خیلی عصبانی و خشن ام و در عین حال مهربان و آرام!

تب‌های اولیه

51 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خیلی عصبانی و خشن ام و در عین حال مهربان و آرام!

سلام,,, من خیلی عصبانی ام خیلی خشونت به خرج میدم و فوق العاده کم تحمل هستم ,,,سر همسر و فرزندم فریاد میزنم,,,فرزندم یه کلمه حرف بزنه سرش داد می کشم,,,همسرم اگه ازش ناراحت بشم عصبی میشم و فریاد میزنم و پرخاشگری میکنم

اما گاهی اوقات فوق العاده مهربان و آروم میشم,,,شخصیتم مهربان و دلسوز هست,,,اما بی اعصابم شدیدا و خیلی کم تحمل و حساس

ببخشیدا اصلا نمیدونم چی نوشتم,,,ناخوشم

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نشاط

با سلام و احترام
باید عوامل ناراحتی خودتان را کشف کنید.
گاهی عواملی مثل خستگی جسمی و روحی می تواند در اعصاب و عملکرد افراد تاثیر منفی بگذارد.
گاهی تفسیرهای اشتباه از اقوال و رفتارهای دیگران منتهی به رفتارهای پرخاشگری می شود.
گاهی احساس بی هدفی و بی ثمر بودن می تواند بر عملکرد رفتارها تاثیر منفی بگذارد و شخص عصبی شود.
پس باید نگاه شما به زندگی و رفتارها و برخوردها بررسی شود، تا اصل و ریشه اصلی مشکل کشف و برای درمان آن قدمی برداشته شود.
در کل بهتر است: مختصری به آثار چنین رفتارهایی تامل بکنید و ببینید که نتایج این رفتارها چه قدر تلخ و ناگوار خواهد بود، از این جهت که در تربیت فرزندان تاثیر منفی خواهد گذاشت و از طرفی دیگر می تواند برمیزان صمیمیت بین شما و همسرتان تاثیر گذار باشد. عوامل را به دقت شناسایی کنید، گاهی خود شما مقصر هستید و همین موضوع را باید درمان کنید، اگر رفتاری خاص شما را اذیت می کند برای تغییر و اصلاح آن با متخصصین مشورت بگیرید.
به طور کلی تغییر صحیح رفتاری زمانی شکل می گیرد که افراد تصمیم قاطع برای درمان و اصلاح رفتار خودشان داشته باشند، در عین حال شناسایی عوامل رفتاری اشتباه و داشتن حوصله و صبوری برای حل آن روشی عاقلانه است، چرا که امر تربیت زمانبر است و عجله کردن در آن معنی ندارد و نتیجه ای نمی دهد.

سلام
با اجازه اساتید محترم
در کنار مسئله ای که جناب نشاط فرمودن یک مورد دیگه هم هست اینکه افراد که مزاج گرم و خشک دارن عصبی و پرخاشگر میشوند.میتونید روی تغذیه تون کار کنید و از موارد آرامبخش طبیعی بیشتر استفاده کنید.
خانم ها در موقعیت های پر چالش زیادی قرار میگیرن و فشار روشون زیاده باید قدری به خودتون برسید، آدم الکی به جوش نمیاد.

سلام
جناب نشاط سپاسگذارم...ان شاءالله همانند نام کاربری اتان باشید

بیشترین چیزی که من را عصبانیم میکنه...تحقیر و تهدید , سرزنش...و این که حرف حرف من باید باشه Sad
لجباز و یک دنده هستم...البته من خیلی خیلی بهتر شدم
مثلا یه بار به فرزندم میگم نکن ! اگر حرفمو گوش نکنه فریاد میکشم
و خیلی خیلی بعدش پشیمان میشم...کلا خیلی کم حوصله و کم تحمل هستم...گاهی وقتا خیلی خوب میتونم خودمو کنترل کنم ... نسبت به همسرم که ایشون شکر خدا بسیار صبور و فهمیده و مهربان هستند و شرایطی که در کودکی و نوجوانی گذروندم و منجر به عصبی شدنم شده را درک میکنند...نسبت به ایشون خیلی آروم تر هستم...البته گاهی عصبانی میشم ایشون منو با خندوندن خیلی سریع آروم میکنند

یه مشکل دیگه من رفتارهای خیلی زشتی توی اطرافم میبینم که از نزدیک ترین. بستگانم رخ میده...و رو تربیت فرزندم به شدت تأثیر داره و من به شدت عصبی تر میشم...که بازم میگم اگر صبور بودم برام قابل تحمل بود

جناب مسیحا ممنونم از راهنمایی تون
اتفاقا از پزشک طب سنتی پرسیدم ایشون فرمودند داروهای شیمیایی نخورید و بهم یه سری داروی گیاهی پیشنهاد دادند که دو موردش عرق بهار نارنج و چای سیب و زعفران رو مصرف میکنم

تبسم عشق;796068 نوشت:
این که حرف حرف من باید باشه

خواهر بزرگوارم
باید مدام این طرز تفکر خودتان را زیر سوال ببرید و بگویید چه لزومی دارد که حرف باید حرف من باشد، آن قدر این موضوع را تحلیل کنید، یا بعبارتی چرا چرا کنید تا این تفکر غیر منطقی ابهتش شکسته شود، به جای ان بگویید حرف باید حرف حق باشد ولو از یک کودک باشد.( زیر سوال بردن تفکرات و باورهای اشتباه می تواند در رفتار تاثیر مثبتی بگذارد)
ضمنا به نظر می رسد شما انتظار بیشتری از فرزندان و شاید از شوهرتان دارید و باید این مورد را هم اصلاح کنید، در حقیقت اگر نگاهتان مختصری متعادل باشد بعید می دانم عصبی و ناراحت شوید، روی این نگاه باید کار کنید، از کودک باید به اندازه فهم و درک او باید انتظار داشت والا عصبانیت و ناراحتی کاری را درست نمی کند و رفتاری مثبت شکل نمی گیرد. و همچنین سعی کنید از دیگران هم انتظاری نداشته باشید، در این صورت طبیعتا زندگی آرامی را تجربه خواهید کرد.

از تحقیر و سرزنشی را که اشاره کرده بودید، متوجه نشدم منظورتان چی بود؟!

تبسم عشق;796068 نوشت:
سلام

سلام ..

استاد نشاط که مثل همیشه بهترینها رو گفتن ..

فقط یه چیزی خانم گل ! شما خودت یه گوله آتیشی بعد زعفرون میخوری؟ :Moteajeb!: شما آخه باید هم از لحاظ روحی و هم جسمی کارهایی رو انجام بدید که خنک و معتدل کننده باشه..

من بهتون پیشنهاد میکنم رو بیارید به ورزشهایی مثل یوگا و شنا .. و تمرینات ذهنی که استاد گفتن رو انجام بدید .. بعد مدتی خیلی تغییر میکنید ان شاالله..

از لحاظ عاطفی بیشتر به همسرتون نزدیک شید و مثلا ازشون بخواید که زمانی که عصبانیت داره بهتون غلبه میکنه با بودنش کنار شما و صحبت کردن باهاتون و اطمینان دادن بهتون ، شمارو از این شوک بیرون بیاره .. بعد مدتی به تنهایی بهش غلبه میکنید ..

موفق باشی

سلام,,,طاعات و عبادات قبول
استاد بزرگوار ممنونم از راهنمایی تون

بابت سؤالی که فرمودین...فکر میکنم اعتماد به نفسم بالا بره شاید بشه درست شد
بعد از امتحاناتم تصمیم به مشاوره حضوری گرفتم,,,تا حد توانم تمرین میکنم,,, اما گاهی بی ثبات هستم,,, یه نکته دیگه که من نسبت به صدای بلند فوق العاده حساسم.صدای بلند تلوزیون و...

مشک جان خواهر خوبم,,,در اصل ااون داروهای گیاهیو واسه افسردگی که گاهی میومد سراغم مصرف می کنم
که بی ایمانیم دلیل اصلیش هست...دیدم افرادیو که بدترین رفتارهای زشت باهاشون داشتند,,, اما هم چنان صبور و محکم بودند چون ایمان فوق العاده ای داشتند

تبسم عشق;796068 نوشت:
شرایطی که در کودکی و نوجوانی گذروندم و منجر به عصبی شدنم شده

سلام. با اجازهء استاد نشاط
شاید کلید تمام صحبت ها در همین جمله ای باشد که از شما نقل قول کردم
عصبی بودن شما به دلیل مسائلی که امروز با آنها برخورد میکنید نیست ، بلکه ریشه در گذشتهء شما دارد


به نظر من شما دچار
وسواس شده اید خواهر گرامی و احتمال افسردگی هم وجود دارد

لطفاً این چند سؤال را پاسخ بفرمائید:

1 - آیا از جهنم رفتن شدیداً میترسید؟

2 - آیا همیشه احساس گناه می کنید؟


3 - آیا مدام رفتار دیگران را در ترازو قرار می دهید و نتیجه می گیرید که مردم خیلی گناه کار شده اند؟

4 - آیا از اینکه فرزندتان فرد بزرگ و موفقی نشود مدام نگران هستید؟

5 - آیا پیش آمده در هنگام انجام کاری

(مثلاً شستن ظرف) آنقدر فکرتان درگیر شود که متوجه نشوید چکار می کنید؟

6 - آیا در برخی کارها وسواس دارید؟ مثلاً ظرفی را چند بار بشوئید؟ یا چادرتان را مدام درست کنید و فکر کنید خوب تنظیم نیست؟ یا در چیدمان خانه؟

7 - آیا زیاد دچار سردرد میشوید؟

8 - آیا به تاریکی ، سکوت و تنهایی علاقه دارید؟

تبسم عشق;796271 نوشت:
که بی ایمانیم دلیل اصلیش هست.

خواهر بزگوار
حمل کردن رفتاری خاص خودتان بر ( ضعف) ایمان خیلی شاید قضاوت صحیحی نباشد، گاهی ما به خاطر مشکل مهارتی دچار نحوه برخوردها و واکنش های رفتاری اشتباهی می شویم، و این خیلی مرتبط با ایمان نیست، هر چند ایمان همراه با معرفت بیشتر در آرامش روان فرد می تواند موثر واقع شود، ولی داشتن مهارتها در کنار ایمان هم الزامی است. من دیده ام افراد مومنی بوده اند ولی به خاطر عدم مهارت کافی دچار مشکلاتی می شدند.

تبسم عشق;796271 نوشت:
اما گاهی بی ثبات هستم,,,

بزرگوار
اینکه بی ثبات هستید، بستگی به شرایط شما دارد، چه بسا در برخی مواقع تا حدودی طبیعی است، ولی به هر حال نیاز است که باز عوامل و ریشه های این موضوع بررسی و تحلیل شود؛ چه بسا یک سری مشکلات شناختی و باورهای اشتباه و غلط در رفتار شما ایجاد تزلزل و یا بعبارتی عدم تعادل هیجان در رفتارهای شما ایجاد کند.
بعد از شناسایی باورها از طریق تحلیل و بررسی طبق روش درمانیcbt مشکل را به طور ریشه ای حل کرد.

Reza-D;796282 نوشت:
عصبی بودن شما به دلیل مسائلی که امروز با آنها برخورد میکنید نیست ، بلکه ریشه در گذشتهء شما دارد

به نظر من شما دچار وسواس شده اید خواهر گرامی و احتمال افسردگی هم وجود دارد


با سلام
بزرگوار قسمت اول فرمایش شما متین است و صحیح، ولی به نظر می رسد عبارت دوم حضرتعالی: ( طبق فرموده سرکار خانم تبسم عشق) به مرحله اختلال وسواس نرسیده است. و نمی توان برچسب وسواس را به او زد، بیشتر مشکل، از نوع شناختی است.( و باید باورهای اولیه او اصلاح شود)

نشاط;796350 نوشت:
با سلام
بزرگوار قسمت اول فرمایش شما متین است و صحیح، ولی به نظر می رسد عبارت دوم حضرتعالی: ( طبق فرموده سرکار خانم تبسم عشق) به مرحله اختلال وسواس نرسیده است. و نمی توان برچسب وسواس را به او زد، بیشتر مشکل، از نوع شناختی است.( و باید باورهای اولیه او اصلاح شود)

سلام استاد عزیز
من هم نتیجه گیری قطعی نکردم و عرض کردم:
((به نظر من....))
سؤال هایی هم که از ایشان پرسیدم به همین دلیل بود که بدانم نظر من درست بوده یا خیر

دلایل من برای نظری که عرض کردم اینهاست:

تبسم عشق;794300 نوشت:
فرزندم یه کلمه حرف بزنه سرش داد می کشم

تبسم عشق;794300 نوشت:
همسرم اگه ازش ناراحت بشم عصبی میشم و فریاد میزنم

تبسم عشق;796068 نوشت:
مثلا یه بار به فرزندم میگم نکن ! اگر حرفمو گوش نکنه فریاد میکشم

تبسم عشق;796068 نوشت:
کم حوصله و کم تحمل هستم

تبسم عشق;796068 نوشت:
شرایطی که در کودکی و نوجوانی گذروندم و منجر به عصبی شدنم شده

تبسم عشق;796068 نوشت:
رفتارهای خیلی زشتی توی اطرافم میبینم که از نزدیک ترین. بستگانم رخ میده...و رو تربیت فرزندم به شدت تأثیر داره

تبسم عشق;796271 نوشت:
بی ایمانیم دلیل اصلیش هست

و اینکه خانم "تبسم عشق" خودشان هم اشاره ای داشتند:
تبسم عشق;796271 نوشت:
اون داروهای گیاهیو واسه افسردگی که گاهی میومد سراغم مصرف می کنم

رفتارهایی که بیان شد ، بعید میدانم دلیلش صِرفاً وجود اشکال در شناخت و باورها باشد
باور غلط باعث نمی شود کسی پرخاشگر بشود یا سر دیگران داد بزند
من همچنان اعتقاد دارم که ایشان در رفتار خود و دیگران دچار وسواس شده اند یا لااقل در شُرُف ابتلا به وسواس هستند
اما اگر شما همچنان مخالف این نظر من هستید ، به روی چشم. بنده دیگر نظری نمی دهم

عرض سلام و ادب

نشاط;796340 نوشت:
گاهی ما به خاطر مشکل مهارتی دچار نحوه برخوردها و واکنش های رفتاری اشتباهی می شویم

نشاط;796350 نوشت:
بیشتر مشکل، از نوع شناختی است

استاد در تبئین از این کلید واژه ها استفاده کردید مشکل مهارتی و نوع شناختی .

مشکل شناختی در اینجا به چه معنی است و اینکه

رابطه این دو اصطلاح چه رابطه ای است آیا جرء و کل است , موضوع و محمول یا آن همانی یا اینکه چنین ارتباطی ندارند و دو مفهوم مستقل اند ؟

[="#2F4F4F"][/][="#2F4F4F"][/][="#2F4F4F"][/][="#2F4F4F"][/][="#006400"][/][="#008000"][/][="#008000"][/]سلام,,, جناب رضا ممنونم

Reza-D;796282 نوشت:
سلام. با اجازهء استاد نشاط
شاید کلید تمام صحبت ها در همین جمله ای باشد که از شما نقل قول کردم
عصبی بودن شما به دلیل مسائلی که امروز با آنها برخورد میکنید نیست ، بلکه ریشه در گذشتهء شما دارد

به نظر من شما دچار

وسواس شده اید خواهر گرامی و احتمال افسردگی هم وجود دارد

لطفاً این چند سؤال را پاسخ بفرمائید:[=#0000ff][=#0000ff]

1 - آیا از جهنم رفتن شدیداً میترسید؟,,,[="#800080"]بله خیلی زیاد[/]

2 - آیا همیشه احساس گناه می کنید؟ ,,,[="#800080"]همیشه ی همیشه نه...اما گاهی چرا[/]
[/][/][=#0000ff][=#0000ff]
3 - آیا مدام رفتار دیگران را در ترازو قرار می دهید و نتیجه می گیرید که مردم خیلی گناه کار شده اند؟,,, [="#800080"]نه اینو نه زیاد...چون خودمم اونقدرا پاک نیستم که بخوام دیگرانو قضاوت کنم !! اما نسبت به حجاب چرا [/]

4 - آیا از اینکه فرزندتان فرد بزرگ و موفقی نشود مدام نگران هستید؟
[="#800080"]نگران نیستم,,, با توجه به استعداد و هوشش اطمینان دارم موفق خواهد بود,,,چنین دغدغه ای ندارم الحمدالله[/]

5 - آیا پیش آمده در هنگام انجام کاری [/][/](مثلاً شستن ظرف)[=#0000ff][=#0000ff] آنقدر فکرتان درگیر شود که متوجه نشوید چکار می کنید؟
[="#800080"]بله,,,پیش اومده مثلا از ده بار شاید دوبار شایدم بیشتر,,,بستگی به شرایطی که توش هستم داره[/]

6 - آیا در برخی کارها وسواس دارید؟ مثلاً ظرفی را چند بار بشوئید؟ یا چادرتان را مدام درست کنید و فکر کنید خوب تنظیم نیست؟ یا در چیدمان خانه؟
[="#800080"]وسواس ندارم,,, اما نسبت به تمیزی ظرف ها و سبزیجات ودست و کلا شست و شو کمی دقتم بیشتر هست (شاید بیشتر از بقیه)[/]

7 - آیا زیاد دچار سردرد میشوید؟
[="#800080"]خیلی کم,,,مگر اینکه حرص و جوش بخورم[/]

8 - آیا به تاریکی ، سکوت و تنهایی علاقه دارید؟[/][/][/B]

[="#800080"]آره سکوت و تنهایی رو خیلی دوست دارم,,, اما تاریکی! تاریکی روزو دوست ندارم ,,, منظورم لامپ اگر خاموش باشه کلافه میشم,,, اما تاریکی شب خوبه
[/]

[="#800080"]جناب رضا :عصبی بودن شما به دلیل مسائلی که امروز با آنها برخورد میکنید نیست ، بلکه ریشه در گذشتهء شما دارد[/]

[="#800080"][="#006400"]تبسم عشق :

همین قدر بگم چون بیشتر نمیخوام توضیح بدم,,, من متولد 67 هستم و در سن 14 سالگی به خاطر فرار از خانه پدری ازدواج کردم,,,فرزند تقریبا ده ساله دارم
موقع خواستگاری پدرهمسرم را پذیرفتم و به خاطر اینکه محبتش شامل حالم میشد با همسرم ازدواج کردم,,,,و بعد از عقد هم اگر همسرم را چند روز نمی دیدم مهم نبود,,, اما برای پدرشوهرم گریه می کردم!هنوز هم خیلی دوست داشتنی و عزیز هست

اما حالا بزرگ شدم و دلم نمیخواد عصبی باشم,,,دوست ندارم فرزندم همانند من بشه,,,کاملا بخشیدم و اصلا فکر هم نمی کنم به گذشته,,,مگر اینکه خیلی حالم بد بشه !
حالا خیلی برایم زحمت می کشند(بماند رفتارهایی ناشایستی دارند که واقعا رو تربیت فرزندم تأثیر داره) [/][/]

نشاط;796346 نوشت:
بزرگوار
اینکه بی ثبات هستید، بستگی به شرایط شما دارد، چه بسا در برخی مواقع تا حدودی طبیعی است، ولی به هر حال نیاز است که باز عوامل و ریشه های این موضوع بررسی و تحلیل شود؛ چه بسا یک سری مشکلات شناختی و باورهای اشتباه و غلط در رفتار شما ایجاد تزلزل و یا بعبارتی عدم تعادل هیجان در رفتارهای شما ایجاد کند.
بعد از شناسایی باورها از طریق تحلیل و بررسی طبق روش درمانیcbt مشکل را به طور ریشه ای حل کرد.

سلام,,, ممنونم استاد گرامی

بزرگوار موضوع دیگری که واقعا من را تحت فشار می گذاره
یکی از بستگانم هستند,,,حسادت بسیار زیادی نسبت به من دارند,,,من و همسرم تنها هستیم خیلی باهم خوب و مهربان و من خیلی آرام هستم

من نزدیک خانواده ام زندگی می کنم و متأسفانه امکان جدا شدن نیست,,, یکی از بستگانم هر کاری می کنم باید مطلع باشد!! ,,,هر جایی می روم او هم باید همراهمان بیاید!!,,, هر مدل لباس!! میپوشم !!واقعا الآن که دارم می نویسم و بهش فکر می کنم واقعا رنجم میده
گاهی طوری رفتار میکنه که همه متوجه میشوند به من حسادت می کنه!!
حرکات زشت! حرفهای زشت,,,و پسرم هم تکرار می کنه!! دلم میخواد با همسرم تنها برم مسافرت نمیتونم,,,ایشون حتما باید باشند,,,استاد من واقعا این موضوع خیلی خیلی عصبیم می کنه
از همسرم به خاطر ایشون گذشتم,,, به شدت وابستگی به من داره و خیای این موجب آزار و اذیتم میشه

امروز همه رفتند بیرون(باغ) و من به خاطر حرکت ایشون لج کردم و منزل ماندم,,,حتی همسرم و پسرم هم پیش خانوادم (باغ ) هستند,,,چون بشدت عصبی شدم و متأسفانه سر همسرم خالی می کردم,,,اگر این.مرد را نداشتم واقعا سر به بیابون باید میذاشتم,,, عصبی شدم و همسرم میخواست بیاد خونه گفتم حوصله هیچ کیو ندارم,,,میخوام تنها باشم Sad

[="Navy"]

تبسم عشق;796417 نوشت:
امروز همه رفتند بیرون(باغ) و من به خاطر حرکت ایشون لج کردم و منزل ماندم,,,حتی همسرم و پسرم هم پیش خانوادم (باغ ) هستند,,,چون بشدت عصبی شدم و متأسفانه سر همسرم خالی می کردم,,,اگر این.مرد را نداشتم واقعا سر به بیابون باید میذاشتم,,, عصبی شدم و همسرم میخواست بیاد خونه گفتم حوصله هیچ کیو ندارم,,,میخوام تنها باشم :(([/quote
سلام خواهرگرامی
میدونم سخته یکنفرهمیشه با ادم باشه.(منکه نمیتونم)
اما خواهرروشوهرت خالی نکن.بنده خداچه گناهی کرده؟اونم خسته وکوفته بیادخونه بعدروسرش خالی کنی که داغون میشه.
شکرخداشوهرت مهربونه.اما سعی کن روشوهرت خالی نکن.یاروبچت.
بنظرم یک دفتربرداروفکرکن داری عصبانیتتورویک نفرخالی میکنی.بعدهمون حرفایی که میزنی وروسرشوهرت خالی میکنی تودفتربنویس.اینقدربنویس تاخالی بشی وسبک.
اینجوری حداقل روکسی خالی نکردی وسبک هم شدی.
این نظرمنه.شایداشتباه باشه.[/]

زهرا73;796421 نوشت:
[="Navy"]
تبسم عشق;796417 نوشت:
امروز همه رفتند بیرون(باغ) و من به خاطر حرکت ایشون لج کردم و منزل ماندم,,,حتی همسرم و پسرم هم پیش خانوادم (باغ ) هستند,,,چون بشدت عصبی شدم و متأسفانه سر همسرم خالی می کردم,,,اگر این.مرد را نداشتم واقعا سر به بیابون باید میذاشتم,,, عصبی شدم و همسرم میخواست بیاد خونه گفتم حوصله هیچ کیو ندارم,,,میخوام تنها باشم :(([/quote
سلام خواهرگرامی
میدونم سخته یکنفرهمیشه با ادم باشه.(منکه نمیتونم)
اما خواهرروشوهرت خالی نکن.بنده خداچه گناهی کرده؟اونم خسته وکوفته بیادخونه بعدروسرش خالی کنی که داغون میشه.
شکرخداشوهرت مهربونه.اما سعی کن روشوهرت خالی نکن.یاروبچت.
بنظرم یک دفتربرداروفکرکن داری عصبانیتتورویک نفرخالی میکنی.بعدهمون حرفایی که میزنی وروسرشوهرت خالی میکنی تودفتربنویس.اینقدربنویس تاخالی بشی وسبک.
اینجوری حداقل روکسی خالی نکردی وسبک هم شدی.
این نظرمنه.شایداشتباه باشه.[/]

زهرا جان ممنونم خواهر خوب و دوست داشتنی
عزیزم واقعا راست میگی,,,خودمم شدیدا پشیمون میشم,,, واقعا گاهی می برّم,,,موقع عصبانیت همیشه دستمو میگیره میگه آروم باش حرص نخور,,, پشتیبان من هم هست خیلی,,, اما واقعا خودش هم قبول داره اذیت میشم و درکم می کنه
گناه داره همسرم...دلم میسوزه واسش خیلی,,,آخه زهرا جان من هیچ مشکلی الحمدالله با همسرم ندارم,,,از اطرافیان رنج میبرم

صبر و تحمل زیاد میخوام...آرامش!! کمبودی ندارم تو زندگی جز آرامش!!!

فاتح;796376 نوشت:
رابطه این دو اصطلاح چه رابطه ای است آیا جرء و کل است , موضوع و محمول یا آن همانی یا اینکه چنین ارتباطی ندارند و دو مفهوم مستقل اند ؟

با سلام و احترام
عموم خصوص مطلق، شناختی اعم است می تواند مقداری از آنها در عدم داشتن مهارت کافی هم باشد. وقتی باورها و طرح های اولیه ذهنی به صورت اشتباه پایه گذاری شود، نتیجه آن در رفتارها سرایت می کند.

Reza-D;796369 نوشت:
باور غلط باعث نمی شود کسی پرخاشگر بشود یا سر دیگران داد بزند

سلام
بزرگوار
چرا برداشت های اشتباه می تواند در رفتارها تاثیر منفی بگذارد و فرد زود عصبی شود( البته یکی از دلایلش این است)

Reza-D;796369 نوشت:
اگر شما همچنان مخالف این نظر من هستید ، به روی چشم. بنده دیگر نظری نمی دهم

با سلام
بزرگوار
واقعا چه قدر شما فرد مودب و متینی هستید، این رفتارت قابل تحسین است.
بعد یک از مصاحبه بالینی می توان تشخیص کاملی داد، چه بسا عوامل مختلفی دخیل باشند.

خیلی ممنونم از راهنمایی استاد گرامی
و هم چنین بزرگواران ممنونم از همه
احتیاج دارم به تمرین,,,تمرین خیلی زیاد
چون تونستم از پس خودم گاهی بر بیام
ان شاءالله بازم بتونم
التماس دعا

سلام

الله الذی خلقکم ثم رزقکم ثم یمیتکم ثم یحییکم

خداست کسی که ما رو خلق کرد، و بهمون روزی می ده

ما به رزقی که برامون در نظر گرفته، و جسم و روح و روانمون رو تغذیه و سیراب می کنه، بسیار وابسته هستیم.

اما

اتفاقی که مکرر پیش میاد اینه که

به خودمون لج می کنیم، دهانمون (دهان روح و جانمون) رو محکم می بندیم و رزقمون رو نمی گیریم.

پس روح و روانمون زار و بیمار می شه. و اگه به خودمون نیایم و رویکردمون در برخورد با زندگی و شرایط مختلفش رو عوض نکنیم، طبیعیه که حالمون بد و بدتر می شه. و طبیعیه که دچار عوارض رفتاری بد و ناگواری می شیم، مثل پرخاشگری و افسردگی و بی ارادگی و غیره و غیره

اما چرا لج می کنیم؟

استاد نشاط به علتش رو بیان کردند: خطا در تشخیص. (در مورد cbt بیشتر مطالعه بفرمایید)

تشخیص اشتباه ما اینه: اگه شرایط من ناگواره، اگه به من ظلم کردند، اگه فلان و فلان و فلان، پس مانعی بین من و رزقم هست.

و غافلیم که خدا روزی (جسمی و روحی و روانی) ما رو از راه های بسیاری بهمون می رسونه. این روزی شامل حال خوب، حس سبک بودن، آرامش، درک و غیره هست. مانع همین دهان بسته ماست و بس. می تونیم در مقابل خالقمون مقاومت نکنیم.

تبسم عشق عزیز. هر اتفاقی که افتاده و می افته، سیستم وجودی شما طوری طراحی شده که حالت ارتباطی با این شرایط نداره (همونطور که خودتون هم اشاره داشتید که خیلی افراد در شرایط بدتر از این هم آرامش دارند. علتش اینه که رزقشون رو دارن می گیرن، شکم روح و روانشون سیره، دیگه چه دلیلی داره که بدحال بشن؟!).

این رزق از خیلی راه ها به ما می رسه. خدا فکر همه جا رو کرده. نماز اول وقت با تعقیبات، انجام کارهای نیک، ذکر گفتن، دقت در طبیعت، ورزش کردن، و خیلی کارهای دیگه که می دونی حال خوبی بهت می دن.

مقاومت نکن، وقت و زندگیت رو با چیزهایی که روحت رو سیر و آروم و شاد می کنن، پرکن.

برای انجام همه این کارها، و برای ثابت قدم بودن در رسیدن به هر چیزی و ایجاد هر حالت پایداری در خودمون، نیاز به اراده داریم. برای قوی کردن اراده هم نیاز هست که صبور باشیم. شما هم به به کلیدی بودن نقش (صبر) اشاره کرده بودی.

اما وقتی در این ورطه ها گرفتار می شیم، صبرمون هم پایینه و ارادمون هم قوی نیست، چیکار کنیم؟؟

امام علی اینطور راهنمایی می فرمایند: به صبور بودن تظاهر کن (جمله دقیقشون خاطرم نیست).

تظاهر به صبور بودن، صبورت می کنه. همینکه با خودت تنها هستی، طوری راه برو، طوری نگاه کن و خلاصه طوری رفتار کن، انگار در یک فیلم سینمایی داری نقش یه آدم خیلی مقتدر و صبور و با اراده رو بازی می کنی. فیلم هایی که دیدی رو مرور کن تا ایده بگیری. مثلا فرض کن داری نقش امیرکبیر رو بازی می کنی. یا هر شخصیت دیگری که خوب توی ذهنت داریدش.

به خودت کمک کن تا خدا کمکت کنه.

جاهدو و صبرو، ان ربک من بعدها لغفور رحیم

سـنا;796457 نوشت:
سلام

الله الذی خلقکم ثم رزقکم ثم یمیتکم ثم یحییکم

خداست کسی که ما رو خلق کرد، و بهمون روزی می ده

ما به رزقی که برامون در نظر گرفته، و جسم و روح و روانمون رو تغذیه و سیراب می کنه، بسیار وابسته هستیم.

اما

اتفاقی که مکرر پیش میاد اینه که

به خودمون لج می کنیم، دهانمون (دهان روح و جانمون) رو محکم می بندیم و رزقمون رو نمی گیریم.

پس روح و روانمون زار و بیمار می شه. و اگه به خودمون نیایم و رویکردمون در برخورد با زندگی و شرایط مختلفش رو عوض نکنیم، طبیعیه که حالمون بد و بدتر می شه. و طبیعیه که دچار عوارض رفتاری بد و ناگواری می شیم، مثل پرخاشگری و افسردگی و بی ارادگی و غیره و غیره

اما چرا لج می کنیم؟

استاد نشاط به علتش رو بیان کردند: خطا در تشخیص. (در مورد cbt بیشتر مطالعه بفرمایید)

تشخیص اشتباه ما اینه: اگه شرایط من ناگواره، اگه به من ظلم کردند، اگه فلان و فلان و فلان، پس مانعی بین من و رزقم هست.

و غافلیم که خدا روزی (جسمی و روحی و روانی) ما رو از راه های بسیاری بهمون می رسونه. این روزی شامل حال خوب، حس سبک بودن، آرامش، درک و غیره هست. مانع همین دهان بسته ماست و بس. می تونیم در مقابل خالقمون مقاومت نکنیم.

تبسم عشق عزیز. هر اتفاقی که افتاده و می افته، سیستم وجودی شما طوری طراحی شده که حالت ارتباطی با این شرایط نداره (همونطور که خودتون هم اشاره داشتید که خیلی افراد در شرایط بدتر از این هم آرامش دارند. علتش اینه که رزقشون رو دارن می گیرن، شکم روح و روانشون سیره، دیگه چه دلیلی داره که بدحال بشن؟!).

این رزق از خیلی راه ها به ما می رسه. خدا فکر همه جا رو کرده. نماز اول وقت با تعقیبات، انجام کارهای نیک، ذکر گفتن، دقت در طبیعت، ورزش کردن، و خیلی کارهای دیگه که می دونی حال خوبی بهت می دن.

مقاومت نکن، وقت و زندگیت رو با چیزهایی که روحت رو سیر و آروم و شاد می کنن، پرکن.

برای انجام همه این کارها، و برای ثابت قدم بودن در رسیدن به هر چیزی و ایجاد هر حالت پایداری در خودمون، نیاز به اراده داریم. برای قوی کردن اراده هم نیاز هست که صبور باشیم. شما هم به به کلیدی بودن نقش (صبر) اشاره کرده بودی.

اما وقتی در این ورطه ها گرفتار می شیم، صبرمون هم پایینه و ارادمون هم قوی نیست، چیکار کنیم؟؟

امام علی اینطور راهنمایی می فرمایند: به صبور بودن تظاهر کن (جمله دقیقشون خاطرم نیست).

تظاهر به صبور بودن، صبورت می کنه. همینکه با خودت تنها هستی، طوری راه برو، طوری نگاه کن و خلاصه طوری رفتار کن، انگار در یک فیلم سینمایی داری نقش یه آدم خیلی مقتدر و صبور و با اراده رو بازی می کنی. فیلم هایی که دیدی رو مرور کن تا ایده بگیری. مثلا فرض کن داری نقش امیرکبیر رو بازی می کنی. یا هر شخصیت دیگری که خوب توی ذهنت داریدش.

به خودت کمک کن تا خدا کمکت کنه.

جاهدو و صبرو، ان ربک من بعدها لغفور رحیم

سلام,,, خواهر خوبم واقعا لطف کردی,,, همان چیزی که دوست داشتمو شما بیان فرمودید,,, سنای عزیز اگر یکی عین شما و اساتید بزرگوار این سایت تو شهرمون داشتم (مشاور مذهبی تمایلم بیشتر هست) که نیست واقعا کمک بزرگی به من میشد
چون من می تونم واقعا به خودم کمک کنم اما احتیاج به راهنما دارم

خیلی خیلی پست تون رو دوست دارم
خدا خیرتون بده,,, اجرتون با شهدا

===============

این cbt که شما و استاد فرمودید باید پیش مشاور برم؟ متأسفانه به هر مشاوری اعتماد ندارم,,, مشاور مذهبی میخوام که نیست یعنی تو شهر ما نیست,,,پیش یه مشاور رفتم انگار چیز عجیبی بود واسش و مدام میگفت تو کلی نعمت داری و به نعمت هات فکر کن!!! کمکی به من نشد در همون جلسه ی اولم دلم را زد

سلام، لطفا تغذیه تون رو هم اصلاح کنین، کسی که طبع گرمی داره، گرمای هوا یا خوردن غذای گرم بدترش میکنه
برای مثال از فلفل قرمز، دارچین، زنجبیا مطلقا استفاده نکنین
ادویجات رو محدود کنین، گوشت قرمز کم تر بخورین، پر خوری نکنین، غذاهای سبک گیاهی و دریایی استفاده کنین، و البته یکم سعی کنین جو خونه رو برای خودتون آروم کنین
بچه هاتون رو بفرستین کلاس های مختلف روزی نیم ساعت برای خودتون وقت بگذارین، دوش بگیرین و کمی ریلکس کنین
استفاده از کامپیوترو تلویزیون حوصله رو کم میکنه
مناظر آرامش بخش توی منزلتون قرار بدین و اگه پولش رو دارین توی منزل تون رو طوری طراحی کنین که همش رنگ های طبیعی ( آبی، سبز، قهوه ای و زرد ملایم) باشه
رنگ های تند و تیز مثل قرمز رو کم تر استفاده کنین
خودتون لباس های آبی و بنفش بپوشین و رنگ هایی مثل سیاه، قرمز و زرد تیز یا نارنجی جیغ کم تر بپوشین
با همسرتون قرار بذارین وقتی عصبانی میشین فقط با ملایمت و مهربانی و عشق باهاتون رفتار کنه
دامنه ی فعالیت بچه هاتون رو از همه جای خونه، به اتاق شون محدود کنید
هر روز صبح زود بیدار شین و دیگه نخوابین، پنجره رو باز کنین و نفس عمیق بکشین و بگین، امروز یه روز قشنگ دیگه است که خدا بهمون هدیه داده و....
ببخشید پر حرفی کردم

با سلام و احترام

تبسم عشق;796463 نوشت:
من می تونم واقعا به خودم کمک کنم

البته که می تونید. شما یکی از اینها هستید:

إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِينٍ

فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ

فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ
...
قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ...

تبسم عشق;796463 نوشت:
اما احتیاج به راهنما دارم

بفرمایید این هم راهنما

http://www.aparat.com/video/profile/one/usercat/3420/username/bayanmanavi

این پنج ویدئو راه و روش تقویت اراده رو به شما آموزش می دن. تا در بستر زمان بتونید رفتارهای نادرست رو حذف و رفتارهای درست رو در خودتون نهادینه کنید.

با عمل به توصیه پیامبر (که از زبان آقای پناهیان خواهید شنید) بعد از یکسال شاهد شروع تغییرات مثبت و پایدار شما خواهیم بود.

نشاط;796441 نوشت:
با سلام
بزرگوار
واقعا چه قدر شما فرد مودب و متینی هستید، این رفتارت قابل تحسین است.
بعد یک از مصاحبه بالینی می توان تشخیص کاملی داد، چه بسا عوامل مختلفی دخیل باشند.
سلام
شما لطف دارید برادر عزیز
البته فکر کنم موقع داغ کردن بنده را ندیده اید! :Nishkhand:

خود من هم شدیداً به مشاوره نیاز دارم

فضه الزهرا;796518 نوشت:
سلام، لطفا تغذیه تون رو هم اصلاح کنین، کسی که طبع گرمی داره، گرمای هوا یا خوردن غذای گرم بدترش میکنه
برای مثال از فلفل قرمز، دارچین، زنجبیا مطلقا استفاده نکنین
ادویجات رو محدود کنین، گوشت قرمز کم تر بخورین، پر خوری نکنین، غذاهای سبک گیاهی و دریایی استفاده کنین، و البته یکم سعی کنین جو خونه رو برای خودتون آروم کنین
بچه هاتون رو بفرستین کلاس های مختلف روزی نیم ساعت برای خودتون وقت بگذارین، دوش بگیرین و کمی ریلکس کنین
استفاده از کامپیوترو تلویزیون حوصله رو کم میکنه
مناظر آرامش بخش توی منزلتون قرار بدین و اگه پولش رو دارین توی منزل تون رو طوری طراحی کنین که همش رنگ های طبیعی ( آبی، سبز، قهوه ای و زرد ملایم) باشه
رنگ های تند و تیز مثل قرمز رو کم تر استفاده کنین
خودتون لباس های آبی و بنفش بپوشین و رنگ هایی مثل سیاه، قرمز و زرد تیز یا نارنجی جیغ کم تر بپوشین
با همسرتون قرار بذارین وقتی عصبانی میشین فقط با ملایمت و مهربانی و عشق باهاتون رفتار کنه
دامنه ی فعالیت بچه هاتون رو از همه جای خونه، به اتاق شون محدود کنید
هر روز صبح زود بیدار شین و دیگه نخوابین، پنجره رو باز کنین و نفس عمیق بکشین و بگین، امروز یه روز قشنگ دیگه است که خدا بهمون هدیه داده و....
ببخشید پر حرفی کردم

سلام,,,فضه الزهرا گلم لطف کردید خواهرم
کمی نسبت به تغذیه م بی اهمیت هستم,,,دنبال غذاها یا گیاهان دارویی با طبع سرد هستم,,,اما دوستم میدونی چیه من محیطی که توش زندگی میکنم همه از دم عصبی اند,,,کارهای بدی انجام میدند رفتارهای زشتی انجام میدند,,,پسرم کاملا شده شکل اونا,,, همسرم در این زمینه اصلا همراهیم نمیکنه,,, البته نگرانی از مادرم دارند,,,خود من هم دلم برای مادرم میسوزه,,,چون خیلی بهم وابسته ست,,,وگرنه اینجا واقعا در عذابم,,,بارها شده با همسرم تنها بودم و خانواده م نبودند اعصاب فوق العاده آرومی داشتم,,,اما فکر کنم همین شیرینه که توی محیط نامناسب بتونم صبور بشم,,,بتونم قوی بشم
ممنونم کمک بزرگی بهم کردین

فضه الزهرا;796518 نوشت:
سلام، لطفا تغذیه تون رو هم اصلاح کنین، کسی که طبع گرمی داره، گرمای هوا یا خوردن غذای گرم بدترش میکنه
برای مثال از فلفل قرمز، دارچین، زنجبیا مطلقا استفاده نکنین
ادویجات رو محدود کنین، گوشت قرمز کم تر بخورین، پر خوری نکنین، غذاهای سبک گیاهی و دریایی استفاده کنین، و البته یکم سعی کنین جو خونه رو برای خودتون آروم کنین
بچه هاتون رو بفرستین کلاس های مختلف روزی نیم ساعت برای خودتون وقت بگذارین، دوش بگیرین و کمی ریلکس کنین
استفاده از کامپیوترو تلویزیون حوصله رو کم میکنه
مناظر آرامش بخش توی منزلتون قرار بدین و اگه پولش رو دارین توی منزل تون رو طوری طراحی کنین که همش رنگ های طبیعی ( آبی، سبز، قهوه ای و زرد ملایم) باشه
رنگ های تند و تیز مثل قرمز رو کم تر استفاده کنین
خودتون لباس های آبی و بنفش بپوشین و رنگ هایی مثل سیاه، قرمز و زرد تیز یا نارنجی جیغ کم تر بپوشین
با همسرتون قرار بذارین وقتی عصبانی میشین فقط با ملایمت و مهربانی و عشق باهاتون رفتار کنه
دامنه ی فعالیت بچه هاتون رو از همه جای خونه، به اتاق شون محدود کنید
هر روز صبح زود بیدار شین و دیگه نخوابین، پنجره رو باز کنین و نفس عمیق بکشین و بگین، امروز یه روز قشنگ دیگه است که خدا بهمون هدیه داده و....
ببخشید پر حرفی کردم

سلام,,,فضه الزهرا گلم لطف کردید خواهرم
کمی نسبت به تغذیه م بی اهمیت هستم,,,دنبال غذاها یا گیاهان دارویی با طبع سرد هستم,,,اما دوستم میدونی چیه من محیطی که توش زندگی میکنم همه از دم عصبی اند,,,کارهای بدی انجام میدند رفتارهای زشتی انجام میدند,,,پسرم کاملا شده شکل اونا,,, همسرم در این زمینه اصلا همراهیم نمیکنه,,, البته نگرانی از مادرم دارند,,,خود من هم دلم برای مادرم میسوزه,,,چون خیلی بهم وابسته ست,,,وگرنه اینجا واقعا در عذابم,,,بارها شده با همسرم تنها بودم و خانواده م نبودند اعصاب فوق العاده آرومی داشتم,,,اما فکر کنم همین شیرینه که توی محیط نامناسب بتونم صبور بشم,,,بتونم قوی بشم
ممنونم کمک بزرگی بهم کردین

سـنا;796522 نوشت:
با سلام و احترام

البته که می تونید. شما یکی از اینها هستید:

إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِينٍ

فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ

فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ
...
قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ...

بفرمایید این هم راهنما

http://www.aparat.com/video/profile/one/usercat/3420/username/bayanmanavi

این پنج ویدئو راه و روش تقویت اراده رو به شما آموزش می دن. تا در بستر زمان بتونید رفتارهای نادرست رو حذف و رفتارهای درست رو در خودتون نهادینه کنید.

با عمل به توصیه پیامبر (که از زبان آقای پناهیان خواهید شنید) بعد از یکسال شاهد شروع تغییرات مثبت و پایدار شما خواهیم بود.

سلام خواهر خ بم,,,سنای عزیز ممنون بابت گذاشتن ویدئو,,,دانلود میکنم
ان شاءالله کمتر از یک سال جواب بگیرم
یکسال زیاده خیلی Smile

تبسم عشق;794300 نوشت:
سلام,,, من خیلی عصبانی ام خیلی خشونت به خرج میدم و فوق العاده کم تحمل هستم ,,,سر همسر و فرزندم فریاد میزنم,,,فرزندم یه کلمه حرف بزنه سرش داد می کشم,,,همسرم اگه ازش ناراحت بشم عصبی میشم و فریاد میزنم و پرخاشگری میکنم

اما گاهی اوقات فوق العاده مهربان و آروم میشم,,,شخصیتم مهربان و دلسوز هست,,,اما بی اعصابم شدیدا و خیلی کم تحمل و حساس

ببخشیدا اصلا نمیدونم چی نوشتم,,,ناخوشم

با سلام
این فقط یک حدس است

شما مهر و حمایت پدری را درک نکرده اید.پس به هر کس نقش پدر را داشته باشد جلب خواهید شد مثلا پدر شوهر
اعتماد به نفس شما پایین است و در گذشته و کودکی تحقیر شده اید.
عدم تبعیت دیگران از شما و عدم تاثیر گذاری شما بر دیگران ناخودآگاه در ذهن شما، نوعی توهین و تحقیر و ترد کردن شما محسوب میشود.
لجبازی شما میتواند از همین موضوع ناشی شود.
و از تنهایی بیشتر لذت میبرید.
کلمه هراس اجتماعی را جستجو کنید...
از چه چیزهایی میترسید و شما را خشمگین میکند؟
مثلا صدای بلند و ...

[="Blue"]

تبسم عشق;794300 نوشت:
سلام,,, من خیلی عصبانی ام خیلی خشونت به خرج میدم و فوق العاده کم تحمل هستم ,,,سر همسر و فرزندم فریاد میزنم,,,فرزندم یه کلمه حرف بزنه سرش داد می کشم,,,همسرم اگه ازش ناراحت بشم عصبی میشم و فریاد میزنم و پرخاشگری میکنم

اما گاهی اوقات فوق العاده مهربان و آروم میشم,,,شخصیتم مهربان و دلسوز هست,,,اما بی اعصابم شدیدا و خیلی کم تحمل و حساس

ببخشیدا اصلا نمیدونم چی نوشتم,,,ناخوشم

سلام
خواهر گرامی یک سری به دکتران سنتی بزنید شاید صفرای شما بالا رفته باشد صفرا اگر بالا رود شخص خیلی زود عصبانی شده و پرخاش می کند، اگر این مشکل شما باشد با اصلاح تغذیه تا حد بسیار زیادی درست می شود
از ویژگیهای بالا رفتن صفرا عبارتند از:
احساس خواب آلودگی
احساس عطش زیاد
حساس و زود رنجی
پرخاشگری
و ......[/]

هوا الغالب

سلام

هر از گاهی شربت زعفران درست کنین یا کمی زعفران در چایتان بریزید و بنوشید که شادی اور هست و اعصاب رو تسکین میده:Gol:

ببخشید من با چای زعفران کاملا مخالفم، برای طبع های گرم مناسب نیست
همیشه یه جای کار ما انسان ها لنگ میزنه، فکر کنین خدا خانواده تون رو برای امتحان شما این طور قرار داده، برای این کار امر به معروف و نهی از منکر عملی لازمه، چون کم پیش میاد پدر و مادر حرف گوش بدن!

و طاها;796578 نوشت:
با سلام
این فقط یک حدس است

شما مهر و حمایت پدری را درک نکرده اید.پس به هر کس نقش پدر را داشته باشد جلب خواهید شد مثلا پدر شوهر
اعتماد به نفس شما پایین است و در گذشته و کودکی تحقیر شده اید.
عدم تبعیت دیگران از شما و عدم تاثیر گذاری شما بر دیگران ناخودآگاه در ذهن شما، نوعی توهین و تحقیر و ترد کردن شما محسوب میشود.
لجبازی شما میتواند از همین موضوع ناشی شود.
و از تنهایی بیشتر لذت میبرید.
کلمه هراس اجتماعی را جستجو کنید...
از چه چیزهایی میترسید و شما را خشمگین میکند؟
مثلا صدای بلند و ...

سلام,,,ممنونم جناب وطاها
بزرگوار در گذشته بله اتفاقات ناخوشایندی برایم افتاده,,, اما حالا پدر خیلی بیشتر از یک پدر معمولی هوایم را دارند و ساپورتم می کنند,,,البته قبول دارم شخصیتم شکل گرفته ولی با اراده و تلاش ان شاءالله درست بشم,,, بله متأسفانه اعتماد به نفسم پایین هست,,,من الحمدالله به گذشته فکر نمی کنم و گذشتم,,, مگر در شرایط خاص که خیلی توی فشار باشم,,,من روابط عمومیم خیلی عالی هست,,,زمانی که افسردگی بر من غلبه می کنه و شرایط جسمیم خوب نیست دوست دارم تنها باشم
بله صدای بلند واقعا اذیتم می کنه
امروز چند باری موقعیت عصبانی شدن پیش اومد طبق گفته سنای عزیز تلقین به صبور بودن کردم,,, البته عصبانی هم شدم,,, ولی یه جاهایی هم تلقین کردم و تونستم عصبی نشم

*شیوا*;796581 نوشت:
هوا الغالب

سلام

هر از گاهی شربت زعفران درست کنین یا کمی زعفران در چایتان بریزید و بنوشید که شادی اور هست و اعصاب رو تسکین میده:Gol:

سلام,,,خواهر عزیزم از راهنمایی شما سپاسگذارم

فضه الزهرا;796593 نوشت:
ببخشید من با چای زعفران کاملا مخالفم، برای طبع های گرم مناسب نیست
همیشه یه جای کار ما انسان ها لنگ میزنه، فکر کنین خدا خانواده تون رو برای امتحان شما این طور قرار داده، برای این کار امر به معروف و نهی از منکر عملی لازمه، چون کم پیش میاد پدر و مادر حرف گوش بدن!

سلام,,,فضه الزهرای عزیزم ممنونم,,,مادر بنده به دلیل وابستگی بسیار بسیار شدیدی که به بنده دارند و افسردگی که خودشون دچارش هستند همه ش دوست دارند کنار من باشند,,, متأسفانه خانواده ی مادری من همه عصبی هستند,,, و حالات و رفتار خاصی دارند,,,هر کاری من می کنم و هر جایی که می روم مادر باید عین من رفتار کنند و همراهم باشند,,,حرکاتهایی انجام میدند که واقعا رو تربیت فرزندم تأثیر گذاشته,,,مادر بسیار مهربان و زحمت کش و دلسوزی هستند من خیلی درکشون می کنم و اکثر مواقع باهاشون همراه میشم تا دلشون نشکنه
اما گاهی واقعا کم میارم
خدا همه ی مادرهای شما عزیزان رو نگه داره,,,مادر من هم سلامت باشند...الهی آمین

من رفتارهای مادر و پدر و.....برایم مهم نیست,,,یعنی نمیخوام مهم باشه! صبر و تحمل زیاد میخوام
تو چنین موقعیتی صبوری کردن با ارزشه,,,ان شاءالله خدا به حق این ایام عزیز کمکم کنه

زینبیون;796580 نوشت:
[="Blue"]

سلام
خواهر گرامی یک سری به دکتران سنتی بزنید شاید صفرای شما بالا رفته باشد صفرا اگر بالا رود شخص خیلی زود عصبانی شده و پرخاش می کند، اگر این مشکل شما باشد با اصلاح تغذیه تا حد بسیار زیادی درست می شود
از ویژگیهای بالا رفتن صفرا عبارتند از:
احساس خواب آلودگی
احساس عطش زیاد
حساس و زود رنجی
پرخاشگری
و ......

[/]

سلام,,,زینبیون خواهر خوبم ممنونم,,, ببخشید به ترتیب داشتم پاسخ میدادم شما روجا انداختم
از یه پزشک سنتی کمک هایی گرفتم,,,ان شاءالله با رعایت کردن بهبود پیدا کنم

تبسم عشق;794300 نوشت:
سلام,,, من خیلی عصبانی ام خیلی خشونت به خرج میدم و فوق العاده کم تحمل هستم ,,,سر همسر و فرزندم فریاد میزنم,,,فرزندم یه کلمه حرف بزنه سرش داد می کشم,,,همسرم اگه ازش ناراحت بشم عصبی میشم و فریاد میزنم و پرخاشگری میکنم

اما گاهی اوقات فوق العاده مهربان و آروم میشم,,,شخصیتم مهربان و دلسوز هست,,,اما بی اعصابم شدیدا و خیلی کم تحمل و حساس

ببخشیدا اصلا نمیدونم چی نوشتم,,,ناخوشم


خواهر محترم با عرض سلام و ادب و احترام .
شاید شما مبتلا به " اختلال دو قطبی " باشید . لینک زیر را بخوانید :
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%84_%D8%AF%D9%88%D9%82%D8%B7%D8%A8%DB%8C

نمونه ای از نشانه هایش :

نقل قول:

  • بی‌قراری، افزایش انرژی و میزان فعالیت
  • خلق خیلی بالا واحساس نشاط شدید همراه با احساس خودبزرگ‌بینی
  • تحریک پذیری مفرط
  • صحبت کردن بی‌وقفه، مسابقه افکار، پریدن از موضوعی به موضوع دیگر با سرعت خیلی زیاد
  • عدم توانایی برای تمرکز، حواس‌پرتی
  • اعتقادات غیرواقعی درمورد توانمندی‌ها و قدرت فرد
  • ولخرجی و یا خساست
  • افزایش تمایلات جنسی
  • نشان دادن حرکات و تصمیم‌های ضدونقیض از خود

و اگر نشانه هایش را داشتید به یک روان پزشک مراجعه کنید .
در صورت داشتن علائم ، ابتدا نتیجه گیری نفرمایید و برای خودتان نسخه نپیچید چون معمولا هر مشکلی هزار نوع اشتراک با مشکلات دیگر دارد .
ثانیا به هیچ وجه نترسید چون به سادگی قابل درمان است .
ثالثا اگر داشتید به شما تبریک میگویم چون معمولا افراد دارای این اختلال بسیار خلاق اند .
رابعا نیوتون هم اینگونه بود ... .

[="DarkOrchid"]سلام و عرض ادب

شما باید به یک پزشک ماهر در زمینه طب سنتی مراجعه کنید تا مزاج مغزتان را به خوبی بررسی کند چون اینگونه رفتار ها به دلیل پایین بودن رطوبت مغز و خشکی مزاج میباشد

و در زمینه روحی باید عمل به ضد را انجام بدهید یعنی احادیث وارده در رابطه با بد اخلاقی و آثار بد عصبانی شدن را مطالعه کنید و یک جدول 40 روزه تهیه کنید و تمرکز روی اخلاقتان داشته باشید به این نحو:

اول صبح مشارطه یعنی شرط کردن بر اینکه عصبانی نشوم
در طول روز مراقبه یعنی مراقب بودن بر اینکه عصبانی نشوم و در صورت عصبانیت انجام روش عمل به ضد یعنی به هیچ وجه خشم را بروز ندادن و در دل نگه داشتن
و شب محاسبه یعنی محاسبه اینکه آیا عصابتی شده ام یانه ؟ و اگر عصبانی شده بودید خود را جریمه کنید مانند اینکه فردایش روزه بگیرم یا صدقه بدهم یا نمازی بخوانم و ....

و به این ترتیب در طول 40 روز به خودتان نمره بدهید و مراقبه را بالاتر ببرید به این شکل صفت عصبانیت که برای نفس شما به صورت ملکه درآمده کم کم درمان میشود

یا علی مدد

[/]

دوباره تاکید میکنم، چای زعفران برای از بین بردن افسردگی و رخوت است نه جوش وخشونتريال،
خیلی ممنون از توجه شما، نمیتونم راه رفتن شما رو قضاوت کنم تا وقتی که با کفش های شما راه برم (ضرب المثل)

سلام,,,ممنونم از شما بزرگواران

امروز بابت موضوعی خیلی ناراحت شدم اما خودم را کنترل کردم
قرار بود برای کاری به دانشگاهم که در شهر دیگریست بروم که یکی از بستگانم گفت من هم میخواهم همراهتان بیایم
دیگه کم کم همسرمم داره خسته میشه

فقط به این دلیل که مادر هست و نمیخوام بهش بی احترامی بشه اما دارم اذیت میشم

جناب جستجوگر ممنونم...بی ثبات هستم,,,اما دو قطبی رو نمی دونم شاید خفیف دچارش باشم
اما در حالت عادی واقعا آرومم و بی جهت بهم نمی ریزم,,,یه جایی...یه کسی یه چیزی مسبب عصبانیت من هست
نه با همسر نه با خانواده همسر تنها با خانواده ی خودم یکی از بستگانم که عزیزترنم هست من را این چنین آشفته می کنه
هر کاری میکنم ایشون باید انجام بدند,,,آرزوی سفر تنها با همسرم تو دلم.مونده...اگرم.برم دلم پیشش هست چون میدونم به شدت بهم وابستگی داره و هر جا من میرم حتی خود دانشگاهمم میخواد بیاد

جناب عقل فعال ان شاءالله بتونم از پسش بر بیام,,,خیلی ممنونم

[="Navy"]

تبسم عشق;797388 نوشت:
هر کاری میکنم ایشون باید انجام بدند,,,آرزوی سفر تنها با همسرم تو دلم.مونده...اگرم.برم دلم پیشش هست چون میدونم به شدت بهم وابستگی داره و هر جا من میرم حتی خود دانشگاهمم میخواد بیاد

سلام خواهر گرامی
ابجی خواهرویابرادرنداری که یک مدت مادرمحترمتون با اونهازندگی کنند؟تاکم کم وابستگی به این شدت کمتربشه.[/]

زهرا73;797390 نوشت:
[="Navy"]
سلام خواهر گرامی
ابجی خواهرویابرادرنداری که یک مدت مادرمحترمتون با اونهازندگی کنند؟تاکم کم وابستگی به این شدت کمتربشه.
[/]

سلام,,, زهران جان عزیزم یه خواهر دارم که اون با ما زندگی می کنه ,,, اما اون شاغله و زیاد خونه نیست,,, من فقط هفته ای سه روز صبح تا ظهر دانشگاهم,,, باقیشو خونه هستم
به خواهر من هم خیلی وابسته هست اما کاری به اون نداره,,, فقط دوست داره کنار من باشه...من هم دوست دارم گاهی با مادرم باشم اما من خودمم حریم خصوصی دارم,,, همسرمم گاهی خسته میشه
هر چقدر مهربان و صبور باشه برخی رفتارها و حرکات اعصاب آدمو داغون میکنه
تا دانشگاه باهم رفتیم!!!!!
امتحاناتم شروع شده و من باید درس بخونم اما نمیتونم,,, یا به زور باید ببرمش بیرون یا بیاد خونه من و...
قدمش روی چشمم مادرم هست و باید احترامشو نگه دارم,,, دلشو نمی شکنم
اما من آسیب می بینم,,, اعصابم ضعیف میشه

زهرا73;797390 نوشت:
[="Navy"]
سلام خواهر گرامی
ابجی خواهرویابرادرنداری که یک مدت مادرمحترمتون با اونهازندگی کنند؟تاکم کم وابستگی به این شدت کمتربشه.
[/]

سلام,,, زهران جان عزیزم یه خواهر دارم که اون با ما توی آپارتمان زندگی می کنه ,,, اما اون شاغله و زیاد خونه نیست,,, من فقط هفته ای سه روز صبح تا ظهر دانشگاهم,,, باقیشو خونه هستم
به خواهر من هم خیلی وابسته هست اما کاری به اون نداره,,, فقط دوست داره کنار من باشه...من هم دوست دارم گاهی با مادرم باشم اما من خودمم حریم خصوصی دارم,,, همسرمم گاهی خسته میشه
هر چقدر مهربان و صبور باشه برخی رفتارها و حرکات اعصاب آدمو داغون میکنه
تا دانشگاه باهم رفتیم!!!!!
امتحانات میان ترم شروع شده و من باید درس بخونم اما نمیتونم,,, یا به زور باید ببرمش بیرون یا بیاد خونه من و...
قدمش روی چشمم مادرم هست و باید احترامشو نگه دارم,,, دلشو نمی شکنم
اما به این شدت وابستگیش من آسیب می بینم,,, اعصابم ضعیف میشه

پیش روانپزشک هم رفت,,,دارو مصرف میکنه اما انگار فایده نداره

http://www.askdin.com/showthread.php?t=54506&p=798275#post798275

سلام,,, جناب نشاط امیدوارم شما به تاپیکم سر بزنید,,, تاپیک بالا رو ببینید پست هایی که من ارسال کردم توی همه شون فوق العاده عصبی و ناراحت شدم و تمام تن و بدنم میلرزید
به قلبم فشار اومد,,,فقط کافیه یکی خلاف من حرف بزنه یا حس کنم تحقیر شدم به شدت بهم می ریزم
توی واقعیت هم همین هستم,,, خیلی عصبی و وحشتناک کم تحمل...

****در ضمن این که میفرمایند بعضیا ، مؤمن عصبانی نمیشه و...
من که مؤمن نیستم!!!!! اتفاقا گناهکارم خیلی...تو قعر جهنمم!!!!!****

[="Navy"]

تبسم عشق;798281 نوشت:
به قلبم فشار اومد,,,فقط کافیه یکی خلاف من حرف بزنه یا حس کنم تحقیر شدم به شدت بهم می ریزم
توی واقعیت هم همین هستم,,,

سلام
خداقوت
منم همینجوریم بااین اختلاف که زودزودزوداشکام میریزه.
چنان میریزه که خدامیدونه.[/]

سلام.
امیدوارم هز دست من بخاطر پستی که در یکی از تاپیکهاتون زدم ناراحت نباشید.

به نظر بنده میرسه که بهتره پیش یک روانشناس ( دکتری روانشناسی بالینی، نه فوق لیسانس و اینا) مجرب و شناخته شده برید. حالا اگر خیلی دینی هم نبود اشکال نداره. منظورم اینه که اگه دیدین طرف مشاور کاردرستیه ولی اصلاح هم میکنه ، سخت نگیرید. در این مرحله شما به توصیه های دینی زیادی نیاز نداری بلکه باید ابتدا از نظر بالینی سلامتی تون رو بدست بیارین. همه ما مشکلات زیادی داریم. اما باید بتونیم باهاشون دست و پنجه نرم کنیم. شما الان یه پسر 10 ساله داری و اگه مشکلاتت رو بطور درست و با همراهی یک روانشناس و یا روانپزشک خوب ( حتی ممکنه به روانپزشک ارجاع بشین و مدتی مجبور باشین دارو مصرف کنین که اصلا اشکالی هم نداره) حل نکنی باید قید پسرت رو در آینده بزنی بطوری که در اثر فشارهایی که بهش میاد حتی شاید به وضعی بدتر از شما در اینده دچار بشه.

تبسم عشق;798281 نوشت:
خلاف من حرف بزنه یا حس کنم تحقیر شدم به شدت بهم می ریزم
توی واقعیت هم همین هستم,,, خیلی عصبی و وحشتناک کم تحمل...

با سلام
خواهرم قرار شده بود، که روی برداشتهای ذهنی خودتان کار کنید( البته اگر بتوانید به یک متخصص روان درمان خصوصا کسی که cbt کار کرده باشد، مراجعه کنید و به توصیه های او عمل کنید مشکل حل می شود)
ضمنا قرار شده بود که قضاوت نکنید، برای چیزهای بی اساس عصبانی نشوید، همیشه از خود بپرسید چرا ناراحت بشوم؟!
بهتر است برخورد زود رنج گونه و...خصوصا نقطه ضعف از خودتان نشان ندهید،تند بودن و ناراحتی شدید مشکلی را حل نمی کند، بلکه بدتر هم می شود.
موضوع قفل شده است