چگونه با مجموعه ای از مشکلات دوره نوجوانی کنار بیاییم؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونه با مجموعه ای از مشکلات دوره نوجوانی کنار بیاییم؟

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام
کمک میخوام!
خب، طبق معمول «نوجوانی و هزار دردسر»
من دخترم و 14 سالمه و تو مدرسه فرزانگان(تیزهوشان) درس میخونم
اوایل که در کتاب های مطالعات و دینی درباره روحیات خاص نوجوانی میخوندم،خوشحال بودم که بیشترشون رو ندارم و انگار که باهاش کنار اومدم
اما امان از دل غافل ،مشکلات و این روحیات نچندان جالب، همگی باهم،در من پدیدار شدند
با توجه به عادات بدی که قبلا داشتم با این روحیات شدت گرفتند
و الان تو انبوهی از مشکلات احساس «پودر شدن» بهم دست داده

فکر کنم متن طولانی بشه عذر میخوام اگه قراره سرتونو درد بیارم
(داشتم فکر میکردم کار شما مشاوران چقدر مهمه! یه مشاوره خوب و عالی ممکنه زندگی یک فرد رو تغییر بده و اون تغییر ممکنه در نسل های بعدش باعث اتفاقات بزرگ بشه)

مشکلات من که بنظرم از استرس زیاد امتحانات و عادات بدم مخلوط با ویژگی های نوجوانی نشات میگیرن
(خودم تا حدودی میدونم چجوری حلشون کنم ولی به راهنمایی هم نیاز دارم) عبارتند از:

1-تار دیدن(دکتر گفت به خاطر فشار عصبیه)،کشیدن اشکال تو در تو و زیاد داخل متن کتاب های درسی،شنوایی کم(باعث سرافکندگی و دردسرم شده هنوز دکتر نرفتم ولی فکر کنم به خاطر استرس و... است(شاید))
کلا علائم استرس شدید رو دارم ولی اصلا این استرس رو حس نمیکنم معمولا شاد و ریلکسم.
گفتم شاید شما اینجا راه حلی برای کم شدن این مثلا استرس داشته باشید


2-دقت بیش از اندازه در برنامه ریزی /کلمات و حروف(من خودم با اینجور دقت ها مشکلی ندارم اما این دقت و وسواسم دیگران رو یجورایی عصبی میکنه مثلا تو امتحانات گروهی کلی سر کلمات درست با هم گروهی هام بحثم میشه و گاهی هم اگه 5 دقیقه از برنامه ریزیم عقب بیفتم عصبی میشم)

3-معمولا موقع فکر کردن به اتفاقات بد یا عجیب و... "هعععع" یا همچین چیزی رو میگم اونم بلند مثلا فرض کنید سر جلسه امتحان ریاضی یهو بگید هععععی یا بین بحث دوستان یا تو خونه و...

واکنش سریعی هم دربرابر صدا ها و دیده ها دارم مثلا وقتی میبینم یه کیف داره از روی نیمکت یا صندلی میفته پایین هم صوت "هععععععععععی" ایجاد میکنم و هم دستم رو سریع میبرم بالا طرف سرم در صورتی که این موضوع برای دیگران عادیه

من تحت تاثیر یکی از افراد خانواده که اسامی رو جابجا میگفت، اوایل اسامی دوستام رو جابجا میگفتم البته به شوخی و... بعد شد اشیا و الان نه جمله بندی مناسبی موقع صحبت کردن دارم و نه کلمات رو درست بکار میبرم!کم کم هم از صوت به جای جمله استفاده میکنم منتها الان دیگه کنترلش دست من نیست

وقتی تو کلاس یا خونه حوصله ام سر میره یا کسی رو برای صحبت و... ندارم حرکات مسخره انجام میدم(نه زیاد ولی در حد خودش ضایع است)

و چون زیادی با بچه های مدرسمون شوخی میکردم الان با این خصوصیات من رو جدی نمیگیرند هر چند با سردی و جدی شدن خودم تا حدی تونستم وضعیت رو کنترل کنم

4-رفتنم بیرون از خونه به تنهایی !
در راه رفتنم ناخودآگاه، تند و با قدم های کوتاه حرکت میکنم و مستقیم به چهره افراد نگاه نمی کنم
در صورت برخورد و صحبت مستقیم با خانوم و آقا و یا غیر مستفیم(تو جمع و به صورت کلی) معمولا تند و دعواگونه همراه با ملایمت به ندرت با خانم ها و در 90 درصد اوقات با آقایون اینطور صحبت میکنم

5-من چطور باید شخصیت خودم رو تشخیص بدم؟چی درسته و چی غلطه؟
چطور از دیگران تاثیر نپذیرم؟
مثلا چجوری بفهمم با دوستام چقدر رابطه داشته باشم؟
دو راه هست برای این مورد
یک اینکه به حرف اطرافیانم گوش بدم و با کار های دوستام کاری نداشته باشم ، نصیحت و راهنمایی نکنم، پنهانکاری کنم و مثلا زرنگ باشم
یا اینکه بر حلاف جملات بالا رو پیش بگیرم

گفتم همه رو بگم تا اولا شاید شما بتونید منبع اصلی مشکلاتم رو پیدا کنید و راهنماییم کنید و دوما اینکه من نگرانم همین مشکلات کوچک و نوجوانانه شاید هم بچگانه موجب اخلاقیات نادرست در جوانی و بزرگسالیم بشه هر چند بیشترشون طی زمان خود به خود درست میشه
راستی اینم بگم که از لحاظ درسی و دینی(تا اونجایی که میدونم و فکر میکنم)جزو 10 درصد بچه های عالیه کلاسمونم

با تشکر و سپاس


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:


با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نشاط

با سلام و احترام
در اینکه مشکل شما دقیقا چیست؟ آیا واقعا شما شخصیت استرسی دارید؟ توضیحات کامل نبوده و نیاز به توضیح بیشتری است, بنده از طریق مدیر ارجاعات جناب طاهر سوالاتی را برای شروع کننده (starter) تاپیک ارسال کرده ام ولی بزرگوار پاسخی نداده اند.
به هر حال با توجه به اطلاعات حاضر تصور بر این است که ابتلای شما به استرس خیلی نگران کننده نیست.
منتها نکات منفی در رفتار شما قابل مشاهده است که باید اصلاح شود.
1. عادت های اشتباه
مثلا: شیوه به کارگیری کلمات به صورت شوخی و تکرار آن باعث شکل گیری یک رفتار اشتباه می شود. در حقیقت باید این عادت را ترک کنید.( به صورت منظم در یاداشت ثبت کنید و برای هر روز نسبت به رعایت اصول در ساختار جملات و کلمات تلاش کنید و به پیشرفت خودتان تلاش امتیاز بدهید.)
2. ترس و اظطراب بیش از حد درسی
نگرانی های بیش از حد, گرفتن حس رقابت به صورت غیر عادی و ترس از سرزنش دیگران و تمسخر اطرافیان و...موجب ایجاد استرس و اضطراب می شود, اگر بیش از حد ادامه یابد موجب ایجاد اختلال خواهد شد.
اگر مقدار مختصر استرس باشد, برای پیشرفت خوب و مناسب است, ولی عدم کنترل آن و وسیع کردن این احساس برای زندگی و آینده و سلامتی شما مناسب نیست.
3. نگرانیهای بیجا
برای اتفاقاتی که قرار است بیافتد, نباید ذهن و فکر را درگیر کنیم بلکه همیشه باید به فکر چاره باشیم. روحیه انعطاف پذیری خودتان در مقابل مشکلات و نگرانی های بیشتروتر کنید, و سعی کنید و عکس العمل عادی داشته باشید.
4. مشغولیتهای ذهنی بیشتر
اگر ذهن بیش از حد درگیر شود, و نگرانیها زیاد گردد, می تواند در رفتارها تاثیر منفی بگذارد, همین نوع قدم زدن شما یکی از عواملش دغدغه های ذهنی بیش از حد می باشد.
6. حساسیتهای بیش از حد
به نوع درس خواندن, نحوه ارائه مطلب, نوع برخورد با دوستان, نوع تمرکز در هنگام مطالعه و فهمیدن مطالب و... نباید بیش از حد
7. شوخی های زیاد
داشتن خصلت شوخی نشانگر تیز بودن و باهوش بودن شماست, ولی باید به تدریج مختصری این شوخی را کمتر کنید.
شوخی با افراد بی جنبه صحیح نیست.
باید زمان مناسب آن را رعایت کنید.
همیشه از آن استفاده نکنید.
8. برخورد های تند
اگر خود آگاهی خودتان را بالا ببرید و مختصری ذهن خودتان را خلوت کنید, در روابط با دیگران دچار مشکل نمی شوید.

...........................................
منتها نکاتی برای کاهش استرس:
1. از خدا کمک بخواهید.
با خود بگویید من تمام تلاش خودم را کرده ام و می دانم خدا کمک می کند, و نیازی به نگرانی و استرس نیست. بعد با خواندن سوره قرآن یا ذکر صلواتی در ذهنتان این باور( نصرت الهی) را تقویت کنید.
این باور و اعتقاد را که تمام موفقیتها و قدرتها در اختیار اوست و م باید از او کمک بگیریم, بیشتر و مدام در ذهن و فکرتان تکرار کنید.
2. در موقع استرس حتما نفس عمیق بکشید.
بعد از اینکه نفس عمیق کشیدید, مختصری آن را حبس کنید( 5 ثانیه) بعد نفس خودتان را به آرامی آزاد کنید.
می توانید این عمل را چندین بار تکرار کنید.
3. برنامه مناسب و خواب کافی در کاهش استرس موثر هستند.
سعی کنید, در وقت مناسب بخوابید ( معمولا باید 7 الی 8 ساعت در کل شبانه روز استراحت کنید, در وسط روز هم به اندازه نیم الی 40 دقیقه خوب می باشد)
پس ساعت خواب, مقدار خواب, آرامش در خواب, خیلی در کاهش استرس موثر هستند. رعایت این برنامه حتی به میزان فهم و درک و افزایش توانمندی شما موثر خواهد شد.
4. ورزش و تفریح
5. تلقین های مثبت و پرانرژی
گفتن جملاتی مثل: من می توانم, من فرد توانمندی هستم, من با برنامه منظم و دقت کافی حتما موفق می شوم, شکست برای من معنی ندارد, نگرانی و استرس هیچ فایده ای برای من ندارد و...می تواند در روحیه شما تثیر بسیار مثبتی بگذارد.
6. ارتباط با افراد کم استرس
نوع صحبت و گفتار افراد پراسترس موجب تقویت استرس شما می شوند, پس با یک مدیریت خوب می توان چنین مشکلی را کاهش داد.
7. توجه به موفقیتها و کارآمدی برنامه های شخصی
وقتی به استعداد و توانایی خودتان یقین دارید, وقتی سابقه زندگی خودتان را مرور کنید و موفقیت های خودتان را ارزیابی کنید, در این صورت آرامش خوبی را تجربه می کنید. همین روند می تواند میزان استرس را کمتر کند.


پرسش:
تحت تاثیر فشارهای عصبی و استرس دوران نوجوانی و همچنین برخی رفتارهای غیر متعارف قرار گرفتم لطفا کمکم کنید.

پاسخ:
برای رهایی از مشکلات دوران نوجوانی نکاتی عرض می شود که باید رعایت شود.
1. عادت های اشتباه:
مثلا: شیوه به کارگیری کلمات به صورت شوخی و تکرار آن باعث شکل گیری یک رفتار اشتباه می شود. در حقیقت باید این عادت را ترک کنید.( به صورت منظم در یاداشت ثبت کنید و برای هر روز نسبت به رعایت اصول در ساختار جملات و کلمات تلاش کنید و به پیشرفت خودتان امتیاز بدهید.)

2. ترس و اظطراب بیش از حد درسی:
نگرانی های بیش از حد، گرفتن حس رقابت به صورت غیر عادی و ترس از سرزنش دیگران و تمسخر اطرافیان و ...موجب ایجاد استرس و اضطراب می شود، اگر بیش از حد ادامه یابد موجب ایجاد اختلال خواهد شد.
اگر مقدار مختصر استرس باشد، برای پیشرفت خوب و مناسب است، ولی عدم کنترل آن و وسیع کردن این احساس برای زندگی و آینده و سلامتی شما مناسب نیست.

3. نگرانی های بیجا:
برای اتفاقاتی که قرار است بیافتد، نباید ذهن و فکر را درگیر کنیم بلکه همیشه باید به فکر چاره باشیم. روحیه انعطاف پذیری خودتان را در مقابل مشکلات و نگرانی ها بیشتر کنید، و سعی کنید و عکس العمل عادی داشته باشید.

4. مشغولیت های ذهنی بیشتر:
اگر ذهن بیش از حد درگیر شود، و نگرانی ها زیاد گردد، می تواند در رفتارها تاثیر منفی بگذارد، همین نوع قدم زدن شما یکی از عواملش دغدغه های ذهنی بیش از حد می باشد.

6. حساسیت های بیش از حد:
نوع درس خواندن، نحوه ارائه مطلب، نوع برخورد با دوستان، نوع تمرکز در هنگام مطالعه و فهمیدن مطالب و ... نباید بیش از حد باشد.

7. شوخی های زیاد
داشتن خصلت شوخی نشانگر تیز بودن و باهوش بودن شماست، ولی باید به تدریج مختصری این شوخی را کمتر کنید. شوخی با افراد بی جنبه صحیح نیست. باید زمان مناسب آن را رعایت کنید و همیشه از آن استفاده نکنید.

8. برخورد های تند:
اگر خود آگاهی خودتان را بالا ببرید و مختصری ذهن خودتان را خلوت کنید، در روابط با دیگران دچار مشکل نمی شوید.

نکاتی برای کاهش استرس:
1. از خدا کمک بخواهید.
با خود بگویید من تمام تلاش خودم را کرده ام و می دانم خدا کمک می کند، و نیازی به نگرانی و استرس نیست. بعد با خواندن سوره قرآن یا ذکر صلواتی در ذهنتان این باور (نصرت الهی) را تقویت کنید.
این باور و اعتقاد را که تمام موفقیت ها و قدرت ها در اختیار اوست و من باید از او کمک بگیریم، بیشتر و مدام در ذهن و فکرتان تکرار کنید.

2. در موقع استرس حتما نفس عمیق بکشید.
بعد از اینکه نفس عمیق کشیدید، مختصری آن را حبس کنید (5 ثانیه) بعد نفس خودتان را به آرامی آزاد کنید. می توانید این عمل را چندین بار تکرار کنید.

3. برنامه مناسب و خواب کافی در کاهش استرس موثر هستند.
سعی کنید، در وقت مناسب بخوابید (معمولا باید 7 الی 8 ساعت در کل شبانه روز استراحت کنید، در وسط روز هم به اندازه نیم الی 40 دقیقه خوب می باشد.)
پس ساعت خواب، مقدار خواب، آرامش در خواب، در کاهش استرس بسیار موثر هستند. رعایت این برنامه حتی در میزان فهم و درک و افزایش توانمندی شما موثر خواهد بود.

4. ورزش و تفریح
5. تلقین های مثبت و پرانرژی
گفتن جملاتی مثل: من می توانم، من فرد توانمندی هستم، من با برنامه منظم و دقت کافی حتما موفق می شوم، شکست برای من معنی ندارد، نگرانی و استرس هیچ فایده ای برای من ندارد و ... می تواند در روحیه شما تاثیر بسیار مثبتی بگذارد.

6. ارتباط با افراد کم استرس
نوع صحبت و گفتار افراد پراسترس موجب تقویت استرس شما می شوند، پس با یک مدیریت خوب می توان چنین مشکلی را کاهش داد.

7. توجه به موفقیت ها و کارآمدی برنامه های شخصی
وقتی به استعداد و توانایی خودتان یقین دارید، وقتی سابقه زندگی خودتان را مرور کنید و موفقیت های خودتان را ارزیابی کنید، در این صورت آرامش خوبی را تجربه می کنید. همین روند می تواند میزان استرس را کمتر کند.

اگر خود باوری خودتان را تقویت کنید، تاثیرات منفی دیگران در روی شما تاثیری نخواهد گذاشت. پس تاثیر پذیری مثبت اشکالی ندارد و اتفاقا خوب می باشد، منتها تاثیر پذیری منفی زمانی کم جان خواهد شد که شما به داشته های خودتان باور و ایمان داشته باشید، پس مطالعات در زمینه های مختلف خصوصا مباحث اعتقادی و روانشناختی و توجه به استعدادها و توانایی ذاتی می تواند عامل مهمی در دفع اثرات منفی دیگران باشد. پس بیشتر روی خودتان تمرکز کنید و نقاط قوت و ضعف خود را کشف کرده در این صورت بهتر می توانید به خود مسلط شوید، البته ایمان و توکل به خدا ی مهربان و قوی تر کردن رابطه معنوی با او روح شما را مقاوم خواهد کرد.

اما در مورد رابطه با دوستان، این نکات را هم رعایت کنید، مشکلی در ارتباط بوجود نمی آید:
- در دوستی ها هم جنس و هم سن بودن باید رعایت شود.
- در حد معمولی باشد.
- دلسوز دوستان باشید ولی در کارهای آنها دخالت نکنید.
- اصل احترام و ادب را رعایت کنید.
- از آنها انتظار بیشتری نداشته باشید.
- نگاهتان به دوستان موقتی باشد ( چون دوستی های این مقطع سنی موقتی و ناپایداراست.)
- خیلی اعتماد نکنید.
- ارتباط با آنها موجب ایجاد دغدغه و تشویش افکار شما نشود.
- ارتباط با کسانی که موجب اذیت شما می شوند، تذکر بدهید در صورت ادامه و عدم اصلاح رابطه را خیلی کمتر کنید و یا قطع کنید.
- مرز گناه و معصیت را رعایت کنید (یعنی اگر ارتباط باعث گناه می شود و شما بعد از اینکه تذکر دادید و اصلاحی نشد, حتما قطع کنید.)

با سلام

بعضی از دوستان در مورد ارتباط وسواس فکری و دوقطبی بودن نگرانی های مختلفی داشتند بنابراین در این پست می خواهم در مورد دوقطبی بودن و ارتباط آن با وسواس فکری بپردازم

دوقطبی (Biploar)

در لغت نامه از دوقطبی تعریف شده است: اختلالی ذهنی که باعث تغییر شخصیت فرد بین دو حالت هیجان شدید(Mania) و افسردگی عمیق ( depression) در واقعه فرد دارای دو قطب می باشد که هر وقت به یکی از این دوقطب وارد شود دچار عکس العمل های آن می شود و از حالت نرمال خارج می شود. حال هر کدام از این حالتها

هیجان شدید:

در این حالت فرد پر از انرژی می باشد و برای انجام هر کاری هیچ ترس و نگرانی ندارد و دارای بالاترین سطح اعتماد به نفس است در این حالت فرد عکس العملهای زیر را نشان می دهد:

1- هیجان شدید

2-اعتماد به نفس بالا

3- تصمیم گیری ضعیف

4- تند حرف زدن

5- هجوم افکار زیاد

6- عصبانی شدن

7-افزایش فعالیت های بدنی

8- انجام کارهای پرخطر از جمله رابطه جنسی، مصرف الکل و مواد مخدر

9- بالاترین قوه ی جنسی و سرد مزاجی شدید بعد از تجربه کردن آن

10- بی نیازی از خوابیدن

افسردگی عمیق:

در این حالت فرد وارد دنیای بسیار تاریک و بدون امید می شود که تحمل آن برای افراد دیگر غیرقابل قبول است و نشانه های این قطب عبارتند از :

1- غم عمیق

2-بی امیدی

3-اضطراب

4- احساس گناه

5- خستگی

و .....

خوب حالا سوالی که پیش می آید این است که آیا این حالات را تنها افراد با اختلال دوقطبی با آن روبرو هستند و یا خیر؟

همه ی انسانها این دو حالات را تجربه می کنند اما درجه و شدت آن فرق می کند در شکل زیر نمودار تغییرات شخصیتی دیده می شود.

در نمودار شخصیتی افراد بالاترین حد به هیجان شدید است در این حالت بالاترین ایده ها و افکار را دارد و به انجام هر کاری توانا است

در مقابل پایین ترین حد آن افسردگی شدید قرار دارد و مقدار وسط آن شخصیت نرمال افراد قرار دارد

به طور کلی همگی در این نمودار در حال حرکت هستند و اگر فرد تنها در یک خط ثابت حرکت کند زندگی به نهایت یکنواختی را تجربه می کند. همانطوری که دیده می شود حالت های خفیف تر هیجان و افسردگی هم وجود دارد. در اینجا شاید نگرانی که دوستان وسواس فکری از آن نگران هستند این است که در مواقعی که هر کدام از این دوقطب را تجربه می کنند آیا دچار اختلال دوقطبی هستند؟ و آیا این حالت طبیعی است؟

اولا همه، این دو حالت را تجربه می کنند اما برای افراد دو قطبی این بالاترین حد می باشد.

شاید مواردی را که بالا اشاره شد از نظر نشانه های وسواس فکری دارای مشابه ات باشد اما دو مورد را من در اینجا بیان می کنم تا خیال همه را راحت کنم و برای تشخیص کامل آن می توانید به دکتر متخصص مراجعه کنید:

کمبود خواب

نداشتن خواب مناسب برای دو فرد با اختلال وسواس فکری و دو قطبی به صورت زیر است:

دو قطبی: نداشتن احساس خواب به علت هیجان و انرژی بسیار بالای فرد است که شخص نیازی به استراحت نمی بیند و انرژی بیش از حد فرد او را برای خوابیدن بی نیاز می کند.

وسواس فکری: کمبود خواب نتیجه نگرانی و اضطراب فرد می باشد، شخص با اختلال اضطرابی شاید خواب راحتی نداشته باشد آن هم به علت وسواسی است که روی نگرانی ها و افکار اضطراب داشته باشد.

عصبی و حساس بودن بالا

دو قطبی : این نشانه هم در مواقع هیجان شدید از فرد بروز می کند چون شخص پر از انرژی است و راه مناسبی هم برای آزاد کردن آن ندارد، افکار بسیار زیادی هم به ذهن این افراد می رسد و کمتر می توانند تمرکز کنند که نتیجه ی آن پرخاشگری بالا می شود

وسواس فکری : فرد با اضطراب هم مستعد به عصبی شدن می باشد چون نگرانی و اضطراب بالایی را تجربه می کندو به همین علت در حالت عصبی و تحریک شدن هستند، این دسته از افراد هم تمرکز کمی دارند چون با نگرانی های و اضطراب های زیادی روبرو هستند

موضوع قفل شده است