جمع بندی رائلیان چه کسانی هستند و چه عقایدی دارند؟

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رائلیان چه کسانی هستند و چه عقایدی دارند؟

با سلام


مدتی است در حیطه مجازی سخنانی در مورد این فرقه ضاله نشر شده !


(فرقه ساختگی رائل یکی از فرقه‌های مبتنی بر اعتقاد به ufo یعنی اعتقاد به موجودات فضایی و بشقاب‌پرنده‌ها است. ریشه اصلی اعتقادی این مکتب آن است که عبارت الوهیم در کتاب مقدس به‌جای کلمه خدا باید به آنانی که از آسمان آمده‌اند ترجمه شود. به اعتقاد این مکتب، الوهیم از سیاره‌ای دیگر آمده‌اند و باعث ایجاد حیات بر روی زمین شده‌اند. آن‌ها اعتقادی به خدای بزرگ ندارند و بجای آن الوهیم را به‌عنوان خالقان مبدأ حیات هوشمند در زمین می‌دانند.)


از اساتید درخواست دارم در مورد این فرقه توضیحات کاملی ارائه دهند

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مسلم

بسم الله الرحمن الرحیم

رضا;796778 نوشت:
از اساتید درخواست دارم در مورد این فرقه توضیحات کاملی ارائه دهند

با سلام و احترام
موسس فرقه رایلیسم «کلود وریلهون» است که در 30 سپتامبر سال 1946 میلادی در منطقه ویچی در فرانسه به دنیا آمد، وی پدر خود را ناشناخته می‌داند. (1)
رایل در سن پانزده سالگی به خاطر علاقه به خوانندگی تحت نام مستعار «کلود سلر» در پاریس شروع به خوانندگی کرد. به عنوان یکی از بزرگترین طرفداران جک برل او نیز در همه کاباره هایی که این ستاره بلژیکی در آغاز خوانندگی اش در پاریس آواز خوانده بود، شروع به خوانندگی کرد. وی که یک خواننده کاباره و روزنامه نگار مسابقات اتومبیل رانی شده بود در 1973 ادعا کرد که توسط «الوهیم» برگزیده شده است تا اطلاعات مربوط به چگونگی پیدایش انسان را در اختیار بشر زمینی قرار دهد. الوهیم نام او را به رائیل تغییر داده است و او را مامور رساندن پیام بازگشت الوهیم به زمین کرده است. گستردگی پیروان این فرقه دروغین بیشتر در پاریس است. آنها کلاس هایی ۷ مرحله ای برای شاگردان و مخصوصا کودکان خود برگزار می کنند و معتقدند پس از گذراندن این ۷ مرحله قادر به دیدن الوهیم خواهد شد. آنها هر شب به امید گرفتن خبری از فضا، سیگنال به آسمان می فرستند و بر این باورند که الوهیم روزی جوابشان را خواهد داد.(2)

اعتقادات و باورها
رایل معتقد است در دسامبر 1973 با انسان هایی که 25000 سال پیشرفته تر از انسان بوده و در کرات دیگر ساکن هستند و به کمک وسائلی چون سفینه بشقاب پرنده با زمین در ارتباط هستند، ملاقات کرده است، انسان هایی کاملی که به همه زبان ها سخن میگفتند.(3)
آنها رایل را به عنوان نماینده خویش برای ابلاغ پیامشان انتخاب کرده اند، و علت این انتخاب باهوش بودن خود وی، و همچنین ملیت او یعنی فرانسوی بودن اوست که مهد آزادی و دموکراسی است و می تواند این پیام را راحت تر به مردم برساند.(4)

اعتقاد رایلیسم در مورد خدا

در اعتقادات رایلیان خدا به معنای موجود واحد برتر وجود ندارد، بلکه انسان های امروزی ساخته های ژنتیکی انسان های پیشرفته ای هستند که در کرات دیگر ساکن اند، وی از قول موجود فضایی می‌گوید:
«بعد از ایجاد فضای مناسب ماهرترین دانشمندان ما خواستار به وجود آمدن نوع بشر آزمایشگاهی همانند خودمان شدند(5)
لذا رایل ضمن رد خداوند خالق، «الوهیم» را جای خدا می‌نشاند، همان‌طور که در کتابش می نویسد: مرد فضایی به من گفت: ترجمه «الوهیم» در کتاب مقدس، به خدا غیر منصفانه است، بلکه «الوهیم» در زبان عبری یعنی کسانی که از آسمان فرود آمدند که منظور دانشمندان سیاره ماست که در جستجوی سیاره مناسبی بودند که بتوانند پروژه های ژنتیکی مورد نظرشن را به انجام برسانند.(6)

وحی و نبوت و ادیان
در تعالیم رائلیان تمامی ادیان چه آسمانی و چه غیر آسمانی مثل بودیسم وبهاییت پذیرفته شده اند، اما این ادیان و رسولان آن را نه برگزیدگان خدا، بلکه برگزیدگان موجودات فضایی می‌داند، که نه از طریق وحی، بلکه از طریق تله پاتی با ایشان رابطه برقرار شده است(7)، که رایل نیز خود را ادامه همین سلسله معرفی می‌کند، و موی سر و ریش را هم به مثابه آنتنی برای تله پاتی معرفی کرده و این را علت ریش داشتن انبیاء می داند.(8)
و همچنین در تعالیم خویش از سوی الوهیم بیان می ‌کند: اینطور نیست که عیسی پدر نداشته باشد، بلکه برای اینکه توانایی تله پاتی پیدا کند با یکی از انسان های پیشرفته ازدواج می کند،(9) و تعبیر پدر در آسمان که در کلام عیسی در کتاب مقدس آمده نیز مراد همان پدر فضایی است.(10)
نکته مهمی که در این بین وجود دارد نگاه گزینشی و متناسب با اهدافشان به این متون مقدس است، مثلا رایل می‌نویسد: او(آن مرد فضایی) به من گفت: تنها قسمت هایی از انجیل را که من ترجمه خواهم کرد مهم است، بقیه مطالب زائد و شاعرانه است!(11) و همچنین در بیان مراتب خلقت و ماجرای آدم و حوا به متن عهد عتیق تمسک کرده، اما آن را مطابق نگاه خویش تفسیر وتأویل می‌کند.(12)

رایلیسم تفسیری مدرن و تکنولوژیکال از تعالیم دینی

رایل تمام وقایعی که در کتب مقدس ادیان آمده، یعنی از خلقت آسمان ها و زمین، خلقت آدم و حوا، و معجزات تفسیری علمی ارائه می‌دهد، مثلا می‌نویسد: «الوهیم با استفاده از اشعه ضد جاذبه که اثر وزن را درست در یک نقطه مشخص خنثی می کند او (عیسی) را بر روی آب نگه داشتند(13)
یا شیطان را الوهیمی می داند که با خلقت موجودات باهوش در کره زمین به خاطر خطراتش مخالفت می کرده است(14) و همچنین معتقد است آن ماهی که یونس را خورد زیر دریایی الوهیم بود، و چون مردم آن زمان اطلاعی نداشتند به اشتباه آن را ماهی بزرگی قلمداد کردند.(15)
همچنین وی به شدت از نظریه تکامل دفاع کرده و آن را کیفیت خلقت الوهیم می‌داند که خود ایشان به این نحوه خلقت تصریح کرده‌اند. (16)

معاد و زندگی جاویدان

رایل علاوه بر انکار خدا، «روح» را نیز به طور کلی انکار می‌کند.(17) البته تعالیم ادیان و متون مقدس در مورد معاد را به زندگی جاویدان دنیوی که در سایه پیشرفت علم محقق می‌شود، تأویل می‌کند، یک زندگی ابدی در همین دنیا که در اوج احترام و ارج محقق می‌گردد.(18)
وی فضای بهشتی را در محیطی دنیایی اما پیشرفته تشبیه می‌کند که همسران بهشتی توسط دستگاه های پیشرفته تولید می‌شوند!(19)

ادامه دارد...

نقدهای متعدد و متکثری بر این فرقه و تعالیم آن وارد است که ما به جهت اختصار به تعدادی از آنها اشاره می کنیم:

نکته اول:
باور به خدا رکن اصلی ادیان الهی است. چگونه کسی که این اصل را قبول ندارد می‌تواند ادعا کند که همه ادیان را به رسمیت می‌شناسد. در حالی که اصلی ترین و اساسی ترین اصل سایر ادیان را نمی‌پذیرد.(20)

نکته دوم:
رایل اعتراف می کند که خود الوهیم که خالق ما هستند، هم خالقینی داشته اند که از بین رفته اند و معلوماتشان را برای ایشان بر جای گذارده اند(21) این مسئله گواه بر آن است که هیچ کدام از این زندگی، و خالقیت ها برای الوهیم ذاتی نبوده و از غیر دریافت شده است، پس این تسلسل باید به موجودی ختم شود که او دیگر مخلوق نباشد، وگرنه وجود الوهیم، و وجود خالقین انها و مخلوقان آنها که ما هستیم توجیه پذیر نخواهد بود، چرا که تسلسل بی پایان محال است.(22)

نکته سوم:
رائل برخی ادیان غیر آسمانی چون دین بودا را نیز در کنار سایر ادیان، آسمانی دانسته و فرستاده الوهیم می‌داند و بلکه مدعی است دین بودا با کمی اصلاح، همان دین رائل خواهد شد. ولی نکته جالب آن است که بودا دینی است که رهبر و بنیان‌گذار آن هیچ‌گاه ادعای آمدن از سوی خدا نکرد.(23) حال باید دید چگونه الوهیم پیامبری فرستاده‌اند، که خودش چنین ادعایی ندارد.

نکته چهارم:
یکی از قرائن صحت ادعای نبوت، تأیید انبیاء و ادیان دیگر ولو در کلیات و اعتقادات است، اما شاخصه رایلیسم ضدیت در تعالیم با ادیان آسمانی است، خصوصا قرآن کریم که ما طبق ادله متقن مصونیت آن را از تحریف اثبات کرده ایم، تعالیم ادعایی رایلیسم چگونه می‌تواند با تعالیمی در حیطه اوصاف الهی، معاد، خاتمیت پیامبر(ص)، وحی و عصمت و مانند آن که در قرآن تصریح شده تضاد داشته باشد؟ با چه منطقی می‌توان در برابر یک ادعا، دست از قطعیت قرآن برداشت؟

نکته پنجم:
هرگونه ارتباطی با عالم غیب یا موجودات ناشناخته نیازمند اثبات است، لذا خداوند متعال برای انبیاء معجزاتی قرار داده است تا نشانه صدق ایشان باشد؛ اما رائل هیچ گونه دلیل قابل استنادی برای اثبات ارتباط های خویش، و همچنین صحت گفته های موجودات موهوم بیان نکرده است.
رایل به طرز زیرکانه ای پیش دستی کرده و این توقع را در درون مخاطب کشته است، وی از قول الوهیم می‌نویسد:
تا مردم ما را باور نکنند خودمان را نشان نمی دهیم، جواب تماس های امواج رادیویی ایشان را هم نمی دهیم چرا که ایشان می توانند جای سیاره ما را معلوم سازند، و از طرفی با توجه به تکنولوژی پایین شما زمان ارسال و دریافت طولانی خواهد بود.(24)
طبق ادعای رایل عدم ارتباط رادیویی الوهیم با زمینیان برای این است که سیاره آنها مشخص نشود، در حالی که اولا خود الوهیم در ابتدای آشنایی با رایل می‌گوید: فاصله ما با زمینیان به قدری است که با تکنولوژی کنونی قدرت رسیدن به سیاره ما را ندارند(25)، ثانیا: ترک گفتگوی رادیویی به خاطر اینکه بسیار طول می‌کشد حرف منطقی نیست، چون اشکالی ندارد که یکبار چنین ارتباطی اتفاق بیفتد فقط برای این که صحت ادعاهای رایل اثبات شود، نه اینکه ارتباط دائمی باشد.

نکته ششم:
از همه این اشکالات در سابقه رایل، محتوای پیام او، ادعایی بدون دلیل بودن و اینها که بگذریم، به روشنی می توان فهمید که این فرقه ضاله یکی از بازی های جدید صهیونیستی برای منحرف ساختن انسان ها از مقوله دین با هدف هموار ساختن مسیر برای نگرش فراماسونری است، شواهد متعددی این مسئله را تقویت می‌کند:

الف) نژاد پرستی

رایل از قول آن انسان فضایی می‌نویسد:
«مردم یهود اولاد مستقیم ما در زمین هستند برای همین است که سرنوشت مخصوصی در انتظار آنهاست. ایشان اولاد پسران الوهیم و دختران انسان‌های روی زمین هستند. (26)
همچنین الوهیم، هوشمندترین نژاد را مردم اسرائیل دانسته، (27) و نزدیک ترین متن به تعالیم «الوهیم» را کابالا بیان می‌کند.(28)

ب) تأکید بر به رسمیت شناختن اسرائیل

الوهیم به رایل می‌گوید: زمان رنج طولانی ایشان(اسرائیلی‌ها) به پایان رسیده و وقت بخشیده شدن آنان رسیده است و حالا قادر خواهند بود که در کشوری که بدستش آورده اند بطور صلح امیز زندگی کنند.(29)
همچنین بازگشت یهودیان به اسرائیل را نشانی از دوران طلایی دانسته و به یهودیان شمال و جنوب خوش آمد می‌گوید.(30)
و نیز از قول الوهیم می‌گوید: «ما امید داریم سفارتمان در کره زمین در اسرائیل در زمینی که دولت به شما خواهد داد ساخته شود. (31)

ج) دنبال کردن اهداف صهیونیتی اسرائیل

سیاست های دولت جعلی اسرائیل که در پی تضعیف قوای نظامی سایر ملت‌ها و دولت ها، و نیز کنترل جمعیت زمین است بر کسی پوشیده نیست، سیاست هایی که به عینه در این تعالیم رایل نیز دیده می‌شود:

رایل از قول الوهیم کسانی را که مرتب از دشمن احتمالی سخن گفته و مردم را به تجهیز و تهیه سلاح تشویق کرده و برای آشنایی با طرز استفاده از تفنگ به خدمت سربازی می‌برند نکوهش می‌کند.(32) وی می‌گوید خدمت سربازی فقط خشونت را به جوانان می آموزد(33)
رایل همچنین می نویسد: الوهیم به من گفت: «به شما می گویند که برای آزادیتان باید بجنگید، اما فراموش می کند که اهالی کشور فرانسه در جنگ با رومیها شکست خوردند، و فرانسوی های امروزی که اولاد آن شکست خورده ها هستند امروز در وضع بدتری زندگی نمی کنند! (34)
اسرائیل با داشتن بیش از چهارصد بمب اتمی باید هم دیگران را از فعالیت های نظامی و اتمی بازدارد همان طور که رائل از قول الوهیم می‌گوید:
«برای شما لازم است تستهای اتمی را متوقف کنید چرا که نمی دانید خود را در معرض چه چیزهایی قرار میدهید»(35) عجیب است که این الوهیم اصلا حتی یک رفتار این اسرائیلی ها را نقد می کند و از چندصد کلاهک هسته ای آماده آنها سخنی نمی‌گوید! بلکه آنها که به دنبال تست هستند را باز می‌دارد!!

همچنین رایل از قول الوهیم نقل می‌کند که جمعیت زمینیان زیاد شده، لذا بر به کارگیری ابزار مختلف، و قوانین محکم برای پیشگیری از بارداری و کاهش نسل تأکید کرده(36) و کسانی که تشویق به فرزند زیاد می کنند را نکوهش می‌کند.(37)
________________________________
1. کلود وریلهون، رایل، الوهیم مرا به سیاره خویش بردند، حرکت بین المللی رایلیان، ترجمه موسسه رایلیان، 1995، سوئیس، ص101.
2. به نقل از دانشنامه ویکی پدیا، پایگاه خبری تحلیلی ادیان نیوز، مشرق نیوز.
3. کلود وریلهون، رایل، پیامی که انسانهای کرات دیگر به من دادند، چاپ حرکت بین المللی رایلیان، ترجمه موسسه رایلیان، 1995، سوئیس، ص9.
4. همان، ص13.
5. همان، ص20.
6. همان، ص17.
7. همان، ص54.
8. همان، ص36.
9. همان، ص56.
10. همان، ص59.
11. همان، ص17.
12. همان، ص20-22.
13. همان، ص61.
14. همان، ص51.
15. همان، ص49.
16. همان، ص75.
17. الوهیم مرا به سیاره خویش بردند، ص125 و 126.
18. پیامی که انسانهای کرات دیگر به من دادند، ص48.
19. الوهیم مرا به سیاره خویش بردند، ص136و137.
20. پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب.
21. پیامی که انسانهای کرات دیگر به من دادند، ص86.
22. سبحانی جعفر، الالهیات، المركز العالمي للدراسات الإسلامية، چاپ سوم، 1412ق، قم، ج1، ص63 و64.
23. هیوم، رابرت، ادیان زنده جهان، ترجمه عبدالرحیم گواهی، ص ۹۱، به نقل از پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب.
24. پیامی که انسانهای کرات دیگر به من دادند، ص74.
25. همان، ص14.
26. الوهیم مرا به سیاره خویش بردند ،ص139.
27. پیامی که انسانهای کرات دیگر به من دادند، ص25.
28. همان، ص72.
29. الوهیم مرا به سیاره خویش بردند ،ص139.
30. پیامی که انسانهای کرات دیگر به من دادند، ص70.
31. الوهیم مرا به سیاره خویش بردند،ص139.
32. همان، ص128.
33. پیامی که انسانهای کرات دیگر به من دادند، ص80.
34. الوهیم مرا به سیاره خویش بردند،ص129.
35. پیامی که انسانهای کرات دیگر به من دادند، ص85.
36. همان، ص85.
37. الوهیم مرا به سیاره خویش بردند،ص128.

مسلم;797989 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام
موسس فرقه رایلیسم «رایل کلود وریلهون» است که در 30 سپتامبر سال 1946 میلادی در منطقه ویچی در فرانسه به دنیا آمد، وی پدر خود را ناشناخته می‌داند. (1)

با سلام
ضمن تشکر از استاد مسلم گرامی
میشه در مورد راهنمایان افتخاری (راهنمای رائلی)این فرقه ضاله توضیح دهید ؟
چه افرادی هستند و کارشان چیست؟

خیلی جالبه.من وفتی بچه بودم، و اهل داستان گویی و داستان نویسی بودم، یادمه یک داستانی برای خودم ساختم که وقتی بزرگتر شدم دیدم که همون داستان های بچگیم، توسط فرقه رائیلیان بیان شده!!!فکر می کنم واقعا این فرقه رائیلیان چیزی بیشتر از یک قصه ساخته شده توسط ذهن یک پسر بچه نیست...

رضا;798204 نوشت:
میشه در مورد راهنمایان افتخاری (راهنمای رائلی)این فرقه ضاله توضیح دهید ؟
چه افرادی هستند و کارشان چیست؟

امروزه در حدود 130 کشیش رائیلی در جهان پراکنده‌ شده‌اند که از آنها با عنوان راهنما یاد می‌نمایند. رهبران این فرقه که رفت‌ و آمدهای گسترده‌ای نیز به اسرائیل دارند.(موسسه راهبردی دیده بان)
با توجه به اینکه رایلیسم در طول 40 سال تنها 80 هزار نفر را جذب کرده است برخی این آیین را شکست خورده دانسته اند، رایل برای جذب بیشتر بر حضور و تبلیغ در مناطق مختلف و به زبان‌های گوناگون تأکید کرده است که این امر توسط راهنمایان رایلی انجام می‌شود. راهنمایان رایلی عمدتا از کسانی انتخاب می‌شوند که در ایمان آوردن به این تعالیم در آن مناطق پیشرو بوده اند، لذا به عنوان راهنما معرفی می‌شوند تا این تعالیم را در همان منطقه ترویج نمایند، همان طور که مثلا خانم ن.ع م که از اولین ایرانیانی(ساکن خارج از ایران) است که به این تعالیم پیوسته به عنوان راهنمای ایرانیان منصوب گشته است! علاوه بر این راهنمایان رائلی که باید معتقد به تعالیم رائل بوده باشند و متناسب با جغرافیای خاص تعیین می‌شوند، برخی افرادی که همسو با اهداف رایل باشند به عنوان راهنمای افتخاری معرفی می‌گردند، همان طور که به افرادی چون يوآو شامير مستند ساز اسرائیلی این درجه از ساوی رایل اعطاء شده است. این امر باعث می‌شود که رفتارها و سخنان غیر رایلیسم های معروف هم در راستای تبلیغات رایل تلقی شوند شاید که این آیین فروغی یابد.

با سلام
ضمن تشکر از استاد گرامی مسلم
به نکته ای بر خوردم که صفات شیطانی این فرقه ضاله را بیشتر مشخص میکند
از رائل سوال میکنند در مورد روابط جنسی آزاد !
پیامها به آزادی کامل جنسی اشاره کرده است. ولی برای زوجی که با هم هستند و کتابها را می خوانند و مایل می شوند که رائلی باشند، آیا تعویض همسر ها موقع عشق بازی اجباری خواهد بود؟
پاسخ رائل: آزادی و یا به اجبار کاری را انجام دادن، دو چیز متفاوت هستند که نباید آنها را با هم اشتباه کرد.
یک زوج رائلی که عمیقا عاشق هم هستند و هیچکدام از آنها مایل نیستند که در تجربه های جنسی با زوج دیگری شرکت کنند، بهتر است که با یکدیگر باقی بمانند.
اگر آنها احساس می کنند که با یکدیگر بدون احتیاج به تجربه کردن چیز دیگری، خوشحال هستند این خوب است.
هر کس باید کاری را بکند که او را خشنود می سازد.
آزادی جنسی در انتخاب تک همسری، هنگامیکه شما واقعا دریافتید که کی هستید و همسری پیدا کردید که تمام نیازهای شما را برآورده کرد و شما هم تمام نیازهای او را برآورده کردید، زندگی شما با هم تنها یک انتخاب خواهد بود.
هر چند اغلب اوقات، یک تجربه با شخص دیگر شما را نسبت به همراهی با همسرتان قدردان تر می سازد، بطوریکه شما از کیفیتهای همسرتان بیشتر آگاه می شوید.
تا آنجا که به تماسهای جنسی مربوط می شود، همه چیز امکان دارد، همه چیز مجاز است.
من بایستی روی کلمه ی مجاز پافشاری کنم که معنی اجبار نمی دهد.
از هنگام تأسیس حرکت رائلیان، من فرصت داشته ام تا زوجهای مختلفی را ببینم که یک رابطه ی جدیدی را شروع کرده اند.
بعضی از آنها به نظر می رسد آن قدر در رابطه شان موفق هستند که به خوبی می توانم ببینم آن چیزی را که ممکن است در برخورد با همسران دیگر انتظار داشته باشند، از رابطه ی خودشان بدست می آورند.
شاید این نوع تجربه ها فقط تأیید کنند که آنها واقعا برای هم ساخته شده اند.
بعضی از انسانها به اندازه ی افی بیدار هستند که درک کنند تجربه امری ضروری و لازم نیست.
وقتی انسانی کاملا هوشیار و آگاه است، لازم نیست کاری را انجام دهد تا ببیند نتیجه اش چه خواهد بود، او نتیجه را می داند، می تواند آن را احساس کند.
مگر اینکه این تجربه هدفش بیدار کردن یک شاگرد و پیرو است، یا حس کرده است که برای پیشرفت شخصی خودش لازم است.
هر شخصی آزاد است که از راه انتخاب شده ی خود پیروی کند، به شرطی که سه اصل را رعایت کند:
به آزادی هر کسی در انتخاب همسر و سلیقه اش احترام بگذارید، کاملا هوشیار و آگاه باشید که
هیچ انسان زنده ای غیر از خودمان نمی تواند از لحاظ مالکیت متعلق به ما باشد، و همیشه خوشحالی افرادی را که ادعای عشق به آنها را می کنید، جستجو کنید.
با این اصول همه چیز امکان دارد، زوج ها، سه تایی ها، چهار تایی ها و هر چند تایی های رائلی که در یک هارمونی کامل زندگی می کنند چه آنها همجنس باز، علاقه به جنس مخالف یا علاقه به دو جنس داشته باشند.

با سلام
یکی از خنده دار ترین مطالب آمده در مورد آنها این است که جناب رائل تصویر خداوند را میبیند

تصوير زير با توجه به آنچه كه رائل از مشاهده ي يهوه (الله) شرح داده، كشيده شده است.

رضا;798381 نوشت:
یکی از خنده دار ترین مطالب آمده در مورد آنها این است که جناب رائل تصویر خداوند را میبیند
تصوير زير با توجه به آنچه كه رائل از مشاهده ي يهوه (الله) شرح داده، كشيده شده است.


البته آنها به خدای نامحدود آن طور که ادیان بیان کرده اند قائل نیستند، بلکه خالق ما را انسان هایی می دانند که در کرات دیگر ساکن اند، و ادعا می کنند چهره کسی که رایل با وی سخن گفته شبیه این تصویر است!! چون رایل در کتاب "پیامی که انسان های کرات دیگر به من دادند" بیان می کند که در دیدار با وی دوربین عکسبرداری خویش را با خود همراه نداشته و از این بابت تأسف می خورد!! البته این هم باز زیرکی است تا پیش دستی کرده و از باز هم از طرح این سوال و شکل گیری آن در ذهن مخاطب پیشگیری کند که چرا رایل حداقل از آنها عکسی نگرفته!!!

[="Arial"][="Blue"]بنام خدا.

رضا;796778 نوشت:
رائلیان چه کسانی هستند و چه عقایدی دارند؟

باتشکرازشما بزرگوار که شروع کننده این مطلب شدید وتشکرازکارشناس محترم و دوستان دیگر که اطلاعات لازم را منعکس نموده و یا مینمایند،اگرمطالب بیشتری هست بیان فرمایید تا هم ما و هم جوانان و نوجوانان وطن از همین انجمن محترم با انها اشنایی پیدانمایند و نه از جاهای دیگر که شاید امنیت و صداقت لازم را نداشته باشند.بنابراین منتظرادامه اخبار و اطلاعات مربوط به این موضوع درهمینجا هستیم.باتشکر.[/]

مسلم;798479 نوشت:

البته آنها به خدای نامحدود آن طور که ادیان بیان کرده اند قائل نیستند، بلکه خالق ما را انسان هایی می دانند که در کرات دیگر ساکن اند، و ادعا می کنند چهره کسی که رایل با وی سخن گفته شبیه این تصویر است!! چون رایل در کتاب "پیامی که انسان های کرات دیگر به من دادند" بیان می کند که در دیدار با وی دوربین عکسبرداری خویش را با خود همراه نداشته و از این بابت تأسف می خورد!! البته این هم باز زیرکی است تا پیش دستی کرده و از باز هم از طرح این سوال و شکل گیری آن در ذهن مخاطب پیشگیری کند که چرا رایل حداقل از آنها عکسی نگرفته!!!

با سلام
بله دقیقا همینطور است در سوال دیگری که از جناب رائل میکنند دقیقا به مطالبی اشاره میکند که ماهیت پلید این فرقه ضاله را بیشتر نشان میدهد
در پیامها نوشته شده است که خدایی وجود ندارد چون جهان بینهایت است و بنابراین نمی تواند مرکزیتی داشته باشد و نسبتا به همین دلیل هم روحی وجود ندارد. ولی آیا نمی توان گفت الوهیم جایگزین (خدا) در ذهن اکثریت رائلیان شده است و ایده ی دوباره خلق شدن در سیاره ی جاودانگان جایگزین عقیده ی (روح) شده است که امکان دسترسی به بهشت را فراهم می کند؟جواب رائل: بلی، هیچ خدایی وجود ندارد.
کیهان بینهایت است و بنابراین نمی تواند مرکزیتی داشته باشد.
هر چند که لازم است فرق قائل شد بین آنهایی که برایشان خدا مفهومی است به اسم بینهایت، چیزی که جاودانه است، همه جا حاضر است، غیر قابل لمس است و هیچ قدرتی روی ما انسانها ندارد، با آنهایی که برایشان (خدا) شخصی با یک ریش سفید است که روی ابری نشسته و آدمها را به شکل خودش آفریده است.
از آغاز بشریت این دو مفهوم با هم مخلوط شده اند.
دو مفهوم کاملا متفاوت، تحت یک نام در آمده اند و معانی جداگانه ی خود را از دست داده اند.
الوهیم از یک طرف به انسانهای ابتدایی توضیح دادند که بینهایت وجود دارد که همه جا حاضر و جاودانه است که ما انسانها جزئی از آن هستیم و همچنین جزئی از ماست و از طرف دیگر خودشان را معرفی کردند که ما را به شکل خودشان آفریده اند.
به تدریج خصوصیات بینهایت به الوهیم نسبت داده شد و این تا حدی درست است چونکه آنها جاودانه هستند.
و برای بینهایت، قدرت ظهور بوسیله ی پیامبران آسمانی، باز تا حدی صحت دارد، چونکه الوهیم تا حدی می توانند ابزاری برای بینهایت باشند در خلق انسانهای متفکر به شکل خودشان.
ولی بینهایت مستقیما و دائما از بالای سر مراقب ما نیست و در خودش هیچ آگاهی و علاقه ای به رفتار ما ندارد. چه انسان به دوره ی طلایی برسد و چه خودش را نابود کند هیچ اهمیتی برای بینهایت ندارد همانطور که ما اهمیتی به مولکولی از انگشت دستمان که آن را طی لمس یک پارچه روی آن جا می گداریم، نمی دهیم.
نسبت به بینهایت این کاملا طبیعی است که یک فلسفه ی انتخاب اصلح طبیعی در تمام طبقات وجود داشته باشد؛ چه برای آدم یا سگ بینهایت بزرگی که کره ی زمین یک جزئی از جمجمه یا ناخن دستش ممکن است باشد، چه برای خورشیدی که آن را روشن می کند و چه برای میلیونها سیاره ای که دارای موجود متفکر است و می تواند در ناخن شصت دستمان پیدا شود.
آنانی که خدا را به چشم بینهایت می بینند، مانند اکثر مذاهب شرقی درست می گویند.
تا جایی که این تصور کلی بدون هیچ گونه هویت و شخصیتی و بدون هیچ گونه آگاهی و هوشیاری از ما یا چیز دیگری در نظر گرفته شود. آن افرادی که (خدا) را الوهیم خالقینمان در نظر می گیرند، کاملا در اشتباه نبستند به شرطی که الوهیم را مانند اشخاصی که بایستی با دست و زانوهای افتاده در زمین و سجده کنان آنان را پرستش کنیم نشان ندهند، بلکه بهتر است به آنها به چشم برادران بزرگترمان در بینهایت نگاه کنیم که باید به آنها عشق بورزیم، همانطور که آرزو داریم انسانهایی که روزی خلقشان خواهیم کرد به ما عشق بورزند.

روح یک تصور کلی است که ما ریشه شناسی این کلمه را دنبال خواهیم کرد تا معنی آن را بهتر بفهمیم. کلمه ی روح به انگلیسی Spirit از کلمه ی لاتین Spirare گرفته شده است که معنی (نفس کشیدن) را می دهد.
کلمه ی (جان) به انگلیسی Soul از کلمه ی فرانسوی Souffle گرفته شده است که به همان معنی (نفس کشیدن) است.
ما می توانیم ترکیب کامل بدن انسان را تجزیه و تحلیل کنیم، بعد این مواد را کنار هم جمع کنیم و با هم مخلوط کنیم، اما یک موجود زنده بدست نخواهد آمد.
یک مثال دیگر: تمام موادی را که برای ساختن خانه ی رویایی تان لازم دارید در نظر بگیرید. مثلا ده تن سنگ، ده تن سیمان، صد کیلو رنگ، دو تا وان دستشویی، یک وان حمام و مانند اینها.
فرض کنید همه ی این مواد را روی هم انباشته کنیم. با این وجود یک خانه بدست نخواهد آمد .
یک چیزی کم خواهد بود.
چیزی لازم است تا بتواند این مواد را کنار هم جمع کند و به طرز خاصی کنار هم قرار دهد و بتواند آن را تحت یک نقشه ی دقیق سازمان دهد.
یک چیز ضروری است و آن طرح می باشد.
ساختن یک انسان هم همینگونه است.
بایستی یک طرح و برنامه وجود داشته باشد.
این طرح همان کد ژنتیکی است و بدین معنی است که اگر ما بتوانیم مقدار بسیار کمی از ماده را به صورت یک سلول حاوی طرح سلولی در آوریم، می توانیم بگوییم که کار ساخت این انسان تقریبا کامل شده است.
این سلول از ماده ای که به عنوان غذا به آن می دهیم استفاده می کند و تکثیر به دو تا، چهار تا، هشت تا سلول کرده و همینطور با پیروی از نقشه و طرح دقیق ادامه می دهد تا جایی که تمام اطلاعات کد ژنتیکی خوانده شود. همه ی موجودات زنده دارای کد ژنتیکی هستند که در انواع مختلف موجودات با هر کدام که متعلق به گروهی هستند متفاوت است، به خصوص در برخی جزئیات مانند رنگ چشم، مو، شخصیت و … حتی انجیل به روشنی اظهار می کند که نه تنها انسان بلکه هر موجود زنده ای دارای روح است.
((اما گوشت را با روحش که همان خونش است، نخواهید خورد. من شرح زندگی خونتان را نیاز خواهم داشت و از انسان، از هر انسانی نیاز به زندگی روح آن شخص دارم)). (پیدایش 9:4:5) ((از آنجایی که روح هر موجود زنده در خونش می باشد)).
(لویتیکوس 7:11) .
بنابراین هیچ روح اثیری که بعد از مرگ بطور دلپذیری بدن را ترک نماید وجود ندارد.
بلکه کد ژنتیک وجود دارد که شخصیت هر فرد خاصی است. از طریق همین کد ژنتیکی است که الوهیم انسانهایی را که در زندگیشان شایستگی لازم برای حضور در سیاره ی جاودانگان را بدست می آورند، دوباره خلق می کنند.
هیچ خدایی وجود ندارد، اما الوهیم خالقین ما وجود دارند که ما آرزوی خوشامدگویی به آنها را داریم چون شایسته ی خوشامدگویی هستند.
و به آنها ایمان داریم یا بهتر است بگوییم به آنها اعتماد داربم.
همچنین روح ملکوتی که بعد از مرگ از بدن خارج شود، وجود ندارد بلکه کد ژنتیکی وجود دارد که حیات جاودانه را برایمان امکانپذیر می سازد.

مسلم;797989 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

با سلام
استاد مسلم میشود در این مورد هم توضیح دهید ؟
آنها اعتقاد دارند که در قرآن هم در مورد فرازمینیها سخن گفته شده
فرا زمينيان در قرآن
ملائكه = فرشتگان = فرا زمينيان


سوره ي فاطر – آيه ي 1: الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاء إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.
سپاس برای الله است پديدآورنده آسمانها و زمين. قرار داد فرشتگان را پیام آورنده صاحب بالهاى دوگانه و سه‏گانه و چهارگانه‏ و افزاید در آفرينش هر چه خواهد همانا الله بر هر چيزى تواناست.


سوره ي آل عمران – آيه ي 124 : إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَن يَكْفِيكُمْ أَن يُمِدَّكُمْ رَبُّكُم بِثَلاَثَةِ آلاَفٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُنزَلِينَ.
آنگاه كه می گفتی به ایمان آورندگان آیا کافیتان نیست که یاری تان کند پروردگارتان به سه هزار تا از فرشتگان فرود آمده.


سوره ي آل عمران – آيه ي 125 : بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَيَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُسَوِّمِينَ.
آرى اگر صبر كنيد و پرهيزگارى نماييد و بر شما در آیند به زودی اینک یاری تان می کند پروردگارتان با پنج هزار تا از فرشتگان نشاندار.


سوره ي انفال – آيه ي 9 : إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُرْدِفِينَ.
زمانى که می طلبیدید پروردگارتان را پس پاسختان داد که من یاری تان خواهم کرد با هزار تا از فرشتگان در پی هم.

رضا;798546 نوشت:
با سلام
استاد مسلم میشود در این مورد هم توضیح دهید ؟
آنها اعتقاد دارند که در قرآن هم در مورد فرازمینیها سخن گفته شده

با سلام و احترام
علاوه بر این آیاتی که شما فرمودید، رایلیان به هر آیه ای که واژه تنزیل و انزال و... در آن به کار رفته باشد استناد می کنند، آیاتی مانند:

إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ؛
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ؛
لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ؛
وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِيلًا

در مورد این آیات و آیاتی دیگری که به آنها استناد کرده اند چند نکته لازم است:

نکته اول:
تنزل از ماده «نزل» به معنای انحطاط از علو، یا فرود از بالا به پایین است(مفردات راغب، ج1، ص799) اما تنها به معنای تنزل مکانی نیست، بلکه تنزل رتبی، مقامی و... را هم شامل می‌شود؛ مثلا یکی که از مقامش برکنار می شود می گوییم از مقامش تنزل یافت، یا مثلا اگر رتبه تیم ملی ایران در رنکینگ فیفا با سقوط مواجه شود، میگوییم رتبه او تنزل یافت پس نمی توان از معنای تنزل تنها مکانی آن را اراده کرد در حالی که معانی دیگر نیز احتمال دارند؛ و هنگامی که احتمال آمد استدلال باطل می‌شود. خصوصا به قرینه اینکه آیات و روایات دیگر به تنزل غیر مکانی اشاره دارند:

1- نزول بر قلب پیامبر(ص)
«قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى‏ قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ »(بقره:97)
«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ»(شعراء:194) روشن است که منظور از قلب، قلب گوشتی و صنوبری درون سینه نیست، بلکه نفس انسان مراد است، و نزول بر نفس ممکن نیست مگر اینکه نازل شونده نیز مجرد باشد. (الرسالئل التوحیدیه، علامه طباطبایی، ص141)

2- آثار نزول ملائکه با لباس مادی
«وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَكاً لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا يُنْظَرُونَ وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلًا وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ»(انعام:8و9)
نزول ملائکه با لباس بشری و وجود ملکوتی آنها موجب قضاء امر، عدم فرصت دادن به آنها، و ورود آنها به نشئه برزخ می‌شود، تا اینکه هم سنخ با ملائکه شوند و ان نشئه، نشئه مادی نیست، پس ملائکه هم که متعلق به آن عالم هستند مادی نخواهند بود. (الرسائل التوحیدیة، ص141)

3- عدم تکامل در ملائکه
«وَ ما مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُوم‏» (صافات-164)
و هيچ يك از ما فرشتگان نيست مگر اينكه براى او مقامى معين است‏.

4-ویژگی های غیر مادی عبادت ملائکه
«فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُمْ لا يَسْأَمُون‏» (فصلت-38)
كسانى كه نزد پروردگار تو هستند شب و روز براى او تسبيح مى‏گويند و خسته نمى‏شوند.
«مَنْ عِندَهُ لَا يَسْتَكْبرِونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَ لَا يَسْتَحْسرِون‏» (انبیاء-19)
آنها كه نزد اويند [فرشتگان‏] هيچ گاه از عبادتش استكبار نمى‏ورزند، و هرگز خسته نمى‏شوند.
روشن است که خستگی و فرسودگی از آثار ماده است، و اصلا تسبیح گفتن ملائکه برای انسانهای پیشرفته چه معنایی می تواند داشته باشد و چه ثمری برای آنها و اینها!

نکته دوم:
این نکته، نکته دقیقی است، توجه دقیقی را می طلبد، ببینید در نگاه کلان و با در نظر گرفتن کرات و سیارات و کروی بودن آنها، اصلا تنزل دیگر معنا ندارد، چون ببینید تنزل یعنی از بالا به پایین آمدن، اما بالای یک کره یعنی کدام طرف آن؟ مثلا آسمان مردم آمریکا که بالای سرشان است کف پای ما قرار می گیرد، و بالعکس، همچنین بالاتر بودن یک کرده نسبت به کره دیگر باید در مقایسه با یک چیز دیگر باشد، مثلا کفی در کار باشد در حالی کهه مه کرات در فضا معلق هستند! پس چه کسی گفته که یک کره بالاتر از کره دیگر است؟! پس این یک مسئله عرفی است، در عرف مردم ورود به هر سیاره ای برای ساکنان آن سیاره تنزل تلقی می شود اما در حقیقت اینگونه نیست، پس تنزل امری اعتباری است، یعنی این فرود آمدن آنها برای ما تنزل محسوب می شود، ولی مثلا برای ساکنان ماه اگر کسی از زمین به ماه برود برای آنها تنزل محسوب می شود؛ حال آیا الوهیم که رایل را به کره خودشان بردند که در کتاب دوم رایل تفصیل آن آمده، می پذیرند که بگویند رایل از بالا بر ما نازل شد، یا تنزل کرد؟ یا این را برای خویش نقص می دانند؟ اگر می پذیرند خب پس یک نگاه عرفی حاکم است و حرفی نیست، اما اگر نمی پذیرند و از این تنزل به دنبال تعریف جایگاه برتر برای الوهیم هستند باید بدانند که نمی شود گفت، چون حقیقتا بالا و پایینی در کار نیست؛ یا باید تنزل را برای دو طرف به صورت معنای عرفی بپذیرند، یا اینکه بی خیال آن شوند. خصوصا با توجه به اینکه در نگاه رایلیسم ارتباط الوهیم با پیامبران از طریق تله پاتی بوده است دیگر تنزل چه معنایی دارد؟! تله پاتی یعنی ارتباط دو ذهن چه ربطی به تنزل و عروج دارد؟!

نکته سوم:
با چشم پوشی از اشکالات فوق، و حتی اگر تنزل را مکانی بدانیم، همان طور که برخی از متکلمین ملائکه را اجسامی لطیف دانسته و تنزل را مکانی می دانند، باز هم باید دقت کرد ملائکه در نگاه قرآن غیر از خدا هستند، قرآن هرگز برای خداوند تنزل را به کار نبرده است، و اجماع مسلمین تنزل به هر معنایی که باشد را در خداوند جایز نمی دانند. اما رایلیان معتقدند خدا و خالق انسان ها تنزل می‌کند!

نکته چهارم:
خارج از فضای نقلی، و با معیار عقلی که بسنجیم بر فرض که ادعای رایلیان صحیح بوده باشدو انسان های فضایی خالق ما باشند و تنزل کنند بر ما و کتابهای آسمانی هم از ایشان باشد، و از اشکال تسلسل هم که بگذریم، این فقط بخشی از وجود عالم را توجیه می‌کند، چرا که طبق این ادعا فقط آفرینش ژنتیکی و خلق انسانهایی چون ما به دست الوهیم بوده است، اما آفرینش کرات و سیارات و خورشید و ستارگانی که بارها ازخورشید بزرگترند، اینها چطور؟ اینها که نمی تواند ساخته دست الوهیم باشد چرا که علم و توانایی الوهیم اکتسابی بوده که در طول 25000 سال به دست آورده اند، و هنوز در حال تکامل است، اما این سیارات قبل از ایشان هم بوده است، در حالی که حتی اکنون نیز با این علم و آگاهی ساکن کرات بوده و توانایی ساخت آن را ندارند، چه برسد در گذشته!

مسلم;797989 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام
موسس فرقه رایلیسم «کلود وریلهون» است که در 30 سپتامبر سال 1946 میلادی در منطقه ویچی در فرانسه به دنیا آمد، وی پدر خود را ناشناخته می‌داند. (1)

با سلام
ضمن تشکر از استاد گرا می مسلم عزیز
در مورد الوهیم می شود توضیحاتی بدهید ؟!آنها به خداوند متعقد نیستند
اما سوال اینجاست که الوهیم را چه کسی خلق کرده است؟
رائل چنین میگوید !
اگر کسی به خدا اعتقاد داشته باشد باید از او پرسید "چه کسی خدا را خلق کرده است".
اگر شما به فرضیه تکامل و یا "بیگ بنگ" اعتقاد دارید باید از شما پرسید "این ماهیت و انرژی که منجر به تولید بیگ بنگ شده است از کجا آمده؟"

در مورد الوهیم هم همینطور - آنها هم توسط کسانی که از آسمان آمده بودند و خالقین آنها بوده اند خلق شده اند. این چرخه ای بی پایان از حیات است. روزی دانشمندانی از زمین به کرات دیگر خواهند رفت و آنجا را مسکون خواهند کرد.

رضا;798786 نوشت:
در مورد الوهیم می شود توضیحاتی بدهید ؟!آنها به خداوند متعقد نیستند
اما سوال اینجاست که الوهیم را چه کسی خلق کرده است؟

سلیمان حییم «الوهیم» را به معنای خدا، قاضی، فرشته و رسول دانسته است(فرهنگ عبری-فارسی حییم، چاپ انجمن کلیمیان تهران، به نقل از ویکی پدیا) اما علامه بلاغی که مسلط به زبان عبری بوده است هرگز «الوهیم» را جمع ندانسته، و آن را خاص خداوند متعال می‌داند که مترجمین تورات به اشتباه ان را ترجمه کرده اند. تفصیل آن مجال خود را می طلبد(ر.ک: بلاغی، محمد جواد، توحید و تثلیث، ص47الی51)

در هر صورت امروزه در زبان عبرى "يهوه" را به جاى" اللّه" و" الوهيم" را به جاى" الإله" مى‏آورند.(عسکری، مرتضی، عقائد اسلام در قرآن، ج2، ص472)
رایل اولا «الوهیم» را جمع دانسته و ثانیا از قول انسان فضایی که با او ملاقات کرده میگوید ترجمه «الوهیم» در تورات، به «خدا» غیرمنصفانه است، رایل معتقد است منظور از «الوهیم» در تورات انسان های فضایی هستند که از آسمان بر ما فرود آمده و این حیات را برپا کرده‌اند که خود نیز مخلوق موجوداتی در گذشته هستند.

چیزی که هست رایل به موجود مطلق بی نیازی که حیات و خلقت عالم به او برگرد و او دیگر معلول و مخلوق نباشد اعتقادی ندارد، بلکه همان طور که شما هم اشاره کردید علنا و آشکارا معتقد به تسلسل بوده و آن را بی اشکال می داند.

روشن است که پذیرش تسلسل و تاکید بر آن به این خاطر است که این طرح صهیونیستی هرگز چاره دیگری نداشته است، چون هدف این آیین و فرقه ساختگی این است که می خواهد خالق انسان را خود انسان منتهی از نوع پیشرفته اش معرفی کند، تا انسان ها را به الگوگیری برای پیشرفت سوق دهد، الگوگیری از انسانی که متناسب با اهداف صهیونیستی تعریف شده است. لذا دیگر نمی توانست آنها را انسان هایی بی نیاز معرفی کند، لذا از رو ناچاری معتقد به تسلسل محال می شوند!!

بطلان تسلسل بسیار ساده و روشن است، اگر کسی درست تسلسل را تصور کند، سریعا آن را تصدیق خواهد کرد، فرض کنید یک جمع بسیار عظیم بخواهند وارد یک کلاس بزرگ شوند، نفر اول بگوید تا نفر دوم وارد کلاس نشود من هم وارد نمی شوم، نفر دوم بگوید تا نفر سوم نرود من نمی روم، نفر سوم بگوید تا نفر چهارم وارد نشود من وارد نمی شوم و این امر ادامه یابد،خب روشن است هیچیک وارد کلاس نخواهند شد، مگر اینکه بالاخره یکی از آنها ورودش را متوقف بر ورود دیگران نکند و بدون نیاز به اجازه دیگران وارد کلاس شود.
وجود هم همینطور است، یعنی هر معلولی برای ورود متوقف بر علت خودش است، باید به جایی ختم شود که کسی برای وجود به دیگران نیازمند نباشد، وگرنه وجود موجودات امروزی هرگز توجیه پذیر نخواهد بود، این که ما معتقد به تسلسل شویم و گمان کنیم این سلسله علت و معلول ها همین که بالا رفتن و از دسترس ما خارج شد مشکل حل می شود، فریب دادن خودمان است، نیاز هر معلول به علت ذاتی است و هر چقدر هم به عقب برگردیم، میلیاردها سال هم که به عقب برگردیم این نیاز هست باید نقطه آغاز و شورع داشته باشد، والا از مجموع بی نهایت صفر هرگز عدد یک حاصل نمی شود.کنار هم گذاشتن بی نهایت موجودی که استقلال در وجود ندارد آنها را مستقل و بی نیاز از خالق مستقل نمی کند.(ر.ک: سبحانی، جعفر، الالهیات، ج1، ص66و67)

پرسش
رائلیان چه کسانی هستند و چه اعتقادی دارند؟

پاسخ
موسس فرقه رایلیسم «کلود وریلهون» است که در 30 سپتامبر سال 1946 میلادی در منطقه ویچی در فرانسه به دنیا آمد، وی پدر خود را ناشناخته می‌داند. (1)
رایل در سن پانزده سالگی به خاطر علاقه به خوانندگی تحت نام مستعار «کلود سلر» در پاریس شروع به خوانندگی کرد. به عنوان یکی از بزرگترین طرفداران جک برل او نیز در همه کاباره هایی که این ستاره بلژیکی در آغاز خوانندگی اش در پاریس آواز خوانده بود، شروع به خوانندگی کرد. وی که یک خواننده کاباره و روزنامه نگار مسابقات اتومبیل رانی شده بود در 1973 ادعا کرد که توسط «الوهیم»(2) برگزیده شده است تا اطلاعات مربوط به چگونگی پیدایش انسان را در اختیار بشر زمینی قرار دهد. الوهیم نام او را به رائیل تغییر داده است و او را مامور رساندن پیام بازگشت الوهیم به زمین کرده است. گستردگی پیروان این فرقه دروغین بیشتر در پاریس است. آنها کلاس هایی ۷ مرحله ای برای شاگردان و مخصوصا کودکان خود برگزار می کنند و معتقدند پس از گذراندن این ۷ مرحله قادر به دیدن الوهیم خواهد شد. آنها هر شب به امید گرفتن خبری از فضا، سیگنال به آسمان می فرستند و بر این باورند که الوهیم روزی جوابشان را خواهد داد.(3)

اعتقادات و باورها
رایل معتقد است در دسامبر 1973 با انسان هایی که 25000 سال پیشرفته تر از انسان بوده و در کرات دیگر ساکن هستند و به کمک وسائلی چون سفینه بشقاب پرنده با زمین در ارتباط هستند، ملاقات کرده است، انسان هایی کاملی که به همه زبان ها سخن میگفتند.(4)
آنها رایل را به عنوان نماینده خویش برای ابلاغ پیامشان انتخاب کرده اند، و علت این انتخاب باهوش بودن خود وی، و همچنین ملیت او یعنی فرانسوی بودن اوست که مهد آزادی و دموکراسی است و می تواند این پیام را راحت تر به مردم برساند.(5)

اعتقاد رایلیسم در مورد خدا
در اعتقادات رایلیان خدا به معنای موجود واحد برتر وجود ندارد، بلکه انسان های امروزی ساخته های ژنتیکی انسان های پیشرفته ای هستند که در کرات دیگر ساکن اند، وی از قول موجود فضایی می‌گوید:
«بعد از ایجاد فضای مناسب ماهرترین دانشمندان ما خواستار به وجود آمدن نوع بشر آزمایشگاهی همانند خودمان شدند(6)
لذا رایل ضمن رد خداوند خالق، «الوهیم» را جای خدا می‌نشاند، همان‌طور که در کتابش می نویسد: مرد فضایی به من گفت: ترجمه «الوهیم» در کتاب مقدس، به خدا غیر منصفانه است، بلکه «الوهیم» در زبان عبری یعنی کسانی که از آسمان فرود آمدند که منظور دانشمندان سیاره ماست که در جستجوی سیاره مناسبی بودند که بتوانند پروژه های ژنتیکی مورد نظرشان را به انجام برسانند.(7)

وحی و نبوت و ادیان
در تعالیم رائلیان تمامی ادیان چه آسمانی و چه غیر آسمانی مثل بودیسم وبهاییت پذیرفته شده اند، اما این ادیان و رسولان آن را نه برگزیدگان خدا، بلکه برگزیدگان موجودات فضایی می‌داند، که نه از طریق وحی، بلکه از طریق تله پاتی با ایشان رابطه برقرار شده است(8)، که رایل نیز خود را ادامه همین سلسله معرفی می‌کند، و موی سر و ریش را هم به مثابه آنتنی برای تله پاتی معرفی کرده و این را علت ریش داشتن انبیاء می داند.(9)
و همچنین در تعالیم خویش از سوی الوهیم بیان می ‌کند: اینطور نیست که عیسی پدر نداشته باشد، بلکه برای اینکه توانایی تله پاتی پیدا کند با یکی از انسان های پیشرفته ازدواج می کند،(10) و تعبیر پدر در آسمان که در کلام عیسی در کتاب مقدس آمده نیز مراد همان پدر فضایی است.(11)
نکته مهمی که در این بین وجود دارد نگاه گزینشی و متناسب با اهدافشان به این متون مقدس است، مثلا رایل می‌نویسد: او(آن مرد فضایی) به من گفت: تنها قسمت هایی از انجیل را که من ترجمه خواهم کرد مهم است، بقیه مطالب زائد و شاعرانه است!(12) و همچنین در بیان مراتب خلقت و ماجرای آدم و حوا به متن عهد عتیق تمسک کرده، اما آن را مطابق نگاه خویش تفسیر وتأویل می‌کند.(13)

رایلیسم تفسیری مدرن و تکنولوژیکال از تعالیم دینی
رایل تمام وقایعی که در کتب مقدس ادیان آمده، یعنی از خلقت آسمان ها و زمین، خلقت آدم و حوا، و معجزات تفسیری علمی ارائه می‌دهد، مثلا می‌نویسد: «الوهیم با استفاده از اشعه ضد جاذبه که اثر وزن را درست در یک نقطه مشخص خنثی می کند او (عیسی) را بر روی آب نگه داشتند(14)
یا شیطان را الوهیمی می داند که با خلقت موجودات باهوش در کره زمین به خاطر خطراتش مخالفت می کرده است(15) و همچنین معتقد است آن ماهی که یونس را خورد زیر دریایی الوهیم بود، و چون مردم آن زمان اطلاعی نداشتند به اشتباه آن را ماهی بزرگی قلمداد کردند.(16)
همچنین وی به شدت از نظریه تکامل دفاع کرده و آن را کیفیت خلقت الوهیم می‌داند که خود ایشان به این نحوه خلقت تصریح کرده‌اند. (17)

معاد و زندگی جاویدان
رایل علاوه بر انکار خدا، «روح» را نیز به طور کلی انکار می‌کند.(18) البته تعالیم ادیان و متون مقدس در مورد معاد را به زندگی جاویدان دنیوی که در سایه پیشرفت علم محقق می‌شود، تأویل می‌کند، یک زندگی ابدی در همین دنیا که در اوج احترام و ارج محقق می‌گردد.(19)
وی فضای بهشتی را در محیطی دنیایی اما پیشرفته تشبیه می‌کند که همسران بهشتی توسط دستگاه های پیشرفته تولید می‌شوند!(20)

نقد و بررسی

نقدهای متعدد و متکثری بر این فرقه و تعالیم آن وارد است که ما به جهت اختصار به تعدادی از آنها اشاره می کنیم:

نکته اول: باور به خدا رکن اصلی ادیان الهی است. چگونه کسی که این اصل را قبول ندارد می‌تواند ادعا کند که همه ادیان را به رسمیت می‌شناسد. در حالی که اصلی ترین و اساسی ترین اصل سایر ادیان را نمی‌پذیرد.(21)

نکته دوم: رایل اعتراف می کند که خود الوهیم که خالق ما هستند، هم خالقینی داشته اند که از بین رفته اند و معلوماتشان را برای ایشان بر جای گذارده اند(22) این مسئله گواه بر آن است که هیچ کدام از این زندگی، و خالقیت ها برای الوهیم ذاتی نبوده و از غیر دریافت شده است، پس این تسلسل باید به موجودی ختم شود که او دیگر مخلوق نباشد، وگرنه وجود الوهیم، و وجود خالقین انها و مخلوقان آنها که ما هستیم توجیه پذیر نخواهد بود، چرا که تسلسل بی پایان محال است.(23)

نکته سوم: رائل برخی ادیان غیر آسمانی چون دین بودا را نیز در کنار سایر ادیان، آسمانی دانسته و فرستاده الوهیم می‌داند و بلکه مدعی است دین بودا با کمی اصلاح، همان دین رائل خواهد شد. ولی نکته جالب آن است که بودا دینی است که رهبر و بنیان‌گذار آن هیچ‌گاه ادعای آمدن از سوی خدا نکرد.(24) حال باید دید چگونه الوهیم پیامبری فرستاده‌اند، که خودش چنین ادعایی ندارد.

نکته چهارم: یکی از قرائن صحت ادعای نبوت، تأیید انبیاء و ادیان دیگر ولو در کلیات و اعتقادات است، اما شاخصه رایلیسم ضدیت در تعالیم با ادیان آسمانی است، خصوصا قرآن کریم که ما طبق ادله متقن مصونیت آن را از تحریف اثبات کرده ایم، تعالیم ادعایی رایلیسم چگونه می‌تواند با تعالیمی در حیطه اوصاف الهی، معاد، خاتمیت پیامبر(ص)، وحی و عصمت و مانند آن که در قرآن تصریح شده تضاد داشته باشد؟ با چه منطقی می‌توان در برابر یک ادعا، دست از قطعیت قرآن برداشت؟

نکته پنجم: هرگونه ارتباطی با عالم غیب یا موجودات ناشناخته نیازمند اثبات است، لذا خداوند متعال برای انبیاء معجزاتی قرار داده است تا نشانه صدق ایشان باشد؛ اما رائل هیچ گونه دلیل قابل استنادی برای اثبات ارتباط های خویش، و همچنین صحت گفته های موجودات موهوم بیان نکرده است.
رایل به طرز زیرکانه ای پیش دستی کرده و این توقع را در درون مخاطب کشته است، وی از قول الوهیم می‌نویسد:
تا مردم ما را باور نکنند خودمان را نشان نمی دهیم، جواب تماس های امواج رادیویی ایشان را هم نمی دهیم چرا که ایشان می توانند جای سیاره ما را معلوم سازند، و از طرفی با توجه به تکنولوژی پایین شما زمان ارسال و دریافت طولانی خواهد بود.(25)
طبق ادعای رایل عدم ارتباط رادیویی الوهیم با زمینیان برای این است که سیاره آنها مشخص نشود، در حالی که اولا خود الوهیم در ابتدای آشنایی با رایل می‌گوید: فاصله ما با زمینیان به قدری است که با تکنولوژی کنونی قدرت رسیدن به سیاره ما را ندارند(26)، ثانیا: ترک گفتگوی رادیویی به خاطر اینکه بسیار طول می‌کشد حرف منطقی نیست، چون اشکالی ندارد که یکبار چنین ارتباطی اتفاق بیفتد فقط برای این که صحت ادعاهای رایل اثبات شود، نه اینکه ارتباط دائمی باشد.
نکته ششم: رایل ادعا می‌کند «الوهیم» نسبت به همه زبان‌ها آگاهی داشته‌اند، براستی آگاهی الوهیم به تمامی زبانها از چه نشأت گرفته؟ زبان که دیگر ژنتیکی و اکتسابی نیست که از مخلوقات ژنتیکی ما به ما منتقل شود؛ علاوه بر این، نکته دقیقی وجود داردو آن این است که این در کره زمین در حال تغییر و تکامل است، مثلا امروز به کسی که خیلی رفتارش جلب توجه می‌کند می گویند: «تابلو»! خب الوهیم که انسان هایی چون ما هستند چگونه از این تغییرها آگاه می‌شده اند که می‌توانستند به همه زبان ها سخن بگویند؟ مگر آنکه معتقد باشیم آنها هم باید دائما آپدیت شوند.

نکته هفتم: از همه این اشکالات در سابقه رایل، محتوای پیام او، ادعایی بدون دلیل بودن و اینها که بگذریم، به روشنی می توان فهمید که این فرقه ضاله یکی از بازی های جدید صهیونیستی برای منحرف ساختن انسان ها از مقوله دین با هدف هموار ساختن مسیر برای نگرش فراماسونری است، شواهد متعددی این مسئله را تقویت می‌کند:

الف) نژاد پرستی
رایل از قول آن انسان فضایی می‌نویسد:
«مردم یهود اولاد مستقیم ما در زمین هستند برای همین است که سرنوشت مخصوصی در انتظار آنهاست. ایشان اولاد پسران الوهیم و دختران انسان‌های روی زمین هستند. (27)
همچنین الوهیم، هوشمندترین نژاد را مردم اسرائیل دانسته، (28) و نزدیک ترین متن به تعالیم «الوهیم» را کابالا بیان می‌کند.(29)

ب) تأکید بر به رسمیت شناختن اسرائیل
الوهیم به رایل می‌گوید: زمان رنج طولانی ایشان(اسرائیلی‌ها) به پایان رسیده و وقت بخشیده شدن آنان رسیده است و حالا قادر خواهند بود که در کشوری که بدستش آورده اند بطور صلح امیز زندگی کنند.(30)
همچنین بازگشت یهودیان به اسرائیل را نشانی از دوران طلایی دانسته و به یهودیان شمال و جنوب خوش آمد می‌گوید.(31)
و نیز از قول الوهیم می‌گوید: «ما امید داریم سفارتمان در کره زمین در اسرائیل در زمینی که دولت به شما خواهد داد ساخته شود. (32)

ج) دنبال کردن اهداف صهیونیستی اسرائیل
سیاست های دولت جعلی اسرائیل که در پی تضعیف قوای نظامی سایر ملت‌ها و دولت ها، و نیز کنترل جمعیت زمین است بر کسی پوشیده نیست، سیاست هایی که به عینه در این تعالیم رایل نیز دیده می‌شود:

رایل از قول الوهیم کسانی را که مرتب از دشمن احتمالی سخن گفته و مردم را به تجهیز و تهیه سلاح تشویق کرده و برای آشنایی با طرز استفاده از تفنگ به خدمت سربازی می‌برند نکوهش می‌کند.(33) وی می‌گوید خدمت سربازی فقط خشونت را به جوانان می آموزد(34)
رایل همچنین می نویسد: الوهیم به من گفت: «به شما می گویند که برای آزادیتان باید بجنگید، اما فراموش می کند که اهالی کشور فرانسه در جنگ با رومیها شکست خوردند، و فرانسوی های امروزی که اولاد آن شکست خورده ها هستند امروز در وضع بدتری زندگی نمی کنند! (35)
اسرائیل با داشتن بیش از چهارصد بمب اتمی باید هم دیگران را از فعالیت های نظامی و اتمی بازدارد همان طور که رائل از قول الوهیم می‌گوید:
«برای شما لازم است تستهای اتمی را متوقف کنید چرا که نمی دانید خود را در معرض چه چیزهایی قرار میدهید»(36) عجیب است که این الوهیم اصلا حتی یک رفتار این اسرائیلی ها را نقد می کند و از چندصد کلاهک هسته ای آماده آنها سخنی نمی‌گوید! بلکه آنها که به دنبال تست هستند را باز می‌دارد!!

همچنین رایل از قول الوهیم نقل می‌کند که جمعیت زمینیان زیاد شده، لذا بر به کارگیری ابزار مختلف، و قوانین محکم برای پیشگیری از بارداری و کاهش نسل تأکید کرده(37) و کسانی که تشویق به فرزند زیاد می کنند را نکوهش می‌کند.(38)
______________________________
1. کلود وریلهون، رایل، الوهیم مرا به سیاره خویش بردند، حرکت بین المللی رایلیان، ترجمه موسسه رایلیان، 1995، سوئیس، ص101.
2. سلیمان حییم «الوهیم» را به معنای خدا، قاضی، فرشته و رسول دانسته است(فرهنگ عبری-فارسی حییم، چاپ انجمن کلیمیان تهران، به نقل از ویکی پدیا) اما علامه بلاغی که مسلط به زبان عبری بوده معتقد است «الوهیم» هرگز جمع نبوده، و خاص خداوند متعال است که مترجمین تورات به اشتباه آن را ترجمه کرده اند. (ر.ک: بلاغی، محمد جواد، توحید و تثلیث، ص47الی51)
3. به نقل از دانشنامه ویکی پدیا، پایگاه خبری تحلیلی ادیان نیوز، مشرق نیوز.
4. کلود وریلهون، رایل، پیامی که انسانهای کرات دیگر به من دادند، چاپ حرکت بین المللی رایلیان، ترجمه موسسه رایلیان، 1995، سوئیس، ص9.
5. همان، ص13.
6. همان، ص20.
7. همان، ص17.
8. همان، ص54.
9. همان، ص36.
10. همان، ص56.
11. همان، ص59.
12. همان، ص17.
13. همان، ص20-22.
14. همان، ص61.
15. همان، ص51.
16. همان، ص49.
17. همان، ص75.
18. الوهیم مرا به سیاره خویش بردند، ص125 و 126.
19. پیامی که انسانهای کرات دیگر به من دادند، ص48.
20. الوهیم مرا به سیاره خویش بردند، ص136و137.
21. پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب.
22. پیامی که انسانهای کرات دیگر به من دادند، ص86.
23. سبحانی جعفر، الالهیات، المركز العالمي للدراسات الإسلامية، چاپ سوم، 1412ق، قم، ج1، ص63 و64.
24. هیوم، رابرت، ادیان زنده جهان، ترجمه عبدالرحیم گواهی، ص ۹۱، به نقل از پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب.
25. پیامی که انسانهای کرات دیگر به من دادند، ص74.
26. همان، ص14.
27. الوهیم مرا به سیاره خویش بردند ،ص139.
28. پیامی که انسانهای کرات دیگر به من دادند، ص25.
29. همان، ص72.
30. الوهیم مرا به سیاره خویش بردند ،ص139.
31. پیامی که انسانهای کرات دیگر به من دادند، ص70.
32. الوهیم مرا به سیاره خویش بردند،ص139.
33. همان، ص128.
34. پیامی که انسانهای کرات دیگر به من دادند، ص80.
35. الوهیم مرا به سیاره خویش بردند،ص129.
36. پیامی که انسانهای کرات دیگر به من دادند، ص85.
37. همان، ص85.
38. الوهیم مرا به سیاره خویش بردند،ص128.

موضوع قفل شده است