زنانی است علی رغم زن بودنشان در جنگ علیه مسلمین شرکت می کنند و به اسارت مسلمانان در می آیند؛

شما به گونه ای سخن گفتید که من احساس کردم منظورتان زنانی است که علی رغم زن بودنشان شمشیر بدست می گیرند و می جنگند یا مثلا جاسوسی و فرمانده ای هستند...ولی با پست بعدیتان و پست جناب پرسشگر اینطور می توان فهمید که آن زنی که مسلمان نیست و مثلا آئین بودا را پذیرفته و در یک خانه در در فلان روستا هست و اصلا در جنگ هم شرکت نکرده و شمشیر نکشیده هم شامل زنان اسیر جنگی می شود.درست فهمیدم؟من کمی گیج شدم...خواهشن دقیقا روشن کنید که چه زنانی شامل حال آن آیه می شوند.مرسی
بعد یک سوال... طبیعتا در این مواقع زن حق انتخابی ندارد.درست است؟زن گفت من نمی خوام به ازدواج تو در بیایم و نمی خوام به من تجاور کنی و ....از این حرفا نداریم...درست است؟؟در این مورد هم کمی توضیح دهید.مرسی

تکاپوگر;803352 نوشت:

سلام بر شما خانوم یلدا سلیمانی .
من جویای حقم . جستجوگر حقیقتم . گفتم آنچه که در دل داشتم . نوبت شماست .
بسم الله ؛ بفرمایید .

سلام و درود خدا بر شما جناب تکاپوگر

در پاسخ به این پرسش عرض می‌شود:
قرآن کریم در سوره نساء، از آیات 22 تا 24 درباره زنانی که ازدواج با آن‌ها حرام است می‌پردازد. در آیه 24 می‌فرماید: «وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَکَتْ أَيْمانُکُمْ، و زنان شوهردار (بر شما حرام شده‌اند) مگر زنانی که (آنان را در جنگ دینی مسلمانان با کافران) اسیر کرده باشید، که برای شما حلال می‌باشند». خداوند متعال در این آیه می‌فرماید ازدواج با زنان شوهر‌دار بر شما حرام است مگر زنانی که در جنگ اسیر شده باشند. در حقیقت این استثنا می‌خواهد بفرماید زنانی که در جنگ با مسلمانان شرکت کرده‌اند، در صورت اسیر شدن، نکاح شوهران کافرشان لغو می‌گردد، و در حقیقت اسیر شدن به منزله‌ی طلاق از شوهران کافرشان می‌باشد؛ لذا اسلام اجازه می‌دهد بعد از تمام شدن عدّه‌ی آن‌ها، با آنان ازدواج کنند و یا همچون یک کنیز با آنان رفتار شود.

yalda solimani;803503 نوشت:
سلام و درود خدا بر شما جناب تکاپوگر

در پاسخ به این پرسش عرض می‌شود:
قرآن کریم در سوره نساء، از آیات 22 تا 24 درباره زنانی که ازدواج با آن‌ها حرام است می‌پردازد. در آیه 24 می‌فرماید: «وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَکَتْ أَيْمانُکُمْ، و زنان شوهردار (بر شما حرام شده‌اند) مگر زنانی که (آنان را در جنگ دینی مسلمانان با کافران) اسیر کرده باشید، که برای شما حلال می‌باشند». خداوند متعال در این آیه می‌فرماید ازدواج با زنان شوهر‌دار بر شما حرام است مگر زنانی که در جنگ اسیر شده باشند. در حقیقت این استثنا می‌خواهد بفرماید زنانی که در جنگ با مسلمانان شرکت کرده‌اند، در صورت اسیر شدن، نکاح شوهران کافرشان لغو می‌گردد، و در حقیقت اسیر شدن به منزله‌ی طلاق از شوهران کافرشان می‌باشد؛ لذا اسلام اجازه می‌دهد بعد از تمام شدن عدّه‌ی آن‌ها، با آنان ازدواج کنند و یا همچون یک کنیز با آنان رفتار شود.


1 . زنان جنگی یعنی همسران کسانی که شوهرانشان با اسلام در جنگ باشند و مسلمانان جز با کافرانی که با آنها پیمان دارند با باقی در حال جنگند .

2 . جهاد مسلمانان حالت دفاعی ندارد ؛ بلکه تهاجمی است . یعنی شما یک گروه کافرید که با مسلمانان کاری ندارید و مشغول کشاورزی هستید اما مسلمانان به خودشان این حق را می دهند تا به شهر شما حمله کنند؛ مردانتان را بکشند و زنانتان را بعد از نگه داشتن عده وادار به ازدواج یا کنیزی کنند . حتی ممکن است شوهرتان زنده باشد و آن زن علاقه مند به همسر و فرزندانش باشد اما مسلمان به خودش این حق را می دهد که به او تجاوز کند .

3 . اگر فرض کنیم من اشتباه میکنم و کافر حربی آن چیزی نیست که من میگویم و تنها به کسانی اطلاق می شود که با مسلمانان در حال جنگند و آنها اول جنگ را شروع کردند باید توجه داشت که کمتر زنی شمشیر به دست میگیرد.
باید خیلی دقت کنیم که در 1400 سال پیش زنان حق نفس کشیدن هم نداشتند چه برسد به شروع جنگ . بنابراین علت شروع جنگ هم نمی تواند زن کافر باشد بلکه خود مردان کافرند.
تنها نقش زن کافر کمک به همسر کافرش است که مثلا زره او را آماده کند ؛ زخم های او را پانسمان کند ؛ غذای او و لشکر را آماده کند.اما با این وجود مسلمان او را به کنیزی می گیرد . البته لطف میکند و تجاوزش را نگه می دارد بعد از تمام شدن عده .
یعنی از نظر داعشیان ؛ همسران شهدای حرم ما کافر حربی اند چون برای همسرشان قورمه سبزی می پختند .
البته از آنجا که آنها به بندهای 1 و 2 اعتقاد دارند ؛ از نظر آن ها تمام زنان عالم کافر حربی اند و تجاوز به آنان شرعی است . البته با مدارک ثابت می شود که اسلام ناب هم همین را می گوید .

همانطور که خانم یلدا سلیمانی به درستی اشاره کردند مسلمانان اسارت زن را در حکم طلاق محسوب میکنند. بعد این مطلقه ها را از نظر جنسی رها نمیکنند. و فقط حبس کنند یا در خانه کار کنند ولی تعرض نشوند. حتی ازدواج تحمیلی هم در کار نیست. ملک یمین اند. طبق آیه ما ملکت ایمانکم ملک یمین هستند با ازدواج فرق دارد اصولا اسلام چهار روش برای مسائل جنسی دارد ازدواج که دو نوع دائم و موقت تعریف کرده اند و ملک یمین که دو نوع ملکیت و یا استفاده تحلیلی هست.

شاید نقل این روایت از کتب معتبر اهل سنت...خالی از لطف نباشه...به نقل از صحیح مسلم

فروز;803515 نوشت:
همانطور که خانم یلدا سلیمانی به درستی اشاره کردند مسلمانان اسارت زن را در حکم طلاق محسوب میکنند. بعد این مطلقه ها را از نظر جنسی رها نمیکنند. و فقط حبس کنند یا در خانه کار کنند ولی تعرض نشوند. حتی ازدواج تحمیلی هم در کار نیست. ملک یمین اند. طبق آیه ما ملکت ایمانکم ملک یمین هستند با ازدواج فرق دارد اصولا اسلام چهار روش برای مسائل جنسی دارد ازدواج که دو نوع دائم و موقت تعریف کرده اند و ملک یمین که دو نوع ملکیت و یا استفاده تحلیلی هست.

من کاملا متوجه نشدم که منظورتان چیست اما اگر میخواستید بگویید که استفاده جنسی از ملک یمین جایز نیست باید گفت :

جواز هر نوع استمتاع مشروع
از آیه دوم، جواز هر گونه لذت بردن جنسی از زوجه و کنیز- مگر موارد استثناء مانند نزدیکی در حال حیض که حرام است- استفاده شده است.

منبع : http://www.wikifeqh.ir/%D8%A2%DB%8C%D9%87_%D9%85%D9%84%DA%A9_%DB%8C%D9%85%DB%8C%D9%86

تکاپوگر;803530 نوشت:
من کاملا متوجه نشدم که منظورتان چیست اما اگر میخواستید بگویید که استفاده جنسی از ملک یمین جایز نیست باید گفت :

جواز هر نوع استمتاع مشروع
از آیه دوم، جواز هر گونه لذت بردن جنسی از زوجه و کنیز- مگر موارد استثناء مانند نزدیکی در حال حیض که حرام است- استفاده شده است.

منبع : http://www.wikifeqh.ir/%D8%A2%DB%8C%...85%DB%8C%D9%86

دقیقا همینطور است

تکاپوگر;803511 نوشت:
1 . زنان جنگی یعنی همسران کسانی که شوهرانشان با اسلام در جنگ باشند و مسلمانان جز با کافرانی که با آنها پیمان دارند با باقی در حال جنگند .

2 . جهاد مسلمانان حالت دفاعی ندارد ؛ بلکه تهاجمی است . یعنی شما یک گروه کافرید که با مسلمانان کاری ندارید و مشغول کشاورزی هستید اما مسلمانان به خودشان این حق را می دهند تا به شهر شما حمله کنند؛ مردانتان را بکشند و زنانتان را بعد از نگه داشتن عده وادار به ازدواج یا کنیزی کنند . حتی ممکن است شوهرتان زنده باشد و آن زن علاقه مند به همسر و فرزندانش باشد اما مسلمان به خودش این حق را می دهد که به او تجاوز کند .

3 . اگر فرض کنیم من اشتباه میکنم و کافر حربی آن چیزی نیست که من میگویم و تنها به کسانی اطلاق می شود که با مسلمانان در حال جنگند و آنها اول جنگ را شروع کردند باید توجه داشت که کمتر زنی شمشیر به دست میگیرد.
باید خیلی دقت کنیم که در 1400 سال پیش زنان حق نفس کشیدن هم نداشتند چه برسد به شروع جنگ . بنابراین علت شروع جنگ هم نمی تواند زن کافر باشد بلکه خود مردان کافرند.
تنها نقش زن کافر کمک به همسر کافرش است که مثلا زره او را آماده کند ؛ زخم های او را پانسمان کند ؛ غذای او و لشکر را آماده کند.اما با این وجود مسلمان او را به کنیزی می گیرد . البته لطف میکند و تجاوزش را نگه می دارد بعد از تمام شدن عده .
یعنی از نظر داعشیان ؛ همسران شهدای حرم ما کافر حربی اند چون برای همسرشان قورمه سبزی می پختند .
البته از آنجا که آنها به بندهای 1 و 2 اعتقاد دارند ؛ از نظر آن ها تمام زنان عالم کافر حربی اند و تجاوز به آنان شرعی است . البته با مدارک ثابت می شود که اسلام ناب هم همین را می گوید .

با سلام

حال با توجه به این دو اصل غیر قابل انکار، به اسلام مردم ایران نگاه می‌کنیم. اولاً که علت پیدایش اسلام جنگ نبوده است و ثانیاً علت گرایش مردم ایران به اسلام نیز حمله‌ی اعراب نبوده است. چه آن که علت پیدایش اسلام، ارسال نبی و کتاب از سوی خداوند متعال می‌باشد و علت گرایش مردم به اسلام (حتی قبل از جنگ، که سبب عدم همراهی با نظامیان دولت و حمایت از آنها گردید) نیز جنگ نبوده است. و اگر به غلط فرض بگیریم که علت گرایش مردم ایران به اسلام همان حمله‌ی اعراب است، سؤال می‌کنیم که علت بقایشان در این دین چه بوده است؟ و چرا به واسطه‌ی جنگ‌های دیگر دین‌شان تغییر نیافت و چرا نه تنها 1400 سال در این دین باقی ماندمد، بلکه مستحکم‌تر شدند؟! می‌گویند که مردم ایران قبل از اسلام همه زرتشتی بودند. حال سؤال اینجاست که در کدام جنگ زرتشتی شدند؟ و چه گرایش و ایمانی بود که با یک جنگ آن را کنار گذاشته و اکثریت مسلمان شدند؟ نکند هنگام حمله‌ی اعراب به ایران، زرتشتی‌ها در ایران نبوده و این جنگ بر آنان اثری نگذاشته است؟ اگر «جنگ» هم علت محدثه و هم علت مبقیه اسلام در میان این ملت باشد، باید اذعان کنند که لابد فقط ما مسلمانان ایرانی هستیم و کسانی که مسلمان نیستند، نه ایرانی هستند و نه سابقه‌ی ایرانیت دارند. وگرنه لازم بود آنها نیز به علت جنگ چون بقیه مسلمان شوند.
دقت شود که علت ثابت و معین، همیشه معلول ثابت و معین دارد. اگر قرار باشد جنگ «علت» پیدایش و گرایش یک دین در میان یک ملت باشد، تاریخ ایران از قبل از هخامنشیان تا امروز شاهد جنگ‌های متفاوت بوده که در برخی از آنها پیروز شده و در برخی دیگر شکست خورده است. در برخی از آنها مهاجم و غاصب بوده و در برخی دیگر مورد هجمه قرار گرفته است. حال آیا در هر جنگی که ایران مغلوب شده، دین مردم نیز تغییر کرده است؟ مثلاً هر موقع رومیان از ایرانیان شکست خوردند، به دین ایرانی‌ها درآمدند و هر موقع ایرانی‌ها شکست خوردند، به دین رومیان درآمدند؟! یا این قانون را فقط برای اسلام وضع کرده‌اند؟!مغول‌ها نیز به ایران حمله کردند، اما نه تنها دین ایرانی‌ها تغییر نیافت، بلکه بسیاری از سران و مردم مغول به اسلام گرویدند!
[=&quot]لذا آن چه در مورد عربی خواندن اسلام و نیز گرایش ایرانی‌ها به اسلام و بقایشان در این دین به علت جنگی که 1400 سال پیش اتفاق افتاده بیان می‌گردد، فقط یک ضد تبلیغ غیر مستدل، با سوء استفاده از حبّ ملی ایرانی‌هاست. و گرنه دین خدا ملیّت ندارد. مگر حضرات عیسی و موسی (ع) امریکایی، انگلیسی، آلمانی یا فرانسوی بودند و یا زمانی مصری‌ها و فلسطینی‌ها به امریکا و انگلیس حمله کرده‌اند که اکثرشان مسیحی یا یهودی هستند؟ چرا به اسلام که می‌رسد، جنگ اعراب را بهانه کرده و علت گرایش مردم ایران بیان می‌کنند؟! [=&quot]وجود خدا، علم و حکمت خدا، حقیقت مبدأ پیدایش هستی، غایت هستی (جهان بینی) و نیز ضرورت هدایت و بیان بایدها و نبایدها برای رسیدن به کمال و حقیقت هستی (به تعبیری ایدئولوژی) که در مجموع به آن «دین» اطلاق می‌گردد، با عقل اثبات می‌شود و نه با جنگ.

سرکار سلیمانی موضوع این تاپیک چگونگی پذیرش اسلام ایرانیان نیست. یکی از هزاران مسئله چالش انگیز دینی است که ادعای کامل بودن داره و چنین دینی هیچ نقصی در هیج زمینه ای نباید داشته باشه.

نه این که به سادگی جواز تجاوز به زنان رو که در اکثر مقاطع تاریخی مورد ظلم واقع شدن بده.

پارسا مهر;803375 نوشت:
سلام استاد.شما طوری در پست پیش بدین گونه سخن گفتید:

شما به گونه ای سخن گفتید که من احساس کردم منظورتان زنانی است که علی رغم زن بودنشان شمشیر بدست می گیرند و می جنگند یا مثلا جاسوسی و فرمانده ای هستند...ولی با پست بعدیتان و پست جناب پرسشگر اینطور می توان فهمید که آن زنی که مسلمان نیست و مثلا آئین بودا را پذیرفته و در یک خانه در در فلان روستا هست و اصلا در جنگ هم شرکت نکرده و شمشیر نکشیده هم شامل زنان اسیر جنگی می شود.درست فهمیدم؟من کمی گیج شدم...خواهشن دقیقا روشن کنید که چه زنانی شامل حال آن آیه می شوند.مرسی
بعد یک سوال... طبیعتا در این مواقع زن حق انتخابی ندارد.درست است؟زن گفت من نمی خوام به ازدواج تو در بیایم و نمی خوام به من تجاور کنی و ....از این حرفا نداریم...درست است؟؟در این مورد هم کمی توضیح دهید.مرسی


با سلام
تازه بحث لقطه نیز هست.
میروید در بلاد کفر و یک دختر بی سرپرست و بی ولی و مدعی را پیدا میکنید مال شماست.
تازه کنیز و برده مسلمان میتواند تا اخر عمر برده بماند و فرزندان مسلمان برده ها نیز نسل اندر نسل برده خواهند بود.

این را بگذارید کنار انچه تکاپوگر گفت.
اینها را گفتم تا گفته باشم اسلام را انچنان معرفی کنیم که هست
اینها را نگفتم که بگویم اشتباه است. اگر چه حرف زیاد دارم که مقداری را قبلا گفتم.

اسباب مالکیت در اسلام و عقل چیست؟

این را نه کارشناسش پذیرفت و نه غیر آن اما دلیلی بر علیه ان نداشت.
تنها میتوانم بگویم تحقیق کنید.

فروز;803335 نوشت:
مواردی که استاد از منابعی مثل تفسیر نمونه و ... فرمودن که دلیل نبود. یک دلیل ولی بدون خدشه کافی است تا برای رفتار اشتباهی هزار مطلب کذایی ردیف کرد.

موردی که شما میگید برای آزاد نکردن اسیر هست ولی موضوع اینجا تمتع جنسی از کنیز هست.

مثل این که داعش بیادزنان متدین ما رو جدا کنه ببره زنان مسلمان از این موضوع و تقسیم شدن بین نیروهای داعش یا هر قوم دیگه ای برای تمتع جنسی وحشت دارن.

استدلال ما (طبق استدلالی که استاد از تفسیر نمونه آوردن) یا داعش اینجا این هست که اون زنان نیاز جنسی دارن اولا در این صورت بهتره به نظر خود اون زنان توجه کنیم که آیا تجاوز برای اونها مهمتر از نیازهای جنسیشونه؟ برای مثال از زنان اطراف خودتون بپرسید.

دوما: در این صورت یک مرد که از قاتلین اعضای خانواده فرد هست برای رفع نیازهای جنسی اون زن کافیه. نیازی به وجود احکامی مثل تحلیل که میشه اون کنیز رو به دیگرانی هم هدیه کرد نیست.


با سلام
کاش زحمت مطالعه‌ی پست های ابتدایی را به خود می دادید و این چنین یبه ناحقّ سخن نمی گفتید، کاری به افکار پلید و شیطانی داعش نداریم، داعش گروهک تروریستی است که به هدف بدنام کردن نام و آوازه‌ی اسلام به وجود آمده و جنایات داعش کاملا مخالف با آموزه های اسلامی است ...
وقتی دین مقدس اسلام دستور حفظ حجاب می دهد و مرد را از نگاه شهوت آلود به زن نهی می کند، آیا چنین دینی اجازه ی تجاوز به زنان می دهد؟ اساسا ازدواج با کافره از منظر دین اسلام حرام است و اگر چنین ازدواجی صورت بگیرد شرعی نیست.
زن کافره ای که بر علیه مسلمانان قیام کرده است، (اگر همراه با همسر کافرش نباشد) اگر به دست مسلمانان بیافتد اسیر جنگی محسوب می شود، شما که انتظار ندارید مسلمانان با احترام، این زن را تقدیم کفار بدهند؟ اگر چنین انتظاری دارید باید بگویم انتظارتان کاملا غیر منطقی و غیر عقلانی است.
با توجّه به آنچه گفته شد ، معلوم گرديد كه كنيز از منظر اسلام آن كسی است كه با مسلمين جنگيده و اسير شده است . لذا منطقاً مستحقّ كشته شدن است ؛ چون يا مسلمين را كشته يا به قصد كشتن آمده است. لكن اسلام با توجّه به هدف خود كه اصلاح انسانها و تربيت الهي آنهاست ، با اين اسيران به رأفت رفتار نموده آنها را نمی كشد ؛ بلكه با وضع حقوقی برای برده ها ، آنها را به عنوان شهروند درجه دوم می پذيرد ؛ و البته راههايی نيز قرار داده تا آنها بتوانند بعد از آزاد شدن ، از شهروند درجه دوم تبديل به شهروند درجه اوّل بشوند.
در اين ميان از جمله حقوقی كه براي كنيزان وضع شده اين است كه صاحب او می تواند وی را به عنوان زوجه ی خويش قرار دهد؛ لكن زوجه ی درجه دوم ، كه برخی حقوق زوجه ی درجه اوّل را ندارد. همچنين صاحب وی می تواند او را به زوجيّت كس ديگری در آورد؛ كه در اين صورت، ديگر زوجه ی خودش نخواهد بود.

پس دقّت شود كه يك كنيز در آن واحد نمی تواند دو همسر داشته باشد. به اين ترتيب اسلام استفاده ی جنسی از اين كنيزان را قانون‌مند نمود و آنها را در رديف نواميس مسلمين در آورد، تا:
اوّلاً راه براي سوء استفاده های جنسی افسار گسيخته از كنيزان بسته شود.
ثانياً از تولّد كودكان مجهول الوالد جلوگيری گردد.
ثالثاً خود همين قانون در كنار مساله ی امّ ولد در حقيقت راهی بود براي آزادي كنيزان. لذا كنيزان بسيار مايل بودند كه از صاحب خود دارای فرزند شوند تا بعد از فوت شوهر آزاد گشته و تبديل به شهروند درجه اوّل شوند.
رابعاً اسلام با اين روش امتيازی خاصّي به كنيزان می داد. چون با اينكه در بسياری از خانه ها غلامان تا حدودی جزء خانواده شمرده می شدند، ولی كنيزان بيشتر از برده های مرد، جزء خانواده محسوب می شدند. لذا كمتر مردی حاضر می شد كنيز خود را بفروشد ؛ چرا كه نسبت به او احساس ناموسی داشت. در حقيقت، رابطه ی زوجيّت بين كنيز و صاحبش او را از حالت بردگی صرف خارج می ساخت و منجر به پيدايش رابطه ای عاطفی بين او و صاحبش می شد. لذا وضع كنيزان همواره از وضع برده های مرد بهتر بود.
خامساً اگر كنيزان رابطه ی ناموسی با صاحب خود يا فردی ديگر نمی داشتند ، كسی سعی نمی كرد از حريم عفّت آنها دفاع كند ؛ بلكه حتّي چه بسا صاحبش او را وسليه ای برای كسب درآمد قرار می داد و در برابر پول او را در اختيار مردان هرزه می گذاشت. لذا اسلام با اين كار در حقيقت اين طريقه ی سوء استفاده را نيز بسته است.
حال چه لزومی داشت كه اسلام زنان اسير را در حكم همسر صاحبش قرار دهد؟ آيا نمی شد كه او هم مثل اسير مرد، فقط در حكم يك كارگر خانگی باشد؟
پاسخ اين است كه: چنين چيزي در مقام عمل ممكن نيست. چون به دور از انتظار است كه خيال كنيم زنی در خانه ای باشد و مردان آن خانه يا مردی ديگر در او طمع نكند. كما اينكه خود آن زن نيز به احتمال زياد تن به زنا خواهد داد. لذا اسلام بين آن كنيز و صاحبش رابطه ی ناموسی برقرار نمود، تا كسی نتواند از او سوء استفاده كند؛ و البته در خود كنيز نيز انگيزه ی زنا از بين برود. بلي اگر اكثريّت مردان جامعه حقيقتاً اهل تقوا بودند، چنان حكمی لزومی نداشت؛ امّا واقعيّت امر آن است كه اكثريّت مردم، اين حدّ از تقوا را ندارند.

سادساً طبيعی است كه كنيزان نيز ميل جنسی دارند؛ لذا اگر اسلام راهی مشروع براي ارضاء اين ميل نمی گذاشت ، چه بسا برخی از آنها سعی می كردند از راههای نامشروع اقدام به ارضاء اميال طبيعی خود كنند؛ كه نتيجه اش چيزي نيست جز به هم خوردن امنيّت جنسی جامعه؛ و فروپاشی خانواده ها.
سابعاً زنان به شدّت دلبسته ی فرزندان خود هستند ؛ لذا اسلام برای هضم شدن كنيزان در جامعه ی اسلامی ، كاری كرد كه آنها از مردی مسلمان دارای فرزند شوند ؛ تا به اين طريق در ساختار جامعه ی اسلامی داخل گشته بند به آن گردند و بعد از آزادی احتمالی دوباره به وادی كفر برنگردند. لذا در مقام واقع تاريخی هم می بينيم كه كنيزان آزاد شده به دامن كفر برنمی گشتند.
ثامناً با اين قانون، كنيز در حقيقت نوعی همسر درجه دوم براي مرد می شد ؛ لذا نه تنها شخصيّتش هتك نمی گرديد بلكه شخصيّت او حفظ می شد. چون اگر اين قانون نبود ، كنيز همواره با اين تهمت روبرو بود كه مورد تجاوز جنسی واقع شده است. چون از نظر افكار عمومی بسيار بعيد است كه زنی بيگانه دائماً در اختيار مردان يك خانواده باشد و مورد طمع جنسی واقع نشود. لذا حتّی اگر چنين كنيزی آزاد می شد ، كسی حاضر به ازدواج با او نمی شد ؛ چون به فكر هر كسی خطور می كند كه به احتمال زياد ، او در زمان كنيز بودنش مورد سوء استفاده ی جنسی قرار گرفته است. امّا وقتی يك كنيز در فضای جامعه ی اسلامی آزاد می گشت ، كسی چنين تهمتی را متوجّه او نمی دانست ؛ چون همه می دانند كه او در زمان كنيز بودن ، در حكم همسر صاحبش بوده و با او ارتباط مشروع داشته است ؛ و توسّط همان صاحبش ، به عنوان ناموس از حريم عفاف او صيانت می شده است. لذا چنين كنيزي بعد از آزادی نهايتاً مثل زنی خواهد بود كه شوهرش مرده يا شوهرش او را طلاق داده است.
البته شكّی نيست كه كنيز هيچگاه در خانه ی صاحبش حرمت و شخصيّت يك زن آزاد را نخواهد داشت ؛ و انتظار اين را هم نبايد داشت. چرا كه معنا ندارد بين اسير و آزاد تساوی حقوق قائل شويم ؛ و الّا ديگر اسير ، اسير نخواهد بود. امّا در اين هم شكّی نيست كه كنيز وقتی همسر درجه دوم صاحبش شد ، شخصيّتی برتر از يك زن بی صاحب و مورد اتّهام خواهد داشت. مردم جامعه ، به زنان شوهر مرده يا مطلّقه ای كه شوهر نمی كنند ، چه تهمت‌ها كه نمی زنند و چه سوء ظنّ‌ها كه نمی كنند ؛ كجا رسد كه كنيزی بی شوهر بماند و كسی مدافع حريم عفافش نباشد.

چرا اسلام با وجود اينكه زن كافره ی اسير، شوهر كافر دارد، باز او را در حكم همسر مرد مسلمان قرار می دهد؟
از منظر عقلی، تمام عالم هستی مِلك خداست؛ لذا غير خدا بدون اذن او حقّ تصرّف در مِلك او را ندارد. اگر كسی مالی را صاحب می شود، بايد به اذن تشريعی خدا باشد. اگر زنی را به همسری می گيرد، بايد به اذن تشريعی خدا باشد. و ... . اين امری بديهی است كه تنها صاحب حقيقی امور حقّ دارد در آن امور تصرّف كند؛ و غير او تنها به شرطی حقّ تصرّف دارد كه او اجازه دهد. لذا تمام تصرّفاتی كه كفّار در نعمات الهی می كنند، همگی بی اذن تشريعی خداست؛ و در مقابل همه ی آنها مستحقّ مجازات می باشند؛ يعنی اگر كافری آب خورده، يا زن گرفته بايد در آخرت پاسخ دهد كه طبق چه مجوّزي چنين تصرّفاتی را كرده است؟ البته اينكه آيا خدا بابت اين گونه تصرّفات نيز او را مجازات خواهد كرد يا نه سخن ديگري است. او منطقاً مستحقّ مجازات هست ولی ممكن است خدا از سر لطف او را بر اين امور بازخواست نكند.
با اين مقدّمه عرض می شود كه:
كافر و كافره حقيقتاً زن و شوهر نيستند؛ بلكه جفت همديگر هستند مثل حيوانات كه ازدواج نمی كنند بلكه جفت گيری می كنند. پس زن كافره وقتی اسير مسلمين شد، اساساً شوهر ندارد؛ بلكه مثل حيوانات، جفت دارد؛ بلكه بدتر از حيوانات است. چون جفتگيری حيوانات، به اذن خداست؛ امّا جفت گيری كافر و كافره به اذن خدا نيست؛ بلكه برخلاف حكم خداست. البته
اگر كسي خدا و دين خدا را قبول ندارد، طبق چه منطقی می تواند چيزی را مال خود بداند يا كسی را همسر خود بداند؟ وقتي دين نباشد، چرا بايد دزدی نكرد؟ چرا بايد زنا نكرد؟ چرا همسر ديگری را نبايد غصب نمود؟! با فرض نبود دين، هر كاری مجاز است؛ و خوب و بد هم معنی ندارد. با فرض نبود دين، خوب آن چيزی است من دوست دارم؛ و بد آن چيزی است كه من دوست ندارم. امّا در منطق دين، خوب يعنی آنچه خدا آن مجاز دانسته و بد يعنی آنچه خدا آن را مجاز ندانسته. لذا اگر كفّار هم برخی قواعد اخلاقی را مراعات می كنند، صرفاً براي اين است كه نظم جامعه به هم نخورد. لذا اگر مثلاً بتوانند بدون به هم زدن نظم جامعه به حقوق همديگر تجاوز كنند، تجاوز خواهند نمود؛ و اگر در چنين شرائطی تجاوز نكردند، طبق منطق خودشان، كاری بی منطق كرده اند. البته در منطق كفر، حفظ نظم جامعه نيز اصالتاً خوب نيست؛ بلكه از آن جهت خوب است كه شخص، نفع خود را حفظ نظم جامعه می بيند. لذا اگر كافری در شرائطی قرار گيرد كه ببيند به هم زدن نظم جامعه برای شخص او فايده دارد، طبق منطق كافرانه ی خود، بايد نظم جامعه را به هم بزند؛ و اگر چنين نكرد، در فضای منطق كفر، او فردی است بی منطق. امّا يك مومن به خدا، خوب و بد را با نفع شخصی خود تعريف نمی كند، بلكه با رضايت و عدم رضايت خدا تعريف می كند.

حاصل كلام آنكه:
كافر طبق منطق خودش حقّ ندارد به مسلمان اعتراض كند كه چرا همسر مرا به همسری خود گرفتي؟ يا زن كافره حقّ ندارد بگويد: چرا مرا از همسرم كافرم جدا كرديد؟ چون طبق منطق كفر، هر كس هر كاری را به صلاح خود می داند و توان انجامش را دارد، مجاز است كه انجام دهد.
امّا مومن به خدا، طبق منطق خودش می گويد: هر چه را خدا مجاز بداند خوب است و هر چه را مجاز نداند بد است؛ و خدا همسری كافر حربي و كافره ی حربي را مجاز نمی داند؛ و به ما اجازه داده كه كافره ی اسير شده را به همسری بگيريم.
البته خدا همسری كافر و كافره ی غير حربی را هم مجاز نمی داند؛ لذا اگر زن كافره، مسلمان شود، بدون طلاق از شوهرش جدا می شود؛ و نيز اگر مرد كافر، مسلمان شود، همسر كافره ی او بر او حرام خواهد بود. لكن خدا به مسلمان نيز اجازه نداده كه با زن كافره ی دارای جفت، همسر شود. كما اينكه زن كافره ی اسير شده نيز به شرطی همسر مرد مسلمان خواهد بود كه مسلمان شود. لذا اگر مسلمان نشد، به عنوان برده به كفّار فروخته می شود. البته اينكه به كدام كفّار فروخته شود تشخيصش حاكم مسلمين است. فروش او بايد به گونه ای باشد كه ضرری متوجّه مسلمين نشود و خوش به حال كفّار نشود.
از اين گذشته، خود همين حكم اسلام (همسر قرار دادن كنيز براي صاحبش)، عاملی بازدارنده است براي مردان كافر كه همسران و دختران خود را به جنگ نياورند. كفّار از آنجا كه غيرت و حسّ ناموسی محكمی ندارند، در هنگام جنگ، زنان و دختران خود را هم به عناوين مختلف وارد جنگ می كنند. مثلاً گاه آنها را در پشت لشكر قرار می دادند تا مبارزانشان عقب‌گرد نكنند. چون می دانستند كه اگر عقب‌گرد كنند، زنان و دخترانشان اسير می شوند. يا گاه زنان را در ميدان می آوردند تا از طريق آنها سربازان طرف مقابل را درگير تخيّلات جنسی كنند و بدين وسيله از روحيّه ی رزمی آن‌ها بكاهند. لذا اين حكم اسلام، هم مردان كفّار را از چنين روش كثيفی باز می داشت هم زنان كفّار را می ترساند؛ و در نتيجه آنها تن به چنين كاری نمی دادند.

خدمت دوستانی که پی گیر بحث بوده و هستند عرض می شود

شاید مطالب گفته شده پاسخی باشد برای بسیاری از سوالات مطرح شده در این موضوع ...

هادی;803617 نوشت:
با فرض نبود دين، هر كاری مجاز است؛ و خوب و بد هم معنی ندارد. با فرض نبود دين، خوب آن چيزی است من دوست دارم؛ و بد آن چيزی است كه من دوست ندارم

سلام استاد.حرف دل مرا زدید....من هم با شما در این زمینه هم عقیده هستم...ولی خوب فکر نکنم کارشناسان و همکاران شما زیاد از این عقیده شما خوششان بیاید...شما با بیان اینکه با فرض نبودن دین، هر کاری مجاز است و خوب و بد هم معنی ندارد...در واقع دارید خوب و بد را نسبی تعریف می کنید.خوب یعنی آنچه پاداشش بهشت است و بد آنچیست که پاداشش جهنم است یا به عبارتی آنچیزی است که خدا تعیین می کند...با این توضیحات گویا از نظر شما خوب و بد اموری نسبی هستند...و از یک شخص کافر و یا بی دین باید پرسید با چه منطقی کمک می کنی؟/اصلا چرا کودکت را آزار نمی دهید و از او سوء استفاده جنسی نمی کنی؟و الی آخر...البته همانطور که عرض کردم...فکر نمی کنم این عقیده شما را همکارانتان بپذیرند...این عقیده شما تناقضات بسیاری را به همراه خواهد داشت...اینطور نیست؟؟

استاد اگر می شود دقیقا مشخص کنید که چه زنانی حکم و مصداق یک اسیر جنگی هستند...خواهشن این را به وضوح مشخص کنید...من هنوز جواب این سوال را به دقیقی نگرفم...

جناب هادی بند بند سخنان شما اشکال داره و توجیه این موضوع نیست ولی من در پستی که ازم نقل قول کردین و در ادامه پستهای متعدد نوشتین دو مطلب نوشتم:

استدلال ما (طبق استدلالی که استاد از تفسیر نمونه آوردن) یا داعش اینجا این هست که اون زنان نیاز جنسی دارن اولا در این صورت بهتره به نظر خود اون زنان توجه کنیم که آیا تجاوز برای اونها مهمتر از نیازهای جنسیشونه؟ برای مثال از زنان اطراف خودتون بپرسید.

دوما: در این صورت یک مرد که از قاتلین اعضای خانواده فرد هست برای رفع نیازهای جنسی اون زن کافیه. نیازی به وجود احکامی مثل تحلیل که میشه اون کنیز رو به دیگرانی هم هدیه کرد نیست.

بند دوم (یعنی خط بالا) تمام پستهایی که نوشتین رو نقض میکنه.

هادی;803614 نوشت:
کاری به افکار پلید و شیطانی داعش نداریم، داعش گروهک تروریستی است که به هدف بدنام کردن نام و آوازه‌ی اسلام به وجود آمده و جنایات داعش کاملا مخالف با آموزه های اسلامی است ...

در این مورد شباهت دارند. اینطور نیست؟

هادی;803614 نوشت:
وقتی دین مقدس اسلام دستور حفظ حجاب می دهد و مرد را از نگاه شهوت آلود به زن نهی می کند، آیا چنین دینی اجازه ی تجاوز به زنان می دهد؟

روحانیون میگن قیاس در دین جایز نیست. اگه دین از سوی خدا نباشه طبیعیه که تناقض درش باشه که میدونیم زیاد هست.

هادی;803614 نوشت:
اساسا ازدواج با کافره از منظر دین اسلام حرام است و اگر چنین ازدواجی صورت بگیرد شرعی نیست.

تمام دو پستی که در این مورد نوشتید (در پاسخ به جناب پارسامهر و سرکار شبنم) غلط هست ملک یمین میتونه اهل کتاب باشه و در غیر اهل کتاب هم بین مسلمین اختلاف بوده. نیازی به اسلام آوردنش نیست. به فرض هم حق با شما بود که نیست فروشش به کفار دیگه هم عذر بدتر از گناه.

هادی;803614 نوشت:
زن کافره ای که بر علیه مسلمانان قیام کرده است، (اگر همراه با همسر کافرش نباشد) اگر به دست مسلمانان بیافتد اسیر جنگی محسوب می شود، شما که انتظار ندارید مسلمانان با احترام، این زن را تقدیم کفار بدهند؟ اگر چنین انتظاری دارید باید بگویم انتظارتان کاملا غیر منطقی و غیر عقلانی است.

خیر چنین انتظاری ندارم. اگه جنگ صحیح باشه (مثل جنگ دفاعی) اسیر رو از اول نمیگیرند که بخوان بعد آزادش کنن و این رویه همه کشورها است که اسرا رو زندانی میکنن یا کار میکشن و اگه جنگ منطقی نباشه از اول خود جنگ هم اشتباه هست و تبعات بعدی اون مثل اسیر گرفتن و زندانی کردن اونها هم اشتباه است.
البته فراموش نکنیم که اسیر جنگی اصلیترین منبع تامین بردگان جنسی بوده و برده از راه های دیگری هم به دست می آمده مثل مواردی که جناب وطاها اشاره کردن مثل لقطه (بچه گم شده برای کسی که پیداش کنه) و نسل برده ها و ...

هادی;803614 نوشت:
با توجّه به آنچه گفته شد ، معلوم گرديد كه كنيز از منظر اسلام آن كسی است كه با مسلمين جنگيده و اسير شده است . لذا منطقاً مستحقّ كشته شدن است ؛ چون يا مسلمين را كشته يا به قصد كشتن آمده است.

کنیز زن است زنان جنگجو نادرند. این همه کنیز در امت اسلام از کجا امدند؟

هادی;803614 نوشت:
لكن اسلام با توجّه به هدف خود كه اصلاح انسانها و تربيت الهي آنهاست ، با اين اسيران به رأفت رفتار نموده آنها را نمی كشد

در عوض ...

هادی;803614 نوشت:
لكه با وضع حقوقی برای برده ها ، آنها را به عنوان شهروند درجه دوم می پذيرد ؛ و البته راههايی نيز قرار داده تا آنها بتوانند بعد از آزاد شدن ، از شهروند درجه دوم تبديل به شهروند درجه اوّل بشوند.

راه های اسلام منحر به منسوخ شدن برده داری نمیشده و صرفا مختص بردگان مومن بوده نه همه بردگان که مبارزه با اصل برده داری قلمداد کنیم و شامل همه بردگان مومن هم نمیشده.

هادی;803614 نوشت:
در اين ميان از جمله حقوقی كه براي كنيزان وضع شده اين است كه صاحب او می تواند وی را به عنوان زوجه ی خويش قرار دهد؛ لكن زوجه ی درجه دوم ، كه برخی حقوق زوجه ی درجه اوّل را ندارد.

زوجه درجه اول و دوم نداریم کنیز ملک است نه زوج در آیات قرآن نگاه کنید هر جا آمده با او (یعنی یا) جدا شده مثل (ازواجهم او ما ملکت ایمانهم)

هادی;803614 نوشت:
همچنين صاحب وی می تواند او را به زوجيّت كس ديگری در آورد؛ كه در اين صورت، ديگر زوجه ی خودش نخواهد بود.

روایت محمد بن مسلم: از امام باقر (ع) از قول خداوند: «والمحصنات من النساء الاماملکت ایمانکم» (نساء/ 24)، «پرسیدم. فرمود: هو ان یأمر الرجل عبده و تحته امته، فیقول له: اعتزل امرأتک و لا تقربها، ثم یحبسها عنه حتی تحیض ثم یمسها، فاذا حاضت بعد مسه ایاه ردها علیه بغیر نکاح». (کافی 5/ 481 حدیث 2، تهذیب 7/ 346 حدیث 1417، تفسیر العیاشی 1/ 232 حدیث 80، وسایل 21/ 149 باب 45) «من ابواب نکاح العبید و الاماء: کیفیه تفریق الرجل بین عبده و امته اذا اراد وطیها»، «مالک به برده متأهل امر می کند که از همسرش دوری گزیند و با او نزدیکی نکند، سپس زن را حبس می کند تا حیض ببیند، پس از پاک شدن با او مواقعه می کند و بعد از حیض بعدی زن را بدون ازدواج مجدد به شوهرش باز می گرداند».

هادی;803615 نوشت:
پس دقّت شود كه يك كنيز در آن واحد نمی تواند دو همسر داشته باشد.

آن آن واحد نه، ولی با یک طهر (پاکی از حیض) عده و چه بسا اگه کمتر از آمیزش کامل باشه برای بوسه و... که اگه روایاتش رو پیدا کنم میذارم بدون همان یک پاکی از حیض عده داشتن.

هادی;803615 نوشت:
خود همين قانون در كنار مساله ی امّ ولد در حقيقت راهی بود براي آزادي كنيزان. لذا كنيزان بسيار مايل بودند كه از صاحب خود دارای فرزند شوند تا بعد از فوت شوهر آزاد گشته و تبديل به شهروند درجه اوّل شوند.

آیا انتظار دارید ام ولد همچنان کنیز باشه؟؟!! این امتیازه یا یه جکم طبیعی؟ مثلا کنیز یه شاهی باشه و باردار بشه فرزند شاه بعدی و چه بسا جانشینش، مادرش همچنان کنیز و بی حرمت میمونه؟ یا جایگاه خاص یا آزادی پیدا میکنه؟

هادی;803615 نوشت:
اسلام با اين روش امتيازی خاصّي به كنيزان می داد. چون با اينكه در بسياری از خانه ها غلامان تا حدودی جزء خانواده شمرده می شدند، ولی كنيزان بيشتر از برده های مرد، جزء خانواده محسوب می شدند. لذا كمتر مردی حاضر می شد كنيز خود را بفروشد ؛ چرا كه نسبت به او احساس ناموسی داشت. در حقيقت، رابطه ی زوجيّت بين كنيز و صاحبش او را از حالت بردگی صرف خارج می ساخت و منجر به پيدايش رابطه ای عاطفی بين او و صاحبش می شد. لذا وضع كنيزان همواره از وضع برده های مرد بهتر بود.
خامساً اگر كنيزان رابطه ی ناموسی با صاحب خود يا فردی ديگر نمی داشتند ، كسی سعی نمی كرد از حريم عفّت آنها دفاع كند ؛ بلكه حتّي چه بسا صاحبش او را وسليه ای برای كسب درآمد قرار می داد و در برابر پول او را در اختيار مردان هرزه می گذاشت. لذا اسلام با اين كار در حقيقت اين طريقه ی سوء استفاده را نيز بسته است.
حال چه لزومی داشت كه اسلام زنان اسير را در حكم همسر صاحبش قرار دهد؟ آيا نمی شد كه او هم مثل اسير مرد، فقط در حكم يك كارگر خانگی باشد؟
پاسخ اين است كه: چنين چيزي در مقام عمل ممكن نيست. چون به دور از انتظار است كه خيال كنيم زنی در خانه ای باشد و مردان آن خانه يا مردی ديگر در او طمع نكند. كما اينكه خود آن زن نيز به احتمال زياد تن به زنا خواهد داد. لذا اسلام بين آن كنيز و صاحبش رابطه ی ناموسی برقرار نمود، تا كسی نتواند از او سوء استفاده كند؛ و البته در خود كنيز نيز انگيزه ی زنا از بين برود. بلي اگر اكثريّت مردان جامعه حقيقتاً اهل تقوا بودند، چنان حكمی لزومی نداشت؛ امّا واقعيّت امر آن است كه اكثريّت مردم، اين حدّ از تقوا را ندارند.

تمام این مسائل با وجود حکم تحلیل رد میشوند.
تحلیل کنیز:
https://www.google.com/search?q=%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D9%87+%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C&ie=utf-8&oe=utf-8#q=%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84+%DA%A9%D9%86%DB%8C%D8%B2

هادی;803616 نوشت:
سادساً طبيعی است كه كنيزان نيز ميل جنسی دارند؛ لذا اگر اسلام راهی مشروع براي ارضاء اين ميل نمی گذاشت ، چه بسا برخی از آنها سعی می كردند از راههای نامشروع اقدام به ارضاء اميال طبيعی خود كنند؛ كه نتيجه اش چيزي نيست جز به هم خوردن امنيّت جنسی جامعه؛ و فروپاشی خانواده ها.

راهی مشروع نه نامشروع. اجازه میداد اگر کنیز میخواست بعد از مدتی با کسی ازدواج میکرد نه همان اول تقسیم بشود و تجاوز بشود. اگر هم میتوانست به طریق مشروع نیازش را برآورده کند بعد میرفت امنیت جنسی جامعه رو به هم میزد اونوقت مجازات میشد مثل اینکه زنانی که همسرشون رو از دست میدن برای اونها الزام و واجب نمیکنیم که ازدواج کنن چون در غیر اینصورت ممکنه امنیت جنسی جامعه رو به خطر بندازن!!

هادی;803616 نوشت:
سابعاً زنان به شدّت دلبسته ی فرزندان خود هستند ؛ لذا اسلام برای هضم شدن كنيزان در جامعه ی اسلامی ، كاری كرد كه آنها از مردی مسلمان دارای فرزند شوند ؛ تا به اين طريق در ساختار جامعه ی اسلامی داخل گشته بند به آن گردند و بعد از آزادی احتمالی دوباره به وادی كفر برنگردند. لذا در مقام واقع تاريخی هم می بينيم كه كنيزان آزاد شده به دامن كفر برنمی گشتند.

من اگه بخوام زنی رو دلبسته خودم کنم بهش تجاوز نمیکنم تا پایبند خودم بکنمش. صدمه روانی شدیدی میخوره اگرچه ممکنه بعدها به اون بچه حاصل تجاوزش علاقه مند بشه.

هادی;803616 نوشت:
ثامناً با اين قانون، كنيز در حقيقت نوعی همسر درجه دوم براي مرد می شد ؛ لذا نه تنها شخصيّتش هتك نمی گرديد بلكه شخصيّت او حفظ می شد. چون اگر اين قانون نبود ، كنيز همواره با اين تهمت روبرو بود كه مورد تجاوز جنسی واقع شده است. چون از نظر افكار عمومی بسيار بعيد است كه زنی بيگانه دائماً در اختيار مردان يك خانواده باشد و مورد طمع جنسی واقع نشود. لذا حتّی اگر چنين كنيزی آزاد می شد ، كسی حاضر به ازدواج با او نمی شد ؛ چون به فكر هر كسی خطور می كند كه به احتمال زياد ، او در زمان كنيز بودنش مورد سوء استفاده ی جنسی قرار گرفته است. امّا وقتی يك كنيز در فضای جامعه ی اسلامی آزاد می گشت ، كسی چنين تهمتی را متوجّه او نمی دانست ؛ چون همه می دانند كه او در زمان كنيز بودن ، در حكم همسر صاحبش بوده و با او ارتباط مشروع داشته است ؛ و توسّط همان صاحبش ، به عنوان ناموس از حريم عفاف او صيانت می شده است. لذا چنين كنيزي بعد از آزادی نهايتاً مثل زنی خواهد بود كه شوهرش مرده يا شوهرش او را طلاق داده است.
البته شكّی نيست كه كنيز هيچگاه در خانه ی صاحبش حرمت و شخصيّت يك زن آزاد را نخواهد داشت ؛ و انتظار اين را هم نبايد داشت. چرا كه معنا ندارد بين اسير و آزاد تساوی حقوق قائل شويم ؛ و الّا ديگر اسير ، اسير نخواهد بود. امّا در اين هم شكّی نيست كه كنيز وقتی همسر درجه دوم صاحبش شد ، شخصيّتی برتر از يك زن بی صاحب و مورد اتّهام خواهد داشت. مردم جامعه ، به زنان شوهر مرده يا مطلّقه ای كه شوهر نمی كنند ، چه تهمت‌ها كه نمی زنند و چه سوء ظنّ‌ها كه نمی كنند ؛ كجا رسد كه كنيزی بی شوهر بماند و كسی مدافع حريم عفافش نباشد.

دوباره به تحلیل کنیز مراجعه کنید تا بی پایه بودش نقل قول معلوم بشه.
تحلیل کنیز:
https://www.google.com/search?q=%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D9%87+%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C&ie=utf-8&oe=utf-8#q=%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84+%DA%A9%D9%86%DB%8C%D8%B2

با سلام

استاد فقید علاّمه طباطبایی (ره) در ذیل آیه شریفه 119 سوره مائده [=courier new](إنْ تُعَذِّبْهم فإنّهم عبادُک) گفتاری دارند در 11 فصل پیرامون برده‌گیری در اسلام،

که پیشنیازی برای مباحث این تاپیک محسوب می‌شود.

حقیقت جویان عزیز حتما آن را مطالعه کنند و از نظر دور نگه ندارند.

التماس دعاء.