جمع بندی رفتار کسبه در برخورد با دست فروشان

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رفتار کسبه در برخورد با دست فروشان

یا سلام و احترام خدمت کارشناس محترم بحث

در خبرها ، اتفاقی مشابه اتفاق زیر میخواندم:

ظاهرا در یکی از بازارهای پوشاک تهران ، به دلیل اینکه دستفروشهای لباس فروش زیاد شده بودند ، کسبه آن بازار به نشانه اعتراض بخاطر جمع آوری دستفروشان ، تحصن و اعتصاب میکنند و بازار را تعطیل میکنند.

سوالی در این زمینه برای من پیش اومده:

این موضوع رو میشه از دو دیدگاه زمینی و اسمانی بررسی کرد.

در دیدگاه زمینی ، قطعا اگر در یک محله به جای 5 فروشنده لباس ، 20 مغازه و فروشنده لباس حضور پیدا کنند ، بخاطر رقابتی شدن ، زمینه کسب و کار برای افراد سخت تر میشه و قطعا مشتری ها هم سرشکن میشه در نتیجه فروش مغازه ها کمتر میشه .

اما در دیدگاه اسمانی ، ما میگیم روزی هر کسی مشخص هست ، بنابراین اگر بنا باشه امروز ، یک فروشنده لباس هزار تومن کاسبی کنه ، هیچ اهمیتی نداره که این فروشنده در یک بازار بدون رقیب باشه و یا اینکه در بازاری حضور داشته باشه که دهها رقیب داشته باشه....

قطعا دیدگاه زمینی و اسمانی تفاوت زیادی با هم دارن ، اگر از دیدگاه زمینی به موضوع نگاه بشه ، اون کسبه که اعتصاب کردند ، حق دارند و باید شهرداری برای اونها کاری کنه و دستفروشها رو جمع اوری کنه
اما اگر از دیدگاه اسمانی به موضوع نگاه بشه با توجه به اینکه روزی هر کس در دست خداست ، بنابراین اهمیتی نداره که کنار یک مغازه ، دهها دست فروش هم فعالیت کنند ( دستفروشانی که چون اجاره مغازه و مالیات و... ندارند ، میتونند جنسشون رو ارزونتر بدن ) و اون کسبه نباید اعتراض میکردند و باید یک رویه بی خیالی و منفعلانه ای رو پیش میگرفتند چون رزاق کس دیگریست.

خواستم این موضوع و این اتفاق از دیدگاه دینی و اعتقادی واکاوی بشه.

با تشکر.

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد حافظ

پرسش:
کسبه دستفروش لباس در بازار در مقابل مغازه های لباس فروشی زیاد شدند که از دو منظر زمینی و آسمانی قابل بحث هست.
از نظر زمینی (مادی) مغازه دار ها حق دارند که اعتراض کنند و شهرداری باید برای جمع آوری و سر و سامان دادن آنها فکری بکند.
از نظر آسمانی (معنوی) روزی هر کسی را خدا تعیین می کند و مغازه داران نباید اعتراضی داشته باشند.

پاسخ:
دسته بندی کاملا دقیق و خوبی انجام داده شد. در حقیقت بریده شدن انسان زمینی از ماوراء، تولید کننده این گونه آسیب‌های اجتماعی می‌باشد. از همین رو، اگر در مهندسی و معماری بازارهای قدیم دقت کرده‌ باشید، دو عنصر در آن گنجانده می‌شده است: یکی گنجاندن حوزه‌ علمیه در بازار و دوم، قرار دادن مسجد در بازار؛ تا بازاریان با این دو مرکز مهم که در حقیقت حلقه اتصال آنان به ماوراء و معنویات اند، ارتباط وثیق پیدا کنند. بعلاوه، در گذشته‌ای نه چندان دور، بر کسبه و افراد تازه وارد در بازار و تجارت، واجب بود که قبل از ورود به کسب و کار، یک دوره احکام تجارت را بیاموزند این در حالی است که امروزه به هیچ عنوان به اینگونه ضروریات وقعی نمی‌نهند.

آسیبی که شما بدان اشاره کردید، از نوع گناه اعتقادی بود اما مع الاسف برخی بازاریان در اثر عدم معاشرت با علما و عدم مراوده با متخصصان و احکام دین، گرفتار خطاهای شرعی و عملی گردیده که منجر به کسب حرام می‌شود.

این همه، همان گونه که تا حدودی بیان شد، بر اثر داشتن نگاه افراطی به کار و تلاش (اشتغال) است؛ به این معنا که در اسلام، کار، به عنوان یک ارزش مطلق تلقی نگردیده است بلکه از جمله دستورات دین، تقسیم شبانه‌روز به چهار قسمت عمده است؛ این تقسیم بندی، بدین معناست که در اسلام، مطلقِ کار کردن برای کسب درآمد، ارزش تلقی نمی‌گردد بلکه کار و تلاشی که در کنار آن سه قسم دیگر قرار بگیرند، از نظر اسلام ارزشمند خواهد بود.

امام هفتم (علیه السلام) می فرمایند: «إِجْتَهِدُوا فى أَنْ یَکُونَ زَمانُکُمْ أَرْبَعَ ساعات:ساعَةً لِمُناجاةِ اللهِ، وَساعَةً لاَمْرِالْمَعاشِ، وَساعَةً لِمُعاشَرَةِ الاِخْوانِ والثِّقاةِ الَّذینَ یُعَرِّفُونَکُمْ عُیُوبَکُمْ وَ یُخَلِّصُونَ لَکُمْ فِى الْباطِنِ، وَ ساعَةً تَخْلُونَ فیها لِلَذّاتِکُمْ فى غَیْرِ مُحَرَّم وَ بِهذِهِ السّاعَةِ تَقْدِروُنَ عَلَى الثَّلاثِ ساعات.»؛ بکوشید که اوقات شبانه روزى شما چهار قسمت باشد:
1 ـ قسمتى براى مناجات با خدا.
2ـ قسمتى براى تهیّه معاش.
3ـ قسمتى براى معاشرت با برادان و افراد مورد اعتماد که عیب هاى شما را به شما می فهمانند و در دل به شما اخلاص مى ورزند.
4ـ و قسمتى را هم در آن خلوت می کنید براى درک لذّت هاى حلال [و تفریحات سالم] و به وسیله انجام این قسمت است که بر انجامِ وظایف آن سه قسمت دیگر توانا می شوید.(1)

همچنین حدیث دیگری از نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) منقول است: «كان فيها [أي صُحُفِ إبراهيم عليه السلام]...: على العاقِلِ ما لَم يَكُن مَغلوبا على عَقلِهِ أن يكونَ لَهُ ساعاتٌ: ساعَةٌ يُناجِي فيها رَبَّهُ عزّ و جلّ، و ساعَةٌ يُحاسِبُ نَفسَهُ، و ساعَةٌ يَتَفَكَّرُ فيما صَنَعَ اللّه ُ عزّ و جلّ إلَيهِ، و ساعَةٌ يَخلُو فيها بِحَظِّ نفسِهِ مِنَ الحَلالِ؛ فإنّ هذهِ الساعَةَ عَونٌ لِتلكَ الساعاتِ و استِجمامٌ للقُلوبِ و تَوزِيعٌ لها.»؛ پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) فرمودند: در صحف ابراهيم آمده است كه: خردمند، مادام كه خِردش از او گرفته نشده، بايد ساعاتى را براى خود در نظر گيرد؛ زمانى براى مناجات با پروردگارش عزّ و جلّ، و زمانى براى محاسبه نفس، و زمانى براى انديشيدن در آنچه كه خداوند عزّ و جلّ به وى ارزانى داشته است و زمانى براى كام جويى خود از راه حلال؛ زيرا اين زمان كمكى است به آن سه زمان ديگر و مايه آسودگى و رفع خستگى دلها.(2)

با عدم انضمام سه قسم دیگر، به «کار و تلاش»، عنصر کار و تلاش نه تنها مایه ارتقای روحی و جسمی انسان نخواهد بود، بلکه مایه انحطاط خواهد گشت.
به امید آن که همه جوانانی که قصد ورود به عرصه کار و تلاش دارند، ابتدا به این گونه دستورات و منویات دین عمل نموده، سپس وارد بازار کار گردند.

________________
(1) نقل شده از کتاب الفقه المنسوب إلی الامام الرضا (علیه السلام)، ص 337.
(2) خصال، ج2، ص 525.

حافظ;789107 نوشت:
با سلام خدمت همه کاربران محترم و خصوصا پرسشگر گرامی؛

با سلام و تشکر از پاسخگویی جنابعالی

گرچه خیلی شفاف و مستقیم پاسخ سوال رو نفرمودید ولی من اینطور برداشت کردم که رفتار کسبه اشتباه بوده و اگر مثلا در بازار پوشاک ، و در کنار مغازه های پوشاک ، تعداد دستفروشها اونقدر زیاد بشه که بازار به حد اشباع از فروشنده و کالا برسه و بازار به شدت رقابتی بشه ، فروشنده ها و کسبه ثابت اون بازار ذره ای نباید نگران و ناراحت و معترض بشن، این برداشت من درسته؟

با سلام
معنا و مفهوم رزق

رزق به معنى عطاء و بخشش مستمر است ، و از آنجا که روزى الهى عطاى مستمر او به موجودات است به آن رزق گفته مى شود. البته مفهوم آن تنها در نیازهاى مادى خلاصه نمى شود بلکه هر گونه عطاى مادى و معنوى را شامل مى گردد . بنا بر این هر گونه بهره اى را که خداوند نصیب بندگان مى کند از مواد غذائى و مسکن و پوشاک ، و یا علم و عقل و فهم و ایمان و اخلاص وفرزند و همسر و خانواده و...به همه اینها رزق گفته مى شود .قرآن می فرماید « إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتینُ »رازق خداست ، رزّاق مثل خبّاز، حدّاد، بنّا، بقّال، کسی که صبح تا به شب کارش این است که نان می‌پزد و با آهن سر و کار دارد و. . . رزّاق یعنی دائماً روزی می‌دهد . «هُوَ الرَّزَّاقُ» ؛ یعنی دائمی است و قدرت هم دارد و به خودی خود قطع نمی شود مگر عاملی سدّ راه آن شود . ما اگر عقیده داشته باشیم که روزی دهنده (دائمی و با قدرت) خداوند است ، دیگر برای هیچ چیز دروغ نمی‌گوئیم . گاهی ممکن است با دروغ و کلک در ظاهر پول زیادی هم بدست‌ آید، ولی چون رزق او نیست،از دست می‌ رود. آیات زیادی داریم که خداوند می فرماید:«یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ» شاید بسط رزقی که خداوند فرموده به هر کس بخواهیم آن را بسط می دهیم ، یک بعدش به این معنا باشد که آن رزق حتماً نباید مادی باشد .نوع رزق برای هرکسی فرق می کند و خداوند برای هرکسی یک نوعی از رزق را گسترش می دهد .
=================
نوازاد در شکم مادر چطور روزی می‌خورد ، خداوند روزی می‌دهد . یک راننده تاکسی تعریف می کرد یک روز به خودم گفتم امروز زرنگی کنم پول کرایه را افزایش بدهم .مردم مجبورهستند که بدهند .این کار را انجام دادم ،همه هم ناراضی بودند اما چون چاره نداشتند می دادند ، اما غروب باد و طوفانی شد و شیشه ی ماشین هم پایین بود ، باد زد و پولها را برد و نقش زمین شد . وقتی رفتم که پول ها را جمع کردم و شمردم ، دیدم فقط توانستم آن مقداری که حق واقعی ام بوده را جمع کنم و بقیه از بین رفته و باد برده بود .
ضامن رزق همه ى موجودات و اختیار رزق فقط به دست خداوند است ، نه به دست انسان

باید با دید منطقی نگاه کرد، دو حالت بهترین و بد ترین وجود داره
بهترین: فروشنده ای که با شرافت کار می کند، گرون فروشی نمی کنه ، دروغ نمی گه در فروش، و وجود دستفروشان باعث شده سود خیلی کمی بدست بیاره که کفاف زندگی اش رو نده-خب این آدم حق داره اعتراض کنه! ما هم اگه جای اون بودیم شاید همین کار رو می کردیم
بد ترین: فروشنده ای که گرون فروش هست، کلک میزنه، و به اندازه ی کافی سود هم برده اما در حرص به دست آوردن پول بیشتر میاد و به اصطلاح نون دیگران رو آجر می کنه
خب این حالت دوم خیلی زشته و از نظر اخلاق انسانی درست نیست
(که البته با شناختی که من از این قشر دارم حالت دوم خیلی بیشتر از اول هست)

مولکول 68;789175 نوشت:
با سلام و تشکر از پاسخگویی جنابعالی

گرچه خیلی شفاف و مستقیم پاسخ سوال رو نفرمودید ولی من اینطور برداشت کردم که رفتار کسبه اشتباه بوده و اگر مثلا در بازار پوشاک ، و در کنار مغازه های پوشاک ، تعداد دستفروشها اونقدر زیاد بشه که بازار به حد اشباع از فروشنده و کالا برسه و بازار به شدت رقابتی بشه ، فروشنده ها و کسبه ثابت اون بازار ذره ای نباید نگران و ناراحت و معترض بشن، این برداشت من درسته؟


بله؛ این از اصول مسلم اعتقادی است و عدم تصریح به آن به خاطر آن بود که احساس کردم، در کلام اولیه خودتان منعکس شده است.
موضوع قفل شده است