سوالات کودکان در مورد خدا را چگونه جواب دهیم

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوالات کودکان در مورد خدا را چگونه جواب دهیم

باسلام خدمت کارشناس محترم :

چگونه سوالات کودکانمان درمورد خداشناسی (وجود خدا،یگانگی خدا، شکل خدا و...) رابه آنها بیاموزیم

هر كودكي با فطرت خدايي و خداجويي به دنيا مي آيد و با قرار گرفتن در يك محيط اجتماعي و خانوادگي مذهبي بر شدت آن افزوده مي شود. كودكان در سير تحولي رشد خود، حدود 4 سالگي، به مرحله نسبي درك مفهوم ها مي رسند و از توانايي عملكرد نمادي و خلاقيت ذهني گسترده تري برخوردار مي شوند. در همين سنين (7-4) است كه بارش ذهني و موج سؤالات آنها زبانه مي كشد و والدين و مربيان را غافلگير مي سازند.
يكي از سؤالات مهم زياد كودكان درباره خدا، چگونگي و كجايي خدا و ... مي باشد.

[=Lotus]قبل از هر چيزي بايد نگاهي از زاويه روانشناسي رشد به خصوصيات و ويژگي

[=Lotus] هاي كودكاني كه در اين سنين هستند، بيندازيم تا بهتر بتوانيم عمل كنيم. بعد از

[=Lotus] آن [=Lotus]نگاهي به نكات كاربردي و كليدي در باب معرفت خدا به كودكان مي اندازيم.

[=Lotus]خصوصيات روان شناختي كودكان در سنين 7-4 سالگي
[=Lotus]برخي روان شناسان رشد معتقدند كودكان چهار تا هفت ساله ساله در مرحلة پيش عملياتي [=Times New Roman](Preoperational stage)[=Lotus] قرار دارند و ويژگي هاي خاصي دارند. توجه به اين خصوصيات به ما كمك مي كند كه چگونه با كودك برخورد كنيم و به چه صورت خدا را براي او معرفي كنيم.

بعضي از اين ويژگي ها عبارتند از:
1. كودك در اين سنين از طريق نماد سازي و الگو سازي به تفكر مي پردازد.

2. تقليد اولين گام در يادگيري كودك است و كودكان ابتدا باورهاي ساده را مي

آموزند و آنگاه بينش وسيع تري پيدا مي كنند.
3. دائماً سؤال مي كنند و بسيار كنجكاو هستند. سؤالات آنها اغلب با چرا همراه
است.
4. مدت زماني كه به چيزي توجه مي كنند كوتاه است.

5. مي توانند از خود انتقاد كنند و ايرادهاي خود را ببينند.

6. در كارهاي عملي و تجسمي بيشتر چيز ياد مي گيرند.

7. بازيهاي نمايشي براي او لذت بخش است.

آگاهي و دقت در اين خصوصيات لازم است؛ چرا كه تا ما شناختي از خود كودك

نداشته باشيم نمي توانيم چيزي را به آنها تفهيم كنيم.

درك كودكان از خدا در اين سنين

كودك در سنين پيش دبستاني در مرحلة ابتدايي خداشناسي، به عنوان يك فرد جستجوگر

وارد هستي مي شود و آن را يك نياز مي پندارد. در دين اسلام اين مسأله به فطرت

خداجويي انسان نسبت داده شده است. بر اين اساس بايد به چرا و چگونه هاي كودكان

پاسخ درست داد. از سوي ديگر پاسخ درست به كودك مستلزم تخصص خاص كودك

شناسي به ويژه در زمينه القاي پيام هاي سرنوشت ساز اعتقادي به ايشان است، چرا كه

با اندك خطا ممكن است مانند سوزني كه به چشم كودك فرو مي رود و تا هميشه نابينا

مي شود، تأثير معكوس داشته باشد. اگر چه تحقيق علمي و تجربي در اين زمينه و تفكر

كودك صورت نگرفته و تنها به نظريه پردازي اكتفا شده است، ولي نظريه پردازان و

رهنمودهاي بزرگان ديني راه هاي عملي مواجهه با حس جستجوگر و تفكر كودك را بيان

كرده اند.

[=Lotus]برخي از آنها عبارتند از:
[=Lotus]1. تصوير كودكان از خدا بسيار متأثر ازتصويري است كه از والدين خود دارند. اگر كودكي والدين خود را قابل اعتماد، مهربان و قابل دسترسي بداند، احتمالا خدا را نيز داراي چنين صفاتي خواهد دانست. از سوي ديگر، اگر والدين خود را خشن، بي تفاوت و بي انصاف بداند، دربارة خدا نيز چنين تصوراتي خواهد داشت. والدين، در نحوة درك فرزندشان از خدا، بيشترين تأثير را دارند.[=Times New Roman][1] به همين خاطر والدين بايد صداقت و صراحت داشته باشند، مساوات را رعايت كنند، دروغ نگويند، همدم فرزندانشان باشند، اگر دچار مشكلي شدند به آنها كمك كنند و... تا تصوير مناسبي از والدين خود داشته باشد تا در هنگام تطبيق خدا به پدر و مادر، تصوير نيكي از خدا در ذهن او مجسم شود.
[=Lotus]2. همانطور كه گفته شد كودكان در سن 4 تا 5 سالگي از طريق نماد سازي و الگوسازي به تفكر مي پردازند. كودكان براي بيان احساس ترس و اضطراب خود، آن را به شكل هيولا يا غول به تصوير مي كشند. چيزهاي خوب را نيز به صورت فرشته يا موجودات دوست داشتني ترسيم مي كنند. بنابراين براي انتقال هر مفهومي به كودك و شناخت آنها بهتر است از الگوهاي نمادين استفاده كنيد. به كار گيري تجسم موجودات خارجي كه نشانگر احساسات خوب و بد دروني انسان باشند، اين مفاهيم را براي آنها قابل درك مي كند.
[=Lotus]بنابراين براي توصيف خدا در نزد كودك، از افرادي كه كودك او را مهربان و دوست داشتين مي پندارند (مثل پدربزرگ و يا ...) الگوسازي و نمادسازي كرده و به او بگوئيد كه خدا مثل پدربزرگ است مهربان و دوست داشتني و حتي مهرباني خدا از پدربزرگ هم بيشتر است.
[=Lotus]3. براي افراد مذهبي خداوند مورد احترام است و «ترس از خدا» امري مقدس تلقي مي شود. به بياني ديگر، آنها دوست ندارند به خداوند و خواست او بي توجهي بشود،‌ ولي خدا ترسي و خضوع ممكن است براي يك كودك تبديل به وحشت از خدا شود. معمولا، والدين وحشت از خدا را در كودك ايجاد مي كنند. آنها خدا را به صورت جباري شكنجه گر براي فرزندشان ترسيم كرده، و سخت گيري در رفتار خشونت آميز معلم يا والدين نيز موجب ترس او از هر قدرت نيرومندتر از وي خواهد شد. ابتدائي ترين تصويري كه كودكان از خدا دارند، معمولا انعكاسي از تصوير آنها درباره والدين يا معلمان آنهاست. سعي كنيد تصوير منفي او را از خدا اصلاح كنيد. رحمانيت، بخشندگي و مهرباني خدا را به او نشان دهيد، به نحوي كه خدا را ياور خود بداند و مجازات را ناشي از انتخاب هاي غلط و ناشايست خود تلقي كند، نه ناشي از جبار بودن خدا.

4. درست است كه كودك معاني كلمات و جملات را نمي فهمد و شايد حواس او در حدي نباشد كه خصوصيات اصوات و اشكال و مناظر را تشخيص دهد و بايگاني نمايد، ليكن به هر حال اعصاب و مغز و دستگاه ادراك او براي تأثر آمادگي دارند. و به همين جهت نمي توان گفت كه ديدني ها و شنيدني ها هيچ گونه تأثيري ندارند. بلكه بايد گفت كه كلمات و جملات و مناظر و اشكال،‌ در اعصاب و مغز تازه كار و روح حساس و ظريف او تأثير مي گذارند و آثاري از آنها باقي خواهند ماند، اگر چه معاني و مفاهيم آنها برايش قابل فهم نباشد. كودك رفته رفته با اين قبيل جمله ها مأنوس و آشنا مي شود و همين آشنائي ممكن است در آيندة او تأثير داشته باشد. ما با هر لفظي بيشتر آشنا باشيم با معناي آنهم مأنوس تر خواهيم بود. نوزادي كه در آغاز زندگي و ادامة آن در يك محيطي پرورش يافته كه گوشش با آهنگ دلرباي تلاوت آيات قرآن و نام زيباي «الله» آشنا شده و چشمش با رؤيت مراسم ديني خو گرفته، با كودكي كه در محيط فساد و بي دين پرورش يافته و گوشش با آهنگهاي لهو و لعب و چشمش با مناظر فحشاء عادت كرده، يكسان نخواهد بود. بلكه كودك اول، براي پذيرش تربيت هاي ديني،‌ در مراحل بعدي، آماده تر از كودك دوم خواهد بود. و بر عكس كودك دوم، براي پذيرش تربيت هاي بد آماده تر از كودك اول است.

5. توصيف و معرفي خدا نبايد تنها منجر به خداشناسي كودك شود، بلكه بايد خدا را به گونه اي به كودك معرفي كنيم كه خدا باور شود و آن را در زندگي خود لمس كند. صرف آموزش ديني بدون پرورش حس ديني بي قائده و گاهي هم مضر است.
6. سؤالات كودك را جدي بگيريد و قبل از پاسخ دادن به آنها مدتي دربارة شان فكر كنيد، چون علاوه بر پختگي جواب، تفكر كردن را هم به كودك آموخته ايد. در ضمن زمان مناسب را هم براي پاسخ دادن به آنها انتخاب كنيد. براي پاسخ به سؤالات آنها از مثال استفاده كنيد، ولي همواره تأكيد بورزيد كه پاسخ كامل سؤالاتش را نمي دانيد، چون هر تفسيري كه از خدا ارائه كنيد يا هر پاسخي كه به سؤالات او بدهيد خداوند را در پاسخهاي خودتان محدود كرده ايد. مثلا به فرزندتان بگوئيد: «من نمي دانم خداوند چقدر بزرگ است، ولي مي دانم كه هيچ چيزي در اين عالم، بزرگتر، قويتر و بهتر از او نيست، خداوند عظيم تر از آفتاب است، بزرگ تر از خانه و وسيعتر از آسمانهاست. او بندگان خود را دوست دارد.»

7. توصيف خدا را نبايد منحصر در ساعات معيني كرد، بلكه بايد از هر فرصتي بهره برد. مثلا با آمدن باران و برف، با شكفتن گلهاي مدرسه، با ديدن نوزاد حيوانات و با هر جلوه و زيبائي كه در طبيعت به چشم مي خورد، بايد ياد خدا را در خاطر كودكان زنده كرد و آنان را دوستدار و خواستار خدا ساخت، زيرا قرآن بهترين راه خداشناسي را مشاهدة آيات و پديده هاي جهان مي داند. با ذكر نعمت هاي الهي بايد ذهن كودك را به خداي مهربان متوجه كرد و عاطفه و محبت آنان را نسبت به خدائي كه همه را آفريده است و به همه كمك مي كند جلب نمود.

[=Mitra]:Gol:سلام به دوستای گلم :Gol: اميدوارم همتون خوب باشين :Gol:

[=Mitra]اين سوالهاي رو كه ازتون مي پرسم شما رو ياد چي ميندازه؟

[=Mitra]خدارو كي آفريده؟

[=Mitra]مي شه با خدا تلفني صحبت كنيم؟

[=Mitra]خدا شيريني هم دوست داره؟

[=Mitra]خدا تو آسمونه از اون جا نمي افته؟

[=Mitra]خدا چه قد بزرگه؟

[=Mitra]خدا تو جاهاي بد هم هست ؟

[=Mitra]لباس هاي خدا چه اندازه اينن؟

[=Mitra]مامان خدا هست؟

[=Mitra]خدا بچه هارو هم دوست داره؟

[=Mitra]خداازكي بدش مياد؟

[=Mitra]خداچه جوري حرف ميزنه ؟

[=Mitra]خداچه طوري تو آسمون رفته ؟

[=Mitra]آيا اماما خدا رو ديدن؟

[=Mitra]چي شد ياد چي افتادين ؟تا حالا شده بچه ها اين سوالا رو ازتون بپرسن.مطمنم كه شده، دوست دارم بدونم بهشون چه جواب ميدين وعكس العملتون چيه؟

[=Mitra]منتظر نظراي خوبتون مي مونم.:Sham::Gol::Sham::Gol:

من بیشتر از اینکه یاد بچه هایی بیفتم که اینو می پرسیدن یاد خودم می افتم . وقتی هم که می پرسیدم خواهر بزرگم با خود شیرینی می پرید وسط و یه شعر می خوند . کلش یادم نیس اما وسطش می گفت : خدا در برگ و بوی گل نهان است!

خوب اما اگه بخوام جواب بدم ...
-خدا رو کی آفریده ؟
-خدا بوده
- بوده ینی چی ؟ مگه می شه یه چیزی بوده باشه ؟
- آره . اصلا همه چیزها می خوان یه چیزی بیافریندشون . اونی که دیگه ته تهشه می شه خدا
- نه . حتما تو نمی دونی کی درستش کرده . برای همین می گی هیچکی نیافریدش!
- ...
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
این از اولین مکالمه بی نتیجه ما . بریم سراغ دومی:
-می شه با خدا تلفنی صحبت کنیم ؟
-چرا نشه . فقط یادت باشه گوشی رو زیاد نگه نداری اشغال شه
- خوب چرا اشغال نشه . مگه خدا از خاله که مامانی باهاش یه ساعت حرف می زنه مهم تر نیس؟
- ...
این هم عاقبت مکالمه دوم

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
- خدا شیرینی هم دوس داره ؟
- خدا همه چیزهای خوبو دوس داره . شاید شیرینی هم دوس داشته باشه
- از این به بعد هر بار که بابا شیرینی خرید یکی شو لای جانماز مامان قایم می کنم برای خدا ...
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

من رفتم شیرینی قایم کنم لای جانماز . فعلا !

سلام
يه كلام
چرا از باطن پاكمون دور شديم كه از فكر وجوديت خدا مي ترسيم ؟

با سلام
خداي بچه ها با خداي آدم بزرگا خيلي قرف نداره
هردو تا خودشون يه تصوير ساختن گذاشتن تو سرشون اسمشو گذاشتن خدا تصوير بچه ها صادقانه تره تصوير بزرگترا با كلاس تره
البته هيچ كدوم هم خدا نيست
حالا چه فرقي ميكنه كه شيريني هم دوست داره يا نه ؟ ميخوابه يا نه ؟ و....
خدا فقط هست و فقط هست و هست هست و ديگر هيچ :Gig:

محب المهدي;44343 نوشت:
چي شد ياد چي افتادين ؟تا حالا شده بچه ها اين سوالا رو ازتون بپرسن.مطمنم كه شده، دوست دارم بدونم بهشون چه جواب ميدين وعكس العملتون چيه؟ منتظر نظراي خوبتون مي مونم.

سلام
خدای متعال دو نوع توصیف دارد
1- توصیف ذاتی ( که به نحو وجود او می پردازد )
2- توصیف صفاتی و افعالی ( که او را با با صفات جمال و جلال و افعالش معرفی می کند )
در جواب سوالات اکثر مردم و بخصوص کودکان باید به توصیف صفاتی و افعالی پرداخت چون پرداختن به خدای ذاتی ( با کمی مسامحه در معنای ذاتی ) مستلزم مباحث سنگین فلسفی و عرفانی است .
بنده جواب همه سوالات بالا را با توجه به همان توصیف نوع دوم می دهم :
محب المهدي;44343 نوشت:
خدارو كي آفريده؟ مي شه با خدا تلفني صحبت كنيم؟ خدا شيريني هم دوست داره؟ خدا تو آسمونه از اون جا نمي افته؟ خدا چه قد بزرگه؟ خدا تو جاهاي بد هم هست ؟ لباس هاي خدا چه اندازه اينن؟ مامان خدا هست؟ خدا بچه هارو هم دوست داره؟ خداازكي بدش مياد؟ خداچه جوري حرف ميزنه ؟ خداچه طوري تو آسمون رفته ؟ آيا اماما خدا رو ديدن؟

خدا آفریننده همه چیزه آفریده نشده . چون خدا خیلی بزرگه و همه جا هست برای صحبت کردن با او نیازی به تلفن نداریم حتی تو دلت هم می تونی با خدا صحبت کنی . خدا بچه های مهربون و شیرین رو دوست داره خدا نیاز به غذا نداره ما شیرینی رو دوست داریم چون غذا می خوریم . خدا خیلی بزرگه همه جا هست هم تو زمینه هم تو آسمون . برای خدا جای بد وجود نداره . خدا اندازه نداره لباس هم نمی خواد . خدا همه بندگان خودش رو دوست داره . خدا از آدمای بد اخلاق بدش میاد .خدا با کتاب آسمونی با ما حرف زده . خدا همه جا هست نیازی نداره جایی بره . آره امامان و آدمای خوب با دلشون خدا رو دیدن .

البته بنابر اجمال بود . شاید بچه جواب رو متوجه نشه که خیلی عادیه اما اگر الفاظ جواب رو هم یاد بگیره خودش راهگشاست .


موفق در پناه حق

سلام
پسرم 2 سال و 9 ماهه است
دیشب از من پرسید خدا که تو آسمونه دست هم داره پا هم داره
خوب توانستم با کمک همسرم جوابگو باشیم
اگر شما بودید چه جوابی میدادید؟

یکی از اقواممون می گفت
بچه دوستم از باباش پرسیده

چرا حضرت محمد اینقدر به خودش صلوات میفرستاده

birang;136654 نوشت:

یکی از اقواممون می گفت بچه دوستم از باباش پرسیده
چرا حضرت محمد اینقدر به خودش صلوات میفرستاده

با سلام و احترام

احتمالا منظور اون بچه صلوات هایی هست که مردم میفرستند.

میشه به بچه گفت: خدا اونقدر پیامبر عزیزمون رو دوست داره که به مردم دستور داده همیشه به ایشون صلوات بفرستیم و در مقابل پاداش های بسیار زیادی به بندگانش عطا می کند.

میشه در حد فهم بچه از پاداش های صلوات و بزرگواری ها و زندگی پیامبر عزیزمون تعریف کنیم تا با اشتیاق و آگاهی بیشتری صلوات بفرسته.

موفق باشید؛

موضوع قفل شده است