جمع بندی خسته شدم از گناه و توبه؛ چه کنم؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خسته شدم از گناه و توبه؛ چه کنم؟

سلام
عنوان تاپیک مشخصه دیگه چه توضیحی بدم؟
الآن به بن بست رسیدم دلم می خواد یکی بیاد بگه فلان ذکر یا ورد رو بگو دیگه سمت گناه نمیری!!!!
گناه پشت گناه،توبه پشت توبه و شکستن توبه پشت هم!
نماز هم کمکم نمی کنه البته می دونم ایراد از اصل نماز نیست بلکه از نمازیه که می خونم.حواسم و فکرم همه جا هست جز اصلش.
کتاب های مختلف اخلاقی رو خوندم،بارها نماز شب خوندم،قران خوندم(البته خیلی وقته درست و حسابی نمی خونم) در طول روز کلی صلوات می فرستم اما این نفس ضعیف و شیطان قدرتمند پدر منو در آوردن
ای کاش بمیرم
می دونم دوباره یه بلای جدید سرم میاد چون توبه شکستم از همین می ترسم نه از جهنم از عقوبت دنیوی گناهانم می ترسم
چکار کنم؟ته ته خط رسیدم آیا راهی هست؟با این اراده ضعیف من آیا راهی هست؟
اصلاً یعنی هرکی مثل من نماز می خونه و در قرآن خواندن ضعیفه جهنمیه و عقوبت دنیوی می بینه و خدا به حرفش گوش نمی کنه؟

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد حافظ

جهنمی;781102 نوشت:
الآن به بن بست رسیدم دلم می خواد یکی بیاد بگه فلان ذکر یا ورد رو بگو دیگه سمت گناه نمیری!!!!
گناه پشت گناه،توبه پشت توبه و شکستن توبه پشت هم!
نماز هم کمکم نمی کنه البته می دونم ایراد از اصل نماز نیست بلکه از نمازیه که می خونم.حواسم و فکرم همه جا هست جز اصلش.
کتاب های مختلف اخلاقی رو خوندم،بارها نماز شب خوندم،قران خوندم(البته خیلی وقته درست و حسابی نمی خونم) در طول روز کلی صلوات می فرستم اما این نفس ضعیف و شیطان قدرتمند پدر منو در آوردن
ای کاش بمیرم
می دونم دوباره یه بلای جدید سرم میاد چون توبه شکستم از همین می ترسم نه از جهنم از عقوبت دنیوی گناهانم می ترسم
چکار کنم؟ته ته خط رسیدم آیا راهی هست؟با این اراده ضعیف من آیا راهی هست؟
اصلاً یعنی هرکی مثل من نماز می خونه و در قرآن خواندن ضعیفه جهنمیه و عقوبت دنیوی می بینه و خدا به حرفش گوش نمی کنه؟

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
خوشبختانه، به انحاء مختلف، مطالبی در این سایت در مورد این موضوع به اشتراک گذاشته شده است؛ به عنوان نمونه، در مورد توبه تاپیک زیر مناسب است:
http://www.askdin.com/thread29881.html
همچنین در مورد نماز، به تاپیک زیر مراجعه فرمایید:
http://www.askdin.com/thread53723.html

بر پرسش‌گر محترم لازم است برای جلوگیری از تکرار مطالب، به تاپیک‌های پیرامون توبه در این سایت مراجعه نمایند.

اما آنچه که در این مقام مختصرا قابل بیان است آن که:
مهمترین عامل ارتکاب گناه از سوی انسان، که اتفاقا یکی از عوامل سبکشماری نماز هم به شمار می‌رود، کم‌رنگ بودن حضور خدا در زندگی و در زمان خواندن نماز است. به تعبیر دیگر، هر گاه ایمان ما به این که «در محضر خدا می‌باشیم» کم رنگ گردد، ما به راحتی، به ورطه‌ی ارتکاب گناه دچار شده، نمازمان نیز نمازی بی‌روح و بی معنا خواهد بود.

لازم به ذکر است، «دانستن ذهنی» یک قسمت کوچکی از این ایمان و احساس حضور است.
بنابراین، جناب علامه طباطبایی، در امر سلوک و مجاهده با نفس و طی طریق، بر دو مطلب تأکید داشت: 1. توجه؛ 2. مراقبه؛
توجه یعنی این که در نماز، خود را در برابر خدای بی‌همتا و بی‌نهایتی که همه هستی خود را مرهون وجود اوییم، ببینیم؛ مراقبه نیز به معنای آن است که بر این معنا استمرار و مراقبه داشته باشیم؛ یعنی بدیهی است در ابتدای راه، انسان کمتر می‌تواند بر این معنا استمرار ورزد اما به محض این که مرغ جانش پر کشید دوباره او را بر سر این معنا حاضر کند؛
بر طبق این متد، شما نه تنها نمازی خوش خواهید داشت، بلکه نگاهتان به نماز نیز دگرگون خواهد شد.

حتی به اینجا خواهید رسید که اگر بخواهید با زیرپوش برای ادای نماز اقدام کنید، خود به خود به سمت لباس رسمی خود رفته و با لباسی آراسته و رسمی به نماز خواهید ایستاد چرا که در برابر معبودی حی و حاضر که در نهایت بی نهایتی است، ایستاده‌اید؛ همینطور اگر بخواهید نماز تان را بدون اذان و اقامه شروع کنید، با خجلت از «او» روبرو خواهید شد و به خود خواهید گفت: «مگه میشه!» «زشته!»
اگر چند روزی این متد را دنبال کنید (به صورت عملی نه شعاری و حرفی) کم کم در غیر نماز نیز حالتان عوض خواهد شد و دنیا را «هر کی هر کی» نخواهید دید. خالی از ناظر و بیننده نخواهید دید؛ شاید بارهای اول نتوانید جلوی ارتکاب گناه را بگیرید اما کم کم و رفته رفته از کمیت و کیفیت ارتکابها کم خواهد شد و رفته رفته رو به خاموشی گراییده خواهد شد.
یک بار دیگر این روش و متد را تکرار می‌نمایم: در نماز و در غیر نماز احساس حضور در برابر خدای بی‌نهایت که دامنه این بی‌نهایتی، شامل وجود خود ما هم می‌گردد یعنی شراشر وجودمان را از خدا بدانیم و خودمان را مستقل از وجود حق ندانیم.
ممکن است این احساس حضور و این تمرکز باطنی، در ابتدای امر (روزهای اولیه) کم فروغ باشد ولی در اثر تکرار و استمرار، پر فروغ گشته، جانتان را روشن خواهد کرد. آن گاه تنفرتان از گناه بیشتر خواهد شد و اگر به سوی گناه حرکت کردید و مرتکب آن شدید، با سرعت و قدرت بیشتری به توبه و بازگشت از گناه اقدام خواهید کرد.
پس ولو این روش، شمارا از گناه باز ندارد، ولی کمترین خاصیت و فایده‌ی این روش آن است که شما به محض انجام گناه، با سرعت و قدرت بیشتری اقدام به توبه خواهید کرد و توبه صادقانه‌تری خواهید داشت.

همه تو یه دورانی از زندگیشون اینجوری بودن.منم قبلن دقیقا همینجوری بودم.درکت میکنم.
اگه همینجوری پیش بری اینجوری میشی که میگم:
بعد از یه مدت دیگه همون نمازم نمیخونی.گناهم دیگه این عذاب وجدانی که الان داری را برات نداره.برات مهم نیست گناه هست یا نه.بعد از یه مدت میگی ای کاش جلوشو گرفته بودم.جلوی پیشرفتتو میگیره.کاش میتونستم ازدواج کنم.کاش... که هیچکدوم با این اوضاع خونواده ها اتفاق نمی افته.دربهترین حالتش نمیتونی 100 درصد خود واقعیت و تواناییاتو نشون بدی.بعد از چند سالم میبینی واقعا چرا اینقدر خودتو صرف این چیزا کردی و ...هر چند کم و بیش با این مسائل دست و پنجه نرم میکنی....
پیشنهادی که میتونم بکنم بهت اینه:
برو کار کن.سر هر کاری.مرتبط با رشتت یا رشته ای که میخای بری.دستت توی جیب خودت باشه.بعدشم مستقیم به خونوادت بگو زن میخام و نترس.
(هر چند اگه بتونی تحمل کنی و زن نگیری اصلا بهتره چون ازدواج کلا اشتباس و پشیمون میشی ولی با این اوضاعت راه دیگه ای نداری)

با سلام

اولا : باید بداند که گناه بیماری است ، و انسان پاک بدنیا آمده است و بیماری ظاهر و باطن بر اثر یک سلسله عوامل خانوادگی ، اجتماعی و رفاقتهای ناسالم گریبانگیر انسان می شود وقتی بر انسان ثابت شد که گناه بیماری است و انسان بیمار باید معالجه شود به دنبال طیب می گردد چون برای بیماریهای معنوی هم طبیبان معالجی هست که با عمل به دستورات آنها بیماری ریشه کن می شود نسخه درمان گناه گنهکار عبادت از قرآن و نسخه انبیاء و امامان و علمای ربانی است. رسول خدا (ص) در کلامی خطاب به اهل گناه می فرماید: شما ای اهل گناه ، همچون بیماران هستید و پروردگارعالمیان چون طبیب است، صلاح مریض در عمل و تدبیر طبیب است، نه در اشتهای بیمار و خواسته های او. برخی از دستورات الهی برای معالجه چنین است :
ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله و یغفر لکم ذنوبکم …؟ ( اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید که خدا شما را دوست بدارد گناهان شما را بیامرزد …) .
یا ایها الذین آمنوا ان تتقوالله یجعل لکم فرقانا و یکفر عنکم سئیاتکم و یغفرلکم ( آیه ۸ سوره انفال )
فان تابوا و اقاموا الصلاه و آتوا الزکاه فخلوسبیلهم ان الله غفور رحیم . بنا براین اگر گنهکار بخواهد توبه کند باید این امور را رعایت نماید .
1ـ اقتدار به روش و منش پیامبران (ص) ۲ ـ رعایت تقوا و خود نگهداری از گناه ۳ـ گفتن به حق و صواب ۴ـ اطاعت ازرسول خدا (ص)رس ۵ـ ایمان به خدا ۶ـ قطع رابطه با گناه ۷ـ برپا داشتن نماز ۸ـ اعتراف و اقرار به گناه در پیشگاه حضرت حق .
ثانیا : اگر انسان از ماهیت شوم و ویرانگر گناه و معصیت با خبر گردد هرگز به گرد گناه نمی چرخد . گناه موجب زوال و مرگ زود رس می گردد ، چنانکه امام صادق (ع) فرمود: کسانی که بر اثر گناه می میرند تعدادشان بیشتر است نسبت به کسانی که جهت پایان یافتن عمر می میرند . اگر به گذشته تاریخ دقت شود می ببینم عمده ترین دلیل تباهی و درماندگی بشر بر اثر گناه طغیان بوده است .
اگر آنهائی که به من پشت کرده اند می دانستند که من چه اندازه انتظار دیدن آنها را می کِشم و چه مقدار مشتاق توبه و بازگشت آنها هستم هر آینه ازشدت شور و شوق نسبت به من جان می دادند و تمام بند بند اعضایشان به خاطر عشق به من از هم جدا می شد
.

نا امید نشو.

موضوع قفل شده است