جمع بندی چگونه مهارت روابط اجتماعی خود را تقویت کنم؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونه مهارت روابط اجتماعی خود را تقویت کنم؟

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:


نقل قول:

سلام
من در برقراری ارتباط اجتماعی دچار مشکلاتی هستم و به آن شکلی که استعداد و توانایی برای انجام امور در زمینه های مختلف را دارم به دلیل همین مشکل روابط اجتماعی کم نمی توانم از تمام پتانسل خودم استفاده کنم و همیشه این موضوع من را آزار می دهد دلایلی که از نظر خودم باعث این موضوع می شود که نتوانم روابط اجتماعی خوبی داشته باشم را برای شما ذکر می کنیم و امیدوارم که با مشاوره و راهنمایی من را در حل این مشکل یاری کنید:
1-بسیار واکنش دیگران به صحبت ها و رفتار های خودم برای من اهمیت دارد و به نظرم یکی از دلایل اصلی این موضوع می تواند این باشد به عنوان مثال وقتی بخواهم کاری را انجام دهم اول بررسی می کنم که در جمع چه افرادی هستند بعدا سعی می کنم متناسب با افراد حاضر در جمع که از اقشار مختلف می توانند باشند نحوه صحبتم را تنظیم کنم و از اول و انتهای آن بزنم و ...
2-اعتماد به نفس بسیار پایینی دارم و حالت وسواس گونه نسبت به ظاهر خود دارم! که این شامل چهره و حتی نوع صدای خودم هم می شود که به نظر خودم حتی تن صدای خوبی هم ندارم با اینکه در گذشته های دور در مسابقات قرآنی هم شرکت می کردم و رتبه هم می اوردم!
3-تغییر ناگهانی شرایط هم سخت است بار ها کتاب های مختلف روانشاسی در اینمورد را خوانده ام و شاید بشود گفت عالم بی عمل هستم البته سعی در تغییر خودم داشته ام اما با توجه به اینکه در محیطی که بودم من را همینگونه که الان هستم پذیرفته اند تلاش های من معمولا با شکست مواجه شده است البته نا امید نشده ام اما هنوز قادر به رفع این مشکل نشده ام.
4-در ارتباط با جنس مخالف این مشکل مضاعف می شود نمی دانم حیای بی جاست یا کم رویی مفرط یا نداشتن اعتماد نفس و یا خشکه مذهبی بودن و یا ... ،البته بد برداشت نشود منظور من تنها در حیطه ارتباط با نامحرم نیست،هر چند که در اینمورد هم این مشکل وجود دارد و در اموری هم که از نظر شرعی سخن گفتن و ارتباط مانعی ندارد هم بنده مشکل مضاعف دارم اما حتی این موضوع شامل جنس مخالف محرم هم می شود در واقع به غیر از مادرم که با او راحتتر هستم با سایر افراد این مشکل کم و بیش وجود دارد چه با خواهرانم یا عمه ها و خاله ها و ...،در این مورد هم بنده را راهنمایی بفرمایید.(نظرات جداگانه خاص برای این موضوع به غیر از مواردی که برای دیگر گزینه ها مطرح می فرمایید.)
5-پدر بنده فوق العاده اهل سرزنش کردن هستند یعنی برای یک موضوع حتی پیش پاافتاده از نظر من شخص را ساعتها سرزنش می کند البته اکنون بحمد الله دیگر برای بنده این سرزنش ها تمام شده اما همین سرزنش های دوران نوجوانی به نظرم تاثیر بسزایی در این مشکل بنده داشته است.البته با مطالعه کتاب های روانشناسی به این نتیجه رسیده ام که در اکثر امور پدر بنده به طرز شگفت انگیزی! دقیقا بر خلاف تمام اصول روانشاسی با بنده رفتار داشته است که یک مورد آن مطرح شد.
6-موردی که حس می کنم این است که به دلیل عدم بهره گیری از مهارت ارتباط با دیگران دچار نوعی کند ذهنی! شده ام،منظورم این است که بنده یک زمانی در کودکی که مشهور به سرزبان داشتن و حاضر جواب بودن بودم اکنون وقتی کسی به من چیزی بگوید در آن لحظه انگار ذهنم یخ زده است و هیچ واکنش کلامی نمی توانم به او بدهم دور از جان خودم فبهت الذی کفر! یعنی انگار ذهنم قفل می کند!
البته مشکلات و علل منحصر به موارد گفته شده نیست و ابعاد دیگری هم دارد که اجمالا برای شما بیان شد اگر نیاز به توضیح بیشتری داشت در ادامه توضیحات بیشتری خدمت شما خواهم داد.
باتشکر


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

:Gol:

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نشاط

پرسش:
در روابط اجتماعی دچار مشکلاتی هستم؛ اعتماد به نفس پائین، کنار نیامدن با شرائط مختلف زندگی و ... باعث شد که نتوانم از تمام پتانسیل های وجودم استفاده کنم بخاطر همین دچار مشکلاتی هستم لطفا راهنمایی فرمائید.

پاسخ:
حالاتی را که بیان کردید، ناظر به پایین بودن اعتماد به نفس شماست، افرادی که عزت نفس پایینی دارند، معمولا در تعاملات اجتماعی با چنین مشکلاتی روبرو می شوند.
در حقیقت با این روحیه، رفتارها و طرز نگاه، تایید و عدم تایید و عکس العمل دیگران برای فرد خیلی مهم است، به طوری که تایید یا عدم تایید یا رفتار خاصی را ببینند، خیلی سریع واکنش نشان می دهند.
اینکه دوست دارید، در روابط اجتماعی برخورد خوبی داشته باشید، رفتار دیگران در فکر و ایده و نظر شما و رفتارتان تاثیر منفی نگذارد، و وجود شما در بین آنها عزیز و دوست داشتنی باشد، و شما تحت تسخیر افکار آنها نشوید، و همچنین احساس خوبی را تجربه کنید، و مجبور نشوید برای جلب رضایت دوستان و یا دیگران با روش و مبنای خاصی صحبت و گفتگو داشته باشید.

لازم است به این موارد توجه کنید:
1. از راهکارهای درمانی و تقویتی اعتماد به نفس بهره مند شوید.
1. سعی کنید به داشته های خودتان بیشتر بها بدهید (فکر کردن بر داشته ها و توانایی های فردی می تواند کمک کند که از اعتماد به نفس بالایی برخوردار باشید).
2. دوستی با افرادی که اعتماد به نفس قوی دارند.
3. توجه و تامل به موفقیت ها.
4. تلقین اینکه من فردی قوی و توانمند هستم.
5. و مطالعه در این زمینه می تواند در تقویت اعتماد به نفس موثر واقع شود.
2. رویکرد شناختی خودتان را تغییر دهید.
1. نظر و افکار منفی دیگران نباید برای شما مهم باشد.
2. لازم نیست که برای جلب رضایت دیگران و به امید تایید آنها، متناسب با هر فرد رفتار را تغییر دهید که مورد رضایت آنها شود.

بلکه شما بهتر است یک الگوی رفتاری خوب و متناسب و محترمانه و همراه با متانت را باید اختیار کنید، و با همه طبق آن برخورد کنید، و اصلا صحیح نیست که شما با هر فردی رفتار خاصی انجام بدهید. (البته در برخی از موارد با توجه به درجه صمیمیت می توان در مواردی به صورت خاص، رفتار صمیمی از خود نشان داد، ولی باز نباید به کلیت اصول رفتاری شما خللی وارد کند).
از این رو باید این الگو را خودتان اختیار کنید، و سعی کنید برای تدوام و ثبوت رفتارهای خودتان (طبق آن الگو) مدام تمرین کنید، تا به مرحله ملکه شدن برسد. (یعنی جزء شخصیت شما بگردد).

در این الگو می توانید این موارد را رعایت کنید:
1. باید این جمله را از ته دل باور کنید؛ (من فرد موفقی هستم).
2. باید با دیگران به صورت مودبانه برخورد کرد.
3. بپذیرید و یقین کنید که عکس العمل منفی دیگران برای شما مهم نیست.
4. به حرفهای دیگران به صورت مودبانه و با دقت گوش دهید، به طوری که شخص بفهمد که شما برای او ارزش قائل هستید.
5. در صورت امکان بیشتر شنونده باشید، و در جاهای مناسب می توانید صحبت کنید، آن موقع برای آنها جذاب خواهید بود.
6. خیر خواه دیگران باشید و با رفتارتان ثابت کنید.
7. افرادی که لیاقت معاشرت را ندارند و در رفتارهای خودشان رعایت نمی کنند، ارتباط رفتاری خودتان را با آنها محدود کنید.

_ آداب اجتماعی را با همه رعایت کنید:
1. سلام کردن (در آغاز ارتباط ها با سلام شروع کنید).
2. تشکر (در مقابل لطف دیگران تشکر را فراموش نکنید).
3. نگاه به دیگران همراه با متانت و دلسوزانه باشد (نگاه تحقیر آمیز یا تمسخر گونه اشتباه است).
4. پرسیدن احوال فرد.
5. تبریک موفقیت ها و دلداری در مواقعی که با شکست مواجه شده اند.
6. استفاده از کلماتی که بار مثبت دارند.
7. عکس العمل مناسب به گفته های فرد.مثلا: وقتی در مورد یک موفقیت چشم گیر صحبت می کند، ما هم حس شاد بودن او را درک کنیم، و پاسخ مناسب را در مقابل هیجان او ارائه دهیم.
8. انتقاد بجا. در مواردی که احساس می کنیم فرد رعایت آداب جلسه و ارتباط را رعایت نمی کند، می توانیم به صورت مودبانه تذکر دهیم.
9. اولویت های برنامه خودمان را در ارتباطات ملاحضه کنیم. (این ارتباط ها باعث ایجاد خلل در برنامه های ما نگردد).
10. تقوی را رعایت کنیم. از گفتار، رفتار و برخورد خودمان طوری مواظبت کنیم که از گناه به دور باشد.

_ اعتماد به نفس پائین:
در ضمن تقویت اعتماد به نفس (باید به صورت مستمر تلاش کنید)، از چنین تفکراتی که خیلی مهم نیستند، پرهیز کنید.
یقیننا بدانید؛ که رفتار و اخلاق خوب، باعث جذاب بودن شما خواهد شد، و در تعاملات اجتماعی اخلاق و رفتار فرد خیلی مهم و موثر است، و شما بهتر است این طرز تفکر (و باور منفی را) اصلاح کنید.

_ تغییر ناگهانی شرائط:
انسان توانایی تغییر رفتارها را دارد، ولی به شرطی که این موارد را رعایت کند:
1. تصمیم قاطع برای تغییر را داشته باشد.
2. عجله نکنید (بلکه تغییر بتدریج حاصل می شود).
3. استمرار داشته باشد (بدون استمرار و مقاومت نمی توان موفق شد).
4. تمرکز بر تغییر را داشته باشد. (آگاهانه تلاش کند و امیدوار باشد که می تواند نتیجه بگیرد).
5. افت و خیر با افراد موفق و با اراده می تواند تاثیر گذار باشد.

_ ارتباط با جنس مخالف:
خیلی نگران نباشید، به مرور حل می شود، ولی در عین حال باید بپذیرید که آنها هم مثل ما انسان هستند، البته ارتباط محدود با نامحرم به نفع شماست، ولی در عین حال سعی کنید رفتار عادی از خود نشان دهید. (حساسیت بیجا را به مرور از خودتان دور کنید)
پیش فرض های ذهنی (منفی) خودتان را باید اصلاح کنید تا رفتارتان تغییر کند.

_ قفل شدن ذهن در مواجه با دیگران:
اگر دیدگاه مثبتی به توانایی ها و موفقیت های خودتان داشته باشید و خودتان را بپذیرید و نظر دیگران برای شما خیلی مهم نباشد، و از قضاوت دیگران نهراسید این مشکل به مرور حل خواهد شد.
پس تفکر خودتان را در این موضوع تغییر بدهید و خودتان را فرد توانمندی بدانید، امید است به مرور حل شود.

به نام خدا
با سلام

طاهر;785549 نوشت:
سلام
من در برقراری ارتباط اجتماعی دچار مشکلاتی هستم
و به آن شکلی که استعداد و توانایی برای انجام امور در زمینه های مختلف را دارم
به دلیل همین مشکل روابط اجتماعی کم نمی توانم از تمام پتانسل خودم استفاده کنم و

به نظر، شما با یک ذره بین به مشکل نگاه می کنید ، و بیش از حد معمول مشکلتان را بزرگ کرده اید.:ok:

گاهی اوقات هم این عینک ما هست که تمیز نیست وگرنه اگر عینکمان را تمیز کنیم ، میبنیم اوضاع انقدری هم که فکر می کنیم خراب نیست.

شما مطمین باشید در این دنیای پهناور هیچ کس بدون مشکل نیست، به هر حال همه ی ما مشکلاتی داریم...

پس جای نگرانی از این بابت نیست و نیاز نیست که خودم را سرزنش کنم که مثلا من خجالتی هستم

همین پذیرش مشکل، خودش نصف مشکل را حل میکند.

وقتی هم مشکل را پذیرفتید می توان به فکر حل آن بود.

طاهر;785549 نوشت:
بسیار واکنش دیگران به صحبت ها و رفتار های خودم برای من اهمیت دارد و به نظرم یکی از دلایل اصلی این موضوع می تواند این باشد به عنوان مثال وقتی بخواهم کاری را انجام دهم اول بررسی می کنم که در جمع چه افرادی هستند بعدا سعی می کنم متناسب با افراد حاضر در جمع که از اقشار مختلف می توانند باشند نحوه صحبتم را تنظیم کنم و از اول و انتهای آن بزنم و ...

شما خودتان قبول دارید، که استعداد و توانایی بالایی داری، همین کافی است. دیگر نیازی به تایید دیگران نیست

به نظر من ، اگر قرار باشد منتظر تایید و تمجید دیگران باشید، همواره افرادی هستند که شما را دلسرد کنند.

و در مورد اینکه به جمعی که در ان حضور دارید، توجه میکنید ، خوب به نظر این چیز بدی نیست.

خوب باید در هر جمعی رفتار متناسب با ان جمع را داشت، همانطور که هر مکانی لباس مناسب با خودش را دارد.

پیشنهاد من این است که شما در هر لحظه، و در هرجایی که هستید، ملاک رفتار و گفتارتان را تنها یک چیز قرار دهید:

رضای خدا

باور کنید در این صورت نه تنها از عدم تایید دیگران ناراحت نمی شوید بلکه متوجه خواهید شد تحسین نیز می شوید.

شما رابطه ی خود را با خدا اصلاح کنید، خدا خودش رابطه ی شما را با مردم اصلاح خواهد نمود.:ok:

طاهر;785549 نوشت:
اعتماد به نفس بسیار پایینی دارم و حالت وسواس گونه نسبت به ظاهر خود دارم! که این شامل چهره و حتی نوع صدای خودم هم می شود که به نظر خودم حتی تن صدای خوبی هم ندارم با اینکه در گذشته های دور در مسابقات قرآنی هم شرکت می کردم و رتبه هم می اوردم!

خوب ببینید همانطور که گفتم شما دارید به خودتان تلقین میکنید، چراکه به قول خودتان هم استعداد دارید و هم در مسابقات دارای رتبه...

آنچه هستید هدیه ی خدا به شماست ، و خدا احسن الخالقین است. پس بر مخلوق زیبا ی خدا عیب نگذارید..

طاهر;785549 نوشت:
در ارتباط با جنس مخالف این مشکل مضاعف می شود نمی دانم حیای بی جاست یا کم رویی مفرط یا نداشتن اعتماد نفس و یا خشکه مذهبی بودن و یا ... ،

ارتباط با نامحرم هرچه کمتر بهتر و ایمن تر. شما تصور کنید چه کسی را با ایمان تر از امام علی ع سراغ دارید.

ایشان به زنها (اگر اشتباه نکنم زنهای جوان) سلام نمی کردند از ترس گناه. پس این را پای عدم اعتماد به نفس یا مثلا خشکه مقدسی نگذارید، بلکه این یک ویژگی مثبت است.

فقط کافیست کمی جهت نگاه تان را تغییر دهید،

در مورد ارتباط با سایرین هم، خوب این هم مساله ی غیر قابل حلی نیست.

من نفسم هم از جای گرمی در نمی اید. و به نحوی این حس شما را تجربه کرده ام. قابل حل هست.

مثلا من در جمع فامیل که قرار میگیریم، زیاد صحبت نمیکنم، بیشتر گوش میدهم و نگاه می کنم. اتفاقا به نظرم اینجوری ادم دلش بیشتر وا می شود. حتما که نباید حرف زد. حالا نه که کلن صم بکم باشم...

منظور من این است که این مسایلی است که می تواند برای هر کسی پیش بیاید و منحصر به شخص خاصی نیست.

مثلا به نظر شما کسی که در جمعی یکریز صحبت میکند و حتی فرصت یک ثانیه تفکر را هم ندارد بهتر است یا کسی که در سکوت به حرفهای دیگران گوش میکند و فرصت بیشتری برای تفکر دارد؟

طاهر;785549 نوشت:
در بنده فوق العاده اهل سرزنش کردن هستند یعنی برای یک موضوع حتی پیش پاافتاده از نظر من شخص را ساعتها سرزنش می کند

در این مورد هم این نکته را بگویم که ما همیشه می توانیم از یک سلاح برای صلاح استفاده کنیم.

من هر وقت که والدینم از من انتقاد میکنند یا به قول شما سرزنش، در ظاهر به من برمیخورد. ولی در حقیقت کلی هم ذوق میکنم. چون انها اشتباهاتم را به من میگویند.

حالا حتی اگر نظرشان صحیح هم نباشد ، دلخور نمی شوم چون میدانم انها صلاح مرا می خواهند، اگر چه خواسته ی انها منطبق بر خواسته ی من نباشد.

سرزنش والدین از روی دلسوزی انهاست. شما وقتی انها سرزنشتان میکنند، در دلتان قربان و صدقشان بروید.:ok:

به شخص بیماری گفتند حالت چطور است؟

گفت بهتر از بدترم

به نظر من تنها مشکل موجود، مکانی است که شما از ان به مساله نگاه میکنید، کمی که بچرخید و از زوایای دییگر هم بنگرید چیزی جز زیبایی و خوبی نخواهید دید.

امیدتان به خدا باشد که تنها افراد نادان از رحمت خدای خوبی ها نومید می شوند.

درپناه حق باشید

با عرض سلام و ادب
اینطور که مشخص است به نظر میرسد شما میخواهید کارهایی را انجام دهید و در اثر اینکه نتوانستید ناراحت هستید و به دنبال راه چاره...شایدم بر قسمت های مهم و سرنوشت ساز زندگیتان هم اثرگذار باشد
حال این سوال مطرح میشود اگر واقعا این مسئله به قسمتهای مهم زندگی مربوط شود چه؟!!
آیا باز همه به این سادگی به آن پاسخ خواهند داد و یا جواب های کامل و حتی معرفی کتاب و سی دی و ...
کسی که هی به او گفته اند :نکن.. این کارو بکن .. این کارو اینطوری بکن.. تو همش خراب میکنی...تو هیچی نمیفهمی.. واقعا برات متاسفم .. تو هیچی نمیشی ..فردا تو زندگی خودت چیکار میکنی.. ووو تمام سوالاتی که کل شخصیت فرد رو خرد میکنه ....خیلیییییی دلسوزانه هم گفته میشه! البته خیلی ها شاید اینگونه باشند و این حرفها را بزنند حتی استاد دانشگاه و معلم مدرسه ووو که با حرف و رفتارشان به ما بقبولانند که ما نمیفهمیم..
در صورتی که حضرت امام خامنه ای میفرمایند:نقل به مضمون:که جوان باید تجربه کند و حتی اشتباه کند و..کسانی که اینگونه با جوان رفتار میکنند رفتار غلطی است

البته با همه این حرفها اینو هم بگم که هر اتفاقی در زندگی ما خیر است و از منشا خیر سرچشمه گرفته و یکی از خیر های این اتفاق اینه که اولش سخته و آدم ناراحته ولی با توکل بر خدا یهو میبینی همه غم ها برطرف شد و آدم از نظر شخصیتی ،علاوه بر تلاش و پشتکار خودش و نا امید نشدن از اوضاع ،یهو از این رو به اون رو میشه...اون موقع به قدرت خدا پی میبره...
اگه سعی کنیم ایمان مون رو تقویت کنیم و رابطه مون با خدا و امام زمان عج و کلا اهل بیت بیشتر کنیم و کم کم اونا رو بشناسیم اهل بیت الگوی جامع و کاملی از اوصاف انسان کامل هستند که ما هر چه خودمون رو به اونا نزدیک کنیم بیشتر دوست داریم بهشون شبیه بشیم...
هدف خلقت ما رسیدن به سعادت هست ..به این ایمان بیاریم اون موقع طعم واقعی امید رو با تمام وجودمون حس میکنیم...
وقتی امام حسین ع رو میبینیم که اصلا براش مهم نبود که مردم چی فکر میکنن و برای اقامه امر به معروف با تمام وجودش و همه کس و کارش و عزیزتریناش به پا خواست ..عظمت روح اما رو میبینیم ..که این روح متصل به خداست که اینطور شاهکارهای رو در صفحه تاریخ رقم میزنه...
وقتی روحمون وسیع شد وقتی برای خدا شد وقتی هر کاری خواستیم بکنیم نگاه کردیم که خدا و اهل بیت این کارو دوست دارن وقتی ...وقتی سراپای وجودمون رو با اسلام ناب محمدی عجین کردیم اون موقع میبینیم ...میبینیم که ما چقدر وسیع شدیم و چقدر عزیز ....با همه تفاوت هایی که با دیگران در ظاهر و فکر و رفتارمون هست ...که عزت لله جمیعا ...و خدا عزت را به هر کس بخواهد میدهد و این عزت همون اعتماد به نفسی هست که تو روانشناسی معاصر و غربی مطرحه...

اینو هم بگم که اگه الان ناراحتی وجود داره و شرایط اونی ما میخوایم نیست به خاطر اینه یه عمر به خودمون ظلم کردیم و باید بگیم:ربنا ظلمنا انفسنا ...یعنی پروردگارا ما به خودمون ظلم کردیم و اگر تو ما را نیامرزی جزو گروه ظالمان خواهیم بود

دوست عزیز این حرفا همه از دلم بود و من باب یادآوری برای خودم...شاید به درد شماهم بخوره...

[emoji844] در پایان از دوستان و کارشناس محترم خواهشمندم کتابها و یا سایت و سی دی و...اگه میشناسن معرفی کنن
بنده این حرفها رو فی البداهه عرض کردم ولی منبعی خاطرم نیست...

خداحفظتون کنه....
یا علی مددی

موضوع قفل شده است