توقیع امام زمان(عج) به عثمان بن سعید

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
توقیع امام زمان(عج) به عثمان بن سعید

لطفا متن توقیع امام زمان(عج) به عثمان بن سعید را بگذارید.

در صورت امکان متن توقیع امام زمان(عج) به دیگر نواب اربعه را هم بگذارید.

اگر می‌شود سریع جواب دهید.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد پیام

[=arial]

[=arial]شیخ صدوق در «کمال الدین» مى نویسد: این توقیع را سعدبن عبدالله اشعرى روایت کرده است.[=arial][=arial](این توقیع برای عثمان بن سعید و پسرش محمد بن عثمان از ناحیه مقدسه صادر شده است) شیخ ابوعبدالله جعفر – رضى الله عنه – مى گوید: من آن را به خط سعدبن عبدالله اشعرى – رضى الله عنه – دیده ام و توقیع این است که:

[=arial]«خداوند شما دو نفر را در راه بندگى خود موفق و بر دین مقدسش ثابت بدارد و شما را با آنچه موجب خشنودى اوست، نیکبخت گرداند. آنچه گفته بودید که «میثمى» از «مختار» و گفتگویش با شخصى که او را ملاقات کرده بود و استدلال کرده بود که پدرم امام حسن عسکرى علیه السلام جانشینى غیر از جعفر بن على(جعفر کذاب) ندارد و او هم امامت او را تصدیق کرده است، به ما رسید؛ و از تمام مضمون مکتوبى که از آنچه دوستان شما در خصوص او به شما خبر داده بودند، به وى نوشته اید، مطلع شدیم. من از نابینایى بعد از روشنى و از ضلالت بعد از هدایت و از عواقب سوء اعمال و فتنه هاى خطرناک به خدا پناه مى برم. خداوند عزوجل مى فرماید:
[=arial]«الم. احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لایفتنون»؛ آیا مردم گمان کردند ما آنها را به مجرد این که گفتند: ایمان آوردیم، رها مى کنیم، و دیگر امتحان نخواهند شد.
سوره عنکبوت، آیه ۲٫

[=arial]چگونه است که به فتنه افتاده در وادى سرگردانى گام مى سپارند؟ و به چپ و راست منحرف مى شوند؟ از دین خود دورى گزیده اند یا در دین خود دچار تردید شده اند؟ با حق در آویخته اند یا از روایات صحیح و درست بى خبرند؟ یا آگاهند و خود را به فراموشکارى مى زنند؟! مگر نمى دانند که زمین هرگز خالى از حجت نخواهد بود؟ یا ظاهر و آشکار و یا غایب و پنهان! مگر نمى دانند که امام هاى آنها، بعد از رسول اکرم صلی الله علیه و آله یکى پس از دیگرى به طور منظم آمده و رفته اند. تا نوبت به امام پیشین – یعنى، پدر بزرگوارش امام حسن عسکرى علیه السلام – رسید، که به فرمان خدا به این مقام منصوب شد و بر جاى پدران بزرگوارش نشست و مردمان را به سوى حق و صراط مستقیم رهنمون گردید. او نیز قدم به قدم راه پدرانش را پیمود و سرانجام به جانشین خود عهد امامت را تسلیم نمود. خداوند جانشین او را از دیده ها پوشیده داشت و جایگاهش را پنهان ساخت؛ و این بر اساس مشیت خدا بود که در قضا حتمى خدا گذشته و در تقدیر الهى قطعیت یافته بود. و اینک موقعیت او با ماست و دانش و فضیلت او در اختیار ماست. اگر خداوند اجازه دهد در مورد آنچه منع فرموده، و برطرف سازد. آنچه(غیبت) را که مقرر نموده، حق را به نیکوترین شکل و روشن ترین قالب آن عرضه مى نماید و خود از پشت پرده ظاهر مى شود، و حجت خویش را اقامه مى کند، ولیکن تقدیر الهى شکست ناپذیر، و اراده او تردیدناپذیر است و از مشیت او نتوان پیشى گرفت. باید هواى نفس را به کنار گذاشته، بر اساس اعتقاد خود استوار بمانند و از آنچه که از دیده هایشان پوشیده شد، جستجو نکنند، تا به گناه نیفتند، و از آنچه خداى پوشیده نگه داشته، پرده برندارند تا پشیمان نشوند.
[=arial]آنها بدانند که حق با ما، و در خاندان ما معصومین است؛ هیچ کس جز ما این را نمى داند، مگر این که دروغگو باشد، و بر خدا افترا ببندد! جز ما کسى این ادعا را ندارد، مگر این که گمراه و خیره سر باشد. بنابر این با این مختصر که گفتیم به ما اکتفا کنند و دیگر توضیح بیشتر لازم نیست، و با این اشاره قناعت نمایند.»
(کمال الدین، ج ۲، ص ۵۱۰، حدیث ۴۲، باب توقیعات)
[=arial]در کتاب بحارالأنوار نام کامل او «أبي محمّد عثمان بن سعيد العمروي الأسدي» ذکر گردیده است( ج99، ص292 )بخشي از دوران زندگي اش را در جوار امام هادي و امام عسکري(عليهما السلام) گذراند و امين و مورد اعتماد شد و در منصب وکالت آن دو وليّ خدا، با همکاري ديگر وکلا و نمايندگان، لشکر توحيد را اميري کرد. نقطه اوج زندگي فرزند سعيد، در عصر غيبتِ صغري شکل گرفت و او نخستين نايب خاص حضرت مهدي(عليه السلام)می باشد.
[=arial]

مهم ترين منابع توقيع هاى امام عصر عليه السلام ، كمال الدين شيخ صدوق و الغيبة شيخ طوسى هستند كه بابى جداگانه را به توقيع هاى ولىّ عصر عليه السلام اختصاص داده اند و در ابواب ديگر كتاب هم ، توقيع هايى را گزارش كرده اند . كلينى - كه خود در عصر غيبت صغرا مى زيسته و در مراكز اصلى حديث (قم ، رى و بغداد) حضور داشته - ، پيش تر از اين دو ، توقيع هايى را در نخستين جلد الكافى گزارش كرده است . بعدها و در كتاب هاى حديثى متأخّر ، مانند : الاحتجاج ، معادن الحكمة ، بحار الأنوارآنرا نقل نموده اند.

توقیع امام زمان (ع) در تأیید حسین بن روح‏
اخبرنى جماعة، عن ابى العباس بن نوح قال: وجدت بخظ محمد بن نفیس فیما کتبه بالاهواز اول کتاب ورد من ابى القاسم – رضى الله عنه -: «نعرفه عرفه الله الخیر کله و رضوانه و اسعده بالتوفیق، و قفنا على کتابه وثقتنا بما هو علیه و انه عندنا بالمنزلة و المحل الذین یسرانه، زاد الله فى احسانه الیه انه ولى قدیر، والحمد الله لاشریک له، و صلى الله على رسوله محمد و آله و سلم تسلیماً کثیراً.»
ابوالعباس بن نوح مى‏گوید: به خط محمد بن نفیس که از اهواز نوشته بود، دیدم که نوشته است: نخستین توقیعى که راجع به حسین بن روح از ناحیه مقدسه صدور یافت بدین گونه بود: ما او (حسین بن روح) را مى‏شناسیم. خداوند همه خوبیها و رضاى خود را به او بشناساند و او را با توفیقات خود سعادتمند گرداند. از نامه او اطلاع یافتیم و او کاملاً مورد وثوق و اطمینان ماست. او در نزد ما مقام و جایگاهى دارد که او را مسرور مى‏گرداند. خداوند احسان و نیکى خود را درباره او افزون کند…
الغیبه، ص ۳۷۲، حدیث ۳۴۴٫

«توقیع» در لغت به معنای نشانه گذاشتن، امضاء کردن حاکم بر نامه و فرمان، جواب مختصر که کاتب در نوشته به پرسش ها می دهد، دستخط فرمانروا و نوشتن عبارتی در ذیل مراسله آمده است .(و در اصطلاح علم حدیث به معنای پاسخ پرسش ها، یا اطلاعیه هایی است که به صورت کتبی از طرف امام برای آگاهی شیعیان فرستاده شده است)
منتهی الارب فی لغة العرب، لغت نامة دهخدا، لسان العرب.

در فرهنگ شيعى ، واژه «توقيع» بر مكاتبه ها ، منشورها و نامه هاى امامان عليهم السلام حتّى بدون دريافت نامه و درخواست قبلى ، اطلاق مى شود و گاه برخى پيام هاى شفاهى امام عصر عليه السلام را نيز توقيع ناميده اند .كمال الدين : ص ۵۰۳ - ۵۰۵ .
توقيع در معناى اصلى خود ، پاسخ كتبى دادن به سؤال و درخواست است ، خواه اين پاسخ را شخصِ مورد سؤال و درخواست ، خود ، بنويسد و خواه به منشيان خود ، فرمان كتابت آن را بدهد و سپس امضا و نشان و مُهر خود را به علامت تأييد بر آن بنشاند . در ميان مكاتبه ها و توقيع هاى امامان عليهم السلام ، در برخى تصريح شده است كه امام عليه السلام با خطّ خود ، پاسخ را نوشته است .

الغيبة ، طوسى : ص ۲۸۵ ح ۲۴۵

موضوع قفل شده است