جمع بندی داوود کو سوار دین اهل حق

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
داوود کو سوار دین اهل حق

سلام داوود کو سوار کیست و کنیه اش چیست و چه بوده راجبش کامل توضیح دهید

با نام و یاد دوست





کارشناسان بحث: استاد ممسوس و استاد کافی

با سلام
داوود کوسوار یکی از بزرگان فرقه اهل حق است که مقبره وی در نزدیکی رودخانه سیروان و نرسیده به مقبره سلطان اسحاق قرار دارد. گنبد آبی که از رنگ نیلی آسمانی گرفته شده است در منابع تاریخی مطلبی از وی نیافتم
فرقه اهل حق از فرقه های غالی در اعتقادات شیعه است که پیروان این فرقه در استان کرمانشاه حضور دارند در حقیقت جزو شیعیان محسوب نمیشوند.

ممسوس;804922 نوشت:
با سلام
داوود کوسوار یکی از بزرگان فرقه اهل حق است که مقبره وی در نزدیکی رودخانه سیروان و نرسیده به مقبره سلطان اسحاق قرار دارد. گنبد آبی که از رنگ نیلی آسمانی گرفته شده است در منابع تاریخی مطلبی از وی نیافتم
فرقه اهل حق از فرقه های غالی در اعتقادات شیعه است که پیروان این فرقه در استان کرمانشاه حضور دارند در حقیقت جزو شیعیان محسوب نمیشوند.

سلام و عرض ادب

استاد گرامی ، این فرقه از سلسله های دراویش به حساب میان ؟ .. اعتقاداتشون چطوریه ؟ یعنی واجبات رو بجا میارن ؟

با سلام و احترام

همان روز قرار شد بخش کلام و اعتقادات پاسخ شما را بدهند

مشک;805001 نوشت:
سلام و عرض ادب

استاد گرامی ، این فرقه از سلسله های دراویش به حساب میان ؟ .. اعتقاداتشون چطوریه ؟ یعنی واجبات رو بجا میارن ؟


باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
اهل حق، گروهی هستند با گرایش ها و اعتقاداتی كه در موارد بسياري، با برداشت هاي رسمي و متشرعانۀ اسلامي ناساگاز است. اين آيين، كه در ميان طوايف كرد، لر و ترك زبان پيرواني دارد، هرچند در بستري اسلامي رشد كرده است، اما به سبب غلوّ در حقّ علي عليه السلام، با ساير فرق غالي شيعه قرابت دارد. با اين حال، بعضي از مبادي آن را مي توان در اعتقادات و سنت هاي فكري و فرهنگ عامۀ مردمان ساكن غرب ايران جست وجو كرد و رگه هايي از معتقدات پيش از اسلام را نيز در آن يافت. اين آيين، آيين حق يا آيين حقيقت يا دين حقيقت نام دارد. ازاين رو، پيروان آن اهل حق خوانده شده اند. اما نام ديگر رهرو اين طريق، يار و اهل حق را يارستان و به تخفيف يارسان نيز گفته اند

برخي از آداب و آيين اهل حق عبارتند از:1. سرسپردن

هر درويش، بايد يك مرشد داشته باشد و هر اهل حقي نيز بايد به يك پير سر سپارد. در آيين سرسپاري، افرادي كه نمايندۀ پنج فرشته اند، پيرامون نوزاد مي ايستند. برگزاركننده، يك جوز هندي (جوز بويا) را به عنوان نمادِ سر مي شكند. سپس آن را با يك سكۀ نقره به نام هَويزه، كه منقّش به اشهد شيعه است، به او مي بندند. پس از اين مراسم، شخص سرسپرده و پير به منزلۀ افراد يك خانواده به شمار مي آيند و ازدواج بين افراد آن خانواده و دودمان پير ممنوع مي گردد. [1]
2. به جم خانه رفتن

اجتماع و جمع براي اهل حق بسيار اهميت دارد و از عبادات فردي چنداني در اين آيين يافت نمي شود؛ زيرا در آن، همۀ دشواري ها راه حلي مي يابند. اين اجتماعات در فاصله هاي معين و در رابطه با اتفاقات مهم، مانند نام گذاري كودك، ازدواج، سرسپردن و... برگزار مي شود. به عبارت ديگر، ايشان در مناسك به جم خانه رفتن، هر هفته در جايي گرد آمده با تشريفاتي ويژه به عبادت و ورد و ذكر مخصوص به خود مشغول مي شوند. كلام ها همراه با ساز برايشان خوانده مي شود. عدة حاضر را جم و آن مجمع راجم خانه (در اصطلاح درويشان، خانقاه) گويند

3. ذكر

جلسات اشتغال به ذكر، در مناسبت هاي رسمي برگزار مي شود. درويشانِ با استعداد، با صداي ساز، به حالت خلسه و بي خودي درمي آيند كه در اين حال، مي توانند بر زغال افروخته راه بروند، آن را در دست گيرند و كارهايي مانند آن انجام دهند.
_________________________
پی نوشت:

1-مينورسكي، بيست مقاله (شامل مقالات تحقيقي مربوط به مطالعات ايراني)، ص 309تهران، دانشگاه تهران.

4. قرباني

از مختصات اين اجتماعات، تقديم قرباني هاست. اهل حق نسبت به نماز چندان اهميتي نمي دهند و بيشتر به جاي نماز نياز مي دهند. انجام دادن این مراسم را کافی از خواندن نماز در طول یک هفته می‌دانند و گاهی همین امر را نقطه فارق بین خود و دیگران می‌دانند.[1]گاهی هفته‌ای یک بار دیگ جوش[2] می‌برند نزد بزرگ خود، عوض نماز یک هفته که نخوانده، و همان که آن بزرگ بگوید «خیرت قبول» نماز نخوانده یک هفته او قبول درگاه خدا می‌شود، و آن‌ها این را «نیاز» هم می‌نامند. در مقابل نماز که گاهی از یکدیگر می‌پرسند نماز می‌خوانی؟ او می‌گوید نه اما نیاز می‌دهم.[3]
یکی از افراد این فرقه در توجیه نماز نخواندن اهل حق می‌نویسد: «چنان‌ که می‌دانیم آگاهی کامل بر شریعت و ترقی علوم معنوی دوره‌ای به نام معرفت به وجود می‌آید که با قبول اصل شرع به تکامل معنوی انسان همت گمارده و عارفانی به وجود آمده‌اند که آنان نیز مرکز تجلی حق بوده و مراسمی که در شریعت (روزه، نماز، حج، زکات، خمس...) برای اطاعت و سپاسگزاری خداوند لازم بوده به زبان معنوی بیان و در واقعه قال را به حال تبدیل کرده‌اند. نماز را راز و نیاز بی قید و بند با خداوند دانسته، قربانی را شهید شدن در راه حق، طلب حق را در ایمان و در دل خود، و وضو را گریه و اشک چشم، و خدمت به خلق را مهم‌ترین طاعت دانسته‌اند.»
[4]
یا در توجیهی دیگر می‌گویند: «نذر، نیاز، ذکر و دعا همه برای تقرب به خداست و ما نیاز را به جای نماز می‌دهیم و تکلیف انجام گرفته است.»
[5]
در میان اهل حق، دسته‌ای هسستند که مکانی به نام «پَردیور»،
[6] را به عنوان قبله جایگزین کعبه انتخاب نموده‌اند و اموات خود را به آن سمت دفن می‌کنند و حتی معتقدند زیارت نمودن آن مکان، برای کسانی که توانایی حج عمره را ندارند، کفایت از این عمل استحبابی می‌نماید. چنان‌چه سلطان اسحاق موسس این فرقه می‌گوید:
«آنانکه از نظر معیشت زندگی محتاج هستند این قبیل افراد می توانند به زیارت بارگاه من در پردیور بیایند و برای آنها حج عمره محسوب می شود.»
[7]
در بحث روزه نیز، جمع کثیری از این فرقه، به جای روزه ماه مبارک رمضان، به سه روز از ایام سال از دوازدهم تا چهاردهم دی‌ماه اکتفا می‌کنند.
[8]

پی نوشت:


[/HR][1]. اقسام روزه در آیین اهل حق: 1- روزه مرقوي. 2- روزه قولطاسي
هر دو قسم روزه در تعداد روزهائی که باید روزه بگیرند مشترکند و با هم فرقی ندارند.اما در میان طوایف اختلاف است که کدام یک از این دو روزه واجب هستند؟ برخی از مردم اهل حق منطقه لرستان و جمعیت اهل حق منطقه کرمانشاه قائل به وجوب روزه مرنوی هستند
وبرخی دیگر مانند اهل حق های ترک زبان قائل به وجوب روزه قولطاسی هستند.
روزه مَرّنو
«مَر» یک کلمه کردی، لکی و لری است و به معنی « غار » می‌باشد و « مرنو » اسم یک غار واقع در کوه « شِنْدر » مرز ایران و عراق در استان کرمانشاه است.وجه تسمیه یا جهت نام گذاری آن برخی افراد اهل حق بدون ارائه سند و مدرکی نقل میکنند که سلطان صحاک و یارانش سه شبانه روز در غار مذکور در محاصره دشمنانش بدون غذا و آب بودنند و پس از آن فاتح و پیروز شدند و آن را روزه مرنو نام نهادند فعلاً در بین این فرقه سه روز روزه به نیت «روزه مرنو» شهرت دارد.وقت این روزه از دوازدهم «چله بزرگ» تا چهاردهم ( دی‌ماه ) که روز پانزدهم عید «سلطان» و یا عید «یاری» می‌باشد.
می‌گویند: « از ساعت سه نصف شب تا شش غروب باید امساک کرد »مقررات آن این است که در این سه شب نزدیکی با زنان نیز ممنوع است و در این سه روز باید هر نفر ده سیر اطعام را به عنوان نذر بدهد. بعضی در اشعارشان گفته‌اند :
هرکس داخل درین طریقت شد قرض او روزة حقیقــت شــد
روزة تو بــود سه روز تـــمام ده بیاران درین سه روزه طعام
روزة قَوَلْطاس
براساس نقل بعضی از افراد اهل حق، قول به معنی اقرار و شرط و طاس به معنی کولاب برف آمده است براساس نقل همین فرد، نحوه به وجود آمدن این روزه و مناسبت آن چنین بوده است که: «هفت یار «قوالطاس» پس از مراجعت از حضور شاه ابراهیم ( یکی از مرشدان و سرسلسله‌های اهل حق ) در بغداد و در مسیر راه در گردنه سلماس آذربایجان در وسط چله زمستان فارسی سه شبانه‌روز زیر کولاب برف می‌مانند و پس از پایان سه روز زنده بیرون میآیند
آن را جشن می‌گیرند و آن را «قوالطاس» نام می‌گذارند .و می‌گوید: «آنچه که در تاریخ و سندیت دفتر سرانجام مشهور است این است که روزه مرّنو ابراهیم و هفت یارش به نام سلطان ترکستان است».یکی دیگر از افراد اهل حق فلسفه وجودی و نحوه به وجود آمدن روزه قوالطاس را به نحو دیگری نقل می‌کند و می‌گوید هفت نفر نسبت به شاه عالم (سلطان اسحاق) به شک و تردید افتادند بدین خاطر دستور داد سلطان به باد و برف بر آنها ببارد تا نابود شدند، بعداً با درخواست هفتنان دوباره آن را زنده کرد ولی گفت جریمه شما هفت نفر خلافکار یک ماه روزه است، که با اصرار و شفاعت هفتنان روزه آنها به سه روز تقلیل یافت و بدین مناسبت سه روز روزه، پیوست روزه مرّنو کردند. عبدالله خدابنده، شناخت فرقه اهل حق، ص177-179


[/HR][2]. القاصی، آیین اندرز و رمز یاری، ص167

[3]. خدابنده، شناخت فرقه اهل حق، ص 171

[4]. پردیور که لغتی کردی اوراماناتی ( یکی از لهجه‌ یا گویش‌های کردی قدیم) است، در لغت به معنی این طرف پل رودخانه می‌باشد که محل دفن سلطان سهاک (اسحاق) موسسه این فرقه می‌باشد. همان، ص 36 و 173

[5]. ر. ک دانشنامه تشیّع، جلد سوم، ص660


[/HR][6]. به عنوان مثال، اهل حق را نیازی و دیگران را نمازی می‌نامند. ر.ک مالامیری، اهل حق و تحقیقی در رابطه با اهل حق، ص 126

[7]. مثل عقیقه است که در اسلام روز هفتم تولد به نام مولود ذبح می‌کنند و گوشتش را آن را پخته به فقرا می‌دهند و یک ران آن را به قابله می‌دهند. و ابوین هیچ از آن نمی‌خورند، و استخوان آن را نمی‌شکنند و از بند جدا می‌کنند. (این نوع از جهله صوفیه) آن را بعد از ذبح و سلخ تماما بی شکستن استخوان و جدا کردن بند در دیگ گذارده و درش را می‌بندند و با دست گوشت را از استخوان جدا نمودهف به مهمان‌ها می‌خورانند با آبگوشت و گاهی قطب حکم می‌کند که مرید آن دیگ را به حال جوشیدن بر سر خود بگذارد و ببرد به طوور نیاز و هدیه نزد قطب و چنان تند برود که هنوز دیگ از جوش نیفتاده باشد که قطب در دیگ را بردارد و جوش دیگ را ببیند» ر. ک کیوان قزوینی، بهین سخن، صص85-86

[8]. همان

جمع بندی
داود کو سوار
پرسش
داوود کو سوار کیست و چه عقیده ای دارد
پاسخ
داوود کوسوار یکی از بزرگان فرقه اهل حق است که مقبره وی در نزدیکی رودخانه سیروان و نرسیده به مقبره سلطان اسحاق قرار دارد
اهل حق، گروهی هستند با گرایش ها و اعتقاداتی كه در موارد بسياري، با برداشت هاي رسمي و متشرعانۀ اسلامي ناساگاز است. اين آيين، كه در ميان طوايف كرد، لر و ترك زبان پيرواني دارد، هرچند در بستري اسلامي رشد كرده است، اما به سبب غلوّ در حقّ علي عليه السلام، با ساير فرق غالي شيعه قرابت دارد. با اين حال، بعضي از مبادي آن را مي توان در اعتقادات و سنت هاي فكري و فرهنگ عامۀ مردمان ساكن غرب ايران جست وجو كرد و رگه هايي از معتقدات پيش از اسلام را نيز در آن يافت. اين آيين، آيين حق يا آيين حقيقت يا دين حقيقت نام دارد. ازاين رو، پيروان آن اهل حق خوانده شده اند. اما نام ديگر رهرو اين طريق، يار و اهل حق را يارستان و به تخفيف يارسان نيز گفته اند.
برخي از آداب و آيين اهل حق عبارتند از:1. سرسپردن

هر درويش، بايد يك مرشد داشته باشد و هر اهل حقي نيز بايد به يك پير سر سپارد. در آيين سرسپاري، افرادي كه نمايندۀ پنج فرشته اند، پيرامون نوزاد مي ايستند. برگزاركننده، يك جوز هندي (جوز بويا) را به عنوان نمادِ سر مي شكند. سپس آن را با يك سكۀ نقره به نام هَويزه، كه منقّش به اشهد شيعه است، به او مي بندند. پس از اين مراسم، شخص سرسپرده و پير به منزلۀ افراد يك خانواده به شمار مي آيند و ازدواج بين افراد آن خانواده و دودمان پير ممنوع مي گردد
2. به جم خانه رفتن

اجتماع و جمع براي اهل حق بسيار اهميت دارد و از عبادات فردي چنداني در اين آيين يافت نمي شود؛ زيرا در آن، همۀ دشواري ها راه حلي مي يابند. اين اجتماعات در فاصله هاي معين و در رابطه با اتفاقات مهم، مانند نام گذاري كودك، ازدواج، سرسپردن و... برگزار مي شود. به عبارت ديگر، ايشان در مناسك به جم خانه رفتن، هر هفته در جايي گرد آمده با تشريفاتي ويژه به عبادت و ورد و ذكر مخصوص به خود مشغول مي شوند. كلام ها همراه با ساز برايشان خوانده مي شود. عدة حاضر را جم و آن مجمع راجم خانه (در اصطلاح درويشان، خانقاه) گويند

3. ذكر

جلسات اشتغال به ذكر، در مناسبت هاي رسمي برگزار مي شود. درويشانِ با استعداد، با صداي ساز، به حالت خلسه و بي خودي درمي آيند كه در اين حال، مي توانند بر زغال افروخته راه بروند، آن را در دست گيرند و كارهايي مانند آن انجام دهند.
4. قرباني

از مختصات اين اجتماعات، تقديم قرباني هاست. اهل حق نسبت به نماز چندان اهميتي نمي دهند و بيشتر به جاي نماز نياز مي دهند. انجام دادن این مراسم را کافی از خواندن نماز در طول یک هفته می‌دانند و گاهی همین امر را نقطه فارق بین خود و دیگران می‌دانند.[1]گاهی هفته‌ای یک بار دیگ جوش[2] می‌برند نزد بزرگ خود، عوض نماز یک هفته که نخوانده، و همان که آن بزرگ بگوید «خیرت قبول» نماز نخوانده یک هفته او قبول درگاه خدا می‌شود، و آن‌ها این را «نیاز» هم می‌نامند. در مقابل نماز که گاهی از یکدیگر می‌پرسند نماز می‌خوانی؟ او می‌گوید نه اما نیاز می‌دهم.[3]
یکی از افراد این فرقه در توجیه نماز نخواندن اهل حق می‌نویسد: «چنان‌ که می‌دانیم آگاهی کامل بر شریعت و ترقی علوم معنوی دوره‌ای به نام معرفت به وجود می‌آید که با قبول اصل شرع به تکامل معنوی انسان همت گمارده و عارفانی به وجود آمده‌اند که آنان نیز مرکز تجلی حق بوده و مراسمی که در شریعت (روزه، نماز، حج، زکات، خمس...) برای اطاعت و سپاسگزاری خداوند لازم بوده به زبان معنوی بیان و در واقعه قال را به حال تبدیل کرده‌اند. نماز را راز و نیاز بی قید و بند با خداوند دانسته، قربانی را شهید شدن در راه حق، طلب حق را در ایمان و در دل خود، و وضو را گریه و اشک چشم، و خدمت به خلق را مهم‌ترین طاعت دانسته‌اند.»
[4]
یا در توجیهی دیگر می‌گویند: «نذر، نیاز، ذکر و دعا همه برای تقرب به خداست و ما نیاز را به جای نماز می‌دهیم و تکلیف انجام گرفته است.»
[5]
در میان اهل حق، دسته‌ای هسستند که مکانی به نام «پَردیور»،
[6] را به عنوان قبله جایگزین کعبه انتخاب نموده‌اند و اموات خود را به آن سمت دفن می‌کنند و حتی معتقدند زیارت نمودن آن مکان، برای کسانی که توانایی حج عمره را ندارند، کفایت از این عمل استحبابی می‌نماید. چنان‌چه سلطان اسحاق موسس این فرقه می‌گوید:
«آنانکه از نظر معیشت زندگی محتاج هستند این قبیل افراد می توانند به زیارت بارگاه من در پردیور بیایند و برای آنها حج عمره محسوب می شود.»
[7]
در بحث روزه نیز، جمع کثیری از این فرقه، به جای روزه ماه مبارک رمضان، به سه روز از ایام سال از دوازدهم تا چهاردهم دی‌ماه اکتفا می‌کنند.
[8]

پی نوشت:


[/HR][1]. اقسام روزه در آیین اهل حق: 1- روزه مرقوي. 2- روزه قولطاسي
هر دو قسم روزه در تعداد روزهائی که باید روزه بگیرند مشترکند و با هم فرقی ندارند.اما در میان طوایف اختلاف است که کدام یک از این دو روزه واجب هستند؟ برخی از مردم اهل حق منطقه لرستان و جمعیت اهل حق منطقه کرمانشاه قائل به وجوب روزه مرنوی هستند
وبرخی دیگر مانند اهل حق های ترک زبان قائل به وجوب روزه قولطاسی هستند.
روزه مَرّنو
«مَر» یک کلمه کردی، لکی و لری است و به معنی « غار » می‌باشد و « مرنو » اسم یک غار واقع در کوه « شِنْدر » مرز ایران و عراق در استان کرمانشاه است.وجه تسمیه یا جهت نام گذاری آن برخی افراد اهل حق بدون ارائه سند و مدرکی نقل میکنند که سلطان صحاک و یارانش سه شبانه روز در غار مذکور در محاصره دشمنانش بدون غذا و آب بودنند و پس از آن فاتح و پیروز شدند و آن را روزه مرنو نام نهادند فعلاً در بین این فرقه سه روز روزه به نیت «روزه مرنو» شهرت دارد.وقت این روزه از دوازدهم «چله بزرگ» تا چهاردهم ( دی‌ماه ) که روز پانزدهم عید «سلطان» و یا عید «یاری» می‌باشد.
می‌گویند: « از ساعت سه نصف شب تا شش غروب باید امساک کرد »مقررات آن این است که در این سه شب نزدیکی با زنان نیز ممنوع است و در این سه روز باید هر نفر ده سیر اطعام را به عنوان نذر بدهد. بعضی در اشعارشان گفته‌اند :
هرکس داخل درین طریقت شد قرض او روزة حقیقــت شــد
روزة تو بــود سه روز تـــمام ده بیاران درین سه روزه طعام
روزة قَوَلْطاس
براساس نقل بعضی از افراد اهل حق، قول به معنی اقرار و شرط و طاس به معنی کولاب برف آمده است براساس نقل همین فرد، نحوه به وجود آمدن این روزه و مناسبت آن چنین بوده است که: «هفت یار «قوالطاس» پس از مراجعت از حضور شاه ابراهیم ( یکی از مرشدان و سرسلسله‌های اهل حق ) در بغداد و در مسیر راه در گردنه سلماس آذربایجان در وسط چله زمستان فارسی سه شبانه‌روز زیر کولاب برف می‌مانند و پس از پایان سه روز زنده بیرون میآیند
آن را جشن می‌گیرند و آن را «قوالطاس» نام می‌گذارند .و می‌گوید: «آنچه که در تاریخ و سندیت دفتر سرانجام مشهور است این است که روزه مرّنو ابراهیم و هفت یارش به نام سلطان ترکستان است».یکی دیگر از افراد اهل حق فلسفه وجودی و نحوه به وجود آمدن روزه قوالطاس را به نحو دیگری نقل می‌کند و می‌گوید هفت نفر نسبت به شاه عالم (سلطان اسحاق) به شک و تردید افتادند بدین خاطر دستور داد سلطان به باد و برف بر آنها ببارد تا نابود شدند، بعداً با درخواست هفتنان دوباره آن را زنده کرد ولی گفت جریمه شما هفت نفر خلافکار یک ماه روزه است، که با اصرار و شفاعت هفتنان روزه آنها به سه روز تقلیل یافت و بدین مناسبت سه روز روزه، پیوست روزه مرّنو کردند. عبدالله خدابنده، شناخت فرقه اهل حق، ص177-179

[2]
. القاصی، آیین اندرز و رمز یاری، ص167

[3]. خدابنده، شناخت فرقه اهل حق، ص 171

[4]. پردیور که لغتی کردی اوراماناتی ( یکی از لهجه‌ یا گویش‌های کردی قدیم) است، در لغت به معنی این طرف پل رودخانه می‌باشد که محل دفن سلطان سهاک (اسحاق) موسسه این فرقه می‌باشد. همان، ص 36 و 173

[5]. ر. ک دانشنامه تشیّع، جلد سوم، ص660


[/HR][6]. به عنوان مثال، اهل حق را نیازی و دیگران را نمازی می‌نامند. ر.ک مالامیری، اهل حق و تحقیقی در رابطه با اهل حق، ص 126

[7]. مثل عقیقه است که در اسلام روز هفتم تولد به نام مولود ذبح می‌کنند و گوشتش را آن را پخته به فقرا می‌دهند و یک ران آن را به قابله می‌دهند. و ابوین هیچ از آن نمی‌خورند، و استخوان آن را نمی‌شکنند و از بند جدا می‌کنند. (این نوع از جهله صوفیه) آن را بعد از ذبح و سلخ تماما بی شکستن استخوان و جدا کردن بند در دیگ گذارده و درش را می‌بندند و با دست گوشت را از استخوان جدا نمودهف به مهمان‌ها می‌خورانند با آبگوشت و گاهی قطب حکم می‌کند که مرید آن دیگ را به حال جوشیدن بر سر خود بگذارد و ببرد به طوور نیاز و هدیه نزد قطب و چنان تند برود که هنوز دیگ از جوش نیفتاده باشد که قطب در دیگ را بردارد و جوش دیگ را ببیند» ر. ک کیوان قزوینی، بهین سخن، صص85-86

[8]. همان


موضوع قفل شده است