جمع بندی خلقت حضرت آدم (ع) و خبر دادن شیطان از آینده

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خلقت حضرت آدم (ع) و خبر دادن شیطان از آینده

باعرض سلام واحترام
درسوره الحجر بعد خلقت انسان ازگل شیطان به انسان اولی که ادم ع باشد سجده نکرد میدانیم که ادم ع دربهشت برزخی بودند وشیطان هنگام سجده نکردن به خداوند میگوید من در,,,,,زمین,,,,,درنظرشان جلوه میکنم سوال اینجاست ادم ع که دربهشت برزخی بود شیطان هم که ازاینده خبرنداره چون به خداوند گفت مراگمراه کرده ای , میلیارد هاسیاره هم خداخلق کرده شیطان چطور گفت که درزمین درنظرشان جلوه میکنم اوازکجامیدانست انسان ازبهشت برزخی بیرون میاید وبه زمین فرود میاید اصلا این بهشت برزخی جایی غیرزمین است ,ان گلی که انسان ازان خلق شده گلی غیرازگل های زمین است
باتشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد محسن

احمد;788464 نوشت:
باعرض سلام واحترام
درسوره الحجر بعد خلقت انسان ازگل شیطان به انسان اولی که ادم ع باشد سجده نکرد میدانیم که ادم ع دربهشت برزخی بودند وشیطان هنگام سجده نکردن به خداوند میگوید من در,,,,,زمین,,,,,درنظرشان جلوه میکنم سوال اینجاست ادم ع که دربهشت برزخی بود شیطان هم که ازاینده خبرنداره چون به خداوند گفت مراگمراه کرده ای , میلیارد هاسیاره هم خداخلق کرده شیطان چطور گفت که درزمین درنظرشان جلوه میکنم اوازکجامیدانست انسان ازبهشت برزخی بیرون میاید وبه زمین فرود میاید اصلا این بهشت برزخی جایی غیرزمین است ,ان گلی که انسان ازان خلق شده گلی غیرازگل های زمین است
باتشکر

بسم الله الرحمن الرحیم


با سلام و طلب توفیق الهی برای شما پرسشگر محترم و دیگر کاربران گرامی.

می توان بیان کرد:اولا مطابق با روایات و بیان تفاسیر، بهشتی که که آدم در آن بود و سپس اخراج شد، بهشت زمینی با اوصاف دنیایی بوده است نه بهشتی ورای زمین.و ثانیا هبوط یا فراز و فرود آدم از مقام و منزلتش بوده است نه از مکان بالا که بگوییم بعد از اخراج از آن جا وارد دنیا شده است.با این حساب، اشکالی باقی نمی ماند.

از طرفی صحنه خلقت بشر و مکان زندگی آدم و ذریه اش امر پنهانی نبوده است.خدای متعال خبر آفرینش آدم و نیز مسایل مربوط به انسان را از قبل به فرشتگانش آموخته بود. شیطان نیز قبل از آن که نتیجه امتحان خود را مشاهده کند، جزء مقربان درگاه الهی بود. پس می توانست آن هنگامه عجیب را مشاهده کند که خدای متعال به فرشتگان فرمود:من می خواهم روی زمین جانشین انتخاب کنم."وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ"(1)

به همین دلیل شیطان از همه این مسایل و نیز اعتراض فرشتگان مبنی بر خلق موجودی خون ریز ( و بی رحم) به طور کامل اطلاع داشت و این گونه نبود که مسایل مربوط به آدم و نحوه زندگی اش به زمان آینده منوط شود تا اشکال کنیم که شیطان چگونه از آینده خبر داشت. بلکه همه این اتفاقات در در یک نمایش روحانی انجام شد. اما کجا و چگونه و با چه جزییاتی، ما اطلاعی از آن نداریم.

نوع خلقت آدم

در تفاسیر آورده اند:

1. كيفيت خلقت آدم اين بوده كه اجزايى از خاك جمع كرد و سپس به آن فرمان داد كه" باش" و آن خاك به صورت و سيرت يك بشر تمام عيار، تكون يافت، بدون اينكه از پدرى متولد شده باشد.(2)
2.مراد از خلقت آنان از خاك، اين است كه پدر ايشان آدم را از خاك آفريد، چون خلقت غير آدم علیه السلام بالأخره منتهى به خلقت آدم مى‏شود كه از خاك بوده، در نتيجه خلقت ايشان نيز در اصل از خاك بوده است. ممكن هم هست مراد از خلقت ايشان از خاك، اين باشد كه تكوين نطفه پدرها از مواد بسيط زمين بوده.(3)
3. "وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ" و آغاز نموده آفرينش انسان را از گل و او خلقت آدم بود كه از خاك گل ساخته شد و خشك گرديد و سپس روح بر او دميده و زندگى يافت.(4)
از بیان این آیات این نکته برداشت می شود وقتی می فرماید خلقت آدم ابو البشر از جنس خاک یا گل و ...بوده یعنی از جنس ماده یعنی که منشا آفرینش اولین انسان از ماده بوده و عالم ماده عالم دنیا است و در عوالم دیگر نمی توان نشانی از ماده به این شکل و شمایل دنیایی دید.یعنی در عالم برزخ و سپس عالمی که قیامت دروازه ورود به آن است، جز لطافت چیز دیگری مشاهده نمی شود.آن جا نه اثری از خاک است و نه سنگ و گل خصوصا وقتی در برخی از آیات می خوانیم که انسان از گل بد بوی آفریده شده است"وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون"(5)
ما انسان را از گِل خشكيده‏اى (هم چون سفال) كه از گِل بد بوى (تيره رنگى) گرفته شده بود،آفريديم.
باید بدانیم این گونه توصیفات از عوارض دنیا است و هیچ ارتباطی با عالم دیگر(برزخ) ندارد.
بهشتی که آدم در آن قرار داشت، کجا بود؟
در برخی از روایات از امام معصوم سلام الله علیه از مکان بهشت پرسش شد که بهشتی که آدم از آن اخراج شد که حضرت فرمود آن بهشت در دنیا بوده است
به طوری که در آن بهشت آفتاب و ماه طلوع و غروب می کردند و علاوه اگر بهشت آخرتی بود آدم هرگز از آن اخراج نمی شد
با این حساب می فهمیم که بهشتی که در آن آفتاب و ماه باشد و طلوع و غروب داشته باشد بهشت دنیایی است و جالب این که اگر آدم در بهشت موعود یا بهشت برزخی قرار داشت در آن جا دیگر مکر و حیله و شیطانی حضور نداشت که آدم را بفریبد. امتحانی که بر آدم روا شد، علامت بارز دنیا است نه برزخ یا آخرت.
به دو شاهد در این باره توجه کنیم.
1.آورده اند: شخصى از امام صادق سلام الله علیه از بهشت آدم پرسيد، كه آيا از بهشت ‏هاى دنيا بوده؟ و يا از بهشت هاى آخرت؟ امام در پاسخ فرمود: از بهشت‏ هاى دنيا بوده، آفتاب و ماه در آن طلوع مى‏كردند، و اگر از بهشت‏هاى آخرت بود، آدم تا ابد از آن بيرون نمی شد.(6)
2.و نیز نوشته اند:در پاسخ اين پرسش که بهشت آدم کجا بود، بايد به اين نكته توجه داشت گرچه بعضى آن را بهشت موعود نيكان و پاكان مى‏دانند، ولى ظاهر اين است كه آن بهشت نبود. بلكه يكى از باغ هاى پر نعمت و روح‏افزاى يكى از مناطق سر سبز زمين بوده است.زيرا اولا بهشت موعود قيامت، نعمت جاودانى است كه در آيات بسيارى از قرآن به اين جاودانگى بودنش اشاره شده، و بيرون رفتن از آن ممكن نيست و ثانيا ابليس آلوده و بى‏ايمان را در آن بهشت راهى نخواهد بود، نه وسوسه‏هاى شيطانى است و نه نافرمانى خدا.

ثالثا در رواياتى كه از طرف اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین به دست ما رسیده موضوع صريحا بیان شده است.

يكى از راويان حديث مى ‏گويد از امام صادق سلام الله علیه در باره(مکان) بهشت آدم پرسيدم حضرت فرمود: "جنة من جنات الدنيا يطلع فيها الشمس و القمر و لو كان من جنان الاخرة ما خرج منها ابدا"

باغى از باغ هاى دنيا بود كه خورشيد و ماه بر آن مى ‏تابيد و اگر بهشت جاودان بود، هرگز آدم از آن بيرون رانده نمى ‏شد.

و از اين جا روشن مى‏شود كه منظور از هبوط و نزول آدم به زمين نزول مقامى است نه مكانى يعنى از مقام ارجمند خود و از آن بهشت سر سبز پایين آمد.اين احتمال نيز داده شده كه اين بهشت در يكى از كرات آسمانى بوده است هر چند بهشت جاويدان نبوده، در بعضى از روايات اسلامى نيز اشاره به بودن اين بهشت در آسمان شده است، ولى ممكن است كلمه سماء (آسمان) در اين گونه روايات اشاره به" مقام بالا" باشد، نه" مكان بالا""ولى به هر حال شواهد فراوانى نشان مى‏دهد كه اين بهشت غير از بهشت سراى ديگر است...(7)

و الله العالم. و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
پی نوشت ها:
1. سوره بقره،آیه 30

2. علامه طباطبایی سید محمد حسین،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی همدانی سید محمد باقر،قم،انتشارات اسلامی،سال 1374 خورشیدی،چاپ پنجم، ج‏3، ص 333
3. همان، ج‏17، ص 525
4.گروه مترجمان، ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن،تهران،انتشارات فراهانی،سال 1360 خورشیدی،چاپ اول، ج‏19، ص 212
5. سوره حجر،آیه 26

6.ترجمه تفسیر الميزان پیشین، ج‏1، ص 211
7.آیت الله مکارم شیرازی ناصر،تفسير نمونه،تهران،انتشارات اسلامیه،سال 1374 خورشیدی،چاپ اول، ج‏1، ص 187

با سلام

شیطان در میان فرشتگان مشغول عبادت بود تا وقتى که خداوند اراده فرمود براى خود در زمین جانشین خلق فرماید. به ملائکه خطاب نمود که من مى خواهم خلیفه اى در زمین قرار دهم ، و آنان را از مقصود خود آگاه نمود.
در این هنگام ابلیس به وسط زمین آمد و فریاد زد که :اى زمین ! من آمده ام تو را نصیحت کنم !
خداوند اراده کرده از تو پدیده اى به وجود آورد که برترین خلایق باشد و من مى ترسم که خدا را معصیت کند و داخل آتش شود (و در نتیجه تو داخل آتش شوى و بسوزى ) وقتى ملائکه مقرب آمدند از تو خاک بردارند آنها را به خداى بزرگ قسم بده از تو خاک برندارند. مخالفت او با آدم علیه السلام از همین جا شروع شد و تاکنون ادامه دارد و تا روز قیامت هم ادامه خواهد داشت . این اولین مخالف او بود.
از امیرالمؤمنین نقل شده که ایشان فرمودند: وقتى خداوند متعال اراده کرد آدم علیه السلام را خلق کند خطاب به جبرئیل فرمود: مقدارى خاک از زمین بیاور تا خلقى جدید به وجود آورم که افضل موجودات و اشرف آنها باشد.
جبرئیل به زمین آمد تا خاک بردارد (طبق تذکر شیطان ) زمین نالید و او را به خداوند قسم داد که از آن خاک برندارد. ایشان هم برگشت داستان را گزارش ‍ داد. بار دیگر میکائیل و بعد از او اسرافیل را فرستاد. باز زمین آنان را قسم داد، آنها هم با دست خالى برگشتند.
براى بار چهارم ، عزرائیل را فرستاد که حتما از خاک زمین بردارد. او که خواست خاک بردارد، باز زمین ناله کرد و او را قسم داد و هر چه ناله و فریاد نمود، تاثیر نکرد. عزرائیل گفت : من از جانب خدا ماءمورم تا کمى از خاک تو بردارم . او خاک را برداشت و برد که آدم را از آن ساختند از این رو، خداوند قبض روح آدم علیه السلام و اولادش را به دست عزرائیل داد، از این جهت ناله و گریه آنها هنگام جان دادن آدم در دل او اثر نمى کند و او ماءموریت خود را انجام مى دهد.
وقتى آن خاک را با آب خالص و شور و تلخ و بى مزه ، مخلوط کردند و بعد از مدتى پیکر خاکى او را قالب زدند. شیطان قیافه او را مشاهده کرد و با خود گفت : این مخلوقى ضعیف است که از گل چسبنده به وجود آمده ، و توى او خالى است . چیزى که توخالى باشد احتیاج به غذا دارد و به این ترتیب مى توان او را گمراه و منحرف نمود.
و نیز گفت : اگر چه او بر من و هه موجودات فضیلت داشته باشد، ولى من با او مخالفت خواهم نمود، و اگر روزى قدرت پیدا کنم او را هلاک مى کنم .
و گفت : اگر این موجود از من بالاتر و شخصیت او مهم تر باشد، از او فرمان نخواهم برد و مطیع او نخواهم شد، و اگر از من پایین تر باشد، او را کمک مى کنم و در مشکلات به فریاد او خواهم رسید، و با او دوست و رفیق مى شوم

بسم الله الرحمن الرحیم.
پاسخ و جمع بندی:
پرسش:

خلقت حضرت آدم (ع) و خبر دادن شیطان از آینده
درسوره الحجر بعد از خلقت انسان ازگل، شیطان به انسان اولی که ادم ع باشد سجده نکرد می دانیم که ادم ع دربهشت برزخی بودند وشیطان هنگام سجده نکردن به خداوند می گوید من در,,,,,زمین,,,,,درنظرشان جلوه می کنم سوال اینجا است ادم ع که دربهشت برزخی بود شیطان هم که ازاینده خبرنداره چون به خداوند گفت مراگمراه کرده ای , میلیاردها سیاره هم خدا خلق کرده شیطان چطور گفت که درزمین درنظرشان جلوه می کنم او از کجا می دانست انسان ازبهشت برزخی بیرون وبه زمین فرود می اید! اصلا این بهشت برزخی جایی غیرزمین است و آن گلی که انسان ازان خلق شده گلی غیرازگل های زمین است.
باتشکر



پاسخ:
با سلام و طلب توفیق الهی برای شما پرسشگر محترم و دیگر کاربران گرامی.
می توان بیان کرد:اولا مطابق با روایات و توضیح تفاسیر، بهشتی که که آدم در آن قرار گرفت و سپس اخراج شد، بهشت زمینی با اوصاف دنیایی بوده است نه بهشتی فرا زمینی.
ثانیا هبوط یا فرود آدم، سقوط از مقام و منزلتش بوده است نه از مکانی بالا تا از تفاوت دو مکان بحث و سپس شبهه کنیم.
بنا بر این، اشکال خود به خود رفع می شود.
ثالثا صحنه خلقت بشر و مکان زندگی آدم و ذریه اش، امری پنهانی نبوده است.خدای متعال خبر آفرینش آدم و نیز مسایل مربوط به انسان را از قبل به فرشتگانش آموخته و شیطان قبل از امتحان جزء مقربان درگاه الهی و خود یکی از شاهدان آن هنگامه عجیب بود.
خدای متعال به فرشتگان فرمود:من می خواهم روی زمین جانشین انتخاب کنم."وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ"(1)
پس ملائک و شیطان از خلق موجودی خون ریز ( و بی رحم) به طور کامل اطلاع پیدا کردند و این گونه نبود که مسایل مربوط به آدم و نحوه زندگی اش به زمان آینده منوط شود تا اشکال کنیم که شیطان چگونه از آینده خبر داشت. بلکه همه این اتفاق ها در در یک صحنه و یک مکان انجام شد.اما کجا و چگونه؛اطلاع دقیقی از آن نداریم.
نوع خلقت آدم
در تفاسیر آورده اند:
1.كيفيت خلقت آدم اين بوده كه اجزايى از خاك جمع كرد و سپس به آن فرمان داد كه" باش" و آن خاك به صورت و سيرت يك بشر تمام عيار، تكون يافت، بدون اينكه از پدرى متولد شده باشد.(2)
2.مراد از خلقت آنان از خاك، اين است كه پدر ايشان آدم را از خاك آفريد، چون خلقت غير آدم علیه السلام بالأخره منتهى به خلقت آدم مى‏شود كه از خاك بوده، در نتيجه خلقت ايشان نيز در اصل از خاك بوده است. ممكن هم هست مراد از خلقت ايشان از خاك، اين باشد كه تكوين نطفه پدرها از مواد بسيط زمين بوده.(3)
3."وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ" و آغاز نموده آفرينش انسان را از گل و او خلقت آدم بود كه از خاك گل ساخته شد و خشك گرديد و سپس روح بر او دميده و زندگى يافت.(4)
وقتی در ضمن آیات می فرماید خلقت آدم از خاک یا گل بوده به یعنی که این موجود از ماده خلق شده و ماده جزء عالم دنیا است. خصوصا وقتی می خوانیم که انسان از گل بد بوی آفریده شده است"وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون"(5)
ما انسان را از گِل خشكيده‏ اى (هم چون سفال) كه از گِل بد بوى (تيره رنگى) گرفته شده بود،آفريديم.
اصولا دیگر عوالم هیچ شباهتی با خصوصیات عالم دنیا ندارند.
در جهان غیر ماده فقط لطافت را می توان دید.در آن هیچ اثری از سنگ و خاک نیست.
در نتیجه باید بدانیم این گونه توصیفات از نحوه و نوع خلقت آدم نشان از وجود عالم ماده و دنیا دارد نه عالم دیگر نظیر برزخ!
بهشتی که آدم در آن قرار داشت،کجا بود؟
از معصوم سلام الله علیه در پاسخ پرسشی که مکان بهشت آدم که از آن اخراج شد کجا بود نقل شده است که فرمود:
آن بهشت در دنیا بوده است.به طوری که در آن جا آفتاب و ماه طلوع و غروب می کردند،علاوه اگر بهشت آخرتی بود،اخراج هیچ معنایی نداشت. با این حساب می فهمیم بهشتی که طلوع و غروب داشته باشد، بهشت دنیایی است.جالب این که در بهشت موعود یا بهشت برزخی جای مکر و حیله نیست تا آدم فریب بخورد.این امتحان نشان دهنده حضور آدم در ساحت دنیا بوده است نه برزخ و عالم آخرت.
در این باره به دو شاهد توجه کنیم.
1. شخصى از امام صادق سلام الله علیه از بهشت آدم پرسيد كه آيا از بهشت ‏هاى دنيا بوده؟ و يا از بهشت هاى آخرت؟ امام در پاسخ فرمود: از بهشت‏ هاى دنيا بوده، آفتاب و ماه در آن طلوع مى‏ كرد. و اگر از بهشت‏ هاى آخرت بود، آدم تا ابد از آن بيرون نمی شد.(6)
2. در پاسخ اين پرسش که بهشت آدم کجا بود، بايد به اين نكته توجه داشت گرچه بعضى آن را بهشت موعود نيكان و پاكان مى‏دانند، ولى ظاهر اين است كه آن بهشت نبود. بلكه يكى از باغ هاى پر نعمت و روح‏افزاى يكى از مناطق سر سبز زمين بوده است.زيرا اولا بهشت موعود، نعمت جاودانى است كه در آيات قرآن به اين جاودانگى اشاره شده است و بيرون رفتن از آن ممكن نيست. ثانيا ابليس آلوده و بى ‏ايمان را در آن بهشت راهى نخواهد بود، نه وسوسه‏ هاى شيطانى است و نه نا فرمانى خدا.
ثالثا در رواياتى كه از طرف اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین به دست ما رسیده موضوع صريحا بیان شده است.
يكى از راويان حديث مى ‏گويد از امام صادق سلام الله علیه در باره(مکان) بهشت آدم پرسيدم، حضرت فرمود: "جنة من جنات الدنيا يطلع فيها الشمس و القمر و لو كان من جنان الاخرة ما خرج منها ابدا"
باغى از باغ هاى دنيا بود كه خورشيد و ماه بر آن مى ‏تابيد و اگر بهشت جاودان بود، هرگز آدم از آن بيرون رانده نمى ‏شد.
از اين جا روشن مى‏شود كه منظور از هبوط و نزول آدم به زمين، نزول مقامى است نه مكانى يعنى از مقام ارجمند خود و از آن بهشت سر سبز پایين آمد.اين احتمال نيز داده شده كه اين بهشت در يكى از كرات آسمانى بوده است هر چند بهشت جاويدان نبوده، در بعضى از روايات اسلامى نيز اشاره به بودن اين بهشت در آسمان شده است، ولى ممكن است كلمه سماء (آسمان) در اين گونه روايات اشاره به" مقام بالا" باشد، نه" مكان بالا""ولى به هر حال شواهد فراوانى نشان مى‏دهد كه اين بهشت غير از بهشت سراى ديگر است...(7)
و الله العالم. و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته .
اللهم صل علی محمد و آل محمد.

پی نوشت ها:
1.سوره بقره،آیه 30
2.علامه طباطبایی سید محمد حسین،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی همدانی سید محمد باقر،قم،انتشارات اسلامی،سال 1374 خورشیدی،چاپ پنجم، ج‏3، ص 333 با ویرایش اندک
3.همان، ج‏17، ص 525
4.گروه مترجمان، ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن،تهران،انتشارات فراهانی،سال 1360 خورشیدی،چاپ اول، ج‏19، ص 212 با ویرایش اندک
5.سوره حجر،آیه 26
6.ترجمه تفسیر الميزان پیشین، ج‏1، ص 211 با ویرایش اندک
7.آیت الله مکارم شیرازی ناصر،تفسير نمونه،تهران،انتشارات اسلامیه،سال 1374 خورشیدی،چاپ اول، ج‏1، ص 187 با ویرایش اندک
موضوع قفل شده است