جمع بندی امر مولوی و ارشادی ، نقد و نظر بنده و سوال

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
امر مولوی و ارشادی ، نقد و نظر بنده و سوال

[="Navy"]بسم الله الرحمن الرحیم

ابتدا از مدیر محترم تقاضا دارم که با توجه به مطالبی که بنده مینویسم و بنا به صلاحدید در صورت لزوم تاپیک رو به بخش مناسبی منتقل کننند ولی احساس میکنم اصل سوالم رو اساتید کلام باید پاسخ بفرمایند.

ابتدا مقدمه ی سوالم رو عرض میکنم:
تا جایی که بنده تحقیق کردم تفاوت امر مولوی و ارشادی این است که :
1- امر ارشادی را با عقل هم میتوان به آن رسید ولی امر مولوی را خیر
2- ولی در هر صورت هر دو امر است ! یعنی سرپیچی از هرکدام = سرپیچی از امر = عقوبت
سند این نحوه برداشت بنده در سایت حوزه است . در مقدمه ی این مطلب :

نقل قول:
اگر از شارع مقدس امری در خصوص حکم عقل صادر شود؛ این امر تاکیدی و ارشادی است. چون اگر حکم شارع هم نباشد؛ عقل مستقلا آن را درک می کند. مثل «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» [1]

http://www.hawzah.net/fa/Question/View/64184/امر-مولوی-و-امر-ارشادی


آیا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول واجب است یا اختیاری است؟ اگر اختیاری است بفرمایید که دیگر هر وقت دلمان خواست از خدا و رسولش اطاعت نکنیم ! ولی اگر واجب است و این واجب امر ارشادی بوده است بنابر این حضرت آدم ع هم یک امر واجب ارشادی را ترک کرده و مرتکب گناه شده است (بنده قائل به عصمت انبیا هستم و در پایان توجیه صحیح عمل حضرت آدم ع را عرض خواهم کرد)
بنظر میرسد تقسیم بندی بی ثمر و غلط امر به ارشادی و مولوی به دو دلیل در تاریخ انجام شده : 1- توجیه کار حضرت آدم ع ! 2- در رفتن از بعضی اوامر به بهانه ی اینکه ارشادی بوده و میتوانیم عمل نکنیم !

ممکن است بفرمایید سایت حوزه اشتباه کرده ولی بنده روی این قسمت از استدلالم تاکید بیشتری دارم که :
امر ارشادی یعنی امری که ما با عقل خود هم میتوانیم آن را دریابیم ولی با این حال هم با عقل و هم با امر مولا به آن امر شده ایم. یعنی در هر حال به آن «امر» شده ایم ! یعنی در نفس امر شدن هیچ تفاوتی با مولوی ندارد مگر اینکه خود مولا در کنار امر کردن بگوید که البته میتوانی این امر من را انجام ندهی.
یک مثال میزنم ، فرض کنید مولا بگوید اکرم العلما ولی من با عقل خود هم فهمیده باشم که بهر حال کسی که عالم هست را باید اکرام کنم... حال میتوانم بگویم چون هم خودم فهمیدم هم مولا گفت پس میشود اکرام را انجام نداد؟ این که دو قبضه و دوبله گناه و خطاست !

یکی از اساتید علم کلام در پاسخ به شبهه ی گناه حضرت آدم فرمودند که خداوند به حضرت آدم فرمود اگر به این درخت نزدیک شوی به زحمت می افتی ولی در اصل هدفت هیچ تغییری رخ نمیدهد. حضرت در حالت اول به بهشت اخروی میرفت ولی در حالت دوم کمی سخت تر به بهشت رفت و ذریه ی حضرت هم به زحمت افتادند و مسیرشان سخت تر شد ولی در نهایت میتوانند به بهشت بروند ولی این سخت تر شدن مسیر برکاتی هم دارد. مثل دانش آموز یا دانشجویی که اگر یک رشته آسان را انتخاب کند زحمت کمتری دارد ولی یک رشته ی خوب را اگر انتخاب کند زحمت بیشتری باید بکشد ولی برکات بیشتری دارد.
این نحوه جواب ایشان خیلی به دل بنده نشست با اینکه با تمامی جوابهایی که قبلا شنیده بودم (ارشادی بودن و اینها) تفاوت داشت !

و یک نمونه ی پاسخ غلط که متاسفانه سایت اسلام کوئست داده است :

نقل قول:

امر ارشادی، در واقع، خبر و توجه دادن مکلّف است به منافع و مصالحی که در متعلّق آن وجود دارد. بنابر این، خود اوامر ارشادی از سوی شارع مقدّس در بر دارندۀ الزام به چیزی نیستند
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa22409

نمیدانم این سایت وابسته به حوزه است یا خیر ولی بهرحال باعث تاسف است !

و اما درباره ی ولی فقیه ، با این مبنای بنده تمامی اوامر ایشان چه مولوی و چه ارشادی لازم الاجرا است ولی با آن مبنا و تعریف غلط از حکم ارشادی امروزه میبینیم که بعضی جریانات سیاسی رسما احکام ایشان را به ارشادی بودن تعبیر میکنند و در مقابلش نظر خودشان را اقامه میکنند و میگویند ما فقط به احکام مولوی ولی فقیه و احکام حکومتی ایشان پایبند هستیم ولی اینکه ما مدام دستورات ایشان را زمین میزنیم بخاطر ارشادی بودن آن است ! ملاحظه میکنید که اینگونه انحرافات کلامی ثمرات عملی هم دارد...

=-=-=
خلاصه و جمع بندی:
1- بنظر میرسد باید توجیه دیگری برای کار حضرت آدم ع پیدا کرد و بنظر بنده توجیه مناسب این است که بگوییم خداوند در کنار امر به ایشان گفت که البته میتوانی به این شجره نزدیک شوی ولی مقداری به سختی می افتی یعنی اختیار سرپیچی را هم صراحتا به ایشان داد. و این توجیه که عقلانی تر بنظر میرسد از زمین تا آسمان با تعریف امر ارشادی تفاوت دارد !

2- و در جمع بندی تعریف امر ارشادی همان تعریفی که بالا گفته شد را میپذیریم با این توضیح که اگر از امر مولوی نمیتوان سرپیچی کرد از امر ارشادی به طریق اولی نمیتوان سرپیچی کرد. اگر کسی به دلیل استضعاف فکری امر مولوی به او نرسیده و با خبر نبوده از احکام در آخرت معذور است. ولی در آخرت هیچکس نمیتواند بخاطر سرپیچی از اوامر ارشادی حجتی اقامه کند و صد در صد گناه انجام داده است.

3- این توضیح و توجیه غلط از امر ارشادی امروزه باعث شده که هر فرمایش ولی فقیه را به اسم اینکه این امر ارشادی بوده و نه مولوی ، به راحتی آب خوردن لگد مال کنند.

4- باید نام دیگری به جز امر ارشادی برای عمل حضرت آدم ع پیدا کنیم. نام پیشنهادی خود را ارائه دهید !

5- متاسفانه اختلاف آرا در بین اساتید و پاسخگویان علم کلام هم فراوان است و این باعث تاسف است. بنده از چندنفر از پاسخگویان مرکز ملی پاسخگویی سوال کردم و بعضی عرایض و نظر بنده را تایید کردند و بعضی دیگر متاسفانه گفتند که تشخیص اینکه کدام امر مولوی یا ارشادی (غیر الزام آور) است با خودتان است و از لحن گوینده باید متوجه شوید و حدس بزنید ! و ارشادی ها را میتوانید انجام ندهید ![/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عامل

[="Arial"][="Blue"]سلام علیکم
سوال جنابعالی را می توان در چند بخش بررسی کرد:

1.معنا و مفهوم امر ارشادی چیست؟ و آیا مخالفت با آن جایز است؟
گروهی اوامر ارشادی را(همانند امر مولوی) اوامر حقیقی دانسته اند؛ بدین ترتیب که در اوامرارشادی انشای طلب به انگیزۀ تحریک و برانگیختن بر فعل صورت نمی‌گیرد؛ بلکه به انگیزۀ بیان این که مصلحت یا مفسدۀ موجود در متعلّق امر یا نهی به اندازه‌ای است که مکلّف چاره‌ای جز عمل به آنچه امر شده ندارد.( منتقی الاصول ج۵ ص۲۶۶؛ منتهی‌الدرایة ج۴ ص۱۷۳) بنابراین تعریف مخالفت با امر ارشادی(البته با توجه به مفاد آن و در برخی موارد) جایز نیست.
گروه دیگر که در اکثریت قرار دارند، در این باره می گویند: حکم ارشادی در برابر حکم مولوی به حکمی اطلاق می‌شود که نه به انگیزۀ برانگیختن مکلّف بر فعل مأمورٌ به یا ترک منهی عنه، که به انگیزۀ صرف ارشاد و هدایت او به مصلحت موجود در مأمورٌ به یا مفسدۀ موجود در منهی عنه از سوی شارع مقدس صادر می‌گردد، مانند اوامر و نواهی پزشک نسبت به بیمار.( عنایة الاصول ج۴ ص۸۴ و۸۵) این گروه اوامر ارشادی را حقیقتا اخبار از واقع و مصالح میدانند نه امر به انجام کاری.
البته برخی با استفاده از قاعده: کلما حکم به العقل حکم به الشرع، برخی احکام ارشادی را(در بعضی موارد) کاشف از احکام مولوی شرعی دانسته و از این طریق عمل به آن را لازم می دانند. در همین راستا ایت الله معرفت می فرماید:
در مواردی از اینگونه عقل خود مستقل در حكم است و بطور قطع حسن یا قبح عمل را درك می نماید و خود كاشف از حكم شرع است و نمی توان گفت حكمی كه در این زمینه از شرع وارد شده است ارشادی محض میباشد و اطاعت و معصیتی برای آن متصور و یا ثواب و عقابی بر آن مترتب نیست.
در اینصورت معنای ارشادی این است که، بیان لفظی باشد یا نباشد فرقی نمی کند ولی معنای آن این نیست که حکم مولوی اینجا نیست، بلکه اینجا حکم مولوی است، ثواب و عقاب دارد، شارع حکم دارد، بر اساس قاعده ملازمه، منتها ارشاد که می گوییم یعنی اگر امر مولوی هم نبود عقل این را می فهمید.

2.منشا تقسیم بندی امر ارشادی و مولوی چیست؟

اصطلاح امر ارشادی و مولوی در بین علماء متقدم رایج نبوده و ظاهرا از زمان شیخ انصاری(ره) این اصطلاح رایج شده است. ایشان در مقابل اخباریون که قائل به وجوب احتیاط در شبهات حکمیه تحریمیه بوده و به اخباری مانند: قف عند الشبهه، فان الوقوف عند الشبهه خیر من الاقتحام فی الهلکه(کافی، ج1، ص50) تمسک میکردند، میفرماید: این اوامر ارشادی بوده و دلالتی بر وجوب احتیاط ندارند.(امر ارشادی و مولوی در اصول شیعه، فرح زادی، ص67)
بنابراین بحث مذکور ابتداءا اصولی بوده و بعدها به کلام و تفسیر راه یافته است. نه اینکه برای توجیه کار حضرت آدم(ع) ابداع شده باشد.

3.امری که به حضرت آدم شد، از کدام قسم است؟
از ظاهر آیات قرآن به دست می آید که مسأله تشریع احكام و روشن ساختن راه هدایت و بیان اوامر و نواهی مولوی، بعد از هبوط آدم به زمین است، یعنی در آن زمان که آدم در بهشت بود و اين مخالفت سر زد، اصلا دينى تشريع نشده بود، و بعد از هبوط آدم دين خدا نازل شد؛ کما این که آیه ذیل به آن اشاره دارد:
«قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنىّ‏ِ هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَاىَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيهِمْ وَ لَا هُمْ يحَزَنُونَ وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَ كَذَّبُواْ بايَاتِنَا أُوْلَئكَ أَصحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»؛ گفتيم: همگى از آن، فرود آييد! هر گاه هدايتى از طرف من براى شما آمد، كسانى كه از آن پيروى كنند، نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگين شوند. و كسانى كه كافر شدند، و آيات ما را دروغ پنداشتند اهل دوزخند و هميشه در آن خواهند بود.( بقره، 38 و 39)
علامه طباطبایی در این زمینه می فرماید:
آدم و همسرش به خودشان ظلم كردند و خود را از بهشت محروم ساختند، نه اين كه نافرمانى خدا را كرده، و گناهى مرتكب شده باشند (ترجمه الميزان، ج ‏1، ص 201(

4.تشخیص مولوی و ارشادی بودن اوامر الهی چگونه است؟
غالب اوامری که در شرع وارد شده اوامر مولوی هستند. یعنی شارع با توجه به مصالح و ملاکات واقعی، دستوراتی را در جهت مصالح بندگان صادر نموده است.
اما برای تشخیص این امر علماء چند راه را بیان کرده اند:
الف) آن‌جا که عقل دارای حکم استقلالی است، حکم صادر شده از شارع در آن مورد ارشادی خواهد بود، مانند قبیح بودن ظلم.
ب) هرجا که صدور حکم مولوی مستلزم لغو گردد، حکم صادر شده در آن مورد ارشادی است.
ج) حکم ارشادی، حکمی است که از جعل حکم مولوی در آن مورد محذور عقلی همچون دور و تسلسل لازم آید، مانند اوامر اطاعت (اطیعوا اللّه و اطیعُوا الرَّسُول) که مولوی بودن آن مستلزم اطاعتی دیگر و در نتیجه، لزوم تسلسل است. (اصطلاحات الاصول ص۷۵ و۷۶)[/]

با سلام

اقسام حکم و تقسیمات واجب از مباحث اصولی شناخته شده ای است که از دیرباز مورد توجه دانشمندان علم اصول قرار داشته است. با این حال تقسیم امر به ارشادی و مولوی از مسائلی است که مدت زیادی از راهیابی آن به علم اصول فقه شیعه نمی گذرد. در میان اهل تسنن نیز، به دلایلی که در این مقاله بیان شده، اساساً بحث از امر ارشادی و مولوی مطرح نشده است. بازشناسی امر ارشادی از امر مولوی از آن جهت اهمیت دارد که امر مولوی جنبة انشائی داشته و اقتضای اطاعت مستقل می کند، در حالی که امر ارشادی ماهیتاً جنبة اخباری دارد و از مصلحت فعل مورد ارشاد گزارش می دهد و در نتیجه امتثال یا معصیت آن، ثواب یا عقابی جداگانه ندارد. در مورد ملاک امر ارشادی و مولوی میان اندیشمندان اتفاق نظر به چشم نمی خورد. مقالة حاضر دیدگاههای مختلف در این زمینه را طرح و ارزیابی نموده، برای ارائه راه حلی قابل قبول تلاش می کند و به مباحثی از علم اصول که امر ارشادی و مولوی در آن مورد توجه واقع شده، اشاره می نماید.

[h=6]اطاعت • معصیت • حسن و قبح عقلی • امر ارشادی •امر مولوی [/h] [h=6]فایل تمام متن:[/h] امر ارشادی و مولوی در اصول شیعه (نوع: PDF حجم: 834KB)

http://www.ensani.ir/fa/content/156835/default.aspx

Ysp.r.f;787649 نوشت:
بنظر میرسد باید توجیه دیگری برای کار حضرت آدم ع پیدا کرد و بنظر بنده توجیه مناسب این است که بگوییم خداوند در کنار امر به ایشان گفت که البته میتوانی به این شجره نزدیک شوی ولی مقداری به سختی می افتی یعنی اختیار سرپیچی را هم صراحتا به ایشان داد. و این توجیه که عقلانی تر بنظر میرسد از زمین تا آسمان با تعریف امر ارشادی تفاوت دارد !

درود بر شما
کجای قران و حدیث گفتن به حضرت آدم اختیار سرپیچی هم دادن؟
این توجیه به نظرم همون اسمشو نیار خودشو بیاره! خوب امر ارشادی هم میگه میتونی به این امر عمل نکنی.

Ysp.r.f;787649 نوشت:
در هر صورت هر دو امر است ! یعنی سرپیچی از هرکدام = سرپیچی از امر = عقوبت
سند این نحوه برداشت بنده در سایت حوزه است .

بنا به نظر اونایی که میگن امر ارشادی در اصل اخبار است که این امر رو نمیشه امر حقیقی دونست. پس اونا اصلا امر ارشادی رو امر نمیدونن تا سرپیچی داشته باشه!
Ysp.r.f;787649 نوشت:
آیا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول واجب است یا اختیاری است؟ اگر اختیاری است بفرمایید که دیگر هر وقت دلمان خواست از خدا و رسولش اطاعت نکنیم !

فکر نکنم منظور اونا این باشه که احکام عقلی تعطیله و فقط باید به امر مولوی عمل کرد!
حکم عقل هم برای انسان حجته مثل حکمهای شرعی
Ysp.r.f;787649 نوشت:
و اما درباره ی ولی فقیه ، با این مبنای بنده تمامی اوامر ایشان چه مولوی و چه ارشادی لازم الاجرا است ولی با آن مبنا و تعریف غلط از حکم ارشادی امروزه میبینیم که بعضی جریانات سیاسی رسما احکام ایشان را به ارشادی بودن تعبیر میکنند

امر مولوی فقط مال خدا و رسول خدا و ائمه است و تا اونجایی که من میدونم ولی فقیه حق امر مولوی کردن نداره و حکم ارشادی هم همینطور.
ظاهرا شما بین حکم حکومتی و امر مولوی خلط کردین.

[="Arial"][="Blue"]سوال:
آیا مخالفت با امر ارشادی جایز است؟ و راه شناخت اوامر ارشادی کدام است؟
پاسخ:
حکم ارشادی در برابر حکم مولوی به حکمی اطلاق می‌شود که نه به انگیزۀ برانگیختن مکلّف بر فعل مأمورٌ به یا ترک منهی عنه، که به انگیزۀ صرف ارشاد و هدایت او به مصلحت موجود در مأمورٌ به یا مفسدۀ موجود در منهی عنه از سوی شارع مقدس صادر می‌گردد، مانند اوامر و نواهی پزشک نسبت به بیمار.(1) بنابراین اوامر ارشادی حقیقتا اخبار از واقع و مصالح هستند نه امر به انجام کاری.
در مقابل دیدگاه نخست، برخی علما اوامر ارشادی را(همانند امر مولوی) اوامر حقیقی دانسته اند؛ بدین ترتیب که در اوامرارشادی انشای طلب به انگیزۀ تحریک و برانگیختن بر فعل صورت نمی‌گیرد؛ بلکه به انگیزۀ بیان این که مصلحت یا مفسدۀ موجود در متعلّق امر یا نهی به اندازه‌ای است که مکلّف چاره‌ای جز عمل به آنچه امر شده ندارد.(2)
البته برخی با استفاده از قاعده: کلما حکم به العقل حکم به الشرع، برخی احکام ارشادی را کاشف از احکام مولوی شرعی دانسته و از این طریق عمل به آن را لازم می دانند. در همین راستا ایت الله معرفت می فرماید:
در مواردی از اینگونه عقل خود مستقل در حكم است و بطور قطع حسن یا قبح عمل را درك می نماید و خود كاشف از حكم شرع است و نمی توان گفت حكمی كه در این زمینه از شرع وارد شده است ارشادی محض میباشد و اطاعت و معصیتی برای آن متصور و یا ثواب و عقابی بر آن مترتب نیست.
در اینصورت معنای ارشادی این است که، بیان لفظی باشد یا نباشد فرقی نمی کند ولی معنای آن این نیست که حکم مولوی اینجا نیست، بلکه اینجا حکم مولوی است، ثواب و عقاب دارد، شارع حکم دارد، بر اساس قاعده ملازمه، منتها ارشاد که می گوییم یعنی اگر امر مولوی هم نبود عقل این را می فهمید.(3)
بنابراین اگر حکم ارشادی را امر حقیقی بدانیم، مخالفت با آن جایز نیست و اصل اولیه وجوب عمل به آنست مگر اینکه قرینه ای بر خلاف آن باشد. و اگر امر ارشادی را امر حقیقی ندانستیم، فقط در موارد ملازمه(کلما حکم به العقل حکم به الشرع) می توان به وجوب متابعت از آن حکم نمود.
برای تشخیص اوامر ارشادی و مولوی علماء چند راه را بیان کرده اند:
الف) آن‌جا که عقل دارای حکم استقلالی است، حکم صادر شده از شارع در آن مورد ارشادی خواهد بود، مانند قبیح بودن ظلم.
ب) هرجا که صدور حکم مولوی مستلزم لغو گردد، حکم صادر شده در آن مورد ارشادی است.
ج) حکم ارشادی، حکمی است که از جعل حکم مولوی در آن مورد محذور عقلی همچون دور و تسلسل لازم آید، مانند اوامر اطاعت (اطیعوا اللّه و اطیعُوا الرَّسُول) که مولوی بودن آن مستلزم اطاعتی دیگر و در نتیجه، لزوم تسلسل است. (4)
البته غالب اوامری که در شرع وارد شده اوامر مولوی هستند. یعنی شارع با توجه به مصالح و ملاکات واقعی، دستوراتی را در جهت مصالح بندگان صادر نموده است. بنابراین اصل اولی در اوامر مولوی بودن آنهاست و در صورت شک، اوامر حمل بر مولوی خواهند شد.


[/HR]1. عنایة الاصول ج۴ ص۸۴ و۸۵.
2. منتقی الاصول ج۵ ص۲۶۶؛ منتهی‌الدرایة ج۴ ص۱۷۳.
3. مقاله احکام ارشادی و مستقلات عقلیه، مجله حقوق.
4. اصطلاحات الاصول ص۷۵ و۷۶.
[/]
موضوع قفل شده است