معنویت خیالی

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
معنویت خیالی

با سلام
عرض ادب و احترام و تبریک ایام عزیز دهه فجر خدمت اسک دینی های عزیز :Gol:

معنویت خیالی
تیتری که بنده برگزیدم مطالبی است در مورد چنین انسان هایی

دسته اول
انسان هایی با معنویت خیالی کسانی هستند
که از دین و ایین خود رضایت دارند ولی شما اثری از تدین و دینداری در رفتار وکردارشان نمی بینید
از کسانی که بیشتر از دیگران خودشان از خودشان متشکراند و به قولی از معنویت خود رضایت دارند
هرچه را که خودش می پسندد می شود دین و هر چه را خودش نمی پسند می شود بی دینی و مولفه های دینی را هر طور به صلاح خود است تعبیر و تفسیر می کند
نماز را هر موقع که بخواهد می خواند خدا را هر زمان که لازم بود طلب می کند و.....

دسته دو
کسانی هستند که سفت و سخت بر ظواهر دین چون روزه و نماز چسبیده اند ولی بدقولی و بددهنی و دروغ و ریا و...ابایی ندارند
کسانی که رشوه می دهند ولی هدیه تفسراش می کنند
پول نزولی می دهند ولی کارمزد تعبیرش می کنند ولی نماز و روزه و کار خیرشان به جای خود است
بیراه نگفته ایم در این دسته بگوییم از کسانی که در محرم و صفر تا نصف شب بر تبل کوبیده و از ازار و اذیت حق الناس ابایی ندارند ولی اعمال خود را برترین اعمال دنیا می دانند
این افراد خود را در اعلی علیین و قرین نبی خدا می دانند ولی هیچ شباهتی در رفتار و گفتار به ایشان ندارند

دسته سوم
انسانهایی که شریعت را در زندگی خود تعطیل می کنند و معنویت را به پاکی درون ارجاع می دهند
از بدحجاب و بی نماز و ....می پرسید از دین چه خبر ؟؟در جواب دسته دوم انسان های جا کرده در معنویت خیالی را مثال می اورد و خود را تبرئه می کند که ای اقا دلت پاک باشد فلانی را ببین نماز می خواند ولی نزول هم می گیرد و.....
اینها افرادی هستند که دین اسلام را در حد و اندازه فکر و خیایل خود کوچک می کند و با کنار نهادن قوانین دین خود برای خود و خود برای دیگران تصمیم می گیرد.

معنویت خیالی شاید کمک کارمان باشد تا تاملی داشته باشیم بر اعمال و رفتارمان تا بسنجیم رفتار خودمان را با موازین دین و معیارهای شرع مقدس.
تا بدانیم کجا دین و دینداری قرار گرفته ایم.

منتظر نظرات دوستان هستیم در مورد انسانهایی با معنویت خیالی هستیم.

محراب;781027 نوشت:
منتظر نظرات دوستان هستیم در مورد انسانهایی با معنویت خیالی هستیم.

با سلام و تشکر بابت ایجاد این مطلب...

البته بنده که این متن رو مینویسم به احتمال زیاد یکی از افراد با معنویت خیالی هستم....

در مورد دسته اول که اتفاقا دیشب بحثی در همین مورد در یک جمع خانوادگی بود....
ما انسانها ، همیشه در معرض لغزش هستیم ... ممکنه لحظه ای غافل بشیم غیبت کنیم ، لحظه ای غافل بشیم به نامحرم نگاه کنیم ، ممکنه لحظه ای غافل بشیم و با پدر و مادر برخورد نامناسبی داشته باشیم... خوب همه این گناهان بدون برنامه ریزی قبلی هست و در لحظه اتفاق میفته و فرد بسیار باید با تقوا باشه که بتونه از این معرکه ها جون سالم به در ببره... اما...

اما مثلا اینکه فرد مومن و مذهبی ، گناهی رو با برنامه ریزی انجام بده ، این چطور قابل توجیه هست؟
یک دختر و پسر که اتفاقا مذهبی و مومن هستند ، یک ماه برای شب عروسیشون برنامه ریزی میکنن که کدوم گروم ارکستر رو بیارن ، کدوم دی جی رو دعوت کنن ، چه مدل در میان مهمانها برقصن و.... برنامه ریزی انواع و اقسام گناه برای خوش گذروندن در یک شب مهم! اخه اینکه خیلی بد هست که برای گناه برنامه ریزی کنی ... حالا یک زمانی یک گناه از دستت در میره انجام میشه ، بعد هم روت میشه بری در خونه خدا و توبه کنی... برای این مدل گناهان برنامه ریزی شده چطور میشه بعد رو کنی بری در خونه خدا؟

در مورد افراد دسته دوم : به نظر من این دسته با خطر بسیار بالایی مواجه هستند... چون اینها غالبا دچار فحشای ظاهری نیستند اما به شدت دچار فحشای باطن هستند.... کسی که عمل زشت زنا رو انجام میده ممکنه تا ماهها و سالها دچار عذاب وجدان باشه و همین عذاب وجدان و درد ناشی از اون ، باعث بشه که دیگه این عمل رو تکرار نکنه... اما کسی که دچار بیماری غیبت هست ، دچار حسد هست و.... شاید هیچ وقت پی به بیماری و گناه بزرگی که مبتلا بهش هست نشه .. در حالیکه مثلا غیبت از زنا هم بدتر هست .... و همین نااگاهی از بیماری بزرگی که بهش مبتلا هست ، باعث میشه بالاخره فرد مبتلا ، یک روز بدون اینکه خودش متوجه سیاهی تدریجی روحش بشه ، از پا در بیاد... مثل خیلی از بیماریهای جسمی که افراد بهش مبتلا هستند و متوجه نیستند و وقتی متوجه میشن که دیگه کار از کار گذشته....

در مورد افراد دسته سوم : اگر از هر انسان عاقلی بپرسی ، که مثلا در میوه موز ، ایا خود موز مهمه یا پوستش ؟ قطعا خود هسته موز که استفاده میشه مهمه ، اما اگر همون پوسته به ظاهر غیر مهم موز وجود نداشته باشه ، موز خیلی زود سیاه و فاسد میشه و از بین میره... ظواهر دین مثل نماز و روزه و حجاب و.... حکم پوسته موز رو دارن که از باطن حفاظت میکنن ، علیرغم اینکه باطن مثل هسته موز خیلی مهم هست و دل پاک و دروغ نگفتن و حق الناس نخوردن و... خیلی مهم هست ، اما اگر حفاظ و پوسته نداشته باشن ، همین چیزهای مهم هم بالاخره روزی تحت تاثیر قرار میگیرن و فاسد میشن....

اما من یک دسته چهارم هم به ذهنم میرسه میخوام به این دسته ها با اجازتون اضافه کنم:

معنویت داشتن فقط در سختی ها و یا خوشی ها!

خوب افراد زیادی هستند که رفاهیات زندگی خوبی دارند ، مادیات ، همسر ، جایگاه اجتماعی بالا ، فرزند و تمام امکانات... خوب چون زندگی خوب و خوشی دارن ، کنار این خوشی ها ، خدا هم هست ، نماز هست ، حجاب هست ، شکر هست ، اطاعت و عبادت هست... اما خدا نکنه سختی و مشکلی به این افراد وارد بشه ... یکی یکی این معنویت ها از زندگیشون پر میکشه ، نماز میره ، حجاب میره و... و اخر سر هم خدا از زندگیشون پاک میشه...

و یا دسته بعد که در سختی ها یکسره یاد خدا هستند و در حال عبادت و دعا و راز و نیاز .. و هم به محض اینکه ورق برمیگرده و زندگیشون رونق میگیره و به خواسته هاشون میرسه ... خدا از زندگیشون کمرنگ میشه

به نظر من این دسته چهارم هم دچار معنویت خیالی هستند به نوعی....

کلا معنویت داشتن و مذهبی بودن و مومن بودن ، خیلی دشوار تر از اون چیزی هست که فکرش رو میکنیم....
پس لااقل اگر فکر میکنیم ادمهای معنوی و مذهبی هستیم ، اجازه بدیم این فکر ، فقط در حد فکر و خیال باقی بمونه و به مرحله ادعا نرسونیمش... چون اگر مدعی شدیم ، بعد ممکنه در زندگی اتفاقاتی بیفته که بفهمیم چقدر از درون ، خالی از معنویت بودیم.

با سلام

دسته ی اول : انسان هایی که تنها به بُعد مادی خود توجه دارند و تنها به مادیات و تعلقات دنیوی فکر میکنند و صبح تا شب در پی رفع نیاز های جسمی خود هستند ، به دنبال مقصدی مادی هستند اما هر چه بیشتر تلاش میکنند حس میکنند هنوز به مقصد خود نرسیدند .



دسته ی دوم : انسان هایی که مانند دسته ی اول هستند ، اما سعی میکنند در کنار زندگی مادی کمی هم به معنویت توجه کنند تا وظیفه ی شرعی خودشون رو انجام داده باشن ، یعنی عبادت ها و شکر گذاری این افراد از روی رفع تکلیف و انجام وظیفه است و هدف معنوی خاصی رو دنبال نمیکنند .

دسته ی سوم : انسان هایی که در کنار زندگی مادی و نیاز های مرتبط با اون ، به فکر بُعد معنوی خود نیز هستند ، این افراد با هدفی خاص زندگی میکنند و معنویت این افراد جدا از زندگی مادی اون ها نیست و به درجات بالای معنوی صعود هم میکنند. مانند عارفان بزرگی همچون رجبعلی خیاط ، مرشد چلویی ، علی اسکانیا و … که زندگی نامه آن ها را با هم مطالعه کردیم . در نتیجه هر انسانی دارای مقامی نزد خداوند هست ، انسان هایی که در دسته ی اول بهشون اشاره کردیم ، شاید زمانی که ازشون این سوال رو بپرسیم که خداوند چه کسی هست … هیچ جوابی نداشته باشن ، اما انسان های دسته ی سوم با یک جمله چنان خداوند رو در دیدگاه شما به تصویر میکشن که به انسان بودن خود افتخار میکنید .

خب ، حال شما از کدوم دسته هستید ؟
نمیخوایم تنها برای شما از این بگیم که پیام های فرشتگان و الهامات و چگونه و چه چیز هایی هستند ، بلکه میخوایم خود شما تبدیل به انسانی بشید که بتونید این پیام ها رو دریافت کنید . پس اگر از دسته ی اول و دوم هستید ، نیاز به این دارید که خودتون رو به دسته ی سوم برسونید ، یعنی از لحاظ معنوی زندگی شما دارای هدفی مشخص باشه .

اشتباه برداشت نکنید ، نمیگیم زندگی مادی رو وا بُگذارید و به معنویت بچسبید ، نه ، بلکه میگیم کاری کنید که در زندگی مادی خودتون معنویت رو تجربه کنید .

[=arial]

yalda solimani;781053 نوشت:
دسته ی اول : انسان هایی که تنها به بُعد مادی خود توجه دارند و تنها به مادیات و تعلقات دنیوی فکر میکنند و صبح تا شب در پی رفع نیاز های جسمی خود هستند ، به دنبال مقصدی مادی هستند اما هر چه بیشتر تلاش میکنند حس میکنند هنوز به مقصد خود نرسیدند
دسته ی دوم : انسان هایی که مانند دسته ی اول هستند ، اما سعی میکنند در کنار زندگی مادی کمی هم به معنویت توجه کنند تا وظیفه ی شرعی خودشون رو انجام داده باشن ، یعنی عبادت ها و شکر گذاری این افراد از روی رفع تکلیف و انجام وظیفه است و هدف معنوی خاصی رو دنبال نمیکنند .
دسته ی سوم : انسان هایی که در کنار زندگی مادی و نیاز های مرتبط با اون ، به فکر بُعد معنوی خود نیز هستند ، این افراد با هدفی خاص زندگی میکنند و معنویت این افراد جدا از زندگی مادی اون ها نیست و به درجات بالای معنوی صعود هم میکنند. مانند عارفان بزرگی همچون رجبعلی خیاط ، مرشد چلویی ، علی اسکانیا و … که زندگی نامه آن ها را با هم مطالعه کردیم . در نتیجه هر انسانی دارای مقامی نزد خداوند هست ، انسان هایی که در دسته ی اول بهشون اشاره کردیم ، شاید زمانی که ازشون این سوال رو بپرسیم که خداوند چه کسی هست … هیچ جوابی نداشته باشن ، اما انسان های دسته ی سوم با یک جمله چنان خداوند رو در دیدگاه شما به تصویر میکشن که به انسان بودن خود افتخار میکنید .
خب ، حال شما از کدوم دسته هستید ؟
نمیخوایم تنها برای شما از این بگیم که پیام های فرشتگان و الهامات و چگونه و چه چیز هایی هستند ، بلکه میخوایم خود شما تبدیل به انسانی بشید که بتونید این پیام ها رو دریافت کنید . پس اگر از دسته ی اول و دوم هستید ، نیاز به این دارید که خودتون رو به دسته ی سوم برسونید ، یعنی از لحاظ معنوی زندگی شما دارای هدفی مشخص باشه .

اشتباه برداشت نکنید ، نمیگیم زندگی مادی رو وا بُگذارید و به معنویت بچسبید ، نه ، بلکه میگیم کاری کنید که در زندگی مادی خودتون معنویت رو تجربه کنید .

با سلام
عرض ادب و احترام
سرکار خانم سلیمانی
در تقسیم بندی بنده هر سه دسته در معنویت خیالی به سر می برند
معنویت هیچ کدام از افراد تقسیم بندی بنده واقعی نیست برخلاف تقسیم بندی شما

مولکول 68;781038 نوشت:
کلا معنویت داشتن و مذهبی بودن و مومن بودن ، خیلی دشوار تر از اون چیزی هست که فکرش رو میکنیم....

جناب مولکول

بله صاحب تقوا و معنویت بودن خیلی سخت تر از این مسایلی است که ما در توهم ان هستیم
البته این مساله هم سخت است هم اسان
سخت است برای دودره ها و کسانی که نقش بازی می کنند
سخت است برای منافقان
سخت است برای کسانی که نسبت به مبانی دینی معرفت و شناخت ندارند
سخت است برای .......

ولی همین معنویت اسان است برای کسانی که اخلاص دارند
اعمالشان رنک و بوی خدایی دارد

در ادامه بیشتر بحث خواهیم کرد

[=arial]

محراب;781027 نوشت:
معنویت خیالی

سلامی دوباره
دوستان اندکی در رفتار و کردار خود و اطرافیان دقیق شوند
شاید انسانهایی با چنین معنویت هایی در اطراف مان باشد

حال سوال بعدی اینجاست

چرا انسان ها دچار معنویت خیالی می شوند ؟؟؟
چرا انسان ها در این سه دسته فوق لذکر قرار می گیرند؟؟

چه مساله ای باعث می شود که برخی از شریعت عبور کرده و پاکی دل را نماد انسانیت بدانند؟؟
چه باعث می شود که عده ای سفت و سخت به ظواهر دین می چسبند و از ظواهر دین عبور نمی کنند؟؟

و چه مساله ای باعث می شود که عده ای با اندک اعمال دینی خود را در عرش اعلی می بینند؟؟؟

همچنان منتظر نظرات دوستان می نشینیم

سلام و عرض ادب
استاد خوش قوووووووول :Narahat:

محراب;781185 نوشت:
چرا انسان ها دچار معنویت خیالی می شوند ؟؟؟
چرا انسان ها در این سه دسته فوق لذکر قرار می گیرند؟؟

.
.
.

محراب;781027 نوشت:
دسته اول = هرچه را که خودش می پسندد می شود دین

محراب;781027 نوشت:
دسته دوم = خود را در اعلی علیین و قرین نبی خدا می دانند

محراب;781027 نوشت:
دسته سوم = خود برای خود و خود برای دیگران تصمیم می گیرد


نقطهء مشترک هر سه دسته یک چیز است:
((غرور))

محراب;781185 نوشت:
دوستان اندکی در رفتار و کردار خود و اطرافیان دقیق شوند
شاید انسانهایی با چنین معنویت هایی در اطراف مان باشد

بسمه العَفُوّ الکریم

با سلام و ادب

استاد جسارتا دقت در رفتار دیگران برای یافتن عیوب ایشان،مذموم و مورد نهی دین است.

(البته شاید بنده مقصود شما را درست دریافت نکرده باشم)

امّا بهتر است یک دسته ی دیگر را هم به سه دسته پیش اضافه کنیم،نماد این دسته در

قران "بلعم باعورا" است و همینطور تشبیهی که قران کریم در خصوص عالمان بی عمل دارد:

" کمثل الحمار یحمل اسفارا" و همینطور:

وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِى ءَاتَيْنَهُ ءَايَتِنَا فَانسلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشيْطنُ فَكانَ مِنَ الْغَاوِينَ

وَ لَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَهُ بهَا وَ لَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلى الاَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكلْبِ إِن تحْمِلْ

عَلَيْهِ يَلْهَث أَوْ تَترُكهُ يَلْهَث ذَّلِك مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِئَايَتِنَا فَاقْصصِ الْقَصص لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ

. حكايت كسى را كه آيه هاى خويش به او تعليم داديم و از آن به در شد و شيطان به دنبال او افتاد و از گمراهان شد، براى آنها بخوان .

. اگر مى خواستيم ، وى را به وسيله آن آيه ها بلندش مى كرديم ، ولى به زمين گراييد (پستى طلبيد و به دنيا ميل كرد) و هوس خويش

را پيروى كرد. حكايت وى حكايت سگ است كه اگر بر او هجوم برى ، پارس مى كند و اگر او را واگذارى ، پارس مى كند. اين حكايت قومى

است كه آيه هاى ما را تكذيب كرده اند. پس اين خبر را بخوان ، شايد آنها انديشه كنند./اعراف

البته شاید به نظر برسد که اینها همان دسته ی اوّلند،امّا اینطور نیست چرا که این آیات شریفه راجع به کسانی است که علم دین

دارند امّا علم را و در حقیقت دین را پلی برای رسیدن به دنیا قرار داده اند"ولکنه أخلد الی الارض" و ضرر این گروه بسیار بدتر از سه گروه

قبل است چرا که به تعبیر حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) اگر عالِمی فاسد شد عالَمی فاسد می شود.

با تشکر

[=arial]

مولکول 68;781038 نوشت:
معنویت داشتن فقط در سختی ها و یا خوشی ها!

خوب افراد زیادی هستند که رفاهیات زندگی خوبی دارند ، مادیات ، همسر ، جایگاه اجتماعی بالا ، فرزند و تمام امکانات... خوب چون زندگی خوب و خوشی دارن ، کنار این خوشی ها ، خدا هم هست ، نماز هست ، حجاب هست ، شکر هست ، اطاعت و عبادت هست... اما خدا نکنه سختی و مشکلی به این افراد وارد بشه ... یکی یکی این معنویت ها از زندگیشون پر میکشه ، نماز میره ، حجاب میره و... و اخر سر هم خدا از زندگیشون پاک میشه...

و یا دسته بعد که در سختی ها یکسره یاد خدا هستند و در حال عبادت و دعا و راز و نیاز .. و هم به محض اینکه ورق برمیگرده و زندگیشون رونق میگیره و به خواسته هاشون میرسه ... خدا از زندگیشون کمرنگ میشه

به نظر من این دسته چهارم هم دچار معنویت خیالی هستند به نوعی....

با سلام

جناب مولکول بنده این افراد را ذیل افراد اول در تقسم بندی جا داده ام
البته اگر مقبول حضرتعالی افتد

باز شاید بیشتر توضیح بدهید در فهم مطلب کمک بکند :ok:

[=arial]

حبیبه;781203 نوشت:
استاد جسارتا دقت در رفتار دیگران برای یافتن عیوب ایشان،مذموم و مورد نهی دین است.

با سلام

نخیر بزرگوار بنده منظورم این نبود
شما درست فرمودین اینجا

حبیبه;781203 نوشت:
(البته شاید بنده مقصود شما را درست دریافت نکرده باشم)

سرکار گرامی
درک و فهم عیوب دیکران در تحلیل مسایل یک بحث است
تجسس در رفتار دیگران برای رسیدن به عیبی و استفاده از این عیب برای ابروریزی و ...بحثی دیکر

این که رفتار و کردار و اعمال خود و اطرافیان را درک کنیم و بتوانیم تحلیل نماییم و فکر و اندیشه نماییم تا راه صحصح را دریابیم اشکال ندارد

بنده نگفتم عیوب دیگران را دربیاوریم بلکه رفتار و کردار دیگران را تحلیل نماییم همین

حبیبه;781203 نوشت:
امّا بهتر است یک دسته ی دیگر را هم به سه دسته پیش اضافه کنیم،نماد این دسته در

قران "بلعم باعورا" است و همینطور تشبیهی که قران کریم در خصوص عالمان بی عمل دارد:

" کمثل الحمار یحمل اسفارا"

به نظرتان این افراد در دسته دوم جای نمی گیرند
انسانهایی که به ظاره دین چسبیده اند و از درک عمق مولفه های دینی بی اطلاع اند و در حوادث روزگار و در امتحانات الهی کم می اورند.

باز بیشتر توضیح بدهید اگر منظورتان متفاوت است :ok:

محراب;781211 نوشت:
باز بیشتر توضیح بدهید اگر منظورتان متفاوت است

بسمه الجلیل

خیر دسته ی دوم عوام ظاهرا مذهبی هستند،امّا دسته ی چهارم عالمان بی عملند یا در واقع عالمان فاسد.

( فرمایش حضرت امام(ره) گویاست.)

این دسته شاید همانهایی هستند که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:

«ما قصم ظهری إلا رجلان عالم متهتّک و جاهل متنسّک‏ هذا ینفر عن حقّه بتهتّکه و هذا یدعو إلى الباطل بتنسّکه‏»

فقط دو شخص کمرم را شکستند؛ عالمی که از انجام گناه ابائی ندارد و نادانی که اهل عبادت باشد.

آن عالم با ارتکاب گناهان، مردم را از دینداری فراری می‌دهد و این نادان، به خاطر جهلش،‌ مردم را به

سمت باطل می‌کشاند.

[=arial]

محراب;781185 نوشت:
چرا انسان ها دچار معنویت خیالی می شوند ؟؟؟

با سلام
عرض ادب و احترام

واقعا چرا انسانها دچار معنویت خیالی می شوند؟؟؟

می توان گفت عمده مشکلی که انسان در طول حیات خود با ان دست و پنجه نرم می کند و بیشتر مشکلات و بدبختی های انسان از ان نشات می گیرد جهل و نادانی اوست و به حق در روایات هم همین جهل دشمن انسان شمرد شده است.

جهالت و نادانی مولفه ای است که انسان را به گمراهی می کشاند
هر مشکلی که به انسان می رسد از ندانستن است

البته مسایل بعدی هم تاثیرگذار است که در ادامه بدان خواهیم پرداخت
ولی می توان به جرات گفت که اولین مساله ای که باعث می شود انسان دچار توهم درمعنویت شود و در تخیل خویش برای خود جایگاهی معنوی دست و پا نماید جهل اوست نسبت به مولفه های دینی

اگر انسان دیندار شریعت را کنار می نهد و پاک بودن دل را مهمترین مساله در انسانیت می داند و حتی از نماز و حجاب و ......هم عبور می کند چنین انسانی به قطع و یقین نسبت به شریعت جاهل است و نمی داند راه سعادت انسان و امان از ظلالت اش در همین شریعتی نهفته است که قوانین ان از طرف خدای باری تعایل صادر شده است

انسان اگر نسبت به مبانی دینی خود معرفت داشته باشد
اگر دین را درست بشناسد و اگر دین شناس باشد به قطع و یقین دچار توهم در معنویت نخواهد شد

انسان هایی که به ظاهر دین چسبیده اند و قدم در را باطن معرفت های دینی نمی گذارند و همه مولفه های انسانی را فدای ظاهر دین می کنند و با توسل به همین ظواهر منافقانه عمل می کنند نیز نسبت به اصل دین شناخت لازم و کافی را ندارند.

انسان های دسته اول هم که به وقت لزوم در خانه خدا می روند و برای تقویت عضلات معنوی خود هر از گاهی دم از نماز و عبادت و قران ...می زنند هم شناخت لازم و کافی نسبت به دین ندارند
ایشان جایگاه دین را در سطح خواست شخصی خود تنزل می دهند و هرجا که احساس نیاز بکنند به در خانه دین می روند و هر جایی که عقل شان مشکل کشا باشند دین را کنار می نهند
جهل ایشان نسبت به کارکرد دین باعث چنین برداشتی می شود

به هر حال مهمترین مولفه ای که نه می شود ونه می توان از کنار ان به راحتی گذشت و همین مساله ساختار معنویت خیالی را در ذهن انسان ها شکل می بخشد جهالت است و نادانی

انسان دیندار عالم به معرفت های دین به هیچ عنوان دچار توهم در معنویت نمی شود و اگر صورت خطا و اشتباه می تواند خود را از این توهم برهاند

[=arial]

محراب;781185 نوشت:
چرا انسان ها دچار معنویت خیالی می شوند ؟؟؟

با سلام

بعد از جهل افراد نسبت به مولفه های دینی که بیشترین سهم را می تواند در توهم معنویت انسان داشته باشد

برخی انسانهای عالم هم دچار چنین توهمی می شوند
رذایل اخلاقی عمده مساله ای است که باعث توهم معنوی انسانها می شود و یا انسان ها را در توهم معنوی نگاه می دارد.

Reza-D;781193 نوشت:
نقطهء مشترک هر سه دسته یک چیز است: ((غرور))

اقا رضای عزیز اشاره داشتند
غرور و تکبر و خودبرتربینی از رذایلی است که موجب توهم معنویت در انسان می شود زیرا انسان مغرور خود را برترین انسان می داند و بالطبع تقوای خود را هم بیشتر از دیگران خواهد دانست
وقتی انسانی دیگران را در مقابل خود کوچک می داند قطعا معنویت چنین انسانی را کمتر از خود خواهد دانست و این مساله یعنی توهم معنوی

[=arial]

[=arial]

محراب;781309 نوشت:
واقعا چرا انسانها دچار معنویت خیالی می شوند؟؟؟

باسلام
عرض ادب و احترام

[=arial]بعد از غرور کوچک شمردن گناهان هم مولفه دیگری است که انسان را در توهم معنویت نگاه می دارد

انسانی که گناهان را کوچک شمارد دست به هر کاری خواهد زد عبارتی گناه را سبک می داند و وقتی انسانی گناه را کوچک شمارد ابایی از انجام ان نخواهد داشت و لذا است که در روایات بزرگترین گناه کوچک شمردن گناهان است

انسان وقتی گناه را کوچک بداند علاوه برانجام گناه هان بیشتر و مداوم بر گناه، تاثیری از این گناه در خود را قبول نخواهد داشت و کماکان بر معنویت توهمی خود پایبند خواهد بود زیرا به اشتباه این عمل را ناچیز می داند.

نتیجه این توهم گناه بیشتر و معنویت بیشتر است به عبارتی این فرد گناه انجام می دهد ولی چون ان گناه را ناچیز می داند قبول ندارد که معنویت اش را از بین می برد
[=arial]و طبعا کمترین اعمالی را که موجب افزایش معنویت می شمارد را بزرک خواهد شمرد.

[=arial]

محراب;781309 نوشت:
واقعا چرا انسانها دچار معنویت خیالی می شوند؟؟؟

با سلام
عرض ادب دوباره :Gol:

دور ماندن از افراد با تقوا و اهل معنویت هم باعث توهمات معنوی می شود
انسان معمولا خود را با دیگران می سنجد و اعتبار و ارزش خود را در معبار سنجش دیگران جستجو می کند.
در رفتار و کردار و اعمال و ثروت و قدرت و .....به دنبال رتبه و جایگاه دیکران است و خود را با دیگران می سنجد که دیکران در چه درجه و رتبه ای هستند و خود در چه جایگاهی است

انسان ها معمولا درهمه مسایل این سنجش را مد نظر دارند

ثروتمندان در ثروت
حکما در قدرت
اهل علم در علم
و.............

در مطلب مورد بحث ما اکر انسان با اهل تقوا و علما و اهل دل نشست و برخواستی داشته باشد رتبه و درجه و اعتبار معنویت خود را خواهد دید ولی وقتی از اهل علم و اهل معنویت و با تقوایان عالم دور باشد خود را یکه تاز معنویت خواهد دید

و به قول پروین

هرکه با پاک دلان صیح و مسایی دارد
دلش از پرتو اسرار صفایی دارد

ولذاست که نشست و برخواست با علما و اهل دل توصیه شده است

[=arial]

محراب;781309 نوشت:
واقعا چرا انسانها دچار معنویت خیالی می شوند؟؟؟

با سلام
عرض ادبی دوباره :Gol:

بعد از جهالت و غرور و کوچک شمردن و گناهان و نشست و برخواست نداشتن با اهل معنویت

مساله مهمی دیگری که می تواند ما را در دام معنویت خیالی قرار دهد
مراقبت نکردن انسان براعمال خویش است

علما و بزرگان بر سه مساله مهم تاکید دارند و همه اساتید اخلاق بدان پایبند هستند

مشارطه
مراقبه
محاسبه

همان سه مرحله تهذیب نفس که علما بر ان اصرار می ورزند

مشارطه یعنی شرط هایی که انسان برای خود می گذارد
مراقبه یعنی انسان در طول روز بر این اعمال مراقبت بکند
محاسبه یعنی هر شب انسان اعمال و رفتار و گفتار خود را حساب و کتاب نماید

انسان هایی که این سه مرحله را هر روز مد نظر دارند و بر خویش مسلط اند خود کنترلی دارند و به راحتی می توانند بر نفس خویش لجام بزنند و اجازه خروج نفس بر خویش را ندهند

هر انسانی که بر خود کنترل داشته باشد معنویت خویش را بسنحد و بر اعمال خویش نظارت نماید رتبه و درجه و جایگاه خود را خواهد دانست و با علم به واقعیت اعمال و کردار خویش در توهم معنوی نخواهد بود

[=arial]باز سلام

چه بکنیم تا ما دچار معنویت خیالی نشویم ؟؟؟؟

ما هم انسان هستیم و بعید نیست که دچار چنین توهم معنوی شویم
با اندک اعمالی دچار معنویت خیالی بشویم و خود را برترین موجود بدانیم و از راه معنوی و حیات طبیه باز مانیم
برای در امان ماند از این مساله به چند نکته باید توجه نمایم

1- همان طور که گذشت جهل و نادانی انسان به مولفه های دینی عمده مساله و مشکلی است که انسان دچار توهم معنوی بدان گرفتار است
یعنی اگر انسان نسبت به مولفه های دینی علم و معرفت کافی داشته باشد و نسبت به اعمالی که انجام می دهد شناخت لازم داشته باشد و مثلا بداند این فعلی که انجام می دهد گناه است و درصدد توبه و جبران مافات براید و یا اگر فعل خیری انجام می دهد به این اعمال خویش مباهات نکند
هیچ کاه نسبت به اندک فعل خیرنیک دچار توهم نخواهد شد

اگر انسان عالم به مولفه های دینی باشد قطعا متوجه خواهد بود که اهل بیت(ع) با ان همه اعمال نیک و مقام عصمت و .....باز به درگاه الهی انابه و گریه و زاری می کردند و پیامبر به استغفار مشغول بود
حال چگونه انسان عادی این چنین به اعمال اندک خود بنازد!!!؟؟؟

به هر حال انسان اگر شناخت کافی از دین و معرفت به مولفه های دینی داشته باشد قطعا با اندک فعل خود دچار توهم نخواهد شد

پس قدم اول در امان ماندن از توهم معنوی کسب معرفت و شناخت لازم از دین است که دین شناس مدام در تلاش است تا معرفت خود نسبت به مولفه های دینی را افزایش بدهد و این شناخت همیشکی موجبات درهم شکستن توم معنوی شده و انسان را به معنویت واقعی هدایت خواهد کرد

ادامه داردددددد

[=arial]

محراب;782199 نوشت:
چه بکنیم تا ما دچار معنویت خیالی نشویم ؟؟؟؟

با سلام
عرض ادب و احترام
رزایل اخلاقی سرمنشا توهم انسان به معنوی است
گذشت که انسان مغرور و متکبر خود را برتر از دیکران می داند و انسانی که خود را برفراز همه می بیند و می داند قطعا در مسایل معنوی هم خودش را برتر خواهد دانست

اراستگی انسان به اخلاق و خصوصیات فاضله همچون تواضع و فروتنی موجب می شودکه انسان در حیات طیبه خود دچار توهم نشود
زیرا انسانی که متواضع است در امورات معنوی هم خود را برتر از دیکران نمی بیند و خود را نیازمند دعای خیر دیکران می داند
همیشه به درگاه الهی همیشه توبه و انابه می کند

چون خود را خطاکار می داند و عبد درگاه الهی ولذا مدام به فکر اعمال خود است و در این اندیشه که خطایی از او سرنزند.
خب همه این موارد موجبات افزایش معنویات انسان را فراهم می نماید و البته که اگر معنویت چنین فردی هم افزایش یابد باز دچار توهم و معنویت خیالی نمی شود.

زیرا فرد با تواضع و فروتنی واقعی باز خود را در مقابل خدا نیازمند و کناهکار می داند و کسب فضیلت و توشه برای اخرت را وظیفه خود می داند و این امر ممکن نخواهد بود جز با دقت دراعمال و مواظبت بر رفتار و کردار و گفتار خویش.

ادامه دارددددد

[=arial]

محراب;782199 نوشت:
چه بکنیم تا ما دچار معنویت خیالی نشویم ؟؟؟؟

با سلام
عرض ادب احترامی دوباره :Gol:

مراوده با اهل دل و نشست و برخواست با علما انسان را از معنویت خیالی دور می کند
گذشت که یکی از عوامل معنویت خیالی انسان دور بودن انسان ها از علما و مسایل معنوی است

به این مثال دق نمایید انسان اگر سکه اصلی را در اختیار نداشته باشد توان تشخیص سکه جعلی را هم نخواهند داشت
انسان ها اگر با علما و اهل دل نشست و برخواست نماید و انسان های دارای معنویت اصلی را از نزدیک مشاهده نماید و حرکات و سکنات و برخوردهای ایشان را ببیند دیگر دچار توهم معنوی نخواهد شد

زیرا سکه اصلی را می شناسد و در مواجهه با سکه های جعلی توان تشخیص را خواهد داشت
ولذا یکی از راههای در امان ماندن انسان از معنویت خیالی نشستن و برخواست با علما می تواند باشد

نشست و برخواست با اهل دل و علما انسان را از نزدیک به معارف دین اشنا می کند و انسان معارفی را که شنیده است می تواند به عینه هم ببیند.
و وقتی معنویت خود را با معنویت علما و اهل دل مقایسه می کند پی به جایگاه اصلی خود خواهد برد و جایگاه اصلی خود را خواهد شناخت و با علم به جایگاه خود دیکر توهم معنوی هم نخواهد داشت.