حقوق بشر اسلامی
تبهای اولیه
حقوق بشر اسلامی
[="]به نمونههايي از موارد حقوق بشر که از لابهلاي قرآن و سنت استفاده ميشود، اشاره ميکنيم[/][="]:[/]
[="]1- حق حيات و زندگي، هديه خداوند است و اين حق براي تمامي انسانها تضمين شده است و همه دولتها و جمعيتها و افراد مکلّف به حمايت و دفاع از آن در مقابل هر گونه تجاوز و تعدّياند[/][="].[/]
[="]2-[/][="] [/][="]هر انساني حقّ بهداشت و برخورداري از خدمات اجتماعي از طرف جامعه و دولت را دارد، و دولت بايد حقّ هر انساني را در داشتن يک زندگي با کرامت که کفايت او و اشخاص تحت کفالت او را کند، تضمين نمايد[/][="].[/]
[="]3-در جنگها و نزاعهاي مسلّحانه، کشتن کساني که در جنگ و نزاع شرکت نکردهاند؛ مانند کهنسالان و زنان و کودکان و نيز مجروحان و بيماران جايز نيست. و اسيران حق دارند که اطعام شوند و مسکن و پوشاک به آنان داده شود. و تکه تکه کردن کشته شدگان حرام است. و تبادل اسيران و ملاقات خانوادههايي که موقعيتهاي جنگي آنان را از يکديگر جدا کرده، به مقتضاي احکام شرع جايز است[/][="].[/]
[="]4-بدون جهت شرعي، گرفتن و بازداشت انسان يا مقيّد ساختن آزادي او يا تبعيد، يا کيفر دادن او جايز نيست، و هيچ کس را نميتوان شکنجه بدني يا رواني يا هر نوع آزارهايي که موجب ذلّت و خواري اوست، نمود. و جايز نيست هيچ يک از افراد انسان را مورد آزمايشهاي طبّي و علمي قرار داد، مگر با رضايت خود او، مشروط بر اينکه سلامت و زندگي او مورد خطر قرار نگيرد[/][="].[/]
[="]5-هر انساني حق دارد که در محيط سالم و پاکيزه زندگي کند و بر جامعه و دولت تکليف است که محيط زيست را از هر گونه آلودگيهاي مضر به زندگي انسان پاک سازد؛ خواه محيط شهري و خواه محيطهاي خارج از شهرها که آلودگي آنها به محيط آباديهاي مورد استفاده انسانها ضرر ميرساند و همچنين اعم از درياها و فضاهايي که با زندگي انسانها در ارتباط ميباشند[/][="].[/]
[="]6-[/][="] کرامت، حقّي است که براي همه انسانها تضمين شده است. همه افراد بشر اعضاي يک خانوادهاند و بندگي خدا و فرزند بودن همه براي حضرت آدمعليه السلام آنان را با يکديگر متحد ساخته است، و همه مردم در کرامت ذاتي که خداوند سبحان به همه آنان عطا فرموده و نيز در اصل تکليف و مسئوليّت فطري با يکديگر مساوياند، مگر کساني که اين کرامت را از روي اختيار و به سبب ارتکاب جنايت يا خيانت يا اشاعه فساد، از خويشتن سلب نمايند. و نيز کساني که به خدا شرک ورزيده يا او را انکار کنند؛ زيرا انکار بديهيترين و کاملترين موجودات که ملاک همه ارزشها بوده و آغاز و انجام همه هستي به اختيار اوست، در حقيقت خيانت به خويشتن است. و در صورتي که شخصيت او تأثيرگذار در جامعه است به ديگر مردم نيز خيانت نموده است. در نتيجه، چنين شخصي کرامت خويش را با اختيار خود زيرپا گذاشته است، مگر اينکه از نظر فکري [/][="]و وجداني مستضعف باشد[/]
[="]منتفي شدن حقّ کرامت انسان، موجب منتفي شدن حقّ حيات او نميشود تا مادامي که شرع اسلامي کيفر او را اجرا نکرده باشد و لذا حق حيات قاتل تا پيش از اجراي کيفر محفوظ است و نميتوان او را از غذا و مسکن و پوشاک و معالجه محروم داشت[/][="].[/]
[="]هيچ کس بر ديگري برتري ندارد مگر به تقوا که همان کرامت اکتسابي ارزشي انسان است که تمام ارزشهاي عالي انسان به او بازميگردد[/][="].[/]
[="]هر انساني حق دارد که در محيطي پاک از مفاسد و بيماريهاي اخلاقي، زندگي کند تا بتواند ذات خود را از جهت بُعد معنوي بسازد و بر دولت و جامعه است که بر ايفاي اين حق و اجراي آن اقدام نمايد[/][="].[/]
[="]7-[/][="] [/][="]زن در کرامت انساني با مرد مساوي است و در برابر حقوقي که دارد، تکاليفي بر عهده اوست[/][="].[/]
[="]مرد مکلّف به اداره معاش خانواده و نيز مسؤول نظام خانواده است. خانواده در ساختار جامعه يک تشکّل بنيادي است و ازدواج، اساس تکوين ميباشد و همه مردان و زنان حقّ ازدواج دارند. و لذا بر جامعه و دولت است که هر گونه موانع را از سر راه ازدواج برداشته و آن را براي مردم تسهيل نمايد[/][="].[/]
[="]8-[/][="] [/][="]مراعات احترام هر انسان و حفظ آبروي اجتماعي او در زمان زندگي و پس از مرگ واجب است[/][="].[/]
[="]9[/][="]- [/][="]هر انساني حق دارد تا در امنيت مالي، جاني، ديني، ناموسي، و خانوادگي زندگي کند، ولي در برخورداري از امتيازات ديني مشروط به استناد آن دين به مستند الهي است، و عقايد ساختگي که به هيچ مستند الهي متّکي نيست، صاحبان آن، حقّ برخورداري از امتيازات ديني را ندارند[/][="].[/]
[="]هر انساني حقّ استقلال در شؤون زندگي خاص خود در مسکن و خانواده و ارتباطات و مال خود را دارد و لذا هيچ گونه تفتيش و تحت نظر قرار دادن و تباه ساختن آبروي انسان جايز نيست. و نيز داخل شدن مسکن افراد بدون اجازه از آنان يا خراب کردن يا مصادره و فراري دادن اهل آن جايز نيست[/][="].[/]
[="]10[/][="]- [/][="]هر کودکي از هنگام تولّد، حقّ حضانت و تربيت و رعايت حقوق بهداشتي و سلامت مادي و معنوي بر پدر و مادر و جامعه و دولت را دارد. و نيز پدر و مادر حقوقي بر فرزندان خود دارند[/][="].[/]
[="]11[/][="] - [/][="]فراگيري علم و دانش، بر هر کسي که توانايي آن را دارد واجب است و تعليم انسانها بر دولت و جامعه و هر کسي که توانايي آن را داشته باشد فرض است[/][="].[/]
[="]12[/][="] - دعوت به خير و امر به معروف و نهي از منکر بر هر کسي که قدرت آن را داشته باشد واجب است؛ خواه دولت باشد يا جامعه و يا هر فردي که بتواند از عهده آن برآيد. اين تکليف به اضافه شرط قدرت و علم به خير و معروف، مشروط به احتمال تأثير است، و دولت به جهت قدرتي که دارد شايستهتر ميباشد، و در صورت عدم اقدام دولت به انجام اين تکليف، جامعه و هر کسي که توانايي انجام آن را داشته باشد بايد اقدام نمايد، گرچه موافقت [/]
[="]با شرع اسلامي ضرورت دارد. و در صورتي که افراد يا گروههايي متصدّي انجام چنين تکليفي شوند، بر جامعه و دولت واجب است که آنان را ياري دهند[/][="].[/]
[="]13[/][="] - [/][="]برانگيختن احساسات و تحريک کينههاي مذهبي و قومي در جامعه و هر کاري که به تفکيک و امتياز نژادي منتهي گردد، جايز نيست[/][="].[/]
[="]14[/][="] - [/][="]هر انساني آزاد به دنيا ميآيد و هيچ کس حق ندارد او را برده خود کرده يا پست و ذليل نمايد و يا تحت سلطه خود کند. و هيچ عبوديّتي جز براي خداوند سبحان وجود ندارد[/][="].[/]
[="]استعمار با تمامي انواع آن، از آن جهت که نوعي از بردهگيري و بردهداري است مؤکّداً حرام ميباشد و ملتها و اقوامي که گرفتار استضعاف و بردگي هستند حق دارند خود را از استعمار آزاد ساخته و سرنوشت خود را خود يقين نمايند. و بر تمام ملتها و دولتها فرض است که به افراد استعمار شده، به جهت آزاد ساختن خود از اسارت استعمار و اشغال کشورشان آنان را کمک کنند. و نيز بر ملّتهاست که ثروت و داراييهاي طبيعي خود را حفظ و حراست نمايند[/][="].[/]
[="]15[/][="] - [/][="]هر انساني در بيان رأي خود آزاد است، مشروط بر اينکه با اصول شرعي تعارض نداشته باشد. و نيز هر انساني حق بهرهبرداري از نتايج فعاليتهاي علمي و ادبي و هنري و کسبي خود را داراست و نيز حق دارد از مصالح معنوي و اعتباري و مالي خود که از فعاليتش ناشي ميشود حمايت کند، مشروط بر اينکه آن فعاليت مخالف شرع نباشد[/][="].[/]
[="]16[/][="] - [/][="]هر انساني حقّ بهرهبرداري از تابعيّت خود را دارد، و هيچ کس را نميتوان از تابعيت خود به اجبار محروم ساخت[/][="].[/]
[="]17[/][="] - [/][="]هر انساني حق برخورداري از شخصيّت حقوقي خود را دارد و ميتواند از جهت الزام و التزام از شخصيت خود بهرهور گردد، و در صورت فقدان يا نقصان آن، وليّ قانوني وي قائم مقام او ميگردد[/][="].[/]
[="]18[/][="] - [/][="]از آن جهت که اسلام دين فطرت است و هر کسي حق دارد تابع آن باشد، لذا نميتوان کسي را با اکراه از اسلام اخراج کرده و به تبعيت دين ديگر درآورد، بلکه حتّي بايد از خارج شدن او از دين اسلام جلوگيري کرد. چنانکه جايز نيست به جهت فقر و ناداني از او سوء استفاده کرده و او را به تغيير دينش وادار نمود[/][="].[/]
[="]19[/][="] - [/][="]بر دولت و جامعه است که از نفوذ و گسترش افکار و عقايد باطل و بياساس و ناشي از هواهاي نفساني جلوگيري کند، و نهايت کوشش خود را به جهت اصلاح افراد فاسد از حيث عقيده مبذول دارد[/][="].[/]
[="]20[/][="] - [/][="]هر انساني حق دارد که آزادانه از شهري به شهر ديگر رود و يا به جامعه ديگر پناهنده شود مشروط بر اينکه شخص پناهنده مرتکب جرمي نشده باشد. ولي مهاجرت و پناهندگي به جوامع غيراسلامي جز در مواقع ضرورت جايز نيست[/][="].[/]
[="]21-[/][="]کار و شغل، حقّ هر انساني است که قدرت کار کردن را دارد و بر دولت و جامعه اسلامي است که در اين راستا تمام سعي و کوشش خود را مبذول دارد. و نيز هر انساني حقّ آزادي در انتخاب شغلي که شايسته حال او و به مصلحت جامعه است را دارد[/][="].[/]
[="]کارگر، حقّ امنيت و سلامت را داراست، و هيچ کارگري را نميتوان به کاري بيش از توانايي او وادار نمود. و نيز اکراه کردن و زير سلطه قرار دادن او و يا ضرر وارد نمودن به او جايز نيست و در اين حقوق بين کارگر زن و مرد و افراد از هر رنگ و نژاد فرقي نيست[/][="].[/]
[="]بر صاحب کار لازم است دستمزد عادلانهاي را به کارگر بپردازد؛ گرچه کارگر به جهت اضطرار و يا جهل به ارزش کار خود، به دستمزدي پايينتر از کار خود راضي باشد[/][="].[/]
[="]کارگر حق دارد دستمزد عادلانه براي کار خويش مطالبه نمايد و اگر صاحب کار به تکليف خود در پرداخت اجرت عادلانه عمل نکرد بر دولت است که براي دفع ظلم از کارگر اقدام نموده و حق او را استيفا نمايد[/][="].[/]
[="]22- [/][="] [/][="]هر کس در گروي اعمال خويشتن است. و متّهم مبرّا از جرم است تا اينکه محاکمه عادلانهاي که همه وسايل مربوط به دفاع آزادانه در اختيار باشد، مهيا گردد[/][="].[/]
[="]23-[/][="] [/][="]هر انساني حق دارد از راه شرعي؛ چه به صورت شخصي و چه گروهي، مال يا اعتباراتي را تملّک نموده و از آن بهرهبرداري نمايد مشروط بر اينکه اين تملّک ضرري به افراد جامعه نرساند[/][="].[/]
[="]مصادره اموال اشخاص و ممنوع نمودن مالک از تصرّف در اموال خود، بدون مجوّز شرعي، حرام است[/][="].[/]
[="]24-[/][="] [/][="]گروگانگيري با تمام اشکالش و براي هر هدفي که باشد حرام است[/][="].[/]
[="]25-[/][="]حکومت، امانت الهي است و استبداد در آن مؤکّداً حرام است. و لذا در بند کشيدن افراد و قرار دادن حکومت در سلطه شخصي براي اغراض خصوصي حرام است[/][="].[/]
[="]26-[/][="]همه مردم در برابر شرع و قانون يکسان بوده و در اين تساوي، همه افراد، گروهها و سازمانها مشترک ميباشند و لذا هر کسي که در جامعه اسلامي زندگي ميکند و درصدد ايجاد اخلال به نظم جامعه نيست، ميتواند از حقوق و آزاديهاي مشروع اسلامي برخوردار باشد[/][="].[/]
[="]از : اسلام شناسی علی اصغر رضوانی [/][="][/]