جمع بندی اگر محیط در تربیت مهم است پس چرا افرادی در محیط های نامناسب به سعادت رسیدند؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اگر محیط در تربیت مهم است پس چرا افرادی در محیط های نامناسب به سعادت رسیدند؟

بنام خدا..

سوال >> همه جاشنیده ایم که عده ای معتقدند برای یک انسان یا فرزند خوب و صالح لقمه حلال مهمه و برای عده ای دیگر >> تربیت و محیط سالم..

حالا دریک بحث دوستانه و خانوادگی {حین تماشای فیلم حضرت یوسف{ع} } این بحث شروع و ادامه داشت تا رسیدیم به بحث و اهمیت پشت و نطفه و لقمه که یکی سوال نمود چرا اگرپشت و لقمه حلال تا این حد مهمه ، پسر حضرت نوح {ع} فاسد شدند که جواب امد محیط و دوستان بد یا ناباب باعث گمراهی ایشان شدند و لقمه حلال وحرام تاثیری نداشت که مجددا و بازهم سوالی دیگر مطرح شد که اگر لقمه حلال مهم نیست و بلکه محیط مهمه پس چرا حضرت یوسف و حضرت موسی{ع} از دامان فرعون یا افراد و محیط بد و بلکه لقمه های شبهه دار به مقام والای نبوت رسیدند و ..؟؟

وخلاصه بحث و سوالات زیاد بودند که یکی ازمن خواهش کردن این سوال را حتما دراین انجمن مطرح کنم که هرزمان پاسخ امد و شبهات برطرف شدند هم خودم و هم انها ببینند و ازمحضراساتیدمحترم این انجمن بهره ببریم.

باتشکر.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد کریم

سونامی;797728 نوشت:
نام خدا..

سوال >> همه جاشنیده ایم که برای یک انسان یا فرزند خوب و صالح ابتدا لقمه حلال مهمه بعد تربیت و محیط یعنی 50 به 50

حالا دریک بحث دوستانه و خانوادگی {تماشای فیلم حضرت یوسف{ع} } این بحث شروع و ادامه داشت تا رسیدیم به بحث پشت و نطفه و لقمه که یکی برگشت سوال نمود چرا اگرپشت و لقمه حلال مهمه پسر حضرت نوح {ع} فاسد شد که جواب امد محیط و دوستان بد که بازهم سوالی دیگرازجایی دیگر امد که اگر محیط مهمه چرا حضرت یوسف و حضرت موسی{ع} از دامان فرعون یا افراد و محیط بد به مقام والای نبوت رسیدند و ..

وخلاصه بحث و سوالات زیاد بودند که یکی ازمن خواهش کردن این دو سوال را حتما دراین انجمن مطرح کنم که هرزمان پاسخشان امد و شبهات برطرف شدند هم خودم و هم انها ببینند و ازمحضراساتیدمحترم این انجمن بهره ببریم.


سلام وعرض ادب
همه مواردی که فرمودید در سعادت وشقاوت انسان مهم وتاثیر گذار است. محیط، وراثت، واز آنها مهمتر نانی که انسان می خودر وپوست وگوشت انسان از طریق آن رشد می کند. اما در کنار اینها اختیار وارداه انسان است که حرف آخر را می زند. همه موارد بالا زمینه ساز هستند. ولی کار اصلی ونهایی را اراده واختیا رانسان بازی می کند. لذا انسانی مانند پسر حضرت نوح گمراه می شود. که البته در مورد او هم گفته شده که با دوستان نااهل معاشرت داشته است. والبته آن حضرت فرزندان دیگری هم داشتند که ا زاولیاء الهی وخیلی صالح بودند.
واینطور نیست که شخصی که در محیط نامناسبی بزرگ شده است راه سعادت بر او بسته شده باشد. بلکه همان شخص در اثر شناخت حقیقت وبخاطر فطرت پاکی که همه دارند می تواند مسیر درست برا برگزیند. مانند ادواردو آنیلی در عصر ما.
بنابراین شرایط ومحیط در تربیت انسان خیلی موثر هستند. ولی همه کاره نیستند. بلکه نهایت امرخواست واراده انسان است که مسیر حقیقی او را تعیین می کند. إنّا هدیناه السبیل إمّا شاکرا وإمّا کفورا(سوره انسان/4)
خداوند اسباب هدایت را در همه قرار می دهد اما این خود انسان است که راه هدایت یا کفر را انتخاب می کند.

با سلام

سؤال فوق از دو بخش تشكيل شده است. نخست توضيح روزي حلال و دوم تأثير آن بر صالح بودن فرزند. لذا ابتدا بايد قدري در مورد كسب حلال و حرام توضيح دهيم و آنگاه درباة اثرات آن توضيح دهيم.

كسب حلال و حرام چيست؟ كسب حلال به نوعي از فعاليت اقتصادي گفته مي شود كه در چهار چوب قوانين اسلامي و شرعي انجام مي شود و مهمترين خصوصيت آن نفع خود انسان چه از لحاظ مادي و چه از لحاظ معنوي و از طرفي رعايت كردن حق الناس مي باشد.
بنابراين حرمت بخشي از فعاليت‌هاي اقتصادي بسيار روشن است. مانند مالي كه از راه دزدي، كلاه‌برداري، رشوه، گرفتن، مالي كه از راه ربا به دست مي‌آيد، خوردن مال يتيم، پولي كه از راه معامله اشيايي مانند حرام مانند معامله مواد مخدر، قاچاق و غيره به دست مي‌آيد. اما برخي از اموال حرام به اين روشني نيست. مثلا افراد شاغل كارهاي را كه وظيفه آنهاست به درستي انجام نمي‌دهند، كم‌كاري مي‌كنند، كار را اشتباه انجام مي‌دهند، يا كساني كه در معاملات اموال خوب و بد را مخلوط مي‌كنند و مي‌فروشند يا كساني كه اموال خراب را عمدا به جاي سالم مي‌فروشند. همه موارد فوق مصداق مال حرام به حساب مي‌‌آيند و خوردن آنها اثرات منفي بر خود انسان و فرزندان انسان بر جا مي‌گذارند.
اهميت كسب حلالدر منابع اسلامي بسيار تأكيد شده است كه انسان روزي خود و فرزندان خويش را از راه حلال به دست آورد. در بعضي روايات، ائمه طاهرين ـ عليهم السلام ـ تلاش براي به دست آوردن روزي حلال را از شمشير زدن در ميدان جنگ سخت تر شمرده اند.
در مورد كسب حلال و نيز فعاليتهاي اقتصادي مشروع به روايات بسياري در منابع اسلامي برمي خوريم كه ائمه، مؤمنين را به اين گونه فعاليت‌ها تشويق مي‌كنند. مانند آنكه رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ كه طلب رزق حلال را واجب و آنرا در حكم جهاد معرفي مي كنند. به كوشش شايسته و نيكو در اين راه امر مي شويم تا آنجا كه رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ كسي را كه در راه به دست آوردن روزي براي خانواده تلاش مي كند، به مجاهد في سبيل الله (در راه خدا) تشبيه مي‌كنند. در مقابل از بي‌كاري و تنبلي و سربار بر جامعه بودن نهي مي شويم در اين زمينه حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: «لا تكونوا كلاّ علي الناس» يعني سربار جامعه نباشيد.
از مطالبي كه بيان شد به اين نتيجه مي‌توان رسيد كه به طور كلي اسلام با كسب و كار و فعاليت‌هاي صحيح اقتصادي خيلي اهميت قائل است و به آن سفارش اكيد دارد. از نزديك شدن به مال حرام و شبهه ناك به شدت نهي فرموده است: امام محمد باقر - عليه السلام- در اين باره مي فرمايد: همه گناهان سخت مي‌باشند و سخت‌ترين آنها گناهي است كه گوشت و پوست از آن روئيده باشد.

تأثير منفي مال حرام بر فرزندانتأثير منفي مال حرام بر صالح بودن فرزند را در حيطه زماني مي‌توان در نظر گرفت. نخست اينكه نطفه فرزند زماني منعقد شود كه والدين مال حرام خورده باشد دوم اينكه مادر در زمان بارداري از مال حرام استفاده كرده باشد. سوم اينكه در طول دوران كودكي مال حرام بخورد.
انعقاد نطفه كودك از مال حرام: محمد ابن مسلم از امام باقر (ع) در باره آيه « وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ» سؤال كرد و عرض كرد كه مشاركت شيطان در اولاد به چه معناست. امام باقر (ع) فرمود: «مَا كَانَ مِنْ مَالٍ حَرَامٍ فَهُوَ شِرْكُ الشَّيْطَانِ قَالَ وَ يَكُونُ مَعَ الرَّجُلِ حَتَّي يُجَامِعُ فَيَكُونُ مِنْ نُطْفَتِهِ وَ نُطْفَةِ الرَّجُل» يعني هر مالي كه از راه حرام به دست آيد، شيطان در او شريك است. و اگر كسي اثرات اين مال در وجودش باشد و همبستر شود، در نطفه به وجود آمده نيز شيطان شريك است.
علامه طباطبايي در تفسير اين آيه مي‌فرمايد: هر مالي و هر كودكي كه شيطان از آن نفع ببرد، شيطان در آن شريك است. زيرا شريك بودن به معناي رسيدن به منافع دو طرفي است. به نظر علامه اين يك معناي كلي است كه مي‌تواند مصادق مختلف داشته باشد. يكي از مصادق آن نطفه‌اي است كه از مال حرام منعقد شده است. زيرا شيطان از آن نفع مي‌برد.
حضرت آيت الله مظاهري به پايان مي بريم: ايشان در مورد تأثير غذا مي فرمايند: غذاي حلال در آن وقت (انعقاد نطفه) تأثير عجيبي روي بچه دارد چنانچه غذاي حرام در شقاوت اولاد تأثير عجيبي دارد... غذاي حرام، مال حرام، از هر آتشي بدتر است اگر نطفه بچه منعقد شود از غذاي حرام رستگار شدن او كاري است بس مشكل.

از آنچه گفته شد بنابه اصل عليت غذاي حرام بر روح و روان انسان بسيار تأثير گذار است و اين تأثير بر روان فرزند به هيچ وجه قابل انكار نيست. چنانكه در طول تاريخ غالب افراد فاسدي چون معاويه بن ابي سفيان از دامان كساني چون هند جگر خوار برآمده اند كه سخن حق در آنها هيچ تأثيري نمي كند. كما اينكه امام حسين ـ عليه السلام ـ در روز عاشورا فرمود: شكمهاي شما از حرام پر شده لاجرم سخن حق را شنوا نيستيد. و در مقابل صالحاني چون شيخ انصاري (ره) كه از سينه پاك مادراني شير خورده اند كه هيچگاه بدون وضو به آنها شير نمي دادند.

[=arial]بنام خدا.

باتشکرازکارشناس گرامی و کاربربزرگوار {سرکارخانم یلدا}که پاسخ های مفیدی ایراد نمودید من خودمم بشخصه هم با شراکت شیطان در رشد انسان و هم اختیار انسان که اول و اخر این خود انسان است که تصمیم گیرنده نهایی ست یعنی هم با لقمه و هم با محیط موافق هستم و ..
[=arial]

باتشکر.

سونامی;797728 نوشت:
که اگر لقمه حلال مهم نیست و بلکه محیط مهمه پس چرا حضرت یوسف و حضرت موسی{ع} از دامان فرعون یا افراد و محیط بد و بلکه لقمه های شبهه دار به مقام والای نبوت رسیدند و ..؟؟

سلام وعرض ادب
البته همه پیامبران الهی از نان وروزی حلال استفاده کرده اند. وغذای حرام در وجود آنها نبوده است. ونسبت به این دو پیامبر بزرگ الهی هم اوا در مورد حضرت یوسف که ایشان در خانه عزیز مصر بوده اند. وبعنوان برده خریداری شدند. ودر مقابل کاری که انجام می دادند. ارتزاق می کردند. وما دلیلی نداریم که بگوییم مال عزیز مصر حرام بوده است. ویا حداقل هم اموالش از راه حرام به دست می آمد. بله انسان مومنی نبود ولی بعنوان عزیز مصر کار کرده ومالی داشت. لذا نمی توان اثبات کرد که ایشان مال حرام خورده اند.
در مورد حضرت موسی علیه السلام هم چون برای حفظ جان به دربار فرعون راه یافتند ابتدا از شیر مادر خود ارتزاق می کردند چون شیر هیچ کی را بجز مادر خود نخوردند که باز خود این معجزه الهی بود تا به دامن مادر برگردند. ثانیا فرعون بنی اسرائیل را طایفه حضرت موسی بودند. به بند کشیده بود واز آنها کار می کشید. ودر حقشان ظلم می کرد. ومال حرامی که بدست می آورد از طرف آنها بود. وخوردن این مال برای حضرت موسی در بدترین حالتی که می توان تصور کرد. حرام نبود. چون از مال بنی اسرائیل بود که فرعون غصب کرده بود. و
نکته دیگر اینکه این شرایط که این دو پیامبر الهی در آن قرار داشتند. خواست الهی بود. تا بدینوسیله زنده بمانند. واز طرف دیگر مالک حقیقی همه چیز خداوند می باشد. واگر خواست الهی ابن بود که اینها از غذای موجود در خانه عزیز مصر وفرعون استفاده کنند. پس حلال است. چون مالکیت الهی مقدم بر مالکیت اشخاص است. ودر عین حال مالکیت الهی حقیقی ومال بنده اعتباری است.

هدایت انسان ونقش اختیار:
خداوند ابزار لازم برای هدایت انسان را در وجود او قرار داده است. که از آن تعبیر به هدایت تکوینی می کنند. ودر عین حال پیامبرانی را هم برای هدایت انسان فرستاده است. اما شیاطینی در مسیر انسان قرار می گیرند تا مانع این هدایت شوند. وغذای حرام ومجیط فاسد هم ثمره تلاش این شیاطبن است. هر چند وجود این موانع مانند کوهی صعب العبور مسیر حرکت را سخت وکند می کنند. ولی غیر ممکن نمی شود. لذا ایمان وعمل این افراد هم به حسب سختی مسیرشان ارزش وثواب بیشتری دارد. وبه تعبیر نبی مکرم اسلام خیرالأعمال أحمزها.
استفاده از حرام هم دو نوع است. یک موقع شخص با تعمد وعلم دنبال حرام می رود. که کار را سخت تر می کند. واین نوع افراد چون خود نمی خواهند برگشت شان به ندرت می باشد. اما فرزندی که ندانسته از غذای حرام خانه اسفاده کرده ویا در محیط فاسد بزرگ شده با دیدن حقایق ونور اسلام که سازگا ربا حقیقت وجودی انسان هم می باشد. بسوی آن کشش پیدا می کند. ویک نمونه آن می شود ادواردو که پدر بزرگترین کارخانه شراب دنیا را دارد. واز مفسدترین خانواده روی زمین هستند. ولی هیچ چیز فرزند را ا زراه ایمان باز نمی دارد. وآخر سر هم به شهادت می رسد. که اینها اتمام حجت برای همه بالاخص جوانان در زمان ماست.


سوال:
تاثیر محیط ،وراثت ومال حلال در سعادت وشقاوت انسان در چه حدی است؟


پاسخ:
انسان موجودی است، اجتماعی ودر محیط اجتماعی زندگی کرده وبنابه دلایل علمی اوصافی را از پدر ومادر خود طبق ژن هایی که در آنها وجود دارد به ارث می برد. ولی چنین نیست که مقهور ومجبور در مقابل عوامل وراثتی ومحیطی باشد. واز خود هیچ اختیاری نداشته باشد. بلکه در عین اذعان به تاثیر محیط و وراثت در رفتار وعملکرد انسان باید دقت داشت که اینها سبب وعلت اصلی نیستند بلکه فقط معدّ و زمینه ساز هستند. به این معنی که:
کسانی که در محیطی سالم پرورش یافته واز پدر ومادری متدین واهل رعایت حلال وحرام متولد می شوند. در آنها زمینه قبول امور اخلاقی وتربیت ورفتار درست بیشتر از کسانی است که در این فضاها تربیت نشده اند. ولی این مساله فقط در حد زمینه سازی وبستر سازی درست برای تربیت صحیح است.
ولی آنچه حرف اول وآخر را می زند ونقش اساسی دارد. اراده واختیار انسان است. لذا کسی که در محیطی ناسالم بزرگ شده است. در اثر حسن اختیار می تواند مسیر سعادت را انتخاب کند وسعادتمند شود. مانند ادواردو آنیلی در عصر ما، یا فرزند یزید به اسم معاویة بن یزید در گذشته که امثال این نوع افراد کم نبوده اند. که علی رغم داشتن شقی ترین پدران وتربیت در محیطی کاملا غیر دینی بخاطر رجوع به فطرت سالم خود سعادتمند شده اند.
اما در مقابل افرادی هم بوده اند، که با وجود محیطی سالم وکاملا مذهبی وایده آل جزء شقی ترین انسانها شده اند. مانند فرزند حضرت نوح، جعفر کذاب، زید النار وبرخی دیگر که با سوء اختیار خود عاقبت به شرّ شدند.
بنابراین با قبول تاثیر محیط و وراثت در تربیت انسان باید بدانیم که اینها در حد بستری سازی هستند. ونقش اصلی را در این میان اراده خود انسان دارد. انسانی که زشتی ها وخوبی طبق بیان سوره مبارکه والشمس بر او الهام شده است.

موضوع قفل شده است