جمع بندی سختی يا آسانی؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سختی يا آسانی؟

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام علیکم
پيامبر(ص) در حدیثی مي‌فرمايند:

خيرُ دينكم أَيَسرُهُ.
بهترين كارهاي دين شما آسان ترين آن‌هاست

این حدیث چگونه با دو حديث زير قابل جمع است؟

رسولُ اللّه(صلى الله عليه و آله ) فرمودند: « أفضَلُ الأعمالِ أحمَزُها ؛ بهترین اعمال مشکل‏ ترین آن‏هاست»

و نیز امام علي فرمودند:« أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ مَا أَكْرَهْتَ نَفْسَكَ عَلَيْه ؛ برترین اعمال آن است که در عین عدم تمایل، خویشتن را بر انجام آن وادار کنى»

سُؤال دوم: افضل يعني برترين، چرا ما در روايات متعدد برترين هاي متعدد داريم، بالاخره چه چيزي برترين است؟

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عمار

پرسش:
پيامبر(ص) در حدیثی مي‌فرمايند: خيرُ دينكم أَيَسرُهُ. بهترين كارهاي دين شما آسان ترين آن‌هاست
این حدیث چگونه با دو حديث زير قابل جمع است؟
رسولُ اللّه(صلى الله عليه و آله ) فرمودند: « أفضَلُ الأعمالِ أحمَزُها ؛ بهترین اعمال مشکل‏ ترین آن‏هاست»
و نیز امام علي فرمودند:« أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ مَا أَكْرَهْتَ نَفْسَكَ عَلَيْه ؛ برترین اعمال آن است که در عین عدم تمایل، خویشتن را بر انجام آن وادار کنى»
سُؤال دوم: افضل يعني برترين، چرا ما در روايات متعدد برترين هاي متعدد داريم، بالاخره چه چيزي برترين است؟

پاسخ:
این دو حدیث هیچ تعارضی با هم ندارند چون هر یک جهتی جداگانه را فرمودند که ارتباطی با هم ندارد.
در عبارت « خيرُ دينكم أَيَسرُهُ» (1). اصل تسامح و آسان گرفتن مطرح می باشد. یعنی در دين عدم تكلّف نظير رهبانيت، وسواس بودن، عدم مدارا با مردم بي‌گناه، بداخلاقي و تندروي در عبادت و دوري از طيّبات است نه به معني اجازة ورود در خبيثات و مُحرَّمات و سستي در برخورد با آن‌ها كه اين كار، به سستي پايه‌هاي دين‌داري و اصل دين منتهي خواهد شد.
آیه 185 سوره بقره: ( ...یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر...) ترجمه:خدا از شما کار آسان می‌خواهد واز شما کار سخت نمی‌خواهد.
آیه 78 سوره حج: ( و جاهدو فی الله حق جهاده هو اجتباکم و ما جعل علیکم فی الدین من حرج...) ترجمه: و در راه خدا به طور شایسته جهاد و تلاش کنید. او شما را بر گزیده و در دین تکلیف سختی به دوش شما نگذاشته.

اما در مورد دو روایت بعدی و موارد مشابه این روایات منظور این هست که اگر عملی وظیفه شرعی است ولی به جا آوردنش ملزم به سختی می باشد آیا باید رها کرد؟ آیا ثوابش با عملی که راحت است یکسان است؟ که در این حدیث فرموده خیر، علامه مجلسي مي گويد: مراد از حديث اين است كه افضل هر نوع عمل مشكل ترين آن نوع است مثلا وضو در سرما و حج پياده و روزه در تابستان(2) و ...

در پاسخ به سوال دوم باید عرض شود در روایات متعددی از کارهای مختلفی به عنوان بهترین عمل، یاد شده است؛ مانند:
انتظار فرج،(3) صلوات بر محمد و آل محمد(صل الله علیه و آله)،(4) آب دادن به تشنگان،(5) حُبّ على(علیه السلام)،(6) وارد نمودن شادی بر مؤمن،(7) استمرار داشتن در عمل نیک،(8) زیارت قبر امام حسین(علیه السلام)،(9) نماز شب،(10) نماز اول وقت،(11) اطعام به دیگران،(12) سخت‌ترین اعمال.(13)

در احادیث از کارهای مختلفی به عنوان بهترین عمل یاد شده است. حال چگونه می‌توان این روایات را در قالب یک بحث منطقی با هم جمع کرد؟
در این راستا دو مسئله را باید مورد دقت قرار داد:
1. تفاوت در ملاک: همه این اعمال که در روایات به عنوان «بهترین عمل» آمده است، با ملاک و معیار مختلف، بیان شده است. وقتی روایت می‌گوید؛ بهترین عمل نماز شب است، یک‌سری از ملاک‌ها را مورد نظر داشته، اما وقتی فرمود بهترین عمل، جهاد است، برخی دیگر از معیارها را در نظر گرفته است. به طور مثال؛ وقتی جهاد در راه خدا پیش می‌آید، بهترین عمل، جهاد در راه خدا است. و وقتی ملاکات نماز شب مهیا شود، بهترین عمل نماز شب است.
بنابراین، اختلاف در ملاکات، دلیل خوبی برای توجیه علمی این‌گونه از روایات است. تعدادی از این امور مانند؛ «جهاد»، دارای ملاک و اثر مستقیم اجتماعی‌اند. برخی از آنان صرفاً جنبه شخصی دارند، و برخی مانند «انتظار فرج» از هر دو خصوصیت برخوردار است، اما برخی دیگر مانند «حب علی(علیه السلام)» اصولاً از باب اعتقادند نه عمل. در پاره‌ای از روایات نیز مصداق خاصی برای برترین عمل، ذکر نشده و گفته شد: «برترین اعمال، سخت‌ترین آنها است».(14)

2. اختلاف در شرایط: گاهی شرایط موجود در ناحیه مکلّف است که این روایات را توجیه علمی می‌کند. فرق آن با قسمت اول این است که در قسمت اول، ملاک‌ها و معیارهای موجود در ناحیه آن فعل مخصوص(نماز، جهاد و...)، موجب فرق و اختلاف بین این اعمال می‌شود، ولی در قسمت دوم، وجود برخی از شرایط در ناحیه خارج از اصل فعل؛ مانند شرایط ویژه مکلف، شرایط زمانی خاص، و غیره است که موجب توجیه علمی بهتر بودن همه این اعمال با هم می‌شود. مثلاً در مورد انتظار فرج؛ در شرایطى که مسلمانان در سختی‌هاى مبارزات صدر اسلام قرار داشتند و یا آن زمان که شیعیان در شرایط دشوارى فرا می‌گرفتند، مأیوس نشدن و منتظر فرج بودن بالاترین عبادت بود؛ چرا که در صورت یأس همه چیز آنان در معرض زوال قرار می‌گرفت، ولى با انتظار فرج، روحیه امید و مقاومت در آنان زنده مانده و راه براى پیروزى و غلبه بر مشکلات فراهم می‌گشت. دیگر موارد نیز شامل همین قاعده کلی است، مسلماً مسئله‌ای مانند «جهاد» بهترین عمل برای زنان - در حالت‌های غیر اضطراری - نیست. همچنین «نماز شب» برای تازه مسلمانی که هنوز نمازهای واجب را فرا نگرفته، نمی‌تواند بهترین عمل باشد.

بنابراین با توجه به آنچه که بیان شد؛ منظور از این برتری‌ها نسبی است؛ یعنی هریک از این اعمال با توجه به موقعیت و شرایط خود بالاتر از دیگر اعمال است. به عنوان نمونه، اگر پیامبر اسلام(صل الله علیه و آله) فرمود بالاتر از هر نیکی و خوبی، نیکی دیگری نیز وجود دارد، مگر شهادت در راه خدا که بالاتر از آن نیکی‌ دیگری وجود ندارد، این برتری به شرایط زمانی خاصی بستگی دارد که فقط با جهاد و شهادت در راه خدا می‌توان از دین و اهداف آن پاسداری نمود، اما در شرایطی که جامعه در صلح و آرامش نسبی به سر می‌برد، آن‌جا قلم دانشمندان در ترویج دین از خون شهیدان تأثیرگذارتر خواهد بود؛ لذا در این شرایط، قلم عالمان برتر از خون شهیدان است.

[=arial]این لینکها رو هم بخونید مفید هست:

1-منظور از وسع در " لا یکلف الله الانسان الا وسعها " چیست ؟
2- چه جوری می تونیم بفهمیم که وسعمون در یک زمینه ( مثلا عبادت , مطالعه و ... )چقدره ؟

پی نوشت ها:
1. ترجمه احیاء علوم الدین - جلد 1أبوحامد محمد بن محمد الغزالی الطوسی؛ مترجم: موید الدین محمد خوارزمی، ص 30.
2. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، ج67، ص191، باب 53.
3. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار،بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق، ج 75، ص 208،
4. محدّث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق، ج 5، ص 119.
5. همان، ص 331.
6. همان.
7. حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، 1409ق، ج 14، ص 499.
8. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 1، ص 131.
9. وسائل الشیعه، ج 14، ص 499.
10. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 6، ص 337.
11. همان، ج 3، ص 98.
12. وسائل الشیعه، ج 24، ص 427.
13. بحار الانوار، ج 67، ص 191.
14. بحار الانوار، ج 67، ص 191.

موضوع قفل شده است