دو راهی بزرگ و سرنوشت ساز زندگی من و درخواست کمک از مشاوران در انتخاب رشته تحصیلی

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دو راهی بزرگ و سرنوشت ساز زندگی من و درخواست کمک از مشاوران در انتخاب رشته تحصیلی

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام عرض میکنم خدمت کارشناسان مشاوره محترم سایت گفتگوی دینی.

نمیدونم مشکلمو جای مناسبی مطرح کردم یا نه .من یه مشورت خیلی ضروری می خوام ازتون . این مشورت میتونه مسیر زندگی منو عوض کنه . به همین دلیل خواهش میکنم با دقت بخونیدش و با دقت و مستدل جواب بدید تا به امید خدا و با کمک شما از این تردید و دودلی در بیام و از این دوراهی مهم زندگیم عبور کنم . در همین اول هم بگم که لطفا متن پایینو با حوصله و دقت و سعه صدر بخونید چون جوابش خیلی خیلی برای زندگیم مهمه.

پسری هستم متولد سال 76 و داخل یک خانواده مذهبی بزرگ شدم. اکثر خانوادمون پاسدار هستن. از بابا و دایی و عمو بگیرید تا پدربزرگ و داماد و ... من خیلی درسم خوبه و رشته من ریاضیه و استعداد ریاضی بالایی هم دارم. همیشه شاگرد اول بودم و نمرات دبیرستانم بالای نوزده. امسال باید کنکور بدم . من باتوجه به این که مذهبی هستم به دروس مربوط به علوم دینی و علوم انسانی هم علاقه زیادی دارم و در کنار درسام هم کتابای مربوط به این حوزه رو مطالعه میکنم . ( برای مثال همین چند وقت پیش یکی از کتابای آیت الله جوادی که حدود 600 صفحه بود رو در سه روز مطالعه کردم. کتابای اخلاقی رو هم زیاد میخونم مثل کتاب طریق بندگی آیت الله خوشوقت) میخوام بگم در این زمینه هم علاقه و استعداد زیادی دارم .

من این توانایی رو داشتم که با تلاش خودم یکی از دانشگاه های برتر کشور قبول بشم اما چون از جو دانشگاه ها دل خوشی ندارم و افرادی رو دیدم که تا وارد جو دانشگاهی شدن کلا عوض شدن و دین ایمان و خدا و پیغمبر و فراموش کردن و فریفته هوا و هوس ها و ظواهر دنیا شدن تصمیم گرفتم که به دانشگاه های فنی نروم و در این دروس تحصیل نکنم و وارد جو دانشگاهی حاکم نشوم تا بهتر بتونم دین و ایمانمو حفظ و تقویت کنم.از اونجایی که به دروس انسانی هم علاقه دارم و روحیه مذهبی و انقلابی دارم تصمیم گرفتم که به دانشگاه امام صادق برم و در یکی از رشته های اونجا تحصیل کنم . اونجا جو دلخواه من حاکمه ( هم تفکیک جنسیتی داره و هم جو مذهبی و حزب اللهی دلخواه منو داره و هم من به دروس دینی و انسانی علاقه دارم ) . این تصمیم تا قبل از عید هم بر من به طور قاطع حاکم بود و مسیر درس خوندنم هم به همین جهت پیش رفت یعنی چون میخواستم امام صادق قبول شم بیشتر به درسهای عمومی اهمیت میدادم وبه قول معروف اونارو بیشتر کنکوری میخوندم و به درسای تخصصی رشته ریاضی فقط در حد این که پاسشون کنم و ده پانزده درصد هم در کنکور بزنم میخوندم و این حالت تا قبل از عید امسال بر من حاکم بود . و اما عید امسال ...

همونطور که گفتم عموی من پاسداره و سردار نیروی هوایی سپاهه. ( از دوستان شهید تهرانی مقدم ) . ایشون در عید که به منزل ما اومده بود از تصمیم من باخبر شد که من میخوام برم امام صادق و نمیخوام وارد دانشگاه های فنی و مهندسی بشم. شبش اومد تو اتاقمو شروع کرده به صحبت کردن با من . حدود سه ساعت با من حرف زد و یه دید دیگه ای نسبت به دانشگاه رفتن و تحصیل به من داد . نگاه خودم این بود که بالاخره به دانشگاهی برمو تحصیل کنم و شغل مناسبی پیدا کنم و تشکیل خانواده بدم و یه زندگی معمولی داشته باشم اما عموی من یه دید دیگه ای داشت. ایشون میگفت کشور برای رشته های علوم انسانی خیلی نیازی به نیرو نداره و به قول معروف اونقدر آدم هست که بره دانشگاه امام صادق و اونجا تحصیل کنه . ایشون میگفت ( با توجه به سمت و جایگاهی که در سپاه داره ) مشکل اصلی کشور الان در رشته های فنی و مهندسیه . میگفت ما نیروی متخصص زیاد داریم اما نیروی متخصصی که متعهد به نظام و انقلاب و اسلام باشه بسیار کم داریم . بهش گفتم ما این همه مهندس بیکار داریم. گفت اکثرشون فقط مدرک دارن و به معنای واقعی متخصص نیستند و افراد واقعا متخصص کم هستند و اکثر اونها هم متعهد نیستند و خیلیاشون هم به کشورهای خارجی میرن و متخصص مومن و متعهد بسیار کمه. و مثال هایی هم از کمبود ها و نیازهای مجموعه خودشون به چنین افرادی رو بیان کرد. همیشه هم مثال شهید تهرانی مقدمو میزنه که در عین مومن بودنش چه خدماتی رو به کشور ارائه کرد. ایشون میگفت خداوند یه استعداد و توانایی به تو داده که افراد زیادی این استعدادو ندارن ( حمل بر خود ستایی نباشه ) و اونایی هم که دارن اکثرا متعهد نیستن و این یه نعمته که قدرشو باید بدونی و اگه قدرشو ندونی در حق خودت و کشور اجحاف کردی . و در واقع کفران نعمت کردی .ایشون میگفت من میدونم شما هرجا که بری موفق میشی اما میتونی یه آشپز موفق باشی و میتونی یه مهندس مومن و موفق باشی ولی خدمات اولی کجا و خدمات دومی کجا . ایشون میگفت اینقدر نیاز به نیروی نتخصص متعهد زیاده که با توجه به این که مشکل سربازی هم نداری ( بنده به علت جبهه پدرم از خدمت معاف شدم ) ارزشو داره که حتی امسال کنکور ندی و بخونی برای سال دیگه و در یکی از سه دانشگاه برتر تهران قبول بشی ( شریف- امیرکبیر -علم و صنعت ) و با نیت کمک به اسلام و بخاطر رضای خدا تحصیل کنی و به کشورت و اسلام کمک بکنی. و حتی میتونی وارد مجموعه سپاه بشی و به قدرت نظامی کشور کمک کنی. و این کمکت بسیار شایان تر از خدمتی است که در مسیر اولت میکنی.

حالا من بین یه دو راهی مهم قرار گرفتم. میخوام چند تا سوال بکنم و با شما هم در اینباره مشورت کنم و نظر دین و شریعت رو هم بدونم


1-آیا این استعداد که خدا به من داده ( اگر استعدادی داشته باشم ) اگر از اون به نحو احسن استفاده نکنم خداوند منو در موردش مورد سوال و مواخذه قرار میده؟


2-از بین این دو راه ، با توجه به مطالبی که عرض کردم ، خدا و امام زمان کدام یک را راضی تره که من بروم و در کدام مسیر عاقبت به خیری بیشتری خواهم داشت : الف) همین امسال کنکور بدم و به دانشگاه امام صادق بروم و در جو بسیار خوب آنجا به تحصیل و تهذیب بپردازم که در این راه برای تهذیب و تربیت نفس کارم راحت تره ب) یک سال دیگر درس بخوانم و سال دیگر کنکور بدم تا در یکی از دانشگاه های برتر تهران قبول بشم و به نظام و انقلاب خدمت کنم.که با توجه به مطالبی که در بالا عرض کردم ظاهرا خدمتم بیشتره اما شرایط دینداری و تقوا برام به راحتی جو امام صادق نیست و کمی کارم سخت تره.


3-آیا اگر نیاز به نیروی متخصص متعهد به این اندازه برای کشور بالا باشه ارزششو داره یک سال از عمرمو برای رسیدن به این هدف بزارم ؟ اگر قبول نشم در اون سه تا دانشگاه میرم همون امام صادق. آیا اون هدف به قیمت یک سال صبر کردن می ارزه یا نه.

در پایان دوباره ازتون میخوام که متن بالا رو با دقت بخونید و جوابشو به صورت مفصل و ترجیحا با آوردن آیات و روایات بدید که دلم برای انتخاب راهم قرص و محکم باشه. و پیشاپیش از سعه صدر و توجهتون تشکر و قدردانی میکنم.

یاعلی :hamdel:

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حامی

سلام و ادب و احترام خدمت شما و خانواده محترم و معنوي تان
بزرگوار! چه قدر خوب است كه براي زندگي و تحصيل خود برنامه و هدف داريد و قدر استعداد و نعمت هايي كه خداوند به شما ارزاني داشته مي دانيد و به وظيفه و تكليف و خدمت به دين و اين مرز و بوم فكر مي كنيد. بنده خودم به اين حال و حس تان غبطه مي خورم. ان شاالله كه خداوند در مسير زندگي هدفمندتان دستگيرتان باشد و دعاي شهدا و مردم پشت و پناه شما و جواناني چون شما باشد.

يكي از اساتيد حوزه كه سال ها در آمريكا فعاليت فرهنگي و ديني مي كنند حجت الاسلام و المسلمين حجازي است كه از شاگردان استاد مصباح يزدي است. ايشان در گزارشي مي فرمودند تحصيل در آمريكا هدفمند بود و در واقع يهود سهم زيادي در تقسيم دانشجويان در رشته هاي مختلف داشتند مثلا برايشان مهم بود كه اقتصادانان و اصحاب رسانه يهودي باشند. نيز تدوين كتب آموزشي برايشان مهم بود آنها مثلا در رشته روان شناسي، نظريه هاي ملحداني چون فرويد را خيلي برجسته كردند ولي كمتر از روان شناس بزرگي چون يونگ سخن گفته مي شود.

انسان شؤون مادي و ذهني و معنوي دارد و متناسب به هر كدام رشته هاي مختلفي وجود دارد.
در وهله اول منطقي اين است كه گرايش تحصيلي و شغلي متناسب با استعداد، رغبت، صفات شخصيتي و باورهاي ديني انجام شود. فردي كه استعداد فلسفه يا تاريخ ندارد اگر در اين رشته ها وارد شود عمر و هزينه خود و دولت را ضايع مي كند.
اما اگر فردي از نظر استعداد خاص باشد يعني واقعا در زمينه هاي مختلف هوش و استعداد و توانايي و رغبت داشته باشد. اينجا مي تواند براساس اولويت ها و نيازهاي جامعه ديني رشته انتخاب كند.
علوم ديني از قداست بالايي برخوردار است و برخي از مراجع براي افراد مستعد ( ذهني و معنوي) ورود در حوزه را با توجه به نياز لازم مي دانند. البته همه علوم كه به جامعه اسلامي كمك مي كنند مقدس هستند ولي علوم ديني كه به زندگي جاودان ارتباط دارند قداست ويژه دارند.
اولويت بندي كردن بين علوم فني و انساني هم به اين راحتي نيست. شايد ما بتوانيم يك فردي كه ديندار نيست ولي متخصص است را براي انجام كار فني استخدام كنيم ولي استخدام افراد كه نگاه الحادي و اومانيستي به انسان دارند براي رشته هاي انساني هم فاجعه بار است. مثلا يك نظريه پرداز رسانه كه نگاه غربي به انسان دارند سكس و رقص را جزيي از هنر مي داند و يا در خدمت گرفتن رسانه براي خدمت به دين را انحراف از هنر مي داند. يك روان شناس كه نظريه هاي روان شناسان غربي را مانند وحي قبول دارد اگر صاحب نظر باشد مي تواند در كتب اموزشي سم و زهر خود را وارد كند و دربرابر يك روان شناس متدين و صاحب نظر مي تواند به دانشجويان خط دهد.
در واقع اگر چه رفاه و تكنولوژي براي جامعه بسيار مهم است ولي علوم كه با ذهن يا روح ارتباط دارند را نمي توانيم نقش كليديشان را ناديده بگيريم.
بنابراين
توصيه مي كنم باز در گزينش رشته عجله نكنيد. رشته هاي مختلف را با دقت بررسي كنيد. تلاش كنيد كه رغبت كاذب و واقعي خود را شناسايي كنيد. پيشنهاد مي كنم حتما از مشاوره حضوري براي رغبت سنجي و گزينش رشته مدد بگيريد و بعد رشته خودتان را انتخاب كنيد.
البته توجه به نظر مرجع تقليدتان در گزينش رشته هم با توجه به باورهاي ديني تان بايد لحاظ شود. البته حوزه نيز الان رشته هاي مختلف دارد مانند فلسفه، اصول، جامعه شناسي، قرآن و حديث، علوم تربيتي، و...

نكته مهم: شما فرموديد به دانشگاه علاقه دارم ولي مي ترسم ايمانم ضعيف شود يا باورهاي ديني ام را از دست بدهم. شما و جوانان متديني چون شما وارد رشته هايي شويد كه همين ضعف هايي كه در دانشگاه است برطرف شود.
به نظر شما در چه رشته هايي باورهاي ديني مورد هجمه يا نقد قرار مي گيرد؟ انساني يا فني و پايه؟
چگونه مي توانيد نقشي در اسلامي شدن و بومي شدن علوم و دانشگاه ها داشته باشيد؟

دقت به چند استفتا

علاقه به دروس حوزوي
پرسش : من استعداد و علاقه زيادي نسبت به دروس حوزه و تبليغ دين به شيوه‌هاي مختلف دارم، ولي والدين من مخالفند و مي‌گويند دروس دانشگاهي خودت را ادامه بدهيد آيا اشتغال به درس حوزه براي من واجب است يا تبعيت از والدينم؟
پاسخ : طلبه شدن به خاطر نيازي که به روحاني متعهد در جامعه وجود دارد، واجب کفايي است اگر بتوانيد رضايت والدين را کسب نماييد خيلي بهتر است، اما اگر هم قانع نشدند، رضايت آنان شرط نيست و لازم نيست سخن آنان را اطاعت نماييد. [ 1 ]
پي نوشت ها:
-------------------------------------------------
1 . استفتاي شفاهي از دفتر مقام معظم رهبري در قم؛آيت الله فاضل لنکراني، جامع المسائل، ج1،س 2246؛ آيت الله مکارم شيرازي، استفتائات، ج1،س 1604؛ آيت الله نوري همداني،استفتائات، ج1،س 540.

منبع: نرم افزار تافته جدانابافته

[="Tahoma"][="DarkGreen"]رضايت والدين
پرسش : الف) پدرم به من گفته من راضي نيستم روزه مستحبي بگيري به تغذيه‌ات برس تا از درس عقب نماني آيا گوش دادن به حرف او درباره مستحبات برايم واجب مي‌شود؟
ب) اگر پدرم راضي نباشد که من درس حوزه بخوانم، سفر سفر گناه مي‌شود؟

پاسخ :
الف) اگر اسباب اذيت پدر شود، جايز نيست روزه مستحبي بگيرد، بلکه اگر اسباب اذيت او نشود، ولي وي را از گرفتن روزه منع کند، احتياط واجب آن است که روزه نگيرد. [ 1 ]

ب)با توجه به اين که تحصيل علوم ديني و نشر آن واجب کفايي است، در مَن به الکفايه، رضايت والدين شرط نيست و سفر معصيت محسوب نخواهد شد. در اين صورت رضايت والدين شرط نبوده و سفر معصيت نخواهد بود. [ 2 ]

تذكر: آيات عظام : وحيد ومکارم: با داشتن علاقه و استعداد و حافظه، فراگيري دروس حوزوي واجب عيني است. در اين صورت نيز رضايت والدين شرط نبوده و سفر شخص بدون رضايت والدين سفر معصيت نخواهد بود[3]

******************
سؤال: جوانى هستم كه مايلم در راه وظيفه و خدمت به مسلمين مشغول شوم و اكنون بين تحصيل در حوزه يا دانشگاه مردد مى باشم، لطفا با توجه به نيازهاى كنونى كشور بفرماييد، كدام مسير را انتخاب نمايم كه رضايت امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف ـ را جلب كرده باشم؟

پاسخ آيت الله بهجت: تحصيل در حوزه به رضايت آن حضرت ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف ـ نزديك تر است، ان شاءاللّه.[4]


پي نوشت ها:
-------------------------------------------------
1. امام خميني،توضيح المسائل(مطابق بانظر آيه الله خامنه اي) ، م1741.
2. استفتاء از دفتر آيت الله خامنه اي در قم.
3. (استفتا از دفاتر آيات عظام مکارم و وحيد)
4. آيت الله بهجت، استفتائات، احكام تعليم و تعلّم،سؤال 728.
منبع: نرم افزار تافته جدانابافته

[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]به هر حال در هر رشته كه درس مي خوانيد مهم اين است كه خوب بخوانيد و در همان قسمت صاحب نظر شويد
در هيأت دولت مانند( وزير بهداشت، ارتباطات، علوم و....) يا مجلس يك صاحب نظران متدين و متخصص خيلي كمك زيادي به اسلامي كردن جامعه مي كنند.
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;794685 نوشت:
توصيه مي كنم باز در گزينش رشته عجله نكنيد. رشته هاي مختلف را با دقت بررسي كنيد. تلاش كنيد كه رغبت كاذب و واقعي خود را شناسايي كنيد. پيشنهاد مي كنم حتما از مشاوره حضوري براي رغبت سنجي و گزينش رشته مدد بگيريد و بعد رشته خودتان را انتخاب كنيد.

گاهي تبليغات، آرزوهاي جواني و همسالان و رسانه ها مي توانند در ما رغبت كاذب ايجاد كنند كه همسوي با استعدادمان هم نيست. مثلا واقعا ممكن است يك جوان با ميل و اشتهادي كاذب عطش داشته باشد به رشته اي برود كه مربي ووشوي و يا دوستش در آن رشته درس خوانده است. او بعد از چند ترم عطشش فروكش مي كند و يا اگر موفق هم باشد كه فارغ الحصيل شود با علاقه كارش را دنبال نمي كند مانند پزشكي كه علاقه اي به كارش ندارد و عشق به ماديات او را به اين رشته كشانده و هميشه با بيمار و پرسنل و پرستار بد رفتار مي كند و تند است[/]

ممنون از پاسختون جناب حامی. اما بنده جسارتا فکر میکنم متن بنده رو با دقت نخوندید. به چند دلیل این حرفو میزنم . اولا من در متن هیچ اشاره ای به تحصیل حوزوی نکردم. چون پرونده ی تحصیل در حوزه رو خیلی وقت پیش برای خودم بستم ولی شما نیمی از متن رو به تحصیل حوزوی اختصاص دادید. دوما بنده در پایان عرایضم سه سوال مشخص مطرح کردم که درخواست کردم با توجه به توضیحاتی که دادم به این سه سوال مشخص پاسخ دهید و منو از در انتخاب راه از بین این دو راهی کمک کنید. مجددا و همونطور که در ابتدا و انتهای متن تقاضا کردم لطفا توضیحات بنده رو بادقتی بیشتر بخونید و در پایان با توجه به توضیحات به سه سوال مشخص پایانی بنده پاسخ دهید. ممنون از بزرگواریتون

GHAEM95;794514 نوشت:
1-آیا این استعداد که خدا به من داده ( اگر استعدادی داشته باشم ) اگر از اون به نحو احسن استفاده نکنم خداوند منو در موردش مورد سوال و مواخذه قرار میده؟

با سلام و عرض ادب خدمت شما دوست عزیز .

برادر گرامی ، اول باید توجه کنید که آیا چیزی به نام استعداد و هوش اصلا وجود دارد ؟

نقل قول:
هوش یک مساله اکتسابی است." بیژن تا وقتی در ایران بود معنای این جمله را نمی فهمیدو بیشتر آن را به صورت یک "تعارف" به کار می برد. تقریبا همان طور که مسن ترها هر وقت می خواهند از خود تعریف کنند به جای "من" می گویند "حقیر" یا "حقیره" یا "الاحقر."اما "الاحقر" بوی کهنگی می دهد اما جمله متواضعانه بیژن شیک و مدرن می نمود. بیژن معنای این جمله خودرا تنها پس از دانشجوی دکتری شدن در آمریکا فهمید. در آنجا عملا دید دانشجویی که یک سال قبل ازاو دکترایش را شروع کرده به مراتب بیشتر از او به مطالب تسلط دارد و دقیقا هم به همین علت هم بسی سریع الانتقال تر از اوست.
این مشاهده وقتی بیژن در یک دانشگاه خوب پست -داک گرفت نیز ادامه یافت. آنجا هم می دید آن که دومین دوره پست-داک را می گذراند به طرز قابل توجهی از کسی که تازه پست-داک گرفته تسلط بیشتری به مطالب دارد و به تبع آن "هوش اکتسابی" بیشتری هم بروز می دهد.

منبع : از مقاله دکتر یاسمن فرزان ، نخبه ایرانی در فیزیک : http://physics.ipm.ac.ir/people/farzan/BijenAndMichael.pdf

GHAEM95;794514 نوشت:
2-از بین این دو راه ، با توجه به مطالبی که عرض کردم ، خدا و امام زمان کدام یک را راضی تره که من بروم و در کدام مسیر عاقبت به خیری بیشتری خواهم داشت : الف) همین امسال کنکور بدم و به دانشگاه امام صادق بروم و در جو بسیار خوب آنجا به تحصیل و تهذیب بپردازم که در این راه برای تهذیب و تربیت نفس کارم راحت تره ب) یک سال دیگر درس بخوانم و سال دیگر کنکور بدم تا در یکی از دانشگاه های برتر تهران قبول بشم و به نظام و انقلاب خدمت کنم.که با توجه به مطالبی که در بالا عرض کردم ظاهرا خدمتم بیشتره اما شرایط دینداری و تقوا برام به راحتی جو امام صادق نیست و کمی کارم سخت تره.

شما گول عنوان " اسلامی " که بعضی دانشگاه ها به یدک می کشند را نخورید . درست است که آنجا تهذیب نفس راحت تر است اما خبری از " معارف اهل بیت " نیست و اوج انحطاط اند و از دانشگاه تهران هم " غربی " ترند . نشانه اش هم واضح است ، 30 سال است که از تاسیس آن ها میگذرد ، تا به حال چه علم اسلامی را تولید کرده اند ؟
این سخنرانی از دکتر ابراهیم فیاض ، استاد دانشگاه تهران و یکی از بسیجی ترین افرادی که دیدم را ببینید :
http://simafekr.tv/0fa941idattach.htm
کلا به شما پیشنهاد میکنم با این بزرگوار بیشتر آشنا شوید .
در سایت : http://simafekr.tv/ نام ایشان را جستجو کنید و سخنرانی ها و مناظره های ایشان را ببینید .
GHAEM95;794514 نوشت:
3-آیا اگر نیاز به نیروی متخصص متعهد به این اندازه برای کشور بالا باشه ارزششو داره یک سال از عمرمو برای رسیدن به این هدف بزارم ؟ اگر قبول نشم در اون سه تا دانشگاه میرم همون امام صادق. آیا اون هدف به قیمت یک سال صبر کردن می ارزه یا نه.

به نظر بنده شما تکلیف محور نباشید چون ما در همه حوزه ها افرادی را داشتیم که استارت های خوبی زدند و الان کسانی را می خواهند تا راهشان را ادامه دهد . البته حوزه علوم انسانی هم مهم تر است و هم افراد متخصص کمتری وارد آن می شوند و علوم انسانی ما به شدت عقب مانده است در حالی که به آن بسیار نیاز داریم .
اگر خواستید تکلیف محور باشید حتما وارد یکی از رشته های علوم انسانی شوید اما به نظر بنده نه در دانشگاه امام صادق ، بلکه در دانشگاه تهران و به شیوه ای که دکتر فیاض می گویند عمل کنید . "غرب" را بشناسید و از آن فرار نکنید .
ولی یکی از اساتید حزب اللهی، فکر کنم در رشته علوم تربیتی دانشگاه تهران می گفت که تکلیف محور نباشید ، بلکه علاقه محور باشید و ببینید کدام رشته را دوست دارید تا وارد آن شوید چون اگر آدمی در رشته ای که دوست ندارد تحصیل کند ، نمیتواند کارآیی خوبی داشته باشد و از طرفی جای کسی که میتوانست راندمان بالایی داشته باشد را میگیرد و بدبختانه خودش را هم از آن حوزه ای که میتوانست موفق کند محروم میکند .
چنین آدمی 2 ضرر به جامعه می زند :
1 . در جایی که باید باشد نیست و بازده آن بخش پایین می آید.
2 . در جایی که نباشد ، هست و جای کسی دیگر را اشغال میکند .

همچنین ، در این مدت باقی مانده به شدت درس بخوانید و خودتان را مشغول حاشیه ها نکنید . این تصمیم ها را بگذارید بعد کنکور ، چون چه پشت کنکور بمانید و چه نه ؛ اگر درس نخوانید ضرر میکنید . بنده پشت کنکور مانده ام و این تجربه خودم است . بنده هم مثل شما مردد شدم ، بین حوزه و ریاضی و تجربی .

پ.ن : حقیر کسی نیستم اما سعی کردم شما را با بزرگان آشنا کنم و حرف هایی که زدم از روی گفته های آنان بود . البته آنجایی که نظر شخصی و تجربیات شخصی خودم بود را با گفتن " به نظر بنده " مشخص کرده ام .
سعی کنید روی شانه ی غول ها بایستید . نیوتون در تشریح راز موفقیتش می گوید :

نقل قول:
[=IRANSans]او در سال ۱۶۷۶ در نامه‌ای به رابرت هوک نوشت «اگر افق‌های دورتری را می‌بینم به این دلیل است که روی شانه‌های غول‌ها ایستاده‌ام».

منظورش این است که راه بزرگانی که قبل از اول بوده اند را ادامه داد بود و این چنین توانست موفق شود .

حامی;794685 نوشت:

با سلام جناب حامی

متاسفانه بنده هم الان گیر کرده ام که دقیقا چیکار کنم و دقیقا این موضوع هم در آینده بنده تاثیر مستقیم دارد.

ببینید وقتی میخواستم دوم هنرستان رشته ام رو انتخاب کنم چون اون موقع کسی بهم نگفته بود که باید استعداد و علاقه ات و آینده شغلی که اون رشته داره رو در نظر بگیری به خاطر همین همینطوری وارد رشته کامپیوتر شدم و اون موقع ممکن بود بر اساس دبیرستان و هنرستان هایی که اطرافم موجود بود وارد رشته های دیگه ای هم بشوم و بعد از اون هم سوم و بعدش کنکور و بعد دوره کاردانی و الان هم ترم چهارم کاردانی رشته it هستم و اول هم که وارد دانشکده شده بودم هنوز اون شوق و علاقه کاذب در یکی دو ترم اول درونم بود و بعد که متوجه شدم که آینده شغلی این رشته چی هستش (نه اینکه بد باشد) بلکه بنده علاقه چندانی به کارهای برنامه نویسی و شبکه ندارم و به خاطر همین الان واقعا مانده ام که چیکار باید کنم و چه رشته ای رو انتخاب کنم. و اینکه کار با کامپیوتر رو دوست دارم ولی نه دیگه در حد برنامه نویسی و طراحی سایت. چون میدانم اگر اطرافیان هم تشویق الکی کنند و ادامه بدهم احتمال اینکه بعدا نتوانم ادامه دهم و موفق شوم زیاد است. و در واقع اگر کسی در همون دوم هنرستان که وارد نشده بودم یک راهنمایی کامل انجام میداد شاید الان قضیه فرق میکرد.

آقای شروع کننده تاپیک هم در رابطه با جو بد دانشگاهی درست می گویند چون در این شرایط قرار گرفته ام و تایید می کنم. و اینکه چون دانشکده پسرانه هستش از نظر جنس مخالف مشکل خاصی نیست ولی از جهات دیگر دین انسان در معرض خطر قرار می گیرد.

چندماه دیگه هم کنکور کاردانی به کارشناسی هستش و وقت زیادی ندارم و شروعی (درس خواندن) هم برای کنکور نکرده ام و شاید رشته های فنی دیگر در همان ماه ها باشد.

و اینکه انسان از چه طریقی باید استعداد واقعی و علاقه اش رو بداند که چیست؟ و الان دقیقا نمیدانم که چیکار باید کنم و چه رشته ای بروم.

و یک نکته دیگه اینکه با توجه به شرایط باید حتما در تهران و کنار خانواده باشم که این هم شاید شرایط رو محدودتر کند.

با تشکر

GHAEM95;794855 نوشت:
ممنون از پاسختون جناب حامی. اما بنده جسارتا فکر میکنم متن بنده رو با دقت نخوندید. به چند دلیل این حرفو میزنم . اولا من در متن هیچ اشاره ای به تحصیل حوزوی نکردم. چون پرونده ی تحصیل در حوزه رو خیلی وقت پیش برای خودم بستم ولی شما نیمی از متن رو به تحصیل حوزوی اختصاص دادید. دوما بنده در پایان عرایضم سه سوال مشخص مطرح کردم که درخواست کردم با توجه به توضیحاتی که دادم به این سه سوال مشخص پاسخ دهید و منو از در انتخاب راه از بین این دو راهی کمک کنید. مجددا و همونطور که در ابتدا و انتهای متن تقاضا کردم لطفا توضیحات بنده رو بادقتی بیشتر بخونید و در پایان با توجه به توضیحات به سه سوال مشخص پایانی بنده پاسخ دهید. ممنون از بزرگواریتون

خو ایرادش چیه که برید حوزه؟؟
شما از دغدغه هاتون گفتید و استاد حامی هم، حوزه رو به عنوان بهترین راه برای تامین اون خواسته ها و اهداف پیشنهاد کردند! حتی طبق نظر برخی مراجع، برای شما (با توجه به متنی که خودتون نوشتید) حوزه رفتن واجبه!! اینو میخواید چیکار کنید؟؟ به نظرم بهتره از عللی که باعث شده بیخیال حوزوی شدن بشید صحبت کنید تا بهتر بتونن بهتون کمک کنن.
ضمن اینکه فکر میکنم اینکه توقع داشته باشید دقیقا بهتون بگن چیکار کنید و چه راهی رو برید ، کمی به جا نیست! چون ایشون که اطلاعات کامل از شما ندارند.به نظرم راهنمایی لازم رو کردند و پیشنهاد میکنم شما هم متن استاد حامی رو با دقت بخونید.

GHAEM95;794514 نوشت:
-آیا این استعداد که خدا به من داده ( اگر استعدادی داشته باشم ) اگر از اون به نحو احسن استفاده نکنم خداوند منو در موردش مورد سوال و مواخذه قرار میده؟

خب .. جواب این سوال رو که خودتون دادید توی متن! فرض کنیم خدا به شما 90 درصد استعداد آشپزی داده .. 70 درصد استعداد فنی داده .. 50 درصد هم استعداد علوم دینی و انسانی داده ..
آیا اینجا خدا مواخذه خواهد کرد که : چرا از آشپزی به نحو احسن استفاده نکردی و رفتی سراغ استعداد فنی یا مثلا انسانی؟؟
قاعدتا شما باید برید سراغ رشته ای که خلا بیشتری در کشور ما داره و در این انتخاب، استعداد خودتون رو هم در نظر بگیرید.
با فرض بالا شما بین دو رشته فنی(با 70 درصد استعداد) و رشته دینی-انسانی(با 50 درصد استعداد) بسنجید که توی کدوم خلا بیشتری وجود داره.

GHAEM95;794514 نوشت:
-آیا این استعداد که خدا به من داده ( اگر استعدادی داشته باشم ) اگر از اون به نحو احسن استفاده نکنم خداوند منو در موردش مورد سوال و مواخذه قرار میده؟

خب .. جواب این سوال رو که خودتون دادید توی متن! فرض کنیم خدا به شما 90 درصد استعداد آشپزی داده .. 70 درصد استعداد فنی داده .. 50 درصد هم استعداد علوم دینی و انسانی داده ..
آیا اینجا خدا مواخذه خواهد کرد که : چرا از آشپزی به نحو احسن استفاده نکردی و رفتی سراغ استعداد فنی یا مثلا انسانی؟؟
قاعدتا شما باید برید سراغ رشته ای که خلا بیشتری در کشور ما داره و در این انتخاب، استعداد خودتون رو هم در نظر بگیرید.
با فرض بالا شما بین دو رشته فنی(با 70 درصد استعداد) و رشته دینی-انسانی(با 50 درصد استعداد) بسنجید که توی کدوم خلا بیشتری وجود داره.
خب .. حالا میرسیم به این سوال:

GHAEM95;794514 نوشت:
-از بین این دو راه ، با توجه به مطالبی که عرض کردم ، خدا و امام زمان کدام یک را راضی تره که من بروم و در کدام مسیر عاقبت به خیری بیشتری خواهم داشت : الف) همین امسال کنکور بدم و به دانشگاه امام صادق بروم و در جو بسیار خوب آنجا به تحصیل و تهذیب بپردازم که در این راه برای تهذیب و تربیت نفس کارم راحت تره ب) یک سال دیگر درس بخوانم و سال دیگر کنکور بدم تا در یکی از دانشگاه های برتر تهران قبول بشم و به نظام و انقلاب خدمت کنم.که با توجه به مطالبی که در بالا عرض کردم ظاهرا خدمتم بیشتره اما شرایط دینداری و تقوا برام به راحتی جو امام صادق نیست و کمی کارم سخت تره.

اگر با دقت متن استاد حامی رو مطالعه کرده باشید ، از مجموع صحبت هاشون ، به طور مستدل و با بیان مصداق این مطلب استخراج میشه که :
"علوم انسانی، در مجموع از علوم فنی مهم تر هستند! خصوصا در شرایط کنونی کشور ما"
بنابراین سوال سوم هم حذف میشه.چون در فرضی بود که شما یک سال دیگه برای قبولی فنی درس بخونید.

یه پیشنهاد:
همونطور که نظر عمو تون(متخصص علوم فنی) رو در مورد نیاز کشور شنیدید، نظر متخصصان علوم انسانی رو هم در این مورد بپرسید.برای این کار یه جست و جوی ساده توی اینترنت میتونه کمکتون کنه.
ایمیل های زیر هم از روحانیونی هستند که در زمینه اسلامی سازی علوم انسانی در حال فعالیت هستند و از سطح علمی بالایی هم برخوردارند:





همین سوالی که اینجا نوشتید رو میتونید از طریق ایمیل از همین اساتید متخصص در علوم انسانی بپرسید.اگه شماره شونو خواستید به ایمیل من پیام بدید:

یاعلی

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

*taha*;796446 نوشت:
با سلام جناب حامی

متاسفانه بنده هم الان گیر کرده ام که دقیقا چیکار کنم و دقیقا این موضوع هم در آینده بنده تاثیر مستقیم دارد.

ببینید وقتی میخواستم دوم هنرستان رشته ام رو انتخاب کنم چون اون موقع کسی بهم نگفته بود که باید استعداد و علاقه ات و آینده شغلی که اون رشته داره رو در نظر بگیری به خاطر همین همینطوری وارد رشته کامپیوتر شدم و اون موقع ممکن بود بر اساس دبیرستان و هنرستان هایی که اطرافم موجود بود وارد رشته های دیگه ای هم بشوم و بعد از اون هم سوم و بعدش کنکور و بعد دوره کاردانی و الان هم ترم چهارم کاردانی رشته it هستم و اول هم که وارد دانشکده شده بودم هنوز اون شوق و علاقه کاذب در یکی دو ترم اول درونم بود و بعد که متوجه شدم که آینده شغلی این رشته چی هستش (نه اینکه بد باشد) بلکه بنده علاقه چندانی به کارهای برنامه نویسی و شبکه ندارم و به خاطر همین الان واقعا مانده ام که چیکار باید کنم و چه رشته ای رو انتخاب کنم. و اینکه کار با کامپیوتر رو دوست دارم ولی نه دیگه در حد برنامه نویسی و طراحی سایت. چون میدانم اگر اطرافیان هم تشویق الکی کنند و ادامه بدهم احتمال اینکه بعدا نتوانم ادامه دهم و موفق شوم زیاد است. و در واقع اگر کسی در همون دوم هنرستان که وارد نشده بودم یک راهنمایی کامل انجام میداد شاید الان قضیه فرق میکرد.

آقای شروع کننده تاپیک هم در رابطه با جو بد دانشگاهی درست می گویند چون در این شرایط قرار گرفته ام و تایید می کنم. و اینکه چون دانشکده پسرانه هستش از نظر جنس مخالف مشکل خاصی نیست ولی از جهات دیگر دین انسان در معرض خطر قرار می گیرد.

چندماه دیگه هم کنکور کاردانی به کارشناسی هستش و وقت زیادی ندارم و شروعی (درس خواندن) هم برای کنکور نکرده ام و شاید رشته های فنی دیگر در همان ماه ها باشد.

و اینکه انسان از چه طریقی باید استعداد واقعی و علاقه اش رو بداند که چیست؟ و الان دقیقا نمیدانم که چیکار باید کنم و چه رشته ای بروم.

و یک نکته دیگه اینکه با توجه به شرایط باید حتما در تهران و کنار خانواده باشم که این هم شاید شرایط رو محدودتر کند.

با تشکر

سلام بزرگوار
بنده عذر خواهي مي كنم ظاهرا ديروز قرار بود پاسخ بدهم كه به دليل پيام هاي زياد نتوانستم و فراموش هم كردم
امروز هم جواب دادم سيو نشد و پريد
اما پاسخ
1- متأسفانه وضعيت جامعه ما روز به روز از نظر حجاب و اختلاط زن و مرد بدون رعايت شؤون اسلامي روز به روز بيشتر مي شود. حتي طلاب هم كه در مدارس علميه درس مي خوانند بايد وارد همين اجتماع شوند و در مقام معاشرت، تدريس، جلسات، رفع مرافعه، رجوع به ادارات و... از اين امر مصون نيستند. ولي در كل فرد ديندار تلاش مي كند كه رابطه خودش را با توجه به رهنمودهاي شرع و اخلاق مديريت كند.
2- استعداد و علاقه و ويژگي هاي شخصيتي و عمل به وظيفه و توجه به بازار كار و واقع بيني در انتخاب رشته مهم است. فردي كه واقع بين نيست و با چند شاهد و مؤيد نتيجه مي گيرد از موفقيت باز مي ماند. چنين فردي از استعداد خود را ناديده مي گيرد و نسبت به رغبت خود بي مهري مي كند چون مرغ همشيه را غاز مي پندارد. افراد زيادي هستند كه شغل خود را تغيير مي دهند چون شغل ديگري را بهشت مي ديدند ولي وقتي وارد كار ديگر مي شوند مي بينند همان كار هم مشكلات و معايب خاص خودش را دارد كه از ديد او مخفي بوده است.
پس هميشه بايد در نظر بگيريم كه همه كارها مزايا و معايبي دارند.
3- حتما در رشته خود و يا رشته اي كه مي خواهيد وارد شويد با افراد موفق ( نه يك نفر) ان رشته مشورت كنيد تا هدف شما شفاف شود و مزايا و معايب را روشن تر ببينيد و متوجه شويد كه استعدادتان و علاقه شما با آن هماهنگ است يا نه. گاهي لازم است بعد از مشورت ناخنك هم بزنيد مثلا مدتي در شغلي پاره وقت در كنار فرد موفقي كار كنيد و يا كتاب هاي يك رشته تحصيلي را با فرد موفقي تورق كنيداين امر سبب مي شود كه با توجه به گذشته علمي و تحصيلي و كاري خود بفهميد كه پيشينه و پيش نياز را داريد يا نه.
گاهي بي رغبيتي ما به خاطر آيه ياس خواندن خودمان، دوستان و ديگران است. زماني به دليل ارتباط با افراد ناموفق است.
افسردگي ها و اضطراب ها مي تواند سبب بدبيني شود و توانايي هاي خود را كم ارزيابي كرد. كه اينجا بايد از روان شناس باليني و درصورت صلاحديد او، از روان پزشك كمك گرفت.
ارتباط با افراد موفق، توجه به مزاياي يك رشته، دوري از افرادي كه هميشه آيه ياس مي خوانند، واقع بيني كه هر رشته اي مزايا و معايبي دارد مي تواند رغبت ما را ارتقا بخشد.[/]

موضوع قفل شده است