مناطق ممنوعه برای اهل کتاب

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مناطق ممنوعه برای اهل کتاب

سلام
چند وقت پیش در حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) خانم مسیحی آمده بود که به خاطر کمی حجابش مورد اعتراض یک شخص دیگه ای قرار گرفت
اون خانمی که معترض بود به خانم مسیحی میگفت شماها نمیتونید وارد اینجا بشید و باید جلوتون گرفته بشه
خادم حرم وارد بحث اونها شد و با آرام کردن خانم معترض؛ گفت که اینجا افراد زیادی با ادیان مختلف میان و...

سوال من هم دقیقا اینه که اهل کتاب و یا کفار به چه مکانهایی نمیتوانند وارد بشوند؟مساجد،حرمهای اهل بیت،...؟

سلام
در پاسخ شما بايد گفت كه به دو شرط ورود اهل كتاب مانند مسيحي و يهودي به مساجد و حرم ها جايز نيست
1- ورود آنها هتك حرمت حساب شود كه قضاوت آن با عرف است يعني اگر عرف مردم ورود اهل كتاب يا اين ورود خاص در روز و ساعت فلان را هتك حرمت آن مكان مقدس بدانند از نظر فقهي هم ، حرام و ممنوع است
2- ورود آنها ، ورود عين نجس حساب شود كه قضاوت آن با مراجع محترم است يعني اگر مرجعي اهل كتاب را نجس بداند ورود آن به مسجد ممنوع مي باشد و الحاق حرم به مسجد باز هم تابع نظر مرجع محترم است
اما ورود كفار به اين علت كه غالب مراجع آنها را نجس مي دانند به مساجد جايز نيست

اما دو نكته :
1- طبق نظر مقام معظم رهبري كه توليت عظماي مساجد و حرم هاي كشور را به عهده دارند ، اهل كتاب پاك هستند
2- بايد توجه داشت كه در مساجد همه جاي مساجد مانند حياط يا شبستان جزء مسجد به حساب نمي آيد و نيز در حرم هاي شريف

موفق باشيد

عاشق;26013 نوشت:
سوال من هم دقیقا اینه که اهل کتاب و یا کفار به چه مکانهایی نمیتوانند وارد بشوند؟مساجد،حرمهای اهل بیت،...؟

ایکاش دینی میداشتم که تمامی انسانها را مانند هم می انگاشت.

یابنده;61005 نوشت:
ایکاش دینی میداشتم که تمامی انسانها را مانند هم می انگاشت.

سلام
به نظر من چنین چیزی محال است.اگر شخصی با ظاهری شدیدا آلوده قصد ورود به منزلتان را داشته باشد به او اجازه ورود میدهید؟

نقل قول:
اگر شخصی با ظاهری شدیدا آلوده قصد ورود به منزلتان را داشته باشد به او اجازه ورود میدهید؟

میخواید به این نتیجه برسید که چون من شخصی با ظاهری آلوده را به منزلم راه نمیدهم پس شخصی با باطن آلوده نیز نباید به مکانهای مقدس ما برود.
ما تو خودمون اشخاصی را داریم که 100 برابر از کافران آلوده تر هستند دوست گرامی.

نقل قول:
ورود كفار به اين علت كه غالب مراجع آنها را نجس مي دانند به مساجد جايز نيست

نقل قول:
اگر مرجعي اهل كتاب را نجس بداند ورود آن به مسجد ممنوع مي باشد

ایکاش دینی میداشتم که تمامی انسانها را مانند هم می انگاشت.

یابنده;61014 نوشت:
ایکاش دینی میداشتم که تمامی انسانها را مانند هم می انگاشت.

سلام علیکم جمیعا

یابنده گرامی عاشق عزیز در مورد شرایط حضور مواردی را ذکر کردند که کم از آن نبود که شما میفرمائید . در دین اسلام معانی ای مدنظر قرار گرفته که اگر کمی دقت کنیم متوجه میشویم که حتی کفار حربی هم مورد رافت هستند!!! چه برسد که غیر مسلمانی که بخواهد به اماکن مذهبی مسلمانان بیاید.

دین اسلام در یک چهره کلی بشکل یک میهمانی ای است که برای همه انسانها تدارک پذیرائی دیده. اگر اسلام برائت میکند اگر استرقاق را امر فرموده اگر جزیه میگیرد و ... تنها به یک دلیل است آنهم دعوت به این مهمانی .
میهمانی ای که در نهایت سعادت را برای میهمانان به ارمغان می آورد.

در مورد این مطلب که فرمودید این امر امکان ندارد چون پلیدی با نیکی یکسان نیستند. علم با جهل برابر نیست زیبائی با زشتی و دوست با دشمن.

حتی در خیالات و همینطور آرمانگرایانه ترین عقاید چنین مسئله ای قابل اجرا و توجیه پذیر ینست .

یاحق

bina88;61031 نوشت:
سلام علیکم جمیعا یابنده گرامی عاشق عزیز در مورد شرایط حضور مواردی را ذکر کردند که کم از آن نبود که شما میفرمائید . در دین اسلام معانی ای مدنظر قرار گرفته که اگر کمی دقت کنیم متوجه میشویم که حتی کفار حربی هم مورد رافت هستند!!! چه برسد که غیر مسلمانی که بخواهد به اماکن مذهبی مسلمانان بیاید. دین اسلام در یک چهره کلی بشکل یک میهمانی ای است که برای همه انسانها تدارک پذیرائی دیده. اگر اسلام برائت میکند اگر استرقاق را امر فرموده اگر جزیه میگیرد و ... تنها به یک دلیل است آنهم دعوت به این مهمانی . میهمانی ای که در نهایت سعادت را برای میهمانان به ارمغان می آورد. در مورد این مطلب که فرمودید این امر امکان ندارد چون پلیدی با نیکی یکسان نیستند. علم با جهل برابر نیست زیبائی با زشتی و دوست با دشمن. حتی در خیالات و همینطور آرمانگرایانه ترین عقاید چنین مسئله ای قابل اجرا و توجیه پذیر ینست . یاحق

با سلام خدمت همه دوستان

از سئوال جناب يابنده و از پاسخ خوب شما جناب بينا با ذكر صلوات تشكر مي كنم .

از نظر فقهي برخورد با انسان هايي از اديان مختلف ، تفاوت هايي دارد ( همانطور كه عاشق گفته است!! ) كه با كمي تأمل حكمت آن مشخص است اما همانطور كه بيناي گرامي فرمودند اصل در اسلام برخورد محبت آميز و پر مهر است اما اگر در مواردي مي بينيم كه اين حالت وجود ندارد باز هم ناشي از محبت اسلام است همانند پدري يا مادري كه سرشار از محبت به فرزند است اما او را براي مداوا دچار رنج و گرفتاري مي كند.

موفق باشيد

سلام

سجاد;61043 نوشت:
همانند پدري يا مادري كه سرشار از محبت به فرزند است اما او را براي مداوا دچار رنج و گرفتاري مي كند.

اسراء;32088 نوشت:
كشورهائي كه ايران را تحريم كردنداگر مثل امريكا واسرائيل باشند در حكم محارب هستند [="Red"]اموالشان وحقوق معنوي انها احترامي ندارد[/] واستفاده از اين سايتها بلا اشكال است

عاشق;26013 نوشت:
اگر مرجعي اهل كتاب را نجس بداند ورود آن به مسجد ممنوع مي باشد

عجب مهر پر عطوفتی. و چه نگاه عاشقانه ای به فرزندان دارد.
مهری که باعث میشود فرزند، "نجس" خطاب شود بسیار زیباست.
مهری که باعث میشود اموال دیگر انسانها(از دید من انسانهای خطاکار و ناآگاه) حلال برای تصاحب شمرده شود و تشویق به دزدی از آنان شود، مهری به عطوفت گل و وسعت دریاست.
دینی که در یک ثانیه و پس از تشهد و گرویدن یک کافر به آن تمام نجسی ها برطرف میشود زیباست.
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

یک سوال از حضور شما دارم
اگر من از این رنج و گرفتاري های دین اسلام که بر فرزندان خود روا میدارد بدم بیاید و آن را قابل اجرا ندانم آیا از اسلام خارج هستم؟

[=&quot]

[=&quot نوشت:
یابنده;61084]سلام[=&quot]
[=&quot]عجب مهر پر عطوفتی. و چه نگاه عاشقانه ای به فرزندان دارد[=&quot].
[=&quot]مهری که باعث میشود فرزند، "نجس" خطاب شود بسیار زیباست[=&quot].
[=&quot]مهری که باعث میشود اموال دیگر انسانها(از دید من انسانهای خطاکار و ناآگاه) حلال برای تصاحب شمرده شود و تشویق به دزدی از آنان شود، مهری به عطوفت گل و وسعت دریاست[=&quot].
[=&quot]دینی که در یک ثانیه و پس از تشهد و گرویدن یک کافر به آن تمام نجسی ها برطرف میشود زیباست[=&quot].

[=&quot]با سلام خدمت همۀ دوستان:Gol:[=&quot]
[=&quot]

[=&quot] [=&quot]یابندۀ عزیز، دوست گرامی[=&quot]:Gol:

[=&quot]مواردی که در ذیل اشاره می کنیم در قالب مثال است و به هیچ وجه قابل مقایسه با مهر و عطوفت خالق هستی بخش نسبت به بندگانش نیست[=&quot].

[=&quot]در تأیید آنچه سجاد عزیز اشاره کردند، اضافه کنم؛ معلم همۀ دانش آموزانش را دوست دارد، و فضای کلاس برای این در نظر گرفته شده که معلم همچون دوستی شفیق، دانش آموزان را به سمت و سوی رشد و کمال ذهنی و فکری و معنوی رهنمون شود[=&quot].

[=&quot]حال اگر برخی دانش آموزان بدلیل بی توجهی به درس و به هم ریختن آرامش کلاس و انحراف ذهن و حواس دیگر دانش اموزان، بمنظور تنبیه و تأدیب، بصورت موقتی توسط معلم از کلاس محروم شوند، آیا نشان بی مهری و بی عطوفتی و ظلم و بی عدالتی معلم نسبت به ایشان است؟[=&quot]

[=&quot]دانش آموزان مذکور و اطرافیانی که از حکمت کار معلم بی خبرند، معمولاً در ذهن خود معلم را دشمن خود بر می شمارند و کار وی را بی عدالتی و تبعیض می دانند،(باستثنای تعداد اندکی که بدلیل جهل، خوشحال هم می شوند) آیا شما هم با نظر دانش آموزان محروم و اطرافیان بی خبر موافقید، و کار معلم را مذمت می کنید؟[=&quot]

[=&quot]بی شک، امروزه دانشمندان علم روانشناسی شیوه های مختلف تنبیه (عدم تشویق[=&quot]) [=&quot]را یکی از ابزار مؤثر می دانند و هیچ کس بطور مطلق، نافی اِعمال آن، در بعضی موارد نیست[=&quot].

[=&quot]چگونه است، شما خداوندی که به خیر و صلاح بندگانش بیش از هر موجود ذی شعور دیگری واقف است و دین پاک و کاملش را با ادبیاتی بظاهر موجه اما سخره آمیز، مورد نکوهش قرار می دهید و احکام الهی را که برای گروهی از بندگان بدلیل سرپیچی و نافرمانی از راه هدایت صادر شده را نامهربانانه می خوانید؟[=&quot]

[=&quot]آیا چنین نگاهی به افعال و ارادۀ حق تعالی نظیر نگاه دانش آموزان خاطی و اطرافیان بی خبر از حکمت تنبیه ایشان توسط معلم نیست؟[=&quot]
[=&quot]

[=&quot] [=&quot]دوست عزیز[=&quot]:Gol:

[=&quot]مگر با آیات سنت ها و آزمایشات الهی برای بندگان آشنا نیستید؟ وقتی خداوند اولیاء خود بندگان با ایمانش را با "سختی ها و مشکلات"، "کمبودها و نواقص"، "خوف و گرسنگی" و "بیماری و مرگ نزدیکان" مورد امتحان قرار می دهد،(و لنبلونکم بشیء من الخوف والجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشرالصابرین)(بقره، آيه 157)[=&quot] تا بواسطۀ این امتحانات در مسیر رشد و کمال قرار گرفته و به اقتضای صبر و استقامتی که می ورزند به افتخار دریافت درجات قرب الهی نائل آیند[=&quot].

[=&quot]چگونه انتظار دارید که رحمت الهی بندگانی را که هنوز وارد جرگۀ ایمان نشده اند را شامل نشود و خداوندی که به تمام بندگانش مهربان است، (از مادر مهربان تر) غیر مؤمنان را به حال خود رها کند و با قرار دادن نشانه ها و زمینه های هدایت (تشویقی و تنبیهی) اراده نکند تا اسباب هدایت آنها نیز فراهم گردد[=&quot].

[=&quot]البته خداوند برخی از بندگان را بدلیل پایان یافتن فرصت هاشان و سرپیچی های مکرر و لجاجت در گمراهی و دنیاپرستی افراطی شان، به حال خویش رها کرده و حتی در مسیر ضلالت شان علاوه بر مهلت از سنت استمداد الهی نیز برخوردارند[=&quot]. ([=&quot]این گروه محل بحث ما نیستند[=&quot])

[=&quot]اما بی شک، خداوند بندگان خود را در هیچ شرایطی چه از اهل ایمان باشند و چه از غیر مؤمنان به حال خود رها نمی کند بلکه به حکمت بالغۀ خویش هر کجا تشویق و اعطای فرصت لازم باشد تشویق و فرصت بخشی و هر کجا تنبیه و محدودیت و محرومیت لازم باشد، تنبیه و محرومیت می بخشد[=&quot].

[=&quot]و این هردو برای بندگان با بصیرت و نکته بین خداوند، سراسر لطف و عنایت است که از سرچشمۀ رحمت الهی نشأت می گیرد[=&quot].

[=&quot نوشت:
یابنده;61084]یک سوال از حضور شما دارم[=&quot]
[=&quot]اگر من از این رنج و گرفتاري های دین اسلام که بر فرزندان خود روا میدارد بدم بیاید و آن را قابل اجرا ندانم آیا از اسلام خارج هستم؟[=&quot]

[=&quot]در پایان و در پاسخ این بخش از سؤال شما باید عرض کنم، شما با چنین نگاهی چون به منزلۀ انکار یکی از ضروریات و اصول دین اسلام (توحید، نبوت، معاد[=&quot]) [=&quot]نیست از دین شریف اسلام خارج نمی شوید، بلکه حکم شما و بسیاری دیگر که ممکن است به احکام و افعال الهی و حکمت های نهفته در آن، از زاویۀ چنین عینکی بنگرند و احکام و افعال الهی را تأیید نکنند. نظیر نگاه دانش اموزان خاطی و تصور اطرافیان بی خبر از حکمت تصمیم معلم دلسوز است(هر چند که عاقل و بصیر هم باشند) معلمی که خود نیز از تنبیه دانش اموزانش رنج می برد اما چاره ای جز این تنبیه موقت، ندارد[=&quot].

[=&quot]خود قضاوت کنید که آیا چنین تصوری از سوی بندۀ ناتوان، عاجز، محتاج و محدود در برابر موجود توانا، قادر، بی نیاز و بی انتهائی چون خداوند صحیح است؟ [=&quot]

[=&quot]نتیجه انکه وقتی بدون کنکاش و بررسی، تحقیق و جستجو و مطالعه پیرامون تصمیم یک معلم دلسوز نمی توان به حکمت تصمیم و فعل وی پی برد، چگونه می توان با اینهمه پیچیدگی در نظام هستی و اسرار و حکمت های احکام و افعال الهی به راز آنها پی برد، پس ناچار باید در برابر عظمت الهی و علم و حکمت خداوندی سر تعظیم فرود اوریم و بپذیریم که "رحمت الهی بر غضبش سبقت دارد[=&quot]".

[=&quot]
[=&quot]موفق باشید...:Gol:[=&quot]

با سلام خدمت شما جناب صدیق عزیز

صدیق;61219 نوشت:
حال اگر برخی دانش آموزان بدلیل بی توجهی به درس و به هم ریختن آرامش کلاس و انحراف ذهن و حواس دیگر دانش اموزان، بمنظور تنبیه و تأدیب، بصورت موقتی توسط معلم از کلاس محروم شوند،

دوست خوبم
با توجه به مثالی که آوردید آیا امکان دارد که بفرمایید اون مسیحی که تو خونش نشسته و کاری به کار ما نداره یا اون بودایی که اصلا از دنیا بی خبره و یا اون هندو یا اون کلیمی یا.... که تو کشورشون مشغول کار و زندگی هستند کجا و چگونه مشغول بهم ریختن آرامش و یا مبارزه یا مخالفت با اسلام و یا انحراف ذهن ما مسلمونها هستند که ما اینجوری اونها رو نجس میدونیم(ما که نه منطورم اسلام هست). پیشاپیش عرض کنم که بحث ما حاکمان و مراجع دینی نیستند.

فکر کنید یکی داره یه کار بد و غیر منطقی انجام میده مثلا یه بچه یک سیم برداره و بخواد تو پریز برق بکنه.2 تا کار میتونیم انجام بدیم.
1-شروع کنیم به فحش دادنش و بزنیم تو سرش و یک هفته زندانیش کنیم و از فردای اون روز مرتب احمق صداش کنیم.
2-چون بچه عقلش نمیرسه پس مقصر ما هستیم که وسیله در اختیارش قرار دادیم و بیشتر باید ازش مراقبت کنیم و بهش توضیح بدیم که این کار خطرناکه و ....

صدیق;61219 نوشت:
نظیر نگاه دانش اموزان خاطی و تصور اطرافیان بی خبر از حکمت تصمیم معلم دلسوز است

حاضرم که دانش آموز خاطی باشم ولی هیچ بنده خدایی را به جهت اینکه دینش موافق با من نیست، نجس خطاب نکنم.
مغز کوچیک من میگه خداوند متعلق به تمامی انسانهاست و بالطبع خانه خدا هم به تمامی بندگانش تعلق دارد.
ولی از نوشته های شما و سایر دوستان برمیاد که خداوند و خانه هایش فقط و فقط مال ما مسلمانها هستند. حتما میخواهید بفرمایید چون اون بنده ها خطاکار هستند پس حق ورود به خانه خدا را ندارند.
خداوند از پدر و مادر مهربان تر است. حال کدام پدر و مادری اجازه دخول به فرزند خطاکار خود را نمیدهند.
چه جایی در دنیا از خانه خدا پر عطوفت تر پیدا میکنید؟ حال چگونه است که فرزند خطاکار حق ورود به آنجا را ندارد؟ اصلا تا بحال فکر کرده اید که یک فرزند خطاکار برای چه به خانه خدا میرود؟ آیا برای این نیست که بدنبال نشانه میگردد؟ اونوقت ما انسانها خیلی راحت او را از این ضیافت محروم میکنیم بهمراه توهین نجس بودن.

یابنده;61644 نوشت:
با سلام خدمت شما جناب صدیق عزیز

سلام خدمت یابندۀ عزیز:Gol:

یابنده;61644 نوشت:
دوست خوبم
با توجه به مثالی که آوردید آیا امکان دارد که بفرمایید اون مسیحی که تو خونش نشسته و کاری به کار ما نداره یا اون بودایی که اصلا از دنیا بی خبره و یا اون هندو یا اون کلیمی یا.... که تو کشورشون مشغول کار و زندگی هستند کجا و چگونه مشغول بهم ریختن آرامش و یا مبارزه یا مخالفت با اسلام و یا انحراف ذهن ما مسلمونها هستند که ما اینجوری اونها رو نجس میدونیم(ما که نه منطورم اسلام هست). پیشاپیش عرض کنم که بحث ما حاکمان و مراجع دینی نیستند.

فکر کنید یکی داره یه کار بد و غیر منطقی انجام میده مثلا یه بچه یک سیم برداره و بخواد تو پریز برق بکنه.2 تا کار میتونیم انجام بدیم.

1-شروع کنیم به فحش دادنش و بزنیم تو سرش و یک هفته زندانیش کنیم و از فردای اون روز مرتب احمق صداش کنیم. 2-چون بچه عقلش نمیرسه پس مقصر ما هستیم که وسیله در اختیارش قرار دادیم و بیشتر باید ازش مراقبت کنیم و بهش توضیح بدیم که این کار خطرناکه و ....
حاضرم که دانش آموز خاطی باشم ولی هیچ بنده خدایی را به جهت اینکه دینش موافق با من نیست، نجس خطاب نکنم.
مغز کوچیک من میگه خداوند متعلق به تمامی انسانهاست و بالطبع خانه خدا هم به تمامی بندگانش تعلق دارد.
ولی از نوشته های شما و سایر دوستان برمیاد که خداوند و خانه هایش فقط و فقط مال ما مسلمانها هستند. حتما میخواهید بفرمایید چون اون بنده ها خطاکار هستند پس حق ورود به خانه خدا را ندارند.
خداوند از پدر و مادر مهربان تر است. حال کدام پدر و مادری اجازه دخول به فرزند خطاکار خود را نمیدهند.
چه جایی در دنیا از خانه خدا پر عطوفت تر پیدا میکنید؟ حال چگونه است که فرزند خطاکار حق ورود به آنجا را ندارد؟ اصلا تا بحال فکر کرده اید که یک فرزند خطاکار برای چه به خانه خدا میرود؟ آیا برای این نیست که بدنبال نشانه میگردد؟ اونوقت ما انسانها خیلی راحت او را از این ضیافت محروم میکنیم بهمراه توهین نجس بودن.

ببینید دوست عزیز

بنظر میاد شما دارید یک جورهائی مغالطه می کنید.

اولاً مثال هائی که می زنیم اسمش مثاله و برای اینکه مفهوم و موضوع به ذهن شما نزدیک تر بشه. اونوقت شما می آئید، وضعیت پیروان ادیان مختلف رو کپی می کنید و داخل یک کلاس درس قرار می دهید و انوقت شروع می کنید به قضاوت کردن. که ما حق نداریم اگر یکی از پیروان ادیان درسش ضعیف بود به او بگوییم نجس و کذا و کذا ...

ببینید دوست عزیز

گفتم اون مثال بود، در قالب همون مثال (دانش اموزان کلاس) هیچکس به دانش اموز کلاس درس اگه در دس ها ضعیف باشه نمی گه نجس و ناپاک، یا خطابش کنند منحرف، آشوبگر یا لقب مرتد به اون بدهند. و امثالهم ...

یا کسی رو که در کلاس درس شلوغ می کنه و مزاحم دیگران می شه به اون هم خطاب نمی کنند تنبل، بی دین، منحرف، نجس و ناپاک و امثال اینها ...

هر کدام از این صفات اعتباری اقتضاء خاصی دارد و در جای بخصوصی بکار می رود.

شما در ادامه مغلطه تان (اختلاط عرصۀ دین و کلاس درس) گفته اید: "حاضرم که دانش آموز خاطی باشم ولی هیچ بنده خدایی را به جهت اینکه دینش موافق با من نیست، نجس خطاب نکنم."

دوست عزیز

شما می توانید هر جور دانش اموزی و یا به هر آیین و عقیده ای باشید، چند سؤال:

آیا در یک کلاس درس، اگر دانش اموز زرنگی باشید به دانش اموزان تنبل کلاس خطاب تنبل نمی دهید؟ دانش اموزان اختلال گر و آشوبگر کلاس را چه خطابی می کنید؟ آیا حاضرید برای آنکه دانش آموزان خاطی و تنبل را تخظئه نکنید، خودتان را به رنگ و لباس انها در اورید یعنی تنبل و خاطی شوید؟

آیا اگر در کلاس بالاتر و کامل تری باشید، قانون آموزش، به دانش اموزان کلاس های پایین تر اجازه می دهد که در کلاس شما بنشینند و واحدهای شما را بگذرانند؟

آیا شما که در کلاس تیزهوشان، زرنگ ها و استعدادهای برتر، نشسته اید به دانش اموزان تنبل و خاطی کلاس های دیگر اجازه می دهید که کنار شما و به کلاس شما بیایند؟ آیا اعتراض نمی کنید؟

ببینید، در حوزۀ دین هم حکایت همینطور است، اسلام بعنوان کامل ترین دین و بالاترین کلاس معرفت و شناخت و عبودیت خدا، قوانینی برای ورود دانش اموزان دیگر ادیان که در کلاس های پایین تر هستند دارد.

اعتباریاتی که در قالب عبارات در این کلاس های دینی مطرح است با کلاس های آموزشی مدرسه و دانشگاه متفاوت است. در مدرسه و دانشگاه عباراتی نظیر تنبل، خاطی، شلوغکار، سر به هوا، بی توجه و ... رایج است. اما در عرصۀ دین عباراتی نظیر منحرف، مرتد، منافق، نجس، مشرک، کافر، ملحد، خارجی، افراطی و امثالهم رایج است که از احکام و قوانین درون دینی استخراج شده است.

خداوند در قرآن به کرات این عبارات را در بارۀ کفار، مشرکین، اهل کتاب و حتی برخی به ظاهر مسلمانان بکار برده است.

از اینرو بکار بردن این عبارات هم به حکم نقل (آیات و روایات) و هم به حکم عقل، چنانکه توصیف آن گذشت، صحیح و بلا اشکال است، مگر آنکه کسی بنا به سلیقه و درک شخصی خود حاضر باشد که خود را از سطح و مرحلۀ عالی و کمالی و کلاس معرفتی که دارد پایین تر بیاورد (از خیر اسلام عزیز بگذرد) اما از این اصطلاحات اعتباری که برای دیگر سطوح و برخی بنی بشر (از کفار گرفته تا اهل کتاب و منافقین و مسلمانان ظاهری) بکار می رود استفاده نکند.

خلاصه؛ همه صاحبان عقل، استفاده از اصطلاحات اعتباری برای وضعیت های مختلف بنی بشر در امور مادی و دنیوی مثلاً دانش اموزان یک کلاس یا سطوح مختلف تحصیلی را امری عقلانی و منطقی می دانند.

چگونه است که در امور معنوی و روحی که از اصالت و اهمیت بیشتری برخوردار است، استفاده از اصطلاحات اعتباری و شناسنامه ای برای گروه های مختلف درون دینی و برون دینی روا ندانسته و آن نقد می کنند؟

شما اسم این نوع تفکر را چه می گذارید؟ یا بنظر شما از چه اندیشه ای نشأت گرفته است؟

اومانیسم، لیبرالیسم، سکولاریسم، اگزیستانس، ...

این هم در نوع خود اندیشه ای است که در جای خود قابل تأمل است، دوستان می توانند نظراتشان را بیان کنند.

موفق باشید ...:Gol:

صدیق;61717 نوشت:
سلام خدمت یابندۀ عزیز

سلام بر شما

با توجه به اینکه هر گونه ادامه در این بحث به حساب مغلطه گذاشته میشود
پس خیلی کوتاه آخرین مغلطه خودم را ایجاد کرده و رفع زحمت میکنم

شما در توجیه بکار گیری کلمه نجس فرمودید:

صدیق;61717 نوشت:
آیا در یک کلاس درس، اگر دانش اموز زرنگی باشید به دانش اموزان تنبل کلاس خطاب تنبل نمی دهید؟ دانش اموزان اختلال گر و آشوبگر کلاس را چه خطابی می کنید؟

آیا تنبل خطاب کردن یک شاگرد ضعیف قانون است؟
شاید تنبل خطاب بشه شاید هم نشه. این دلیلی بر این نیست که کلیه شاگردهای ضعیف با این لفظ مورد خطاب قرار گیرند.
شما و مابقی دوستان را نمیدانم اما من تا بحال هیچ شاگرد ضعیفی را تنبل خطاب نکرده ام.

ضمنا یک شاگرد تنبل به جهت ضعف در درس از مدرسه ترد نمیشود بلکه به جهت جتی جریمه های سنگین مجبور میشود که بیشتر از سایرین در مدرسه حضور یابد( تجدیدی با کلاسهای فوق العاده)
اما شما با نجس خطاب کردن یک انسان او را از ورود به محراب و خانه خدا محروم میکنید.

میدونم که متوجه منظور من شده اید
من نیز پاسخ خودم را گرفته ام
و ضمن تشکر از زحمت شما از ادامه بحث در این تاپیک انصراف میدهم

موفق باشید.

سلام علیکم

یابنده;61792 نوشت:
سلام بر شما
شما در توجیه بکار گیری کلمه نجس فرمودید:
آیا تنبل خطاب کردن یک شاگرد ضعیف قانون است؟
شاید تنبل خطاب بشه شاید هم نشه. این دلیلی بر این نیست که کلیه شاگردهای ضعیف با این لفظ مورد خطاب قرار گیرند.
شما و مابقی دوستان را نمیدانم اما من تا بحال هیچ شاگرد ضعیفی را تنبل خطاب نکرده ام.

دوست عزیز خودتان حرف خودتان را نقض کردید یه سری به لغط نامه بزنید تنبل یعنی چه؟ ضعیف یعنی چه؟ چه فرقی می کنه حالا شما بگو ضعیف ما می گیم تنبل هیچ فرقی نمی کنه. به همینها هست که میگن مغالطه دیگه برا چی ناراحت میشی؟خب به چی بگیم مغالطه خوبه به زنبیل بگیم؟
یابنده;61792 نوشت:

ضمنا یک شاگرد تنبل به جهت ضعف در درس از مدرسه ترد نمیشود بلکه به جهت جتی جریمه های سنگین مجبور میشود که بیشتر از سایرین در مدرسه حضور یابد( تجدیدی با کلاسهای فوق العاده)
اما شما با نجس خطاب کردن یک انسان او را از ورود به محراب و خانه خدا محروم میکنید.
میدونم که متوجه منظور من شده اید

بابا به اینا میگن خلط مبحث دیگه شاگرد تنبل رو که به قول خودتون همراه بقیه شاگردها نمی فرستن کلاس بالاتر به اون میگن روفوضه تو دین میگن ملحد دیگه چی بگم نمی دونم احتمالا دفعه دیگه می گید من به یه مردودی نمی گم روفوضه خب بگو مردودی چه فرقی می کنه و کلاس بالاتر هم اسلامه میگی نه نگاه کن!!!!
یابنده;61792 نوشت:

من نیز پاسخ خودم را گرفته ام
و ضمن تشکر از زحمت شما از ادامه بحث در این تاپیک انصراف میدهم
موفق باشید.

الحمدلله ولی امیدوارم ما مغالطه ای نکرده باشیم
بی شوخی
من تو بحث حجاب هم برا شما نوشتم شما رو تخم چشم بنده جا داری حتما شرکت کنید ما به قول شعار سایت باید پرسشگری رو تجربه کنیم چه با مغالطه چه بی مغالطه
موضوع قفل شده است