جمع بندی غنائم در اسلام

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
غنائم در اسلام

كان هایى كه با صلح گشوده مى‏ شود؛ یعنى مردم منطقه‏ اى با پیمان صلح خود را تسلیم مى‏ كنند و دروازه‏ هاى خود را به روى مسلمانان مى‏ گشایند. قرآن كریم در ایه 6سوره حشر وَمَا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
و آنچه را خدا از آنان به رسم غنيمت عايد پيامبر خود گردانيد [شما براى تصاحب آن] اسب يا شترى بر آن نتاختيد ولى خدا فرستادگانش را بر هر كه بخواهد چيره مى‏ گرداند و خدا بر هر كارى تواناست

این مورد معنی غارتگری نمی دهد؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد شعیب

سلام دوست گرامی

ابتدا آیه را با هم مرور می کنیم:
و ما افاء اللّه علی رسوله منهم فما اوجفتم علیه من خیل‏ و لا رکاب ولکنّ اللّه یسلّط رسله علی من یشاء و اللّه علی کلّ شی‏ء قدیر(6 حشر)
"و آنچه خدا از اموالشان بر پیامبر خود ارزانی داشت پس شما مسلمانان بر راه تحصیل آن نه هیچ اسبی تاختید و نه هیچ‏ شتری ولکن خدا پیامبران خود را به هرکه می‏خواهد مسلط می‏سازد و خدا بر هرچیز،توانا است."

فیء به آن سرزمین هایی می گویند که کفار بدون جنگ و لشکر کشی مسلمان ها، آن سرزمین را به مسلمانان تحویل دهند. این سرزمین ها که بدون لشکر کشی و زحمت مسلمانان و جنگ عاید مسلمانان شده است در اصل خدا آن را از آن پیامبر و حاکم اسلامی می داند که به هر که می خواهند بدهند و در هر راهی که می خواهند خرج کنند.

در شأن نزول این آیه مورخان و مفسران اسلامی می‏نویسند که بعد از بیرون رفتن یهود"بنی النضیر"از مدینه باغها و زمینهای کشاورزی و خانه‏ها و قسمتی از اموال آنها باقی ماند،عده‏ای از بزرگان مسلمان،خدمت رسول خدا آمده تقاضا داشتند که طبق سنت عصر جاهلیت مقداری در حدود یک چهارم‏ از برگزیده‏ترین این غنائم،مال رسول خدا باشد و بقیه آن به ما واگذار گردد تا در میان خود تقسیم کنیم.در این هنگام آیات فوق نازل گردید و تقاضای‏ آنها رد شد و با صراحت اعلام کرد چون برای این غنائم و اموال،جنگی نشده‏ و مسلمانان زحمتی نکشیده‏اند تمام آن،متعلق به رسول خدا(رئیس حکومت‏ اسلامی)می‏باشد و او هرگونه که صلاح بداند تقسیم می‏کند و رسول خدا نیز این اموال را در میان مهاجرین که در سرزمین مدینه تهی‏دست بودند و تعدادی‏ نیز از انصار که نیازمند بودند بین آنها تقسیم کرد" (مجمع البیان در ذیل آیه فوق در سوره حشر)

اما آیا این نوع غنیمت معنی غارتگری نمی دهد؟
جواب: اولا باید بگوییم بر عکس این نوع غنیمت که خدا برای پیامبرش -که گاها در حاشیه جنگ ها پیش می آید- قرار داده اصلا به غارتگری شبیه نیست چرا که غارتگری با زور چپاول و به ناحق گرفتن صورت می پذیرد اما در اینجا بدون جنگ و لشکر کشی عده ای از کفار سرزمین خود را رها کرده و به مسلمانان سپرده اند.

ثانیا: این نوع واگذاری سرزمینی چه موقعی رخ می دهد؟ آنگاه کافران سرزمین خود را رها می کنند که هیبت و هیمنه و قدرت حکومت اسلامی را ببینند و به خاطر در معرض جنگ بودن سرزمین خود را رها کنند و بروند خب این سوال پیش می آید چه موقع کفار در معرض لشکر کشی مسلمانان قرار می گیرند ؟ آن موقعی که نقض پیمان با مسلمانان کرده و آن قرار دادهای صلحی را که با مسلمانان بسته بودند را نقض کنند و الا پیامبر در حالت عادی با هیچ کشوری قومی در جنگ نبودند.
در شان نزول آیه در مورد غزوه بنی نضیر آمده است می بینیم:
سه طایفه یهودی در کنار مدینه زندگی می کردند و با مسلمانان پیمان صلح داشتند هنگامى كه مسلمانان در جنگ احد شكست خوردند، بنى نضير مردد شدند و پيمان شكستند. كعب بن اشرف همراه چهل مرد سواره از يهوديان به مكّه رفت و با آنان هم قسم و هم پيمان شدند كه در جنگ عليه محمّد هم نظر باشند. سپس ابو سفيان همراه چهل مرد از قريش و كعب بن اشرف همراه چهل مرد از يهود وارد مسجد الحرام شدند و بين پرده و خانه كعبه از همديگر پيمان وفادارى گرفتند. آنگاه كعب و يارانش به مدينه بازگشتند. جبرئيل فرود آمد و پيامبر (ص) را از اتحاد كعب بن اشرف و ابو سفيان عليه آن حضرت باخبر كرد (بحار الانوار، 20/ 158؛ مجمع البيان، 9/ 257؛ مناقب آل ابى طالب، 1/ 196؛ تاريخ الخميس، 1/ 460. ) اینچنین بود که بنی نضیر پیمان خود را شکستند و آماده جنگ با مسلمانان شدند و پیامبر دستور جنگ با آنها را به وسیله وحی دریافت کرد
نکته مهم این است که پیامبر با هیچ گروهی جنگ نکرد مگر آنها پیمان شکستند وگرنه همه قبیله های اطراف پیامبر با پیامبر عهد بسته بودند که با دشمنانش همپیمان نشوند و بر علیه پیامبر اقدامی نکنند
نکته مهم دیگر این که آنگاه قبیله سرزمین خود را واگذار می کرد که پیمان خود را شکسته بود و در معرض حمله لشکر اسلام قرار داشت و برای این که افرادشان آسیب نبینند جلاء وطن می کردند و می رفتند. آنها فرار را بر جنگ ترجیح می دادند و به این ترتیب سرزمین های آنها بدون جنگ در اختیار پیامبر قرر می گرفت و پیامبر آنها را در مصالح عمومی خرج می کردند.

ثالثا: با دقت در کلمه فیء می توان نکات زیبایی دریافت کرد:
کلمه‏"افاء"در آیه مزبور از ریشه‏"فی‏ء"که در اصل لغت به معنای‏"رجوع‏ و برگشت‏"است گرفته شده و برای این دسته از غنائم و اموال‏"فی‏ء"اطلاق شده است به اینجهت که خداوند تمام مواهب این جهان را در اصل برای‏ مؤمنان و قبل از همه برای پیامبر گرامی‏اش آفریده است و افراد غیر مؤمن در حقیقت غاصبان این اموالند گرچه بحسب ظاهر مالک آنها می‏باشند و در این‏ صورت این اموال هنگامی که به صاحبان حقیقی خود بازمی‏گردد شایستهء عنوان‏ "فی‏ء"است. از اینرو کلینی(ره)در اصول کافی در باب‏"فی‏ء و انفال‏"(ج 1/538 ) این‏ جملات را که متخذ از اصول کلی قرآن و احادیث است نقل می‏کند: "انّ اللّه جعل الدّنیا کلّها باسرها لخلیفته حیث یقول للملائکة انّی جاعل‏ فی الارض خلیفة فکانت الدّنیا باسرها لآدم و صارت بعده لابرار ولده و خلفائه‏ فما غلب علیه اعداوهم ثم رجع الیهم بحرب او غلبة سمّی فیئا و هو یفی‏ء الیهم..." "البته خداوند تمام دنیا و اموال موجود در آنرا برای خلیفه و جانشین‏ خویش قرار داده است آنجا که خطاب بفرشتگان می‏فرماید:"البته من در روی‏ زمین بناء دارم خلیفه و جانشینی از ناحیه خودم قرار بدهم پس همه اموال دنیا و خود دنیا،مال آدم بوده است و بعد از آدم نیز منتقل به فرزندان نیکوکار و خلفاء و جانشینان او گردیده پس آنچه را که دشمنان آنان از آنان با غلبه و قهر گرفته‏ سپس دوباره بر آنان برمی‏گردد در این صورت آنرا"فی‏ء"می نامند"

رابعا: همیشه فیء با واگذاری از روی ترس از هیمنه مسلمان ها به دست نمی آید بلکه گاهی به خاطر طمع در رافت اسلامی این اقدام صورت می گیرد نمونه این را در داستان فدک می بینیم:
پس از پیروزی کامل سپاه اسلام - با آن که اختیار اموال و جان های شکست خوردگان همگی در دست پیامبر (ص) قرار داشت - رسول خدا (ص) با بزرگواری تمام، پیشنهاد آنان را پذیرفت و به آن ها اجازه داد نصف خیبر را در اختیار داشته باشند و نصف دیگر از آن مسلمانان باشد . بدین ترتیب، یهودیان در سرزمین خود باقی ماندند تا هر ساله نصف درآمد خیبر را به مدینه ارسال دارند .
با شنیدن خبر پیروزی سپاه اسلام، فدکیان که خود را همدست خیبریان می دیدند، به هراس افتادند; اما وقتی خبر برخورد بزرگوارانه پیامبر (ص) با خیبریان را شنیدند، شادمان شدند و از رسول خدا (ص) خواستند با آنان همانند خیبریان رفتار کند . پیامبر خدا (ص) این درخواست را پذیرفت .(تاریخ الطبری، محمدبن جریر طبری، ج 2، ص 302و303)

نتیجه: این سرزمین هایی که بدون جنگ در اختیار پیامبر قرار می گیرد نه تنها غارتگری به حساب نمی آید بلکه به دست آوردن بدون قهر و غلبه است و این سرزمین ها از کفاری به دست می آید که پیمان شکستند و آنگاه برای در امان بودن از پیامد های کار ناصواب خود در پیمان شکنی با تقدیم مقداری از زمین های خود این اشتباه خود را جبران می کنند و خدا اختیار این سرزمین ها را به عاقل ترین و با تقواترین و مدبر ترین فرد زمان یعنی حاکم اسلامی می دهد تا بنا بر مصالح مسلمین آن را خرج کند.

در مورد سرزمین هایی که در جنگ به دست مسلمانان میافتاد چطور؟

javad_joon;798044 نوشت:
در مورد سرزمین هایی که در جنگ به دست مسلمانان میافتاد چطور؟

با سلام
به سرزمین هایی که با جنگ به دست مسلمان ها می افتد اراضی مفتوحه عنوه گفته می شود این زمین ها به دو صورت است یا در هنگام فتح آباد بوده اند یا غیر آباد. آن سرزمین هایی که آباد اند یا این آبادی شان به دست انسان است یا طبیعی است اگر آبادی آنها به دست انسان بوده این زمین ها اموال همه مسلمانان است و اگر آبادی شان طبیعی بوده( مانند جنگل ها) و یا سرزمین های غیر آباد(موات) مال پیامبر و امام است. و امام در جایی که صلاح بداند خرج می کند.

شعیب;798627 نوشت:

با سلام
به سرزمین هایی که با جنگ به دست مسلمان ها می افتد اراضی مفتوحه عنوه گفته می شود این زمین ها به دو صورت است یا در هنگام فتح آباد بوده اند یا غیر آباد. آن سرزمین هایی که آباد اند یا این آبادی شان به دست انسان است یا طبیعی است اگر آبادی آنها به دست انسان بوده این زمین ها اموال همه مسلمانان است و اگر آبادی شان طبیعی بوده( مانند جنگل ها) و یا سرزمین های غیر آباد(موات) مال پیامبر و امام است. و امام در جایی که صلاح بداند خرج می کند.

این حرکت غارتگری نیست؟

javad_joon;801300 نوشت:
این حرکت غارتگری نیست؟

سلام
نه غارتگری نیست غارت آن است که بنا بر باطل باشد وقتی عده ای بنا بر باطل سرزمین هایی را تصرف کرده باشند پس گرفتن آنها توسط امام حق غارتگری نیست.
مضاف بر این مطلب که وقتی سرزمینی به دست امام می افتد آن را طبق مصالح جامعه مصرف می کند.
و مضاف بر این که در این جنگ ها دشمن قصد تجاوز داشته و به قصد نفوذ در اراضی مسلمین حرکت می کند و مسلمین پیروز می شوند. که بحث دفاع است نه تجاوز.

سوال:
قرآن درمورد سرزمین هایی که با صلح به دست مسلمانان می افتد قرآن كریم در ایه 6سوره حشر می گوید: وَمَا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
و آنچه را خدا از آنان به رسم غنيمت عايد پيامبر خود گردانيد [شما براى تصاحب آن] اسب يا شترى بر آن نتاختيد ولى خدا فرستادگانش را بر هر كه بخواهد چيره مى‏ گرداند و خدا بر هر كارى تواناست
آیا این معنی غارتگری نمی دهد؟

پاسخ:
و ما افاء اللّه علی رسوله منهم فما اوجفتم علیه من خیل‏ و لا رکاب ولکنّ اللّه یسلّط رسله علی من یشاء و اللّه علی کلّ شی‏ء قدیر.(1)
"و آنچه خدا از اموال شان بر پیامبر خود ارزانی داشت پس شما مسلمانان بر راه تحصیل آن نه هیچ اسبی تاختید و نه هیچ‏ شتری ولکن خدا پیامبران خود را به هرکه می‏ خواهد مسلط می‏سازد و خدا بر هرچیز،توانا است."

"فیء" به آن سرزمین هایی می گویند که کفار بدون جنگ و لشکر کشی مسلمان ها، آن سرزمین را به مسلمانان تحویل دهند. این سرزمین ها که بدون لشکر کشی و زحمت مسلمانان و جنگ عاید مسلمانان شده است در اصل خدا آن را از آن پیامبر و حاکم اسلامی می داند که به هر که می خواهند بدهند و در هر راهی که می خواهند خرج کنند.

در شأن نزول این آیه مورخان و مفسران اسلامی می‏ نویسند که بعد از بیرون رفتن یهود"بنی النضیر"از مدینه باغ ها و زمین های کشاورزی و خانه‏ها و قسمتی از اموال آنها باقی ماند،عده ‏ای از بزرگان مسلمان،خدمت رسول خدا آمده تقاضا داشتند که طبق سنت عصر جاهلیت مقداری در حدود یک چهارم‏ از برگزیده‏ ترین این غنائم،متعلق به رسول خدا(صلی الله علیه وآله) باشد و بقیه آن به ما واگذار گردد تا در میان خود تقسیم کنیم.

در این هنگام آیات فوق نازل گردید و تقاضای‏ آنها رد شد و با صراحت اعلام کرد چون برای به دست آوردن این غنائم و اموال،جنگی نشده‏ و مسلمانان زحمتی نکشیده‏ اند تمام آن،متعلق به رسول خدا(صلی الله علیه وآله)(رهبر حکومت‏ اسلامی)می‏ باشد و او هرگونه که صلاح بداند تقسیم می‏کند و رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نیز این اموال را در میان مهاجرین که در سرزمین مدینه تهی‏دست بودند و تعدادی‏ نیز از انصار که نیازمند بودند بین آنها تقسیم کرد" (مجمع البیان در ذیل آیه فوق در سوره حشر)

اما آیا این نوع غنیمت معنی غارتگری نمی دهد؟
جواب:
اولا باید بگوییم بر عکس این نوع غنیمت که خدا برای پیامبرش -که گاها در حاشیه جنگ ها پیش می آید- قرار داده اصلا به غارتگری شبیه نیست چرا که غارتگری با زور چپاول و به ناحق گرفتن صورت می پذیرد اما در اینجا بدون جنگ و لشکر کشی عده ای از کفار سرزمین خود را رها کرده و به مسلمانان سپرده اند.

ثانیا:
این نوع واگذاری سرزمینی چه موقعیتی رخ می دهد؟ زمانی کافران سرزمین خود را رها می کنند که هیبت و هیمنه و قدرت حکومت اسلامی را ببینند و به خاطر در معرض جنگ بودن سرزمین خود را رها کنند و بروند خب این سوال پیش می آید چه موقع کفار در معرض لشکر کشی مسلمانان قرار می گیرند ؟ آن موقعی که نقض پیمان با مسلمانان کرده و قراردادهای صلحی را که با مسلمانان بسته بودند را نقض کنند ودرغیر این صورت پیامبر(صلی الله علیه وآله) در حالت عادی با هیچ کشور یا قومی در جنگ نبودند.

در شان نزول آیه در مورد غزوه بنی نضیر آمده است می بینیم:
سه طایفه یهودی در کنار مدینه زندگی می کردند و با مسلمانان پیمان صلح داشتند هنگامى كه مسلمانان در جنگ احد شكست خوردند، بنى نضير مردد شدند و پيمان شكستند. كعب بن اشرف همراه چهل مرد سواره از يهوديان به مكّه رفت و با آنان هم قسم و هم پيمان شدند كه در جنگ عليه محمّد هم نظر باشند.

سپس ابو سفيان همراه چهل مرد از قريش و كعب بن اشرف همراه چهل مرد از يهود وارد مسجد الحرام شدند و بين پرده و خانه كعبه از همديگر پيمان وفادارى گرفتند. آنگاه كعب و يارانش به مدينه بازگشتند. جبرئيل فرود آمد و پيامبر(صلی الله علیه وآله)را از اتحاد كعب بن اشرف و ابو سفيان عليه آن حضرت باخبر كرد.(بحار الانوار، 20/ 158؛ مجمع البيان، 9/ 257؛ مناقب آل ابى طالب، 1/ 196؛ تاريخ الخميس، 1/ 460. )
این چنین بود که بنی نضیر پیمان خود را شکستند و آماده جنگ با مسلمانان شدند و پیامبر دستور جنگ با آنها را به وسیله وحی دریافت کرد

نکته مهم این است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) با هیچ گروهی جنگ نکرد مگر اینکه آنها قبل جنگ پیمان شکستند ودرحالی که همه قبیله های اطراف پیامبر(صلی الله علیه وآله) با ایشان عهد بسته بودند که با دشمنانش هم پیمان نشوند و بر علیه پیامبر(صلی الله علیه وآله) اقدامی نکنند
نکته مهم دیگر اینکه زمانی قبیله ای سرزمین خود را واگذار می کرد که قبل از آن پیمان خود را شکسته بود و در معرض حمله لشکر اسلام قرار داشت و برای این که افرادشان آسیب نبینند جلاء وطن می کردند و می رفتند. آنها فرار را بر جنگ ترجیح می دادند و به این ترتیب سرزمین های آنها بدون جنگ در اختیار پیامبر
(صلی الله علیه وآله) قرار می گرفت و پیامبر(صلی الله علیه وآله) آنها را در مصالح عمومی خرج می کردند.

ثالثا:
با دقت در کلمه فیء می توان نکات زیبایی دریافت کرد:
کلمه‏"افاء"در آیه مزبور از ریشه‏"فی‏ء"که در اصل لغت به معنای‏"رجوع‏ و برگشت‏"است گرفته شده و برای این دسته از غنائم و اموال‏"فی‏ء"اطلاق شده است به این جهت که خداوند تمام مواهب این جهان را در اصل برای‏ مؤمنان و قبل از همه برای پیامبر(صلی الله علیه وآله) آفریده است و افراد غیر مؤمن در حقیقت غاصبان این اموال هستند گرچه بحسب ظاهر مالک آنها می‏ باشند و این اموال هنگامی که به صاحبان حقیقی خود بازمی‏گردد شایستهء عنوان‏ "فی‏ء"است.
از اینرو کلینی(ره)در اصول کافی در باب‏"فی‏ء و انفال‏"(ج 1/538 )

این‏ جملات را که متخذ از اصول کلی قرآن و احادیث است نقل می‏کند:
"انّ اللّه جعل الدّنیا کلّها باسرها لخلیفته حیث یقول للملائکة انّی جاعل‏ فی الارض خلیفة فکانت الدّنیا باسرها لآدم و صارت بعده لابرار ولده و خلفائه‏ فما غلب علیه اعداوهم ثم رجع الیهم بحرب او غلبة سمّی فیئا و هو یفی‏ء الیهم..."
"
البته خداوند تمام دنیا و اموال موجود در آنرا برای خلیفه و جانشین‏ خویش قرار داده است آنجا که خطاب به فرشتگان می‏فرماید:
"البته من در روی‏ زمین بناء دارم خلیفه و جانشینی از ناحیه خودم قرار بدهم پس همه اموال دنیا و خود دنیا،مال آدم بوده است و بعد از آدم نیز منتقل به فرزندان نیکوکار و خلفاء و جانشینان او گردیده پس آنچه را که دشمنان آنان از آنان با غلبه و قهر گرفته‏ سپس دوباره بر آنان برمی‏گردد در این صورت آنرا"فی‏ء"می نامند"

رابعا: همیشه فیء با واگذاری از روی ترس از هیمنه مسلمان ها به دست نمی آید بلکه گاهی به خاطر طمع در رافت اسلامی این اقدام صورت می گیرد نمونه این را در داستان فدک می بینیم:
پس از پیروزی کامل سپاه اسلام - با آن که اختیار اموال و جان های شکست خوردگان همگی در دست پیامبر(صلی الله علیه وآله) قرار داشت - رسول خدا (صلی الله علیه وآله) با بزرگواری تمام، پیشنهاد آنان را پذیرفت و به آن ها اجازه داد نصف خیبر را در اختیار داشته باشند و نصف دیگر از آن مسلمانان باشد . بدین ترتیب، یهودیان در سرزمین خود باقی ماندند تا هر ساله نصف درآمد خیبر را به مدینه ارسال دارند .
با شنیدن خبر پیروزی سپاه اسلام، فدکیان که خود را همدست خیبریان می دیدند، به هراس افتادند; اما وقتی خبر برخورد بزرگوارانه پیامبر
(صلی الله علیه وآله) با خیبریان را شنیدند، شادمان شدند و از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) خواستند با آنان همانند خیبریان رفتار کند . پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) این درخواست را پذیرفت .(تاریخ الطبری، محمدبن جریر طبری، ج 2، ص 302و303)

نتیجه:
این سرزمین هایی که بدون جنگ در اختیار پیامبر قرار می گیرد نه تنها غارتگری به حساب نمی آید بلکه به دست آوردن بدون قهر و غلبه است و این سرزمین ها از کفاری به دست می آید که پیمان شکستند و آنگاه برای در امان بودن از پیامد های کار ناصواب خود در پیمان شکنی با تقدیم مقداری از زمین های خود این اشتباه خود را جبران می کنند و خدا اختیار این سرزمین ها را به عاقل ترین و با تقواترین و مدبر ترین فرد زمان یعنی حاکم اسلامی می دهد تا بنا بر مصالح مسلمین آن را خرج کند.

سوال 2: در مورد سرزمین هایی که در جنگ به دست مسلمانان میافتاد چطور؟
جواب:
به سرزمین هایی که با جنگ به دست مسلمان ها می افتد اراضی مفتوحه عنوه گفته می شود این زمین ها به دو صورت است یا در هنگام فتح آباد بوده اند یا غیر آباد. آن سرزمین هایی که آباد اند یا این آبادی شان به دست انسان است یا طبیعی است اگر آبادی آنها به دست انسان بوده این زمین ها اموال همه مسلمانان است و اگر آبادی شان طبیعی بوده( مانند جنگل ها) و یا سرزمین های غیر آباد(موات) مال پیامبر و امام است. و امام در جایی که صلاح بداند خرج می کند.

منابع:
1.(6 حشر)
2.

3.
4.


موضوع قفل شده است