شرح حال ابوالاسود دُئلى

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
شرح حال ابوالاسود دُئلى

ظالم بن ظالم ابوالا سود دُئِلى بصرى است كه از شُعرا اسلام و از شيعيان اميرالمؤ منين و حاضر شدگان در صِفّين بوده است و او همان است كه وضع (علم نحو) نموده بعد از آنكه اصلش را از اميرالمؤ منين عليه السّلام اخذ نموده و اوست كه قرآن مجيد را اعراب كرده به نقطه در زمان زياد بن ابيه . وقتى معاويه براى او هديّه فرستاد كه از جمله آن حلوائى بود براى آنكه او را از محبّت اميرالمؤ منين عليه السّلام منحرف كند دخترش كه به سن پنج سالگى يا شش سالگى بود مقدارى از آن حلوا برداشت و در دهان گذاشت ، ابوالا سود گفت : اى دختر! اين حلوا را معاويه براى ما فرستاده كه ما را از ولاى اميرالمؤ منين عليه السّلام برگرداند. دخترك گفت :
قَبَّحَهُ اللّهُ يَخْدَعُن ا عَنِ السَّيِّدِ الْمُطَهَّرِ بِالشَّهْدِ الْمُزَعْفَرِ تَبّا لِمُرْسِلِهِ وَآكِلِه .
چپس خود را معالجه كرد تا آنچه خورده بود قى كرد و اين شعر بگفت :
شعر :
اءَبِاالشَّهْدِ المُزَعْفَرِ يابْنَ هِنْدٍ
نَبيعُ عَلَيْكَ اَحْسابا وَدينا
مَعاذَ اللّهِ كَيْفَ يَكُونُ ه ذا
وَمَوْلي نا اميرُالمُؤْمنينا(197)
بالجمله ؛ ابوالا سود در طاعون سنه شصت و نه به سن هشتاد و پنج در بصره وفات كرد و ابن شهر آشوب و جمعى ديگر ذكر كرده اند اشعار ابوالا سود را در مرثيه اميرالمؤ منين عليه السّلام و اوّل آن مرثيه اين است :
شعر :
الاّ يا عَيْنُ جُودي فَاسْعَدينا
الا فَابْكي اَميرَ المُؤ منينا(198)
و ابوالا سود شاعرى طليق اللسان و سريع الجواب بوده ؛ زمخشرى نقل كرده كه زياد بن ابيه ابوالا سود را گفت كه با دوستى على چگونه اى ؟ گفت : چنانچه تو در دوستى معاويه باشى لكن من در دوستى ثواب اُخروى خواهم و تو از دوستى معاويه حُطام دُنيوى جوئى و مَثَل من و تو شعر عمروبن معدى كرب است :
شعر :
خَليلا نِ مُخْتَلِفٌ شَاءْنن ا
اُريدُ الْعَلاءَ وَيَهْوِى السَّمَنَ
اُحِبُّ دِم آءَ بَنى م الِكِ
وَر اقَ المُعَلّى بَياضَ اللَّبَنِ(199)
و هم زمخشرى اين شعر را از او روايت كرده :
شعر :
اَمُفَنّدي في حُبِّ آلِ محمّد
حَجَرٌ بِفيكَ فَدَعْ مَلا مَكَ اَوْزِد
مَنْ لَمْ يَكُنْ بِحِب الِهِمْ مُسْتَمْسِكا
فَلْيَعْتَرِفْ بِوِلا دَةٍ لَمْ تُرْشَدِ(200)

______________________________

197 (ربيع الا برار) علاّ مه زمخشرى 5/322، تحقيق : عبدالامير مهنا؛ (روضات الجنات ) علاّ مه خوانسارى 4/168 .
198 (مناقب ) ابن شهر آشوب 3/361 .
199 (مجالس المؤ منين ) 1/325 از (ربيع الا برار) زمخشرى ، نقل كرده است .
200 ماءخذ پيشين . علامه شوشترى مى گويد: (مفند، ملامت كننده است ، يعنى اى ملامت كننده من در دوستى آل محمّد عليهماالسّلام ، سنگ در دهن تُست ؛ خواه ترك ملامت خود كنى و خواه آن را زياده كنى و مضمون بيت ثانى آن است كه شاعر فارسى گفته :
هر كه را هست با على كينه
در سخن حاجت درازى نيست
نيست در دستش آستين پدر
دامن مادرش نمازى نيست
(مجالس المؤ منين ) 1/326 .ويراستار