جمع بندی سوره حجر ؛ شاید آرزو می کنند

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوره حجر ؛ شاید آرزو می کنند

کارشناس محترم سلام
درسوره حجر وسوره های دیگری میبینیم که خداوند ازاحتمال ولفظ ,,ربما,,استفاده میکند مثلا درهمین سوره ,,شاید ارزومیکنند که ای کاش مسلمان بودند,,خدامیتونست بگه همشون یاعده ایشون اما چراگفته شده شاید ارزومیکنند
باتشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد میقات

[="Tahoma"]«رُبَما يَوَدُّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمين‏»
كافران (هنگامى كه آثار شوم اعمال خود را ببينند،) چه بسا آرزو مى ‏كنند كه اى كاش مسلمان بودند!(حجر/ 2)

با سلام و درود

قطعا خداوند شک ندارد و از نظر خداوند، همه چیز معلوم و قطعی است: «أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَنَّ اللَّهَ بِكُلِ‏ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ»؛ خداوند، آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، مى ‏داند؛ و خدا به هر چيزى داناست‏.(مائده/ 97)

لذا این چه بسا، شاید و احتمال، از زاویه و نگاه بنده و در مقام تطبیق است؛ یعنی در مورد فلان شخص، اگر بخواهی تطبیق بدهی که آیا او نیز از این افراد هست یا نه، چه بسا از این افراد باشد، شاید هم نباشد.

به بیان دیگر؛ این کافری که اکنون می خواهی در باره اش قضاوت کنی، شاید از کسانی باشد که در دل آرزوی مسلمان بودن دارد و شاید بعلت خباثت باطنی ای که دارد، حتی این مقدار هم آرزو نکند.

این در حالی است که خداوند قطعا می داند کدام یک از کافران، در دل چنین آرزویی دارند و کدام ندارند.

[="Tahoma"]بیان تفسیری

چه زمانی کافران چنین آرزو می کنند؟

بیشتر مفسران معتقدند این آیه راجع به قیامت است که دیگر فرصت و امکان بازگشت به گذشته نیست؛ زمانی که مسلمانان از آتش خارج می شوند و یا زمانی که به بهشت وارد می شوند. این قول مستند روایی هم دارد.

و برخی نیز آن را راجع به دنیا می دانند؛ زمانی که بلای الهی برای نابودی کفار، نازل می شود و یا لحظه مرگ که پرده ها کنار می رود و حقایق روشن می شود.

قول اول؛ (آیه مربوط به قیامت)
در تفسیر المیزان آمده: مراد از «یودّ» صرف محبت و دوستی نیست، بلکه اظهار علاقه ای است که از روی آرزو است، یعنی به آرزو تبدیل شده است.
ذكر كلمه «لو» دليل بر آن است كه کافران زمانی آرزوى اسلام مى ‏كنند كه قدرت بازگشت به سوى آن را ندارند، هم چنین کلمه «کانوا» که اشاره به گذشته ای است که در آن بوده و از آن خارج شده اند؛ لذا این دو قرینه هستند بر اين كه آیه ناظر به جهان ديگر و غیر از دنیا است، یعنی قیامت.(ر.ک: ترجمه تفسير الميزان، ج ‏12، ص 139 و 140)

قول دوم؛ (آیه مربوط به دنیا)
با توجه به دنباله آيات، اين آيه مربوط به همين دنياست و آن روز، روزى است كه عذاب الهى و بلاى آسمانى سراغ كافران مى ‏آيد. همان گونه كه براى اقوام پيشين مانند قوم نوح، عاد، ثمود و شعيب پيش آمد، در چنين هنگامه‏ اى است كه كافر از كار خود پشيمان مى ‏شود و آرزو مى ‏كند كه اى كاش به پيامبران ايمان آورده بود.
اين احتمال از آن جا تقويت مى ‏شود كه در دنباله همين آيه، كافران را تهديد مى ‏كند و از هلاكت آبادى ‏ها بر اساس برنامه تعيين شده خبر مى ‏دهد كه بدون شک مربوط به عذاب اين دنياست كه به آن عذاب «استيصال» گفته مى ‏شود.(تفسير كوثر، ج ‏6، ص 10)

بیانی دیگر؛
اين احتمال نيز در تفسير آيه وجود دارد كه در ميان كافران افرادى هستند كه هنوز پرتوى از وجدان بيدار در دل هاى آنها هست و هنگامى كه دعوت پيامبر اسلام و اين آيات كتاب مبين با آن محتواى دلپسند را مى ‏بينند، در اعماق دل به آن علاقمند مى ‏شوند و آرزو مى‏ كنند كه اى كاش مسلمان بودند؛ ولى تعصب ها و لجاجت ها و يا منافع مادى به آن ها اجازه نمى‏ دهد كه اين واقعيت بزرگ را بپذيرند و لذا هم چنان در زندان كفر و بى ايمانى محصور مى‏ مانند.(تفسير نمونه، ج ‏11، ص 8)

جمع بین اقوال:
اين دو تفسير هيچ گونه تضادى با هم ندارند و ممكن است آيه اشاره به پشيمانى گروه ‏هايى از كافران در آن جهان و اين جهان باشد، در حالى كه نه آن جا و نه اينجا ـ به جهات متفاوتى ـ قدرت بازگشت ندارند! (دقت كنيد).(تفسير نمونه، ج ‏11، ص 9)

چنين حالتى [که برای کافران در دنیا و هنگام نابودی رخ می دهد] در قيامت هم براى كافران رخ خواهد داد و آنان با ديدن عذاب جهنّم، آرزو خواهند كرد كه اى كاش در دنيا پيامبر خدا را تكذيب نمى‏ كردند.
بعيد نيست كه آيه، شامل هر دو مرحله باشد و حالت كافران را، هم به هنگام نزول عذاب در اين دنيا و هم به هنگام رو به رو شدن با عذاب آخرت بيان كند.(تفسير كوثر، ج ‏6، ص 11)

[="Tahoma"]روایات تفسیری

روایتی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله):
«إذا اجتمع أهل النّار في النّار، و معهم من شاء اللّه من أهل القبلة، قال الكفّار للمسلمين: ألم تكونوا مسلمين؟ قالوا: بلى. قالوا: فما أغنى عنكم إسلامكم، و قد صرتم معنا في النّار. قالوا: كانت لنا ذنوب فأخذنا بها. فيسمع اللّه- عزّ اسمه- ما قالوا، فأمر من كان في النّار من أهل الإسلام فاخرجوا منها، فحينئذ يقول الكفّار: يا ليتنا كنّا مسلمين.»
از پيامبر بزرگ اسلام (صلی الله علیه و آله) نقل شده هنگامى كه دوزخيان در دوزخ گرد مى ‏آيند و گروهى از مسلمانان خطا كار را با آنها قرار مى ‏دهند، كفار به مسلمين مى ‏گويند: مگر شما مسلمان نبوديد؟ در پاسخ مى ‏گويند: آرى بوديم. و آنها در جواب مى ‏گويند پس اسلام شما هم به حالتان سودى نداشت! چون‏ شما هم با ما در يک جا هستيد!
آنها مى ‏گويند: ما گناهان (بزرگى) داشتيم كه به خاطر آن به اين سرنوشت گرفتار شديم (اين اعتراف به گناه و تقصير و آن سرزنش دشمن، سبب مى ‏شود كه) خداوند دستور مى ‏دهد: هر فرد با ايمان و مسلمانى در دوزخ است خارج سازيد؛ در اين هنگام كفار مى ‏گويند: اى كاش ما نيز اسلام آورده بوديم.(تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ‏7، ص 101)

روایتی از امام باقر (علیه السلام):
«سألت أبا جعفر(عليه‏ السّلام) عن قول اللّه: «رُبَما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمِينَ»؛ قال: ينادي مناد يوم القيامة: ـ يسمع الخلائق ـ إنّه لا يدخل الجنّة إلّا مسلم؛ ثمّ يودّ سائر الخلق أنّهم كانوا مسلمين»
راوی از امام باقر (علیه السام) از آیه شریفه سؤال می کند و حضرت می فرمایند:
روز قيامت كه مى ‏شود كسى صدا مى ‏زند ـ به گونه ‏اى كه همه مردم مى ‏شنوند ـ (كه امروز) جز افرادى كه اسلام آورده‏ اند داخل بهشت نمى ‏شوند؛ در اين هنگام ساير مردم آرزو مى ‏كنند كه اى كاش مسلمان بودند.(تفسير نور الثقلين، ج ‏3، ص 2؛ تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ‏7، ص 101)

روایتی از امام صادق (علیه السلام):
«قال: إذا كان يوم القيامة، نادى مناد من عند اللّه: لا يدخل الجنّة إلّا مسلم. فيومئذ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمِينَ‏»
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: روز قیامت که می شود منادی از طرف خدا ندا می دهد: داخل بهشت نمی شود مگر مسلمان. پس در این هنگام، کافران آرزو می کنند ای کاش مسلمان بودند.(همان)

[="Tahoma"]نکات ادبی

واژه «رُبَما» فقط یکبار در قرآن و آن هم در همین آیه استعمال شده است.

چند نکته:

1. «رُبَما» تشکیل شده از «رُبَ» که حرف جر است و «ما» که می تواند کافیه و یا نکره موصوفه باشد.

2. حرف جر بر فعل در نمی آید ولی در این آیه آمده است؛ یا به خاطر آمدن مای کافیه است که به خاطر آن، «رُب» می تواند بر فعل هم بیاید و یا عاملی در تقدیر است (مثلا: رُب کافر یودّ)

3. «رُب» در دو معنای قلیل و کثیر می آید و اصل آن برای بیان معنای قلیل است؛ ولی در این جا برای کثرت و تحقق است و در شعر عرب نیز زیاد چنین آمده است؛ یعنی:
کافران زیادی آرزوی می کنند که ای کاش مسلمان بودند.
کافران، زیاد آرزوی می کنند (بسیار دوست دارند) که ای کاش مسلمان بودند.

4. در اکثر موارد، فعل بعد از «رب» ماضی است ولی در این جا مضارع است زیرا مضارعی که تحقق آن قطعی و یقینی باشد، به منزله ماضی است؛ زيرا آن چه خداوند از آينده خبر می دهد، به دليل اين كه تحقق آن حتمى است به منزله ماضى و گذشته است.

______________
(ر.ک: عکبری، التبيان فى إعراب القرآن، ص 224؛ بیضاوی، أنوار التنزيل و أسرار التأويل، ج ‏3، ص 206)

[="Tahoma"]
پرسش:

در سوره حجر و سوره های دیگر می بینیم خداوند از احتمال و لفظ «ربما» استفاده می کند، مثلا «شاید آرزو می کنند که ای کاش مسلمان بودند». خدا می توانست بگوید همه یا عده ای از آن ها، ولی چرا گفته شاید آرزو می کنند؟

پاسخ:
«رُبَما يَوَدُّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمين‏»؛ كافران (هنگامى كه آثار شوم اعمال خود را ببينند،) چه بسا آرزو مى ‏كنند كه اى كاش مسلمان بودند!(1)
قطعا خداوند شک ندارد و از نظر خداوند، همه چیز معلوم و قطعی است: «أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَنَّ اللَّهَ بِكُلِ‏ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ»؛ خداوند، آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، مى ‏داند؛ و خدا به هر چيزى داناست‏.(2)
لذا این چه بسا، شاید و احتمال، از زاویه و نگاه بنده و در مقام تطبیق است؛ یعنی در مورد فلان شخص، اگر بخواهی تطبیق بدهی که آیا او نیز از این افراد هست یا نه، چه بسا از این افراد باشد، شاید هم نباشد.
به بیان دیگر؛ این کافری که اکنون می خواهی در باره اش قضاوت کنی، شاید از کسانی باشد که در دل آرزوی مسلمان بودن دارد و شاید بعلت خباثت باطنی ای که دارد، حتی این مقدار هم آرزو نکند.
این در حالی است که خداوند قطعا می داند کدام یک از کافران، در دل چنین آرزویی دارند و کدام ندارند.

بیان تفسیری
چه زمانی کافران چنین آرزو می کنند؟
بیشتر مفسران معتقدند این آیه راجع به قیامت است که دیگر فرصت و امکان بازگشت به گذشته نیست؛ زمانی که مسلمانان از آتش خارج می شوند و یا زمانی که به بهشت وارد می شوند. این قول مستند روایی هم دارد.
و برخی نیز آن را راجع به دنیا می دانند؛ زمانی که بلای الهی برای نابودی کفار، نازل می شود و یا لحظه مرگ که پرده ها کنار می رود و حقایق روشن می شود.
قول اول؛ (آیه مربوط به قیامت)
در تفسیر المیزان آمده: مراد از «یودّ» صرف محبت و دوستی نیست، بلکه اظهار علاقه ای است که از روی آرزو است، یعنی به آرزو تبدیل شده است.
ذكر كلمه «لو» دليل بر آن است كه کافران زمانی آرزوى اسلام مى ‏كنند كه قدرت بازگشت به سوى آن را ندارند، هم چنین کلمه «کانوا» که اشاره به گذشته ای است که در آن بوده و از آن خارج شده اند؛ لذا این دو قرینه هستند بر اين كه آیه ناظر به جهان ديگر و غیر از دنیا است، یعنی قیامت.(3)
قول دوم؛ (آیه مربوط به دنیا)
با توجه به دنباله آيات، اين آيه مربوط به همين دنياست و آن روز، روزى است كه عذاب الهى و بلاى آسمانى سراغ كافران مى ‏آيد. همان گونه كه براى اقوام پيشين مانند قوم نوح، عاد، ثمود و شعيب پيش آمد، در چنين هنگامه‏ اى است كه كافر از كار خود پشيمان مى ‏شود و آرزو مى ‏كند كه اى كاش به پيامبران ايمان آورده بود.
اين احتمال از آن جا تقويت مى ‏شود كه در دنباله همين آيه، كافران را تهديد مى ‏كند و از هلاكت آبادى ‏ها بر اساس برنامه تعيين شده خبر مى ‏دهد كه بدون شک مربوط به عذاب اين دنياست كه به آن عذاب «استيصال» گفته مى ‏شود.(4)
بیانی دیگر؛
اين احتمال نيز در تفسير آيه وجود دارد كه در ميان كافران افرادى هستند كه هنوز پرتوى از وجدان بيدار در دل هاى آنها هست و هنگامى كه دعوت پيامبر اسلام و اين آيات كتاب مبين با آن محتواى دلپسند را مى ‏بينند، در اعماق دل به آن علاقمند مى ‏شوند و آرزو مى‏ كنند كه اى كاش مسلمان بودند؛ ولى تعصب ها و لجاجت ها و يا منافع مادى به آن ها اجازه نمى‏ دهد كه اين واقعيت بزرگ را بپذيرند و لذا هم چنان در زندان كفر و بى ايمانى محصور مى‏ مانند.(5)
جمع بین اقوال:
اين دو تفسير هيچ گونه تضادى با هم ندارند و ممكن است آيه اشاره به پشيمانى گروه ‏هايى از كافران در آن جهان و اين جهان باشد، در حالى كه نه آن جا و نه اينجا ـ به جهات متفاوتى ـ قدرت بازگشت ندارند! (دقت كنيد).(6)
چنين حالتى [که برای کافران در دنیا و هنگام نابودی رخ می دهد] در قيامت هم براى كافران رخ خواهد داد و آنان با ديدن عذاب جهنّم، آرزو خواهند كرد كه اى كاش در دنيا پيامبر خدا را تكذيب نمى‏ كردند.
بعيد نيست كه آيه، شامل هر دو مرحله باشد و حالت كافران را، هم به هنگام نزول عذاب در اين دنيا و هم به هنگام رو به رو شدن با عذاب آخرت بيان كند.(7)

روایات تفسیری
روایتی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله):
«إذا اجتمع أهل النّار في النّار، و معهم من شاء اللّه من أهل القبلة، قال الكفّار للمسلمين: ألم تكونوا مسلمين؟ قالوا: بلى. قالوا: فما أغنى عنكم إسلامكم، و قد صرتم معنا في النّار. قالوا: كانت لنا ذنوب فأخذنا بها. فيسمع اللّه- عزّ اسمه- ما قالوا، فأمر من كان في النّار من أهل الإسلام فاخرجوا منها، فحينئذ يقول الكفّار: يا ليتنا كنّا مسلمين.»
از پيامبر بزرگ اسلام (صلی الله علیه و آله) نقل شده هنگامى كه دوزخيان در دوزخ گرد مى ‏آيند و گروهى از مسلمانان خطا كار را با آنها قرار مى ‏دهند، كفار به مسلمين مى ‏گويند: مگر شما مسلمان نبوديد؟ در پاسخ مى ‏گويند: آرى بوديم. و آنها در جواب مى ‏گويند پس اسلام شما هم به حالتان سودى نداشت! چون‏ شما هم با ما در يک جا هستيد!
آنها مى ‏گويند: ما گناهان (بزرگى) داشتيم كه به خاطر آن به اين سرنوشت گرفتار شديم (اين اعتراف به گناه و تقصير و آن سرزنش دشمن، سبب مى ‏شود كه) خداوند دستور مى ‏دهد: هر فرد با ايمان و مسلمانى در دوزخ است خارج سازيد؛ در اين هنگام كفار مى ‏گويند: اى كاش ما نيز اسلام آورده بوديم.(8)
روایتی از امام باقر (علیه السلام):
«سألت أبا جعفر(عليه‏ السّلام) عن قول اللّه: «رُبَما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمِينَ»؛ قال: ينادي مناد يوم القيامة: ـ يسمع الخلائق ـ إنّه لا يدخل الجنّة إلّا مسلم؛ ثمّ يودّ سائر الخلق أنّهم كانوا مسلمين»
راوی از امام باقر (علیه السلام) از آیه شریفه سؤال می کند و حضرت می فرمایند: روز قيامت كه مى ‏شود كسى صدا مى ‏زند ـ به گونه ‏اى كه همه مردم مى ‏شنوند ـ (كه امروز) جز افرادى كه اسلام آورده‏ اند داخل بهشت نمى ‏شوند؛ در اين هنگام ساير مردم آرزو مى ‏كنند كه اى كاش مسلمان بودند.(9)
روایتی از امام صادق (علیه السلام):
«قال: إذا كان يوم القيامة، نادى مناد من عند اللّه: لا يدخل الجنّة إلّا مسلم. فيومئذ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمِينَ‏»؛ امام صادق (علیه السلام) فرمودند: روز قیامت که می شود منادی از طرف خدا ندا می دهد: داخل بهشت نمی شود مگر مسلمان. پس در این هنگام، کافران آرزو می کنند ای کاش مسلمان بودند.(10)

نکات ادبی
واژه «رُبَما» فقط یکبار در قرآن و آن هم در همین آیه استعمال شده است.
چند نکته:
1. «رُبَما» تشکیل شده از «رُبَ» که حرف جر است و «ما» که می تواند کافیه و یا نکره موصوفه باشد.
2. حرف جر بر فعل در نمی آید ولی در این آیه آمده است؛ یا به خاطر آمدن مای کافیه است که به خاطر آن، «رُب» می تواند بر فعل هم بیاید و یا عاملی در تقدیر است (مثلا: رُب کافر یودّ)
3. «رُب» در دو معنای قلیل و کثیر می آید و اصل آن برای بیان معنای قلیل است؛ ولی در این جا برای کثرت و تحقق است و در شعر عرب نیز زیاد چنین آمده است؛ یعنی:
کافران زیادی آرزوی می کنند که ای کاش مسلمان بودند.
کافران، زیاد آرزوی می کنند (بسیار دوست دارند) که ای کاش مسلمان بودند.
4. در اکثر موارد، فعل بعد از «رب» ماضی است ولی در این جا مضارع است زیرا مضارعی که تحقق آن قطعی و یقینی باشد، به منزله ماضی است؛ زيرا آن چه خداوند از آينده خبر می دهد، به دليل اين كه تحقق آن حتمى است به منزله ماضى و گذشته است.(11)

پی نوشت ها:
1. حجر: 15/ 2.
2. مائده: 5/ 97.
3. ر.ک: طباطبایی، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، انتشارات جامعه مدرسین، ج ‏12، ص 139 و 140.
4. جعفری، تفسير كوثر، ناشر: موسسه انتشارات هجرت‏، ج ‏6، ص 10.
5. مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، ج ‏11، ص 8.
6. همان، ص 9.
7. جعفری، تفسير كوثر، ناشر: موسسه انتشارات هجرت‏، ج ‏6، ص 11.
8. قمی مشهدی، تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، محقق: درگاهی، ناشر: ايران _ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى. سازمان چاپ و انتشارات‏، ج ‏7، ص 101.
9. حویزی، تفسير نور الثقلين، مصحح: رسولی، ناشر: اسماعیلیان، ج ‏3، ص 2؛ قمی مشهدی، تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ‏7، ص 101.
10. همان.
11. ر.ک: عکبری، التبيان فى إعراب القرآن، ناشر: ریاض _ بيت الأفكار الدولية، ص 224؛ بیضاوی، أنوار التنزيل و أسرار التأويل، ناشر: بیروت _ دار احیاء التراث العربی، ج ‏3، ص 206.

موضوع قفل شده است