جمع بندی اگر کسی با اجنه در ارتباط باشد، در حالت کفر می میرد؟

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اگر کسی با اجنه در ارتباط باشد، در حالت کفر می میرد؟

سلام و ادب
آیا روایت یا آیه ای وجود دارد که بگوید کسی که با اجنه در ارتباط باشد کافر از دنیا می رود؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد آلاء

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض ادب و سلام خدمت شما دوست گرامی و محترم

nasim jaan;798936 نوشت:
آیا روایت یا آیه ای وجود دارد که بگوید کسی که با اجنه در ارتباط باشد کافر از دنیا می رود؟

با احترام و به پاس ارزش گرانسنگ قرآن ابتدا تمامی آیاتی که در آنها مساله جن مطرح شده در قرآن را برای شما ذکر می کنم و بعد هم اشاره ای به روایات دارم تا پاسخ شما دوست گرامی داده شود، اما در هرمرحله تقاضامندم شما و سایر دوستانی که همراه با شما تاپیک را مطالعه می کنند حضور فعال در بحث داشته باشند . در گام اول لطفا در دو پست آینده به دقت آیات مورد اشاره را مطالعه فرمایید :

آیات قرآنی :

1-وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ الْجِنَّ وَ خَلَقَهُمْ وَ خَرَقُوا لَهُ بَنينَ وَ بَناتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يَصِفُونَ (انعام /100)
آنان براى خدا همتايانى از جنّ قرار دادند، در حالى كه خداوند همه آنها را آفريده است و براى خدا، به دروغ و از روى جهل، پسران و دخترانى ساختند منزّه است خدا، و برتر است از آنچه توصيف مى‏ كنند!

2-قالُوا سُبْحانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ كانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ (سبا/41)
آنها مى‏گويند: «منزّهى (از اينكه همتايى داشته باشى)! تنها تو ولىّ مايى، نه آنها (آنها ما را پرستش نمى‏كردند) بلكه جنّ را پرستش مى‏ نمودند و اكثرشان به آنها ايمان داشتند!

3-وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ (ذاریات /56)
من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اينكه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند.)

4-وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحي‏ بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ (انعام /112)
اينچنين در برابر هر پيامبرى، دشمنى از شياطين انس و جنّ قرار داديم آنها بطور سرى (و درگوشى) سخنان فريبنده و بى‏ اساس (براى اغفال مردم) به يكديگر مى‏ گفتند و اگر پروردگارت مى‏ خواست، چنين نمى‏ كردند (و مى‏توانست جلو آنها را بگيرد ولى اجبار سودى ندارد.) بنا بر اين، آنها و تهمت هايشان را به حال خود واگذار.

5-وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَميعاً يا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ وَ قالَ أَوْلِياؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنا بِبَعْضٍ وَ بَلَغْنا أَجَلَنَا الَّذي أَجَّلْتَ لَنا قالَ النَّارُ مَثْواكُمْ خالِدينَ فيها إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكيمٌ عَليمٌ (انعام /128)

در آن روز كه (خدا) همه آنها را جمع و محشور مي سازد، (مى‏گويد:) اى جمعيّت شياطين و جن! شما افراد زيادى از انسانها را گمراه ساختيد! دوستان و پيروان آنها از ميان انسانها مى‏ گويند: «پروردگارا! هر يك از ما دو گروه [پيشوايان و پيروان گمراه‏] از ديگرى استفاده كرديم (ما به لذّات هوس آلود و زودگذر رسيديم و آنها بر ما حكومت كردند) و به اجلى كه براى ما مقرّر داشته بودى رسيديم.» (خداوند) مى‏ گويد: «آتش جايگاه شماست جاودانه در آن خواهيد ماند، مگر آنچه خدا بخواهد» پروردگار تو حكيم و داناست.


6-يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتي‏ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا قالُوا شَهِدْنا عَلى‏ أَنْفُسِنا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ شَهِدُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرينَ (انعام /130)

(در آن روز به آنها مى‏گويد:) اى گروه جنّ و انس! آيا رسولانى از شما به سوى شما نيامدند كه آيات مرا برايتان بازگو مى‏ كردند، و شما را از ملاقات چنين روزى بيم مى دادند؟! آنها مى‏ گويند: «بر ضدّ خودمان گواهى مى‏ دهيم (آرى،) ما بد كرديم)» و زندگى (پر زرق و برق) دنيا آنها را فريب داد و به زيان خود گواهى مى‏ دهند كه كافر بودند.

7-قالَ ادْخُلُوا في‏ أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فيها جَميعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ (اعراف /38) (خداوند به آنها) مى‏ گويد: «در صفّ گروه‏هاى مشابه خود از جنّ و انس در آتش وارد شويد!» هر زمان كه گروهى وارد مى‏ شوند، گروه ديگر را لعن مى‏ كنند تا همگى با ذلّت در آن قرار گيرند. (در اين هنگام) گروه پيروان درباره پيشوايان خود مى‏ گويند: «خداوندا! اينها بودند كه ما را گمراه ساختند پس كيفر آنها را از آتش دو برابر كن! (كيفرى براى گمراهي شان، و كيفرى بخاطر گمراه ساختن ما.)» مى‏ فرمايد: «براى هر كدام (از شما) عذاب مضاعف است ولى نمى‏ دانيد! (چرا كه پيروان اگر گرد پيشوايان گمراه را نگرفته بودند، قدرتى بر اغواى مردم نداشتند.)»


8-وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ (اعراف /179)
به يقين، گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم آنها دلها [عقلها] يى دارند كه با آن (انديشه نمى‏ كنند، و) نمى‏ فهمند و چشمانى كه با آن نمى‏بينند و گوشهايى كه با آن نمى‏ شنوند آنها همچون چهارپايانند بلكه گمراهتر! اينان همان غافلانند (چرا كه با داشتن همه‏ گونه امكانات هدايت، باز هم گمراهند)!

9-وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ أَوْلِياءَ مِنْ دُوني‏ وَ هُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمينَ بَدَلاً (کهف/50)

به ياد آريد زمانى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده كنيد!» آنها همگى سجده كردند جز ابليس- كه از جن بود- و از فرمان پروردگارش بيرون شد آيا (با اين حال،) او و فرزندانش را به جاى من اولياى خود انتخاب مى‏ كنيد، در حالى كه آنها دشمن شما هستند؟! (فرمانبردارى از شيطان و فرزندانش به جاى اطاعت خدا،) چه جايگزينى بدى است براى ستمكاران!

10-وَ حُشِرَ لِسُلَيْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ (نمل /17)
لشكريان سليمان، از جنّ و انس و پرندگان، نزد او جمع شدند آن قدر زياد بودند كه بايد توقّف مى‏ كردند تا به هم ملحق شوند.

11-قالَ عِفْريتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ وَ إِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمينٌ (نمل/39)
عفريتى از جنّ گفت: «من آن را نزد تو مى‏آورم پيش از آنكه از مجلست برخيزى و من نسبت به اين امر، توانا و امينم!

ادامه دارد ..........

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض ادب و سلام خدمت شما دوست گرامی ؛

در ادامه پست قبلی که وعده داده بودیم که تمامی آیات قرآن را که در موضوع « جن» بیان شده است خدمتتان ارائه کنیم به ذکر آیات شریفه می پردازیم:

12- وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ وَ أَسَلْنا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ مَنْ يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنا نُذِقْهُ مِنْ عَذابِ السَّعيرِ (12/ سبا)
و باد را مسخّر سليمان كرديم. بامدادان يك ماهه راه مى‏رفت و شبانگاه يك ماهه راه. و چشمه مس را برايش جارى ساختيم و گروهى از ديوها به فرمان پروردگارش برايش كار مى‏كردند و هر كه از آنان سر از فرمان ما مى‏پيچيد به او عذاب آتش سوزان را مى‏ چشانيديم.

13- وَ قَيَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ ما بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ في‏ أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرينَ(25/ فصلت)
ما براى آنها همنشينانى (زشت‏سيرت) قرار داديم كه زشتيها را از پيش رو و پشت سر آنها در نظرشان جلوه دادند و فرمان الهى در باره آنان تحقق يافت و به سرنوشت اقوام گمراهى از جنّ و انس كه قبل از آنها بودند گرفتار شدند آنها مسلّماً زيانكار بودند.

14- وَ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا رَبَّنا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلاَّنا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ نَجْعَلْهُما تَحْتَ أَقْدامِنا لِيَكُونا مِنَ الْأَسْفَلينَ (29/ فصلت)
كافران گفتند: «پروردگارا! آنهايى كه از جنّ و انس ما را گمراه كردند به ما نشان ده تا زير پاى خود نهيم (و لگدمالشان كنيم) تا از پست ترين مردم باشند!

15- أُولئِكَ الَّذينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ في‏ أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرينَ (18/ احقاف)
آنها كسانى هستند كه فرمان عذاب درباره آنان همراه اقوام (كافرى) كه پيش از آنان از جنّ و انس بودند مسلّم شده، چرا كه همگى زيانكار بودند.

16- وَ إِذْ صَرَفْنا إِلَيْكَ نَفَراً مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلى‏ قَوْمِهِمْ مُنْذِرينَ (29/ احقاف)
(به ياد آور) هنگامى كه گروهى از جنّ را به سوى تو متوجّه ساختيم كه قرآن را بشنوند وقتى حضور يافتند به يكديگر گفتند: «خاموش باشيد و بشنويد!» و هنگامى كه پايان گرفت، به سوى قوم خود بازگشتند و آنها را بيم دادند.

17- يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا لا تَنْفُذُونَ إِلاَّ بِسُلْطان(33/ الرحمن)
اى گروه جنّ و انس! اگر مى‏توانيد از مرزهاى آسمانها و زمين بگذريد، پس بگذريد، ولى هرگز نمى‏توانيد، مگر با نيرويى (فوق العاده)

18- قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقالُوا إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً( جن/1)

بگو: به من وحى شده است كه جمعى از جنّ به سخنانم گوش فرا داده‏اند، سپس گفته‏ اند: «ما قرآن عجيبى شنيده ‏ايم .

19- وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقا (جن/6)
و اينكه مردانى از بشر به مردانى از جنّ پناه مى‏بردند، و آنها سبب افزايش گمراهى و طغيانشان مى‏ شدند.

20- لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى‏ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهيراً (88/ اسراء)

بگو: «اگر انسانها و پريان (جن و انس) اتفاق كنند كه همانند اين قرآن را بياورند، همانند آن را نخواهند آورد هر چند يكديگر را (در اين كار) كمك كنند.

21- فَلَمَّا قَضَيْنا عَلَيْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلى‏ مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ ما لَبِثُوا فِي الْعَذابِ الْمُهينِ (14/سبا)
(با اين همه جلال و شكوه سليمان) هنگامى كه مرگ را بر او مقرّر داشتيم، كسى آنها را از مرگ وى آگاه نساخت مگر جنبنده زمين [موريانه‏] كه عصاى او را مى‏ خورد (تا شكست و پيكر سليمان فرو افتاد) هنگامى كه بر زمين افتاد جنّيان فهميدند كه اگر از غيب آگاه بودند در عذاب خواركننده باقى نمى‏ ماندند

22- وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِباً (5/جن)
و اينكه ما گمان مى‏كرديم كه انس و جنّ هرگز بر خدا دروغ نمى‏بندند

در پست های آینده به بیان نتیجه گیری مساله ارتباط با اجنه از منظر قرآن خواهیم پرداخت. اما قبل از بیان نتیجه گیری آیات در این موضوع از دوست محترمی که سوال را مطرح کرده بودند و نیز از سایر دوستان تقاضامندیم که نظرات خودشان را در مورد آیات بیان شده بفرمایند .

ویرایش پاسخ نقل قول

سلام.وقت بخیر.

بنده پیش از این درباره آیه های قرآنی مربوط به اجنه مطالعه مختصری کرده بودم.اما پرسیدن این سوالم به این جهت بود که دوستی دارم که وسوسه ی رابطه با اجنه دارد چون به قول خودش استعدادهایی دارد و با توجه به مشکلاتش تمایلی پیدا کرده به اینجور مباحث.
خواستم برای انصراف او سخنی محکم و معتبر و البته مختصر داشته باشم و شنیده بودم چنین روایتی هست که کسی که اینگونه با اجنه ارتباط داشته باشد حتی اجنه ی خوب و مومن، خودش در حالت کفر از دنیا می رود.(منظورم افراد عادی است و نه خاصانی مانند خوبان و پیامبران)

منتظر پاسخ شما هستم.با تشکر

بسم الله الرحمن الرحیم

nasim jaan;801105 نوشت:
سلام.وقت بخیر.

بنده پیش از این درباره آیه های قرآنی مربوط به اجنه مطالعه مختصری کرده بودم.اما پرسیدن این سوالم به این جهت بود که دوستی دارم که وسوسه ی رابطه با اجنه دارد چون به قول خودش استعدادهایی دارد و با توجه به مشکلاتش تمایلی پیدا کرده به اینجور مباحث.
خواستم برای انصراف او سخنی محکم و معتبر و البته مختصر داشته باشم و شنیده بودم چنین روایتی هست که کسی که اینگونه با اجنه ارتباط داشته باشد حتی اجنه ی خوب و مومن، خودش در حالت کفر از دنیا می رود.(منظورم افراد عادی است و نه خاصانی مانند خوبان و پیامبران)

منتظر پاسخ شما هستم.با تشکر


عرض ادب و سلام خدمت شما دوست گرامی و سایر دوستان :

بله متوجه عرض شما هستم اما به دلیل این که ممکن است تمامی دوستان از ریشه های و مبانی قرآنی مساله « جن» اطلاع نداشته بنده این مباحث را به شکل کلی برای اطلاع کلیه عزیران مطرح کردم .
اما قبل از پرداختن به اصل سوال شما به دلیل نیمه کاره نماندن بحث قبل به جمع بندی آیات در موضوع « جن » در این پست می پردازم اما انشا الله در پست های بعدی به تفصیل به پاسخ شما خواهم پرداخت:

جمع بندی آیات در موضوع جن:

جن در عرف قرآن

موجودى است با شعور و اراده که به اقتضاى طبیعتش از حواس بشر پوشیده است و در شرایط عادى، قابل درک حسى نیست. او مانند انسان، مکلف است و در آخرت برانگیخته مى‏شود. او مى‏تواند مطیع یا عاصى، مؤمن یا مشرک و… باشد.
جن همانند انسان داراى روح و بدن است و داراى شعور و اراده و حرکت است. برخى از آنها مرد و برخى دیگر زن هستند، تولید مثل مى‏کنند و مکلف و مسئول مى‏باشند. در زندگى آنان مرگ و زندگى جریان دارد و از ایمان و کفر برخورداراند، و مؤمنین آنها در خدمت ائمه(ع) بوده و انسانهای مؤمن و شیعه را برادر خود می‏خوانند.
بنابراین جن از موجودات واقعی است که برای هدایتشان رسولانی فرستاده شده است و همچون انسان، مأمور به عبادت خداوند هستند و در اثر اطاعت و یا سرپیچی از دستورات خدا، به گروه کافر و مسلمان تقسیم می شوند. ابلیس نیز که در داستان خلقت، بر آدم سجده نکرد از طایفه جنیان بود.
درباره هدف آفرینش انسان و جن در آیات
قرآن بیانات مختلفی آمده از جمله: «من جن و انس را نیافریدم مگر این که مرا پرستش کنند».

توانایی جن:

جن چون شیطان داراى محدوده‏اى از قدرت است. از جمله مى‏تواند با سرعت زیاد کارهاى خارق العاده انجام دهد. جن گرچه از نظر قدرت فکرى ضعیف است، ولى قدرت تحریکى او زیاد است، او مى‏تواند بار سنگینى را در کمترین زمان جابه‏جا کند. درک او، درکى عقلى و قوى نیست و حداکثر خیالى و وهمى است و از آیات

قرآن مادى بودن جن (مانند انسان) استفاده مى‏شود. در داستان حضرت سلیمان (علیه السلام) وقتى عفریتى از جن مدعى مى‏شود. حضرت سلیمان آن جن را تکذیب نمى‏کند؛ اگر چه در قرآن نیامده است که آن جن تخت را آورد.
قدرت شیطان در محدوده‏ وسوسه و القائات او است و هرگز سبب سلب اختیار از انسان نیست. بله محور اندیشه‏هاى شیطانى نفس اماره است، در واقع نفس اماره به منزله‏ عامل نفوذى براى شیطان محسوب مى‏شود: « ‌و ما انسان را آفریده‏ایم و مى‏دانیم که نفس او چه وسوسه‏اى به او مى‏کند، و ما از شاهرگ (او) به او نزدیکتریم.»
همان گونه که خداوند تبارک و تعالى مى‏فرماید: « ‌در حقیقت، تو را بر بندگان من تسلطى نیست مگر کسانى از گمراهان که تو را پیروى مى‏کنند.»

امکان ارتباط انسان با جن

قرآن مجید وجود جن را تصدیق کرده و ویژگی ‏های زیر را برای او برمی شمارد:
1. جن موجودی است که از آتش آفریده شده، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است.

2.دارای علم، ادراک، تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است.

3. دارای تکلیف و مسئولیت است.
4. گروهی از آنها مؤمن و صالح و گروهی کافرند.
5. دارای حشر و نشر و معادند.
6. قدرت نفوذ در آسمان‏ها و خبرگیری و استراق سمع داشتند و بعداً منع شدند.
7. با بعضی از انسان‏ها ارتباط برقرار می کردند و با آگاهی محدودی که نسبت به بعضی از اسرار نهایی داشتند، به اغوای انسان‏ها می پرداختند.
8. میان آنها افرادی یافت می شوند که از قدرت زیادی برخوردارند، همان گونه که میان انسان ‏ها چنین است.
9. قدرت بر انجام بعضی از کارهای مورد نیاز انسان را دارند.
10. خلقت آنها روی زمین قبل از خلقت انسان ‏ها بوده است.
11. در داستان حضرت سلیمان (ع) وقتى عفریتى از جن مدعى مى‏شود که می تواند تخت بلقیس را به نزد سلیمان آورد، پیش از آن که از مجلسش برخیزد، حضرت سلیمان آن جن را تکذیب نمى‏کند، اگر چه در
قرآن نیامده است که آن جن تخت را آورد.
12. مقام و منزلت انسان از آنها برتر است و از این جهت خداوند به ابلیس دستور داد که بر انسان سجده کند و ابلیس از بزرگان طایفه جن است. از مجموع این آیات استفاده می شود که جن یک موجود خیالی نیست. یک موجود واقعی مادی است که ارتباط با او امکان پذیر است. عده ای هم با او ارتباط برقرار کرده اند. اگرچه از روزگاران قدیم بین انسان و جن، شیوه ‏های مختلفی از روابط تصور می شده است، اما تنها شیوه ‏هایی را که در روایات معتبر آمده است می توانیم بپذیریم.

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض ادب و سلام خدمت دوستان محترم و گرامی؛

nasim jaan;801105 نوشت:
نده پیش از این درباره آیه های قرآنی مربوط به اجنه مطالعه مختصری کرده بودم.اما پرسیدن این سوالم به این جهت بود که دوستی دارم که وسوسه ی رابطه با اجنه دارد چون به قول خودش استعدادهایی دارد و با توجه به مشکلاتش تمایلی پیدا کرده به اینجور مباحث.
خواستم برای انصراف او سخنی محکم و معتبر و البته مختصر داشته باشم و شنیده بودم چنین روایتی هست که کسی که اینگونه با اجنه ارتباط داشته باشد حتی اجنه ی خوب و مومن، خودش در حالت کفر از دنیا می رود.(منظورم افراد عادی است و نه خاصانی مانند خوبان و پیامبران)

در پاسخ سوال شما باید عرض کنم :
انواع روابط ممکن بین انسان و «جن» از منظر برخی آیات و روایات:

ألف. پناه بردن به جن؛ در قرآن مجید آمده: «‌و همانا مردانی از انس به مردانی از جن پناه می بردند، پس به سختی ‏های ایشان می افزودند.»(جن:6)
رسم عرب چنین بود که هرگاه به بیابان هولناکی می رسیدند، به جن آن وادی پناه می بردند. اسلام این کار را نهی کرده و پناه بردن به آفریننده جن و انس را امر فرموده است.( نک: بحارالأنوار، ج 92، ص 148، [المحاسن‏] قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص): ”‌إِذَا تَغَوَّلَتِ الْغِیلَانُ فَأَذِّنُوا بِأَذَانِ الصَّلَاةِ”‌‌(.

ب. تسخیر جن؛ تسخیر جنیان و به خدمت گرفتن آن ها، گرچه ممکن است، اما میان فقها درباره این که آیا چنین کاری جایز است یا نه؟، بحث است. قدر مسلم آن است که این کار نباید از راهی که شرعا حرام است صورت گیرد، یا باعث آزار و اذیت آنها شود. نیز نباید به کارگرفتن آنها برای کارهای نامشروع و حرام باشد؛ زیرا انجام کار نامشروع، حرام است چه با واسطه باشد یا بی واسطه.( ر.ک. منهاج الصالحین/خویی/ ابوالقاسم/ج2/ص8).

بررسی شرعی حکم فقهی ارتباط با « اجنه »:
درباره ارتباط با جن شایان توجه است که در عقیده اسلامی جن موجودی است مختار، مکلف، مخلوق از آتش، دارای مرگ و حیات و توالد و تکاثر و همچنین دارای شعور و اراده که به اقتضای خلقتش دارای توانائیهای بالایی است و می تواند کارهای سریع و اعمال شاقه را که از نوع بشر ساخته نیست انجام دهد .
در مورد برقراری ارتباط با اجنه، خاطرنشان می کنیم که در قرآن مجید از جن هایی صحبت به میان آمده است که خدمت حضرت رسول (ص) می آمدند و در نتیجه گوش دادن به آیات قرآن به پیامبر ایمان آوردند. (جن:171) همچنین از جن هایی صحبت شده که در خدمت حضرت سلیمان بوده اند.(نمل:39) و نیز از انسانهایی صحبت شده که به جن پناه می بردند.(جن:6)
در روایات اهل بیت “علیهم السلام“ نیز به روایاتی برمی خوریم که حاکی از خدمت نمودن برخی از طایفه جن به افراد صالح است.( الکافی 1 باب أن الجن یأتیهم فیسألونهم عن معالم دینهم و یتوجهون فی أمورهم ... ص : 394؛ الکافی 167 2 باب أخوة المؤمنین بعضهم لبعض ... ص: 165؛ وسائل الشیعة 24، 5 باب کراهة الصلاة فی وادی الشقرة...ص: 157؛ وسائل الشیعة 5 ، 5 باب کراهة رفع بناء البیت أکثر من سبعة أذرع أو ثمانیة ... ص: 310؛ وسائل الشیعة 6 ، 5 باب استحباب کتابة آیة الکرسی دورا علی رأس ثمانیة أذرع من الجدار إذا زاد ارتفاعه عنها...؛ وسائل الشیعة 53،11 باب استحباب التیامن لمن ضل عن الطریق و أن ینادی یا صالح أرشدونا و فی البحر یا حمزة...ص443؛ وسائل الشیعة 16،25 باب استحباب الشرب من ماء زمزم و الاستشفاء به من کل داء و کراهة الشرب و من ماء برهوت الذی…ص261.)
بر اساس این دسته روایات و سایر روایات به نظر می رسد اصل ارتباط با جن های مسلمان با رعایت موازین شرعی و به شرطی که فرد دارای ظرفیت و توان لازم باشد و برایش ضرر نداشته باشد، مانع شرعی نداشته باشد.( الدروس / الینابیع ج:35 ص: 396؛ قواعد الأحکام / الینابیع ج: 14 ص: 497؛ الغنیة ج 12 ص 208 ابن زهره اصباح الشیعه ج 13 ص 275 ، السرائر ج 14 ص 402 ابن ادریس شرائع الاسلام ج 14 ص 414 محقق، مختصر النافع ج 14 ص 450 محقق قواعد الاحکام ج 14 ص 497 علامه، اللمعة الدمشقیة ج 14 ص 557 شهید اول الجامع للشرائع ج 17 ص 363 یحیی بن سعید- ارشاد ج 35 ص 312 علامه الدروس ج 35 ص 396 شهید اول.) و در واقع باید با اجنه همان تعامل انسان ها را داشت بدین گونه که اگر جن کافر باشد نمی توان با او هم غذا شد و یا ازدواج نمود و یا از ذبیحه ( ذبح و کشتن حیوان به شکل حلال ) او خورد و مانند این ها ولی اگر جنی مسلمان بود می توان همانند یک انسان مسلمان البته با رعایت مطالب فوق الذکر تعامل داشت.اما با توجه به تبعات این ارتباط و مشقت هایی که دارد و همچنین برای پرهیز از ضررهای احتمالی به هیچ وجه برقراری ارتباط توصیه نمی شود و به جای آن، تاکید می کنیم که: انسان در خود نیروی عظیمی که از خدای تعالی به ودیعه دارد، شکوفا نماید این نیروی عظیم همان توانایهای روح او می باشد که اگر درست مورد تعلیم و ممارست قرار گیرد، قدرتی بس فراتر از بقیه موجودات خواهد یافت و این امر کاملاً ممکن است و در این صورت دیگر ما احتیاجی به شاگردی جن نداریم چرا که روح تربیت شده به آداب الهی بسی قوی تر و شریف تر از جن است.در این البته شما بادی حتما از مرجع تقلید خود استفتا نمایید و هرآنچه فرمودند را عمل کنید.

nasim jaan;801105 نوشت:
سلام.وقت بخیر.

بنده پیش از این درباره آیه های قرآنی مربوط به اجنه مطالعه مختصری کرده بودم.اما پرسیدن این سوالم به این جهت بود که دوستی دارم که وسوسه ی رابطه با اجنه دارد چون به قول خودش استعدادهایی دارد و با توجه به مشکلاتش تمایلی پیدا کرده به اینجور مباحث.

منتظر پاسخ شما هستم.با تشکر

باسلام

این قبیل امور مثل ارتباط با جن نیاز به استاد دارد در غیر اینصورت کار خطرناکی است. مثلا شخص قصد احضار جن مسلمان دارد اما جن کافر حاضر میشود یا احضارات نیاز به مقدمات و تواناییهایی دارد که آن شخص چون ندارد برایش مشکلاتی پیش خواهد آمد!

حتی با جن خوب، هم شرایط خاص خود را دارد مثلا نیاز به اذن از عالم صاحب اذن دارد و....

نکته دیگر اینکه دستورات احضار جن و ... که در کتب هست ناقص میباشد و مقدمات و شرایط کار را ذکر نکرده اند چون این کتب برای متخصصین این علوم نوشته شده نه افراد عادی! عده ای نادان این قبیل کتب را تو نت برای دانلود و فروش قرار میدادند و خودشان این دستورات انجام نداده اند و استاد نداشته اند و تنها از روی کتب یه چهار کلمه یاد گرفته اند!

چه بسا دستور احضار را درست انجام ندهد یا دستور ناقص باشد و بعدش عوارضی مانند فقر، کتک زدن در خواب، بسته شدن امور و.... برایش پیش خواهد آمد! اون وقت کی میخواد از این مشکل نجاتش بده؟!!!

سلام و ادب
آیا روایت یا آیه ای وجود دارد که بگوید کسی که با اجنه در ارتباط باشد کافر از دنیا می رود؟

پاسخ:
سلام علیکم
باعرض ادب

آیه ای در قرآن که دلالت بر کافر جان دادن کسی که با جنیان در ارتباط باشد وجود ندارد، در این زمینه می توانید به آیاتی که کارشناس محترم جمع آوری کرده اند مراجعه کنید. با جستجوی من در روایات شیعه ، چنین روایتی هم وجود ندارد و اصولاً با توجه به فتاوای فقها معلوم می شود که چنین روایتی وجود ندارد چون اگر چنین روایتی بود باید هرگونه ارتباط با جنّ کاملاً حرام می بود و حال آن که طبق فتوای برخی فقها ، برخی ارتباطات با جنیان اشکال ندارد به عنوان نمونه به نظرات زیر توجه کنید:

آیت ا... خوئی ره: ... تسخیر جن در صورتی حرام است که انسان بخواهد با آن به کسی که ضرر زدن به او حرام است ضرر برساند (1)
آیت ا... میرزا جواد تبریزی نیز همین نظر را دارند (2)
آیت ا... شهید سید محمد باقر صدر نیز نظر بالا را دارند(3)
آیت ا... سید محسن حکیم ، تسخیر جن را در صورتی که موجب ضرر زدن به دیگری بشود حرام می دانند.(4)
از این فتاوای فقهای بزرگ معلوم می شود که چنین روایتی وجود ندارد.

اما من با تجربه شخصی ام درباره کسانی که دنبال ارتباط با جنّ رفته اند دیده ام که دچار مشکلاتی می شوند و گاه مورد آزار و اذیت قرار می گیرند البته من متوجه نشده ام که این آزار ها حتما توسط جنیان باشد بلکه ممکن است در اثر کارهایی که برای ارتباط گیری با جن می کنند گرفتار آسیب های روانی شده باشند.

ضمن آن که طبق روایات ، جنیان می توانند برخی آسیب ها به انسان برسانند و برای در امان ماندن از این آسیب ها دستور هایی در روایات داده شده است، مثلا دستور داده شده که در خانه کبوتر نگهداری شود. (5)در هر صورت با توجه به این آسیب ها که در برخی از پست ها هم به مشابه این ها اشاره شده بود بهتر است دوستتان را از چنین ارتباط هایی منصرف کنید.

پی نوشت ها:

  1. خویی ابوالقاسم ، منهاج الصالحین ج 2 ص 7
  2. تبریزی ، میرزا جواد ، منهاج الصالحین ، ج 2 ص 11
  3. حکیم ، سید محسن ، منهاج الصالحین ، ج 2 ، ص 11 ، حاشیه کتاب
  4. همان
  5. رجوع کنید به کتاب حلیه المتقین تالیف علامه مجلسی باب دوازدهم : در آداب داخل خانه شدن و بیرون رفتن ، فصل ششم : در نگاه داشتن حیوانات در خانه خصوصا کبوتر و خروس.

پرسش:
در مورد ماهیت جن در آیات قرآن توضیح دهید و بیان کنید آیا روایتی وجود دارد که بیان کند اگر کسی با اجنه در ارتباط باشد کافر از دنیا می رود؟

پاسخ:
در قرآن کریم 22 آیه در موضوع جن وارد شده است ؛ جن در عرف قرآن موجودى است با شعور و اراده که به اقتضاى طبیعتش از حواس بشر پوشیده است و در شرایط عادى، قابل درک حسى نیست. او مانند انسان، مکلف است و در آخرت برانگیخته مى‏شود. او مى ‏تواند مطیع یا عاصى، مؤمن یا مشرک و… باشد.
جن همانند انسان داراى روح و بدن است و داراى شعور و اراده و حرکت است. برخى از آنها مرد و برخى دیگر زن هستند، تولید مثل مى‏کنند و مکلف و مسئول مى‏باشند. در زندگى آنان مرگ و زندگى جریان دارد و از ایمان و کفر برخورداراند، و مؤمنین آنها در خدمت ائمه(ع) بوده و انسانهای مؤمن و شیعه را برادر خود می‏خوانند.
بنابراین جن از موجودات واقعی است که برای هدایتشان رسولانی فرستاده شده است و همچون انسان، مأمور به عبادت خداوند هستند و در اثر اطاعت و یا سرپیچی از دستورات خدا، به گروه کافر و مسلمان تقسیم می شوند. ابلیس نیز که در داستان خلقت، بر آدم سجده نکرد از طایفه جنیان بود.
درباره هدف آفرینش انسان و جن در آیات
قرآن بیانات مختلفی آمده از جمله: «من جن و انس را نیافریدم مگر این که مرا پرستش کنند».
جن چون شیطان داراى محدوده‏اى از قدرت است. از جمله مى‏ تواند با سرعت زیاد کارهاى خارق العاده انجام دهد. جن گرچه از نظر قدرت فکرى ضعیف است، ولى قدرت تحریکى او زیاد است، او مى‏تواند بار سنگینى را در کمترین زمان جابه‏جا کند. درک او، درکى عقلى و قوى نیست و حداکثر خیالى و وهمى است و از آیات
قرآن مادى بودن جن (مانند انسان) استفاده مى‏شود. در داستان حضرت سلیمان (علیه السلام) وقتى عفریتى از جن مدعى مى‏شود. حضرت سلیمان آن جن را تکذیب نمى‏کند؛ اگر چه در قرآن نیامده است که آن جن تخت را آورد.
قدرت شیطان در محدوده‏ وسوسه و القائات او است و هرگز سبب سلب اختیار از انسان نیست. بله محور اندیشه‏هاى شیطانى نفس اماره است، در واقع نفس اماره به منزله‏ عامل نفوذى براى شیطان محسوب مى‏شود: « ‌و ما انسان را آفریده‏ایم و مى‏دانیم که نفس او چه وسوسه‏اى به او مى‏کند، و ما از شاهرگ (او) به او نزدیکتریم.»
همان گونه که خداوند تبارک و تعالى مى‏فرماید: « ‌در حقیقت، تو را بر بندگان من تسلطى نیست مگر کسانى از گمراهان که تو را پیروى مى‏کنند.»

ویژگی های اجنه از منظر قرآن کریم:

1. جن موجودی است که از آتش آفریده شده، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است.
2.دارای علم، ادراک، تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است.
3. دارای تکلیف و مسئولیت است.
4. گروهی از آنها مؤمن و صالح و گروهی کافرند.
5. دارای حشر و نشر و معادند.
6. قدرت نفوذ در آسمان‏ها و خبرگیری و استراق سمع داشتند و بعداً منع شدند.
7. با بعضی از انسان‏ها ارتباط برقرار می کردند و با آگاهی محدودی که نسبت به بعضی از اسرار نهایی داشتند، به اغوای انسان‏ها می پرداختند.
8. میان آنها افرادی یافت می شوند که از قدرت زیادی برخوردارند، همان گونه که میان انسان ‏ها چنین است.
9. قدرت بر انجام بعضی از کارهای مورد نیاز انسان را دارند.
10. خلقت آنها روی زمین قبل از خلقت انسان ‏ها بوده است.
11. در داستان حضرت سلیمان (ع) وقتى عفریتى از جن مدعى مى‏شود که می تواند تخت بلقیس را به نزد سلیمان آورد، پیش از آن که از مجلسش برخیزد، حضرت سلیمان آن جن را تکذیب نمى‏کند، اگر چه درقرآن نیامده است که آن جن تخت را آورد.
12. مقام و منزلت انسان از آنها برتر است و از این جهت خداوند به ابلیس دستور داد که بر انسان سجده کند و ابلیس از بزرگان طایفه جن است. از مجموع این آیات استفاده می شود که جن یک موجود خیالی نیست. یک موجود واقعی مادی است که ارتباط با او امکان پذیر است. عده ای هم با او ارتباط برقرار کرده اند. اگرچه از روزگاران قدیم بین انسان و جن، شیوه ‏های مختلفی از روابط تصور می شده است، اما تنها شیوه ‏هایی را که در روایات معتبر آمده است می توانیم بپذیریم.

انواع روابط ممکن بین انسان و «جن» از منظر برخی آیات و روایات:

ألف. پناه بردن به جن؛ در قرآن مجید آمده: «‌و همانا مردانی از انس به مردانی از جن پناه می بردند، پس به سختی ‏های ایشان می افزودند.»(جن:6)
رسم عرب چنین بود که هرگاه به بیابان هولناکی می رسیدند، به جن آن وادی پناه می بردند. اسلام این کار را نهی کرده و پناه بردن به آفریننده جن و انس را امر فرموده است. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص): ”‌إِذَا تَغَوَّلَتِ الْغِیلَانُ فَأَذِّنُوا بِأَذَانِ الصَّلَاةِ”‌‌).(1)

ب. تسخیر جن؛ تسخیر جنیان و به خدمت گرفتن آن ها، گرچه ممکن است، اما میان فقها درباره این که آیا چنین کاری جایز است یا نه؟، بحث است. قدر مسلم آن است که این کار نباید از راهی که شرعا حرام است صورت گیرد، یا باعث آزار و اذیت آنها شود. نیز نباید به کارگرفتن آنها برای کارهای نامشروع و حرام باشد؛ زیرا انجام کار نامشروع، حرام است چه با واسطه باشد یا بی واسطه.(2)

بررسی شرعی حکم فقهی ارتباط با « اجنه »:
درباره ارتباط با جن شایان توجه است که در عقیده اسلامی جن موجودی است مختار، مکلف، مخلوق از آتش، دارای مرگ و حیات و توالد و تکاثر و همچنین دارای شعور و اراده که به اقتضای خلقتش دارای توانائیهای بالایی است و می تواند کارهای سریع و اعمال شاقه را که از نوع بشر ساخته نیست انجام دهد .
در مورد برقراری ارتباط با اجنه، در قرآن مجید از جن هایی صحبت به میان آمده است که خدمت حضرت رسول (ص) می آمدند و در نتیجه گوش دادن به آیات قرآن به پیامبر ایمان آوردند. (جن:171) همچنین از جن هایی صحبت شده که در خدمت حضرت سلیمان بوده اند.(نمل:39) و نیز از انسانهایی صحبت شده که به جن پناه می بردند.(جن:6)
در روایات اهل بیت “علیهم السلام“ نیز به روایاتی برمی خوریم که حاکی از خدمت نمودن برخی از طایفه جن به افراد صالح است.(3)
بر اساس این دسته روایات و سایر روایات به نظر می رسد اصل ارتباط با جن های مسلمان با رعایت موازین شرعی و به شرطی که فرد دارای ظرفیت و توان لازم باشد و برایش ضرر نداشته باشد، مانع شرعی نداشته باشد (4) و در واقع باید با اجنه همان تعامل انسان ها را داشت بدین گونه که اگر جن کافر باشد نمی توان با او هم غذا شد و یا ازدواج نمود و یا از ذبیحه ( ذبح و کشتن حیوان به شکل حلال ) او خورد و مانند این ها ولی اگر جنی مسلمان بود می توان همانند یک انسان مسلمان البته با رعایت مطالب فوق الذکر تعامل داشت.اما با توجه به تبعات این ارتباط و مشقت هایی که دارد و همچنین برای پرهیز از ضررهای احتمالی به هیچ وجه برقراری ارتباط توصیه نمی شود و به جای آن، تاکید می کنیم که: انسان در خود نیروی عظیمی که از خدای تعالی به ودیعه دارد، شکوفا نماید این نیروی عظیم همان توانایهای روح او می باشد که اگر درست مورد تعلیم و ممارست قرار گیرد، قدرتی بس فراتر از بقیه موجودات خواهد یافت و این امر کاملاً ممکن است و در این صورت دیگر ما احتیاجی به شاگردی جن نداریم چرا که روح تربیت شده به آداب الهی بسی قوی تر و شریف تر از جن است.در این زمینه باید هر کس از مرجع تقلید خود استفتا نمایید و هرآنچه فرمودند را عمل کنند. در روایات نیز چنین مطلبی وجود ندارد که اگر کسی با اجنه در ارتباط بود کافر از دنیا برود.


منابع:
(1)- مجلسی ، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی،1403،ج92،ص148.
(2)- خویی، ابوالقاسم، منهاج الصالحین، نجف، مدینه العلم، 1413ق،ج2،ص8.
(3)- کلینی ، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه ،1407،ج1،ص394 و نیز نک:لکافی 1 باب أن الجن یأتیهم فیسألونهم عن معالم دینهم و یتوجهون فی أمورهم ... ص : 394؛ الکافی 167 2 باب أخوة المؤمنین بعضهم لبعض ... ص: 165؛ وسائل الشیعة 24، 5 باب کراهة الصلاة فی وادی الشقرة...ص: 157؛ وسائل الشیعة 5 ، 5 باب کراهة رفع بناء البیت أکثر من سبعة أذرع أو ثمانیة ... ص: 310؛ وسائل الشیعة 6 ، 5 باب استحباب کتابة آیة الکرسی دورا علی رأس ثمانیة أذرع من الجدار إذا زاد ارتفاعه عنها...؛ وسائل الشیعة 53،11 باب استحباب التیامن لمن ضل عن الطریق و أن ینادی یا صالح أرشدونا و فی البحر یا حمزة...ص443؛ وسائل الشیعة 16،25 باب استحباب الشرب من ماء زمزم و الاستشفاء به من کل داء و کراهة الشرب و من ماء برهوت الذی…ص261.)
(4)- حلی، جعفربن حسن، شرایع السلام، تهران: دانشگاه تهران، 1384،ج14،ص414 و نیز نک : الدروس / الینابیع ج:35 ص: 396؛ قواعد الأحکام / الینابیع ج: 14 ص: 497؛ الغنیة ج 12 ص 208 ابن زهره اصباح الشیعه ج 13 ص 275 ، السرائر ج 14 ص 402 ابن ادریس، مختصر النافع ج 14 ص 450 محقق ، قواعد الاحکام ج 14 ص 497 علامه، اللمعة الدمشقیة ج 14 ص 557 شهید اول، الجامع للشرائع ج 17 ص 363 یحیی بن سعید- ارشاد ج 35 ص 312 علامه، الدروس، ج 35 ص 396 .

موضوع قفل شده است