ایا انسان اجازه دارد قوای دیکر انسان ها را تحریک نماید؟؟!!؟!؟

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ایا انسان اجازه دارد قوای دیکر انسان ها را تحریک نماید؟؟!!؟!؟

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام
عرض ادب و احترام

انسان داری چهار قوه عاقله – غضبیه – شهویه – وهمیه می باشد هر کدام از این قوا فواید و مضراتی دارند.
و انسان با توجه به قدرت اختیار خود می تواند از قوای چهارگانه خود در جهات مثبت ومنفی استفاده نماید

ابتدا به تعریف و کارکردهای هر کدام از قوای چهارگانه انسان می پردازیم تا در ادامه به حق استفاده انسان از این قوا برسیم و در نهایت به این سوال جواب دهیم که آیا انسان اجازه دارد قوای دیگر انسان ها را تحریک نماید؟؟؟

منتظر نظرات دوستان هستیم

ادامه دارددددد

با سلام

در بیان اینکه قوه عقلیه ادراک کلیات کند، و قوه وهمیه ادراک جزئیات نماید:بدان که: شان قوه عقلیه وهمیه، ادراک امور است. و لیکن اولی ادراک کلیات راکند و دومی تصور جزئیات را. و چون هر فعلی که از بدن صادر می شود، افعال جزئیه است، پس مبدا تحریک بدن در جزئیات افعال به تفکر و رویه قوه وهمیه است، و از این جهت آن را «عقل عملی» و «قوه عامله» می نامند، و اولی را «عقل نظری» و «قوه عاقله» .
و شان قوه غضبیه و شهویه تحریک بدن است، و این دو مبدا تحریک اند. اما غضبیه، مبدا حرکت بدن است به سوی دفع امور «غیر ملائمه» از بدن، و شهویه، مبدا حرکت آن است به سوی تحصیل امور ملائمه.
پس اگر قوه عاقله بر سایر قوا غالب شود، و همه را مقهور و مطیع خود گرداند، البته تصرف و افعال جمیع قوا بر وجه صلاح و صواب خواهد بود، و انتظام در امر مملکت نفس و نشاه انسانیت حاصل خواهد گردید. و از برای هر یک از قوا، تهذیب و پاکیزگی به هم خواهد رسید. و هر یک را فضیلتی که مخصوص به آن است حاصل خواهد شد.
پس، از تهذیب و پاکیزگی قوه عاقله، صفت «حکمت» حاصل می شود، و از تهذیب قوه عامله، ملکه «عدالت» ظاهر می گردد، و از تهذیب غضبیه، صفت «شجاعت» به هم می رسد، و از تهذیب شهویه، خلق «عفت» پیدا می شود. و این چهار صفت، اجناس اخلاق فاضله اند، و سایر صفات حسنه مندرج در تحت این چهار، یعنی: از این چهارصفت ناشی می شوند، و این چهار صفت مصدر
هستند. همچنان که: «حکمت» ، مصدر «فطنت» «فراست» ، (28)حسن تدبیر و توحید و امثال آن می شود، و «شجاعت» ، منشا صبر، علو همت، حلم، و قار و نحو اینها می گردد، و «عفت» ، سبب سخاوت، حیا، امانت، گشاده رویی و مانند اینها می شود.پس، سر همه اخلاق حسنه این چهار فضیلت است:
اول «حکمت» : و آن عبارت است از: شناختن حقایق موجودات به طریقی که هستند، و آن بر دو قسم است: «حکمت نظری» ، و آن علم به حقایق موجوداتی است که وجود آنها به قدرت و اختیار ما نیست. و «حکمت عملی» ، و آن علم به حقایق موجوداتی است که وجود آنها به قدرت و اختیار ماست، مانند افعالی که از ما صادرمی شود.
دوم «عفت» : و آن عبارت است از: مطیع بودن قوه شهویه از برای قوه عاقله، وسرکشی نکردن از امر و نهی عاقله تا آنکه صاحب آن از جمله آزادگان گردد، و ازبندگی و عبودیت هوا و هوس خلاصی یابد.
سیم «شجاعت» : و آن عبارت است از: انقیاد و فرمانبرداری قوه غضبیه از برای عاقله، تا آنکه آدمی نیفکند خود را در مهالکی که عقل حکم به احتراز از آنها کند، ومضطرب نشود از آنچه عقل حکم به عدم اضطراب از آنها می کند.چهارم «عدالت» : و آن عبارت است از: مطیع بودن قوه عامله از برای قوه عاقله، ومتابعت آن عاقله را در جمیع تصرفاتی که در مملکت بدن می کند، یا در خصوص بازداشتن آن غضب و شهوت را در تحت اقتدار و فرمان عقل و شرع.و بعضی عدالت را تفسیر نموده اند به اجتماع جمیع قوا، و اتفاقشان بر فرمانبرداری عاقله، و امتثال اوامر و نواهی آن به نحوی که هیچ گونه مخالفتی از ایشان سر نزند. ووالد ماجد حقیر طاب ثراه در کتاب «جامع السعادات» ، تفسیر اول را اختیار کرده وفرموده اند که: «تفسیر ثانی و سایر تفاسیر دیگر، که بعضی از علمای علم اخلاق از برای عدالت کرده اند، از لوازم آن است نه عین آن»

[=arial]

محراب;782007 نوشت:
قوه عاقله

با سلام

قوه عاقله
قوه عاقله، قوه روحانیه‌ای است كه به حسب ذات، مجرد و به حسب فطرت، مایل به خیرات و كمالات و داعی به عدل و احسان است.(1)
این قوه به درک حقایق امور کمک می کند و علم و نزاهت و طهارت مربوط به این قوه می باشد. فایده این قوه این است که آدمی را به کارهای نیک فرمان می دهد و از صفات زشت باز می دارد.(2)

قوه عاقله قوه تفکر و تدبر و اندیشه انسان است و انسان به سبب ان خوب را از بد تشخیص می دهد
در رفتار و گفتار و اعمال خود تدبر می کند اندیشه می کند

همان قوه ی تفکر و ادراک است که به آن نفس ملکی و فرشته ای نیز می گویند که مبدأ ادراک حقایق و جدایی بین نیکی ها و بدی هاست، و نیز انسان را به نیکی فرمان می دهد و از زشتی بر حذر می دارد و در صورتی انسان به سمت ترقی و تعالی پیش می رود که به امر و نهی عقل عمل نماید.
فایده ی این قوه این است که حقایق را ادراک می کند و آدمی را به کارهای نیک فرمان می دهد و از صفات زشت باز می دارد.(3)

ادامه دارددددددد

پی نوشت ها:
1ـ موسوی الخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 283.
2ـ ملا مهدی نراقی،کتاب جامع السعادات، ترجمه ی سید جلال الدین مجتبوی، ص 71ـ 101.
3-ملا مهدی نراقی،کتاب جامع السعادات، ترجمه ی سید جلال الدین مجتبوی، ص 174 ـ 244.

[=arial]

محراب;782016 نوشت:
قوه عاقله

با سلام
عرض ادب و احترام
و به طور کلی انسان با قوه عاقله است که انسان است و انسان محروم از قوه عاقله را دیوانه خوانند
یعنی انسانی که دارای روح و جسم است ولی از وجود قوه عاقله بی بهره است

و لذا به چنین انسانی که نمی تواند از خود مواظبت نموده و امورات خود را انجام دهد و قادر بر حفظ خود از آسیب ها نیست و از طرفی چون توان تشخیص خوب و بد را ندارد و امکان آسیب رساندن به دیکر انسان ها را دارد در مکان های مخصوصی از ایشان مواظبت می نمایند

به هر حال انسانی که دارای قوه عاقله نیست محروم از مهمترین موهبت الهی است

اگر علم را برترین کم شده انسان بدانیم که این گونه هم هست همین علم تکیه اش بر قوه عاقله انسان است و تا قوه عاقله ای در کار نباشد علمی میسر نخواهد شد انسان با تکیه بر قوه عاقله است که در علوم پیشرفت می کند.

ادامه دارددددد

[=arial]

محراب;782016 نوشت:
قوه عاقله

با سلام
عرض ادب دوباره

قوه عاقله انسان که مهمترین قوه انسانی هم به شمار می رود هم می تواند مفید باشد و هم مضر باشد
مضرات استفاده از قوه عاقله می تواند نیرنک و خدعه و کلاهبرداری و .....باشد

اعمالی که انسان با توجه به قوه عاقله ولی در مسیر غلط از ان استفاده می نماید
این انسان است که با توجه به اختیار خود انتخاب می کند که از این قوه عاقله در مسیر درست استفاده نماید و با در مسیر نادرست.

به هر حال انسان چنین قدرتی دارد و استفاده درست و نادرست دست خود انسان است

ادامه داردددددد

[=arial]با سلام

خب سوال بعدی ما اینجاست که آیا انسانهای اجازه دارند که قوه عاقله هم دیگر را تحریک نمایند؟

گذشت که وجود انسان به قوه عاقله اوست اگر این قوه عاقله نباشد انسان کارکرد مفیدی نخواهد داشت هرچند انسان است یعنی دارای جسم و روح است
به فرموده امام علی(ع) الانسان بعقله (1) «انسان به عقل خود انسان است» و باز می فرمایند: اصل الانسان لبه(2) «اصل انسان خرد او است .»

ایات و روایات بسیاری هم داریم بر اصل تدبر و تفکر و اندیشه انسان تاکید می کند
[=arial]اَفضَلُ العِبادةُ اِدمانُ التَّفکُّرفی اللهِ و فی قُدرَتهِ؛

[=arial]برترین عبادت مداومت نمودن بر تفکر درباره خداوند و قدرت اوست.(3)

عقل و اندیشه، برترین نعمتی است که از جانب خداوند به انسان‌ها ارزانی شده و کسانی را که تعقل نکرده و از بندگی خداوند سر باز زده‌اند، بدتر از چهار پایان به شمار می‌روند.«بدترین جنبندگان نزد خدا، افراد کر و لالى هستند که اندیشه نمى‌‏کنند»(4)

انچنان از ایات و روایات بر می اید خود خداوند هم بر تحریک قوه عاقله انسان یعنی تدبر تعقل و اندیشه دعوت می کند
انسان اجازه دارد قوه عاقله دیکر انسانها را تحریک نماید و ایشان را به تعقل و اندیشه وادارد

جلسات علمی و مناظرات و مباحثات علمی و سوال و پاسخ و ......همه و همه تحریک قوه عاقله انسان است برای تدبر و تعقل و این مساله نه تنها اشکال ندارد که از ایات و روایات برمی اید که وظیفه انسان این است که قوه عاقله همدیکر را تحریک نمایند
استاد و معلم سرکلاس قوه عاقله شاگردان را تحریک می نمایند و ایشان را وادار به تدبر و اندیشه می نمایند و از این افعال مورد مدح دیکر انسانهاست و برای همین کار از استاد تشکر هم می کنند

کالج ها و دانشگاهها و دانشکده ها و....تشکیل می شود تا انسان ها دور هم جمع شوند و قوه عاقله همدیکر را تحریک نمایند و این فعل پسندیده ای در عالم است که پیشرفت و رسیدن به تعالی مدیون همین تحریک قوه عاقله انسان توسط انسانهای دیگر است

بنابرین تحریک قوه عاقله انسان در پشرفت های مادی و معنوی امری است ممدوح
ولی ایا این تحریک خط قرمزی هم دارد یا نه؟؟؟یعنی انسان عناد گسیخته باید قوه عاقله همدیگر را تحریک نمایند؟؟؟

ادامه داردددددد

پی نوشت:
1-غررالحکم، حدیث 230
2-شیخ صدوق، الامالی، ص 312; علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 1، ص 82 .
3-الکافی،ج2،ص55
4-سوره انفال/ 22.

[=arial]

محراب;782100 نوشت:
ولی ایا این تحریک خط قرمزی هم دارد یا نه؟؟؟یعنی انسان عناد گسیخته باید قوه عاقله همدیگر را تحریک نمایند؟؟؟

با سلام
عرض ادبی دوباره
تحریک قوه عاقله وظیفه هر انسانی است و در روایات و ایات الهی هم بدان تشریح شده است
روایات و سنت اهل بیت(ع) هم نشان از ارزش و جایگاه اهل علم و جلسات علمی علما دارد
علمایی که برای تدریس و مباحثه و مناظره قیام می کنند و قوه عاقله یکدیکر را تحریک می کنند

این امر هم ثواب دارد و هم بدان تاکید شده است

ولی همین مساله هم خط قرمزی دارد
انسان مجاز نیست قوه عاقله خویش را در امورات ضد دینی به کار بگیرد
علم زاییده تفکر است و با تحریک قوه عاقله انسان است که تولید علمی صورت می پذیرد
ولی انسان مجاز نیست در تکنولوژی که به ضرر بشریت است وارد شود
در علومی که به ضرر دین و قوانین دین است وارد شود

استفاده از عقل در راستای امورات ضد بشری و ضد دینی امری است نادرست و انسان حق قدم گذاشتن در ان مسیر را ندارد
انسان مجاز نیست صرفا به جهت ازاد بودن و اختیار داشتن قدم در هر مسیری قرار بگذارد و تکنولوژی را به وجود اورد که به ضرر بشریت باشد
و یا در علوم انسانی قدم در نظریه ها و تئوری هایی بگذارد که بشریت را به گمراهی می کشاند
شاید سوال شود از کجا معلوم است که این تئوری به ضرر بشریت است ؟؟
جواب اش واضح است
اظهار نظر و بیان تئوری که در مخالفت با نظریه های دینی است امری است ناپسند و مذموم و به طور کلی می توان گفت معیار و شاخص در این امورات دین است و قوانین دینی

ادامه دارددددد

[=arial]با سلام
واما قوه غضبیه
ابتدا به تعریف قوه غضبیه بپردازیم

وظیفه و مسئولیت این قوه، دفع ضرر از انسان است و به اعتباری، به آن نفس سَبُعی نیز می گویند که مبدأ غضب و دلیری و اقدام بر اعمال و شوق تسلّط و تصرّف، برتری و رسیدن به جاه بیش تر است.
فایده ی این قوه این است که زیاده روی، تندی قوای شهوی و شیطانی را در هم می شکند و در صورتی که در جای خود از آن استفاده گردد و افراط و تفریطی در آن صورت نپذیرد، فضیلت شجاعت از آن پدید می آید و اگر به شکل افراط و زیاده روی مورد بهره برداری قرار گیرد رذیلت تهوّر و درنده خویی از آن به وجود می آید و اگر هیچ کارکردی نداشته باشد و در آن تفریط شود، رذیلت «جبن» از آن پدید می آید.(1)

قوه غضبیه هم چون قوی دیگری انسانی دارای دو نوع کاربر مثبت و منفی است
به عبارتی بسته به اختیار انسان افراد خودش از این قوه استفاده می کنند برخی از فواید ان و برخی از مضرات ان

امام خمینی(ره) در کتاب چهل حدیث در بیان فواید قوه غضبیه می فرماید:
[=arial]بدان که قوه غضبیه یکی از نعم بزرگ الهی است که به واسطه آن تعمیر دنیا و آخرت شود، و با آن حفظ بقای شخص و نوع و نظام عایله گردد، و مدخلیت عظیم در تشکیل مدینه فاضله و نظام جامعه دارد.
اگر این قوه شریفه در حیوان نبود، از ناملایمات طبیعت دفاع نمی‏کرد و دستخوش زوال و اضمحلال می‏گردید.
و اگر در انسان نبود، علاوه بر این، از بسیاری از کمالات و ترقیات باز می ‏ماند.

بلکه حد تفریط و نقص از حال اعتدال نیز از مذام اخلاق و نقایص ملکات شمرده شود که بر آن مفاسدی بسیار و معایبی بیشمار مترتب گردد، از قبیل ترس و ضعف و سستی و تنبلی و طمع و کم صبری و قلت ثبات - در مواردی که لازم است - و راحت طلبی و خمودی و زیر بار رفتن و انظلام و رضای به رذایل و فضایح که پیش آید برای خود یا عایله‏اش و بی‏غیرتی و کم همتی. خدای تعالی در صفت مؤمنین فرماید: أشداء علی الکفار رحماء بینهم (2)

[=arial]
ایشان همچنین در بیان فایده این قوه برای انسان چند مثال به طور واضح بیان می نمایند:
اداره امر به معروف و نهی از منکر و اجرای حدود و تعزیرات و سایر سیاسات دینیه و عقلیه نشود جز در سایه قوه شریفه غضبیه،جهاد با اعداء دین و حفظ نظام عایله بشر و ذب از جان و مال و ناموس و سایر نوامیسه الهیه، و جهاد بانفس که اعدا عدو انسان است، صورت نگیرد مگر به این قوه شریفه
حفظ تجاوزات و تعدیات و حدود و ثغور و دفع موذیات و مضرات از جامعه و شخص در زیر پرچم این قوه انجام گیرد (3)

ادامه داردددددد

پی نوشت:
[=arial]1-جامع السعادات ص71
2- چهل حدیث امام خمینی(ره) ص134
3-همان ص 144

[=arial]با سلام

قوه غضبیه هم چون دیکر قوای انسانی ظرفیت انحراف را دارد و انسان اگر بر این قوه احاطه نداشته باشد قوه غضبیه با همه خوبی هایش می تواند مضراتی هم برای انسان داشته باشد.

از انجایی که یکی ازقوای انسانی باید در مرکز فرماندهی انسان قرار گیرند و صدور فرمان به دیگر اجزا نمایند

در حالت غیرعادی قوه غضبیه در راس فرماندهی قرار می گیرد و فرمان صادر می کند و لذاست که انسان در حالت عصبانیت اقدام به انجام تصمیمات و اعمالی می گیرد که بعد از مدتی اذعان می کند که در ان حالت چیزی نمی فهمید و فقط عصبانی بود
و در روایات هم از تصمیم گیری در حالت های عصبانی شدن که قوه غضبیه بر انسان سیطره دارد منع شده است.

تا این جای عنوان شد که قوه غضبیه هم دارای نکات مثبت ومنفی است و این بسته به خود انسان است که از این قوای خود استفاده درست نماید و یا استفاده نامناسب نماید.

در ادامه به این سوال خواهیم پرداخت که ایا انسان اجازه دارد قوه غضبیه دیگر انسان ها را تحریک نماید؟؟

ادامه دارددددد

[=arial]

محراب;782726 نوشت:
قوه غضبیه

با سلام
عرض ادب :Gol:
و سوال اصلی از این قوه انسانی
ایا انسان ها حق دارند قوه غضبیه یکدیگر را تحریک نمایند؟؟
ایا انسان اجازه دارد تا قوه غضبیه هم نوع خودش را تحریک نماید؟

نیازی به توضیح ندارد که انسان حق ندارد هم نوع خود را مورد ازار و اذیت قرار بدهد و اذیت انسان دیگر یکی از بزرگترین گناهان است.
عصبانی کردن دیکران یکی از مصادیق بارز اذیت دیکر انسان هاست.

انسان وقتی مورد بی احترامی و تهمت و سوء ظن و بدگویی و ابروریزی و.....قرار می گیرد عصبانی می شود و لذا ما حق نداریم هم نوع خود را به روش های مختلف عصبانی نماییم
می توان گفت یکی از دلایل منع انسان ها از ازار و اذیت هم نوعان خود به خاطر عصبانی کردن ایشان است زیرا انسان در حالت عصبانیت دست به اقداماتی می زند که غیرقابل پیش بینی است

مثلا اگر فردی به کسی تهمت دزدی بزند در حالی که او چنین کاری نکرده است اگر بشنود و عصبانی شود ممکن است به وی و یا به خود اسیبی برساند
هرچند در روایات از تصمیم گیری و هر اقدام عملی انسان در حالت عصبانیت هم منع شده است ولی همین روایات قبل از این که به انسان عصبانی توصیه نمایند به انسان ها توصیه کرده اند که هم نوعان خود را اذیت نکنید تا ایشان عصبانی شوند

حضرت علی(ع) در ضمن فرمایشاتی آزار دادن دیگران را از عادات افراد شرور، پست و جاهل می­داند: «عَادَةُ الْأَشْرَارِ أَذِیةُ الرِّفَاق‏»(1)عادت بدان، آزار کردن رفیقان است.
«عَادَةُ اللِّئَامِ وَ الْأَغْمَارِ أَذِیةُ الْکِرَامِ وَ الْأَحْرَار»(2) عادت لئیمان و جاهلان آزار کردن کریمان و آزادگان است.
[=arial]
در هر حال انسان حق تحریک قوه غضبیه هم نوعان خود را ندارد چه این که درصورت تحریک ممکن است تصمیماتی گرفته و اقداماتی انجام دهد که مناسب نیست ولذا تحریک قوه غضبیه انسان ها عمل مناسبی نیست

از طرفی با تحریک کننده گان قوه غضبیه افراد در اجتماع هم مقابله می شود
مثلا فحاشی کردن و نگاه به ناموس مردم و اسیب رساندن به اموال دیکران و تعدی به حقوق دیگران و اقداماتی از این دست که موجب تحریک قوه غضبیه و عصبانی شدن مردم می شود جرم تلقی می شود و قوانین بازدارنده ای برای چنین افرادی در جامعه توسط قوه قهریه وضع می شود

[=arial]ادامه داردددد[=arial]

پی نوشت:
1غرر الحکم و درر الکلم،ص465.

[=arial]2-همان، ص258.

[=arial] [=arial]

[=arial]

محراب;783814 نوشت:
ایا انسان اجازه دارد تا قوه غضبیه هم نوع خودش را تحریک نماید؟

با سلام
عرض ادب و احترام:Sham:

از مطالب پست های 8و9و10 به این نتیجه رهنمون می شویم که انسان به هیچ وجه اجازه ندارد قوه غضبیه انسان دیگری را تحریک نماید.
همان چنان که گذشت قوه غضبیه انسان فوایدی دارد که به موقع باید از این قوه استفاده نمود

کسی را که قوه غضبیه انسان دیگری را به علل مختلف تحریک نماید برخورد می شود.
اجتماع هم نمی پسند که انسانهایی در جامعه قوه غضبیه هم را تحریک نمایند زیرا در این صورت اجتماع از حالت عادی خارج شده و درگیری ها بالا می گیرد و جامعه را تشنج فرا می گیرد که این عمل مقبول افراد هیچ اجتماعی نیست

در هر حال انسان حق تحریک قوه غضبیه کسی را ندارد و با افراد این چنینی برخورد می شود.

ادامه داردددد

[=arial]با سلام:Gol:
عرض ادب و احترام
واما قوه واهمه

البته میان قوه وهمیه و خیال تفاوت هایی در علم النفس قایل شده اند
ولی انچه در این بحث مد نظر است همان صورت گری است که انسان انجام می دهد
قوه ای که انسان به سبب ان صورت اشیا را شکل می دهد و با استفاده از همین قوه تصوراتی در خیال خود انجام می دهد

علامه طباطبایی در این مورد می فرمایند:

در علم النفس فلسفه اسلامی ثابت شده، که قوه خیال، شأنی از شؤون نفس آدمی است.
همان گونه که قوه عقل، شأنی از نفس آدمی است. یعنی نفس انسانی قسمتی از اعمال و کارهایش از طریق خیال صورت می گیرد، برخی از طریق عقل و غیره

صور خیالیه، برخی از احکام ماده را از قبیل شکل و مقدار دارد و از بعضی دیگر، مبراست. مانند حرکت

کار قوه مدرکه یا قوه خیال، صورتگیری و عکسبرداری از واقعیات و اشیاء است. چه واقعیت های خارجی و چه واقعیت های نفسانی. تمام تصورات ذهنی موجود در حافظه انسان به وسیله این قوه تهیه شده است.
این قوه خود به خود نمی تواند تصوری تولید کند. تنها کاری که می تواند انجام دهد این است که اگر با واقعیتی اتصال وجودی پیدا کرد صورتی از آن بسازد و به حافظه بسپارد(1)

ادامه داردددد
پی نوشت:
1طباطبایی، علامه محمدحسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم. پاورقی شهید مطهری، ج 1، پاورقی ص 190.

[=arial]

محراب;787829 نوشت:
واما قوه واهمه

باز سلام
انچه در این بحث مد نظر ماست
قوه ای است که انسان به سبب ان اعمالی را در تصور خود انجام می دهد
به اشکال صورت می بخشد و یا انها را به حرکت در می اورد و .....

مثلا مهندس ساختمان به کمک این قوه قبل از این که ساختمان را به وجود آورد در تصورات خود این را مد نظر دارد و سپس ان را بر روی برک کاغذی پیاده می کند

یا مثلا نقاشی به کمک این قوه طرحی را پیاده می کند
و......

ادامه دارد...

[=arial]باز سلام
در جواب این سوال که ایا قوه واهمه فایده دارد یا نه هم می توان چنین گفت که :

اولا قطعا همه مخلوقات الهی در درون انسان مفید فایده است چون قوه عاقله و غضبیه و .......زیرا که خدای حکیم کار عبث و بیهوده نمی کند
ثانیا همین عملکری هایی که قوه واهمه در پست های قبلی گذشت حالکی از مفید بودن این قوه است اموراتی چون


محراب;787829 نوشت:
کار قوه مدرکه یا قوه خیال، صورتگیری و عکسبرداری از واقعیات و اشیاء است. چه واقعیت های خارجی و چه واقعیت های نفسانی. تمام تصورات ذهنی موجود در حافظه انسان به وسیله این قوه تهیه شده است.

محراب;787832 نوشت:
مثلا مهندس ساختمان به کمک این قوه قبل از این که ساختمان را به وجود آورد در تصورات خود این را مد نظر دارد و سپس ان را بر روی برک کاغذی پیاده می کند
یا مثلا نقاشی به کمک این قوه طرحی را پیاده می کند

و اموراتی از این دست کار قوه واهمه است
خب اعمالی این چنینی که انسان انجام می دهد مفید فایده است و از ثمرات قوه واهمه محسوب می شود

ادامه داردددد