جمع بندی از قوانین تا واجب الوجود

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
از قوانین تا واجب الوجود

سلام.جایی استاد عامل در مورد قوانین طبیعت فرمودند:

قوانین همگی انتزاعی اند. البته نه به این معنا که تغییر میکنند بلکه به این معنا که اگر واقعیت خارجی نباشد روابط بین این واقعیات هم معنا نخواهد داشت.
مثلا اگر ما کره و سیاره و جسمی نداشتیم آیا جاذبه داشتیم؟
جاذبه رابطه بین دو جسم است نه قانونی که بدون اجسام واقعیت خارجی داشته باشد. به عبارتی واقعیت و خارجیت پیدا کردن جاذبه متوقف بر واقعیت و خارجیت پیدا کردن جسم است.


می خواستم ببینم برای این بیانشون که به نظر، اعتقاد مطرحی هست... دلیل علمی ای دارند یا فلسفی ای دارند؟تا آنجا که می دانم دانشمندان در پی کشف قوانین هستند و از اینکه قوانین چگونه بر دنیا حکم رانی می کنند حرفی نمی زنند یا تا حالا حرفی نزده اند.آیا فلسفه می تواند در این زمینه پاسخگو باشد و اظهار نظر داشته باشد؟؟؟

مثلا در مورد آن مثال جاذبه.ما اینطور هم می توانیم بگوییم که جاذبه همیشه برقرار است ولی نا پیدا.مثل تندی بادی که می وزد.وقتی ما جاذبه را می بینیم که دو جسم داشته باشیم.همچنین تند باد که می وزد و ما در مسیرش نیستیم، متوجه اش نمی شویم مگر آنکه یک سری برگ و خاشاک در محیط باشند که تحت تاثیر آن تند باد به جنب و جوش بیافتند و این در حالیست که وقتی برگ و خاشاک نباشد دلیل نمی شود که بگوییم تند بادی نیس.ما فقط متوجه تند باد نمی شویم.جاذبه هم همینطور.
البته این به نظر یک بحث در حوزه علم تجربی هست ولی با این حال پرسیدم که شاید در اشتباه باشم.شاید فلسفه پاسخ هایی داشته باشد
با تشکر.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عامل

[="Arial"][="Blue"]سلام علیکم و رحمه الله

در علوم طبیعی(science) غالب دانشمندان از مشاهده و تکرار یک پدیده که بین واقعیات و اشیاء خارجی وجود دارد، پی به قانون یا نظریه علمی میبرند. به عبارتی این قانون یا نظریه کاشف از وجود خاصیتی در اجسام است و تا زمانی که ما شیء و جسمی نداشته باشیم چطور میتوان گفت خاصیت آن جسم موجود است؟ در فلسفه این خواص را عرض دانسته و خود جسم و ذات آن را جوهر می نامند. وجود عرض(خواص جسم) بدون جوهر محال است. (1)

به عبارت دیگر تصور خاصیت یک چیز بدون وجود آن چیز عقلا صحیح نیست، به همین دلیل گفته اند: ثبت العرش ثم النقش؛ اول باید سطحی باشد تا شکل و نقشی بر آن کشیده شود.

به عنوان مثال قانون جوشیدن آب در 100 درجه، زمانی قانون خواهد بود که آبی داشته باشیم، چندین بار این آزمایش را تکرار کرده باشیم تا به این نتیجه برسیم. پس اگر اب نباشد اصلا چنین قانونی موضوعیت نخواهد داشت.


[/HR]1. فلاسفه در تعریف جوهر فرموده اند: «الجوهر ماهیة اذ اوجدت فی الخارج وجدت لا فی موضوع مستغن عنها» و در تعریف عرض فرموده اند: «ان العرض ماهیة اذا اوجدت فی الأعیان وجدت فی موضوع مستغن عنه» (شرح نهایة الحکمة، ج۱، ص ۴۱۲)؛ موجوداتی که مستقل بوده و در تقرر وجودی نیازی به محل نداشته باشند جوهراند و حق وجود عینی آنها آن است که در موضوعی از موضوعات نباشد. اما موجوداتی که تبعی بوده و حق وجود عینی آنها این است که در موضوعی از موضوعات و محل از محل ها باشند، عرض اند.[/]

عامل;803950 نوشت:
در علوم طبیعی(science) غالب دانشمندان از مشاهده و تکرار یک پدیده که بین واقعیات و اشیاء خارجی وجود دارد، پی به قانون یا نظریه علمی میبرند. به عبارتی این قانون یا نظریه کاشف از وجود خاصیتی در اجسام است و تا زمانی که ما شیء و جسمی نداشته باشیم چطور میتوان گفت خاصیت آن جسم موجود است؟ در فلسفه این خواص را عرض دانسته و خود جسم و ذات آن را جوهر می نامند. وجود عرض(خواص جسم) بدون جوهر محال است. (1)

سلام و تشکر...
سوال اصلی در این تاپیک این است که آیا قوانین مستقل از اجسام و ماده می توانند وجود داشته باشند و می توان گفت همین قوانین واجب الوجود هستند یا نه...
من یک مثال از دنیای برنامه نویسی می زنم.این سایت اسک دین می دانیم که توسط مدیر فنی برنامه نویسی شده.مدیر فنی چندین و چند صفحه کد نوشته و وقتی کدها را اجرا کرده ما همچین سایتی می بینیم.همه رفتار و فعل و انفعالات سایت وابسته به آن کدهاست.آن کدها که مدیر فنی نوشته واجب الوجود این سایت است.ما در این سایت پست هایی ایجاد می کنیم.این پست به شکل منظم و قانون مندی به نمایش در می آیند.در جای درست و مثلا درست زیر پست پیشین قرار می گیرند.این نظم و نوع چینش پست های جدید آیا برای هر کدامشان یک قانون نوشته می شود؟یعنی مدیر فنی می آید برای هر پست جدید یک قانون یا کد می نویسد؟قطعا خیر.اگر هیچ پستی هم نباشد و هیچ پستی هم ارسال نشده باشد، قوانین مربوط به پست ها در منبع آن کد های اولیه موجودند.پس قوانین این سایت مستقل از وجود پست ها و حتی بود و نبود بخش هایی از سایت(مثل پست ها و تاپیک ها) موجودند.

حالا در مورد قوانین هم می توانیم اینطور بگوییم.حرف این است که آیا قوانین مستقل از ماده و موجودات طبیعی وجود دارند یا نه؟حالا شما می فرمایید که وجود خاصیت یک چیز بدون وجود آن چیز عقلا صحیح نیست.ولی ما دیدیدم که در مثال سایت.خاصیت بین دو پست.مثلا اینکه پست جدید زیر پست قدیمی قرار بگیرد.حتی با عدم وجود حتی یک پست هم در منبع کدها وجود دارند.به همین نحو در مورد قانون جوشیدن آب هم می توانیم بگوییم.قارق از بود و نبود حتی یک قطره آب، قانون جوشیدن آب می تواند وجود داشته باشد.وقتی آبی وجود داشته باشد، جوشیدن آب توسط آن قانون جوشیدن آب که از پیش وجود داشته عینیت پیدا می کند.فکر کنم مثال سایت و کدهای سایت قضیه به خوبی توضیح داد.حالا حرف من این نیست که حتما حرف من درست است.چون باید ثابت شود.ولی حرفم این است که در حد یک احتمال یا فرضیه می توان مطرحش کرد.

حرف من اینه که قوانین می تونن ازلی باشن.حتما نباید ما منتظر باشیم که آبی پدید بیاد و بجوشه تا بگیم قانون جوشیدن آب بوجود اومده حالا ما بریم مثلا کشفش کنیم!! بلکه قوانین می تونن از ابتدا باشن و ازلی باشن و حتی فارق از وجود یا عدم وجود ماده وجود داشته باشن.قوانین منشاء پدیده ها هستند نه پدیده ها منشاء قوانین

[="Arial"][="Blue"]سلام علیکم
در عالم ما دو نوع قانون داریم:
1. قوانین تکوینی
2. قوانین وضعی
بحث بالا رو که بنده مطرح کردم در مورد قوانین تکوینی عالم بود. که از نظر عقلی جوهر مقدم بر اوصاف خود است و تا ذاتی نباشد، وجود اوصافش که همان قوانین است، محال است.
اما در مورد قوانین وضعی مانند برنامه نویسی، قانون مدنی و ... ما یک قالب در نظر میگیریم و مسائلی رو در این قالب رعایت میکنیم. پس هر ماده ای که در این قالب ریخته بشه، خروجی اش همان خواهد بود که ما تعریف کردیم.
هر چند همین مثال برنامه نویسی(و قوانین وضعی) رو که شما زدید زیر مجموعه قوانین تکوینی اند.
البته قوانین وضع ثانوی ندارند بلکه به همراه خلق اشیاء و ذات انها این خواص هم همراه آنها خواهند بود.
نکته دیگه اینکه منظور شما از واجب الوجود، بالذات که نیست؟ واجب الوجود بالغیر منظور شماست؟ چون فرق بسیار زیادی بین این دو وجود داره...
[/]

[="Arial"][="Blue"]سوال:
در عالم هستی آیا قوانین طبیعی تابع طبیعت و موجودات اند یا طبیعت تابع قوانین است؟ به عبارت دیگر آیا قوانین از خواص موجودات اند یا خود قوانین اصالت دارند و بدون موجودات وجود دارند؟

پاسخ:
در عالم دو نوع قانون وجود دارد:
1. قوانین تکوینی
2. قوانین وضعی
در مورد قوانین وضعی مانند برنامه نویسی، قانون مدنی و ... یک قالب در نظر گرفته شده و مسائلی درآن قالب رعایت میشود. پس هر ماده ای که در این قالب ریخته شود، خروجی اش همان خواهد بود که تعریف شده است.
اما قوانین تکوینی متفاوت اند. به عنوان مثال در علوم طبیعی(science) غالب دانشمندان از مشاهده و تکرار یک پدیده که بین واقعیات و اشیاء خارجی وجود دارد، پی به قانون یا نظریه علمی میبرند. به عبارتی این قانون یا نظریه کاشف از وجود خاصیتی در اجسام است و تا زمانی که ما شیء و جسمی نداشته باشیم چطور میتوان گفت خاصیت آن جسم موجود است؟ در فلسفه این خواص را عرض دانسته و خود جسم و ذات آن را جوهر می نامند. وجود عرض(خواص جسم) بدون جوهر محال است. (1)
البته قوانین وضع ثانوی ندارند بلکه به همراه خلق اشیاء و ذات انها این خواص هم همراه آنها خواهند بود.
به عبارت دیگر تصور خاصیت یک چیز بدون وجود آن چیز عقلا صحیح نیست، به همین دلیل گفته اند: ثبت العرش ثم النقش؛ اول باید سطحی باشد تا شکل و نقشی بر آن کشیده شود.
به عنوان مثال قانون جوشیدن آب در 100 درجه، زمانی قانون خواهد بود که آبی داشته باشیم، چندین بار این آزمایش را تکرار کرده باشیم تا به این نتیجه برسیم. پس اگر اب نباشد اصلا چنین قانونی موضوعیت نخواهد داشت.


[/HR] 1. فلاسفه در تعریف جوهر فرموده اند: «الجوهر ماهیة اذ اوجدت فی الخارج وجدت لا فی موضوع مستغن عنها» و در تعریف عرض فرموده اند: «ان العرض ماهیة اذا اوجدت فی الأعیان وجدت فی موضوع مستغن عنه» (شرح نهایة الحکمة، ج۱، ص ۴۱۲)؛ موجوداتی که مستقل بوده و در تقرر وجودی نیازی به محل نداشته باشند جوهراند. اما موجوداتی که تبعی بوده و در موضوعی از موضوعات و محلی از محل ها باشند، عرض اند.[/]
موضوع قفل شده است