شرح حال اويس قرنى

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
شرح حال اويس قرنى

اُوَيْس قَرَنى ، صُهيل يَمَن و آفتاب قَرَن از خِيار تابعين و از حواريّين اميرالمؤ منين عليه السّلام و يكى از زُهّاد ثَمانيه (161) بلكه افضل ايشان است و آخرى از آن صد نفر است كه در صِفّين با حضرت امير عليه السّلام بيعت كردند به بذل مهجه شان در ركاب مبارك او و پيوسته در خدمت آن جناب قتال كرد تا شهيد شد. و نقل شده كه حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم به اصحاب خود فرمود كه بشارت باد شما را به مردى از امّت من كه او را اويس گويند همانا او مانند ربيعه و مُضَر را شفاعت مى كند.(162) و نيز روايت شده كه حضرت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم شهادت داد از براى او به بهشت و هم روايت شده كه فرمود:
تَفُوحُ رَو ائِحُ الْجَنَّةِ مِنْ قِبَل الْقَرَنِ و اشَوقاهُ اِلَيكَ ي ا اُوَيْسَ الْقَرَنِ؛
يعنى مى وزد بوهاى بهشت از جانب قَرَن پس اظهار شوق مى فرمود به اويس قَرَن و فرمود: هركه او را ملاقات كرد از جانب من به او سلام برساند.(163)
بدان كه موحدين عرفاء، اُوَيْس را فراوان ستوده اند و او را سيد التّابعين گويند، و گويند كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم او را نفس الرحمن و خيرالتابعين ياد كرده و گاهى كه از طرف يمن استشمام نمودى فرمودى اِنّى لاََنْشَقُ رُوحَ الرَّحْمِنٍ مِنْ طَرَفِ الْيَمَن .(164)
گويند: اويس شتربانى همى كرد و از اجرت آن ، مادر را نفقه مى داد، وقتى از مادر اجازت طلبيد كه به مدينه به زيارت حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم مشرّف شود مادرش گفت كه رخصت مى دهم به شرط آنكه زياده از نيم روز توقف نكنى . اويس به مدينه سفر كرد چون به خانه حضرت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم آمد از قضا، آن حضرت در خانه نبود لا جَرَم اويس از پس يك دو ساعت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم را نديده به يمن مراجعت كرد. چون حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم مراجعت كرد، فرمود: اين نورِ كيست كه در اين خانه مى نگرم ؟ گفتند: شتربانى كه اويس نام داشت در اين سراى آمد و باز شتافت ، فرمود: در خانه ما اين نور را به هديه گذاشت و برفت .(165)
و از كتاب (تذكرة الا ولياء) نقل است كه خرقه رسول خداى صلى اللّه عليه و آله و سلّم را بر حسب فرمان اميرالمؤ منين على عليه السّلام و عمر، در ايام خلافت عمر، به اويس آوردند و او را تشريف كردند؛ عمر نگريست كه اويس از جامه عريان است الاّ آنكه گليم شترى برخود ساتر ساخته ، عمر او را بستود و اظهار زهد كرد و گفت : كيست كه اين خلافت را از من به يك قرص نان خريدارى كند؟ اويس گفت : آن كس ‍ را كه عقل باشد بدين بيع و شراء سر در نياورد و اگر تو راست مى گوئى بگذار و برو تا هر كه خواهد برگيرد! گفت : مرا دعا كن ؛ اويس گفت : من از پس هر نماز، مؤ منين و مؤ منات را دعا گويم اگر تو با ايمان باشى دعاى من ترا در يابد والاّ من دعاى خويش ‍ ضايع نكنم !(166)
گويند : اويس بعضى از شبها را مى گفت : امشب شب ركوع است و به يك ركوع شب را به صُبح مى آورد و شبى را مى گفت : امشب شب سجود است و به يك سجود شب را به نهايت مى كرد! گفتند: اى اويس اين چه زحمت است كه بر خود مى بينى ؟ گفت : كاش از ازل تا ابد يك شب بودى و من به يك سجده به پاى بردمى !(167)

__________________________________________

161 زُهّاد ثَمانية : ربيع بن حشيم و هرم بن حيان و اويس قرنى و عابدبن عبد قيس و ابو مسلم خولانى و مسروق بن الاجذع و حسن بن ابى الحسن و اسود بن يزيد مى باشند. چهار نفر اول از اصحاب اميرالمؤ منين عليه السّلام و از زهّاد و اتقيا بودند و چهار ديگر باطل بودند.(شيخ عبّاس قمى رحمه اللّه )
162 (ميزان الاعتدال ) 1/449 .
163 (بحارالانوار) 42/155 .
164 (مجالس المؤ منين ) 1/280، (تذكرة الا ولياء) ص 17 .
165 (مجالس المؤ منين ) 1/283.
166 (تذكرة الاولياء) ص 21 22 .
167 (تذكرة الاولياء) ص 24، انتشارات بهزاد.