جمع بندی علت دعای پیامبر (ص) برای دوری رجس از اهل بیت (ع) در حدیث کسا چه بود؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علت دعای پیامبر (ص) برای دوری رجس از اهل بیت (ع) در حدیث کسا چه بود؟

با سلام خدمت کارشناسان و کاربران عزیز و گرامی

يكي از ايراداتي كه از سوي بعضي افراد به حديث كسا وارد ميشود اينست كه زماني كه آيه تطهير بر پيامبر نازل شد پيامبر اهل بيت را زير كسا جمع نمود و دعا نمود كه خدايا اينان اهل بيت من هستند رجس را از آنها دور بنما. زمانيكه ام سلمه از پيامبر خواست كه او را نيز زير كسا جا دهد پيامبر در جواب او فرمود تو بر خير هستي.
من متوجه شدم كه در اينجا دو نوع برداشت وجود دارد:

1- برداشت شيعه: آيه تطهير خطاب به 5 تن (عليهم السلام) است و حديث كسا نيز يكي از احاديثي است كه اين مطلب را تصديق ميكند و همسران پيامبر مصداق اين آيه نيستند و يك گواه آن اينست كه پيامبر يه ام سلمه اجازه ورود به زير كسا را نداد.

2- برداشت اهل سنت: آيه تطهير در شان همسران پيامبر است و از آنجا كه پيامبر 4 تن (عليهم السلام) را خيلي دوست ميداشت لذا آنها را زير كسا جمع كرد و از خدا خواست كه خدايا اينان نيز اهل بيت من هستند خدايا رجس را از اينان دور بكن و همچنين پيامبر ام سلمه را لازم نديد كه زير كسا كند چون خدا قبلا در آيه تطهير او را از رجس دور كرده بود و پيامبر ديگر اصلا لازم نميداست تا براي او دعا كند.

بنده نفرت خود را از نظريه دوم و عدم تطابق آن را با خلقيات پيامبر ( كه ما اتبع الا ما يوحي الي) اعلام ميدارم.
ولي يك سوال در
ذهن ناقصم باقي مي ماند و آن اينكه اگر خداوند رجس را از اهل بيت دور نموده بود و آن را با كلمه "انما" در ابتداي آيه تطهير حتمي ساخته بود ديگر چرا پيامبر براي دوري اهل بيت از رجس دعا نمود و فقط به گفتن اينكه خدايا اينان اهل بيت من هستند و قرائت آيه تطهير اكتفا ننمود.

فلسفه دعا اينجا چه بود؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد هادی

با سلام و عرض ادب

ضمن تقدیر و تشکر از پرسش خوبتان، اگر مایل باشید در ابتدا پاسخ سایر دوستان را بنوشنیم.
هر کدام ار بزرگواران پاسخی برای این پرسش دارند لطفا ارائه فرمایند ...

با سلام

اگر همه جوانب این اخبار بررسی شود هدف رسول خدا ص از این عمل و همچنین رفتن 9 ماهه بدرب خانه فاطمه س برای این بود که مردم بعدا نگویند زنان رسول خدا ص هم جزو اهل بیتش بودند و این امر در سیره رسول خدا ص شایع بود که جلوی اشتباه مردم را بگیرد :

اول اینکه این آیه در خانه ام سلمه رض نازل شد و احتمال اشتباه گرفتن با ازواج میرفت که :

أخبرناه عاليا أبو الحصين القاسم بن الحصين أنا أبو طالب بن غيلان أنا أبو بكر الشافعي نا إسحاق بن الحسن بن ميمون الحربي نا أبو غسان نا فضيل وهو ابن مرزوق عن عطية عن أبي سعيد الخدري عن أم سلمة قالت نزلت هذه الآية في بيتي " إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا " قلت يا رسول الله الست من أهل البيت قال انك إلى خير انك من أزواج رسول الله ( صلى الله عليه و سلم ) قالت وأهل البيت رسول الله ( صلى الله عليه و سلم ) وعلي وفاطمة والحسن والحسين اخبرنا أبو بكر محمد بن عبد الباقي نا أبو محمد الحسن بن علي إملاء أنا عبيد الله بن احمد بن يعقوب نا جبير بن محمد الواسطي نا محمد بن آيوب الصدفي نا عبد الرحيم بن هارون نا هارون بن سعد عن عطية عن أبي سعيد قال سألته من أهل البيت فقال النبي ( صلى الله عليه و سلم ) وعلي وفاطمة والحسن والحسين .ابن عساکر

أخبرنا أبو القاسم هبة الله بن محمد أنا أبو علي الحسن بن علي أنا أبو بكر بن مالك نا عبد الله حدثني أبي نا عفان نا حماد بن سلمة أنا علي بن زيد عن شهر بن حوشب عن أم سلمة أن رسول الله ( صلى الله عليه و سلم ) قال لفاطمة ائتني بزوجك وابنيك فجاءت بهم فألقى عليهم كساء فدكيا ثم وضع يده عليهم ثم قال الله إن هؤلاء آل محمد فاجعل صلواتك وبركاتك على محمد وعلى آل محمد إنك حميد مجيد قالت أم سلمة فرفعت الكساء لأدخل معهم فجذبه من يدي وقال إنك على خير ...ابن عساکر

اگر دقت کنید رسول خدا ص میفرمایند خدایا اینان یعنی این 4 نفر ال و اهل محمد ص هستند و حتی کسا را از دست ام سلمه کشیدند تا داخل نشود !!!!

....ثم ألقى علينا كساءه و قال اللهم هؤلاء أهل بيتي و لحمتي يؤلمني ما يؤلمهم و يحزنني ما يحزنهم فأذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا فقالت أم سلمة و أنا يا رسول الله فقال أنت إلى خير إنها نزلت في و في أخي و في ابني و في تسعة من ولد ابني الحسين خاصة ليس معنا فيها أحد غيرنا فقال كلهم نشهد أن أم سلمة حدثتنا بذلك فسألنا رسول الله فحدثنا كما حدثتنا أم سلمة .التحصین

حدیث صحیح السند و المتن ششم که پیامبر (ص) به عائشه که قصد ورود به کساء را داشت صراحتا و با ذکر کلمه : تنحی : یعنی دور شو وکنار بایست :

قال ابن أبي حاتم: حدثنا أبي, حدثنا سريج بن يونس أبو الحارث, حدثنا محمد بن يزيد عن العوام يعني ابن حوشب رضي الله عنه عن عم له قال: دخلت مع أبي على عائشة رضي الله عنها فسألتها عن علي رضي الله عنه, فقالت رضي الله عنها: تسألني عن رجل من أحب الناس إِلى رسول الله صلى الله عليه وسلم, وكانت تحته ابنته وأحب الناس إِليه ؟ لقد رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم دعا علياً وفاطمة وحسناً وحسيناً رضي الله عنهم, فألقى عليهم ثوباً فقال: "اللهم هؤلاء أهل بيتي, فأذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيراً" قالت: فدنوت منهم فقلت: يارسول الله, وأنا من أهل بيتك ؟ فقال صلى الله عليه وسلم: "تنحي فإِنك على خير".

وبه متن دیگر:
أخرجه ابن عساكر في (تاريخه) (42 / 260) أخبرنا ابن طاوس، نا عاصم بن الحسن، أنا أبو عمر بن مهدي، أنا محمد بن مخلد، نا محمد بن عبد الله مولى بني هاشم، نا أبو سفيان، نا هشيم، عن العوام بن حوشب، عن عمير بن جميع قال: دخلت مع أمي على عائشة قالت: أخبريني كيف كان حب رسول الله لعلي ع ؟ فقالت عائشة: كان أحب الرجال إلى رسول الله لقد رأيته وما أدخله تحت ثوبه وفاطمة وحسنا وحسينا ع ثم قال: (اللهم هؤلاء أهل بيتي اللهم أذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيرا). قالت: فذهبت لأدخل رأسي فدفعني فقلت يا رسول الله! أولست من أهلك؟ قال: (إنك على خير إنك على خير

یعنی عائشه جلوآمد تا حداقل سرش را داخل کساء کند اما پیامبربا دفع او فرمودند تو برخیری که با مقایسه با حدیث قبلی مشخص است که کلمه تنحی یعنی دور شو را از قلم انداخته اند ! اما بهر حال مقصود ما را میرساند .

تفصیل در :

Download

yalda solimani;787208 نوشت:
با سلام خدمت کارشناسان و کاربران عزیز و گرامی

يكي از ايراداتي كه از سوي بعضي افراد به حديث كسا وارد ميشود اينست كه زماني كه آيه تطهير بر پيامبر نازل شد پيامبر اهل بيت را زير كسا جمع نمود و دعا نمود كه خدايا اينان اهل بيت من هستند رجس را از آنها دور بنما. زمانيكه ام سلمه از پيامبر خواست كه او را نيز زير كسا جا دهد پيامبر در جواب او فرمود تو بر خير هستي.
من متوجه شدم كه در اينجا دو نوع برداشت وجود دارد:

1- برداشت شيعه: آيه تطهير خطاب به 5 تن (عليهم السلام) است و حديث كسا نيز يكي از احاديثي است كه اين مطلب را تصديق ميكند و همسران پيامبر مصداق اين آيه نيستند و يك گواه آن اينست كه پيامبر يه ام سلمه اجازه ورود به زير كسا را نداد.

2- برداشت اهل سنت: آيه تطهير در شان همسران پيامبر است و از آنجا كه پيامبر 4 تن (عليهم السلام) را خيلي دوست ميداشت لذا آنها را زير كسا جمع كرد و از خدا خواست كه خدايا اينان نيز اهل بيت من هستند خدايا رجس را از اينان دور بكن و همچنين پيامبر ام سلمه را لازم نديد كه زير كسا كند چون خدا قبلا در آيه تطهير او را از رجس دور كرده بود و پيامبر ديگر اصلا لازم نميداست تا براي او دعا كند.

بنده نفرت خود را از نظريه دوم و عدم تطابق آن را با خلقيات پيامبر ( كه ما اتبع الا ما يوحي الي) اعلام ميدارم.
ولي يك سوال در
ذهن ناقصم باقي مي ماند و آن اينكه اگر خداوند رجس را از اهل بيت دور نموده بود و آن را با كلمه "انما" در ابتداي آيه تطهير حتمي ساخته بود ديگر چرا پيامبر براي دوري اهل بيت از رجس دعا نمود و فقط به گفتن اينكه خدايا اينان اهل بيت من هستند و قرائت آيه تطهير اكتفا ننمود.

فلسفه دعا اينجا چه بود؟

سلام علیکم

در ارتباط با دعای پیامبر صلی الله علیه و آله دو احتمال داده می شود:
الف: اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) با این دعا دوام فیض را، از خداوند تبارک و تعالی طلب می فرمودند.

ب: اینکه (همان طور که برادر عزیز جناب خیر البریّه نیز بیان فرمودند) پیامبر صلی الله علیه و آله با این بیان دوری از رجس و پلیدی را مختص اهلبیت علیهم السلام می دانستند، هیچ یک از زنان پیامبر داخل در اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) نمی باشند.

ج: اینکه دعای حضرت صرف مناجات و رابطه عاشقانه با خداوند بوده است، به دلیل اینکه در مواردی، دعا، از حالت عادی خود خارج شده و تنها بهانه‌ای است برای گفت‌وگوی عاشق و معشوق.( طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج 2، ص 847، مؤسسة فقه الشیعة، بیروت، چاپ اول، 1411 ق) مانند دعای امام سجّاد علیه السلام در مناجات «المحبّین» که فرمود:«ولا تصرف عنّی وجهک، واجعلنی من اهل الاسعاد و الحظوه» خدایا رویت را از من برنگردان و مرا در زمره سعادتمندان و بهره مندان درگاهت قرار بده.
مسلّما معصومین علیهم السلام در درجه ای از تقوی قرار دارند که محال است خداوند از آنان روی گردان شود، اما امام سجّاد علیه السلام در دعای خود می فرماید خدایا رویت را از من برنگردان. در ارتباط با دعای پیامبر «خدایا اهلبیتم را از رجس و پلیدی دور کن» می توان گفت علاوه بر اینکه قصد داشتند دوری از رجس را مختص اهلبیت بدانند، این دعا و درخواست رابطه ای عاشقانه با خداوند بود.
در مورد این دعا و دعاهای دیگر معصومین علیهم السلام باید این احتمال را داد که این بزرگواران نه در معنای ظاهر، که یک گفت‌وگوی عاشقانه‌ای است بین مرید و مراد و به هیچ وجه نباید این‌گونه دعاها را در معنای ظاهری خود محصور کرد.

پرسش:
يكي از ايراداتي كه از سوي بعضي افراد به حديث كسا وارد می‌شود اين‌است كه زماني كه آيه‌ی تطهير بر پيامبر نازل شد پيامبر، اهل‌بيت را زير كسا جمع نمود و دعا نمود كه خدايا اينان اهل‌بيت من هستند رجس را از آن‌ها دور بنما.
سوال این‌است که: اگر خداوند رجس را از اهل‌بيت دور نموده بود و آن را با كلمه "انما" در ابتدای آيه تطهير حتمی ساخته بود ديگر چرا پيامبر برای دوری اهل‌بيت از رجس دعا نمود و فقط به گفتن اين‌كه خدايا اينان اهل‌بيت من هستند و به قرائت آيه تطهير اكتفا ننمود.
فلسفه دعا اينجا چه بود؟

پاسخ:
در ارتباط با دعای پیامبر(صلی الله علیه و آله) دو احتمال داده می‌شود:
الف: اینکه پیامبر(صلی الله علیه و آله) با این دعا دوام فیض را از خداوند تبارک و تعالی طلب می‌فرمودند.
ب: اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) با این بیان دوری از رجس و پلیدی را مختص اهلبیت (علیهم‌السلام) می‌دانستند و هیچ یک از زنان پیامبر داخل در اهل‌بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) نمی‌باشند.
ج: اینکه دعای حضرت صرف مناجات و رابطه عاشقانه با خداوند بوده است، به دلیل اینکه در مواردی، دعا، از حالت عادی خود خارج شده و تنها بهانه‌ای است برای گفت‌وگوی عاشق و معشوق.(1) مانند دعای امام سجّاد (علیه السلام) در مناجات «المحبّین» که فرمود:«ولا تصرف عنّی وجهک، واجعلنی من اهل الاسعاد و الحظوه» خدایا رویت را از من برنگردان و مرا در زمره سعادتمندان و بهره مندان درگاهت قرار بده.
مسلّما معصومین (علیهم السلام) در درجه‌ای از تقوی قرار دارند که محال است خداوند از آنان روی گردان شود، امّا امام سجّاد (علیه السلام) در دعای خود می‌فرماید:«خدایا رویت را از من برنگردان». در ارتباط با دعای پیامبر «خدایا اهلبیتم را از رجس و پلیدی دور کن» می‌توان گفت علاوه بر این‌که قصد داشتند دوری از رجس را مختص اهل‌بیت بدانند، این دعا و درخواست رابطه‌ای عاشقانه با خداوند بود.
در مورد این دعا و دعاهای دیگر معصومین(علیهم السلام) باید این احتمال را داد که این بزرگواران نه در معنای ظاهر، که یک گفت‌وگوی عاشقانه‌ای است بین مرید و مراد و به هیچ وجه نباید این‌گونه دعاها را در معنای ظاهری خود محصور کرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی‌نوشت
1. طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج 2، ص 847، مؤسسة فقه الشیعة، بیروت، چاپ اول، 1411 ق

موضوع قفل شده است