جمع بندی اصرار خدای اسلام برای هدایت یهود برخلاف سایر اقوام؟!

تب‌های اولیه

86 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اصرار خدای اسلام برای هدایت یهود برخلاف سایر اقوام؟!

با سلام
سوال بنده اینه چرا خدا برای قوم یهود در طول زمان انواع و اقسام پیامبر و نبی و رسول فرستاده در حالی که برای بسیاری از اقوام این کار رو نکرده؟
مثلا میگن در یک روز 40 پیامبر رو کشتند!!!!!!
یعنی در یک مکان و زمان 40 پیامبر برای یک قبیله یا چند قبیله اومدن و با صراحت و به زبان همون اقوام دعوتشون کردند
اما بقیه چی؟ آیا خدای اسلام محدوده ی دیدش در حد خاور میانه هست و بقیه عالم بنده او نیستند؟
یا اطلاعی از سایر اقوام ندارد؟ چرا این حد اصرار به هدایت یک قوم نژادپرست جنایت کار دارد ولی برای سایر اقوام این کار را نکرده؟
یا ی بار حضرت سمویل رو میفرسته بعد بلافاصله بعدش حضرت داوود و بعد حضرت سلیمان(علیهم السلام) خوب چرا در چین این همه پیامبر نفرستاده؟
چرا در هند این کارو نکرده؟ چرا در اروپا اینکارو نکرده؟ حتی در ایران ماکسیمم بگیم زردتشت پیامبر بوده خوب چند صد سال اختلاف بین پیامبر ما و زردتشه
با اون امکانات کم کتابت و ارتباطات خدا چطور انتظار هدایت ایرانی ها در کل سرزمین پهناور ما رو داشته؟ خب چی میشد چهار تا پیغمبر دیگه برای ما هم میومد؟
یا برای اقوام دیگه؟ چرا فقط یهود؟ چرا فقط خاور میانه؟ چرا بی عدالتی؟
تازه ی بحثی که هست بین حضرت عیسی(ع) و پیامبر اسلام(ص) تا اونجایی که بنده میدونم پیامبری نبوده!!!!
700 سال برای کل جهان هیچ پیامبری نبوده!
در این صورت از زمان حضرت عیسی(ع) تا حالا 2000 ساله در چین هیچ پیامبری نبوده همین طور در امریکای جنوبی و هند و ...!!!
آیا این بی عدالتی واضح نیست؟
کلا مشکل خدا با غیر خاورمیانه چیه؟
با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مسلم

بسم الله الرحمن الرحیم

جوجه اردک زشت;799809 نوشت:
سوال بنده اینه چرا خدا برای قوم یهود در طول زمان انواع و اقسام پیامبر و نبی و رسول فرستاده در حالی که برای بسیاری از اقوام این کار رو نکرده؟
مثلا میگن در یک روز 40 پیامبر رو کشتند!!!!!!

با سلام و احترام و تشکر از سوال خوب شما

برای پاسخ به سوال شما توجه به چند نکته ضروریست، که باید به همه آنها در کنار هم توجه بفرمایید:

نکته اول: محدودیت عقل انسان

ببینید عقل گستره فهم محدودی دارد، یعنی تنها ضرورت اصل نبوت را درک می کند، قضاوت بیش از این مقدار اطلاعات جامع و گسترده ای را می طلبد که جز در اختیار خالق بشر نیست؛ لذا در این امور متکی به نقل است، نقل هم به ما می‌گوید تمام امت ها پیامبرانی داشته اند:

«وَ لَقَدْ بَعَثْنا في‏ كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولا»؛ ما در هر امتى رسولى برانگيختيم‏.(نحل:16/36)
آنچه که سخن نقل را تأیید می کند این است که رگه هایی از تعالیم دینی در همه ادیان حتی هندوئیسم و بودیسم و جینیسم و حتی ادیان بومی سرخ پوستان دیده می شود.
همچنین تعداد انبیاء و زمان بعثت آنها خارج از دسترس عقل است، لذا قرآن کریم می‌فرماید:

«اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ»؛ خداوند آگاهتر است كه رسالت خويش را كجا قرار دهد.(انعام:6/124)
پس در وهله اول عقل می گوید اگرچه من نمی دانم چرا این انبیاء با این پراکندگی جغرافیایی منتشر شده اند، اما حکیمانه بودن آن را می پذیرم، چرا که خدای حکیمی را اثبات کرده ام و صدور انبیاء فعل اوست که متصف به حکمت است، اما من به حکمت آن از تمام جهات دسترسی ندارم.
با این اوصاف چون سطح آگاهی ما در حد یک منتقد نیست نمی توان به عدالت خداوند اشکال گرفت، کسی می تواند رفتار دیگری را نقد کند که از تمام جوانب کار آگاه باشد و سپس قضاوت کند.

نکته دوم: محدودیت اطلاعات تاریخی انسان

مطابق آنچه که نقل به ما می‌گوید حدود 124 هزار پیامبر در طول تاریخ آمده اند(مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج11، ص30) که فقط نام بیست و چند نفر از آنها در قرآن آمده است، یعنی نام حدود 119975 نفر از انها در قرآن کریم نیامده، و اطلاعات چندانی از آنها در دست نیست، خب بالاخره اینها در یک جایی مبعوث شده اند، اینکه ما خبری از ایشان نداریم دلیل نمی شود که اصلا نیامده اند یا همه در خاورمیانه آمده باشند.
مثلا همین که شما می گویید ایران یک پیامبر داشته است را اگر در اینترنت جستجو کرده و پیامبران مدفون در ایران را مطالبه نمایید، با نام بیش از 30پیامبر روبرو می شوید که در ایران دفن شده اند که قطعا تعداد انبیاء در ایران بیشتر از این تعداد است، چرا که معمولا بعد از گذشت چند هزار سال نام و نشانی از پیامبران تبلیغی باقی نمی ماند.

نکته سوم: کثرت ذکر، لزوما به معنای کثرت عددی نیست

این که در قرآن کریم بیشتر از انبیاء بنی اسرائیل سخن گفته شده، و در روایات بیشتر احوال ایشان ذکر شده است، لزوما به این معنا نیست که تما تعداد انبیاء این امت بیشتر از سایر امم بوده است، عقل به چنین تلازمی حکم نمی کند، بلکه می تواند حکمت های دیگری داشته باشد:

حکمت اول:
بسیاری از مخاطبین قرآن کریم یهودیانی هستند که پیامبر(ص) را به خوبی می شناختند(بقره:2/146) و بزرگترین دشمن مسلمانان هم همین ها بودند که علی رغم شناخت پیامبر(ص) او را انکار می کردند(مائده:5/82) لذا باید جهت جذب ایشان، و دفع آفتشان از مسلمانان به صورت ویژه سرمایه گذاری میشد.

حکمت دوم:
یکی دیگر از حکمت هایی که ممکن است علت ذکر سرگذشت قوم بنی اسرائیل و انبیاء ایشان باشد، تشابه سرنوشت امت اسلامی و بنی اسرائیل است، همان طور که پیامبر(ص) می فرمایند:
«امّت من سنّت بنى اسرائيل را مرتكب خواهند شد. بطورى كه قدم جاى قدم آنان مى‏گذارند و تير به همان جا كه آنان زدند مى‏زنند، وجب‏ به وجب و ذراع به ذراع كارهاى آنان را انجام خواهند داد، تا آنجا كه اگر آنها داخل سوراخ خزنده ای شده باشند، اينان نيز همراه آنان داخل مى‏شوند و مثلها و سنّتها (در آنان و اينان) به يك صورت جارى شده است».(بحار الانوار، ج28، ص14)
لذا ذکر عاقبت قوم بنی اسرائیل می تواند به عنوان عبرتی برای امت اسلامی باشد که به صورت متعدد و پررنگ ذکر شده، نه این که لزوما بدین معنا باشد که حتما انبیاء تبلیغی ایشان به صورت قابل ملاحظه ای بیشتر از اقوام دیگر بوده است، عقل به چنین تلازمی حکم نمی کند.

نکته چهارم: صدور انبیاء مناسب با نیاز مخاطب

علی رغم آنچه که در ناتوانی عقل در این امور بیان شد، در صورتی که این کثرت تعداد انبیاء بنی اسرائیل را بپذیریم، عقل با نگرش محدودی که دارد می تواند تحلیل هایی در این رابطه را بیان دارد:
یکی از تحلیل های که می‌توان گفت این است که اولویت بعثت علاوه بر تراکم جمعیت، به میزان نیاز مردم نیز بر می گردد؛ اگر شما یک معلم داشته باشید و بین چند منطقه مردد باشید، آن را به کجا خواهید فرستاد؟ طبیعتا به جایی می فرستید که از نظر دینی و فرهنگی بیشترین نیاز را به آن داشته باشند و در صورت نداشتن معلم طغیان خواهند کرد، لذا می بینید بنی اسرائیل و عربستان با اینکه محل بعثت انبیاء بوده اند، امروز خطرناک ترین و جنایتکارترین قوم هستند، عربستان با اینکه منطقه بعثت پیامبر اسلام(ص) و ترویج آن بوده است، امروزه از همه مردم نسبت به اسلام دورتر است.

خب وقتی خدا می داند مردم مناطق دیگر به خاطر روحیه حق پذیری، نداشتن تعصبات نژادی، و غیره، اگر حق و حقیقت از هر جغرافیایی به آنها برسد آن را می پذیرند، و در مقابل بنی اسرائیل و اعراب به خاطر تعصبات نژادی، و قومی قبیله ای، خوی وحشی گری و برتری طلبی اگر حق از منطقه دیگری به آنها برسد هرگز از ان تبعیت نکرده و برتری پیامبری غیر از نژاد خویش را نخواهند پذیرفت، طبیعتا حکمت الهی حکم می کند که برای جذب حداکثری پیامبران متعددی را برایشان اعزام دارد، یا دین خاتم را از میان ایشان آغاز کند.

مثلا مردم ایران با این که پیامبر اسلام را ندیده بودند در ایمان و پیروی از وی بر مردم عربستان سبقت گرفته اند، شما ببینید حالا اگر خدا پیامبر را به جای عربستان به ایران فرستاده بود، الان مردم ایران که مسلمان می بودند و در این خصوص فرقی نداشت، اما مردم عربستان الان چه وضعیتی داشتند!!! یا اگر این پیامبران الهی که حقیقتا تاثیر گذار بوده اند در میان بنی اسرائیل نیامده بودند الان اینها دیگر چه قومی می بودند!!! مردمی که با این همه انبیاء و تعالیم الهی تازه شده اند این!!!!

مسلم;800690 نوشت:
ببینید عقل گستره فهم محدودی دارد، یعنی تنها ضرورت اصل نبوت را درک می کند، قضاوت بیش از این مقدار اطلاعات جامع و گسترده ای را می طلبد که جز در اختیار خالق بشر نیست؛ لذا در این امور متکی به نقل است، نقل هم به ما می‌گوید تمام امت ها پیامبرانی داشته اند:

«وَ لَقَدْ بَعَثْنا في‏ كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولا»؛ ما در هر امتى رسولى برانگيختيم‏.(نحل:16/36)


با سلام
عقل با بررسی شواهد اتفاقا در اصل لزوم بعثت انبیا شک می کند
در این آیه رسول رو چرا پیامبر گرفتید ؟ میتونه هر چیزی که از خدا خبر بده باشه مثل فرشته ای که چیزی رو به ذهن بشر القا کنه یا منظره ای زیبا که منجر به رفع غفلت انسان بشه

مسلم;800690 نوشت:
«اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ»؛ خداوند آگاهتر است كه رسالت خويش را كجا قرار دهد.(انعام:6/124)

این آیه با شواهد تاریخی نمیخونه و گویا نحوه پراکنده کردن انبیا حکمتی درش نیست

مسلم;800690 نوشت:
یعنی نام حدود 119975 نفر از انها در قرآن کریم نیامده، و اطلاعات چندانی از آنها در دست نیست، خب بالاخره اینها در یک جایی مبعوث شده اند، اینکه ما خبری از ایشان نداریم دلیل نمی شود که اصلا نیامده اند یا همه در خاورمیانه آمده باشند.

همین محل شک هست ببینید موسی(ع) بیش از 2000 سال قبل بوده و یک کتاب حالا با تحریف یا بی تحریف ازش مونده اسمش مونده آیینش حداقل نامش مونده
این همه پیامبر در حد یک نعوذ بالله در حد یک پشه اثری ازشون در تاریخ بشر نیست این اصلا با عقل نمیخونه چطور این همه آدم اومدن شما فرض بگیرید 200 تا شون در چین بودن یعنی از این 200 نفر هیچی نمونده!!!
مسلم;800690 نوشت:
این که در قرآن کریم بیشتر از انبیاء بنی اسرائیل سخن گفته شده، و در روایات بیشتر احوال ایشان ذکر شده است، لزوما به این معنا نیست که تما تعداد انبیاء این امت بیشتر از سایر امم بوده است

بله درسته ولی من میگم عقل میگه اصلا دیگر امت ها پیامبری نداشتن
جدای اینکه لغت امت کاملا مشکل سازه منظور خدا چیه؟
آیا یک کشور امت نیستن؟ ولی ی قبیله جنایتکار نژاد پرست امت بحساب میان؟ آیا چین بیا هند در حد امت نیستن؟ایران چطور؟
مسلم;800690 نوشت:
بسیاری از مخاطبین قرآن کریم یهودیانی هستند که پیامبر(ص) را به خوبی می شناختند(بقره:2/146) و بزرگترین دشمن مسلمانان هم همین ها بودند که علی رغم شناخت پیامبر(ص) او را انکار می کردند(مائده:5/82) لذا باید جهت جذب ایشان، و دفع آفتشان از مسلمانان به صورت ویژه سرمایه گذاری میشد.

یعنی چون طرف اهل غرض ورزی هست خدا باید کوتاه بیاد خوب پس منم از الان اخلاقم رو مثل یهود میکنم تا خدا برام پیامبر بیشتری بفرسته
این حرف شما یعنی خدا داره به اینا باج میده!!!
مسلم;800690 نوشت:
علی رغم آنچه که در ناتوانی عقل در این امور بیان شد، در صورتی که این کثرت تعداد انبیاء بنی اسرائیل را بپذیریم، عقل با نگرش محدودی که دارد می تواند تحلیل هایی در این رابطه را بیان دارد:

آخر میپذیرید که تعدادشون بیشتر بوده یا نه؟ اول میگید نه بعد میکید آره؟!!!
مسلم;800690 نوشت:
کی از تحلیل های که می‌توان گفت این است که اولویت بعثت علاوه بر تراکم جمعیت، به میزان نیاز مردم نیز بر می گردد؛ اگر شما یک معلم داشته باشید و بین چند منطقه مردد باشید، آن را به کجا خواهید فرستاد؟ طبیعتا به جایی می فرستید که از نظر دینی و فرهنگی بیشترین نیاز را به آن داشته باشند و در صورت نداشتن معلم طغیان خواهند کرد

اگر من خدا باشم ی معلم ندارم یعنی محدودیت معلم ندارم هر چند تا بخوام خلق میکنم و میفرستم همه جا تا بنده هام درست و حسابی هدایت بشن
چیره بندی پیامبران معنی منطقی نداره داره؟ همین طور که میشه پرسید پرا 12 امام خوب میکردش 12 میلیون امام چیزی از خداییش کم نمیشد میشد؟

مسلم;800690 نوشت:
مثلا مردم ایران با این که پیامبر اسلام را ندیده بودند در ایمان و پیروی از وی بر مردم عربستان سبقت گرفته اند، شما ببینید حالا اگر خدا پیامبر را به جای عربستان به ایران فرستاده بود، الان مردم ایران که مسلمان می بودند و در این خصوص فرقی نداشت، اما مردم عربستان الان چه وضعیتی داشتند!!! یا اگر این پیامبران الهی که حقیقتا تاثیر گذار بوده اند در میان بنی اسرائیل نیامده بودند الان اینها دیگر چه قومی می بودند!!! مردمی که با این همه انبیاء و تعالیم الهی تازه شده اند این!!!!

این قیاس شما کاملا غلطه
شما باید ببینید مردم عربستان در چه شرایطی رشد میکنن و چه نظامی برشون حاکمه و در معرض چه بمباران فکری هستند خیلی ها شون کاملا کانا لیزه میشن
مثل ما تو ایران که با افکار تشیع کانالیزه شدیم و حتی حرامه بیریم کتب سایر ادیان رو بخونیم که منحرف نشیم
من شنیدم ی جا تو ایران رفته بودن در منطه سنی نسشین مبلغای شیه و میخواستن تبلیغ کنن مردم گفته بودن حرامه با شما بحث کنیم برید با مولوی های ما بحث کنید
خوب شما میخوایید دهه ها عامل که روی انسان نقش داره رو نادیده بگیرید بگید عرب و یهودی نژاد پرست ذاتی هستند
شما اثر لقمه حرام پدر و مادر طرف رو در این مسئله ندید
شما اثر تبلیغات هالیوود و استفاده از ترفند های روان شناسی دولت ها رو ندیدید که مردم خودشون رو برده و احمق میکنن
بعد میگید چرا طرف هدایت نمیشه برای همین افراد هم شما برو 40 تا پیامبر هم زمان بفرست که مستقیم باهاشون صحبت کنه
نه از پس تفسیر به رای های متون دینی و از دهان علمای دین ها و فرقه ها بعد ببین طرف هدایت میشه یا نه
حرف من این خدایی که جهان با این وسعت رو خلق کرده چرا با این مسخره بازی ها
همه رو به درد سر انداخته خوب درست میفرستاد چی میشد؟
سوال خیلی واضحه این طور نیست؟

مسلم;800690 نوشت:
آنچه که سخن نقل را تأیید می کند این است که رگه هایی از تعالیم دینی در همه ادیان حتی هندوئیسم و بودیسم و جینیسم و حتی ادیان بومی سرخ پوستان دیده می شود.

لطفا شواهد خودتون رو ارائه بدید
هندوئیسم رو خودم مطالعه داشتم نه به توحید معتقدند نه نبوت نه معاد(به جاش تناسخرو قبول دارن) امامت و عدل که دیگه بحثش معلوم دقیقا کدوم رگه ها رو میفرمایید؟
اگر منظورتون اخلاقه خیلی از گذاره های اخلاقی نیازی به پیامبر نداره مثلا دزدی نکنید پیامبر میخواد؟ !! یا حیوانات رو آزار ندید یا به پدر وم ادر احترام کنید و ...
اینا به هیچ وجه وجود پیامبر رو در این ملت ها اثبات نمیکنه
سوال واضحه بین حضرت عیسی و پیامبر ما(ص) هیچ پیامبری نبوده 700 سال این یعنی در هند 2000 ساله پیچ پیامبری نبوده خوب مردم رو خدا چرا هدایت نکرده
نکنه میخواید بگید مردم در این 700 سال در هند همه نه فهم بودن و در حد و اندازه های هدایت نبودن؟

مسلم;800690 نوشت:
ببینید عقل گستره فهم محدودی دارد، یعنی تنها ضرورت اصل نبوت را درک می کند، قضاوت بیش از این مقدار اطلاعات جامع و گسترده ای را می طلبد که جز در اختیار خالق بشر نیست؛

سلام
می فرمایید عقل فهم محدودی دارد و تنها ضرورت اصل نبوت را درک می کند... این عقل محدود طبیعتا نباید کیفیات این نبوت را بداند؟مثلا حداقل بداند که پیامبران به چه تعداد و بر چه کسانی نازل می شوند. به نظر شما آدمی مشکوک نمی شود به ادعای پیامبری که خودش را دنباله روی پیامبرانی می خواند که همگی تنها بر قوم کم جمعیتی چون قوم یهود نازل شده اند؟آدمی به شک نمی افتد که چرا خدا اگر پیامبر می خواهد بفرستد، علاقه و تمرکزی شدیدی بر قوم یهود پیدا می کند و جالب پیامبر آخرینش هم مانند موسی و عیسی و ابراهیم و اسحاق و داوود و یوسف و ....در محلی ظهور می کند که یهودیان در آنجا ساکن هستند.می دانید که در حجاز اشتباه نکنم یهودی جماعت هم سکنی داشتند...چطور است که در کتاب آسمانی اش قرآن نام هر پیامبری آمده بر قوم یهود نازل شده...آیا آدمی به شک و تردید در حقانیت این کتاب و ادیان نمی افتد؟گویا نویسنده قآن از آمدن پیامبرانی بر سایر اقوام بی خبر بوده!یا همان طور که تاریخ می گوید به راستی پیامبری به مانند پیامبران یهود بر سایر اقوام نیامده یا کم آمده.
یک نکته را بگویم.اشتباه نکنم گروهی عیسی را پیامبری می دانند که بر قوم یهود نازل نشده.ولی اشتباه نکنم عیسی هم بر قوم یهود نازل شد و سعی در تبلیغ دین در میان یهودیان کرد و بعد ها اشخاصی آمدند دین عیسی را تحریف کردند و آن را جهانی کردند.به عبارتی از عیسی خدا ساختند و خود را پیامبر او...نمی دانم آنزمان که عیسی را به خدایی می رساندند، خدا کجا بود...کجا بود که این دین جعلی را که خود باعث و بانی آن شده بود(با نوع خلقت عیسی!!!!!!!) نابود سازد؟پیامبرانش کجا بودند؟
جالب یک آیه داریم که می گوید ما بر شما پیامبر (حمد ص) را فرستادیم که نگویید بی پیامبر بوده ایم...حالا اقوام دیگر چه..آنها که بی پیامبر بوده اند...آنها اگر بگویند که بی پیامبر بودیم چه؟؟پاسخ آنها چیست؟به آنها پاسخ دیگر می دهد؟خوب به عرب ها هم همان پاسخ را می داد.چه ضرورتی به ارسال پیامبر بود یا هست؟؟

به نام خداوند بخشایشگر و مهربان

سلام به شما

میخواستم مطلبی بگم که شاید به درد شما بخوره.

اول از همه شما باید توجه کنین که چه تمدن هایی صاحب خط و تاریخ نگاری بودن. یه نگاهی به تنها تمدن های حدودا پنج هزار سال پیش میندازیم. در جاهای دیگه غیر از این ها، خبری از تمدن نیست.

مصر که از 3000 قبل از میلاد ما لوح نارمر رو داریم ازش. و تا 2000 ق.م دوره ی سلاطین کهن مصر رو داریم.

هند که در 2500 ق.م تمدن موهنجودارو و هاراپا رو داریم ازش که تازه واسه دره سند بودن که در خاک پاکستانه و تحت تاثیر فرهنگ های بخش ایران و میانرودان. یعنی یه جورایی اینجا ما "هند" به معنای واقعی کلمه نداریم، یه جورایی همون پاکستانه.

چین 2500 ق.م هنوز ما در عصر نوسنگی قرار داریم. که شامل یانگ چائو و لونگ چان میشه که تازه این دو قوم در 1500 ق.م به نوعی تمدن هونان رو رقم میزنن که تازه قضیه ی جالب تر اینه که این دوره از چین معروف به دوره ی اساطیری شیا هست. یعنی یه چیزی مثه سلسله های اساطیری شاهنامه خودمون. و دوره های اصلی تاریخی بعد از این زمان هست.

یونان در 2500 قبل از میلاد یه جا داریم توش به نام کرت که به قول خودشون پادشاهی افسانه ای به نام مینوس اونجا هست. و تمدنی وجود داره اونجا به نام مینوسی که به سه دوره تقسیم میشه. مینوسی قدیم، مینوسی میانه و در نهایت مینوسی جدید (عصر طلایی کرت)
مینوسی قدیم: ما از این دوره یه مجسمه چنگ نوازان داریم.
مینوسی میانه: دژ هایی که این دوره بودن ارتفاعی حدود سه متر داشتن. در این زمان تازه به چرخ سفالگری رسیدن و روی سفال ها نقش و نگار موجودات دریایی رو داریم.
مینوسی جدید: تقریبا 1500 قبل از میلاد، معماری کاخ های بدون نقشه داریم تازه... !

میان رودان (بین النهرین)
سومر بماند، ما توی 2340 ق.م اکدیان رو داریم با فرمانروایی سیماشی ها (قومی از منطقه کوهستانی زاگرس که اکد رو فتح کردن)

ایران
قدیمی ترین متنی که به تمدن عیلام اشاره میکنه، سالنامه ی پادشاهان نخستین سومر هست که مربوط به 2700 قبل از میلاده. ایلامی ها خط داشتن، تمدن باشکوه و عظیمی داشتن...

خب تموم شد...
این ها کشور هایی هستن که در اون بازه زمانی دارای تمدن بودن. بقیه نه. و اولین تمدن ها هم در همین حیطه ایران و میانرودان (که در خاورمیانه هستن) بوده. عقیده بر اینه که اولین تمدن سومر هست و جدیدا گفته میشه که جیرفت کرمان (که شاید همون آرتا، سرزمینی که سومری ها ازش یاد میکنن باشه) اولین تمدن جهانه.

اینکه بشه تبلیغ بهتر و گسترده تری کرد، بهتره که هدایتگران در تمدن ها ظهور کنن تا صدا و سخنشون به گوش همگان عالم آن زمان برسه. چون دین که فقط طریق زندگی نیست. از نظر سیاسی هم ارزش داره و ارتباطات اجتماعی گسترده بین تمدن های اون زمان میتونست خیلی بهتر به گسترش عقاید و انتقالش به سرزمین های دیگه کمک کنه و میبینیم که مهمترین ها هم در همین منطقه ی خاورمیانه بودن.

پس به نظرم منطقی هست که اکثریت پیامبران در این چند نامی که ذکر شد ظهور کرده باشند.

سلام

Kamran;801135 نوشت:
پس به نظرم منطقی هست که اکثریت پیامبران در این چند نامی که ذکر شد ظهور کرده باشند.

به نظر من اشکال اساسی این است که چرا نژاد یهود؟؟تمام پیامبرانی که در قرآن نامشان و سرگذشتشان و نام کتابشان آمده، همگی بر یهود نازل شده اند!!!اگر در تاریخ ها می بینیم که پیامبرانی هم بر ایران جماعت ظهور کرده ، آن پیامبران معلوم نیست پیامبران الهی بوده یاشند یا نه.احتمال زیاد افرادی عادی بوده اند که ادعای نبوت کرده اند و گاهی با همیاری پادشاهان زمان دین و آئینی را گسترش داده اند.حالا جدا از ایران.چه پیامبران الهی ای بر هند و چین و مصر که آنها را متمدن دانستید ظهور کرده؟؟مصر تمدن به این بزرگی چه پیامبری را تجربه کرده؟یونان چطور؟
Kamran;801135 نوشت:
اینکه بشه تبلیغ بهتر و گسترده تری کرد، بهتره که هدایتگران در تمدن ها ظهور کنن تا صدا و سخنشون به گوش همگان عالم آن زمان برسه. چون دین که فقط طریق زندگی نیست.

دقیق نفهمیدم که منظورتون از تمدن ها دقیقا چیه.درست منظورتون رو فهمیده باشم، سوال پیش می آد که چطوره که پس پیامبر آخری بر مردم حجاز ظهور کرد؟مردم حجاز در کجای تمدن ها بودند؟

پارسا مهر;801136 نوشت:
به نظر من اشکال اساسی این است که چرا نژاد یهود؟؟تمام پیامبرانی که در قرآن نامشان و سرگذشتشان و نام کتابشان آمده، همگی بر یهود نازل شده اند!!!اگر در تاریخ ها می بینیم که پیامبرانی هم بر ایران جماعت ظهور کرده ، آن پیامبران معلوم نیست پیامبران الهی بوده یاشند یا نه.احتمال زیاد افرادی عادی بوده اند که ادعای نبوت کرده اند و گاهی با همیاری پادشاهان زمان دین و آئینی را گسترش داده اند.حالا جدا از ایران.چه پیامبران الهی ای بر هند و چین و مصر که آنها را متمدن دانستید ظهور کرده؟؟مصر تمدن به این بزرگی چه پیامبری را تجربه کرده؟یونان چطور؟

اول سوال آسونه رو بگم: شما در هند هزاران آئین و مذهب مختلف میتونی پیدا کنی که وقتی به قلمروی عقایدشون قدم بذاری وجه تشابهاتی میتونی پیدا کنی بینشون با سخنان الهی.
و خب، نباید توقع داشته باشیم که هدایتگری خدا در همه ی فرهنگ ها به شیوه ی ابراهیمی باشه. هر قومی شیوه ی خاص خودش رو می طلبه. یعنی مثلا حتما یه رسول، نباید بیاد بگه، من از طرف خداوند هستم و به من وحی شده که شما را راهنمایی کنم.

چین هم همینطوره مثه هنده. شما کافیه عقایدشون رو در اساطیر هاشون بخونین. مصر هم که واضحه! حضرت موسی و حضرت یوسف.
درباره ی یونان نمیتونم چیزی بگم غیر از اینکه طی ارتباطات اجتماعی با شرق، میبینیم که آئین های مختلفی بهشون رسیده. مثلا یکیش کیش مهرپرستی هست.

کلا برای شناخت این مسائل بهتره به اساطیر و عقایدشون رجوع کنیم. طی امشب من چند نمونه براتون اینجا ذکر خواهم کرد.

و اما سوال سخته:
قوم یهود یه جورایی از نوادگان حضرت ابراهیم هستن. طی اونچه که میدونیم حضرت ابراهیم در میانرودان یا حتی ایلام به دنیا اومد. اور(میان رودان) یا شوش(ایلام) یعنی حتی یه جورایی حضرت ابراهیم میتونه یک پیامبر ایرانی باشه.
خب همونطور هم که گفته شد قدیمی ترین تمدن جهان در همین منطقه بوده یعنی قدمت تاریخی این منطقه خیلی زیاده و فرهنگ اینجا خیلی پیشرفته تر از اماکن دیگه جهان اون زمانه.

پس واقعا به نظرم منطقیه که اقوام این منطقه و نسل پس از اونا، مهم باشن. (بخش اضافه شده به متن:)و صد البته مهم برای قرآن که تکمیل کننده ی راه حضرت ابراهیم و خاتمه ای به مسیر رسول هاست.

پارسا مهر;801136 نوشت:
دقیق نفهمیدم که منظورتون از تمدن ها دقیقا چیه.درست منظورتون رو فهمیده باشم، سوال پیش می آد که چطوره که پس پیامبر آخری بر مردم حجاز ظهور کرد؟مردم حجاز در کجای تمدن ها بودند؟

یکی از ارکان مهم تمدن، خط هست. در عربستانی که حضرت محمد در اون ظهور کرد، ما خط داریم. شاعر داریم. فرهنگ داریم، شهرنشینی داریم و روابط سیاسی اجتماعی با دیگر نقاط جهان اون زمان داریم. تمدن محسوب میشه.

Kamran;801140 نوشت:
اول سوال آسونه رو بگم: شما در هند هزاران آئین و مذهب مختلف میتونی پیدا کنی که وقتی به قلمروی عقایدشون قدم بذاری وجه تشابهاتی میتونی پیدا کنی بینشون با سخنان الهی.
و خب، نباید توقع داشته باشیم که هدایتگری خدا در همه ی فرهنگ ها به شیوه ی ابراهیمی باشه. هر قومی شیوه ی خاص خودش رو می طلبه. یعنی مثلا حتما یه رسول، نباید بیاد بگه، من از طرف خداوند هستم و به من وحی شده که شما را راهنمایی کنم

گرامی از اصلی ترین پیام های اسلام و یک دین اسلامی.توحید و پرستش خدای واحد و یگانه است.بله انتظار نداریم هدایتگری در همه فرهنگ ها به شیوه ی ابراهیمی باشه.ولی انتظار داریم که در اون هدایتگری ابلاغ توحید و یگانگی خدا باشه....قرآن: ما جن و انس را نیافریدیم جز اینکه ما را عبادت کنند.حالا چقدر در آئین هندو توحید و پرستش خدای یگانه موجود است؟ادیان و هدایتگری خدا کجا بود وقتی شخصی به نام بودا آئین و منش خودش رو گسترش می داد که در اون اثری از خدا نیست و هرچه هست خود است و انسان...

Kamran;801140 نوشت:
چین هم همینطوره مثه هنده. شما کافیه عقایدشون رو در اساطیر هاشون بخونین. مصر هم که واضحه! حضرت موسی و حضرت یوسف.

ماجرای چین هم تا آنجا که مطالعاتی داشتم مانند ماجرای هند است...مصر هم که یک یوسف را داشت که معلوم نیست از نظر تاریخی وجود داشته یا نه.حالا ملاک را قرآن در نظر بگیریم...به نظر می رسد که یوسف تلاش بسیاری به تبلیغ دین توحیدی و ابراهیمی در مصر انجام نداد.فقط قوم یهود را جمع کرد برد مصر و همچنان بر قوم و تبار و نژداش پایبند بود و موسی هم آمد قوم یهود را از دست مصریان نجات داد و فراری داد(ماجرای شکافته شدن دریا و رد شدن موسی و قومش و زیر آب رفتن فرعون را قطعا شنیده اید)بعد هم ماجرای پیامبران یهود از مصر جدا می شود و پیامبران و پادشاهان بنی اسرائیلی یکی پس از دیگری بر قوم یهود ظهور پیدا می کنند.خلاصه مصر هم به یهود و تبار یهود و پیامبران یهود پیوند خورده است.پیامبر غیر یهودی گویا نداریم!!!!

در هر صورت غالب قریب به اتفاق پیامبران الهی و کتابهای مثلا الهی ارتباط تنگاتنگی با قوم یهود دارد...و از آن طرف بودا را داریم که جمعیت یک میلیاری طرفدار پیدا کرد.آنزمان نمی دانم خدا کجا بود؟!

پارسا مهر;801144 نوشت:
گرامی از اصلی ترین پیام های اسلام و یک دین اسلامی.توحید و پرستش خدای واحد و یگانه است.بله انتظار نداریم هدایتگری در همه فرهنگ ها به شیوه ی ابراهیمی باشه.ولی انتظار داریم که در اون هدایتگری ابلاغ توحید و یگانگی خدا باشه....قرآن: ما جن و انس را نیافریدیم جز اینکه ما را عبادت کنند.حالا چقدر در آئین هندو توحید و پرستش خدای یگانه موجود است؟ادیان و هدایتگری خدا کجا بود وقتی شخصی به نام بودا آئین و منش خودش رو گسترش می داد که در اون اثری از خدا نیست و هرچه هست خود است و انسان...

در عقاید همین هندو ها، هست که ما در اصل یک انرژی خالص داریم که نه اسمی داره و نه جنسیتی و نه ظاهری.
تمامی این خدایان و ...، شاخه ها و تقسیماتی هستن از او که جلوه های قدرت او هستن. به این انرژی خالص میگن: برهمن.

خب این هم ریشه ی یکتاپرستی در این آیین.
بعد مسئله ی دیگه، همین کتب الهی اخیر هم از تحریف در امان نموندن که خب باور ما بر اینه که قرآن خارج از این مسئله هست، بعد شما حساب کن اون عقاید هندو همینی هست که در گذشته بوده؟ آیا اون عقایدی که الان بین مردمانش در رد و بدل هست میتونه همونی باشه که فرضا یه روزایی رسولانی برای هدایت اقوام اون زمان گفتن؟

پارسا مهر;801144 نوشت:
ماجرای چین هم تا آنجا که مطالعاتی داشتم مانند ماجرای هند است...مصر هم که یک یوسف را داشت که معلوم نیست از نظر تاریخی وجود داشته یا نه.حالا ملاک را قرآن در نظر بگیریم...به نظر می رسد که یوسف تلاش بسیاری به تبلیغ دین توحیدی و ابراهیمی در مصر انجام نداد.فقط قوم یهود را جمع کرد برد مصر و همچنان بر قوم و تبار و نژداش پایبند بود و موسی هم آمد قوم یهود را از دست مصریان نجات داد و فراری داد(ماجرای شکافته شدن دریا و رد شدن موسی و قومش و زیر آب رفتن فرعون را قطعا شنیده اید)بعد هم ماجرای پیامبران یهود از مصر جدا می شود و پیامبران و پادشاهان بنی اسرائیلی یکی پس از دیگری بر قوم یهود ظهور پیدا می کنند.خلاصه مصر هم به یهود و تبار یهود و پیامبران یهود پیوند خورده است.پیامبر غیر یهودی گویا نداریم!!!!

در هر صورت غالب قریب به اتفاق پیامبران الهی و کتابهای مثلا الهی ارتباط تنگاتنگی با قوم یهود دارد...و از آن طرف بودا را داریم که جمعیت یک میلیاری طرفدار پیدا کرد.آنزمان نمی دانم خدا کجا بود؟!

درباره ی حضرت یوسف اونطور که میبینیم از نظر تاریخی بخوایم نگاه کنیم یه برهه زمانی عجیب غریب در تاریخ مصر فرعون ها وجود داره اونم دوره ی آخناتون هست. کسی که تمامی نوشته ها و تاریخی بر لوحش ثبت کرده بود رو زدن داغون کردن (بعد از براندازی او از حکومتش) و اسامی ذکر شده در لوحش پاک شده.
در این دوره ما شاهد یکتاپرستی هستیم.

و خب نظر شخصیم اینه که همیشه نباید انتظار داشته باشیم خدا روش ابراهیمی رو برای رسولانش در نظر بگیره.

درباره ی قوم یهود هم که گفتم که برمیگرده به حضرت ابراهیم و اون مهم بودنش.

Kamran;801147 نوشت:
در عقاید همین هندو ها، هست که ما در اصل یک انرژی خالص داریم که نه اسمی داره و نه جنسیتی و نه ظاهری و تمامی این خدایان و ...، شاخه ها و تقسیماتی هستن از او که جلوه های قدرت او هستن. به این انرژی خالص میگن: برهمن.
فکر نمی کنم به حال این وجه اشتراک پر رنگ باشد به قدری که اصلا بخواهیم نامش را وجه اشتراک بگذاریم و بعد ببینیم که این وجه اشتراک اتفاقی بوده یا نه.بالاخره فطرت انسان مشترکه.شما خودت باش و فطرتت.برای خودت یک دین جدید بساز.می بینی که خواه نا خواه در ظاهر وجه اشتراکاتی با دین اسلام پیدا می کنه....ولی به نظرم بدیهی هست که وجه اشتراک بین آئین های هندو با ادیان ابراهیمی به چشم نمی آد.ما توحید رو یگانگی خدا رو به درستی نمی بینیم.حتی قیامت و بهشت و جهنم رو هم نمی بینیم....
اما نکته مهم و اصلی در اینه که چرا اگر اینها پیامبران الهی بودند، نامی ازشان در قرآن نیامده؟؟اصلا قرآن هیچ.چرا یک روایت صحیح السند نداریم که بگوید بودا از پیامبران الهی بوده که مثلا در طول تاریخ آئینش را مورد تحریف قرار دادند.این همه آیات تکراری در قرآن موجود است.خدا شش مرتبه تقریبا عینا آیه نازل می کند که ما زمین و آسمان را در شش رو آفریدیم.بعد یک آیه نازل نکرده که زرتشت از پیامبران الهی بوده.همش، داوود و سلیمان و یوسف و عیسی و....که متعلق و یا وابستگی تنگاتنگی با قوم یهود یا آئین داشتند.این همه آیات بی مصرف.چرا اشاره به سرگذشت این پیامبران در قرآن نشده(بی مصرف از این جهت که مثلا پنج بار بی مورد و بی مصرف اشاره به خلقت در شش روز شده.یکبار کافی بود دیگر)گویا خدا نمی دانسته چه بگوید و چه آیه نازل کند استغفرالله.برای اینکه کتابش کم حجم نشود آیاتی را چندین بار تکرار کرده.جالب سرگذشت پیامبرانی را چند بار تکرار کرده.مثلا ماجرای لوت را سه بار تکرار کرده، ولی از زرتشت چیزی نگفته.
Kamran;801147 نوشت:
درباره ی حضرت یوسف اونطور که میبینیم از نظر تاریخی بخوایم نگاه کنیم یه برهه زمانی عجیب غریب در تاریخ مصر فرعون ها وجود داره اونم دوره ی آخناتون هست. کسی که تمامی نوشته ها و تاریخی بر لوحش ثبت کرده بود رو زدن داغون کردن (بعد از براندازی او از حکومتش) و اسامی ذکر شده در لوحش پاک شده.
در این دوره ما شاهد یکتاپرستی هستیم.

البته گویا درسته که در این زمان شاهد یکتاپرستی هستیم...ولی آیا ارتباطی به یوسف و ادیان ابراهیمی دارد جای تامل دارد.نمی دانم آیا در قرآن جایی آمده که مصریان به دین یکتا پرستی تغییر جهت داده اند یا نه...من در این مورد تحقیق می کنم.

پارسا مهر;801144 نوشت:
و از آن طرف بودا را داریم که جمعیت یک میلیاری طرفدار پیدا کرد.آنزمان نمی دانم خدا کجا بود؟!

و خب داریم که:
برهما( همان انرژی خالص که همه ی خدایان جلوه های قدرت او هستن) از بودا خواست که راه رستگاری را به مردمان نشان دهد و مارّه که در بازداشتن بودا از روشن شدگی شکست یافته بود او را به رهایی خود به تنهایی ترغیب میکرد. پس بودا بر آن شد که بماند و به مردمان آموزش دهد. دو بازرگانی که پس از روشن شدگی، نخستین غذای خود را با آنان خورده بود، نخستین شاگردان او شدند...
در ادامه: با این همه بودا چهار حقیقت مقدس را و راه هشتگانه را که نتیجه ی روشن شدگی او بود بدانان آموزش داد. با آن که بودا از طریق روشن شدگی ناگهانی به آئین خود (ذَمه) دست یافت اما یافته های بودا حاصل زندگی های پیشین او در مقام بودیستوه و حاصل تجربه بود.

چهار حقیقت عالی یعنی تولد، پیری، بیماری و مرگ همه رنج و زمینی اند. زنجیر زندگی هم از خواستن و کام برمیخیزد و رها شدن از کام موجب رهایی است. راه رهایی از کام در پیروی از راه های عالی هشتگانه است.

هشت راه عالی عبارتند از:
1- راستی و درستی در شناخت (آزاد شدن از سراب)
2- راستی و درستی در اندیشه درست.
3- راستی و درستی گفتار.
4-راستی و درستی در کردار
5- راستی و درستی در زیستن.
6- راستی و درستی در کوشش.
7-راستی و درستی در آگاهی.
8-راستی و درستی در یکدلی یعنی رو کردن به نگرش.

...

خب سوال، آیا اینجا چیزی غیر از راه درست و نیکی ذکر شده؟ شبیه توصیه های خدا نیست؟
حالا تازه اینا یه سری چیزای سطحی از بودا هست. و اینکه بودا تشویق به ریاضت، پیروی از نفس نمیکنه.

آیا حس الهی از چنین چیزی به شما داده نمیشه؟ شبیه همین پیامبران خودمون نیست؟

پارسا مهر;801149 نوشت:
فکر نمی کنم به حال این وجه اشتراک پر رنگ باشد به قدری که اصلا بخواهیم نامش را وجه اشتراک بگذاریم و بعد ببینیم که این وجه اشتراک اتفاقی بوده یا نه.بالاخره فطرت انسان مشترکه.شما خودت باش و فطرتت.برای خودت یک دین جدید بساز.می بینی که خواه نا خواه در ظاهر وجه اشتراکاتی با دین اسلام پیدا می کنه....ولی به نظرم بدیهی هست که وجه اشتراک بین آئین های هندو با ادیان ابراهیمی به چشم نمی آد.ما توحید رو یگانگی خدا رو به درستی نمی بینیم.حتی قیامت و بهشت و جهنم رو هم نمی بینیم....
اما نکته مهم و اصلی در اینه که چرا اگر اینها پیامبران الهی بودند، نامی ازشان در قرآن نیامده؟؟اصلا قرآن هیچ.چرا یک روایت صحیح السند نداریم که بگوید بودا از پیامبران الهی بوده که مثلا در طول تاریخ آئینش را مورد تحریف قرار دادند.این همه آیات تکراری در قرآن موجود است.خدا شش مرتبه تقریبا عینا آیه نازل می کند که ما زمین و آسمان را در شش رو آفریدیم.بعد یک آیه نازل نکرده که زرتشت از پیامبران الهی بوده.همش، داوود و سلیمان و یوسف و عیسی و....که متعلق و یا وابستگی تنگاتنگی با قوم یهود یا آئین داشتند.این همه آیات بی مصرف.چرا اشاره به سرگذشت این پیامبران در قرآن نشده(بی مصرف از این جهت که مثلا پنج بار بی مورد و بی مصرف اشاره به خلقت در شش روز شده.یکبار کافی بود دیگر)گویا خدا نمی دانسته چه بگوید و چه آیه نازل کند استغفرالله.برای اینکه کتابش کم حجم نشود آیاتی را چندین بار تکرار کرده.جالب سرگذشت پیامبرانی را چند بار تکرار کرده.مثلا ماجرای لوت را سه بار تکرار کرده، ولی از زرتشت چیزی نگفته.

درباره ی بخش اول سخنتون، درسته فطرت ما مشترکه و ما روحی خدایی داریم، روحی که از یک منبع یکتا بوجود اومده. پس یه جورایی این مسئله ی ارتباط ما با خدا و عقاید این چنینی فطری و درونی میتونه باشه. برای همینه که مشترک میشه. اتفاقا به نظرم همین مسئله اثبات کننده ی قضیه ی یکتایی هست.

درباره ی بخش دوم سختون، والا خودمم نمیدونم چرا نامی از پیامبران دیگه نیومده توی قرآن. فکر هم نمیکنم بشه پاسخ کامل و درستی داد در این زمینه چون بالاخره ما که خدا نیستیم که بدونیم چرا قرآنمون رو اینطوری تحویل بشر دادیم. البته میشه حدس هایی زد و نظراتی هم دارم اما خب باز در این مسئله، کارشناس ها میتونن بهتر پاسخ بدن.

Kamran;801154 نوشت:
خب، سوال. آیا به غیر از نماز خوندن که پرستش مستقیم الله هست به یک روش خاص، خدا به چیزی غیر از راستی و درستی در اعمال و رفتار توصیف کرده که اینجا بودا نکرده باشه؟ حالا تازه اینا یه سری چیزای سطحی از بودا هست. و اینکه بودا تشویق به ریاضت، پیروی از نفس نمیکنه.

آیا حس الهی از چنین چیزی به شما داده نمیشه؟ شبیه همین پیامبران خودمون نیست؟


خدا در قرآنش می گه من جن و انس را نیافریدم جز اینکهمرا پرستش کنند.
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ
ما که نباید فریب این عقاید مشترک مثل راستگویی در آئین ها رو بخوریم و بگوییم ادیان یک وجه اشتراکی دارند که نشون می دند همشون از پیامبرانی الهی نازل شدن

اصلا من بیشتر که فکر می کنم وجه اشتراک اصلی ادیان اگر از جانب خدا هستند.باید همان پیامبران معمول یهودی باشد.پیامبری می آید و می گوید من از جانب خدای واحد و یگانه هستم، از جانب الله.نه اینکه مثل بودا برود زیر درخت خلوت کند و یک ریاضتی داشته باشد و برگردد و از برهمن بگوید و از راستی و پاکی..اصلا وجه تمایز پیامبران با دیگر افراد که مبلغ منشی و آئینی می شوند همین است دیگر.
فکر می کنم استاد مسلم باید روشن کنند که اینکه می فرمایند 144 هزار پیامبر آمده منظور از پیامبر، چیست؟

پارسا مهر;801166 نوشت:
خدا در قرآنش می گه من جن و انس را نیافریدم جز اینکهمرا پرستش کنند.
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ
ما که نباید فریب این عقاید مشترک مثل راستگویی در آئین ها رو بخوریم و بگوییم ادیان یک وجه اشتراکی دارند که نشون می دند همشون از پیامبرانی الهی نازل شدن

اصلا من بیشتر که فکر می کنم وجه اشتراک اصلی ادیان اگر از جانب خدا هستند.باید همان پیامبران معمول یهودی باشد.پیامبری می آید و می گوید من از جانب خدای واحد و یگانه هستم، از جانب الله.نه اینکه مثل بودا برود زیر درخت خلوت کند و یک ریاضتی داشته باشد و برگردد و از برهمن بگوید و از راستی و پاکی..اصلا وجه تمایز پیامبران با دیگر افراد که مبلغ منشی و آئینی می شوند همین است دیگر.
فکر می کنم استاد مسلم باید روشن کنند که اینکه می فرمایند 144 هزار پیامبر آمده منظور از پیامبر، چیست؟

بله و البته یک مسئله که گفتین خدا انس و جن رو جز برای عبادت نیافریده.

خب مسئله اینه که اولا طبق چیزی که میدونیم نماز خوندن در ادیان، مدل های متفاوت و مختلفی داره. و دوما، عبادت خدا، صرفا نماز خوندن نیست بلکه هر کار خوبی که شما انجام بدی، عبادت خداست، یعنی شما اطاعت میکنی از خواسته های خدا که خواسته هاش چیزی جز نیکی کردن و خوب بودن نیست.

جوجه اردک زشت;801032 نوشت:
در این آیه رسول رو چرا پیامبر گرفتید ؟ میتونه هر چیزی که از خدا خبر بده باشه مثل فرشته ای که چیزی رو به ذهن بشر القا کنه یا منظره ای زیبا که منجر به رفع غفلت انسان بشه

به بخش های بعدی آیه توجه بفرمایید: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت‏» این آیه روشن است که در خصوص انبیاء است، اینکه آیه به این روشنی را بخواهیم حمل بر معنای دیگری بکنیم نیاز به قرینه و دلیل محکمی دارد تا حرف ما را تأیید کند.
منظور قرآن کریم در این آیه به دو قرینه انبیاء هستند، یکی می گوید «بعثتا فی کل امة» یعنی در هر امتی نبی برمی گزینیم نه برای هر امتی، به عبارت دیگر انبیاء باید از میان همان مردم انتخاب شوند، و به زبان همان قوم سخن بگویند(ابراهیم:4) و ثانیا: رسول می آید تا بگوید خدا را عبادت کرده و از طاغوت اجتناب کنید. رسولی که برای بیان چنین مطلبی می آید نمی تواند مظاهر طبیعی یا نداهای درونی باشد.

جوجه اردک زشت;801032 نوشت:
این آیه با شواهد تاریخی نمیخونه و گویا نحوه پراکنده کردن انبیا حکمتی درش نیست

جوجه اردک زشت;801032 نوشت:
عقل با بررسی شواهد اتفاقا در اصل لزوم بعثت انبیا شک می کند

باز هم عرض می کنم، خواهش می کنم با کلام بنده احساساتی برخورد نکنید، عقل زمانی می تواند با قاطعیت حکم بدهد که به تمام جوانب مسئله آگاه باشد، اولا شواهد روایی از وجود انبیاء متعدد سخن گفته اند که در مناطق مختلف پراکنده بوده اند، اما حکمت اصلی این پراکندگی بر ما پوشیده است و تنها به ظواهری چون گستردگی جمعیت و جغرافیای دارای تمدن، یا شدت نیاز مردم و مانند آن دسترس دارد.
بحث نبوت بعد از اثبات خداوند و حکمت اوست، خب عقل که ناآگاهی خودش را نسبت به بسیاری از مطالب درک می کند و خود را در محضر خداوند حکیم می داند، انصافا با چه دلیل قاطعی می تواند بگوید خداوند در نحوه پراکندگی انبیاء اشتباه کرده است؟

جوجه اردک زشت;801035 نوشت:
همین محل شک هست ببینید موسی(ع) بیش از 2000 سال قبل بوده و یک کتاب حالا با تحریف یا بی تحریف ازش مونده اسمش مونده آیینش حداقل نامش مونده
این همه پیامبر در حد یک نعوذ بالله در حد یک پشه اثری ازشون در تاریخ بشر نیست این اصلا با عقل نمیخونه چطور این همه آدم اومدن شما فرض بگیرید 200 تا شون در چین بودن یعنی از این 200 نفر هیچی نمونده!!!

آیا عقل می تواند چیزی را که در روایات آمده اما اثری از آن باقی نمانده را انکار کند؟ اینکه چیزی به ما نرسیده اما خبرش را راسخین در علم گفته اند را به چه دلیل عقلی می توان انکار کررد؟ چه تلازمی وجود دارد که هر کسی که بوده باید اثری از او به ما برسد؟ خب طبیعی است که انبیائی که دارای شریعت بوده اند و یا انبیائی که توانسته اند حکومتی تشکیل بدهند مانند یوسف و داوود و سلیمان و... دیگران که با آنها و ماجراهای آنها در ارتباط بوده اند خب نام و آثار ایشان امروزه بیشتر بر سر زبان هاست اما چه دلیلی وجود دارد که انکار سایرین کنیم؟ من به دنبال این تلازم در کلام شما هستم، منظورم این هست که این جمله را به چه دلیل می گویید:

جوجه اردک زشت;801035 نوشت:
من میگم عقل میگه اصلا دیگر امت ها پیامبری نداشتن

ببینید این که ما بر فرض مثال دلیلی برای اثبات چیزی نداریم، نمی توان گفت این نداشتن دلیل برای اثبات، دلیل بر رد آن است!! نهایتش این است که بگوییم نمی دانیم، خواهش می کنم منطقی در سخنان بنده بیندیشید.

جوجه اردک زشت;801035 نوشت:
آخر میپذیرید که تعدادشون بیشتر بوده یا نه؟ اول میگید نه بعد میکید آره؟!!!

عرض کردم این از حیطه علم ما خارج است، اگرچه تعداد انبیاء بنی اسرائیل بسیار زیاد است اما انکه قطعا بیشتر از سایر امت ها بوده است دلیل می خواهد، و بنده گفتم بر فرض که حتی بپذیریم که پیامبران بنی اسرائیل بیشتر بوده اند می توان تحلیل هایی برای حکمت این کار بیان کرد، که البته این ها تحلیل هایی است که در دسترس بشر است، و خداوند بیشتر می داند چه عوامل دیگری دخالت داشته است.

جوجه اردک زشت;801035 نوشت:
اگر من خدا باشم ی معلم ندارم یعنی محدودیت معلم ندارم هر چند تا بخوام خلق میکنم و میفرستم همه جا تا بنده هام درست و حسابی هدایت بشن
چیره بندی پیامبران معنی منطقی نداره داره؟


اتفاقا ای هم از ناآگاهی بندگان است، اگر برای خدا ساختن انبیاء مثل دستگاه پیغمبر سازی بود حرف شما درست بود، اصلا خدا به همه مردم مستقیما وحی می کرد، در حالی که چنین نیست، تعداد انبیاء محدود است و این به خاطر ظرفیت های متفاوت ایشان است که بخشی از آن ناشی از اکتساب است، یعنی علم خداوند به شایستگی ایشان است که آنها را لایق چنین منصبی کرده است، نه اینکه خدا ببیند کجا انبیاء نیاز است دوتا نبی در دستگاه تولید کند و بفرستد آنجا.
این که بنده تأکید می کنم عقل جایی می تواند رفتار خدا را نقد کند که احاطه علمی داشته باشد به همین خاطر است، تا نسبت به چیزی که به آن جاهل است، به خداوندی که علمش مطلق و نامتناهی است اشکال نکند.

جوجه اردک زشت;801035 نوشت:
یعنی چون طرف اهل غرض ورزی هست خدا باید کوتاه بیاد خوب پس منم از الان اخلاقم رو مثل یهود میکنم تا خدا برام پیامبر بیشتری بفرسته
این حرف شما یعنی خدا داره به اینا باج میده!!!

این هم باز پیش فرض شماست ، ببینید گاهی قومی به خاطر خصوصیت های فرهنگی و تمدنی عقب افتاده است و آمدن نبی نقش دارد، نه اینکه تعصبات آنها عامدانه باشد، لذا می بینید مردم شبه جیزیره علی رغم تعصباتشان در زمان کوتاهی به پیامبر پیوسته و به شکل قابل توجهی تعدیل می شوند، اگرچه کاملا تعصبات برطرف نشد، اما حضور و تبلیغ نبی مکرم اسلام نقش قابل توجهی در آن سرزمین داشتند، شما این را انکار می کنید؟ پیامبران بنی اسرائیل هم همینطور، اینگونه نبوده که آنها باج خواهی کند و خدا باج بدهد، بلکه هر پیامبری تاثیرات مثبتی داشته است.

جوجه اردک زشت;801037 نوشت:
این قیاس شما کاملا غلطه

جوجه اردک زشت;801037 نوشت:
شما میخوایید دهه ها عامل که روی انسان نقش داره رو نادیده بگیرید بگید عرب و یهودی نژاد پرست ذاتی هستند
شما اثر لقمه حرام پدر و مادر طرف رو در این مسئله ندید
شما اثر تبلیغات هالیوود و استفاده از ترفند های روان شناسی دولت ها رو ندیدید که مردم خودشون رو برده و احمق میکنن

چرا اتفاقا ، من هم با شما موافقم که این تعصبات نژادی ، ذاتی نژاد بنی اسرائیل و عرب نیست، بلکه عارضیست، اما بالاخره بر این دو قوم بیشتر عارض شده یا نه؟ اتفاقا انبیاء هم می آیند تا همین آثار عارضی که فرمودید را از بین ببرند، مردم را از اثر لقمه حلال و حرام آگاه کنند، نسبت به تبلیغات دشمن هشدار دهند و مردم را بیدار کنند؛ ببینید فرقی نمی کند این تعصبات ذاتی باشد یا عرضی، بالاخره وجود دارد و وقتی یک قومی در تعصبات عارضی یا ذاتی پیشرو است، نیاز بیشتری به اصلاح دارد ، چراکه سایر اقوام از انبیاء ایشان پیروی می کنند اما این دو قوم به خاطر خصوصیات عارضی از انبیاء سایر اقوام پیروی نمی کنند.(به نظرم خیلی روشن است)


جوجه اردک زشت;801041 نوشت:
لطفا شواهد خودتون رو ارائه بدید
هندوئیسم رو خودم مطالعه داشتم نه به توحید معتقدند نه نبوت نه معاد(به جاش تناسخرو قبول دارن) امامت و عدل که دیگه بحثش معلوم دقیقا کدوم رگه ها رو میفرمایید؟
اگر منظورتون اخلاقه

خیر منظورم اخلاق نیست.
بنده هم چند سال است مطالعاتی در زمینه ادیان داشته و حتی مقالاتی هم در این زمینه نوشته ام، این خودش بحث مفصلیست که به موضوع تاپیک هم ربطی ندارد اما در حد اجمال عرض کنم که تعالیم بنیادین و منابع اولیه هندوئیسم چنان از حقیقت واحده سخن می گویند که برخی مستشرقین معتقد هستند وحدت شخصیه ای که در عرفان اسلامیست از هندوئیسم وارد اسلام شده است، یا تقسیم انسان به دو بعد روحانی و جسمانی(جیوا و احیوا) در ادیانی مثل جینیسم و در وضعیتی مشابه در بودیسم، که علت زندانی شدن انسان در دنیا را توجه به همان خواسته های مادی او می دانند؛ که ممکن است به رهایی منجر شود یا انسان در اسفل السافلین ماندگار شود؛ یا اعتقاد به منجی جهانی که هرگز عقل به آن حکم نمیکند، اما جامعه شناسان آمریکایی می گویند این اعتقاد حتی در بین سرخ پوستان بومی آمریکا هم وجود دارد.
ببینید نگویید که اینها بت پرستن و خیلی اعتقاداتشان با ما اختلاف دارد؛ من که تحریف اینها را انکار نکردم و بر سر اختلافات حرفی نزدم، بلکه سخن از تشابهات است؛ می خواهم بگویم وجود این تعالیم نشان می دهد در روزگاری به توحید و معنویت و تعالی روح دعوت شده اند اما به مرور زمان خرافات جای باورها را گرفته، و بت ها جای خدا نشسته است؛ تعجب نکنید وقتی مکه که کعبه را در خود جای داده و مهد توحید و آیین حنیف ابراهیم(ع) بود بعد از گذشت سالیانی در زمان پیامبر(ص) به آن روز افتاده بود، شما از هند و چین و... چه توقعی دارید؟

یا حق

پارسا مهر;801123 نوشت:
مثلا حداقل بداند که پیامبران به چه تعداد و بر چه کسانی نازل می شوند.

خب عقل قط مطالب عقلی را می فهمد، راه کشف تاریخ ، عقلی نیست، تاریخی است، همان طور که را ه فهم مسائل عقلی تفکر است، نه مطالعه تاریخ؛ اینکه عقل اینها را نمی داند لطمه ای به جایگاه عقل نمیزند، چون عقل کارش تحلیل است، نه درک تاریخ، مثلا شما اگر تا ده روز بنشینید فکر کنید، نمی فهمید که ناصرالدین شاه چندتا زن داشته است، چون راه آن عقلی نیست، باید بروید تاریخ را مطالعه کنید و اگر تاریخ در این باره حرفی نمی زند، شما باید بگویید نمی دانم، نه اینکه بگویید پس یا ناصرالدین شاه مجرد بوده وگرنه عقل باید می فهمید!

پارسا مهر;801123 نوشت:
ه نظر شما آدمی مشکوک نمی شود به ادعای پیامبری که خودش را دنباله روی پیامبرانی می خواند که همگی تنها بر قوم کم جمعیتی چون قوم یهود نازل شده اند؟


خب همین را از کجا شما می گویید؟ ببینید اولا از کجا می توان اثبات کرد که انبیاء بنی اسرائیل به طور قابل ملاحظه ای بیشتر بوده اند؟ ثانیا: از کجا معلوم این کثرت به خاطر کثرت جمعیت یا نوع تفکر حاکم بر ایشان نبوده که نیاز به کثرت انبیاء را طلب می کرده است؟ ثالثا: انبیاء بنی اسرائیل که در یک زمان بر این امت نازل نشده اند! بلکه در طول قرنها و به مرور زمان بوده است.

پارسا مهر;801123 نوشت:
در محلی ظهور می کند که یهودیان در آنجا ساکن هستند.می دانید که در حجاز اشتباه نکنم یهودی جماعت هم سکنی داشتند

پیامبر اسلام(ص) در میان یهودیان مبعوث نشد، بلکه خود یهودیان که در کتاب مقدس خود به پیامبر خاتم بشارت داده شده بودند و به دنبال بعثت پیامبر خاتم بودند در آن منطقه ساکن شده بودند، این مطلب خیلی معروف است، در کتاب های تاریخی و کلام خود ایشان و همچنین اشاره برخی از آیات به این مطلب پی خواهید برد.

پارسا مهر;801123 نوشت:
چطور است که در کتاب آسمانی اش قرآن نام هر پیامبری آمده بر قوم یهود نازل شده...آیا آدمی به شک و تردید در حقانیت این کتاب و ادیان نمی افتد؟گویا نویسنده قآن از آمدن پیامبرانی بر سایر اقوام بی خبر بوده!یا همان طور که تاریخ می گوید به راستی پیامبری به مانند پیامبران یهود بر سایر اقوام نیامده یا کم آمده.


خدمتتان در پست اول عرض کردم پیامبر(ص) می فرمایند: سرنوشت امت اسلامی بسیار شبیه بنی اسرائیل است، لذا بیان سرنوشت قومی که سرنوشت مسلمانان به سرنوشت آنها بسیار شباهت خواهد داشت کاملا منطقی است؛ علاوه بر اینکه یهود بزرگترین دشمن مسلمانان وبوده و بیشترین کارشکنی را علیه پیامبر(ص) داشتند لذا قرآن گاهی ایشان را مخاطب قرار داده و حوادث گذشته ایشان را بیان می کند تا عبرت گیرند، اینها منطقی نیست؟!! شما فرض های بسیار نزدیک و منطقی را رها کرده اید و فرض های دور را گرفته اید و سپس مشکوک شده اید.

پارسا مهر;801123 نوشت:
جالب یک آیه داریم که می گوید ما بر شما پیامبر (حمد ص) را فرستادیم که نگویید بی پیامبر بوده ایم...حالا اقوام دیگر چه..آنها که بی پیامبر بوده اند...آنها اگر بگویند که بی پیامبر بودیم چه؟؟پاسخ آنها چیست؟به آنها پاسخ دیگر می دهد؟خوب به عرب ها هم همان پاسخ را می داد.چه ضرورتی به ارسال پیامبر بود یا هست؟؟

این آیه اتفاقا در شأن پیامبر اسلام نیست، بلکه در مورد همه اقوام است که ما پیامبران را فرستادیم تا حجت را بر مردم تمام کنند «رُسُلاً مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ كانَ اللَّهُ عَزيزاً حَكيماً»(نساء:165)

خالق می گوید فرستاده ام، برای همه اقوام، اما اینکه امروز تعالیم تحریف شده اش به شما رسیده را باید زا محافظین و مروجین تعالیم انبیاء بپرسید، در هر صورت همواره تعالیم حق در جهان وجود داشته است، حتی آن زمان که پیامبری نبوده مانند زمان بین عیسی(ع) و حضرت محمد(ص)؛ اما اگر کسی به خاطر کم کاری یا سوء نیت پیشینیان یا مانعین در برابر دین، دین به او نرسیده باشد خداوند با او با فضلش رفتار خواهد کرد، ولی این که تعالیم انبیاء تحریف می شود یا به برخی نمی رسد، غیر از این است که بگوییم خدا اصلا پیامبر نفرستد.

پارسا مهر;801166 نوشت:
نه اینکه مثل بودا برود زیر درخت خلوت کند و یک ریاضتی داشته باشد و برگردد و از برهمن بگوید و از راستی و پاکی..اصلا وجه تمایز پیامبران با دیگر افراد که مبلغ منشی و آئینی می شوند همین است دیگر.
فکر می کنم استاد مسلم باید روشن کنند که اینکه می فرمایند 144 هزار پیامبر آمده منظور از پیامبر، چیست؟

ببینید ما هرگز نمیگوییم بودا یا امثال ان پیامبر بوده اند، بلکه منظورما این است که رگه هایی از تعالیم الهی در این تعالیم بشری نفوذ کرده، یعنی زمانی که بودا به دنبال تاسیس آیین بودایی بود، بسیار متاثر از تعالیم رایج آن زمان و خصوصا تعالیم هندوئیسم یود و هندوئیم هم همینطور، یعنی ادیان بشری را ما نمی گوییم آسمانی هستند،بلکه متاثر از ادیان آسمانی بوده اند لذا تعالیمی از ادیان الهی در آنها دیده می شود.

بدون شک منظور از 124 هزار پیامبر، انسان هایی بوده اند که معصوم بوده و مامور به دریافت و ابلاغ پیام الهی بوده اند، ولی لزومی ندارد در منطقه بزرگی مبعوث شده و حکومت بزرگی تشکیل داده باشند، لذا نامی از بسیاری از آنها نمانده است، مثلا لقمان که در پیامبر بودن او اختلاف است، اگر همین دوتا نصیحت هایش در قرآن نیامده بود، چه اثری در تاریخ از او مانده بود؟
خواهش می کنم دوستان توجه کنند لازم نیست پیامبران الهی در منطقه وسیعی مبعوث شده و آثار تمدنی عظیم از خود بر جای گذارند، این متعلق به تعداد معدودی از انبیاء بوده است که فرصت چنین حکومت هایی را داشته اند.

مسلم;801387 نوشت:
ببینید ما هرگز نمیگوییم بودا یا امثال ان پیامبر بوده اند، بلکه منظورما این است که رگه هایی از تعالیم الهی در این تعالیم بشری نفوذ کرده، یعنی زمانی که بودا به دنبال تاسیس آیین بودایی بود، بسیار متاثر از تعالیم رایج آن زمان و خصوصا تعالیم هندوئیسم یود و هندوئیم هم همینطور، یعنی ادیان بشری را ما نمی گوییم آسمانی هستند،بلکه متاثر از ادیان آسمانی بوده اند لذا تعالیمی از ادیان الهی در آنها دیده می شود.

سلام مجدد.
حوب با این سخنان که فرمودید چه نتیجه می خواهید بگیرید؟نتیجه بگیرید که بر همه اقوام حتی هند هم پیامبرانی آمده اند که بعد ها توسط اشخاصی مثلا بودا مورد استفاده و به قولی به عنوان یک منبع معرفتی مورد استفاده قرار گرفته اند؟؟
مسلم;801387 نوشت:
بدون شک منظور از 124 هزار پیامبر، انسان هایی بوده اند که معصوم بوده و مامور به دریافت و ابلاغ پیام الهی بوده اند، ولی لزومی ندارد در منطقه بزرگی مبعوث شده و حکومت بزرگی تشکیل داده باشند، لذا نامی از بسیاری از آنها نمانده است، مثلا لقمان که در پیامبر بودن او اختلاف است، اگر همین دوتا نصیحت هایش در قرآن نیامده بود، چه اثری در تاریخ از او مانده بود؟

من یک سوالی هم داشتم.اصلا اینکه گفته می شود 124 هزار پیامبر آمده اند چقدر سندیت و قابل اطمینان است؟از کی و چطور نقل شده و کلا سخن معتبری هست که بخواهیم اصلا بدان توجه کنیم؟شما حساب کنید آخر 124 هزار پیامبر خیلی زیاد است.وحشت ناک زیاد است.124 هزار را تقسیم برا پنج هزار بکنیم می شود24 هزار و هشتصد پیامبر.یعنی به عبارتی در طول پنج هزار سال.هر هزار سال حدود 24 هزار پیامبر آمده اند.24 هزار پیامبر را تقسیم بر 24 سال کنیم(عمر مفید یک پیامبر) می شود 1000 پیامبر.یعنی در هر برهه زمانی.1000 پیامبر در مناطق مختلف جهان حضور داشته اند.حال به نظرتان این با عقل جور در می آید.واقعا در هر برهه 1000 شخص معصوم و موظف به دریافت و ابلاغ پیام خدا بودند؟؟حالا من این اعداد با ارفاق حساب کردم.البته نمی دانم شاید اشتباهی شده.الان نصف شب است.شاید من محاسبات را با حواس پرتی انجام داده باشم.:Cheshmak:

پارسا مهر;801495 نوشت:
سلام مجدد.
من یک سوالی هم داشتم.اصلا اینکه گفته می شود 124 هزار پیامبر آمده اند چقدر سندیت و قابل اطمینان است؟از کی و چطور نقل شده و کلا سخن معتبری هست که بخواهیم اصلا بدان توجه کنیم؟شما حساب کنید آخر 124 هزار پیامبر خیلی زیاد است.وحشت ناک زیاد است.124 هزار را تقسیم برا پنج هزار بکنیم می شود24 هزار و هشتصد پیامبر.یعنی به عبارتی در طول پنج هزار سال.هر هزار سال حدود 24 هزار پیامبر آمده اند.24 هزار پیامبر را تقسیم بر 24 سال کنیم(عمر مفید یک پیامبر) می شود 1000 پیامبر.یعنی در هر برهه زمانی.1000 پیامبر در مناطق مختلف جهان حضور داشته اند.حال به نظرتان این با عقل جور در می آید.واقعا در هر برهه 1000 شخص معصوم و موظف به دریافت و ابلاغ پیام خدا بودند؟؟حالا من این اعداد با ارفاق حساب کردم.البته نمی دانم شاید اشتباهی شده.الان نصف شب است.شاید من محاسبات را با حواس پرتی انجام داده باشم.:Cheshmak:
ادامه دارد...

سلام
پارسا خان عجب حساب و کتابی کردی!!!
در کل به بحث درباره این موضوعه واضح و روشن علاقه ای ندارم ولی گفتم جوابکی داده باشم
اول اینکه [همه] پیامبران معصوم نیستند.
دوم اینکه پنج هزار سال را از کجا آوردید؟! نظر علم به حداقل 200 هزار ساله

n0o0b_sina;801497 نوشت:
دوم اینکه پنج هزار سال را از کجا آوردید؟! نظر علم به حداقل 200 هزار ساله

سلام.خوب گرامی بنا به اکثر غریب به اتفاق مفسران به طور مثال علامه طباطبایی از آدم تا الان 7000 سال گذشته.الان 2016 میلادی هستیم.و توی این 2000 سال تنها دو پیامبر(عیسی و محمد ص)ظهور کردن.خوب می مونه 5000 سال دیگه.منم این 5000 سال رو حساب کردم دیگه:Gig:
علم شما ولش کن.دی:)

پارسا مهر;801500 نوشت:
سلام.خوب گرامی بنا به اکثر غریب به اتفاق مفسران به طور مثال علامه طباطبایی از آدم تا الان 7000 سال گذشته.الان 2016 میلادی هستیم.و توی این 2000 سال تنها دو پیامبر(عیسی و محمد ص)ظهور کردن.خوب می مونه 5000 سال دیگه.منم این 5000 سال رو حساب کردم دیگه:Gig:
علم شما ولش کن.دی:)

این مفسران بیشتر از تاریخ یهودی ها این برداشت رو کردن من تا به حال در قرآن یا روایات همچین عددی ندیدم کسی هم بهش اشاره نکرده
البته اگه 7 هزار سال رو هم قبول کنیم میتونی به این لینک مراجعه کنی (کوتاهه اگه نخوندی بخون (پی نوشت هارم بخون))

پارسا مهر;801495 نوشت:
سلام مجدد.
حوب با این سخنان که فرمودید چه نتیجه می خواهید بگیرید؟نتیجه بگیرید که بر همه اقوام حتی هند هم پیامبرانی آمده اند که بعد ها توسط اشخاصی مثلا بودا مورد استفاده و به قولی به عنوان یک منبع معرفتی مورد استفاده قرار گرفته اند؟؟

سلام بر پارسا مهر عزیز

بله دقیقا منظور نده همین است، در همه امت های پیشین انبیاء الهی وجود داشته اند، لذا اگرچه بعد ها اشخاصی دست به ایجاد ادیان بشری زده اند اما از آنجا که این ادیان در این بستر دینی شکل گرفته، بسیاری از تعالیم آسمانی وارد این ادیان شده و به همین خاطر است رگه های تعالیم آسمانی در ادیان غیر آسمانی دیده می شود

پارسا مهر;801495 نوشت:
من یک سوالی هم داشتم.اصلا اینکه گفته می شود 124 هزار پیامبر آمده اند چقدر سندیت و قابل اطمینان است؟از کی و چطور نقل شده و کلا سخن معتبری هست که بخواهیم اصلا بدان توجه کنیم؟شما حساب کنید آخر 124 هزار پیامبر خیلی زیاد است.وحشت ناک زیاد است.124 هزار را تقسیم برا پنج هزار بکنیم می شود24 هزار و هشتصد پیامبر.یعنی به عبارتی در طول پنج هزار سال.هر هزار سال حدود 24 هزار پیامبر آمده اند.24 هزار پیامبر را تقسیم بر 24 سال کنیم(عمر مفید یک پیامبر) می شود 1000 پیامبر.یعنی در هر برهه زمانی.1000 پیامبر در مناطق مختلف جهان حضور داشته اند.حال به نظرتان این با عقل جور در می آید.واقعا در هر برهه 1000 شخص معصوم و موظف به دریافت و ابلاغ پیام خدا بودند؟؟حالا من این اعداد با ارفاق حساب کردم.البته نمی دانم شاید اشتباهی شده.الان نصف شب است.شاید من محاسبات را با حواس پرتی انجام داده باشم.

ببینید اگرچه این امر ممکن است کمی استبعاد داشته باشد، اما محال نیست، نباید همه انبیاء را چون موسی(ع) عیسی(ع)، ابراهیم(ع) و محمد(ص) بدانید؛ همین که افراد معصومی در اقصی نقاط دنیا در هزاران سال پیش و حتی در میان امت های کوچک مبعوث شده باشند، هر چه ما به عقب بر می گردیم با تمدن های کوچکتر روبرو میشویم لذا عیبی ندارد که انبیائی بوده اند که بر اقوام کوچکی مبعوث شده اند و نام و نشانی از آنها باقی نمانده است.من استبعاد در ذهن شما را کاملا درک می کنم اما چنین استبعادی دلیل بر عدم نمی شود، می توانید به این لینک مراجعه بفرمایید:

http://www.soalcity.ir/node/1689

n0o0b_sina;801497 نوشت:
اول اینکه [همه] پیامبران معصوم نیستند.

سلام بر n0o0b_sina عزیز

اما باید توجه کنید که همه انبیاء معصوم هستند

n0o0b_sina;801497 نوشت:
دوم اینکه پنج هزار سال را از کجا آوردید؟! نظر علم به حداقل 200 هزار ساله

البته قبل از حضرت آدم(ع) جهان آفرینش بوده است و همچنین موجوداتی شبیه انسان های امروزی وجود داشته است، اما طبق روایات و آیات اولین انسان از انسان های امروزی، و همچنین اولین پیامبر حضرت آدم(ع) بوده که متعلق به زمانی حدود هفت تا ده هزار سال پیش است.

مسلم;801599 نوشت:

سلام بر n0o0b_sina عزیز

اما باید توجه کنید که همه انبیاء معصوم هستند


سلام
با این حساب اشتباهات پیامبران و مجازات خدا چگونه توجیح میشود؟!

مسلم;801599 نوشت:

البته قبل از حضرت آدم(ع) جهان آفرینش بوده است و همچنین موجوداتی شبیه انسان های امروزی وجود داشته است، اما طبق روایات و آیات اولین انسان از انسان های امروزی، و همچنین اولین پیامبر حضرت آدم(ع) بوده که متعلق به زمانی حدود هفت تا ده هزار سال پیش است.

ممنون میشم روایات و آیات رو قرار بدید.
علم اثبات کرده که عمر انسان خردمند (یعنی ما) حداقل 200 هزار ساله
این عدد ممکنه بیشتر بشه ولی کمتر نخواهد شد

البته در این مورد در تاپیک دیگری که مربوط به پیدایش انسان بود بحث کردیم و نتیجه بر این شد که اسلام مشکلی با 200 هزار سال یا بیشتر نداره، نمیدونم بحث در این مورد توی این تاپیک درسته یا خیر، به هر حال شما روایات و آیات رو لطفا قرار بدید

n0o0b_sina;801602 نوشت:

با این حساب اشتباهات پیامبران و مجازات خدا چگونه توجیح میشود؟!


هر کدام از آنها توجیه خاص خود را دارد اما به طور کلی اشتباهات انباء گناه نبوده بلکه ترک اولی بوده، یعنی کارهایی که خداوند از پیامبرانش توقع ندارد را مرتکب شده اند، والا اگر یک فرد عادی آنها را انجام داده بود هرگز مرتکب اشتباهی نشده بود، و گناهی بر او نوشته نمی شد.


n0o0b_sina;801602 نوشت:
ممنون میشم روایات و آیات رو قرار بدید.
علم اثبات کرده که عمر انسان خردمند (یعنی ما) حداقل 200 هزار ساله
این عدد ممکنه بیشتر بشه ولی کمتر نخواهد شد


در آیات متعددی قرآن کریم اشاره دارد که انسان ها از یک زوج آفریده شده اند:

«يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساء»؛ اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! همان كسى كه همه شما را از يك انسان آفريد و همسر او را (نيز) از جنس او خلق كرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمين) منتشر ساخت‏.(نساء:1)

البته ما تعصبی روی این هفت هزار سال، یا ده هزار سال نداریم می گوییم ظواهر تاریخی کتاب تورات که تعصب و انگیزه ای برای تحریف آن وجود نداشته چنین می گوید، و قرادن دیگری نشان می دهد که نمی تواند چیزی بیش از این باشد، همچنین ما هرگز یافته های علمی در خصوص عمر طولانی بشر در زمین را انکار نمی کنیم، بلکه در صورت اثبات چنین امری باید گفت آنها متعلق به دوره های قبل از حضرت آدم(ع) بوده‌اند، همان‌طور که امام باقر(ع) در یک روایتی می‌فرمایند:

«وَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ بَشَراً غَيْرَكُمْ بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَلْفَ‏ أَلْفِ‏ آدَمٍ‏ أَنْتَ فِي آخِرِ تِلْكَ الْعَوَالِمِ وَ أُولَئِكَ الْآدَمِيِّين‏»؛ و گمان می کنی که خداوند بشری غیر از شما خلق نکرده؟ بلی به خدا قسم که هزاران هزار عالَم، و هزاران هزار آدم خلق کرده که شما در آخرین آن عوالم و آدمها قرار گرفته‌اید.

آنچه که می تواند قرینه صحت این سخن ما قرار بگیرد این است که طبق ظواهر امر در زمان حضرت آدم(ع) زبان و خط باید وجود داشته باشد در حالی که خط حدود 20 هزار سال پیش اختراع شده است، و همچنین زبان که اطلاع دقیقی نیست که در چه زمانی اختراع شده است، پس از عمر آدم(ع) نباید بیش ازاین مقدار گذشته باشد، در حالی که فسیل هایی از انسانها پیدا می شود که قدمت بیشتری از زمان اختراع خط دارند.
با این تفاصیل نمی توان گفت اولین انسان در کره زمین آدم(ع) بوده است، بلکه آدم(ع) ورژن نهایی انسان‌های امروزیست که بعد از انقراض انسان های پیشین خلق شده است.

مسلم;801617 نوشت:

هر کدام از آنها توجیه خاص خود را دارد اما به طور کلی اشتباهات انباء گناه نبوده بلکه ترک اولی بوده، یعنی کارهایی که خداوند از پیامبرانش توقع ندارد را مرتکب شده اند، والا اگر یک فرد عادی آنها را انجام داده بود هرگز مرتکب اشتباهی نشده بود، و گناهی بر او نوشته نمی شد.


بله ولی به هر حال برای اون فرد گناه بوده و مجازات شده، ما داریم درباره پیامبران صحبت میکنیم نه افراد عادی برای همین هر توجیحی غیر قابل قبوله
معصوم یعنی هیچ اشتباهی نکنه نه اینکه اشتباه بکنه بعد ما توجیحش کنیم

مسلم;801617 نوشت:

در آیات متعددی قرآن کریم اشاره دارد که انسان ها از یک زوج آفریده شده اند:

«يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساء»؛ اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! همان كسى كه همه شما را از يك انسان آفريد و همسر او را (نيز) از جنس او خلق كرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمين) منتشر ساخت‏.(نساء:1)

البته ما تعصبی روی این هفت هزار سال، یا ده هزار سال نداریم می گوییم ظواهر تاریخی کتاب تورات که تعصب و انگیزه ای برای تحریف آن وجود نداشته چنین می گوید، و قرادن دیگری نشان می دهد که نمی تواند چیزی بیش از این باشد، همچنین ما هرگز یافته های علمی در خصوص عمر طولانی بشر در زمین را انکار نمی کنیم، بلکه در صورت اثبات چنین امری باید گفت آنها متعلق به دوره های قبل از حضرت آدم(ع) بوده‌اند، همان‌طور که امام باقر(ع) در یک روایتی می‌فرمایند:

«وَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ بَشَراً غَيْرَكُمْ بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَلْفَ‏ أَلْفِ‏ آدَمٍ‏ أَنْتَ فِي آخِرِ تِلْكَ الْعَوَالِمِ وَ أُولَئِكَ الْآدَمِيِّين‏»؛ و گمان می کنی که خداوند بشری غیر از شما خلق نکرده؟ بلی به خدا قسم که هزاران هزار عالَم، و هزاران هزار آدم خلق کرده که شما در آخرین آن عوالم و آدمها قرار گرفته‌اید.

آنچه که می تواند قرینه صحت این سخن ما قرار بگیرد این است که طبق ظواهر امر در زمان حضرت آدم(ع) زبان و خط باید وجود داشته باشد در حالی که خط حدود 20 هزار سال پیش اختراع شده است، و همچنین زبان که اطلاع دقیقی نیست که در چه زمانی اختراع شده است، پس از عمر آدم(ع) نباید بیش ازاین مقدار گذشته باشد، در حالی که فسیل هایی از انسانها پیدا می شود که قدمت بیشتری از زمان اختراع خط دارند.
با این تفاصیل نمی توان گفت اولین انسان در کره زمین آدم(ع) بوده است، بلکه آدم(ع) ورژن نهایی انسان‌های امروزیست که بعد از انقراض انسان های پیشین خلق شده است.

خب با توجه به این آیات نه تنها با 200 هزار سال مشکلی وجود نداره، با 1 میلیون سال هم مشکلی وجود نخواهد داشت.
من اگر میخواستم یهودی بشم که دیگ اینجا نبودم، پس لطفا مستندات در چهار چوب اسلام باشن نه یهود
چرا در زمان حضرت آدم زبان و خط باید وجود داشته باشد؟ با توجه به ظواهر کدام امر؟ چه کسی قرار بود زبان و خط رو اختراع بکنه؟ مگه اولین انسان خردمند حضرت آدم نیست؟
راستی آیه هم ربطی به بحث نداشت

n0o0b_sina;801620 نوشت:
بله ولی به هر حال برای اون فرد گناه بوده و مجازات شده، ما داریم درباره پیامبران صحبت میکنیم نه افراد عادی برای همین هر توجیحی غیر قابل قبوله
معصوم یعنی هیچ اشتباهی نکنه نه اینکه اشتباه بکنه بعد ما توجیحش کنیم


ببینید معصوم یعنی کسی که گناه نمی کند و اشتباهات و خطاهای ما را مرتکب نمی شود؛ طبق این تعریف همه انبیاء معصوم هستند چرا که هیچ کدام از انبیاء مرتکب این امور نشده اند، اما بر فرض اینکه یوسف(ع) برای نجات خویش ازحاکم کمک خواسته است نه از نظر عقل مذموم است، و نه از نظر شرع، اما خداوند از او توقع چنین درخواستی را نداشته است.

n0o0b_sina;801620 نوشت:
من اگر میخواستم یهودی بشم که دیگ اینجا نبودم، پس لطفا مستندات در چهار چوب اسلام باشن نه یهود


ما اگرچه اعتقاد داریم تورات تحریف شده است اما اصل آن را از جانب خدا می دانیم؛ و در این که چند سال پیش آدم(ع) خلق شده است انگیزه ای برای تحریف وجود نداشته است، من که نگفتم یهودی شوید، بالاخره این ها هم تا زمانی که با قرآن و روایات و عقل مخالف نباشند می توانند کتابهای تاریخی محسوب شوند یعنی اگر یک بودایی مثلا کتاب تاریخی نوشته باشد و ما به آن استناد کنیم بدین معناست که بودایی شده ایم؟
اما در هر صورت طبق منطقی که در خصوص فاصله زمانی بین انبیاء حکمفرماست که بین پیامبر(ص) و پیامبر قبلش یعنی عیسی(ع) حدود 600 سال فاصله بوده، بین عیسی(ع) تا نوح(ع) حدود 3200 سال، بین نوح تا ابراهیم(ع) هم 1000 سال؛ خب طبیعتا طبق چنین روالی بین هر نبی اولوالعزم تا نبی بعدی نهایتا دو هزار سال فاصله بوده، خب یک دفعه نمی تواند بین آدم تا نوح 190 هزار سال باشد، چنین فاصله ای منطقی نیست، برای اطلاع دقیق تر به این دو لینک مراجعه کنید:

http://www.soalcity.ir/node/1687

http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa2369

n0o0b_sina;801620 نوشت:
چرا در زمان حضرت آدم زبان و خط باید وجود داشته باشد؟ با توجه به ظواهر کدام امر؟ چه کسی قرار بود زبان و خط رو اختراع بکنه؟ مگه اولین انسان خردمند حضرت آدم نیست؟

خب سخنان بین آدم(ع) و حوا، سخنان بین هابیل و قابیل، اینها قرینه ای است که خط و زبان بوده است، من به یک آیه که در خصوص سخن هابیل و قابیل است اکتفا میکنم:

«وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقين‏»؛ و داستان دو فرزند آدم را بحقّ بر آنها بخوان: هنگامى كه هر كدام، كارى براى تقرّب (به پروردگار) انجام دادند امّا از يكى پذيرفته شد، و از ديگرى پذيرفته نشد (برادرى كه عملش مردود شده بود، به برادر ديگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم كشت!» (برادر ديگر) گفت: « (من چه گناهى دارم؟) خدا، تنها از پرهيزگاران مى ‏پذيرد.(مائده:27)

مسلم;801625 نوشت:

ببینید معصوم یعنی کسی که گناه نمی کند و اشتباهات و خطاهای ما را مرتکب نمی شود؛ طبق این تعریف همه انبیاء معصوم هستند چرا که هیچ کدام از انبیاء مرتکب این امور نشده اند، اما بر فرض اینکه یوسف(ع) برای نجات خویش ازحاکم کمک خواسته است نه از نظر عقل مذموم است، و نه از نظر شرع، اما خداوند از او توقع چنین درخواستی را نداشته است.

اگر شما مطمئن هستید که تعریف معصوم اینی هست که گفتید من حرفی ندارم.
معصومین ما هم شامل این تعریف میشن یا خیر؟ یعنی اونا هم ممکنه همچین اشتباهاتی داشته باشن یا نه؟ یعنی اگر معصوم هر اشتباهی بکند که برای انسان عادی گناه نباشد اشکالی ندارد؟ مثلا یکی از امامان ما خبر علمی اشتباهی بدهد، خب این اشکال ندارد؟!
بعد درباره کفر حضرت موسی چه نظری دارید؟ این که برای افراد عادی هم گناه هست! حضرت عیسی دقیقا کفر میگه و برای قوت قلب خودش از خدا میخواد خودشو بهش نشون بده، این یعنی هنوز خدارو قلبا و کاملا باور نکرده بوده

مسلم;801625 نوشت:

ما اگرچه اعتقاد داریم تورات تحریف شده است اما اصل آن را از جانب خدا می دانیم؛ و در این که چند سال پیش آدم(ع) خلق شده است انگیزه ای برای تحریف وجود نداشته است، من که نگفتم یهودی شوید، بالاخره این ها هم تا زمانی که با قرآن و روایات و عقل مخالف نباشند می توانند کتابهای تاریخی محسوب شوند یعنی اگر یک بودایی مثلا کتاب تاریخی نوشته باشد و ما به آن استناد کنیم بدین معناست که بودایی شده ایم؟
اما در هر صورت طبق منطقی که در خصوص فاصله زمانی بین انبیاء حکمفرماست که بین پیامبر(ص) و پیامبر قبلش یعنی عیسی(ع) حدود 600 سال فاصله بوده، بین عیسی(ع) تا نوح(ع) حدود 3200 سال، بین نوح تا ابراهیم(ع) هم 1000 سال؛ خب طبیعتا طبق چنین روالی بین هر نبی اولوالعزم تا نبی بعدی نهایتا دو هزار سال فاصله بوده، خب یک دفعه نمی تواند بین آدم تا نوح 190 هزار سال باشد، چنین فاصله ای منطقی نیست، برای اطلاع دقیق تر به این دو لینک مراجعه کنید:

ببینید این قضیه اثبات شده و دین ما هیچ مشکلی باهاش نداره، ولی شما اجازه نمیدید! نمیدونم چرا!!! و به زور میخواید منو قانع کنید که غلط کاری یهود رو قبول کنم :Nishkhand:
به نظره من هیچ اشکالی ندارد بین حضرت آدم تا نوح 190 هزار سال فاصله باشه! چرا؟ چون هنوز انسان ها به اون آمادگی لازم نرسیده بودن!!! مثلا از الان تا قیامت ما پیامبری نخواهیم داشت، این غیر طبیعی نیست برای شما؟ نه! چون انسان به آمادگی لازم رسیده
متاسفانه به دلیل کسری وقت لینک هایی که دادید رو بعدا مطالعه میکنم...

مسلم;801625 نوشت:

خب سخنان بین آدم(ع) و حوا، سخنان بین هابیل و قابیل، اینها قرینه ای است که خط و زبان بوده است، من به یک آیه که در خصوص سخن هابیل و قابیل است اکتفا میکنم:

انتظار این پاسخ را از شما نداشتم!!!
کسی منکر حرف زدن نشد، بر فرض صحت صحبت شما درباره زبان
به هر حال وقتی 2 تا انسان خردمند کنار هم هستند حتی با زبان اشاره هم میتوانند صحبت کنند!!! انتظار که نداشتید قرآن با زبان اشاره این مطالب رو برای ما بنویسه؟

مسلم;801371 نوشت:
باز هم عرض می کنم، خواهش می کنم با کلام بنده احساساتی برخورد نکنید، عقل زمانی می تواند با قاطعیت حکم بدهد که به تمام جوانب مسئله آگاه باشد، اولا شواهد روایی از وجود انبیاء متعدد سخن گفته اند که در مناطق مختلف پراکنده بوده اند، اما حکمت اصلی این پراکندگی بر ما پوشیده است و تنها به ظواهری چون گستردگی جمعیت و جغرافیای دارای تمدن، یا شدت نیاز مردم و مانند آن دسترس دارد.
بحث نبوت بعد از اثبات خداوند و حکمت اوست، خب عقل که ناآگاهی خودش را نسبت به بسیاری از مطالب درک می کند و خود را در محضر خداوند حکیم می داند، انصافا با چه دلیل قاطعی می تواند بگوید خداوند در نحوه پراکندگی انبیاء اشتباه کرده است؟

با سلام مجدد
ببینید شما میگید اطلاعات ما کمه و ناقص و خدا حکیم هست اما با همین اطلاعات ناقص هم ما به راحتی می تونیم این روش پخش انبا رو زیر سوال ببریم
عرض کردم مثلا بین حضرت عیسی و پیامبر ما(ص) هیچ پیامبری نبوده خوب فردی که در هند بوده یا جنوب آفریقا یا امریکای جنوبی و مثلا 300 سال بعد حضرت عیسی بوده دقیقا باید چی کار میکرده؟
اگر بفرمایید اون به دین نیاز نداشته لزوم بعثت نبی رفته زبر سوال
اگر بگید داشته با عقیده خودتون که میگید بین این دو نفر پیامبری نبوده تعارض داره
خوب این نمونه ای از اشتباع در پخش پیامبران هست؟
در واقع سوال اینه چرا روش بهتری برای پخش انتخاب نشده در حالی که میشده خدا مثلا چند تا پیامبر بیشتر خلق کنه؟
مسلم;801371 نوشت:
خیر منظورم اخلاق نیست.
بنده هم چند سال است مطالعاتی در زمینه ادیان داشته و حتی مقالاتی هم در این زمینه نوشته ام، این خودش بحث مفصلیست که به موضوع تاپیک هم ربطی ندارد اما در حد اجمال عرض کنم که تعالیم بنیادین و منابع اولیه هندوئیسم چنان از حقیقت واحده سخن می گویند که برخی مستشرقین معتقد هستند وحدت شخصیه ای که در عرفان اسلامیست از هندوئیسم وارد اسلام شده است، یا تقسیم انسان به دو بعد روحانی و جسمانی(جیوا و احیوا) در ادیانی مثل جینیسم و در وضعیتی مشابه در بودیسم، که علت زندانی شدن انسان در دنیا را توجه به همان خواسته های مادی او می دانند؛ که ممکن است به رهایی منجر شود یا انسان در اسفل السافلین ماندگار شود؛ یا اعتقاد به منجی جهانی که هرگز عقل به آن حکم نمیکند، اما جامعه شناسان آمریکایی می گویند این اعتقاد حتی در بین سرخ پوستان بومی آمریکا هم وجود دارد.

ببینید وجود روح یا عدم وجود روح ربطی به دین نداره ی بحث جداست در مورد وحدت شخصی هم خودم متوجه این موضوع شدم اما همین الان
شما زنگ بزنید دفتر مراجع شیعه چند درصد وحدت وجود اونهم شخصیه رو جزو حقایق اسلامی میدونن؟ یعنی شما معتقدید پیامبر اسلام قائل به وحدت شخصی بودن؟!!!
فقط بحث منجی میمونه اونم باز اثبات نمیکنه چیزی رو شما به صرف تشابه چند تفکر از هزاران تفکر نمیتونید بگید ریشه یا رگه الهی داره
در واقع وقتی دو تا مکتب فکری یا دین با هم مقایسه میشن شانسی یک سری عقاید یکی هست همین بحث روح در همه جا مطرحه حتی در فلسفه یونان در واقع وجود یا عدم وجود روح ی مسئله غامض فلسفیه که هنوز حل نشده این ربطی به دین نداره
مسلم;801371 نوشت:
اتفاقا ای هم از ناآگاهی بندگان است، اگر برای خدا ساختن انبیاء مثل دستگاه پیغمبر سازی بود حرف شما درست بود، اصلا خدا به همه مردم مستقیما وحی می کرد، در حالی که چنین نیست، تعداد انبیاء محدود است و این به خاطر ظرفیت های متفاوت ایشان است که بخشی از آن ناشی از اکتساب است، یعنی علم خداوند به شایستگی ایشان است که آنها را لایق چنین منصبی کرده است، نه اینکه خدا ببیند کجا انبیاء نیاز است دوتا نبی در دستگاه تولید کند و بفرستد آنجا.
این که بنده تأکید می کنم عقل جایی می تواند رفتار خدا را نقد کند که احاطه علمی داشته باشد به همین خاطر است، تا نسبت به چیزی که به آن جاهل است، به خداوندی که علمش مطلق و نامتناهی است اشکال نکند.

بنده اینجای فرمایش شما رو متوجه نمیشم؟
آیا خدا میتونه یک نفر پیامبر خلق کنه یا نه؟
اگر نمیتونه که عاجزه
اگر میتونه این بازیا چیه خوب چهار تا بیشتر خلق میکرد
شما میفرمایید طرف باید ظرفیت نبوت داشته باشه بنده نمیفهمم ظرفیت چیه اما فرض بگیریم چیزی هست
این ظرفیت رو خدا به پیامبر اسلام داده یا پیامبر از خودش مستقل داشته؟ اگر لیاقت میخواد باز مشابه همین لیاقت رو خدا میده یا افراد مستقل بدست میارن؟
در کل بیشتر تاکید بحث من همین قضیس که
چرا خدا پیامبر و امام بیشتر خلق نکرده؟
شما عظمت عالم رو نگاه گنید وسعت کره زمین دربرابر حجمی از جهان که کشف شده تقریبا هیچ هست در واقع ما در عالم هستی هیچی به حساب نمیام یعنی
بود و نبودمون برای عالم هیچ تاثیری نداره حالا ما معتقدیم ی موجودی بدون اینکه سختش باشه این عالم رو خلق کرده و خواسته ما موجودات بی مقدار رو
هدایت کنه در حالی که هیچ نیازی به ما ناچیز ها نداره
خوب چرا با این روش عجیب و بعضا غیر منطقی(مثل فاصله زمانی حضرت عیسی و پیامبر ما(ص) که اشاره کردم)
چرا 12 تا امام؟ واقعا ی همچین موجود قوی ای نمیتونسته بهتر عمل کنه؟ یا مشکلش با خلق افراد لایق نبوت چیه؟ آیا داره با ما بازی میکنه؟ یا این دین کلا ی بازیه برای تسکین درد فنا پذیری انسان و اصلا خدایی تو کار نیست؟

n0o0b_sina;801629 نوشت:
اگر شما مطمئن هستید که تعریف معصوم اینی هست که گفتید من حرفی ندارم.
معصومین ما هم شامل این تعریف میشن یا خیر؟ یعنی اونا هم ممکنه همچین اشتباهاتی داشته باشن یا نه؟ یعنی اگر معصوم هر اشتباهی بکند که برای انسان عادی گناه نباشد اشکالی ندارد؟ مثلا یکی از امامان ما خبر علمی اشتباهی بدهد، خب این اشکال ندارد؟!

بله این تعریف در حال حاضر مورد اتفاق علمای شیعه است، درجه معصومین ما بالاتر از سایر انبیاء است، و ترک اولی هم از ایشان سر نمیزند.

n0o0b_sina;801629 نوشت:
بعد درباره کفر حضرت موسی چه نظری دارید؟ این که برای افراد عادی هم گناه هست! حضرت عیسی دقیقا کفر میگه و برای قوت قلب خودش از خدا میخواد خودشو بهش نشون بده، این یعنی هنوز خدارو قلبا و کاملا باور نکرده بوده

ببینیدما دلیل عقلی قطعی بر عصمت داریم، که تمام عرصه ها اعم از گناه و خطا و فراموشی رادر بر میگیرد؛ یعنی نبوت بدون عصمت از این موارد اصلا معنا ندارد، اگر نبی معصومنباشد آن هدفی که خدا از فرستادن او اراده کرده محقق نخواهد شد و این کار حکیمانهای نیست که خدا یک هدفی را در نظر بگیرد و انبیاء را برای اینکه مردم از آنهاپیروی کنند بفرستد، اما خصوصیاتی که موجب عدم اعتماد، یا دلزدگی مردم می شود ازآنها رفع نکند!! خب طبیعتا آمدن چنین انبیائی(غیر معصوم) هدفی که خدا در نظر گرفتهرا تأمین نمی کنند لذا فرستادن ایشان کار حکیمانه ای نخواهد بود؛(ر.ک: آیت اللهسبحانی، الالهیات، ج3، ص157 الی 200) با این اوصاف ظواهری که در قران و روایاتآمده و از ظاهر آنها خلاف عصمت برداشت میشود روشن است که معنای دیگری مراد قرآن وروایات است، همان طور که وقتی دلیل قطعی به ما می گوید: خداوند جسم نمی تواندباشد، خب طبیعتا مراد قرآن هم از «ید الله» و مانند ان نمی تواند این دست ما باشد؛و پاسخ همه این مواردی که ظاهرا با عصمت انبیاء منافات دارد در جای خود داده شدهاست، که پرداختن به آن ما را از موضوع اصلی تاپیک دور می کند.

n0o0b_sina;801629 نوشت:
به نظره من هیچ اشکالی ندارد بین حضرت آدم تا نوح 190 هزار سال فاصله باشه! چرا؟ چون هنوز انسان ها به اون آمادگی لازم نرسیده بودن!!! مثلا از الان تا قیامت ما پیامبری نخواهیم داشت، این غیر طبیعی نیست برای شما؟ نه! چون انسان به آمادگی لازم رسیده
متاسفانه به دلیل کسری وقت لینک هایی که دادید رو بعدا مطالعه میکنم...


ببینیددر همان لینک هایی که آدرس دادم به کتاب های تاریخی استناد شده است که بین آدم(ع)و نوح حدود هزار سال فاصله بوده است، خب این مطلبی نیست که عقل ما به آن برسد، اصلا راه مطالعه تاریخ ک تفکر عقلی نیست، راهش مطالعه تاریخ است و قرائن متعدد تاریخی این را به ما می گویند که از حضرت آدم(ع) بیش از 10000 سال نگذشته است.

n0o0b_sina;801629 نوشت:
کسی منکر حرف زدن نشد، بر فرض صحت صحبت شما درباره زبان
به هر حال وقتی 2 تا انسان خردمند کنار هم هستند حتی با زبان اشاره هم میتوانند صحبت کنند!!! انتظار که نداشتید قرآن با زبان اشاره این مطالب رو برای ما بنویسه؟


بله ممکن است دو انسان با ایماء و اشاره هم با هم سخن بگویند اما انصافا این مخالف ظاهر آیه است، ببینید در زمانی که خط و زبان نباشد دایره و قلمرو سخن گفتن انسان فقط در همان کلیات محدود می شود، و هرچقدر کلمات ساخت بشر بیشتر شوند قدرت سخن گویی انسان هم افزایش می یابد، در آیات قرآن به جزئیاتی اشاره شده است که نمی توان با اشاره به یکدیگر القاء کرد، یک برادر به دیگری بگوید تو را می کشم، و دیگری بگوید: خداوند قربانی و اعمال عبادی را فقط از پرهیزگاران قبول می کند، با اشاره؟!!! در هر صورت ظهور قران و کلمه «قال» و... نشان از وجود خط و زبان دارد.

n0o0b_sina;801629 نوشت:
بینید این قضیه اثبات شده و دین ما هیچ مشکلی باهاش نداره، ولی شما اجازه نمیدید! نمیدونم چرا!!! و به زور میخواید منو قانع کنید که غلط کاری یهود رو قبول کنم


منکه خودم عددی نیستم که بخواهم روی حرف دین حرف بزنم! بنده فقط چیزی که دین میگوید را می گویم، به نظر بنده با توجه به قرائن متعدد بیش از ده هزار سال از عمر ادم(ع)نگذشته، اما باز اگر شما در این خصوص استبعاد دارید، می توانید نپذیرید، بالاخره اینکه حضرت آدم(ع) چند سال پیش بوده که نه جزء اصول دین هست، و نه فروع دین؛
همین که بپذیریم خداوند کار غیر حکیمانه نمی کند وگستردگی انبیاء حکیمانه بوده برای ما کافیست.

با سلام و احترام

جوجه اردک زشت;801838 نوشت:
عرض کردم مثلا بین حضرت عیسی و پیامبر ما(ص) هیچ پیامبری نبوده خوب فردی که در هند بوده یا جنوب آفریقا یا امریکای جنوبی و مثلا 300 سال بعد حضرت عیسی بوده دقیقا باید چی کار میکرده؟
اگر بفرمایید اون به دین نیاز نداشته لزوم بعثت نبی رفته زبر سوال
اگر بگید داشته با عقیده خودتون که میگید بین این دو نفر پیامبری نبوده تعارض داره
خوب این نمونه ای از اشتباع در پخش پیامبران هست؟

ببینید یقینا خدا برای تمام امت ها انبیائی فرستاده بوده است، اما این که تعالیم از بین رفته دیگر منتسب به خدا نیست، ولی همواره راه کشف حقیقت برای مردم باز بوده، یعنی این طور نبوده که در یک زمان دین حق به طور کامل از بین برود، این با حکمت الهی ناسازگار است، اما اینکه مردم مانع گسترش آن شده، یا آن را تحریف کرده اند لازمه امتحان الهیست، تا زمانی که مردم این خصوصیت را دارند که نباید توقع داشت خداوند مرتب پیامبر بفرستد و مردم تعالیمشان را تحریف کرده و خودشان را مسخره کنند یا بکشند! لذا آنچه که بر عهده خداست ابلاغ پیامش است، ترویج و حفظ آن بر عهده مردم است لذا تا زمانی که مردم به این بلوغ نرسیده اند دین خاتم را نازل نکرد.

جوجه اردک زشت;801838 نوشت:
ببینید شما میگید اطلاعات ما کمه و ناقص و خدا حکیم هست اما با همین اطلاعات ناقص هم ما به راحتی می تونیم این روش پخش انبا رو زیر سوال ببریم
در واقع سوال اینه چرا روش بهتری برای پخش انتخاب نشده در حالی که میشده خدا مثلا چند تا پیامبر بیشتر خلق کنه؟

حرف بنده هم این است ما نمی توانیم روش بهتر را تشخیص دهیم، زمانی می توانیم روش بهتر را تشخیص دهیم که احاطه علمی به جوانب مسئله داشته باشیم که نداریم.

جوجه اردک زشت;801838 نوشت:
ببینید وجود روح یا عدم وجود روح ربطی به دین نداره ی بحث جداست در مورد وحدت شخصی هم خودم متوجه این موضوع شدم اما همین الان
شما زنگ بزنید دفتر مراجع شیعه چند درصد وحدت وجود اونهم شخصیه رو جزو حقایق اسلامی میدونن؟ یعنی شما معتقدید پیامبر اسلام قائل به وحدت شخصی بودن؟!!!

چرا وجود روح و عدم آن ربطی ندارد؟ چطور امروز دنیای غرب با این همه دک و پُز منکر روح شده رو نمیگید، اما اون بابای هندی از همه جا بی خبر به قول شما میاد میگه انسان دو بعد دارد و بدبختی انسان به خاطر چسبیدن به این بعد مادی است و تا زمانی که دل از ان نکند سعادتمند نمی شود و...، این دینی نیست؟ با عقلش درک کرده؟ پس چطور غربی ها که از اینها خیلی پیشرفته تر هستند درک نکردند؟

امام خمینی(ره) و مقام معظم هبری، و آیت الله بهجت و آیت الله جوادی آملی و... جزء مراجع نیستند؟ بنده که صاحب نظر نیستم اما به نظرم در مورد وحدت شخصیه(البته به معنای صحیح آن) شما زنگ بزنید دفتر هر مرجعی و مسئله را درست برایش تبیین کنید آن را تصدیق خواهند کرد؛ در عرفان حقیقی که ما به همه خدائی که معتقد نیستیم؛ بلکه یعنی بقیه در برابر خداوند اصلا به چشم نمی ایند، چه برسد که خدا باشند!!

جوجه اردک زشت;801838 نوشت:
فقط بحث منجی میمونه اونم باز اثبات نمیکنه چیزی رو شما به صرف تشابه چند تفکر از هزاران تفکر نمیتونید بگید ریشه یا رگه الهی داره
در واقع وقتی دو تا مکتب فکری یا دین با هم مقایسه میشن شانسی یک سری عقاید یکی هست


بحث منجی را شما شوخی می گیرید؟ وقتی همه ادیان حتی بومیان به یک مسئله معتقد باشند شما می چسبانید به شانس؟!!! انصافا عقل در حساب احتمالات چند در صد احتمال می دهد که از روی اتفاق همه ادیان به منجی معتقد شده باشند؟!!! خواهش می کنم منطقی به این مسئله نگاه کنید.
از این گذشته ما که دین را با فلسفه یونان باستان مقایسه نکردیم، شما هند و چین را مثال زدید که به خاطر زبان و نوع ادبیاتشان که گنجایش مفاهیم انتزاعی را ندارد هنوز از نظر فلسفه تهی هستند، اینها چطور می توانند از طریق فلسفه به روح و راه تکامل آن رسیده باشند؟ شانسی؟!!!
باور کنید من گاهی اوقات که ادیان شرق را مطالعه می کنم از بس که مشترکات در جزئیات می بینم تصمیم میگیرم که این مشترکات را جمع آوری کنم اما فرصت نمیکنم، پیشنهاد میکنم دقیق آیین مثلا بودیسم یا جینیسم را مطالعه کنید، البته با این نگاه تطبیقی؛ مثلا در جینیسم بزرگترین گناه آزار رساندن به دیگران است، حمل کدن همه اینها بر شانس انصافا در رفتن از پذیرش حق است، خصوصا با تصریحی که قرآن دارد که ما برای همه اقوام انبیائی فرستاده ایم.

جوجه اردک زشت;801838 نوشت:
بنده اینجای فرمایش شما رو متوجه نمیشم؟
آیا خدا میتونه یک نفر پیامبر خلق کنه یا نه؟
اگر نمیتونه که عاجزه
اگر میتونه این بازیا چیه خوب چهار تا بیشتر خلق میکرد
شما میفرمایید طرف باید ظرفیت نبوت داشته باشه بنده نمیفهمم ظرفیت چیه اما فرض بگیریم چیزی هست
این ظرفیت رو خدا به پیامبر اسلام داده یا پیامبر از خودش مستقل داشته؟ اگر لیاقت میخواد باز مشابه همین لیاقت رو خدا میده یا افراد مستقل بدست میارن؟


اگر پای قدرت رو می خواهید به میان بیارید که عرض کردم اصلا خدا می بایست به همه انسان ها وحی کند تا اصلا نیازی به پیامبر نداشته باشند، یعنی همه پیامبر باشند، خدا که قدرت آن را داشت، پس روشن می شود که انتخاب انبیاء همچین هم بی قاعده و مثل دستگاه پیغمبر سازی نیست که فقط یک طرفه باشد و منتسب به خدا باشد، چون اگر یک طرفه باشد محال است خدا نبخشد، چون هم علمش را دارد، و هم قدرتش را و هم جود و بخششش را.
شما پیغمبر را با ربات اشتباه نگیرید، اعطاء مقام نبوت دارای ضابطه و چارچوب بوده و مشروط به شایستگی های خود فرد است که فراز ابتدایی دعای ندبه در این خصوص کار را تمام می کند:
«الَّذِينَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ وَ دِينِكَ...بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فِي زَخَارِفِ هَذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ وَ زِبْرِجِهَا وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِه‏»؛ کسانی را که برا خودت و دینت برگزیده و خالص کرده ای... بعد از آنکه شرط کردی که در دنیا در برابر زینت های آن زاهد باشند، و می دانستی که(به این شرط) وفا خواهند کرد.

پس نبوت مختص کسانی است که خداوند می دانست آنها به آنچه که می دانند عمل می کنند، لذا آنها را آگاه کرده و علم به ایشان داد تا خود ایشان ضمن عمل به این تعالیم از روی اختیار ، آنها را به مردم ابلاغ کنند.

اما اینکه چون دشمنان بسیار هستند ممکن است دین به خیلی ها نرسد حرف دیگری است، خب مانع پیشرفت دین خود مردم هستند، مثلا دین اسلام بعد از ظهورش در یک منطقه بی آب و علف و دور افتاده، در ظرف صد سال تا اندلس پیش رفت، خب طبیعتا اگر مردم مانع نمی شدند الن تمام دنیا مسلمان بودند، امروزه هم همینطور موج اسلام هراسی به همین خاطر شکل گرفته، برای سایر ادیان پیش از اسلام هم همین ماجرا وجود داشته است،

پس باید توجه کرد که خود این سختی ها در راه ترویج دین در نظر خدا موضوعیت دارد، یعنی خداوند می خواهد خود مردم در دین و ایمان نقش داشته باشند، چون خود دفاع از دین موجب کمال انسان است، والا خدا صرفا به دنبال ایمان آوردن مردم از هر راهی شده نیست، لذا می فرماید:
«إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعين‏»؛ اگر می خواستیم آیه و نشانه ای از آسمان نازل می کردیم که همه گردنها در برابر آن خاضعانه فرود آید.(شعراء:4)
بلکه خداوند ایمانی را می خواهد که توأم با استدلال و جهاد و مجاهدت عقلی و عملی و به سختی حاصل شود و مردم از ان دفاع کنند، و دست مخالفین هم برای مبارزه با آن باز باشد، این تضاد نیروهاست که موجب تکامل می شود، خود این موجب کمال است، می خواهد مردم خودشان هم قدری به دنبال دین بروند، خودشان هم تحقیق کنند، خودشان هم دفاع کنند، این موجب تکامل است، لذا سلمانی که برای تحقیق به مناطق مختلف سفر می کند، وبا تحقیق به پیامبر(ص) ایمان می آورد، می شود «سلمان منا اهل البیت(ع)».
اما بالاخره ممکن هم هست در این کش و قوس نیروهای حق و باطل و مدافعین و مهاجمی تعالیم الهی، دست کسی به دین نرسد، اما این شخص هم یک راهنمای درونی به نام عقل دارد که تا حدی می تواند او را روشن کند، و اگر هم دست او نرسید همین که روحیه حق پذیری داشته باشد نشان از ایمان او به حقیقت دارد، لذا امام باقر(ع) در یک روایتی می فرماید:
«كُلُّ شَيْ‏ءٍ يَجُرُّهُ الْإِقْرَارُ وَ التَّسْلِيمُ فَهُوَ الْإِيمَانُ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ يَجُرُّهُ الْإِنْكَارُ وَ الْجُحُودُ فَهُوَ الْكُفْر»؛ هر چيزى كه نتيجه اقرار و تسليم و روح پذيرش حقيقت باشد او ايمان است و هر چيزى كه نتيجه روح عناد و سرپيچى از حقيقت باشد او كفر است.(کلینی، الکافی، ج2، ص387)

طبق این روایت کسی که دین به او نرسیده اما روحیه حق پذیری دارد که اگر به او می رسید آن را می پذیرفت و تعصبی نداشت، خب خداوند با چنین شخصی، به عنوان شخص کافر برخورد نمی کند.

مسلم;802268 نوشت:

ببینیددر همان لینک هایی که آدرس دادم به کتاب های تاریخی استناد شده است که بین آدم(ع)و نوح حدود هزار سال فاصله بوده است، خب این مطلبی نیست که عقل ما به آن برسد، اصلا راه مطالعه تاریخ ک تفکر عقلی نیست، راهش مطالعه تاریخ است و قرائن متعدد تاریخی این را به ما می گویند که از حضرت آدم(ع) بیش از 10000 سال نگذشته است.

چه قرائنی علم که میگه از اولین انسان خردمند که "آدم" باشه 200 هزار سال گذشته

مسلم;802268 نوشت:

بله ممکن است دو انسان با ایماء و اشاره هم با هم سخن بگویند اما انصافا این مخالف ظاهر آیه است، ببینید در زمانی که خط و زبان نباشد دایره و قلمرو سخن گفتن انسان فقط در همان کلیات محدود می شود، و هرچقدر کلمات ساخت بشر بیشتر شوند قدرت سخن گویی انسان هم افزایش می یابد، در آیات قرآن به جزئیاتی اشاره شده است که نمی توان با اشاره به یکدیگر القاء کرد، یک برادر به دیگری بگوید تو را می کشم، و دیگری بگوید: خداوند قربانی و اعمال عبادی را فقط از پرهیزگاران قبول می کند، با اشاره؟!!! در هر صورت ظهور قران و کلمه «قال» و... نشان از وجود خط و زبان دارد.

باشه قبول!
فقط یک سوال چه کسی زبان را اختراع کرد؟! اولین انسان خردمند مگه حضرت آدم نبود؟ بقیه ی انسان ها هم که قادر به این کار نیستن!
یه سوال دیگ الان حیوانات هم به نوعی با تولید صدا، بدون اینکه زبانی داشته باشند با هم ارتباط برقرار میکنند، آیا انسان خردمند نمیتونه همچین کاری بکنه؟!

مسلم;802268 نوشت:

منکه خودم عددی نیستم که بخواهم روی حرف دین حرف بزنم! بنده فقط چیزی که دین میگوید را می گویم، به نظر بنده با توجه به قرائن متعدد بیش از ده هزار سال از عمر ادم(ع)نگذشته، اما باز اگر شما در این خصوص استبعاد دارید، می توانید نپذیرید، بالاخره اینکه حضرت آدم(ع) چند سال پیش بوده که نه جزء اصول دین هست، و نه فروع دین؛
همین که بپذیریم خداوند کار غیر حکیمانه نمی کند وگستردگی انبیاء حکیمانه بوده برای ما کافیست.

خب دین کجا میگوید 10000 سال؟
لطفا این قرائن رو بفرمایید

n0o0b_sina;802341 نوشت:
باشه قبول!
فقط یک سوال چه کسی زبان را اختراع کرد؟! اولین انسان خردمند مگه حضرت آدم نبود؟ بقیه ی انسان ها هم که قادر به این کار نیستن!
یه سوال دیگ الان حیوانات هم به نوعی با تولید صدا، بدون اینکه زبانی داشته باشند با هم ارتباط برقرار میکنند، آیا انسان خردمند نمیتونه همچین کاری بکنه؟!

سلالم.همین که فزندان آنها نام داشتند(هابیل.قابیل و...)دلیل نمی شود که بگوییم که آنها زبان داشتند؟؟:Gig: اگر با ایما و اشاره حرف می زدن.دیگه کی اسم براشون تعیین کرده و برای چه؟البته نمی دونم دقیق حرف شما چیه.شما می گید که آدم و حوا 200 هزار سال پیش بودن و اون زبان از زبان و سخن گفتن و خط نوشتن هم بی بهره بودن؟

پارسا مهر;802424 نوشت:
سلالم.همین که فزندان آنها نام داشتند(هابیل.قابیل و...)دلیل نمی شود که بگوییم که آنها زبان داشتند؟؟:Gig: اگر با ایما و اشاره حرف می زدن.دیگه کی اسم براشون تعیین کرده و برای چه؟البته نمی دونم دقیق حرف شما چیه.شما می گید که آدم و حوا 200 هزار سال پیش بودن و اون زبان از زبان و سخن گفتن و خط نوشتن هم بی بهره بودن؟

هابیل و قابیل اسمیه که ما گذاشتیم روشون حتی حضرت نوح، اسم اصلیش حضرت نوح نبود

n0o0b_sina;802426 نوشت:
هابیل و قابیل اسمیه که ما گذاشتیم روشون حتی حضرت نوح، اسم اصلیش حضرت نوح نبود

چی بگم والله....یک چیزی که در مورد نظریه شما...اینه که در قرآن اومده که آدم و حوا وقتی از میوه درخت می خورن.عورتشون بر اونها آشکار می شه و اونا خودشون رو با برگ می پوشونن.شاید به قول شما، آدم و حوا دویست هزار سال پیش زندگی می کردند.یعنی زمانی که بشر بدنشو با لباس و پارچه نمی پوشوند!!اما...احتمالا پس از اون واقعه و اینکه که آدم و حوا خودشون رو پوشوندن، احتمالا باید یک پارچه و چیزی اختراع می شد که بشر و نسل آدم و حوا خودشون رو باهاش بپوشونن.آثار به جا مونده ازگذشته در مورد نوع پوشش آدمیزاد در طول تاریخ چی می گه؟:Gig::Nishkhand:

سلام علیکم

n0o0b_sina;802426 نوشت:
هابیل و قابیل اسمیه که ما گذاشتیم روشون حتی حضرت نوح، اسم اصلیش حضرت نوح نبود

1-منظورتون از ما کی هستش؟؟اگه منظورتون اجتماع انسانهاست(عرف)،که باید بگم که سخت در اشتباهید،چون روایات زیادی از معصومین وجود داره که اسامی حضرت آدم(ع) و فرزندانشون داخلش اومده،ولی اگه شما از اون دسته افراد هستید که فقط قرآن رو قبول دارید،باید بگم اسم آدم(ع) و نوح(ع) داخلش به همین صورت اومده و هابیل و قابیل نیومده....

ولی هنوز من نفهمیدم این اسامی،چه کمکی به پیشرفت بحث و رسیدن به جواب میکنه....اگه منظورتون رو از این نکته ها بفرمایید،میشه بهتر تحقیق کرد و جواب داد...

n0o0b_sina;802341 نوشت:
باشه قبول!
فقط یک سوال چه کسی زبان را اختراع کرد؟! اولین انسان خردمند مگه حضرت آدم نبود؟ بقیه ی انسان ها هم که قادر به این کار نیستن!
یه سوال دیگ الان حیوانات هم به نوعی با تولید صدا، بدون اینکه زبانی داشته باشند با هم ارتباط برقرار میکنند، آیا انسان خردمند نمیتونه همچین کاری بکنه؟!

2-دوست عزیز،زبان که اختراع نشده،خیلی بخوایم علمی صحبت کنیم،میگیم کشف شده،چون چیزهایی که تو طبیعت موجود هستند و انسان بهشون میرسه،لقب اکتشاف به خودشون میگیرن نه اختراع.
ولی خب باز نمیدونم منظورتون از زبان چیه؟؟
اولین انسان خردمند طبق قرآن انسان بوده و همون قرآن میفرماید که ....(در زیر بخون)

سوره بقره آیه 30 تا 37 رو برات کپی میکنم،بخون ببین چی برداشت میکنی؟؟؟(ترجمه آیت الله مشکینی(ره) هستش و از سایت تدبر برات کپی کردم)

30) و ( به یاد آر ) هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا من در روی زمین جانشینی قرار خواهم داد ( نماینده خدا در آنجا یا جانشین ساکنان پیشین منقرض شده آنجا ) . گفتند: آیا در آن کسی را ( جانشین ) قرار می دهی که فساد می انگیزد و خون ها می ریزد؟! در حالی که ما تو را با توصیف به کمالات تسبیح می گوییم و ( از هر عیب و نقصی ) تقدیس می کنیم. خدا گفت: بی تردید من چیزی می دانم که شما نمی دانید. [ نظرات / امتیازها ]
31) و همه نام ها را به آدم آموخت ( نام همه موجودات جهان را تا انقراض آن به یک زبان یا به همه زبان های آینده بشر ، و یا همه مسمّیات نام ها را با حقایق و خواص و آثارشان به او آموخت ) سپس آن معانی را به فرشتگان عرضه داشت و گفت: اگر شما راستگویید نام های اینها ( و یا حقایق و اسرارشان ) را به من خبر دهید. [ نظرات / امتیازها ]
32) گفتند: تو ( از هر نقص و عیبی ) منزّهی ، ما را دانشی جز آنچه خود به ما آموخته ای نیست حقّا تویی که دانا و حکیمی. [ نظرات / امتیازها ]
33) خداوند فرمود: ای آدم ، نام های آنان ( و یا حقایق و اسرار آنها ) را به فرشتگان خبر ده. [ نظرات / امتیازها ]
34) و ( به یاد آر ) هنگامی که به فرشتگان گفتیم: به آدم سجده کنید و خضوع نمایید. همه سجده کردند جز ابلیس که سرباز زد و تکبّر ورزید و او از کافران بود ( که کفر خود را پنهان می داشت ) . [ نظرات / امتیازها ]
35) و گفتیم: ای آدم ، تو و همسرت در این باغ ساکن شوید و از ( میوه و نعمت های ) آن به فراوانی از هر جای آن که خواهید بخورید ، و به این درخت ( درخت گندم یا انگور یا انجیر ) نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود. [ نظرات / امتیازها ]
36) پس شیطان آن دو را از ( جهت ) آن درخت لغزانید ، و آنها را از آنچه در آن بودند ( از کرامت و نعمت ) بیرون کرد و ما گفتیم: ( از این مکان و منزلت ، همراه شیطان ) فرود آیید در حالی که برای همیشه دشمن یکدیگرید و برای شما در روی زمین قرارگاه و برخورداریی ( معین ) تا زمانی محدود خواهد بود. ( زمان آن بر هر فرد بشر مدت عمر او ، و برای مجموع نسل بشر تا انقراض جهان است. ) [ نظرات / امتیازها ]
37) پس ( از مدتی استقرار در زمین ) آدم از جانب پروردگارش کلماتی را دریافت کرد ( به او القاء توبه شد و یا در ضمن اسماء تعلیم شده توبه به او الهام گردید و توبه نمود ) پس خدا هم بر او عطف توجه نمود و توبه او را پذیرفت که او بسیار عطوف و توبه پذیر و مهربان است. [ نظرات / امتیازها ]

خب همونطور که میدونید،نام چیزی هستش که از طریق اون، یه موجودیت(هر چیزی) رو صدا میزنند،و همچنین کلمات هم همینطور....تو قرآن به کرات روی این موضوع بحث شده....ولی اگه شما قرآن رو قبول نداشته باشی و بفرمایید که دقیقا منظورتون از این موضوعات چیه و به عنوان سند چه چیزهایی رو قبول دارید،میتونیم بهتر بحث کنیم(چون من میترسم براتون از قرآن مثال بزنم،قبول نداشته باشید،از روایات دلیل بیارم اونم قبول نداشته باشید و ...)

اللهم عجل لولیک الفرج
درپناه حق

alieye;802536 نوشت:
سلام علیکم

سلام، داداش شما کلا تو باغ نیستی، تاپیک رو از اول مطالعه کن بعد جواب بده
راستی تا جایی که ما میدونیم زبان در طبیعت وجود نداره و انسان با کنار هم قرار دادن آوا های مختلف زبان رو ساخته، مثل سایر ابزار که با کنار هم قرار دادن چوب و غیره میسازن، به هر حال مهم نیست کشف یا اختراع شما هر جور به نظرت درسته بخون
ممنون :Gol:

بسمه الحکیم

جوجه اردک زشت;799809 نوشت:
با سلام
سوال بنده اینه چرا خدا برای قوم یهود در طول زمان انواع و اقسام پیامبر و نبی و رسول فرستاده در حالی که برای بسیاری از اقوام این کار رو نکرده؟
مثلا میگن در یک روز 40 پیامبر رو کشتند!!!!!!
یعنی در یک مکان و زمان 40 پیامبر برای یک قبیله یا چند قبیله اومدن و با صراحت و به زبان همون اقوام دعوتشون کردند
اما بقیه چی؟ آیا خدای اسلام محدوده ی دیدش در حد خاور میانه هست و بقیه عالم بنده او نیستند؟
یا اطلاعی از سایر اقوام ندارد؟ چرا این حد اصرار به هدایت یک قوم نژادپرست جنایت کار دارد ولی برای سایر اقوام این کار را نکرده؟

با سلام

اتفاقا این به قول حضرتعالی اصرار خداوند بر هدایت این قوم سرکش عین لطف و رحمت خداوند بر سایر بندگانش نیست؟

شما ببینید بعد از اینهمه تلاش پیامبران بنی اسرائیلی بر هدایت این قوم، اکنون کمترین جمعیت دینداران را یهودیان نسبت

به سایر ادیان الهی دارند حتی نسبت به بودائی ها و ملحدان هم جمعیتشان کمتر است (با اینهمه تبلیغ).

طبق آمار در سراسر دنیا تنها چهارده میلیون یهودی هستند در حالیکه تعداد بودائیان حدود 500 میلیون و هندوها یک میلیارد است

این قوم پیامبرانشان را با قساوت می کشتند،گرچه صهیونیست یک فرقه ی سیاسی است و حسابشان از یهودیهای

دیگر و کلیمیان جداست امّا جنایتکارترین مردم روزگار همینها هستند،آیا می شود نتیجه گرفت که خداوند سعی در هدایت اینها

داشته تا سایر بندگانش را از شرّ این قوم مصون دارد؟(این یک پاسخ علمی نیست،صرفا با مطالعه پست حضرتعالی به ذهنم رسید)

ضمن اینکه پراکندگی جمعیّت پیامبران مهم نیست بلکه رساندن دین و شریعت به دنیا مهم است،پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله

و حضرت مسیح علیه السلام در خاورمیانه مبعوث گشتند امّا الان این دو شریعت آسمانی به خاورمیانه محدود است؟

مسیحیّت و اسلام در سراسر جهان بیشترین پیروان را دارند.

حبیبه;802560 نوشت:
اتفاقا این به قول حضرتعالی اصرار خداوند بر هدایت این قوم سرکش عین لطف و رحمت خداوند بر سایر بندگانش نیست؟

شما ببینید بعد از اینهمه تلاش پیامبران بنی اسرائیلی بر هدایت این قوم، اکنون کمترین جمعیت دینداران را یهودیان نسبت

به سایر ادیان الهی دارند حتی نسبت به بودائی ها و ملحدان هم جمعیتشان کمتر است (با اینهمه تبلیغ).

طبق آمار در سراسر دنیا تنها چهارده میلیون یهودی هستند در حالیکه تعداد بودائیان حدود 500 میلیون و هندوها یک میلیارد است

این قوم پیامبرانشان را با قساوت می کشتند،گرچه صهیونیست یک فرقه ی سیاسی است و حسابشان از یهودیهای

دیگر و کلیمیان جداست امّا جنایتکارترین مردم روزگار همینها هستند،آیا می شود نتیجه گرفت که خداوند سعی در هدایت اینها

داشته تا سایر بندگانش را از شرّ این قوم مصون دارد؟(این یک پاسخ علمی نیست،صرفا با مطالعه پست حضرتعالی به ذهنم رسید)

ضمن اینکه پراکندگی جمعیّت پیامبران مهم نیست بلکه رساندن دین و شریعت به دنیا مهم است،پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله

و حضرت مسیح علیه السلام در خاورمیانه مبعوث گشتند امّا الان این دو شریعت آسمانی به خاورمیانه محدود است؟

مسیحیّت و اسلام در سراسر جهان بیشترین پیروان را دارند.


با سلام.به نکته خوبی اشاره داشتید.به نظر من خصلت هایی که یهودیان دارند و آن رویاپردازی ها که می کنند و دنباله ی آن جنایاتی که می کنند و اثر گزاری هایی که در دنیا دارند.همه ثمره پیامبر بازی هایی که این قوم را منحصر به فرد کرده.اصلا همان توجه ای که خدا بر این قوم داشته و پیامبر بازی هایی که بر این قوم داشته، این قوم را به این وضع کشانده.اگر با قوم یهود مثل مردم هند و چین رفتار می شد.اصلا قوم یهود و انحصار طلبی و نژادپرستی ای از این قوم شاهد نبودیم....در مورد عیسی و شریعتش...تا آنجا که می دانم..این مسیحت همان شریعت عیسی ع نیست.عیسی یک پیامبر بود که آمد قوم یهود را بیدار کند.بعد ها پیامبرانی مثل پترس(خود را پیامبر می دانستند که عیسی را خدا) برخواستند و دین و شریعت عیسی را جهانی کردند و به امپراطوری ها نامه نوشتند و در گسترش دینی جدید تلاش کردند.یک دین خرافی و شرک آمیز را که عیسی خدا و مریم خدا است را تبلیغ و گسترش دادند.و من همیشه برایم سوال است که خدا قربانش بروم مگر مجبور بود که عیسی را بی پدر به دنیا بیاورد که مقدمات ظهور دینی شرک آمیز را که در آن عیسی خدا باشد فراهم کند؟؟گویا خدا آینده نگری نداشته و نمی داند که پیامبرش را چگونه نازل کند.

n0o0b_sina;802558 نوشت:
سلام، داداش شما کلا تو باغ نیستی، تاپیک رو از اول مطالعه کن بعد جواب بده
راستی تا جایی که ما میدونیم زبان در طبیعت وجود نداره و انسان با کنار هم قرار دادن آوا های مختلف زبان رو ساخته، مثل سایر ابزار که با کنار هم قرار دادن چوب و غیره میسازن، به هر حال مهم نیست کشف یا اختراع شما هر جور به نظرت درسته بخون
ممنون

سلام علیکم
دوست عزیز چنان گفتی :داداش تو کلا تو باغ نیستی،یه لحظه حس کردم،شما علم رو از فلسفه صفرویک تو این تاپیک شروع کردید و الان تا معادلات پیچیده کوانتوم رسوندید و من آخر بحث رسیدم...
همین الان رفتم پست های شما و جوابهاش رو خوندم و دیدم ،کارشناس محترم یه عدد تقریبی رو به اشتباه به عنوان سند ذکر کردند که بعدا صحبتشون رو درست کردند و شما گیر دادید به اعداد و زبان.(خواهشا به اینم گیر ندید، بزارید بحث پیش بره)

و همچنین دوست عزیز اون موقع که دانشمندان به این نتیجه رسیدند که خط و زبان چگونه اختراع یا اکتشاف شده،مصادف با زمانی بوده که در حال حرف زدن با زبان و نوشتن بودند،نه زمانی که همه در لال بودن مطلق به سر میبردند و به این فکر افتادند که بیایید یه قانون بهتر برای ارتباط برقرار کردن درست کنیم.
دانشمندان از طریق امتحانات و آزمایشات روی طبیعت و از طریق دیوارنوشته های روی غارها و سنگ ها وچوبها به این نظریه رسیده اند و این نظریه هیچ چیزی رو اثبات نمیکنه که تا فلان سال پیش،حضرت آدم(ع) و بقیه هم لال بودند،....علوم تجربی از شواهد و احتمالات و فرضیه های مطرح شده، این برداشت رو کرده.
پس با این توصیفات،چون ما به گذشته درست و واقعی دسترسی نداریم،فعلا به قرآن و روایات استناد میکنیم و آیات سوره بقره(30 تا 37) این موضوع رو بیان میکنه.

n0o0b_sina;801620 نوشت:
خب با توجه به این آیات نه تنها با 200 هزار سال مشکلی وجود نداره، با 1 میلیون سال هم مشکلی وجود نخواهد داشت.
من اگر میخواستم یهودی بشم که دیگ اینجا نبودم، پس لطفا مستندات در چهار چوب اسلام باشن نه یهود
چرا در زمان حضرت آدم زبان و خط باید وجود داشته باشد؟ با توجه به ظواهر کدام امر؟ چه کسی قرار بود زبان و خط رو اختراع بکنه؟ مگه اولین انسان خردمند حضرت آدم نیست؟
راستی آیه هم ربطی به بحث نداشت

خب اگه تونستم جواب منطقی بدم،خواهشا یه بار دیگه موارد مطرح شده توسط من رو در زیر بخون و جوابم رو بده(هنوزم نفهمیدم از طرح این موضوعات به چی میرسیم)

[SPOILER]سلام علیکم

نوشته اصلی توسط n0o0b_sina
هابیل و قابیل اسمیه که ما گذاشتیم روشون حتی حضرت نوح، اسم اصلیش حضرت نوح نبود

1-منظورتون از ما کی هستش؟؟اگه منظورتون اجتماع انسانهاست(عرف)،که باید بگم که سخت در اشتباهید،چون روایات زیادی از معصومین وجود داره که اسامی حضرت آدم(ع) و فرزندانشون داخلش اومده،ولی اگه شما از اون دسته افراد هستید که فقط قرآن رو قبول دارید،باید بگم اسم آدم(ع) و نوح(ع) داخلش به همین صورت اومده و هابیل و قابیل نیومده....

ولی هنوز من نفهمیدم این اسامی،چه کمکی به پیشرفت بحث و رسیدن به جواب میکنه....اگه منظورتون رو از این نکته ها بفرمایید،میشه بهتر تحقیق کرد و جواب داد...

نوشته اصلی توسط n0o0b_sina
باشه قبول!
فقط یک سوال چه کسی زبان را اختراع کرد؟! اولین انسان خردمند مگه حضرت آدم نبود؟ بقیه ی انسان ها هم که قادر به این کار نیستن!
یه سوال دیگ الان حیوانات هم به نوعی با تولید صدا، بدون اینکه زبانی داشته باشند با هم ارتباط برقرار میکنند، آیا انسان خردمند نمیتونه همچین کاری بکنه؟!

2-دوست عزیز،زبان که اختراع نشده،خیلی بخوایم علمی صحبت کنیم،میگیم کشف شده،چون چیزهایی که تو طبیعت موجود هستند و انسان بهشون میرسه،لقب اکتشاف به خودشون میگیرن نه اختراع.
ولی خب باز نمیدونم منظورتون از زبان چیه؟؟
اولین انسان خردمند طبق قرآن انسان بوده و همون قرآن میفرماید که ....(در زیر بخون)

سوره بقره آیه 30 تا 37 رو برات کپی میکنم،بخون ببین چی برداشت میکنی؟؟؟(ترجمه آیت الله مشکینی(ره) هستش و از سایت تدبر برات کپی کردم)

30) و ( به یاد آر ) هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا من در روی زمین جانشینی قرار خواهم داد ( نماینده خدا در آنجا یا جانشین ساکنان پیشین منقرض شده آنجا ) . گفتند: آیا در آن کسی را ( جانشین ) قرار می دهی که فساد می انگیزد و خون ها می ریزد؟! در حالی که ما تو را با توصیف به کمالات تسبیح می گوییم و ( از هر عیب و نقصی ) تقدیس می کنیم. خدا گفت: بی تردید من چیزی می دانم که شما نمی دانید. [ نظرات / امتیازها ]
31) و همه نام ها را به آدم آموخت ( نام همه موجودات جهان را تا انقراض آن به یک زبان یا به همه زبان های آینده بشر ، و یا همه مسمّیات نام ها را با حقایق و خواص و آثارشان به او آموخت ) سپس آن معانی را به فرشتگان عرضه داشت و گفت: اگر شما راستگویید نام های اینها ( و یا حقایق و اسرارشان ) را به من خبر دهید. [ نظرات / امتیازها ]
32) گفتند: تو ( از هر نقص و عیبی ) منزّهی ، ما را دانشی جز آنچه خود به ما آموخته ای نیست حقّا تویی که دانا و حکیمی. [ نظرات / امتیازها ]
33) خداوند فرمود: ای آدم ، نام های آنان ( و یا حقایق و اسرار آنها ) را به فرشتگان خبر ده. [ نظرات / امتیازها ]
34) و ( به یاد آر ) هنگامی که به فرشتگان گفتیم: به آدم سجده کنید و خضوع نمایید. همه سجده کردند جز ابلیس که سرباز زد و تکبّر ورزید و او از کافران بود ( که کفر خود را پنهان می داشت ) . [ نظرات / امتیازها ]
35) و گفتیم: ای آدم ، تو و همسرت در این باغ ساکن شوید و از ( میوه و نعمت های ) آن به فراوانی از هر جای آن که خواهید بخورید ، و به این درخت ( درخت گندم یا انگور یا انجیر ) نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود. [ نظرات / امتیازها ]
36) پس شیطان آن دو را از ( جهت ) آن درخت لغزانید ، و آنها را از آنچه در آن بودند ( از کرامت و نعمت ) بیرون کرد و ما گفتیم: ( از این مکان و منزلت ، همراه شیطان ) فرود آیید در حالی که برای همیشه دشمن یکدیگرید و برای شما در روی زمین قرارگاه و برخورداریی ( معین ) تا زمانی محدود خواهد بود. ( زمان آن بر هر فرد بشر مدت عمر او ، و برای مجموع نسل بشر تا انقراض جهان است. ) [ نظرات / امتیازها ]
37) پس ( از مدتی استقرار در زمین ) آدم از جانب پروردگارش کلماتی را دریافت کرد ( به او القاء توبه شد و یا در ضمن اسماء تعلیم شده توبه به او الهام گردید و توبه نمود ) پس خدا هم بر او عطف توجه نمود و توبه او را پذیرفت که او بسیار عطوف و توبه پذیر و مهربان است. [ نظرات / امتیازها ]

خب همونطور که میدونید،نام چیزی هستش که از طریق اون، یه موجودیت(هر چیزی) رو صدا میزنند،و همچنین کلمات هم همینطور....تو قرآن به کرات روی این موضوع بحث شده....ولی اگه شما قرآن رو قبول نداشته باشی و بفرمایید که دقیقا منظورتون از این موضوعات چیه و به عنوان سند چه چیزهایی رو قبول دارید،میتونیم بهتر بحث کنیم(چون من میترسم براتون از قرآن مثال بزنم،قبول نداشته باشید،از روایات دلیل بیارم اونم قبول نداشته باشید و ...)

اللهم عجل لولیک الفرج
درپناه حق[/SPOILER]

نکته : از گفتن اون بحث کوانتوم و اینا منظوری نداشتم،ولی خب، ما جمله "تو کلا تو باغ نیستی" رو جایی استفاده میکنیم که واقعا طرف تو باغ نباشه،ولی با اون توصیفی که من از مطالب کردم،حس نمیکنید خودتون کلا تو باغ نباشید؟؟؟؟

درپناه حق

پارسا مهر;802424 نوشت:
همین که فزندان آنها نام داشتند(هابیل.قابیل و...)دلیل نمی شود که بگوییم که آنها زبان داشتند؟؟

alieye;802536 نوشت:
منظورتون از ما کی هستش؟؟اگه منظورتون اجتماع انسانهاست(عرف)،که باید بگم که سخت در اشتباهید،چون روایات زیادی از معصومین وجود داره که اسامی حضرت آدم(ع) و فرزندانشون داخلش اومده

انصافا این دوستان حرف خوبی می زنند؛ منطقی نیست که ما خودمان اسم هابیل و قابیل را بر رفزندان آدم گذاشته باشیم!!! و اسم آدم و حوا را هم ما گذاشته باشیم!!!

n0o0b_sina;802341 نوشت:
چه قرائنی علم که میگه از اولین انسان خردمند که "آدم" باشه 200 هزار سال گذشته

علم نهایتش می تواند بگوید فسیل ها و جمجمه هایی مانند انسان متعلق مثلا به دویست هزار سال پیش وجود دارد، اما اینکه آنها خردمند بوده اند یا خیر، و اینکه بر فرض خردمند باشند، آدم(ع) هم از نسل همان هاست را از کجا می تواند اثبات کند؟

n0o0b_sina;802341 نوشت:
فقط یک سوال چه کسی زبان را اختراع کرد؟! اولین انسان خردمند مگه حضرت آدم نبود؟ بقیه ی انسان ها هم که قادر به این کار نیستن!

چه اشکالی دارد که بگوئییم وقتی خداوند همه اسماء را به آدم تعلیم داد، زبان هم شامل بشود، چون دانشمندان نمی توانند منشأ زبان را بیان کنند. از طرفی مفسرین گفته اند آیه «علم الآدم الاسماء کلها» ناظر به حقائقی است که آدم را برتر از ملائکه می کند، لذا باید علم جامعی باشد و ملکوت را هم در برگیرد، خب چنین علم جامعی می شود بگوییم زبان و گفتار را در برنمی گیرد؟!! برخی از اساتید ما همین آیه را قرینه ای بر بودن زبان در زمان حضرت آدم ع می دانند.

n0o0b_sina;802341 نوشت:
یه سوال دیگ الان حیوانات هم به نوعی با تولید صدا، بدون اینکه زبانی داشته باشند با هم ارتباط برقرار میکنند، آیا انسان خردمند نمیتونه همچین کاری بکنه؟!

ببینید منظور ما صدا نیست که، بلکه انتقال مفاهیم و قدرت ساخت الفاظ است، شما می بینید که حیوانات هرگز آواسازی ندارند، یعنی صدای آنها ثابت بوده و تکاملی پیدا نمی کند.

n0o0b_sina;802341 نوشت:
خب دین کجا میگوید 10000 سال؟
لطفا این قرائن رو بفرمایید

قرائنی تاریخ را که لینک دادم، قرائن روایی هم وقتی فاصله میان پیامبران بزرگ را با هم مقایسه می کنیم می بینیم که گفته های تاریخ دانان با این فاصله تطابق دارد لذا یکدیگر را تقویت می کنند و انسان به یک آگاهی قابل اعتمادی دست پیدا می کند.

پارسا مهر;802562 نوشت:
به نظر من خصلت هایی که یهودیان دارند و آن رویاپردازی ها که می کنند و دنباله ی آن جنایاتی که می کنند و اثر گزاری هایی که در دنیا دارند.همه ثمره پیامبر بازی هایی که این قوم را منحصر به فرد کرده.اصلا همان توجه ای که خدا بر این قوم داشته و پیامبر بازی هایی که بر این قوم داشته، این قوم را به این وضع کشانده.اگر با قوم یهود مثل مردم هند و چین رفتار می شد.اصلا قوم یهود و انحصار طلبی و نژادپرستی ای از این قوم شاهد نبودیم....در مورد عیسی و شریعتش...تا آنجا که می دانم..این مسیحت همان شریعت عیسی ع نیست.عیسی یک پیامبر بود که آمد قوم یهود را بیدار کند.بعد ها پیامبرانی مثل پترس(خود را پیامبر می دانستند که عیسی را خدا) برخواستند و دین و شریعت عیسی را جهانی کردند و به امپراطوری ها نامه نوشتند و در گسترش دینی جدید تلاش کردند.یک دین خرافی و شرک آمیز را که عیسی خدا و مریم خدا است را تبلیغ و گسترش دادند.و من همیشه برایم سوال است که خدا قربانش بروم مگر مجبور بود که عیسی را بی پدر به دنیا بیاورد که مقدمات ظهور دینی شرک آمیز را که در آن عیسی خدا باشد فراهم کند؟؟گویا خدا آینده نگری نداشته و نمی داند که پیامبرش را چگونه نازل کند.

با سلام مجدد
به نظرم قوم یهود را خوب نشناخته اید، عرض کردم تمام این مباحث و قضاوت های ما در مورد نحوه ارسال انبیاء از سوی خداوند از جهل ما نشأت می گیرد گه راه قضاوتی جامع را بر ما مسدود کرده است، و هرگز ما به حکمت اصلی آن نخواهیم رسید، فقط قرائنی را که عقل تا حدی به آنها دسترسی دارد باید بیان کنیم. اما شما در راستای همین قرائن نمی دانید که نقش یهود در نابودی و تحریف همین دین مسیحیت و فرقه سازی از اسلام چقدر است؛ همین پولس یک یهودی بود که وارد مسیحیت شد و مسیحیت را از بیخ و بن نابود کرد، و نقشه های یهودیان در تاریخ اسلام از صدر اسلام تا به امروز را فراموش کرده اید که قرآن آنها را بزرگ ترین دشمن اسلام بر شمرده است، تا به امروز که علی رغم جمعیت اندکشان بسیاری از پست ها و مسئولیت های بزرگ جهان را در دست داشته و یکی از بانفوذترین اقوام محسوب می شوند به گونه ای که با داشتن بیش از 400 کلاهک هسته ای و تایید جرم و جنایت ها و کودک کشی در مناطق اشغالی از سوی ناظران بین المللی، نه تحریم شده اند و نه کسی حتی به آنان جرأت اخم کردن دارد.
خب آیا منطقی نیست که خداوند در برابر قومی که تا این حد در سرنوشت بشر تاثیرگذار خواهند بود، برای هدایت حداکثری ایشان در گام اول(آل عمران:164)، و اتمام حجت بر معاندینشان در گام دوم(نساء:165)، انبیاء متعددی برایشان بفرستد؟ و دائما ماجراهای گذشته ایشان را به یادشان آورد تا دست از دشمنی با دین خدا بردارند؟ و یا حجت را برای حسابرسی در قیامت بر ایشان تمام نماید؟

علاوه بر اینکه درست است ما به ایشان انبیاء بنی اسراییل می گوییم اما اینطور نبوده که بنی اسراییل قوم کوچکی بوده باشند که در یک منطقه پرتی زندگی میکرده اند و بعد شما بگویید چرا این همه پیامبر در این منطقه کم جمعیت و برای قومی کوچک؟ خب اینها در مناطق پر جمعیت و تمدن خیز زندگی می کرده اند.

عرض کردم تازه همه اینها در صورتی است که اثبات شود انبیاء بنی اسراییل واقعا از نظر تعدادی بیشتر بوده اند، والا ممکن است به خاطر همین نقش پر اهمیت یهود در تاریخ اسلام و سایر ادیان تا حوادث امروز، و نیز سرنوشت مشابه امت اسلام و بنی اسراییل، فقط قوم یهود و داستان انبیاء آنان در قرآن بیشتر ذکر شده باشد، نه اینکه واقعا بیشتر بوده باشند.

مسلم;802585 نوشت:
با سلام مجدد
به نظرم قوم یهود را خوب نشناخته اید، عرض کردم تمام این مباحث و قضاوت های ما در مورد نحوه ارسال انبیاء از سوی خداوند از جهل ما نشأت می گیرد گه راه قضاوتی جامع را بر ما مسدود کرده است، و هرگز ما به حکمت اصلی آن نخواهیم رسید، فقط قرائنی را که عقل تا حدی به آنها دسترسی دارد باید بیان کنیم. اما شما در راستای همین قرائن نمی دانید که نقش یهود در نابودی و تحریف همین دین مسیحیت و فرقه سازی از اسلام چقدر است؛ همین پولس یک یهودی بود که وارد مسیحیت شد و مسیحیت را از بیخ و بن نابود کرد، و نقشه های یهودیان در تاریخ اسلام از صدر اسلام تا به امروز را فراموش کرده اید که قرآن آنها را بزرگ ترین دشمن اسلام بر شمرده است، تا به امروز که علی رغم جمعیت اندکشان بسیاری از پست ها و مسئولیت های بزرگ جهان را در دست داشته و یکی از بانفوذترین اقوام محسوب می شوند به گونه ای که با داشتن بیش از 400 کلاهک هسته ای و تایید جرم و جنایت ها و کودک کشی در مناطق اشغالی از سوی ناظران بین المللی، نه تحریم شده اند و نه کسی حتی به آنان جرأت اخم کردن دارد.
خب آیا منطقی نیست که خداوند در برابر قومی که تا این حد در سرنوشت بشر تاثیرگذار خواهند بود، برای هدایت حداکثری ایشان در گام اول(آل عمران:164)، و اتمام حجت بر معاندینشان در گام دوم(نساء:165)، انبیاء متعددی برایشان بفرستد؟ و دائما ماجراهای گذشته ایشان را به یادشان آورد تا دست از دشمنی با دین خدا بردارند؟ و یا حجت را برای حسابرسی در قیامت بر ایشان تمام نماید؟

علاوه بر اینکه درست است ما به ایشان انبیاء بنی اسراییل می گوییم اما اینطور نبوده که بنی اسراییل قوم کوچکی بوده باشند که در یک منطقه پرتی زندگی میکرده اند و بعد شما بگویید چرا این همه پیامبر در این منطقه کم جمعیت و برای قومی کوچک؟ خب اینها در مناطق پر جمعیت و تمدن خیز زندگی می کرده اند.

عرض کردم تازه همه اینها در صورتی است که اثبات شود انبیاء بنی اسراییل واقعا از نظر تعدادی بیشتر بوده اند، والا ممکن است به خاطر همین نقش پر اهمیت یهود در تاریخ اسلام و سایر ادیان تا حوادث امروز، و نیز سرنوشت مشابه امت اسلام و بنی اسراییل، فقط قوم یهود و داستان انبیاء آنان در قرآن بیشتر ذکر شده باشد، نه اینکه واقعا بیشتر بوده باشند.

استاد گرامی اشتباه نکنم شما هم سخنان سکار حبیبه را تائید کردید.حرف بنده این است که اگر یهودیت اینی هست که می بینیم یا در گذشته می بینیم. نژاد پرستی ای که در یهودیت در طول تاریخ دیده ایم ....همه از جهت همان پیامبر فرستادن های خدا بر این قوم است.اگر پیامبری بر این قوم فرستاده نمی شد(فکر می کنم مشهود است که این قوم پیامبر زیاد داشته.حداقل پیامبرهای طراز اول برای این قوم بوده اند.مثل موسی.مثل عیسی...)عرض می کردم که اگر پیامبری بر این قوم نمی آمد...یا تک و توک می آمد...این قوم اصلا مطرح نمی شد و خود را آقا و سرور دنیا نمی دانست...و خود را قوم برگزیده نمی دانست که الان بخواهد اینطور با فلسطین بازی کند......احتمال زیاد این قوم در طول تاریخ محو می شد و گم و گور می شد و برای اسلام دشمن و یا مسیحیت را تحریف نمی کرد.اصلا خوی نژاد پرستی و انحصار طلبی را همین پیامبران در این قوم بیدار کردند.وگرنه چه وجه تمایزی بین این قوم با قوم های دیگر وجود داشت؟

در ضمن من پولس را پترس نوشته بودم.اشتباها که عذز می خواهم:)

مسلم;802580 نوشت:
انصافا این دوستان حرف خوبی می زنند؛ منطقی نیست که ما خودمان اسم هابیل و قابیل را بر رفزندان آدم گذاشته باشیم!!! و اسم آدم و حوا را هم ما گذاشته باشیم!!!

پس چگونه این اسم رو روی حضرت نوع و سایر پیامبران و امامان گذاشته ایم؟!

مسلم;802580 نوشت:

علم نهایتش می تواند بگوید فسیل ها و جمجمه هایی مانند انسان متعلق مثلا به دویست هزار سال پیش وجود دارد، اما اینکه آنها خردمند بوده اند یا خیر، و اینکه بر فرض خردمند باشند، آدم(ع) هم از نسل همان هاست را از کجا می تواند اثبات کند؟

از روی DNA میفهمن طرف خردمنده یا نه
از آنجا که خدا میگه حضرت آدم اولین انسان خردمنده

مسلم;802580 نوشت:

چه اشکالی دارد که بگوئییم وقتی خداوند همه اسماء را به آدم تعلیم داد، زبان هم شامل بشود، چون دانشمندان نمی توانند منشأ زبان را بیان کنند. از طرفی مفسرین گفته اند آیه «علم الآدم الاسماء کلها» ناظر به حقائقی است که آدم را برتر از ملائکه می کند، لذا باید علم جامعی باشد و ملکوت را هم در برگیرد، خب چنین علم جامعی می شود بگوییم زبان و گفتار را در برنمی گیرد؟!! برخی از اساتید ما همین آیه را قرینه ای بر بودن زبان در زمان حضرت آدم ع می دانند.

خب بسیار هم عالی
خودتون بالاتر گفتید زبان نبود، الان حرف خودتون رو تکذیب کردید و حرف منو ثابت
پس زبان هم بوده و همه چی حل شد دیگ، الان چه مشکلی با 200 هزار سال دارید؟ حضرت آدم زبان هم بلد بوده میتونسته برای فرزنداش اسم بزار و مکالمه ای که توی قرآن بین دو برادر شده هم 100% امکان پذیره :Kaf:

مسلم;802580 نوشت:

ببینید منظور ما صدا نیست که، بلکه انتقال مفاهیم و قدرت ساخت الفاظ است، شما می بینید که حیوانات هرگز آواسازی ندارند، یعنی صدای آنها ثابت بوده و تکاملی پیدا نمی کند.

اما با حیوان طرف نیستیم بلکه با انسان باهوش طرفیم پس این انسان باهوش میتونسنته با کنار هم قرار دادن این آوا ها زبانی ابتدایی درست کنه! البته نیازی به این پاسخ هم نبود چون شما خودتون گفتید زبان به حضرت آدم آموزش داده شده پس هیچ مشکلی دیگ وجود نداره

مسلم;802580 نوشت:

قرائنی تاریخ را که لینک دادم، قرائن روایی هم وقتی فاصله میان پیامبران بزرگ را با هم مقایسه می کنیم می بینیم که گفته های تاریخ دانان با این فاصله تطابق دارد لذا یکدیگر را تقویت می کنند و انسان به یک آگاهی قابل اعتمادی دست پیدا می کند.

سند تاریخیتون هم که غلط کاری یهوده که خودش باعث کافر شدن بسیاری از دانشمندان شده!!!
بالاتر با دلایلی که عرض کردم این قرینه شما تکذیب میشه!!!
نقل قول:

به نظره من هیچ اشکالی ندارد بین حضرت آدم تا نوح 190 هزار سال فاصله باشه! چرا؟ چون هنوز انسان ها به اون آمادگی لازم نرسیده بودن!!! مثلا از الان تا قیامت ما پیامبری نخواهیم داشت، این غیر طبیعی نیست برای شما؟ نه! چون انسان به آمادگی لازم رسیده

---

ببینید این قضیه اصلا مهم نیست ولی بهتره شما هم روش تاکیید نکنید چون ممکنه باعث بشه زیست شناسان زیادی از دین برگردن! درصورتی که دین ما نه تنها با 200 هزار سال بلکه با 1 میلیون سال هم مشکلی نداره

پارسا مهر;802589 نوشت:
حرف بنده این است که اگر یهودیت اینی هست که می بینیم یا در گذشته می بینیم. نژاد پرستی ای که در یهودیت در طول تاریخ دیده ایم ....همه از جهت همان پیامبر فرستادن های خدا بر این قوم است

خب حرف من هم همین است، این را از کجا می گویید؟ دلیل شما بر چنین ادعایی چیست؟ اینکه بچه های یک طائفه مثلا بچه های شر و شوری هستند اینکه معلم ها متعد و متمادی برای آنها فرستاده شود آنها را جری تر می کند؟ مگر ظلم صهیونیسم ها به خاطر دهن کجی به خداست؟ که بگویند چون این همه پیامبر برای ما فرستادی اصلا ما لج می کنیم!! یا اصلا مگر پیامبران متعدد قوم را مشهور و مطرح می کند؟!! تعداد انبیاء چه ربطی به شهرت و مطرح شدن دارد؟ خلق و خوی صهیونیسم ها به خاطر دنیا پرستی آنان است،چه پیامبر برای آنها آمده باشد چه نیامده باشد آنها دنبال سلطه بر جهان هستند، انصافا پیامبران هیچ نقشی در مطرح شدن، تغییر اهداف، تغییر خلق و خوی، و مانند آن نداشته است. شما مسئله را درست تصور کنید.

اصلا چرا از آن طرف نمی گویید که قوم یهود با این همه پیامبر شدند این، اگر پیامبران متعدد نداشتند دیگر الان چه وضعیتی داشتند!!
انصافا این دومی منطقی تر نیست؟

مسلم;802676 نوشت:
خب حرف من هم همین است، این را از کجا می گویید؟ دلیل شما بر چنین ادعایی چیست؟ اینکه بچه های یک طائفه مثلا بچه های شر و شوری هستند اینکه معلم ها متعد و متمادی برای آنها فرستاده شود آنها را جری تر می کند؟ مگر ظلم صهیونیسم ها به خاطر دهن کجی به خداست؟ که بگویند چون این همه پیامبر برای ما فرستادی اصلا ما لج می کنیم!! یا اصلا مگر پیامبران متعدد قوم را مشهور و مطرح می کند؟!! تعداد انبیاء چه ربطی به شهرت و مطرح شدن دارد؟ خلق و خوی صهیونیسم ها به خاطر دنیا پرستی آنان است،چه پیامبر برای آنها آمده باشد چه نیامده باشد آنها دنبال سلطه بر جهان هستند، انصافا پیامبران هیچ نقشی در مطرح شدن، تغییر اهداف، تغییر خلق و خوی، و مانند آن نداشته است. شما مسئله را درست تصور کنید.

استاد من از شما سوال می کنم.چه عاملی می تواند یک قوم را صد ها سال زنده و متحد نگه دارد و آنها را هرچند پراکنده در نقاط مختلف جهان باشند با هم متحد و همرنگ نگه دارد تا آنکه خود را آقا و سرور دنیا بدانند و انسان های دیگر را رسما حیوان بخوانند؟؟؟چه عاملی همچین تاثیر گذاری و قدرتمندی را دارد؟؟رنگ پوست؟؟؟زبان؟؟چه؟...من فکر می کنم هیچ چیز غیر از یک دین بزرگ و الهی این تاثیر گذاری را ندارد؟؟؟ یک دین ساختارمند و دقیق با پیامبران یا فرستادگان الهی؟

پارسا مهر;802679 نوشت:
من فکر می کنم هیچ چیز غیر از یک دین بزرگ و الهی این تاثیر گذاری را ندارد؟؟؟ یک دین ساختارمند و دقیق با پیامبران یا فرستادگان الهی؟

با سلام مجدد:Gol:

ببینید این حرف شما، یک حرف دیگر شد!! ما تا کنون از تعدد پیامبران برای امت بنی اسرائیل صحبت می کردیم که چرا برای این نژاد و این امت انبیاء متعدد آمده است؛ اما اکنون فقط به دین یهود، و به عبارت دیگر تنها به آمدن موسی(ع) دارید اشکال می گیرید، چون فقط موسی(ع) است که شریعت یهود را آورده است؛ و اگر او نیامده بود دین واحدی در کار نبود. لذا بر فرض که حرف شما درست باشد که دین واحد موجب اتحاد آنها و طغیانگری آنها شده است(که من قبول ندارم) باید بگویید خدا حتی یک پیامبر هم نباید بر ایشان می فرستاد، و خب روشن است که چنین حرفی منطقی نیست.

ثانیا: انبیاء متعدد بنی اسرائیل در راستای تقویت این دین واحد نبوده اند تا بگویید این انبیاء هی پشت سر هم آمده اند و این دین واحد که مایه وحدت شده است را تقویت کرده اند، بلکه بسیاری از آنها مثل یعقوب و یوسف(ع) و... قبل از موسی(ع) و شریعت یهود آمده اند و گاهی حتی بالعکس است، یعنی اصلا برای نسخ شریعت موسی(ع) آمده است، مثل حضرت عیسی(ع) هم که جزء انبیاء بنی اسرائیل محسوب می شود اما آمده است که انقضاء تعالیم موسی(ع) را اعلام، و آیین جدید و کامل تر را ترویج کند.

پارسا مهر;802679 نوشت:
استاد من از شما سوال می کنم.چه عاملی می تواند یک قوم را صد ها سال زنده و متحد نگه دارد و آنها را هرچند پراکنده در نقاط مختلف جهان باشند با هم متحد و همرنگ نگه دارد تا آنکه خود را آقا و سرور دنیا بدانند و انسان های دیگر را رسما حیوان بخوانند؟؟؟

بنده تعصب نژادی را عامل می دانم که هیچ ربطی هم به دین ندارد، بلکه اصلا با آمدن دین چنین تعصباتی تعدیل می شود، همان طور که قبل از اسلام در میان اعراب رواج داشت، و با ظهور دین تا حد زیادی افول داشت؛ این یک مسئله دو دوتا چهارتاست؛ بگذارید یک مثال ملموس بزنم: مثلا این تعصبات نژادی پیش از اسلام هم در اعراب عربستان بوده، و امروز هم کمابیش وجود دارد؛ آیا می شود گفت: این که امروز سران عربستان قیافه می گیرند و خود را ام القرای اسلام و خادم الحرمین شریفین و برتر از سایر دیگران می دانند به خاطر این است که خدا پیامبر اسلام ا برای ایشان فرستاده است؟!! آیا می شود تقصیر را به گردن خدا انداخت؟ و توقع داشت خدا بسیاری را از نعمت هدایت محروم کند چون برخی سوء استفاده خواهند کرد؟ خب این خیلی سطحی نگری است، باید روحیات اعراب قبل از اسلام و بعد از اسلام را مشاهده کرد و بعد قضاوت کرد؛ این روحیات امروز حکام عرب، همان روحیات جاهلی است که اعراب قبل از اسلام هم داشته اند و با ظهور اسلام در بسیاری از آنها رفع شد، و در بسیاری از آنها رنگ و لعاب دینی به خود گرفت، ربطی به دین ندارد.

وجود نبی مثل خورشید است که استفاده یا سوء استفاده از آن بستگی به ظرفیت قابل دارد، نور خورشید درخت آلبالو را بارور کرده و دانه ها را از دل زمین می شکافد؛ اما همین نور آفتاب مرداری را که در کناری افتاده متعفن تر می کند؛ خب عیب از خورشید است یا آن مردار؟ می شود عیب از خدا گرفت که چرا خورشید را افریدی که اینها متعفن شوند؟ خب این جزئی نگری است، در مورد انبیاء هم همین طور، نباید جزء نگر بوده و فقط منحرفین از بنی اسرائیل را ببینیم؛ بسیاری از بنی اسرائیل در پرتو تعالیم انبیائشان هدایت شدند.

صد سلام و تشکر...

مسلم;802861 نوشت:
ببینید این حرف شما، یک حرف دیگر شد!! ما تا کنون از تعدد پیامبران برای امت بنی اسرائیل صحبت می کردیم که چرا برای این نژاد و این امت انبیاء متعدد آمده است؛ اما اکنون فقط به دین یهود، و به عبارت دیگر تنها به آمدن موسی(ع) دارید اشکال می گیرید، چون فقط موسی(ع) است که شریعت یهود را آورده است؛ و اگر او نیامده بود دین واحدی در کار نبود.

البته تنها بحث آمدن دین واحد نیست.تعدد پیامبران و نوع برخوردی که پیامبران و یا به عبارتی خدا با این قوم داشته همه باهم تاثیر گذار بوده اند..نمی توان مطلق سخن گفت و گفت فقط مثلا شریعت موسی ع مطرح است.مثلا بسیاری از عقاید دنیاطلبانه و سلطه طلبانه یهود از آن جا ناشی می شود که آنها توسط یوسف به مصر رفته و با آئین مصر آشنا شدند.به قولی مردم گاوچران کنعان رفتند به مصر به یکی از بزرگترین تمدن ها و اسرار آمیز ترین تمدن ها...این کوچ توسط چه کسی صورف گرفت؟؟یوسف....یا در وافع توسط خدا...ریشه اصلی نوع رفتار و خصلت های یهود را باید پیش از موسی ع جست و جو گرد و دوام و رشد آن را در شریعت موسی و پیامبران بعدی آن...
مسلم;802861 نوشت:
بنده تعصب نژادی را عامل می دانم که هیچ ربطی هم به دین ندارد،

در مورد مردم عرب شاید بتوان حرف از یک نژاد خاص و زبان و شکل و شمایل و رنگ پوست خاص صحبت کرد...ولی در مورد قوم یهود چه؟؟به نظر آنها خود را از نسل اسحاق و ابراهیم می دانستند.از نسل پیامبران بزرگ.این را وجه تمایز خود با قومیت و آئین های دیگر می دانستند...ظهور پیامبران یکی پس از دیگری بر این قوم...یعقوب یوسف موسی ....باعث شد آنها خود را نسل برگزیده بدانند تا جایی که انتظار داشتند دنباله روی گذشته شان که انبیاء بزرگی را تجربه کرده بودند، پیامبر آخری هم از نسل آنها باشد.شما دین و آئین و نسل پیامبران را از این قوم بگیرید...این قوم چقدر بزرگ و مطرح بود که بخواهد خود را برتر از دیگران بدانند و اکنون نامی از آنها باقی بماند؟؟همین حالا گفته می شود نسل این قوم به چهارده میلیون هم نمی رسد...چه چیز این چهارده میلیون را که وجه تمایز خاصی غیر از نسل پیامبرشان و دینشان ندارند زنده نگه داشته؟؟جمعیت آنها هم اکنون 0.02 درصد کل جمعیت جهان است...هرجور حساب میکنم می بینم آن دین و آئین و پیامبرزاده بودنشان است که آنها را زنده و متحد و سلطه طلب قرار داده...عرب یک حمعیت کثیری برای خود داشته و هم اکنون هم دارا هستند.اصلا با جمعیت اندک و قلیل یهود قابل مقایسه نیستند.به راستی اگر بر آنها پیامبران متعدد و شریعت خاص نمی آمد...باز هم از یهود چیزی باقی مانده بود؟اصلا چیزی به نام یهود باقی مانده بود؟؟
موضوع قفل شده است