جمع بندی منظور از ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ و قَلِيلٌ مِّنَ الْآخِرِينَ در آیات 13 و 14 سوره واقعه چیست؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
منظور از ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ و قَلِيلٌ مِّنَ الْآخِرِينَ در آیات 13 و 14 سوره واقعه چیست؟

با سلام

منظور از ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ و قَلِيلٌ مِّنَ الْآخِرِينَ در آیات 13 و 14 سوره واقعه چیست ؟

width: 100%

[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"] وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ
﴿۱۰﴾
أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ

﴿۱۱﴾
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ
﴿۱۲﴾
ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ

﴿۱۳﴾

وَقَلِيلٌ مِّنَ الْآخِرِينَ
﴿۱۴﴾

چرا گروه سابقون در نسل های اولین بیشتر و در نسل های آخر کمتر است ؟

با تشکر




[/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"][/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"][/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"][/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"][/TD]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد تذکره

پاسخ پرسش دوم چرا گروه سابقون در نسل های اولین بیشتر و در نسل های آخر کمتر است ؟
شما خداوند متعال در آية 13 و 14، سورة واقعه مي‎فرمايد:
ثلة من الاولين و قليل من الآخرين؛
گروه زيادي (از آنها) از امت‎هاي نخستين هستند و اندكي از امت آخرين.
آيات ياد شده دربارة گروهي از بهشتيان به نام «سابقون» است كه آنها مقرب، و در باغ‎هاي پرنعمت بهشت جاي دارند. قرآن كريم گروه كثيري از سابقون را از ميان امت‎هاي نخستين مي‎داند، و گروه اندكي نيز جز امت آخرين هستند.
منظور از مقربان همان سابقون و پيشگامان در ايمان هستند، و در امت اسلامي پيشگامان در پذيرش اسلام در صدر اسلام، گروه اندكي بودند كه نخستين آنها از مردان حضرت علي ـ عليه السلام ـ و از زنان حضرت خديجه(س) بود، در حالي كه فراواني پيامبران پيشين و تعداد امت‎هاي آنها و وجود پيشگامان در هر امت، سبب مي‎شود كه تعداد آنها فزوني يابد.
افزون بر اين، كثرت عددي دليل بر كثرت كيفي نيست، و ممكن است تعداد سابقون اين امت (اسلام) كمتر باشند، ولي از نظر مقام بسيار برتر و بالاتر، چنان كه در ميان پيامبران نيز برخي بر برخي ديگر افضل هستند.[1]
نكتة ديگر اين كه ممكن است بعضي از مؤمنان در زمرة پيشگامان در ايمان نباشند؛ ولي داراي صفات و ويژگي‎هاي ديگري باشند كه آنها را هم رديف سابقون قرار مي‎دهد، و از نظر پاداش هم رديف آنها هستند. به همين جهت در برخي روايات اسلامي از حضرت امام باقر ـ عليه السلام ـ نقل شده كه فرمود: «نحن السابقون السابقون و نحن الآخرون؛ پيشگامان پيشگام و آخرون ما هستيم.»[2]
اين که چرا افراد مقرب، در امت هاي پيشين زيادند، ولي در امت اسلامي کم هستند، چنين آمده است که مقربان، همان پيامبران الهي و جانشينان و معصومان هستند؛ لذا چون در امت هاي پيشين حدود صد و بيست چهار هزار پيامبر بود، از آن به «ثله» تعبير مي کند؛ ولي در اسلام، فقط چهارده معصوم داريم، لذا از آن به «قليل» تعبير نمود.[3]
حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ نيز به جمعي از پيروان خود فرمود:
سابقون نخستين و آخرين، شما هستيد، در دنيا پيشگام در ولايت ما بوديد و در آخرت پيشگام در بهشتيد.[4]
قرآن كريم،‌در آيات 39 و 40، سورة واقعه دربارة اصحاب يمين مي‎فرمايد:
«ثلة من الاولين و ثلة من الآخرين؛ كه گروهي از امت‎هاي نخستينند و گروهي از امت‎هاي آخرين.»
«ثلة» به معناي قطعة مجتمع از پشم است و سپس به هر جمعيت انبوه در هم فشرده‎اي گفته شده است. در آيات مذكور مي‎فرمايد: گروه بزرگي از اصحاب يمين از امت‎هاي گذشته و امت اسلام، از صالحان و مؤمنان مي‎باشند و در آيات قبل از آيات مذكور اصحاب يمين و اوصاف آنها را معرفي كرده است. بنابراين، آيات 13 و 14 با آيات 39 و 40، تناقض و تضادي ندارند و همان‎طور كه گذشت لفظ قليل در آية 14 سورة مذكور، اشاره به كم بودن تعداد امت اسلام است كه توضيحات آن گذشت.[5]
يادآوري اين نکته لازم است که اين دو آيه، ناظر به دو گروه مي باشد: در گروه اول که مقربان و سابقون هستند، عده اي زيادي در امت هاي پيشين بودند، که طبق روايتي اين ها همان انبياي الهي مي باشند؛ ولي در امت اسلامي اين مقربان کم هستند چرا که در امت اسلامي، معصومين ـ عليهم السلام ـ خيلي کمتر از پيامبران پيشين اند، هر چند عظمت و فضيلت معصومين اسلامي فراتر از آن است که، قابل مقايسه با انبياي گذشته باشد.
در گروه دوم که همان اصحاب يمين مي باشند، قرآن کريم اشاره دارد که گروهي زياد، در امت هاي پيشين در جرگه اين اصحاب مي باشند، و گروهي زياد، از امت اسلامي نيز جزو اصحاب يمين خواهند شد. بنابر اين، چون دو آيه ناظر به دو گروه مي باشند هيچ تناقضي ندارند، بلي اگر هر دو، به يک گروه شامل مي شد، اين شبهه پيش مي آمد، که اين دو با هم ناسازگار است.[6]

منابع جهت مطالعه بیشتر :
1. فضل بن الحسن الطبرسي، مجمع‎البيان، بيروت، منشورات دار مكتبة الحياة، الطبعة الجديد، بي‎تا، ج 6، ص 113 و 120.
2. سيد هاشم الحسيني البحراني، البرهان في تفسير القرآن، تهران، بنياد بعثت، چاپ اول، 1415 ق.
پی نوشت ها :
[1] . ر. ك: طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، قمم جماعة المدرسين في الحوزه العلميه، الطبعة الخامسة، 1417 ق، ج 19، ص 121 ـ 122.
[2] . ر. ك: فيض كاشاني، ملا محسن، تفسير الصافي، بيروت، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، الطبعة الثانية، 1402 ق، ج 5، ص 120 ـ 121.
[3]. طيب، عبدالحسين، اطيب البيان في تفسير القرآن؛ تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، 1378 هـ ق، ج12، ص395؛ حسيني شيرازي، محمد، تقريب القرآن الي الاذهان، بيروت، انتشارات دارالعلوم، چاپ اول، 1424 هـ ق، ج5، ص 311.
[4] . ر. ك: همان، ص 125.
[5] . ر. ك:مكارم شيرازي،ناصر،تفسير نمونه،تهران،دارالكتب الاسلامية،چاپ سوم،1367،ج23،ص206 ـ 208 و ص 225 ـ 226.
[6]. زحيلي، وهبه بن مصطفي؛ المنير، بيروت، دارالفکر، چاپ اول، 1418 هـ ق، ج27، ص 256.

پاسخ پرسش اول شما منظور از ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ و قَلِيلٌ مِّنَ الْآخِرِينَ در آیات 13 و 14 سوره واقعه چیست ؟
در آیات 13 و 14 سوره واقعه آمده: «ثلة من الاولین و قلیل من الاخرین؛ گروه کثیری از اولین و کمی از آخرین از زمره سابقان اند.»
این آیه معرکه آرای میان مفسرین شده است که مقصود از "اولین" و "آخرین" چیست.
بعضی گفته اند "اولین" یعنی ما قبل پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم)، از حضرت آدم (علیه السلام) تا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و "آخرین" یعنی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به بعد، یعنی امت پیغمبر آخر الزمان.
اگر این جور باشد معنای آیه این می شود که گروه سابقین که مقربان هستند اکثرشان از امت های دیگر یعنی از مردم قبل از زمان حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند، در دوره حضرت رسول به بعد گروه کمی هستند که به مقام سابقین رسیده اند.
معنای این سخن این است که چون در امم سابقه پیغمبران زیاد بوده اند و ما صد و بیست و چهار هزار پیغمبر داریم، لااقل همه پیغمبران را باید در زمره سابقین شمرد اگر از اوصیای پیغمبران کسی جزو آنها نباشد، ولی در امت آخرالزمان فقط ائمه اند که در ردیف سابقین هستند و عده کمی از غیر ائمه هم ممکن است جزو سابقین باشند.
ولی عده ای دیگر از مفسرین این نظر را قبول ندارند که "اولین" یعنی مردم قبل از پیغمبر و "آخرین" یعنی امت آخرالزمان، بلکه می گویند مقصود از "اولین" و "آخرین" هر دو همین امت آخرالزمان هستند منتها (سابقین) در میان اولینشان بیشتر است تا آخرینشان. قرینه اش هم این است که در اول مخاطب (آیه 7) می فرماید: «و کنتم ازواجا ثلاثة» شما سه نوع هستید. این "شما" که می گوید، می توانیم بگوییم مخاطب در اینجا (امت آخر الزمان است). البته محال نیست ولی بعید است که بگوییم این "کنتم" یعنی شما بشرها از اول عالم تا آخر عالم.
ظاهر این است که "کنتم" خطاب به امت آخر الزمان است: شما امت آخر الزمان سه دسته خواهید بود: سابقین، اصحاب المیمنه یا اصحاب الیمین و اصحاب الشمئمه یا اصحاب الشمال، خصوصا که ما قرائن دیگر هم از خارج بر همین مطلب داریم از جمله این حدیثی که فریقین نقل کرده اند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «علماء امتی کانبیاء بنی اسرائیل» یا «افضل من انبیاء بنی اسرائیل» (علم الیقین فیض کاشانی ، ص 750) با عبارت «علماء هذه الامة کانبیاء بنی اسرائیل علمای امت من مانند انبیاء بنی اسرائیل اند یا افضل از انبیاء بنی اسرائیل هستند.
و باز احادیث زیادی داریم که پیغمبر اکرم فرمود اتباع من در قیامت از اتباع تمام پیغمبران دیگر بیشتر است یعنی کسانی که به وسیله من به سعادت می رسند با مقایسه تمام امت های دیگر بیشتر هستند.
در یک حدیث فرمود در حدود سه ربع اهل بهشت امت پیغمبر آخر الزمان هستند در این صورت بعید است که کسی بتواند این جور بگوید که در تربیت پیغمبرهای گذشته افرادی که به مقام سابقین رسیده اند زیاد بوده اند و در امت آخرالزمان افرادی که به مقام سابقین برسند کمتر هستند.
بنابراین ظاهر این است که قضیه از همین قرار است که در هر دو، خطاب به امت آخر الزمان است یعنی نظر فعلا درباره این هاست. شما ای امت آخر الزمان سه گروه هستید: سابقان، اصحاب المیمنه، اصحاب المشئمه، ولی در میان اولین شما از سابقان بیشترند تا آخرین شما.(1)
منبع :
1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 6- صفحه 95-97

با سلام

آیه 12 سوره واقعه آمده: «فی جنات النعیم؛ مقربان در جناتی از نعیم هستند». «جنة نعیم» (واقعه/89) هم ما داریم. اگر «جنة نعیم» فرموده بود، یک بهشت بیشتر نبود. ولی وقتی که «جنات النعیم» می گوید (بهشتهایی از نعیم) از انواعی از بهشتها را مخصوصا برای اهل اخلاص بیان می کند که در آیات سوره رحمن هم خواندیم، بهشتهای روحی و معنوی ای که وجود دارد و درجاتی بالاتر از بهشتهای مادی است. آنها اموری است غیر قابل توصیف، بر عکس بهشت مادی که قابل توصیف است. اول می فرماید: «فی جنات النعیم» یعنی بهشتهای قابل توصیف و بهشتهای غیرقابل توصیف، درباره آن بهشتهای غیر قابل توصیف همین قدر فرموده: «فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قرة اعین؛ کسی نمی تواند بفهمد که چه چیزهایی در آنجا پنهان است» (سجده/17).

اسامی بهشت های نامبرده شده در قرآن
باید دانست بهشت هائی که در قرآن از آنها نام برده شده است چهار تا است: جنت عدن و جنت فردوس و جنت نعیم و جنت مأوی؛ هم چنان که در روایت وارد است: «قال أبو جعفر علیه السلام: أما الجنان المذکورة فی الکتاب فإنهن جنة عدن، و جنة الفردوس، و جنة نعـیـم، و جنة المأوی. و إن لله تعالی جنانا محفوفة بهذه الجنان ؛ ترجمه: امام باقر علیه السلام: بهشت هایی که در قرآن مطرح اند عبارتند از: بهشت عدن، بهشت فردوس، بهشت نعیم، بهشت ماوی و برای خداوند بهشت هایی دیگر است که با این بهشت ها محاصره شده اند» ( «علم الیقین » فیض کاشانی، طبع سنگی وزیری، ص 224).

اما جنة النعیم در بسیاری از آیات قرآن نام برده شده است؛ مانند: «والسابقون السـبقون * أولئک المقربون * فی جنـات النعیم؛ پیشی گیرندگان در أعمال صالحه، پیشی گیرندگان در غفران و رحمت خداوند هستند. و ایشانند مقربان خدا که در بهشت های نعیم هستند» ( آیات 10 تا 12 سوره واقعه). «جنة نعیم» (واقعه/89) هم ما داریم. اگر «جنة نعیم» فرموده بود، یک بهشت بیشتر نبود. ولی وقتی که «جنات النعیم» می گوید (بهشتهایی از نعیم) از انواعی از بهشتها را مخصوصا برای اهل اخلاص بیان می کند که در آیات سوره رحمن هم خواندیم، بهشتهای روحی و معنوی ای که وجود دارد و درجاتی بالاتر از بهشتهای مادی است. آنها اموری است غیر قابل توصیف، بر عکس بهشت مادی که قابل توصیف است. اول می فرماید: «فی جنات النعیم» یعنی بهشتهای قابل توصیف و بهشتهای غیرقابل توصیف درباره آن بهشتهای غیر قابل توصیف همین قدر فرموده: «فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قرة اعین؛ کسی نمی تواند بفهمد که چه چیزهایی در آنجا پنهان است» (سجده/17) و مانند: «أیطمع کل امری ء منهم أن یدخل جنة نعیم * کلا؛ آیا هر فرد از ایشان چنین طمعی دارد که در بهشت نعیم داخل شود؟ نه، چنین نیست» (آیه 38 و صدر آیه 39، از سوره المعارج ).

و اما جنت عدن نیز در بسیاری از آیات قرآن نام آن برده شده است مانند: «و مسـکن طیبة فی جنـت عدن ذ لک الفوز العظیم؛ و (خداوند شما را داخل میکند) در مسکن های پاک و پاکیزه ای که در بهشت های عدن است؛ و اینست فوز عظیم !» (ذیل آیه 12، از سوره الصف). و اما جنت فردوس در دو جای قرآن نام آن برده شده است؛ اول در سوره کهف: «إن الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت کانت لهم جنـت الفردوس نزلا * خـلدین فیها لا یبغون عنها حولا؛ حقا آن کسانیکه ایمان آورده اند و أعمال صالحه بجای می آورند، برای آنان بهشت های فردوس مهیا و به عنوان پذیرائی و کرامت آنان خواهد بود؛ در آن بهشت ها بطور جاودان می مانند و هیچگونه تغییر و جابجائی از آن را طلب نمی کنند» ( آیه 107 و 108). دوم در سوره مؤمنون: «أولئک هم الو رثون * الذین یرثون الفردوس هم فیها خـلدون؛ (مؤمنان که چنین و چنانند) ایشانند فقط وارثان؛ آنانکه فردوس را به ارث برند. و ایشان در آن بهشت فردوس بطور جاودان زیست می نمایند» (آیه 10 و 11 ).

و جنت مأوی نیز در دو مورد از قرآن آمده است؛ اول در سوره سجده: «أما الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت فلهم جنـت المأوی نزلا بما کانوا یعملون؛ اما آن کسانیکه ایمان آورده اند و اعمال صالحه انجام میدهند، پس برای آنان بهشت های مأوی به عنوان پذیرائی و پاداش کارهائی که در دنیا بجای می آورده اند مهیا و آماده می باشد» (آیه 19) و دوم در سوره نجم: «عند سدرة المنتهی * عندها جنة المأوی؛ در نزد سدرة المنتهی، که آخرین درخت است. و در نزد آن سدرة و درخت، بهشت مأوی است» ( آیه 14 و 15). «باری، جنة الخلد، بهشتی غیر از این بهشت ها نیست که قسیم آنها باشد، بلکه مقسم آنهاست و همانطور که اشاره شد اضافه جنت به خلد برای تحقق معنای جاودانی بهشت است. ولیکن جنة النعیم بهشت ولایت است؛ و هر جا که در قرآن نامی از نعمت برده شده است، مراد ولایت است

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

فکر کنم یکی از چیز هایی را که خوب است در نظر بگیریم بحث جمعیت بنی آدم باشد!
به نظرم جمعیت امت های نخستین نسبت به جمعیت حال حاضر جهان خیلی کمتر بودند!
چه بسا قلیل من الاخرین از کثیر من الاولین از نظر تعداد بسیار بیشتر باشد!!!
الله اعلم

والسلام علی من اتبع الهدی

جمع بندی
پرسش:
منظور از ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ و قَلِيلٌ مِّنَ الْآخِرِينَ در آیات 13 و 14 سوره واقعه چیست چرا گروه سابقون در نسل های اولین بیشتر و در نسل های آخر کمتر است ؟
پاسخ :
این آیه معرکه آرای میان مفسرین شده است که مقصود از "اولین" و "آخرین" چیست.
بعضی گفته اند "اولین" یعنی ما قبل پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم)، از حضرت آدم (علیه السلام) تا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و "آخرین" یعنی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به بعد، یعنی امت پیغمبر آخر الزمان.
اگر این جور باشد معنای آیه این می شود که گروه سابقین که مقربان هستند اکثرشان از امت های دیگر یعنی از مردم قبل از زمان حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند، در دوره حضرت رسول به بعد گروه کمی هستند که به مقام سابقین رسیده اند.
معنای این سخن این است که چون در امم سابقه پیغمبران زیاد بوده اند و ما صد و بیست و چهار هزار پیغمبر داریم، لااقل همه پیغمبران را باید در زمره سابقین شمرد اگر از اوصیای پیغمبران کسی جزو آنها نباشد، ولی در امت آخرالزمان فقط ائمه اند که در ردیف سابقین هستند و عده کمی از غیر ائمه هم ممکن است جزو سابقین باشند.
ولی عده ای دیگر از مفسرین این نظر را قبول ندارند که "اولین" یعنی مردم قبل از پیغمبر و "آخرین" یعنی امت آخرالزمان، بلکه می گویند مقصود از "اولین" و "آخرین" هر دو همین امت آخرالزمان هستند منتها (سابقین) در میان اولینشان بیشتر است تا آخرینشان. قرینه اش هم این است که در اول مخاطب (آیه 7) می فرماید: «و کنتم ازواجا ثلاثة» شما سه نوع هستید. این "شما" که می گوید، می توانیم بگوییم مخاطب در اینجا (امت آخر الزمان است). البته محال نیست ولی بعید است که بگوییم این "کنتم" یعنی شما بشرها از اول عالم تا آخر عالم.
ظاهر این است که "کنتم" خطاب به امت آخر الزمان است: شما امت آخر الزمان سه دسته خواهید بود: سابقین، اصحاب المیمنه یا اصحاب الیمین و اصحاب الشمئمه یا اصحاب الشمال، خصوصا که ما قرائن دیگر هم از خارج بر همین مطلب داریم از جمله این حدیثی که فریقین نقل کرده اند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « عُلَماءُ اُمّتي كانْبيآءِ بني اِسرائيل » یا « عُلَماءُ اُمّتي أفضَلُ مِن أنبِیاءِ بَنی إسرائیل »(1) با عبارت «علماء هذه الامة کانبیاء بنی اسرائیل علمای امت من مانند انبیاء بنی اسرائیل اند یا افضل از انبیاء بنی اسرائیل هستند.
و باز احادیث زیادی داریم که پیغمبر اکرم فرمود اتباع من در قیامت از اتباع تمام پیغمبران دیگر بیشتر است یعنی کسانی که به وسیله من به سعادت می رسند با مقایسه تمام امت های دیگر بیشتر هستند.
در یک حدیث فرمود در حدود سه ربع اهل بهشت امت پیغمبر آخر الزمان هستند در این صورت بعید است که کسی بتواند این جور بگوید که در تربیت پیغمبرهای گذشته افرادی که به مقام سابقین رسیده اند زیاد بوده اند و در امت آخرالزمان افرادی که به مقام سابقین برسند کمتر هستند.
بنابراین ظاهر این است که قضیه از همین قرار است که در هر دو، خطاب به امت آخر الزمان است یعنی نظر فعلا درباره این هاست. شما ای امت آخر الزمان سه گروه هستید: سابقان، اصحاب المیمنه، اصحاب المشئمه، ولی در میان اولین شما از سابقان بیشترند تا آخرین شما.(2)
اما این که چرا گروه سابقون در نسل های اولین بیشتر و در نسل های آخر کمتر است ؟ هم باید گفت :
آيات ياد شده دربارة گروهي از بهشتيان به نام «سابقون» است كه آنها مقرب، و در باغ‎هاي پرنعمت بهشت جاي دارند. قرآن كريم گروه كثيري از سابقون را از ميان امت‎هاي نخستين مي‎داند، و گروه اندكي نيز جز امت آخرين هستند.
منظور از مقربان همان سابقون و پيشگامان در ايمان هستند، و در امت اسلامي پيشگامان در پذيرش اسلام در صدر اسلام، گروه اندكي بودند كه نخستين آنها از مردان حضرت علي ـ عليه السلام ـ و از زنان حضرت خديجه(س) بود، در حالي كه فراواني پيامبران پيشين و تعداد امت‎هاي آنها و وجود پيشگامان در هر امت، سبب مي‎شود كه تعداد آنها فزوني يابد.
افزون بر اين، كثرت عددي دليل بر كثرت كيفي نيست، و ممكن است تعداد سابقون اين امت (اسلام) كمتر باشند، ولي از نظر مقام بسيار برتر و بالاتر، چنان كه در ميان پيامبران نيز برخي بر برخي ديگر افضل هستند.(3)
نكتة ديگر اين كه ممكن است بعضي از مؤمنان در زمرة پيشگامان در ايمان نباشند؛ ولي داراي صفات و ويژگي‎هاي ديگري باشند كه آنها را هم رديف سابقون قرار مي‎دهد، و از نظر پاداش هم رديف آنها هستند. به همين جهت در برخي روايات اسلامي از حضرت امام باقر ـ عليه السلام ـ نقل شده كه فرمود: «نحن السابقون السابقون و نحن الآخرون؛ پيشگامان پيشگام و آخرون ما هستيم.»(4)
اين که چرا افراد مقرب، در امت هاي پيشين زيادند، ولي در امت اسلامي کم هستند، چنين آمده است که مقربان، همان پيامبران الهي و جانشينان و معصومان هستند؛ لذا چون در امت هاي پيشين حدود صد و بيست چهار هزار پيامبر بود، از آن به «ثله» تعبير مي کند؛ ولي در اسلام، فقط چهارده معصوم داريم، لذا از آن به «قليل» تعبير نمود.(5)

منابع جهت مطالعه بیشتر :
فضل بن الحسن الطبرسي، مجمع‎البيان، بيروت، منشورات دار مكتبة الحياة، الطبعة الجديد، بي‎تا، ج 6، ص 113 و 120 ؛ سيد هاشم الحسيني البحراني، البرهان في تفسير القرآن، تهران، بنياد بعثت، چاپ اول، 1415 ق.
پی نوشت ها :
1. فیض کاشانی ،علم الیقین ، ص 750
2. مرتضی مطهری ، آشنایی با قرآن ، ج 6 ، ص 95-97.
3. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، قمم جماعة المدرسين في الحوزه العلميه، الطبعة الخامسة، 1417 ق، ج 19، ص 121 ـ 122.
4 . فيض كاشاني، ملا محسن، تفسير الصافي، بيروت، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، الطبعة الثانية، 1402 ق، ج 5، ص 120 ـ 121.
5. طيب، عبدالحسين، اطيب البيان في تفسير القرآن؛ تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، 1378 هـ ق، ج12، ص395 ؛ حسيني شيرازي، محمد، تقريب القرآن الي الاذهان، بيروت، انتشارات دارالعلوم، چاپ اول، 1424 هـ ق، ج5، ص 311.

موضوع قفل شده است