شبهاتی درباره 12 امام

تب‌های اولیه

42 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شبهاتی درباره 12 امام

سلام.همیشه برام سوال بوده که چطور می شه که دوازده امام که همگی معصوم و همگی مفخر عالم و تمام زمان ها بودن و برترین کمالات رو داشتن و کسی به گرد پاشون هم نمی رسه همه در یک نسل و همه پشت سر هم یکی پس از دیگری بدنیا بیان.آیا اینجا یک جبر حاکم نیست؟مخصوصا که می بینیم که بنا به اعتقاد شیعه گویا این 12 امام باید که ظهور کرده و بدنیا می آمدند.یعنی یک بایدی اینجا حاکمه.باید که امامانی می آمدند که قرآن رو به قولی تبیین کنن.البته یک همچین ماجرایی در ظهور پیامبران هم نمود پیدا کرده به شکلی در ظاهر متفاوت.ولی در واقع یکسان.ولی ما ماجرای ظهور پیامبران را اینجا ندید می گیریم.تمرکز روی دوازده امام است.
گفته می شه انسان ها بدنیا می آیند و خودشون انتخاب می کنن که به کدام سمت برن.حالا شرایط و محیط و نوع تربیت هم در این امر تاثیر گذاره.ولی چطور می شه که دوازده امام همه تصمیم می گیرند و با اختیار خودشون تصمیم می گیرند که مسیر عبودیت و اخلاص رو دنبال کنند و همه به درجه امامت و معصوم بودن و مفخر عالم بودن برسن تا حدی که کسی به گرد پاشون نمی رسن.این یک جبر نیست، این با عقل متضاد و متناقض نیست؟همونطور که گفتم.این ماجرا و شبهه زمانی بیشتر خودنمایی می کنه که گویا باید که این دوازده امام ظهور می کردند.
آیا اگر همین ماجرا در یک دین مثلا الحادی و مشرک و مثلا در آئین هندو اتفاق می افتاد ما به انتقاد و حتی تمسخر اون آئین نمی پرداختیم؟ولی حالا که در آئین خودمون پیش اومده اون رو به راحتی می پذیریم و تعجب می کنم که برامون عادیه!!!.....
و حالا من شنیدم که بنا به اعتقاد ما شیعیان، ائمه اصلا از بدو تولد معصوم و عالم به کل و خلاصه دارای تمام صفات امامی بودند.اینو دیگه کجای دلمون بزاریم؟

با تشکر.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد هادی

با سلام و عرض ادب و تقدیر و تشکر از پرسش خوب شما

وجود نبی برای آن است که اوّلاً معارف و فرامین مورد نیاز بشر را از خداوند متعال دریافت دارد؛ و ثانیاً آن معارف و فرامین را حفظ ، بیان ، تفسیر و اجرا نماید و چون غیر از دریافت وحی ، بقیّه ی امور یاد شده همواره لازمند، لذا یا خود نبی باید همواره همراه مردم باشد یا کسی که غیر از دریافت وحی ، در بقیّه ی امور مثل او باشد. و چون خود پیامبر اسلام خبر داده که بعد از او پیامبری نخواهد آمد و قرآن آخرین کتاب آسمانی است ، پس بعد از او کسی یا کسانی باید باشند که تفسیر درست وحی را به عهده گرفته، دین را در جامعه اجرا نمایند و با وجودشان حجّت را بر مردم تمام کنند. مسلمانان چنین شخصی را امام می نامند. بنا بر این ، امام یعنی جانشین پیامبر در تمام امور غیر از دریافت وحی تشریعی.

انسانی با آن مشخّصات که برای امام گفته شد، یقیناً باید از والدینی پاک سیرت متولّد شود و در بهترین محیط هدایتی رشد یابد. پس جای تعجّب نیست که چرا همه ی امامان از نسل رسول خدا (ص) و علی (ع) و فاطمه زهرا (س) پدید آمده اند. چرا که محصول خوب از بذر خوب ، خاک خوب و آب و هوای خوب به عمل می آید.

انسان دارای دو بُعد می باشد ؛ یکی مربوط می شود به ساختار جسمانی و روحانی اوّلیّه ی شخص که دست خود شخص نیست ، و دیگری ساختار ثانوی شخص که خود شخص آن را با اختیار خود می‌سازد. و شکّی نیست که هر چه ساختار جسمانی و روحانی اوّلیّه ی شخص بهتر باشند رشد اختیاری شخص نیز ثمربخشتر می شود. لذا فرزند یک حرامخور یا فرزندی که از زنا متولّد می شود ، استعداد انسانی کمتری خواهد داشت ، اگر چه استعدادهای دنیایی او فراوان باشد. در مقابل هر چه نسل گذشته ی یک شخص پاکتر باشد به همان اندازه احتمال داشتن استعدادهای متعالی نیز در او بیشتر می شود.

پس چنین کسی اگر اختیار خود را درست به کار گیرد بهتر از دیگران رشد خواهد نمود. پس عجیب نیست که چرا امامان همه از خاندان پیغمبر خیر البشر زاده شده اند. البته این امر تنها مختصّ امامان شیعه نیست ؛ بلکه تمام انبیاء و اوصیاء چنین بوده اند و همه ی پیامبران و اوصیای معصوم آنان همواره از نسل انسانهای پاک بوده اند که ریشه در خاندان نبوّت داشته اند. نسل حجج الهی همواره نسلی پاک بوده و هیچ حجّت الهی از پدران و مادران آلوده به کفر و شرک و زنا و حرام ظهور نیافته است.

حاصل سخن اینکه وجود ائمه‌ی معصومین علیهم السلام بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله) برای تبیین و تفسیر قرآن و معارف الهی لازم و ضروری بود، چنین شخصی باید دارای خصوصیات ویژه از جمله عصمت و ... باشد تا بتواند از معارف حقّه ی دین دفاع کرده و تبیین و تفسیر درستی داشته باشد.
چنین امامی با این خصوصیات جز از نسل پاک طینت متولد نمی شود، ممکن نیست امامی با این خصوصیات و ویژه گی های منحصر به فرد از نسل بد طینت متولد گردد.

مطلب آخر:
اینکه فرمودید کسی به مقام و درجه وجودی این بزرگواران نمی رسه! اولا این مسئله اتفاقی نیست چون برخی از عرفا معتقد هستند انسان با مجاهده نفس به درجات توحیدی ائمه معصومین علیهم السلام نائل می شود(ر.ک:علامه طباطبایی، رسائل توحیدی صفحه 34) در ثانی وجود نوری حضرات معصومین علیهم السلام (طبق روایات مختلف) قبل از خلقت عالم مادّه موجود بوده اند. (تذکر: منظور در این جا قبل رتبی است نه قبل زمانی)
نور ائمه (علیهم السلام) اولین مخلوق الهی می باشد که هستی با وجود آنان ظهور یافت و قبل از آنان مخلوق دیگری خلق نشده بود. از این خلقت اولیه باعناوینی نظیر نور، روح، عقل، قلم یاد شده است. ائمه(علیهم السلام) بعد از خلقت و پیش از خلقت سایر موجودات، سالیان درازی به تسبیح وتحمید خداوند متعال مشغول بوده و بعد از آن سایر موجودات توسط نور ائمه (علیهم السلام) آفریده شدند. عالم جبروت، عالم ناسوت، عرش، کرسی، ملائکه و شیعیان خلاصه همه هستی از کانال فیض ائمه (علیهم السلام) پابه عرصه وجود گذاشته اند و ... .
کجای این مطالب با عقل در تضادّ است ؟ تناقضش را بفرمایید در خدمتتون هستیم .

برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک:
علامه حلی، شرح تجرید
پیام قرآن ج 9

هادی;802742 نوشت:
کجای این مطالب با عقل در تضادّ است ؟

هادی;802741 نوشت:
یکی مربوط می شود به ساختار جسمانی و روحانی اوّلیّه ی شخص که دست خود شخص نیست

با سلام و تشکر...
پس استاد شما می فرمایید که ساختار جسمانی و روحانی اولیه ی ائمه که دست خودشان نبود...بسیار بهتر از افراد دیگر بود و این بهتر بودن باعث شد که ائمه به چنان مقامی دست یابند؟؟خوب این یک نوع جبر نیست؟خود می فرمایید که این ساختار جسمانی و روحانی اولیه ی ائمه دست خودشان نبوده....
شاید بگویید که همه ی وضعیت و مقام فرد را که ساختار اولیه مشخص نمی کند...اختیار هم دخیل بوده....ولی به نظر این اختیار در امام شدن و به مقام امام رسیدن ائمه به نسبت آن ساختار اولی که از آن حرف زدید، در درجات پایینی بوده...اگر این اختیار در درجات بالایی بوده باز سوال می شود که خوب همه اختیار دارند چرا همه به مقام امامت نرسیدند و تنها 12 نفر پشت سر هم در یک نسل با اختیار خود به مقام امامت رسیدند...پس آن ساختار اولی که دست خود امامان نبوده برای امامان بسیار بهتر و عالی تر از دیگران بوده که اگر این نبود ائمه به مقام امامت نمی رسیدند.پس می توانیم بگوییم که در به امامت رسیدن دوازده امام یک نوع جبر حاکم است؟؟و از این جهت گفتم که با عقل در تضاد است که ما می گوییم یا من فرض گرفته بودم که انسان اختیار دارد و با اختیار خود تصمیم می گیرد که به چه درجه ای برسد و چه پاداش و آخرتی نصیب خود کند...ولی در مورد ائمه این داستان صدق نمی کند...بر زندگی آنها یک جبر بزرگی آشکار و نمود پیدا کرده است که عامل شده آنها به مقام امامت رسیده و از پاداش های اخروی بالایی بهره مند شوند...

هادی;802742 نوشت:
اولین مخلوق الهی می باشد که هستی با وجود آنان ظهور یافت و قبل از آنان مخلوق دیگری خلق نشده بود. از این خلقت اولیه باعناوینی نظیر نور، روح، عقل، قلم یاد شده است. ائمه(علیهم السلام) بعد از خلقت و پیش از خلقت سایر موجودات، سالیان درازی به تسبیح وتحمید خداوند متعال مشغول بوده و بعد از آن سایر موجودات توسط نور ائمه (علیهم السلام) آفریده شدند

می توانیم بگوییم که ائمه اصلا انسان نبودند.نوع خلقتشان هم فرق می کند که.

پارسا مهر;803241 نوشت:
می توانیم بگوییم که ائمه اصلا انسان نبودند.نوع خلقتشان هم فرق می کند که.

سلام آقا پارسا من در تکمیل صحبت های کارشناس محترم میوام بگم که بعضی وقتها بعضی چیزها جبر به نظر میاد ولی در واقع یا جبر نیست یا اگر جبر باشد اقتضای حکمت الهی و ساختار جهان آفرینش اقتضای این جبر را می کند برای مثال شما به حضرت عیسی نگاه کنید در زمان ولادت بنابر شهادت قرآن هم صحبت میکنه وهم اعلام میکنه که پیامبر است شمااینو چی میگید؟ آیا انتخاب حضرت عیسی یک جبر است؟ این هرچی باشد انتخاب محمد و آل محمد (علیهم السلام) هم همان است .
مطلب بعد اینکه وقتی ما میتوانیم بگیم جبر یا نابرابری است که ابتدای شروع حرکت هر کس به سوی کمالاتش را زمان تولدش و ورود به این دنیا فرض کنیم ، در حالی که در حقیقت اینطور نیست و زمان و مکان شروع مسابقه بین انسانها به سمت کمالات هزاران سال قبل و از عالم زر شروع شده است و طبق روایات امتحانات متعددی از انسانها گرفته شده است و این دنیا آخرین مرحله و البته مهم ترین مرحله امتحان است و طبق روایات اگر ما می بینیم افرادی در این دنیا از ابتدای خلقتشان دارای برتری های معنوی هستند واقعیت این است که آنها در عوالم قبل از امتحانات سختی سربلند بیرون آمده اند و لیاقت خود را برای اینکه در این دنیا رهبر و امام و هادی انسانها به سوی کمالات باشند را نشان داده اند.
با تشکر

hosain.nor;813116 نوشت:

مطلب بعد اینکه وقتی ما میتوانیم بگیم جبر یا نابرابری است که ابتدای شروع حرکت هر کس به سوی کمالاتش را زمان تولدش و ورود به این دنیا فرض کنیم

با سلام.ممنون از پاسختون.خوب شما دقیقا فرضی که من در سوالم گرفته بودم را نقض کردید.من در سوالم گفته بودم:
گفته می شه انسان ها بدنیا می آیند و خودشون انتخاب می کنن که به کدام سمت برن.حالا شرایط و محیط و نوع تربیت هم در این امر تاثیر گذاره
و اگر اشتباه نکنم استاد هادی این قضیه رو نقض نکردن و نگفتن اشتباه هست.یعنی در واقع پاسخ شما از یک جنس دیگه و متفاوت با پاسخ استاد هادی هست.اما سوال اینجا می شه که آیا فرض من درست هست یا فرض شما.آیا واقعا ابتدای شروع حرکت هر کس به سوی کمالات از زمان تولدش نبوده و از پیش از تولدش شروع شده؟؟واقعیت من احساس می کنم که اگر همچین قضیه ای وجود داشت باید در آیات و روایات مکرر در مورد این عالم پیش از مرگ اشاره می شد.به طرق مختلف.البته تا حدی اشاره شده.مثلا آیه ای در مورد عالم زر در قرآن هست.ولی این اشارات خیلی ناچیزه و می شه به شکل های دیگری تفسیرشون کرد یا در اعتبارشون شک کرد.در کل از سیاق اکثر آیات و روایات من احساس می کنم فرض بنده درست است.یعنی آغاز و شروع حرکت ما به سوی کمالات از زمان تولد می باشد.نه قبل از تولد.گفتم سیاق آیات و اکثر آیات و روایات.واقعیت الان حضور ذهن ندارم که آیات و روایت دقیقی در این باره ذکر کنم.ولی به نظرم هرکس قرآن و روایات را بررسی کند نتیجه نمی گیرد که یک عالم یا عالم های پیشینی بوده باشد و ما حرکت به سوی تکاملمان رو از اونجا آغاز کردیم.مخصوصا به طور مثال، آیات مربوط به خلقت آدم و حوا و فرزندانش.....اگر استاد هادی لطف کنن در این باره صحبت کنن ممنون می شوم.
اما گذشته از نگاه به روایات و آیات، یک نگاه عقلی هم میتونیم داشته باشیم.ادم که متولد میشه دارای یک سری استعداده ، نه عقل درستی داره و نه اختیار داره و نه قوه ی بالفعلی....حالا که انسان اینگونه متولد می شه، کی، چه زمانی و با کدام عقل و اختیاری حرکتشو به سوی کمالات آغاز کرده؟
یک سری شبهات و تناقضات هم مطرح می شه که واقعا بماند.مثلا یک حس نژاد پرستی می تونه بوجود بیاد.مردم فلان منطقه رو می تونیم بگیم که اکثرشون پستن.چون مثلا در عالم پیشین راه تکامل رو کج رفتن.یک جور تبعیض یک جور برتری جویی بین اقوام پیش می آد.فلان قوم می گه ما در عالم پیشین فلان بودیم که حالا مثلا ترک بدنیا اومدیم.دیگه بهانه و توجیه ای برای نژاد پرستی بوجود می اد.یا مهر تائیدی می زنیم بر اینکه می شه تناسخ واقعیت داشته باشه.یا از کجا معلوم یک دنیای دیگری هم پس از این دنیا سپری نخواهیم کرد و اونوقت ضرورت بعثت انبیاء در این دنیا از بین می ره.چون شاید در دنیای بعدی پیامبری ظهور کنه و لازم نباشه در این دنیا هم پیامبری رو شاهد باشیم.و شبهات بسیار دیگه....

امیدوارم که استاد هادی هم در بحث شرکت کنند.این تاپیک خیلی وقته که رها شده.

پارسا مهر;803241 نوشت:
می توانیم بگوییم که ائمه اصلا انسان نبودند.نوع خلقتشان هم فرق می کند که.

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يوحَى إِلَي أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيلٌ لِلْمُشْرِكِينَ(فصلت/6)
بگو: من فقط انساني مثل شما هستم؛ اين حقيقت بر من وحي مي‌شود که معبود شما معبودي يگانه است؛ پس تمام توجه خويش را به او کنيد و از وي آمرزش طلبيد؛ واي بر مشرکان!(مکارم،المبین،3.2.5)

پارسا مهر;802793 نوشت:
پس استاد شما می فرمایید که ساختار جسمانی و روحانی اولیه ی ائمه که دست خودشان نبود...بسیار بهتر از افراد دیگر بود و این بهتر بودن باعث شد که ائمه به چنان مقامی دست یابند؟؟خوب این یک نوع جبر نیست؟خود می فرمایید که این ساختار جسمانی و روحانی اولیه ی ائمه دست خودشان نبوده....

تمامی ما(چه ائمه و چه جمیع مخلوقات) مخلوق خدای حکیم هستیم.

هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(الحشر/24)
او خداوندي است خالق، آفريننده‌اي بي‌سابقه، و صورتگري (بي‌نظير)؛ براي او نامهاي نيک است؛ آنچه در آسمانها و زمين است تسبيح او مي‌گويند؛ و او عزيز و حکيم است!(ترجمه مکارم،نرم افزار المبین3.2.5)

پارسا مهر;802793 نوشت:
و از این جهت گفتم که با عقل در تضاد است که ما می گوییم یا من فرض گرفته بودم که انسان اختیار دارد و با اختیار خود تصمیم می گیرد که به چه درجه ای برسد و چه پاداش و آخرتی نصیب خود کند...ولی در مورد ائمه این داستان صدق نمی کند...

بحث بر سر این است و سوال اینجاست که آیا اختیار انسان در تمامی عالم هاست یا خیر؟
همه جا اختیار دارد؟

به طور مثال در عالم آخرت چه کسی می تواند کفار را هنگامی که به آنش می اندازندشان خودشان را نجات دهند؟ آیا در آنجا اختیار دارند؟

یا آن نتیجه عملی است که در عالم دنیا انجام داده اند و بر اساس انتخاب هایشان به دوزخ می روند؟

چیزی که روشن است ما در این عالم صاحب اختیار هستیم به این معنا که می توانیم تحت اراده خدا لیوان آبی را بخوریم یا نخوریم(خدا این اذن را به ما داده که انتخاب کنیم و به خواست او است که اختیار داریم.)و...

پارسا مهر;802793 نوشت:
جبر بزرگی آشکار و نمود پیدا کرده است که عامل شده آنها به مقام امامت رسیده و از پاداش های اخروی بالایی بهره مند شوند...

ما همگی تحت اراده وفرمان خداییم چه کسی می تواند از اراده خدا خارج شود ؟
یا جایی پنهان شود که او نمی بیند؟
روزی او را نخورد؟
و از ملک و فرمانروایی او خارج شود؟

هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يشْرِكُونَ(الحشر/23)
و خدايي است که معبودي جز او نيست، حاکم و مالک اصلي اوست، از هر عيب منزه است، به کسي يتم نمي‌کند، امنيت بخش است، مراقب همه چيز است، قدرتمندي شکست‌ناپذير که با اراده نافذ خود هر امري را اصلاح مي‌کند، و شايسته عظمت است؛ خداوند منزه است از آنچه شريک براي او قرارمي‌دهند!(ترجمه مکارم،نرم افزار المبین3.2.5)

او خدایی است که جز او معبودی نیست،فرمان روای پاک،عاری از هر نقصی، ایمنی بخش،نگاهبان،شکست ناپذیر،قدرت مدار و با کبریاست،منزه است خداوند از هرچه شریک او کنند.(بهرام پور،نشر آوای قرآن)

----------------------
متن قرآن و ترجمه آیت الله مکارم شیرازی از نرم افزار المبین سه نسخه 3.2.5 استخاراج شده است که در حشر آیه 23 یک غلط املایی دارد که دلیل حفظ امامنت در ترجمه نر افزار اصلاح شده را قرار ندادم.
ترجمه ابوالفضل بهرام پور هم از قران با ترجمه و شرح واژگانانشارات آوای قرآن چاپ اول سال 91 قرار داده شده است.

پارسا مهر;801044 نوشت:
سلام.همیشه برام سوال بوده که چطور می شه که دوازده امام که همگی معصوم و همگی مفخر عالم و تمام زمان ها بودن و برترین کمالات رو داشتن و کسی به گرد پاشون هم نمی رسه همه در یک نسل و همه پشت سر هم یکی پس از دیگری بدنیا بیان.آیا اینجا یک جبر حاکم نیست؟مخصوصا که می بینیم که بنا به اعتقاد شیعه گویا این 12 امام باید که ظهور کرده و بدنیا می آمدند.یعنی یک بایدی اینجا حاکمه.باید که امامانی می آمدند که قرآن رو به قولی تبیین کنن.البته یک همچین ماجرایی در ظهور پیامبران هم نمود پیدا کرده به شکلی در ظاهر متفاوت.ولی در واقع یکسان.ولی ما ماجرای ظهور پیامبران را اینجا ندید می گیریم.تمرکز روی دوازده امام است.
گفته می شه انسان ها بدنیا می آیند و خودشون انتخاب می کنن که به کدام سمت برن.حالا شرایط و محیط و نوع تربیت هم در این امر تاثیر گذاره.ولی چطور می شه که دوازده امام همه تصمیم می گیرند و با اختیار خودشون تصمیم می گیرند که مسیر عبودیت و اخلاص رو دنبال کنند و همه به درجه امامت و معصوم بودن و مفخر عالم بودن برسن تا حدی که کسی به گرد پاشون نمی رسن.این یک جبر نیست، این با عقل متضاد و متناقض نیست؟همونطور که گفتم.این ماجرا و شبهه زمانی بیشتر خودنمایی می کنه که گویا باید که این دوازده امام ظهور می کردند.
آیا اگر همین ماجرا در یک دین مثلا الحادی و مشرک و مثلا در آئین هندو اتفاق می افتاد ما به انتقاد و حتی تمسخر اون آئین نمی پرداختیم؟ولی حالا که در آئین خودمون پیش اومده اون رو به راحتی می پذیریم و تعجب می کنم که برامون عادیه!!!.....
و حالا من شنیدم که بنا به اعتقاد ما شیعیان، ائمه اصلا از بدو تولد معصوم و عالم به کل و خلاصه دارای تمام صفات امامی بودند.اینو دیگه کجای دلمون بزاریم؟

با تشکر.


با سلام.
به اعتقاد بنده بهتر است ابتدا ثابت شود که عصمت برای پیامبر یا امامان ضروری است. بعد برویم سراغ مکانیزم و چگونگی به عصمت رسیدنشان.
به اعتقاد بنده که اصلا لزومی به عصمت آنها در تمام ابعاد وجود ندارد. تنها کفایت می کند که در ابلاغ وحی نبی معصوم باشد. در اعمال و رفتار لزومی به عصمت نمی بینم. در مساله ابلاغ هم می تواند جبر حاکم باشد. به هیچ جایی هم بر نمی خورد. در واقع خداوند از طریق پیامبر و امامان جبرا احکام و قوانینش را به اطلاع بشر رسانده است. همین. پس از آن دیگر خود بشر است و اختیازش که چگونه به آنها عمل کند. که البته پیامبر و امامان هم دز زمره همین بشریت قرار دارند و فرقی با آنها ندارند.
قل انا بشر مثلکم یوحی الیه.
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;813465 نوشت:
به اعتقاد بنده بهتر است ابتدا ثابت شود که عصمت برای پیامبر یا امامان ضروری است. بعد برویم سراغ مکانیزم و چگونگی به عصمت رسیدنشان.

با سلام.به نظر من هم همینطوری هم یک حساب سرانگشتی بکنیم به نظر نمی رسد که عصمت برای پیامبران و امامان ضروری باشد:) ولی به هر حال در این تاپیک فرض گرفته شده که ضروری است و ائمه مخصوصا معصوم به تمام معنا بودند، معصوم از جنبه های مختلف....این تاپیک بیشتر نقدی بر اعتقاد شیعیان است نه نقدی به واقعیات تاریخی و حقیقت که البته این دو می توانند یکی باشند:)

شریعت عقلانی;813465 نوشت:
قل انا بشر مثلکم یوحی الیه
سلام
حضرت عیسی(ع) هم بشری مثل ماست. پس چرا هیچکدام از ما در زمان تولد حرف نمیزنیم و به یگانگی خدا شهادت نمی دهیم؟

[="Blue"]

پارسا مهر;801044 نوشت:
ولی چطور می شه که دوازده امام همه تصمیم می گیرند و با اختیار خودشون تصمیم می گیرند که مسیر عبودیت و اخلاص رو دنبال کنند و همه به درجه امامت و معصوم بودن و مفخر عالم بودن برسن تا حدی که کسی به گرد پاشون نمی رسن.این یک جبر نیست، این با عقل متضاد و متناقض نیست؟ه

خودتان حرف خودتان را نقض کردید، اگر با اختیار خودشان است پس دیگر جبر چیست؟[/]

زینبیون;813476 نوشت:
خودتان حرف خودتان را نقض کردید، اگر با اختیار خودشان است پس دیگر جبر چیست؟

با سلام.خوب شاید من منظورمو در قالب متن درست نرسوندم.ولی منظورم این بود که(من همون متنی که شما نقل کردید را نقل می کنم همراه با تصحیح به رنگ سبز):

ولی چطور می شه که دوازده امام همه تصمیم می گیرند و با اختیار خودشون تصمیم می گیرند که مسیر عبودیت و اخلاص رو دنبال کنند و همه به درجه امامت و معصوم بودن و مفخر عالم بودن برسن تا حدی که کسی به گرد پاشون نمی رس، این چطور می شه که گفتم، باورش و پذیرشش سخته و شدنی به نظر نمی رسه پس به نظر چیز دیگه ای در کاره که اون چیز، چیه؟جبر!....این یک جبر نیست؟، این با عقل متضاد و متناقض نیست؟

اشکال برطرف شد؟به هر حال منظور من آنچیزی بود که در بالا ذکر کردم.ببخشید اگر منظور را درست نرساندم در پست اولی

پارسا مهر;813343 نوشت:
آیا واقعا ابتدای شروع حرکت هر کس به سوی کمالات از زمان تولدش نبوده و از پیش از تولدش شروع شده؟؟

این تاپیک ها را مطالعه بفرمائید اطلاعات خوبی داره در ضمن کتاب هم در این زمینه نوشته شده است:

در مورد عالم ذر چه می دانید؟

http://www.askdin.com/showthread.php?t=981
عالم ذر انسان قبل از تولد

http://www.askdin.com/showthread.php?t=36586
عالم ذر کجاست؟ و آیا اعتقاد به آن واجب است؟

http://www.askdin.com/showthread.php?t=33269

آیا عالم ذر عالمی مستقل وخارجی است؟

http://www.askdin.com/showthread.php?t=404

شریعت عقلانی;813465 نوشت:
به اعتقاد بنده که اصلا لزومی به عصمت آنها در تمام ابعاد وجود ندارد. تنها کفایت می کند که در ابلاغ وحی نبی معصوم باشد. در اعمال و رفتار لزومی به عصمت نمی بینم

مساله این است که ما وقتی خطا نادرستی در رفتار و اعمال یک پیامبر ببینیم
چگونه می توانیم به وحی او اعتماد کنیم ؟

hosain.nor;813521 نوشت:
این تاپیک ها را مطالعه بفرمائید اطلاعات خوبی داره در ضمن کتاب هم در این زمینه نوشته شده است:

در مورد عالم ذر چه می دانید؟

http://www.askdin.com/showthread.php?t=981
عالم ذر انسان قبل از تولد

http://www.askdin.com/showthread.php?t=36586
عالم ذر کجاست؟ و آیا اعتقاد به آن واجب است؟

http://www.askdin.com/showthread.php?t=33269

آیا عالم ذر عالمی مستقل وخارجی است؟

http://www.askdin.com/showthread.php?t=404


با سلام.من پست ها را خواندم.البته زیاد هم غریبه نبودم به مطالب.پیشتر تا حدی به این قضایا بر خورده بودم.ولیبه هر حال همونطور که حدس می زدم در هیچ یک از پست ها پاسخ قاطع و بدون چون و چرایی داده نشده بود.
و چیزی که در هنگام مطالعه ی مطالب در ذهنم تداعی و یادآوری می شد این بود که هر ناممکنی در بحث الاهیات و دین و ایمان ممکن می شود و این امر تذکر می دهد که دنیا بسیار اسرار آمیز و پیچده تر از این ها که تصور می کنیم و می بینیم می تواند باشد.شاید حقیقت ورای همه ی اونچیزی هست که از پیغمبران و امامان و کتابان شنیده ایم باشد.فکرش را بکنید چه کسی فکرش را می کند که انسان پیش از تولد زندگی ای را به سربرده که در آن به درجه ای تکامل رسیده؟یا پیمانی بسته و یا....
.اگر استاد هادی حضور پیدا کنند بهتر می توان به نتیجه رسید:) و تذکر بدهم من بیشتر مایلم که نگاه عقلی داشته باشیم تا نگاه چشم و گوش بسته به روایات و آیات...

Reza-D;813472 نوشت:
سلام
حضرت عیسی(ع) هم بشری مثل ماست. پس چرا هیچکدام از ما در زمان تولد حرف نمیزنیم و به یگانگی خدا شهادت نمی دهیم؟

با سلام.
متوجه نشدم شما از بنده ایراد گرفتید یا از قرآن؟ ضمن اینکه ربطی بین سخن بنده و مطلب شما نیافتم دوست عزیز. بحث بنده ضرورت عصمت بود. نه اعجاز و توانایی های بشری. بنده کی گفتم توانایی های همه ی انسانها مثل هم هست. یکی زور بیشتر دارد و یکی هوش بیشتر و .... و یکی هم مثل عیسی ع بر فرض صحت در بدو تولد سخن می گوید. خوب البته در اعمال و رفتار انسان ها هم جبر نقش مهمی دارد. مسئله مهم این است که :
آن چیزی مایه مباهات و فخر دارد که با اختیار و آگاهانه بدست آمده باشد.
اگر عصمت را برای پیامبران و امامان مساله ی جبری و موهیتی از جانب خدا بدانیم که دیگر مایه فخر و مباهات نیست برای آنها. اتفاقا در این صورت دیگر مساله تقلید زیر سوال می رود. چون از کسی که برخی اعمال و رفتار را جبرا و با امداد الهی انجام می دهد نمی توان تقلید کرد. چون او دارای نیرویی است که ما نداریم.
پس در حقیقت اگر قایل به عصمت جبری باشیم فلسفه نبوت کاملا زیر سوال می رود.
حال اگر عصمت اختیاری را در نظر بگیریم. یعنی عصمت انبیا و امامان موهبتی از جانب خدا نیست و اختیاری بدست آمده است. خوب دیگر عصمت از حالت انحصار در می آید و متعلق به عموم مردم می شود.
و من الله توفیق

**گلشن**;813616 نوشت:
مساله این است که ما وقتی خطا نادرستی در رفتار و اعمال یک پیامبر ببینیم
چگونه می توانیم به وحی او اعتماد کنیم ؟

با سلام. یعنی هم اکنون شما در زندگی تان به هیچ کسی که در طرافتان زندگی می کند اعتماد ندارید چون معصوم نیست؟؟؟!!!
مشکل اینجاست که شما به مساله سیاه و سفید نگاه می کنید. یعنی نمی شود انسان خوب و پاک و سالم و با خدا و قابل اعتماد بود ولی معصوم به آن معنایی که مد نظر شیعیان است نبود؟؟
ضمن اینکه اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان ( اهل سنت ) قایل به عصمت نیستند ولی پیامبر را نبی خدا و قابل تقلید و اقتدا می داند.
در ضمن بنده گفتم می توان قایل به این بود که نوعی جبر در دریافت و ابلاغ وحی توسط نبی را خدا حاکم کرده تا وحی اش به درستی به مردم برسد. منتها در عمل به آن نبی و امام هم مانند باقی مردم است.
و من الله توفیق.

پارسا مهر;813471 نوشت:
با سلام.به نظر من هم همینطوری هم یک حساب سرانگشتی بکنیم به نظر نمی رسد که عصمت برای پیامبران و امامان ضروری باشد ولی به هر حال در این تاپیک فرض گرفته شده که ضروری است و ائمه مخصوصا معصوم به تمام معنا بودند، معصوم از جنبه های مختلف....این تاپیک بیشتر نقدی بر اعتقاد شیعیان است نه نقدی به واقعیات تاریخی و حقیقت که البته این دو می توانند یکی باشند

با سلام خدمت دوست گرامی.
خوب شما شروع کننده موضوع بودید. هر طور که شما بفرمایید می توانید بحث را ادامه دهید. ما هم استفاده می کنیم.
و من الله توفیق

سلام علیکم
جناب پارسا مهر بابت تأخیر طولانی ام عذرخواهی می کنم امیدوارم سوء تفاهم نباشد.
در ارتباط با ساختار اولیه ائمه معصومین علیهم السلام روایات فراوانی دلالت می کنند که وجود نوری حضرات معصومین علیهم السلام اولین مخلوقات الهی هستند و عالم هستی از نور وجود این انوار مقدسه خلق گشته است.
اما اینکه چرا این گونه بوده است! باید گفت چون ساختار خلقت چنین اقتضایی دارد؛ در لسان روایات، اولین مخلوق الهی حقیقت محمدیه است« اول ما خلق الله نوری» و در لسان حکما به «صادر اول» مشهور است که نور وجوی حضرت رسول صلی الله علیه و آله است. از نور وجودی این بزرگوار نیز انوار وجودی ائمه معصومین علیهم السلام خلق گشته است.
در مورد اینکه چرا انوار وجودی ائمه معصومین علیهم السلام اینگونه بوده است بر اساس روایات و فرمایشات عرفای بزرگ، انسان قبل از خلقت چندین عالم را پشت سر گذاشته است و در تمای این عوالم امتحان پس داده است، ظرفیت وجودی انسان ها نیز در این عوالم مشخص گردید. عالمی که هم اکنون در آن به سر می بریم آخرین عالمی است که برای امتحان خلق شده ایم. ائمه معصومین علیهم السلام در این عوالم تمامی امتحانات الهی را به نحو احسن پشت سر گذاشتند لذا خداوند سبحان چنین مقامی را به ائمه عنایت فرمود . می توان گفت یکی از دلایلی که خداوند عنایت ویژه ای به ائمه معصومین علیهم السلام دارد همین مطلب باشد چون این برگواران ظرفیت و لیاقت خود را نشان دادند لذا خداوند عنایت ویژه ای به ائمه معصومین دارد.
اما این عنایت نیز نمی تواند وجود اختیار در ائمه را نفی کند، ائمه علیهم السلام با اینکه(به دلیل ظرفیت وجودی شان) مورد عنایت قرار گرفته اند اما با وجود این عنایت ویژه نیز، اختیار از آن ها سلب نشده است اگر چه گرایش به خوبی بالطبع در آن ها بیشتر خواهد شد...
در به امامت رسیدن حضرات معصومین علیهم السلام جبر حاکم نیست؛ اگر چه امام بودن این حضرات معصومین از قبل در علم خدا معلوم بود (به جهت اینکه در عوالم قبل از خلقت در جهان ماده امتحان پس داده اند) اما همین امر نیز موجب جبر نمی شود چون امام در اعمال خود مختار است و اعمال خود را با انتخاب و اختیار خویش انجام می دهد.
فرض بفرمایید شخصی در مراحل مختلف مورد آزمایش قرار گرفته و برای همگان محرز شده که فلان شخص لیاقت و ظرفیت رهبری یک جامعه را دارا می باشد، لذا بر اساس همین امتحانات و محرز شدن ظرفیت و لیاقت وی، این فرد را به عنوان رهبر جامعه منصوب می کنند. ائمه معصومین علیهم السلام در عوالم قبل از خلقت، مورد امتحان قرار گرفته اند و صلاحیت آنان برای امامت محرز شده است لذا خداوند عنایت ویژه ای به ائمه علیهم السلام داشته و دارد، لذا از همان ابتدای خلقت معصوم به دنیا می آیند و از همان ابتدای خلقت با علم لدنی خویش آگاه به تمامی مسائل می شود آنچنان که دانشمندان انگشت حیرت به دهان می گیرند. امام علی علیه السلام در بهترین مکان به دنیا می آید ووو ...

پارسا مهر;803241 نوشت:
می توانیم بگوییم که ائمه اصلا انسان نبودند.نوع خلقتشان هم فرق می کند که.

طبق آیه قرآنی پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود «انا بشر مثلکم» ائمه معصومین علیهم السلام انسان هستند منتهی با توجه به ظرفیت وجودی بالایشان، مقام امامت به ایشان داده شده است.

هادی;814075 نوشت:
در مورد اینکه چرا انوار وجودی ائمه معصومین علیهم السلام اینگونه بوده است بر اساس روایات و فرمایشات عرفای بزرگ، انسان قبل از خلقت چندین عالم را پشت سر گذاشته است و در تمای این عوالم امتحان پس داده است، ظرفیت وجودی انسان ها نیز در این عوالم مشخص گردید. عالمی که هم اکنون در آن به سر می بریم آخرین عالمی است که برای امتحان خلق شده ایم. ائمه معصومین علیهم السلام در این عوالم تمامی امتحانات الهی را به نحو احسن پشت سر گذاشتند لذا خداوند سبحان چنین مقامی را به ائمه عنایت فرمود . می توان گفت یکی از دلایلی که خداوند عنایت ویژه ای به ائمه معصومین علیهم السلام دارد همین مطلب باشد چون این برگواران ظرفیت و لیاقت خود را نشان دادند لذا خداوند عنایت ویژه ای به ائمه معصومین دارد.

سلام.از حضورتان خوشحالیم.چند سوال دارم:

این که می فرمایید انسان ها چند عالم را پشت سر گذاشته اند و در هر یک آزمایش شده اند یک نظریه است و یا یک فرضیه است که بعضی علما به آن اعتقاد دارند یا یک اصلی است که همگان یعنی همه علمای شیعه آن را پذیرفته اند؟

اگر اینطور است که می فرمایید چرا قرآن، شفاف و واضح به این قضیه نپرداخته و اشاره به عالم های پیشین نداشته.به هر حال یک بخش مهم از سرگذشت هر آدمی آنجا رقم خورده و صورت گرفته، چرا اشارات به این عوالم در قرآن در صورت وجود بسیار ناچیز و خیلی مبهم است؟

آیا در آیات مربوط به خلقت انسان کوچکترین اشاره ای به عوالم پیشین شده؟آیا آغاز خلقت انسان را زمین و گل و خاک ندانسته که خدا از روح خود بر آن دمیده؟به طور مثال به آیات زیر توجه کنید مخصوصا قسمت های طلایی رنگ:
الأَرْحَامِ مَا نَشَاء إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ؛
«اي مردم اگر شما در زنده شدنِ دوباره ترديد داريد، به راستي ما شما را از خاك آفريديم، سپس از نطفه، آنگاه از خون بسته شده، سپس از مضغه (= گوشت جويده‌شده)، كه بعضي داراي شكل و خلقت است و بعضي بدون شكل، تا براي شما روشن سازيم (كه بر هر چيز قادريم) و جنين‌هايي را كه بخواهيم تا مدت معيني در رحم قرار مي‌دهيم، بعد شما را به صورت طفل بيرون مي‌آوريم، سپس هدف اين است كه به حد رشد و بلوغ خويش برسيد».

إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ * فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ؛
«من از گل خشكيده‌اي كه از گل بدبويي گرفته شده، بشري مي‌آفرينم، پس هنگامي كه او را موزون ساختم و در او از روح خود دميدم، براي او سجده كنيد».

سوال بعدی اینکه.اگر انسان عوالم دیگری را قبل از این عالم خاکی گزرانده و آزمایش شده، چرا در هنگام تولد نه عقل درستی دارد و نه اختیار دارد.یک سری استعداد ها دارد که هنوز شکوفا نشده.انسان در عوالم پیشین با کدام عقل و اختیاری آژمایش شده و مراحل تکاملی را طی کرده که وقتی از رحم مادر بیرون می آید هیچ یک از آنها را ندارد؟

و مورد.می خواستم نظر شما را در این باره بدانم که.همانطور که به دوستمان گفتم:
هر ناممکنی در بحث الاهیات و دین و ایمان ممکن می شود و این امر تذکر می دهد که دنیا بسیار اسرار آمیز و پیچده تر از این ها که تصور می کنیم و می بینیم می تواند باشد.پس شاید حقیقت ورای همه ی اونچیزی هست که از پیغمبران و امامان و در کتابها شنیده ایم باشد.فکرش را بکنید چه کسی فکرش را می کند که انسان پیش از تولد زندگی ای را به سربرده که در آن به درجه ای تکامل رسیده؟یا پیمانی بسته و یا....

سلام

شریعت عقلانی;813789 نوشت:
متوجه نشدم شما از بنده ایراد گرفتید یا از قرآن؟
با احترام ، از شما

شریعت عقلانی;813789 نوشت:
ضمن اینکه ربطی بین سخن بنده و مطلب شما نیافتم دوست عزیز. بحث بنده ضرورت عصمت بود. نه اعجاز و توانایی های بشری
بحث من هم نتيجه گيري اشتباه شما از آيه مورد استنادتان بود
شما از جملهء
"من بشري مثل شما هستم" نتيجه گرفتيد كه چون من و شما عصمت نداريم و پيامبر(ص) فرموده اند من بشري مثل شما هستم ، پس ايشان هم عصمت ندارند

من هم سوالي از شما پرسيدم كه اگر قرار است از جملهء

"من بشري مثل شما هستم" مثل شما نتيجه گيري كنيم ، پس بايد همهء ماها بتوانيم عصا اژدها كنيم ، در كودكي سخن بگوئيم و.....

اما ماها نمي توانيم درحالي كه بشري مثل حضرت موسي(ع) ، حضرت عيسي(ع) و..... هستيم! خب اين عجيب نيست؟!
چطور ما و آنها همگي بشرهايي مثل هم هستيم ولي ما نمي توانيم معجزات آنها را انجام بدهيم؟

شریعت عقلانی;813789 نوشت:
آن چیزی مایه مباهات و فخر دارد که با اختیار و آگاهانه بدست آمده باشد.
اگر عصمت را برای پیامبران و امامان مساله ی جبری و موهیتی از جانب خدا بدانیم.....
حال اگر عصمت اختیاری را در نظر بگیریم.....
به اين بخش هم مي رسيم
لطف بفرمائيد سوال بنده را پاسخ بدهيد بعد اين بخش را هم بنده پاسخ خواهم داد

شریعت عقلانی;813791 نوشت:
یعنی نمی شود انسان خوب و پاک و سالم و با خدا و قابل اعتماد بود ولی معصوم به آن معنایی که مد نظر شیعیان است نبود؟؟
براي امام جماعت شدن يا قاضي شدن يا امثال اينها ، همين مقدار كه مي فرمائيد كافي است
ولي براي امر پيامبري خير! نميشود معصوم نبود

شریعت عقلانی;813791 نوشت:
ضمن اینکه اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان ( اهل سنت ) قایل به عصمت نیستند
اهل سنت براي من قابل احترام هستند. اما اينكه آنها نمي خواهند به آيه
إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً
اعتقاد داشته باشند به خودشان مربوط است

البته بعداً از قول علماي اهل سنت براي شما خواهم نوشت كه خطاب اين آيه به چه كساني است

شریعت عقلانی;813791 نوشت:
در ضمن بنده گفتم می توان قایل به این بود که نوعی جبر در دریافت و ابلاغ وحی توسط نبی را خدا حاکم کرده تا وحی اش به درستی به مردم برسد
خب چرا خدا پارتي بازي كرده؟ چرا همين جبر را براي من و شما قائل نشده؟

آقای پارسا مهر سلام علیکم
مطلبی که عرض کردم اعتقاد برخی از علمای شیعه است که بر اساس آیات و روایات؛ معتقد هستند انسان علاوه بر خلقت مادی، خلقت نوری هم داشته اند(منتهی وجودش به چه نحو بوده، آیا وجودی «جمعی» داشتند یا وجود «متمایز» اختلاف نظر وجود دارد) آنچه آیات و روایات به وضوح بیان می کنند، وجود عوالم «نوری» قبل از خلقت در جهان مادی است.
توضیح مختصر در این مورد
هر موجودی یک جنبه ملکوتی که همان جنبه باطنی عالم است، دارد و آن وجود دفعی و جمعی و از جانب خدا بودن اوست و یک جنبه ملکی و طبیعی، که ظاهر عالم است و آن وجودی است تدریجی و پخشی و به جانب خلق و عالم ماده .
آنچه که دفعی، ثابت و لا یتغییر است همان جنبه ملکوتی است و آنچه که تدریجی و در عمود زمان و مکان می گنجد همان وجود طبیعی است. آیاتی که حضرت عالی در مورد خلقت بیان کردید مربوط به عالم طبیعت است نه جنبه باطنی باطنی جمعی خلقت.
روایات در باب وجود عوالم نوری
روايات زيادی در اين زمينه داريم که با تعبيرات مختلف بيانگر اين است که نبی اکرم(صلی الله علیه وآله) و اهل بيت(علیهم السلام) و حضرت زهرا(سلام الله علیها)، همچنین محبین این بزرگواران و... قبل از خلقت مادی، خلقت نوری داشته اند. برای نمونه به چند روایت در این زمینه اشاره می کنیم:
الف: پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اول ما خلق الله نوری» اول چیزی که خداوند خلق فرمود نور من بود.
« حضرت باقر عليه السّلام فرمود: ای جابر! خدا بود در حالى كه هيچ چيز با او نبود نه معلوم و نه مجهول اوّلين موجودى كه آفريد محمّد مصطفى عليه السّلام بود. ما اهل بيت را هم با او از نور خود و عظمتش آفريد و به صورت سايه‏اى سبز در مقابل خود نگه داشت آن موقع كه آسمان و زمين و شب و روز و خورشيد و ماه وجود نداشت. نور ما از نور پروردگارمان جدا شد ، همانند جدا شدن پرتو خورشيد از خورشيد. ما او را تسبيح و تقديس و ستايش می كرديم و عبادتى واقعى می نموديم و ... . ( بحار الأنوار ، ج‏25، ص 18)
« حضرت باقر عليه السّلام فرمودند: خداوند يكتا در وحدانيت خويش بود ، آنگاه تكلّم به كلمه‏اى كرد كه آن کلمه نورى شد ؛ از آن نور محمّد و علي و عترتش را آفريد ؛ بعد تكلّم به كلمه ی ديگرى كرد كه به صورت روحى درآمد ؛ آن روح را در نور قرار داد و ساكن بدنهاى ما گردانيد به همين جهت ما روح اللَّه و كلمه ی او هستيم به وسيله ما از خلق خود در حجاب قرار گرفت . پيوسته در سايه ی عرش سبز و خرّم مشغول به‏ تسبيح و تقديس بوديم ، آن زمان كه نه خورشيد و نه ماه بود و نه چشمى که به آن زده شود. سپس شيعيان ما را آفريد و شيعه را به اين نام ناميده‏اند چون از شعاع نور ما آفريده شده‏اند.» (بحار الأنوار ، ج‏25، ص24)
از این نوع روایات شریفه برداشت می شود که نور وجودی پیامبر و اهلبیت علیهم السلام قبل از خلقت آسمان ها و زمین وجود داشته اند و خداوند از نور این بزرگوارن، سایرموجودات را خلق فرمود. می توان از این روایات برداشت کرد که خلقت، مختص عالم ماده نیست و قبل از عالم ماده نیز عوالمی وجود داشته اند .

اما دلیل بر اینکه برخی از علما معتقداند انسان در چندین عالم قبل از خلقت(مادی) امتحان شده است روایت زیر است:
امام باقر(ع) فرمودند: « إِذَا صِرْتَ إِلَى قَبْرِ جَدَّتِكَ فَاطِمَةَ ع فَقُلْ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً ... ــــ چون به قبر جدّه ات فاطمه (ع) رسیدی بگو: ای امتحان شده ای که امتحان نموده است تو را خدایی که خلق کرد تو را قبل از اینکه خلق کند تو را ؛ پس تو را صابر یافت برای آن‌چه که امتحانت نمود » (تهذيب‏الأحكام،ج6،ص9،باب 3)
« خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ » یعنی خداوند متعال قبل از آنکه به تو خلقت مادّی دهد تو را به خلقت نوری خلق نمود. بر اساس این روایت شریف خداوند حضرت فاطمه سلام الله علیها را قبل از خلقت مادی اش امتحان نمود.
لذا بالاجمال معلوم می شود که اولا: این مطلب یقینی است که نور وجودی پیامبر صلی الله علیه و اله و انوار وجودی حضرات معصومین علیهم السلام و همچنین انوار محبین آن بزرگوارن و ... قبل از خلقت مادی، موجود بوده اند و ثانیا قبل از اینکه در عالم ماده خلقت یابند مورد امتحان قرار گرفته اند.
این مطلب از جمله معارف بلند و سنگینی است که گره گشایی آن در مکتب عرفان و علوم دقیق عقلی می باشد
اما اینکه فرمودید چرا به این عوالم در قرآن کریم اشاره نشده است، عرض می کنیم؛ اولا: قرار نیست قرآن همه مطالب و جزئیات را به صورت ظاهر و واضح بیان نماید. قرآن امهات و اصول مورد نیاز بشر که از راههای دیگر توان دسترسی بدان وجود ندارد و اگر به بعضی از آنان دسترسی دارد قرون متمادی باید طی شود تا بدان دست یابد، بیان نموده است یعنی معارفی را بیان نموده که یا برای بشر از طریق عقل و حس قابل دسترسی نیست یا اگر بعضی از آنان قابل دسترسی است، قرآن آن را سهل الوصول نموده است،
ثانیا: مسأله خلقت بزرگترين سرّ الهی و سرّ الاسرار است لذا چه در آيات و چه در روايات به گونه ای بيان شده كه جز خواصّ ، كسی به كنه آن راه نمی يابد. به خصوص در قرآن كريم كه مورد قبول و استفاده عموم مسلمين در سطوح مختلف می باشد اين مساله با خفای بيشتری بيان گرديده است ؛ ولی در روايات كه در حقيقت تفاسير آيات می باشند اين مساله تا حدودی بسط يافته تر مطرح شده است.

هادی;815274 نوشت:
اما دلیل بر اینکه برخی از علما معتقداند انسان در چندین عالم قبل از خلقت(مادی) امتحان شده است روایت زیر است:
امام باقر(ع) فرمودند: « إِذَا صِرْتَ إِلَى قَبْرِ جَدَّتِكَ فَاطِمَةَ ع فَقُلْ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً ... ــــ چون به قبر جدّه ات فاطمه (ع) رسیدی بگو: ای امتحان شده ای که امتحان نموده است تو را خدایی که خلق کرد تو را قبل از اینکه خلق کند تو را ؛ پس تو را صابر یافت برای آن‌چه که امتحانت نمود » (تهذيب‏الأحكام،ج6،ص9،باب 3)

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات
این روایت به امتحان شدن حضرت زهرا سلام الله علیها اشاره دارد.آیا مطلبی یا روایتی ...هست که نشان دهد تمام انسانها در عوالم قبل امتحان شده اند،به نحوی که نتیجه آن بتواند شرایط خاص هر انسان را در زمان خلقت مادی اش در این دنیا تعیین کند؟یعنی تبیین کننده ی علت تفاوت شرایط متفاوت افراد در ورود به دنیا باشد؟شرایط خاص محیط اجتماع یا خانواده ی هر انسان را؟
اگر خلقت نوری انسانها به صورت وجود جمعی بوده است،آیا میتوان گفت که تک تک انسانها امتحان شده اند؟
اگر مطلبی در این باره هست،ممنون خواهم شد اگر بفرمایید.

سلام علیکم
طاعات و عبادات شحضرت عالی هم قبول حق ان شاء الله
بر پایه متون معتبر دینی، انسان پیش از گام نهادن در دنیا، عوالمی را پشت سر گذاشته است. وجود انسان در دو عالم ارواح و ذرّ، به روشنی در روایات اهل بیت(ع) بیان شده است. این عوالم از نظر انسان‌شناسی و معرفت‌شناسی اهمّیت فوق‌العادّه‌ای دارند؛ زیرا به تصریح «قرآن کریم» و روایات معتبر معصومان(ع) خدای تعالی در عوالم پیشین، انسان‌ها را مورد تفضّل قرار داده و معرفت خویش را به آنها عطا فرموده است. بنابراین انسان‌ها به هنگام قدم نهادن به این دنیا، از معرفت خداوند برخورداند؛ بنابراین خداوند از آنها می‌خواهد که به آن معرفت اقرار آورند.
معصومین عوالمی قبل از خلقت در این عالم دارند. مومنین هم عوالمی دارند که با نبی اکرم و انبیاء و اولیا در آن عوالم بوده اند. و کفار هم عوالمی دارند که با اولیاء طاغوت در این عوالم سیر کرده اند. این سیر اتفاق افتاده است.
ابوحمزه ثمالی از امام باقر (ع) نقل می کند: «قال إنّ الله سبحانه تفرد فی وحدانیته»(1) خدای متعال در مقام وحدانیّت متفرد است. توجه داشته باشیم که اینجا می فرماید خدای متعادل در مقام وحدانیت متفرد است یعنی برای خدا شریک درست نکنید. امام می فرماید: «ثم تکلم بکلمة فصارت نورا» خدا کلمه ای را القاء و تکلم الهی کرد و خلقت با تکلم الهی آغاز شد. فرمود خدای متعال کلمه ای را تکلم کرد که این کلمه، کلمه نور شد یعنی آغاز خلقت عالم انوار از اینجاست. «ثم خلق من ذلک النور محمدا و علیا و عترته علیهم السلام» سپس از این نور نبی اکرم و امیرالمومنین و عترت ایشان آفریده شدند. «ثم تکلم بکلمة» سپس خداوند کلمه دوم را تکلم کرد و «فصارت روحا» که این هم کلمه روح شد. یعنی حقیقت انوار با کلام الهی شروع می شود و حقیقت روح هم با کلام الهی آغاز می شود. «و اسکنها فی ذلک النور» و کلمه روح را در کلمه ی نور ساکن کرد. یعنی محل قرار روح که سرچشمه ی حیات است در همان محل کلمه نور است که هدایت است.

ادامه پست قبل
یکی از شئونی که برای مومنین ذکر شده این است که مومنین هم ملحق به این نور هستند. این خیلی نکته مهمی است که انسان را خدا از کجا خلق کرده است و روح مومن از چه عالمی آفریده شده است. در روایات متعدد این را توضیح می دهد. ابن عباس از امیرالمومنین نقل می کند: «اتقوا فراسة المومن»(2) از زیرکی مومن بپرهیزید. به تعبیر دیگر مومن را ساده فرض نکنید و نخواهید که او را دور بزنید زیرا «فانه ینظر بنور الله» وقتی نگاه می کند با نور الهی نگاه می کند، لذا اعماق موجودات را می بیند. یک نوری در اختیار اوست که نور الهی است «فانه ینظر بنور الله» ابن عباس پرسید: «یا امیرالمومنین کیف ینظر بنور الله عزوجلّ» نور خدای متعال چه ربطی به مومن دارد و چطور مومن با نورالله نگاه می کند؟حضرت فرمود: «لانا خلقنا من نور الله» چون ما از نور الهی بدون حجاب خلق شده ایم و «خلق شیعتنا من شعاع نورنا» شیعیان ما و مومنین از شعاع نور ما آفریده شده اند. «فهم اصفیاء» چون از این سرشت آفریده شده اند جزو ابرار، نیکان و پاکان هستند که هر کدام از اینها یک مقام است. کسی که نورش از نور خداوند متعال و معصوم است مطهر و جزء ابرار است. پس ابرار در آغاز خلقتشان از یک چنین گوهری آفریده شده اند.
فرمود: «خلق شیعتنا من شعاع نورنا فهم اصفیاء» برگزیدگان و ابرار و اطهار این ها هستند. «نورهم یضی علی من سواهم» نور آن ها بر غیرشان می تابد «کالبدر فی اللیلة الظلماء» مثل ماه در شب تاریک.
پس این یک دسته از روایات که مقام نورانیت ائمه و به تبع نورانیت مومن را نشان می دهد مومنین از نورنبی اکرم و ائمه(علیهم السلام) خلق شده اند و لذا روح آن‌ها تابع روح ائمه است. و این اتصال برایشان گوهری درست می کند که همان طور که امام با آن نور می‌بیند مومن هم در ظرف خودش با آن نور می بیند و می شود «ینظر بنور الله» آن نور است که در مومن کارگر می شود و این است که موجب می شود مومن برای دیگران مثل ماه در شب تاریک شود و بدرخشد.
بنابراین اجمالا دانستیم که انسان قبل از خلقت مادّی، عوالمی را سیر کرده و عالم مادّه آخرین عالمی است که انسان می تواند از این فرصت، جهت رسیدن به کمال نهایی خویش استفاده کند، منتهی اینکه آن عوالم قبلی چگونه بوده اند و انسان ها در چه حدّی از معرفت بوده اند و امتحانشان به چه نحو بوده است متأسفانه آیات و روایات، بیان آشکاری در این مورد ندارند،حدّاقل بنده چنین روایاتی را نیافتم. ممکن است با تحقیق بیشتر روایاتی را در این زمینه پیدا کرد ... .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
1. «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ تَفَرَّدَ فِي وَحْدَانِيَّتِهِ ثُمَّ تَكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ فَصَارَتْ نُوراً ثُمَّ خَلَقَ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ عِتْرَتَهُ ع ثُمَّ تَكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ فَصَارَتْ رُوحاً وَ أَسْكَنَهَا فِي ذَلِكَ النُّورِ وَ أَسْكَنَهُ فِي أَبْدَانِنَا». بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏25، ص: 24
2. «اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ قَالَ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ كَيْفَ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ ع لِأَنَّا خُلِقْنَا مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ خُلِقَ شِيعَتُنَا مِنْ شُعَاعِ نُورِنَا فَهُمْ أَصْفِيَاءُ أَبْرَارٌ أَطْهَارٌ مُتَوَسِّمُونَ نُورُهُمْ يُضِي‏ءُ عَلَى مَنْ سِوَاهُمْ كَالْبَدْرِ فِي اللَّيْلَةِ الظَّلْمَاء » اصول كافى-ترجمه مصطفوى، ج‏4، ص: 57

هادی;815512 نوشت:
ادامه

سلام.استاد اول اینکه به نظر به بعضی عرایض بنده در پشت قبلی توجهی نداشتید و بی پاسخ ماندند Smile ....و بعد اینکه من در یک تاپیکی به مطلب و آیه ای برخوردم که احساس کردم مطرح کردنش اینجا خالی از لطف نیست.
آیه این مورد است:
«والله أخرجكم من بطون أمهاتكم لا تعلمون شيئا = خداوند شما را در حالي كه هيچ چيز نمي دانستيد، از شكم مادرانتان خارج ساخت»
آیا این آیه تناقض ندارد با اینکه ائمه در عوالم پیشین آزمایش شده اند و با علم لدنی و دانشمند از مادر زاده شده اند؟

پارسا مهر;815679 نوشت:
سلام.استاد اول اینکه به نظر به بعضی عرایض بنده در پشت قبلی توجهی نداشتید و بی پاسخ ماندند ....و بعد اینکه من در یک تاپیکی به مطلب و آیه ای برخوردم که احساس کردم مطرح کردنش اینجا خالی از لطف نیست.
آیه این مورد است:
«والله أخرجكم من بطون أمهاتكم لا تعلمون شيئا = خداوند شما را در حالي كه هيچ چيز نمي دانستيد، از شكم مادرانتان خارج ساخت»
آیا این آیه تناقض ندارد با اینکه ائمه در عوالم پیشین آزمایش شده اند و با علم لدنی و دانشمند از مادر زاده شده اند؟

سلام علیکم

همان طور که خودتون می دونید انسان، دو جنبه‌ی روحی و مادی دارد؛ این گونه آیات بیان گر خصوصیات مادی انسان هاست، وقتی خداوند خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: «ای پیامبر بگو من بشری همانند شما هستم» منظور خلقت مادی پیامبر است نه خلقت روحی و نوری پیامبر!
در آیه شریفه ای که حضرت عالی اشاره فرمودید نیز اشاره دارد به جنبه مادی و خلقت مادی انسان ها، نه جنبه روحانی و خلقت روحانی انسان ها. آیا ذرّ و عهد و میثاق را مشاهده فرمایید .
به کدام عرایض حضرت عالی توجه نداشتم ؟ یادآوری بفرمایید در خدمتتون هستم ...
یا حق

با پاسختون کلملا موافقم

با سلام

هادی;815273 نوشت:
روايات زيادی در اين زمينه داريم که با تعبيرات مختلف بيانگر اين است که نبی اکرم(صلی الله علیه وآله) و اهل بيت(علیهم السلام) و حضرت زهرا(سلام الله علیها)، همچنین محبین این بزرگواران و... قبل از خلقت مادی، خلقت نوری داشته اند. برای نمونه به چند روایت در این زمینه اشاره می کنیم:
الف: پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اول ما خلق الله نوری» اول چیزی که خداوند خلق فرمود نور من بود

بنده گیج شدم.یعنی خدا ابتدا نور ائمه را خلق کرد؟نور چگونه بود؟یعنی نحوه ی خلقت بزرگان با ما فرق می کند، چه پیامدی دارد این تفاوت؟:-??
هادی;815273 نوشت:
آنچه آیات و روایات به وضوح بیان می کنند، وجود عوالم «نوری» قبل از خلقت در جهان مادی است.

استاد گرامی روایات را نمی دانم، ولی آیات که به جز آیه معروف به زر اشاره ای به عوالم نورانی قبل از خلقت جهان مادی ندارند؟شما کدام آیات را منظورتان است؟آیه زر هم که هنوز پشتش حرف و حدیث است و تفسیرها گوناگون.اینکه می فرمایید آیات و روایات به وضوح بیان می کنند را من دقیق متوجه نشدم.کدام آیات به وضوح اشاره دارند؟؟کدام آیه می گوید ما یک جنبه ی ملکوتی داریم و یک وجود طبیعی؟؟استاد اینها خیلی مهم هستند.کل اساس دنیا و دین و نوع جهان بینی ما را پی ریزی می کنند؟نمی شود سر سری ازشان گذشت.

هادی;815273 نوشت:
روايات زيادی در اين زمينه داريم که با تعبيرات مختلف بيانگر اين است که نبی اکرم(صلی الله علیه وآله) و اهل بيت(علیهم السلام) و حضرت زهرا(سلام الله علیها)، همچنین محبین این بزرگواران و... قبل از خلقت مادی، خلقت نوری داشته اند.

یعنی شما می فرمایید که نوع خلقت ائمه و بزرگان با انسان های معمولی فرق دارد؟یعنی بزرگان قبل از خلقت مادی خلقت نوری داشته اند؟یعنی چه؟این باعث تبعیض نمی شود، باعث تغییر رتبه نمی شود؟آن هم به صورت جبری و نه اختیار؟استاد من گیج شدم.استاد سوال اصلی تاپیک این است که چرا ائمه همه معصوم و با درجات و مقامات بالا هستند و همه از یک نسل بدنیا آمده اند و باید که به دنیا می آمدند.این فرمایشات شما، دقیق چطور سوال بنده را پاسخ می دهد؟خلقت نوری داشتن پیامبر، چه چیز را سبب می شود و چه پیامدی دارد؟
هادی;815274 نوشت:
اما دلیل بر اینکه برخی از علما معتقداند انسان در چندین عالم قبل از خلقت(مادی) امتحان شده است روایت زیر است:
امام باقر(ع) فرمودند: « إِذَا صِرْتَ إِلَى قَبْرِ جَدَّتِكَ فَاطِمَةَ ع فَقُلْ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً ... ــــ چون به قبر جدّه ات فاطمه (ع) رسیدی بگو: ای امتحان شده ای که امتحان نموده است تو را خدایی که خلق کرد تو را قبل از اینکه خلق کند تو را ؛ پس تو را صابر یافت برای آن‌چه که امتحانت نمود » (تهذيب‏الأحكام،ج6،ص9،باب 3)

بنده متوجه نمی شوم باز.شما می فرمایید که خدا ما را در چندین عالم آزمایش کرده.یعنی ما عقل و اندیشه و اختیاری داشتیم.کدام وجودمان، ملکوتی و یا مادی و طبیعی؟وجود طبیعمان که از بدو تولد بدون عقل و اندیشه و اختیار از مادر متولد می شود.وجود ملکوتیمان آزمایش شده؟وجود ملکوتیمان با وجود طبیعیمان در ارتباط نیست.من گیج شدم Smile کمی واضح تر داستان را مشکافید.
هادی;815274 نوشت:
اما اینکه فرمودید چرا به این عوالم در قرآن کریم اشاره نشده است، عرض می کنیم؛ اولا: قرار نیست قرآن همه مطالب و جزئیات را به صورت ظاهر و واضح بیان نماید. قرآن امهات و اصول مورد نیاز بشر که از راههای دیگر توان دسترسی بدان وجود ندارد و اگر به بعضی از آنان دسترسی دارد قرون متمادی باید طی شود تا بدان دست یابد، بیان نموده است یعنی معارفی را بیان نموده که یا برای بشر از طریق عقل و حس قابل دسترسی نیست یا اگر بعضی از آنان قابل دسترسی است، قرآن آن را سهل الوصول نموده است،

خوب استاد گرامی قضیه مورد بحث ما در این تاپیک هم از اصول مورد نیز بشر است که از راه های دیگر توان دسرسی بدان را ندارد.ما که چیزی از عوالم پیشین نمی دانیم و حواسمان درک نمی کند.استاد گرامی اینکه ما در عوالم پیشین بوده ایم و آزمایش شدیم و فلان و بهمان، تمام دیدگاه ما به جهان را عوض می کند و می تواند به دین اعتبار داده و یا اعتبار را از دین بگیرد، و ما را به پوچی و ندانم گرایی برساند، خدا باید در همچین زمینه ی مهمی سکوت کند و به وضوح و با دلیل و برهان سخن نگوید؟اشاره به عوالم پیشین و کیفیات آنها با دلیل و برهان و منطق و اثبات آنها به طرق مختلف، از اشاره به اصل توحید و یگانگی خدا و امثال اینها مهم تر است.

پارسا مهر;816528 نوشت:
نور چگونه بود؟

سلام علیکم
اوّل حقیقتی که از ذات خداوندي ظاهر شد ، نور وجود بود که سرتاسر عالم را روشن ساخته است و بدون وجود هیچ موجودی ظهور نخواهد داشت ؛ لذا از آن حقیقت وجودی تعبیر به نور خدا شد. این حقیقت ، مرتبه ، مرتبه تنزّل یافت و در هر مرتبه به صورتهایی چون عرش و کرسی و هفت آسمان و ملائک و ... ظاهر شد ؛ و از جمله به صورت آدم در آمد. لذا آدم (ع) حامل آن نور وجود بود و ظهور این حقیقت در او بیش از همه ی موجودات بود ؛ لذا او خلیفة الله شد و بعد از او هر که حامل حدّ بالایی از این نور بود به نبوّت و وصایت می رسید. امّا در بین موجودات عالم هیچ موجودی نیست که با آن نور وجود اتّحاد تامّ و کامل داشته باشد جز چهارده معصوم. لذا از این نور واحد که سرتاسر عالم را پر نموده تعبیر می شود به نور چهارده معصوم. البته فهم دقیق و عمیق این حقیقت برای کسانی که طریقه ی برهان عقلی و منازل باطن را نپیموده و با نور وجود آشنا نشده اند در حدّ بالایش ممکن نیست ، اگر چه هر کس به مقدار خود بویی از این احادیث شریف استشمام می کند
.

پارسا مهر;816528 نوشت:
استاد گرامی روایات را نمی دانم، ولی آیات که به جز آیه معروف به زر اشاره ای به عوالم نورانی قبل از خلقت جهان مادی ندارند؟شما کدام آیات را منظورتان است؟آیه زر هم که هنوز پشتش حرف و حدیث است و تفسیرها گوناگون.اینکه می فرمایید آیات و روایات به وضوح بیان می کنند را من دقیق متوجه نشدم.کدام آیات به وضوح اشاره دارند؟؟کدام آیه می گوید ما یک جنبه ی ملکوتی داریم و یک وجود طبیعی؟؟استاد اینها خیلی مهم هستند.کل اساس دنیا و دین و نوع جهان بینی ما را پی ریزی می کنند؟نمی شود سر سری ازشان گذشت.


روایات را عرض کردم خدمتتان که به صراحت بیان می کنند قبل از خلقت مادی خلقت دیگری نیز بوده است (البته قبل در اینجا قبل رتبی است نه قبل زمانی «دقت شود») قرآن کریم هم علاوه بر عالم ذرّ به عوالم دیگر نیز به طور ضمنی اشاره فرموده است که ذکر آن ها موجب انحراف اذهان خواهد شد لذا از ذکر آن ها صرف نظر می کنم (اما اگر علاقمند بودید می توانم به نمونه هایی از آیات اشاره کنم)
دوست بزرگوار اعتقاد به این مسائل صرفا جنبه‌ی معرفتی دارد، عدم اعتقاد به وجود عوالم قبل خلقت هیچ ضرری به دین نمی زند لذا کسی با اعتقاد داشتن به این مسائل و یا بی اعتقاد بودن نسبت به این نوع موضوعات از دین خارج نمی شود، این موضاعات نه جزو اصول دین هستند و نه جزو فروع دین! بحث حول و حوش این محور جنبه‌ی معرفتی و شناختی دارد. و این برخلاف موضوعاتی همچون اعتقاد داشتن به روح (جنبه ملکوتی انسان) معاد و ... است که اگر کسی منکر این موضوعات باشد در دین آن شخص خلل وارد می شود.

پارسا مهر;816528 نوشت:
استاد سوال اصلی تاپیک این است که چرا ائمه همه معصوم و با درجات و مقامات بالا هستند و همه از یک نسل بدنیا آمده اند و باید که به دنیا می آمدند.این فرمایشات شما، دقیق چطور سوال بنده را پاسخ می دهد؟خلقت نوری داشتن پیامبر، چه چیز را سبب می شود و چه پیامدی دارد؟

اینکه قبل از عالم خلقت، عوالمی وجود داشته است هم آیات دلالت بر این موضوع دارند و هم روایات از جمله عالم ذر، عوالم نوری «اول ما خلق لله نوری» و ... . منتهی با توجه به اینکه این مباحث بیش از حدّ سنگین بوده و قابل هضم برای بسیاری از افراد نمی باشد بهتر است بیش از این مبحث را ادامه ندهیم تا موجب سردرگمی نگردد.
مساله‌ی خلقت بزرگترين سرّ الهی و سرّ الاسرار است لذا چه در آيات و چه در روايات به گونه ای بيان شده كه جز خواصّ ، كسی به كنه آن راه نمی يابد. بخصوص در قرآن كريم كه مورد قبول و استفاده عموم مسلمين در سطوح مختلف می باشد اين مساله با خفای بيشتری بيان گرديده است ؛ ولی در روايات كه در حقيقت تفاسير آيات می باشند اين مساله تا حدودی بسط يافته تر مطرح شده است.

بنابراین اجازه دهید پاسخ سوال را از منظر دیگر و آسان تر بررسی کنیم:
همان طور که می دانید متکلمین بزرگوار مبحثی در علم کلام دارند به نام «علم پیشین خداوند» خداوند سبحان به گذشته و آینده علم کامل دارد، بر این اساس خداوند می دانست که در بین بندگان فقط 12 نفر هستند که می توانند حامل مقامی منیعی همچون امامت باشند، لذا خداوند بر اساس علم پیشین خود مقام امامت را به این بزرگواران عنایت فرمود .

هادی;817513 نوشت:
اوّل حقیقتی که از ذات خداوندي ظاهر شد ، نور وجود بود که سرتاسر عالم را روشن ساخته است و بدون وجود هیچ موجودی ظهور نخواهد داشت ؛ لذا از آن حقیقت وجودی تعبیر به نور خدا شد. این حقیقت ، مرتبه ، مرتبه تنزّل یافت و در هر مرتبه به صورتهایی چون عرش و کرسی و هفت آسمان و ملائک و ... ظاهر شد ؛ و از جمله به صورت آدم در آمد. لذا آدم (ع) حامل آن نور وجود بود و ظهور این حقیقت در او بیش از همه ی موجودات بود ؛ لذا او خلیفة الله شد و بعد از او هر که حامل حدّ بالایی از این نور بود به نبوّت و وصایت می رسید. ا

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی
میدانیم که اولین مخلوق خداوند، نور وجودی حضرت محمد (ص) است که همه چیز از آن‏ پیدا شده و اصل عالم خلقت است و با تعابیر مختلفی چون عقل، نور، روح و قلم از آن یاد شده است. انوار حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السلام ، فاطمه علیهاالسلام ، ائمه اطهار، انوار 124 هزار پیامبر، عرش، کرسی، لوح، بهشت و انوار مؤمنین از نور وجودی پیامبر اکرم آفریده شده است
اما این مطلب به گونه ای نگارش یافته که اینطور تلقین میکند که گویی نور وجودی حضرت آدم اعلی از نور وجودی حضرت محمد(ص) بوده است.یا لااقل بنده از این متن اینگونه برداشت میکنم.ممنون میشوم اگر در فهم بنده اشتباهی هست توضیح بفرمایید.

کسانی که مرگ را تجربه کرده اند هم وجود عالم های بعدی/قبلی رو تایید میکنند.
حالا این عوالم به چه شکل هستند و آیا آنها درست میگویند نمیگویند ارتباطی با نور و ... دارند یا نه، خواهیم فهمید...

[=&quot]سلام علیکم
[=&quot]ضمن عذرخواهی از بابت تأخیری که در پاسخگویی به فرمایش حضرت عالی پیش آمد خدمت شما عارضم، بنده دوباره این متن رو مطالعه رو کردم و نتیجه ای که شما گرفتید را نگرفتم.

[=&quot]اگر این قسمت را دوباره مطالعه فرمایید متوجه خواهید شد که این متن حضرت آدم علیه السلام را یکی از مراتب پایین نور وجودی حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله معرفی می کند. به متن زیر دقت فرمایید:
[=&quot]«این حقیقت ، مرتبه ، مرتبه تنزّل یافت و در هر مرتبه به صورتهایی چون عرش و کرسی و هفت آسمان و ملائک و ... ظاهر شد ؛ و از جمله به صورت آدم در آمد»
با تشکر

[=&quot]

هادی;817513 نوشت:
اوّل حقیقتی که از ذات خداوندي ظاهر شد ، نور وجود بود که سرتاسر عالم را روشن ساخته است و بدون وجود هیچ موجودی ظهور نخواهد داشت ؛ لذا از آن حقیقت وجودی تعبیر به نور خدا شد. این حقیقت ، مرتبه ، مرتبه تنزّل یافت و در هر مرتبه به صورتهایی چون عرش و کرسی و هفت آسمان و ملائک و ... ظاهر شد ؛ و از جمله به صورت آدم در آمد. لذا آدم (ع) حامل آن نور وجود بود و ظهور این حقیقت در او بیش از همه ی موجودات بود ؛ لذا او خلیفة الله شد و بعد از او هر که حامل حدّ بالایی از این نور بود به نبوّت و وصایت می رسید.

سلام و ادب
بله درست است که فرمودید مرتبه مرتبه تنزل می یابد تا به عرش و کرسی و .. میرسد.و از جمله حضرت آدم.
آنجا هم که آمده است ظهور این حقیقت در او بیش از همه موجودات بود میتوان گفت منظور از موجودات همان عرش و کرسی و .. بوده است.
اما بعد از آن فرمودید او خلیفه الله شد و بعد از او هر که حامل حد والایی از این نور بود به نبوت و وصایت میرسید.
و چون جای حضرت محمد ص در ذهن خواننده خالی میماند،ناگزیر بود که آن را مشمول قید" بعد از او" بداند.
این برداشتی بود که برای من حاصل شد.
موضوع قفل شده است