جمع بندی حدیث شیعی چگونه تعریف می شود؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حدیث شیعی چگونه تعریف می شود؟

حدیث شیعی چگونه تعریف میشودوهمین طور حدیث اهل سنت
مرز بین این دو چگونه مشخص میشود؟

با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد آلاء

بسم الله الرحمن الرحيم

عرض ادب و سلام خدمت شما دوست گرامي؛‌

عبد آبق;783909 نوشت:
حدیث شیعی چگونه تعریف میشودوهمین طور حدیث اهل سنت
مرز بین این دو چگونه مشخص میشود؟

با احترام به سوال شما و به دليل جامع بودن پاسخ به مورادي که به نظرم رسيد با سوال شما در ارتباط باشد نيز اشاره مي نمايم.

متن حديث = کلامي است که آخرين راوي آن را بيان مي نمايد و به تعبير ديگر کلامي است که قوام معناي حديث به آن مي باشد ، خواه گفتار معصوم باشد يا حکايت کردار وي .
حديث = در لغت به معناي خبر، کلام و جديد است. و جمع آن اخاديث است و در اصطلاح کلامي است که از قول يا فعل يا تقرير معصوم خکايت مي کند و بر آن ، خبر، سند ، روايت و اثر نيز اطلاق شده است.

بعضي حديث را به کلام معصوم عليه السلام اختصاص داده و خبر را به آن چه از غير معصوم رسيده است اطلاق نموده اند و به همين جهت، به مورخاني که واقعه را با سند نقل نموده اند ، در مقابل محدثين اخباري مي گويند.

ظاهرا وجه تسميه خبر به حديث از آن جهت است که در مقابل قرآن که هر دو بيان احکام الهي است قرار گرفته است؛ زيرا بيشتر اهل سنت، قايل به قدم قرآن هستند و ازاين رو احکامي را که از شخص پيامبر صلي الله عليه و آله صادر شده باشد حديث در مقابل ( کلام قديم = قرآن ) ناميده اند.

سلام استاد
ظاهرا شما هنوز پاسخ سوال این کاربر رو نداید

آلاء;784977 نوشت:
با احترام به سوال شما و به دليل جامع بودن پاسخ به مورادي که به نظرم رسيد با سوال شما در ارتباط باشد نيز اشاره مي نمايم.

با سلام

بنام خدا


وقتی ما بچه شیعه ها میگیم حدیث، منظورمون سخن پیامبر یا حضرت زهرا یا یکی از دوازده امام معصومه. این تا حدی درسته اما باید این رو بدونیم که وقتی یه اهل تسنن میگه حدیث با اون چیزی که ما میگیم تفاوت هایی اساسی داره. تعریف حدیث شیعه اینه؛ حدیث، سخنی است که گفتار، کردار و تقریر معصوم (علیه السلام) را گزارش می کند. اما تعریف حدیث از نظر اهل تسنن اینه؛ حدیث عبارت است از: «گفتار، کردار، تقریر و صفتی که به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) نسبت داده شود یا گفتار و کرداری است که به صحابی یا تابعی نسبت داده شود» دوتا فرق اساسی بین این دوتا تعریف هست؛
الف ) این دو تعریف در افراد با هم تفاوت می کنند. شیعه و اهل سنت در اینکه آنچه به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) منسوب می شود، حدیث است، اختلافی ندارند. اما شیعه، ائمه (علیهم السلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) را هم به آن حضرت(صلی الله علیه و آله ) ملحق می کند. در ا ین صورت، آنچه را از غیر ایشان رسیده باشد حدیث نمی داند. اما در میان اهل سنت؛ حدیث، سخن و رفتار صحابه و تابعین را هم در برمیگیرد.
ب) بعلاوه ، این دو تعریف در موضوعات نیز تفاوت دارند . عالمان شیعه خصوصیات اخلاقی و جسمانی معصوم (علیه السلام) را در شمار حدیث، نیاورده اند؛ در حالی که اهل سنت دایرۀ حدیث را به این امر گسترش داده اند. بنابراین اگر چنین گزارش هایی در مجموعه های حدیثی شیعه بیاید و یا عنوان حدیث بر آن اطلاق شود، مجازی می باشد.

هرگاه عملی در مقابل یکی از معصومین (علیهم السلام ) صورت گیرد، محذوری هم برای ایشان در اظهار نظر وجود نداشته باشد ، و آنها سکوت کنند و از آن عمل نهی نکنند، این سکوت به معنای جواز آن عمل تلقی، و از آن به تقریر تعبیر می شود.


1. کلامٌ یحکی قولَ المعصومِ أو فعلَه أو تقریرَه. سید حسن صدر، نهایة الدرایه، تحقیق ماجد غرباوی، المشعر، ص ٨٠
2. ما اضِیفَ إلی النَّبی (صلی الله علیه و آله) مِن قَولٍ أو فِعْلٍ أو تَقرِیرٍ أو صِفَةٍ أو إلی الصَّحابی أوِ التَّابِعِی مِن قَولٍ أو فِعل. ملاعلی قاری، شرحِ شرح نخبة الفکر فی مصطلح اهل الاثر ، بیروت، دار الأرقم، ص ١٥٣ ؛ معجم، ص ١١٧

بسم الله الرحمن الرحيم

عرض سلام و ادب خدمت شما و نيز کاربر محترم با آي دي عبد آبق؛

خسته نباشيد ؛‌

reza64;786088 نوشت:
ظاهرا شما هنوز پاسخ سوال این کاربر رو نداید

پاسخ بنده به سوال دوست عزيزمان هنوز کامل نشده بود و در پست هاي آتي قصد کامل نمودن آن را داشتم که شما هم اشاره فرموديد : اما در ادامه ابتدا به بيان تعريف حديث از منظر شيعه و سپس بيان تعريف حديث از منظر اخل سنت و پس از آن بيان نقاط اختلاف در هر مورد خواهيم پرداخت به لطف خدا .

عالمان شيعه حديث را چنين تعريف نموده اند :

« کلامٌ یحکی قولَ المعصومِ أو فعلَه أو تقریرَه[1]»‌ ، سخني که گفتار، کردار و تقرير معصوم عليه السلام را گزارش مي کند.
در اين نعريف منظور از معصوم،‌رسول خدا صلي الله عليه و آله ، حضرت زهرا سلام الله عليها و امامان دوازده گانه عليهم السلام هستند .
در تعریف حدیث، وقتی گفته می شود« کلامٌ »یعنی حدیث از جنس سخن و کلام است ؛
خواه این کلام به صورت ، کتبی نوشته شود یا به صورت شفاهی منتقل گردد.
محتوا و مضمون این کلام ممکن است یکی از سه صورت ذیل را داشته باشد:
1- مضمون آن، ممکن است سخنی باشد که معصوم (علیه السلام ) نقل کرده است ؛ مانند بسياري از احاديثي که از معصومين عليهم السلام نقل مي شود .
2- مضمون حدیث غیر از سخن، ممکن است عملی باشد که از معصوم سر زده است ؛ مانند این حدیث که:
احمَدُ بنُ مُحَمَّدٍ ، از عَلِی بنِ الحَسَنِ ، از أحمَدَ بنِ صَبِیحٍ، از عَنبَسَةَ العابِدِ روایت می کند که :
«قُبِضَ النَّبِيُّ ص عَلَى صَوْمِ شَعْبَانَ وَ رَمَضَانَ وَ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي كُلِّ شَهْرٍ أَوَّلِ خَمِيسٍ وَ أَوْسَطِ أَرْبِعَاءَ وَ آخِرِ خَمِيسٍ وَ كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَصُومَانِ‏ ذَلِكَ‏.
[2]»

پیامبر (صلی الله عل یه و آله ) قبض روح شد ، در حالی که به روزه گرفتن ماه شعبان و ماه رمضان و سه روز در هر ماه؛ اولین پنج شنبه، چهارشنبۀ وسط و آخر ین پنج شنبه، مداومت داشت؛ از این رو امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) این روزها را روزه می گرفتند.

در این روایت، عمل رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و صادقین (علیهما السلام) گزارش شده است.
3- مضمون حدیث، غیر از دو حالت پیشین، ممکن است متضمن تقریر و تأ یید معصوم (علیه السلام ) باشد؛
توضیح آنکه ، هرگاه عملی در مقابل یکی از معصومین (علیهم السلام ) صورت گیرد، محذوری هم برای ایشان در اظهار نظر وجود نداشته باشد ، و آنها سکوت کنند و از آن عمل نهی نکنند، این سکوت به معنای جواز آن عمل تلقی، و از آن به تقریر تعبیر از جمله اين روايات ، مي توان به روايت دال بر قرائت قرآن اصحاب نزد پيامبر و يا ائمه و يا وضوي آنها در محضر ايشان و يا حج و ساير موارد نظير آن اشاره کرد.
هر سخني که سه مضمون بالا را در بر داشته باشد ، در زمرة احاديث از نظر شيعه قرار دارد .



[/HR][1] . سید حسن صدر، نهایة الدرایه، تحقیق ماجد غرباوی، المشعر، ص ٨٠ ؛ عبد الهادی فضلی، اصول الحدیث، مؤسسة امّ القری و التحقیق و النشر،
چاپ دوم ، ١٤١٦ ه، ص ٣٣ .

[2] كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق،‌ج4، ص91.

بسم الله الرحمن الرحيم

عرض ادب و سلام خدمت شما دوست گرامي و ساير دوستان

عبد آبق;783909 نوشت:
حدیث شیعی چگونه تعریف میشودوهمین طور حدیث اهل سنت
مرز بین این دو چگونه مشخص میشود؟

اما در تعريف حديث نزد عالمان اهل سنت بايد گفت :
عالمان اهل سنت دو تعریف برای حدیث ارائه داده اند :
عده ای آن را چنین تعریف کرده اند:

1- «ما اضِیفَ إلی النَّبی (صلی الله علیه و آله) مِن قَولٍ أو فِعْلٍ أو تَقرِیرٍ أو صِفَةٍ[1] »

حدیث، گفتار، کردار، تقریر و صفتی است که به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نسبت داده شود
اما قول مشهور در این باره، چنین است:

2 - « ما اضِیفَ إلی النَّبی (صلی الله علیه و آله ) مِن قَولٍ أو فِعْلٍ أو تَقرِیرٍ أو صِفَةٍ أو إلی الصَّحابی أوِ التَّابِعِی مِن قَولٍ أو فِعلٍ [2]»

حدیث عبارت است از :
«گفتار، کردار، تقریر و صفتی که به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) نسبت داده شود یا گفتار و کرداری است که به صحابی یا تابعی نسبت داده شود»‌
روشن است که این تعریف، با تعریف شیعه تفاوتهایی دارد. اما پیش از مقایسۀ آن دو، لازم است تعریف اهل سنت تبیین شود...
الف - در تعریف اهل سنت، علاوه بر گفتار و کردار و تقریر، از ویژگی دیگری هم یاد شده و آن صفت یا خصوصیات آن حضرت صلی الله علیه و آله است.

مراد از صفات آن حضرت (صلی الله علیه و آله ) ، دو نوع از خصوصیات ایشان است که تحت سه عنوان پیشین (قول، فعل، تقریر) قرار نمی گیرد. این دو خصوصیت، عبارت اند از:

خصوصیات جسمانی؛ مانند رنگ پوست، شکل صورت، قد و ...

خصوصیات اخلاقی؛ مانند: متبسم بودن، اهل مزاح بودن و ...
نمونۀ این هر دو ویژگی را در روایتی که از « هند ابن ابی خاله » پسر حضرت خدیجه (س) و دایی ناتنی امام حسن (علیه السلام)، در توصیف رسول خدا (صلی الله علیه و آله
رسیده است میتوان دید. او در بخشی از سخنان خود سیمای آن حضرت را چنین ترسیم میکند

صورتش سفید و نورانی بود و پیشانی اش فراخ، ابروانش کشیده که در عین پیوستگی ، جدا از هم به نظر میرسید؛ میان ابروانش رگی بود که هنگام خشم از خون پر می شد.....

و در ادامه، در توصیف اخلاق آن حضرت می گوید :

وقتی غضب میفرمود از شدت ناراحتی، روی میگردانید. چون خوشحال میشد چشم ها را بر هم می نهاد. بیشتر خنده های آن حضرت لبخند بود.

« هنگام تبسم، دندانهایش چون دانه های تگرگ نمایان میشد[3]»

ب- در تعریف اهل سنت در کنار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از دو گروه دیگر، یعنی صحابه و تابعین یاد شده است.

در آخرین بخش از تعریف مفاهیم اولیه، به تفصیل از این دو گروه سخن خواهیم گفت . اما اکنون به اجمال در تعریف آن می گوییم:

«صحابه، مسلمانانی بوده اند که محضر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را درک کرده اند و تابعین، مسلمانان نسل بعد هستند که موفق به ملاقات پیامبر نشده اند اما صحابه را درک کرده اند».



[/HR][1] . صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه ، قم، مکتبة الحیدریه،1٤١٧ ه، ص ٣؛ محمود طحان، تیسیر مصطلح الحدیث ،ریاض، ١٩٨٧ م، چاپ هشتم، ص ١٥ ؛ جمال الدین قاسمی،پیشین، ص ٦١ ؛ نورا لدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث بیروت، دار الفکر، چاپ سوم، ص ٢٦ ( عتر، این قول را در اصل به کرمانی و طیبی نسبت میدهد(

[2] . ملاعلی قاری، شرحِ شرح نخبة الفکر فی مصطلح اهل الاثر ، بیروت، دار الأرقم، ص ١٥٣ ؛ معجم، ص ١١٧ ؛ علی نایف بقاعی، الاجتهاد فی علم الحدیث وأثره فی الفقه الاسلامی ،
بیروت، دار ا لبشائر الاسلامیه، ١٤١٩ ه، ص ٣٥ ؛ نورالدین عتر، پیشین، ص ٢٦ ؛ عتر این را قول جمهور اهل سنت میداند.

[3] . شیخ صدوق، معانی الأخبار، تحقیق علی اکبر غفاری، مؤسسۀ انتشارات اسلامی، ١٣٦١ ش، ص ٨٠

بسم الله الرحمن الرحيم

عرض ادب و سلام خدمت شما دوست گرامي،

عبد آبق;783909 نوشت:
حدیث شیعی چگونه تعریف میشودوهمین طور حدیث اهل سنت
مرز بین این دو چگونه مشخص میشود؟

اما نسبت به تفاوت معناي حديث از نگاه شيعه و اهل سنت بايد عرض کنيم :

الف – شيعه و اهل سنت در اینکه آنچه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
منسوب می شود، حدیث است ، اختلافی ندارد

اما شیعه ، ائمه (علیهم السلام ) و حضرت زهرا (سلام الله علیها ) را هم به آن حضرت(صلی الله علیه و آله ) ملحق میکند. در ا ین صورت، آنچه را از غير ايشان يعني آنچه از صحابي رسيده باشد « موقوف» و آنچه را از تابعي ( يعني نسل پس از صحابه ) رسيده باشد «مقطوع» مي داند و صرفا از سر مسامحه و مجاز شيعه به اين دسته از نقل ها حديث مي گويد.

در میان اهل سنت نیز دو قول وجود دارد که طبق یکی، حدیث فقط به آنچه از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) رسیده محدود میشود و درنتيجه به مانند شیعه ، اطلاق آن را بر موارد دیگر، مجاز میدانند ؛ اما طبق قول ديگر که عموم اهل سنت بر آنند حديث،‌ سخن و رفتار صحابه و تابعين را هم در بر مي گيرد.

ب - عالمان شیعه خصوصیات اخلاقی وجسماني جسمانی معصوم ( علیه السلام) را
در شمار حدیث، نیاورده اند؛ در حالی که اهل سنت دایرۀ حدیث را به این امر گسترش داده اند . بنابراین اگر چنین گزارشهایی در مجموعه های حدیثی شیعه بيايد و يا عنوان حديث بر آن اطلاق شود، مجازي است.

ج-فایدۀ عملی

با توضیحاتی که بیان شد، روشن است که تفاوت تعریف این دو گروه ، هم در افراد است و هم در موضوعات.
به عنوان مثال، در تعریف حديث مرفوع بايد چنين گفت :
الف – طبق ديدگاه شيعه :
حديثي است که ضمن آن قول، فعل يا تقريري به پيامبر صلي الله عليه و آله و يا اهل بيت عليهم السلام نسبت داده مي شود.
ب –طبق ديدگاه اهل سنت: حديثي که طبق آن قول،‌فعل يا تقرير يا صفتي به پيامبر صلي الله عليه و آله نسبت داده مي شود . در تعريف ارائه شده از حديث مرفوع، از سوي شيعه ،‌تعداد افرادي که مي توان گفته آن ها را حديث دانست پيامبر صلي الله عليه و آله و اهل بيت است اما در تعريف فوق از سوي اهل سنت، تنها حديث مرفوع به حديثي گفته مي شود که از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل شده باشد و نه هيچ کس ديگر. به اين گفته مي شود تفاوت در افراد اصطلاحا. اما تفاوت در موضوع به اين شکل است که از نظر اهل سنت حديث مرفوع ، حديثي کاملا معتبر است زيرا به پيامبر صلي الله عليه و آله ختم مي شود اما حديث مرفوع از نظر شيعه حديثي است که افتادگي در سند آن وجود دارد و از انواع حديث ضعيف است که به آن اصطلاحا تفاوت در موضوع گفته مي شود . مثال فوق صرفا جهت آشکار ساختن مطلب بود و اين تفاوت در اقسام ديگر حديث از نظر شيعه و اهل سنت وجود دارد.

سوال:
تعریف حدیث از نظر شیعه و اهل سنت چیست و نقاط تمایز آنها را بیان کنید؟

پاسخ:
عالمان شيعه حديث را چنين تعريف نموده اند :
« کلامٌ یحکی قولَ المعصومِ أو فعلَه أو تقریرَه
[1]»‌ ، سخني که گفتار، کردار و تقرير معصوم عليه السلام را گزارش مي کند.
در اين نعريف منظور از معصوم،‌رسول خدا صلي الله عليه و آله ، حضرت زهرا سلام الله عليها و امامان دوازده گانه عليهم السلام هستند .
در تعریف حدیث، وقتی گفته می شود« کلامٌ »یعنی حدیث از جنس سخن و کلام است ؛
خواه این کلام به صورت ، کتبی نوشته شود یا به صورت شفاهی منتقل گردد.
محتوا و مضمون این کلام ممکن است یکی از سه صورت ذیل را داشته باشد:
1- مضمون آن، ممکن است سخنی باشد که معصوم (علیه السلام ) نقل کرده است ؛ مانند بسياري از احاديثي که از معصومين عليهم السلام نقل مي شود .
2- مضمون حدیث غیر از سخن، ممکن است عملی باشد که از معصوم سر زده است ؛ مانند این حدیث که:
احمَدُ بنُ مُحَمَّدٍ ، از عَلِی بنِ الحَسَنِ ، از أحمَدَ بنِ صَبِیحٍ، از عَنبَسَةَ العابِدِ روایت می کند که :
«قُبِضَ النَّبِيُّ ص عَلَى صَوْمِ شَعْبَانَ وَ رَمَضَانَ وَ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي كُلِّ شَهْرٍ أَوَّلِ خَمِيسٍ وَ أَوْسَطِ أَرْبِعَاءَ وَ آخِرِ خَمِيسٍ وَ كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَصُومَانِ‏ ذَلِكَ‏.
[2]»
پیامبر (صلی الله عل یه و آله ) قبض روح شد ، در حالی که به روزه گرفتن ماه شعبان و ماه رمضان و سه روز در هر ماه؛ اولین پنج شنبه، چهارشنبۀ وسط و آخر ین پنج شنبه، مداومت داشت؛ از این رو امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) این روزها را روزه می گرفتند.
در این روایت، عمل رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و صادقین (علیهما السلام) گزارش شده است.
3- مضمون حدیث، غیر از دو حالت پیشین، ممکن است متضمن تقریر و تأ یید معصوم (علیه السلام ) باشد؛
توضیح آنکه ، هرگاه عملی در مقابل یکی از معصومین (علیهم السلام ) صورت گیرد، محذوری هم برای ایشان در اظهار نظر وجود نداشته باشد ، و آنها سکوت کنند و از آن عمل نهی نکنند، این سکوت به معنای جواز آن عمل تلقی، و از آن به تقریر تعبیر از جمله اين روايات ، مي توان به روايت دال بر قرائت قرآن اصحاب نزد پيامبر و يا ائمه و يا وضوي آنها در محضر ايشان و يا حج و ساير موارد نظير آن اشاره کرد.
هر سخني که سه مضمون بالا را در بر داشته باشد ، در زمرة احاديث از نظر شيعه قرار دارد .
اما در تعريف حديث نزد عالمان اهل سنت بايد گفت :
عالمان اهل سنت دو تعریف برای حدیث ارائه داده اند :
عده ای آن را چنین تعریف کرده اند:
1- «ما اضِیفَ إلی النَّبی (صلی الله علیه و آله) مِن قَولٍ أو فِعْلٍ أو تَقرِیرٍ أو صِفَةٍ
[3] »
حدیث، گفتار، کردار، تقریر و صفتی است که به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نسبت داده شود
اما قول مشهور در این باره، چنین است:
2 - « ما اضِیفَ إلی النَّبی (صلی الله علیه و آله ) مِن قَولٍ أو فِعْلٍ أو تَقرِیرٍ أو صِفَةٍ أو إلی الصَّحابی أوِ التَّابِعِی مِن قَولٍ أو فِعلٍ
[4]»
حدیث عبارت است از :
«گفتار، کردار، تقریر و صفتی که به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) نسبت داده شود یا گفتار و کرداری است که به صحابی یا تابعی نسبت داده شود»‌
روشن است که این تعریف، با تعریف شیعه تفاوتهایی دارد. اما پیش از مقایسۀ آن دو، لازم است تعریف اهل سنت تبیین شود...
الف - در تعریف اهل سنت، علاوه بر گفتار و کردار و تقریر، از ویژگی دیگری هم یاد شده و آن صفت یا خصوصیات آن حضرت صلی الله علیه و آله است.
مراد از صفات آن حضرت (صلی الله علیه و آله ) ، دو نوع از خصوصیات ایشان است که تحت سه عنوان پیشین (قول، فعل، تقریر) قرار نمی گیرد. این دو خصوصیت، عبارت اند از:
خصوصیات جسمانی؛ مانند رنگ پوست، شکل صورت، قد و ...
خصوصیات اخلاقی؛ مانند: متبسم بودن، اهل مزاح بودن و ...
نمونۀ این هر دو ویژگی را در روایتی که از « هند ابن ابی خاله » پسر حضرت خدیجه (س) و دایی ناتنی امام حسن (علیه السلام)، در توصیف رسول خدا (صلی الله علیه و آله
رسیده است میتوان دید. او در بخشی از سخنان خود سیمای آن حضرت را چنین ترسیم میکند
صورتش سفید و نورانی بود و پیشانی اش فراخ، ابروانش کشیده که در عین پیوستگی ، جدا از هم به نظر میرسید؛ میان ابروانش رگی بود که هنگام خشم از خون پر می شد.....
و در ادامه، در توصیف اخلاق آن حضرت می گوید :
وقتی غضب میفرمود از شدت ناراحتی، روی میگردانید. چون خوشحال میشد چشم ها را بر هم می نهاد. بیشتر خنده های آن حضرت لبخند بود.
« هنگام تبسم، دندانهایش چون دانه های تگرگ نمایان میشد
[5]»
ب- در تعریف اهل سنت در کنار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از دو گروه دیگر، یعنی صحابه و تابعین یاد شده است.
در آخرین بخش از تعریف مفاهیم اولیه، به تفصیل از این دو گروه سخن خواهیم گفت . اما اکنون به اجمال در تعریف آن می گوییم:
«صحابه، مسلمانانی بوده اند که محضر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را درک کرده اند و تابعین، مسلمانان نسل بعد هستند که موفق به ملاقات پیامبر نشده اند اما صحابه را درک کرده اند».
ما نسبت به تفاوت معناي حديث از نگاه شيعه و اهل سنت بايد عرض کنيم :
الف – شيعه و اهل سنت در اینکه آنچه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
منسوب می شود، حدیث است ، اختلافی ندارد
اما شیعه ، ائمه (علیهم السلام ) و حضرت زهرا (سلام الله علیها ) را هم به آن حضرت(صلی الله علیه و آله ) ملحق میکند. در ا ین صورت، آنچه را از غير ايشان يعني آنچه از صحابي رسيده باشد « موقوف» و آنچه را از تابعي ( يعني نسل پس از صحابه ) رسيده باشد «مقطوع» مي داند و صرفا از سر مسامحه و مجاز شيعه به اين دسته از نقل ها حديث مي گويد.

در میان اهل سنت نیز دو قول وجود دارد که طبق یکی، حدیث فقط به آنچه از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) رسیده محدود میشود و درنتيجه به مانند شیعه ، اطلاق آن را بر موارد دیگر، مجاز میدانند ؛ اما طبق قول ديگر که عموم اهل سنت بر آنند حديث،‌ سخن و رفتار صحابه و تابعين را هم در بر مي گيرد.
ب - عالمان شیعه خصوصیات اخلاقی وجسماني جسمانی معصوم ( علیه السلام) را
در شمار حدیث، نیاورده اند؛ در حالی که اهل سنت دایرۀ حدیث را به این امر گسترش داده اند . بنابراین اگر چنین گزارشهایی در مجموعه های حدیثی شیعه بيايد و يا عنوان حديث بر آن اطلاق شود، مجازي است.
ج-فایدۀ عملی
با توضیحاتی که بیان شد، روشن است که تفاوت تعریف این دو گروه ، هم در افراد است و هم در موضوعات.
به عنوان مثال، در تعریف حديث مرفوع بايد چنين گفت :
الف – طبق ديدگاه شيعه :
حديثي است که ضمن آن قول، فعل يا تقريري به پيامبر صلي الله عليه و آله و يا اهل بيت عليهم السلام نسبت داده مي شود.
ب –طبق ديدگاه اهل سنت: حديثي که طبق آن قول،‌فعل يا تقرير يا صفتي به پيامبر صلي الله عليه و آله نسبت داده مي شود . در تعريف ارائه شده از حديث مرفوع، از سوي شيعه ،‌تعداد افرادي که مي توان گفته آن ها را حديث دانست پيامبر صلي الله عليه و آله و اهل بيت است اما در تعريف فوق از سوي اهل سنت، تنها حديث مرفوع به حديثي گفته مي شود که از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل شده باشد و نه هيچ کس ديگر. به اين گفته مي شود تفاوت در افراد اصطلاحا. اما تفاوت در موضوع به اين شکل است که از نظر اهل سنت حديث مرفوع ، حديثي کاملا معتبر است زيرا به پيامبر صلي الله عليه و آله ختم مي شود اما حديث مرفوع از نظر شيعه حديثي است که افتادگي در سند آن وجود دارد و از انواع حديث ضعيف است که به آن اصطلاحا تفاوت در موضوع گفته مي شود . مثال فوق صرفا جهت آشکار ساختن مطلب بود و اين تفاوت در اقسام ديگر حديث از نظر شيعه و اهل سنت وجود دارد.

منابع:
[1] . سید حسن صدر، نهایة الدرایه، تحقیق ماجد غرباوی، المشعر، ص ٨٠ ؛ عبد الهادی فضلی، اصول الحدیث، مؤسسة امّ القری و التحقیق و النشر،
چاپ دوم ، ١٤١٦ ه، ص ٣٣ .
[
2] كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق،‌ج4، ص91.
[3] . صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه ، قم، مکتبة الحیدریه،1٤١٧ ه، ص ٣؛ محمود طحان، تیسیر مصطلح الحدیث ،ریاض، ١٩٨٧ م، چاپ هشتم، ص ١٥ ؛ جمال الدین قاسمی،پیشین، ص ٦١ ؛ نورا لدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث بیروت، دار الفکر، چاپ سوم، ص ٢٦ ( عتر، این قول را در اصل به کرمانی و طیبی نسبت میدهد)
[4] . ملاعلی قاری، شرحِ شرح نخبة الفکر فی مصطلح اهل الاثر ، بیروت، دار الأرقم، ص ١٥٣ ؛ معجم، ص ١١٧ ؛ علی نایف بقاعی، الاجتهاد فی علم الحدیث وأثره فی الفقه الاسلامی ،
بیروت، دار ا لبشائر الاسلامیه، ١٤١٩ ه، ص ٣٥ ؛ نورالدین عتر، پیشین، ص ٢٦ ؛ عتر این را قول جمهور اهل سنت میداند.
[5] . شیخ صدوق، معانی الأخبار، تحقیق علی اکبر غفاری، مؤسسۀ انتشارات اسلامی، ١٣٦١ ش، ص ٨٠

موضوع قفل شده است