جمع بندی تناقض جهاد و اختيار !

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تناقض جهاد و اختيار !

سلام

از طرفي خداي متعال در قران بصراحت ميفرمايد كه اگر ما ميخواستيم با فرستادن يك نشانه جبرا همه مردم را مسلمان ميكرديم .

واز سوي ديگر به رسولش و مومنين دستور جهاد ميدهد تا بزور مردم را مسلمان كنند واسلام عالمگير شود تا : فتنه اي در عالم نباشد و : ليظهره علي الدين كله :

آيا اين تناقض و تضاد نيست ؟

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد جلیل

خیر البریه;782575 نوشت:
سلام

از طرفي خداي متعال در قران بصراحت ميفرمايد كه اگر ما ميخواستيم با فرستادن يك نشانه جبرا همه مردم را مسلمان ميكرديم .

واز سوي ديگر به رسولش و مومنين دستور جهاد ميدهد تا بزور مردم را مسلمان كنند واسلام عالمگير شود تا : فتنه اي در عالم نباشد و : ليظهره علي الدين كله :

آيا اين تناقض و تضاد نيست ؟

به نام خدا


با عرض سلام خدمت شما

این اشکال از آنجا نشئت گرفته است که گمان شده هدف از جهاد، تحمیل دین به دیگر افراد است و به اجبار مسلمان کردن انسان هاست.
در حالی که اصلاً اینگونه نیست و هدف اسلام از جهاد اجبار دیگران به اسلام نیست و اصلاً باید گفت: دین چیزی نیست که به اجبار بتوان آن را به مردم تحمیل کرد بله شاید بتوان برای برهه ای با اجبار، کاری کرد که در ظاهر فردی معتقد به یک دین شود اما بدون شک این دین اجباری در دل و فکر این فرد رسوخ نکرده و در خفا و باطن اعتقاد دیگری دارد و هر گاه این اجبار برداشته شود اعتقاد اصلی خود را ظاهر خواهد ساخت.
در حالی که اسلام این را نمی خواهد بلکه می خواهد مردم از روی رغبت ایمان آوردند. سخن حق را بشنوند و آنگاه اگر خواستند بپذیرند و اگر نخواستند نپذیرند.
همانگونه که از آیات زیر این مساله قابل استفاده است.
إِنَّا هَدَيْناهُ‏ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً (3/ انسان)
ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس.‏
لا إِكْراهَ‏ فِي الدِّين (256/ بقره)
‏اكراهى در قبول دين، نيست.
‏وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ‏ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ (6/ توبه)
و اگر كسى از مشركان از تو پناه بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود و در آن بينديشد)؛ سپس او را به محل امنش برسان، چرا كه آنها گروهى ناآگاهند.

خیر البریه;782575 نوشت:
واز سوي ديگر به رسولش و مومنين دستور جهاد ميدهد تا بزور مردم را مسلمان كنند

[=&quot] اما هدف اسلام از جهاد:

[=&quot]جهادهاى اسلامى را مى‏ توان در سه بخش خلاصه و تقسيم ‏بندى كرد.[=&quot]
[=&quot]1- جهاد ابتدائى آزادى ‏بخش‏

[=&quot]خداوند دستورها و برنامه‏ هائى براى سعادت و آزادى و تكامل و خوشبختى و آسايش انسانها طرح كرده است، و پيامبران خود را موظف ساخته كه اين دستورها را به مردم ابلاغ كنند، حال اگر فرد يا جمعيتى ابلاغ اين فرمان ها را مزاحم منافع پست خود ببينند، و بر سر راه دعوت انبياء موانعى ايجاد نمايند، آنها حق دارند نخست از طرق مسالمت‏آميز، و اگر ممكن نشد با توسل به زور اين موانع را از سر راه دعوت خود بردارند، و آزادى تبليغ را براى خود كسب كنند.
[=&quot]به عبارت ديگر: مردم در همه اجتماعات اين حق را دارند كه نداى مناديان راه حق را بشنوند، و در قبول دعوت آنها آزاد باشند، حال اگر كسانى بخواهند آنها را از حق مشروعشان محروم سازند و اجازه ندهند صداى مناديان راه خدا به گوش جان آنها برسد، و از قيد اسارت و بردگى فكرى و اجتماعى آزاد گردند، طرفداران اين برنامه‏ها حق دارند براى فراهم ساختن اين آزادى از هر وسيله‏اى استفاده كنند، و از اينجا ضرورت «جهادهاى ابتدائى» در اسلام و ساير اديان آسمانى روشن مى‏گردد.
[=&quot]همچنين اگر كسانى مؤمنان را تحت فشار قرار دهند كه به آئين سابق بازگردند، براى رفع اين فشار نيز از هر وسيله‏اى مى‏توان استفاده كرد.

[=&quot]2- جهاد دفاعى‏

[=&quot]گاهى جنگ بر فرد و يا جمعيتى تحميل مى‏شود به اين معنى كه مورد هجوم و تجاوز حساب شده و يا غافلگيرانه دشمن قرار مى‏گيرد در اينجا تمام قوانين آسمانى‏
[=&quot]و بشرى به شخص يا جمعيتى كه مورد هجوم واقع شده حق مى‏دهد براى دفاع از خويش بپاخيزد، و آنچه در قدرت دارد بكار برد، و از هرگونه اقدامى براى حفظ موجوديت خود فروگذار نكند، اين نوع جهاد را جهاد دفاعى گويند جنگهائى مانند جنگ «احزاب»، «احد»، «موته»، «تبوك» و «حنين» و بعضى ديگر از جنگهاى اسلامى جزء اين بخش از جهاد است و جنبه دفاعى داشته است.(برخی قائل اند در زمان پیامبر ما اصلا جهاد ابتدائی نداشته و تمام جهادهای پیامبر دفاعی بوده است)
[=&quot]3- جهاد براى نابود ساختن شرك و بت‏پرستى‏

[=&quot]اسلام در عين اينكه مردم جهان را به انتخاب اين آئين كه آخرين و بالاترين آئينها است دعوت مى‏كند آزادى عقيده را محترم مى‏شمارد و به همين دليل به اقوامى كه داراى كتاب آسمانى هستند فرصت كافى مى‏دهد كه با مطالعه و تفكر، آئين اسلام را بپذيرند، و اگر نپذيرفتند، با آنها به طور «يك اقليت هم پيمان» معامله مى‏كند و با شرايط خاصى كه نه پيچيده است و نه مشكل، با آنها، همزيستى مسالمت‏آميز خواهد داشت.
[=&quot]ولى شرك و بت‏پرستى نه دين است و نه آئين، و نه محترم شمرده مى‏شود، بلكه يك نوع خرافه و انحراف و حماقت، و در واقع يك نوع بيمارى فكرى و اخلاقى است كه بايد بهر قيمت ممكن شود آن را ريشه كن ساخت.
[=&quot]كلمه آزادى و احترام به فكر ديگران در مواردى بكار برده مى‏شود كه فكر و عقيده لااقل يك ريشه صحيح داشته باشد، اما انحراف و خرافه و گمراهى و بيمارى چيزى نيست كه محترم شمرده شود، و به همين دليل اسلام دستور مى‏دهد كه بت‏پرستى بهر قيمتى كه شده است حتى به قيمت جنگ از جامعه بشريت ريشه كن گردد، بتخانه ‏ها و آثار شوم بت‏پرستى اگر از طرق مسالمت‏آميز ممكن نشد با زور ويران و منهدم گردند.
[=&quot]شاهد گوياى آنچه بیان شد اين است كه در تاريخ اسلام كراراً ديده مى‏شود كه مسلمانان هنگامى كه شهرهائى را فتح مى‏كردند پيروان مذاهب ديگر را همانند مسلمانها آزادى مى‏دادند و اگر ماليات مختصرى به نام جزيه از آنان دريافت مى‏شد بخاطر تأمين امنيت و هزينه نيروهاى حافظ امنيت بود زيرا كه جان و مال و ناموس آنها در پناه اسلام محفوظ بود. و حتى مراسم عبادى خويش را آزادانه انجام مى‏دادند.
[=&quot]تمام كسانى كه با تاريخ اسلام سروكار دارند اين حقيقت را مى‏دانند و حتى مسيحيانى كه درباره اسلام كتاب نوشته‏اند به اين موضوع اعتراف كرده‏اند مثلا در كتاب «تمدن اسلام و عرب» مى‏خوانيم: «رفتار مسلمانان با جمعيت هاى ديگر بقدرى ملايم بود كه رؤساى مذهبى آنان اجازه داشتند براى خود مجالس مذهبى تشكيل دهند».
و در پاره ای از تواریخ نقل شده است که جمعی از مسیحیان که برای گزارش ها و تحقیقاتی خدمت پیامبر رسیده بودند مراسم نیایش مذهبی خود را آزادانه در مسجد پیامبر در مدینه انجام دادند.( 180 پرسش و پاسخ، ص 447)[=&quot]

خیر البریه;782575 نوشت:
تا بزور مردم را مسلمان كنند واسلام عالمگير شود تا : فتنه اي در عالم نباشد و : ليظهره علي الدين كله :

در این آیه هیچ کلمه یا دلالتی نیز وجود ندارد که اسلام به زور شمشیر یا جهاد بر دیگر ادیان برتری خواهد یافت بلکه بالعکس در خود آیه می خوانیم که خداوند می فرماید (او کسی است که پیامبر را با هدایت و دین حق فرستاده تا او را بر همه ی آئین ها پیروز گرداند )
این پیروزی نه به سبب جبر و جنگ است بلکه همانگونه که از آیه بر می آید به سبب حق بودن دین است که انسان ها با منطق و درک خود این خق را خواهند فهمید و آن را قبول خواهند کرد.

[=Cambria]سوال:
[=Cambria]می دانیم که خداوند در چند جای قرآن از اختیار انسان در انتخاب دین، سخن به میان آورده است. در حالی که در جای دیگر دستور به جهاد می دهد تا اسلام فراگیر شود. همانگونه که مشخص است این دو سخن با یکدیگر تناقض دارد.

[=Cambria]پاسخ:
[=Cambria]این اشکال از آنجا نشئت گرفته که گمان شده هدف از جهاد، تحمیل دین به دیگر افراد است و به اجبار مسلمان کردن انسان هاست.[=Cambria] در حالی که هدف اسلام از جهاد، اجبار دیگران به اسلام نیست.
[=Cambria]اصولاً باید گفت: دین چیزی نیست که به اجبار بتوان آن را به مردم تحمیل کرد بله شاید بتوان با اجبار فردی را در ظاهر معتقد به دین کرد اما بدون شک این دین اجباری، در دل و فکر این فرد رسوخ نکرده و در خفا و باطن اعتقاد دیگری دارد و هر گاه این اجبار برداشته شود اعتقاد اصلی خود را ظاهر خواهد ساخت.
[=Cambria]در حالی که اسلام این را نمی خواهد بلکه می خواهد مردم از روی رغبت ایمان آوردند. سخن حق را بشنوند و آنگاه اگر خواستند بپذیرند و اگر نخواستند نپذیرند.
[=Cambria]آنجا که خداوند می فرماید:
[=Cambria]إِنَّا هَدَيْناهُ‏ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً 3/ انسان

[=Cambria]ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس.‏
[=Cambria]لا إِكْراهَ‏ فِي الدِّين 256/ بقره
[=Cambria]‏اكراهى در قبول دين، نيست
[=Cambria]‏وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ‏ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ 6/ توبه
[=Cambria]و اگر كسى از مشركان از تو پناه بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود و در آن بينديشد)؛ سپس او را به محل امنش برسان، چرا كه آنها گروهى ناآگاهند.
اما هدف اسلام از جهاد:
جهادهاى اسلامى را مى‏ توان در سه بخش خلاصه و تقسيم ‏بندى كرد.
1 - جهاد ابتدائى آزادى ‏بخش‏
خداوند دستورها و برنامه‏ هائى براى سعادت و آزادى و تكامل و خوشبختى و آسايش انسانها طرح كرده است، و پيامبران خود را موظف ساخته كه اين دستورها را به مردم ابلاغ كنند، حال اگر فرد يا جمعيتى ابلاغ اين فرمان ها را مزاحم منافع پست خود ببينند، و بر سر راه دعوت انبياء موانعى ايجاد نمايند، آنها حق دارند نخست از طرق مسالمت‏ آميز، و اگر ممكن نشد با توسل به زور اين موانع را از سر راه دعوت خود بردارند، و آزادى تبليغ را براى خود كسب كنند.
به عبارت ديگر:
مردم در همه اجتماعات اين حق را دارند كه نداى مناديان راه حق را بشنوند، و در قبول دعوت آنها آزاد باشند، حال اگر كسانى بخواهند آنها را از حق مشروعشان محروم سازند و اجازه ندهند صداى مناديان راه خدا به گوش جان آنها برسد، و از قيد اسارت و بردگى فكرى و اجتماعى آزاد گردند، طرفداران اين برنامه‏ ها حق دارند براى فراهم ساختن اين آزادى از هر وسيله‏ اى استفاده كنند، و از اينجا ضرورت «جهادهاى ابتدائى» در اسلام و ساير اديان آسمانى روشن مى‏گردد.
همچنين اگر كسانى مؤمنان را تحت فشار قرار دهند كه به آئين سابق بازگردند،براى رفع اين فشار نيز از هر وسيله ‏اى مى‏ توان استفاده كرد.

2 -جهاد دفاعى‏
گاهى جنگ بر فرد و يا جمعيتى تحميل مى‏ شود به اين معنى كه مورد هجوم و تجاوز حساب شده و يا غافلگيرانه دشمن قرار مى‏ گيرد در اينجا تمام قوانين آسمانى‏
و بشرى به شخص يا جمعيتى كه مورد هجوم واقع شده حق مى ‏دهد براى دفاع از خويش بپاخيزد، و آنچه در قدرت دارد بكار برد، و از هرگونه اقدامى براى حفظ موجوديت خود فروگذار نكند، اين نوع جهاد را جهاد دفاعى گويند جنگ هائى مانند جنگ «احزاب»، «احد»، «موته»، «تبوك» و «حنين» و بعضى ديگر از جنگ هاى اسلامى جزء اين بخش از جهاد است و جنبه دفاعى داشته است.(برخی قائل اند در زمان پیامبر ما اصلا جهاد ابتدائی نداشته و تمام جهادهای پیامبر دفاعی بوده است)

3- جهاد براى نابود ساختن شرك و بت‏ پرستى‏
اسلام در عين اينكه مردم جهان را به انتخاب اين آئين كه آخرين و بالاترين آئينها است دعوت مى‏كند آزادى عقيده را محترم مى‏ شمارد و به همين دليل به اقوامى كه داراى كتاب آسمانى هستند فرصت كافى مى‏دهد كه با مطالعه و تفكر، آئين اسلام را بپذيرند، و اگر نپذيرفتند، با آنها به طور «يك اقليت هم پيمان» معامله مى ‏كند و با شرايط خاصى كه نه پيچيده است و نه مشكل، با آنها، همزيستى مسالمت‏ آميز خواهد داشت.
ولى شرك و بت ‏پرستى نه دين است و نه آئين، و نه محترم شمرده مى‏ شود، بلكه يك نوع خرافه و انحراف و حماقت، و در واقع يك نوع بيمارى فكرى و اخلاقى است كه بايد به هر قيمت ممكن شود آن را ريشه كن ساخت.

كلمه آزادى و احترام به فكر ديگران در مواردى بكار برده مى ‏شود كه فكر و عقيده لااقل يك ريشه صحيح داشته باشد، اما انحراف و خرافه و گمراهى و بيمارى چيزى نيست كه محترم شمرده شود، و به همين دليل اسلام دستور مى‏ دهد كه بت ‏پرستى به هر قيمتى كه شده است حتى به قيمت جنگ از جامعه بشريت ريشه كن گردد، بت خانه ‏ها و آثار شوم بت‏ پرستى اگر از طرق مسالمت ‏آميز ممكن نشد با زور ويران و منهدم گردند.
شاهد گوياى آنچه بیان شد اين است كه در تاريخ اسلام كراراً ديده مى‏ شود كه مسلمانان هنگامى كه شهرهائى را فتح مى‏ كردند پيروان مذاهب ديگر را همانند مسلمان ها آزادى مى‏ دادند و اگر ماليات مختصرى به نام جزيه از آنان دريافت مى‏ شد بخاطر تأمين امنيت و هزينه نيروهاى حافظ امنيت بود زيرا كه جان و مال و ناموس آنها در پناه اسلام محفوظ بود. و حتى مراسم عبادى خويش را آزادانه انجام مى ‏دادند.

تمام كسانى كه با تاريخ اسلام سروكار دارند اين حقيقت را مى‏دانند و حتى مسيحيانى كه درباره اسلام كتاب نوشته‏ اند به اين موضوع اعتراف كرده‏ اند مثلا در كتاب «تمدن اسلام و عرب» مى‏ خوانيم: «رفتار مسلمانان با جمعيت هاى ديگر بقدرى ملايم بود كه رؤساى مذهبى آنان اجازه داشتند براى خود مجالس مذهبى تشكيل دهند«
و در پاره ای از تواریخ نقل شده است که جمعی از مسیحیان که برای گزارش ها و تحقیقاتی خدمت پیامبر رسیده بودند مراسم نیایش مذهبی خود را آزادانه در مسجد پیامبر در مدینه انجام دادند. [1]

[=Cambria]با توجه به آنچه بیان شد مشخص می شود که در انتخاب دین، انسان مختار است و هدف از جهاد برای اجبار دیگران به پذیرش اسلام نیست.
[=Cambria]

منابع:
[1] آیه الله مکارم، 180 پرسش و پاسخ، تهران، دار الکتب السلامیه، 1386، چاپ چهارم، ص 447

موضوع قفل شده است