جمع بندی فلسفه تعدد زوجات برای کشورهایی که تعداد مردانشان چند برابر زنانشان است؟

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فلسفه تعدد زوجات برای کشورهایی که تعداد مردانشان چند برابر زنانشان است؟

سلام دوستان و اساتید بزرگوار
یکی از ادله تعدد زوجات در بدو اسلام، تعداد زیاد زن به مرد و نیاز زنان به داشتن مردی به عنوان حامی مالی و عاطفی بود.
چرا که در این جوامع به جهت کارهای سخت و جنگ و ... ، بیماری و کشتار غالبا برای مردان بود و تعداد زنانشان بیشتر از مردانشان بود.
سوال:
اگر اسلام در جوامعی مانند چین و ... که تعداد مردانشان بیشتر از زنانشان باشد واقع شود، ( که تعداد مردانشان بیشتر از زنانشان است) با توجه به اینکه یک زن در یک زمان با یک مرد می تواند معاشرت و رابطه زناشویی داشته باشد، حکم شرع چگونه است؟ آیا ازدواج موقت می تواند چاره ساز باشد؟ آیا کتاژ و سقط جنین دختر باعث این گونه مشکلات در جوامع آنها شده است؟
آیا جمعیت اضافه مردانشان را همانند اجناسشان به کشور های دیگر صادر می کنند؟ آیا مردانشان باید عذب بمانند؟

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد محراب

[=arial]

++Hadi++;779727 نوشت:
اگر اسلام در جوامعی مانند چین و ... که تعداد مردانشان بیشتر از زنانشان باشد واقع شود، ( که تعداد مردانشان بیشتر از زنانشان است) با توجه به اینکه یک زن در یک زمان با یک مرد می تواند معاشرت و رابطه زناشویی داشته باشد، حکم شرع چگونه است؟ آیا ازدواج موقت می تواند چاره ساز باشد؟ آیا کتاژ و سقط جنین دختر باعث این گونه مشکلات در جوامع آنها شده است؟
آیا جمعیت اضافه مردانشان را همانند اجناسشان به کشور های دیگر صادر می کنند؟ آیا مردانشان باید عذب بمانند؟

با سلام
عرض ادب و احترام
بزرگوار برای پاسخ به این سوال چنذد نکته باید مهم را باید مد نظر گرفت.

1- ما معتقدیم جهان را خدایی عالم و حکیم است و دستورات اش بر پایه حکمت است و همین خدای حکیم موجودات جهان من جمله مونث و مذکر بودن انسان ها را بر اساس حکمت و علم خلق می کند و لذا خلقت خدا هم بر طبق حکمت اش است و بر طبق همین حکمت و خلقت احکام صادر می کند و لذا هیچ تضادی بین احکام و مخلوقات الهی وجود ندارد و نخواهد داشت زیرا هر دو مساله از طرف خدایی واحد انجام می شود

2- احکام اسلام همچون قطعات پازل است و تا زمانی که همه شان در کنار هم نباشند تصویر واضحی از اسلام را نخواهیم دید به عبارت دیگر ما نمی توانیم در جامعه ای غیر دینی همه احکام ضد دین از جمله زنا و فحشا و سقط جنین و ....را پیاده بکنیم و وقتی به مشکل برخوردیم به سراغ اسلام بیاییم که خب حالا نظر اسلام در مورد این مشکل چیست !!!! این نشدنی است بله قوانین اسلام برای زمانی است که همه احکام اسلام پیاده شود.

3-اسلام مشکل کشا و ارئه کننده نظر و هدایت کننده است ولی کجا؟؟ جایی که دیکر احکام اسلام هم انجا پیاده می شود عرض شد احکام اسلام همچون قطعات پازل است همه شان باید در کنار هم باشند تا اسلام معنی درستی بدهد و الا شما با دینی مواجه خواهید بود که کاریکاتوری است یعنی اگر قوانین اسلام برخی پیاده شود و برخی پیاده نشود اسلام را همچون کاریکاتوری خواهید دید بله اسلام کاریکاتوری به درد نمی خورد

4- احکام اسلام برای همه زمانهاست و همه مکانها و همه جهان است یعنی شما نمی توانید کوشه ای از جهان را جدا بکنید و بگویید اینجا مردمش این گونه اند و تعداد مردها بیشتر است و یا بر اثر فلان فساد سقط جنین زنانش کم شده اند و......اگر این گونه باشد عده ای هم جمع می شوند و جنین مردها را می کشند و زنان بیشتر می شود و......
اسلام وقتی حکمی صادر می کند همه مردم جهان را مد نظر دارد حال این انسان این تناسب را به هم می زند اسلام چه کند؟!؟!؟

5-هرچند راهنمایی ها و قوانین اسلام برای بشریت است ولی این گونه هم نیست که بشر با دست خودش خودش را به فلاکت بیندازد و در همان دم هم درخواست معجزه نماید وقتی انسان یا انسان هایی در جامعه خود جنین دختر را چندین سال می کشند خب به طور طبیعی با چنین مشکلی مواجه خواهند شد و این ها صدمات عمل خود را می کشند و عکس العمل عمل خودشان است و نمی شود به خاطر اشتباه انسان احکام دین را عوض کرد

در نتیجه
احکام اسلام طبق مصالح و مفاسدی است که از طرف خدای خالق و عالم و حکیم صادر می شود و هیچ تضادی در بینشان نیست و اگر ما در برخی موارد احساس نابرابری در احکام یا عدم وجود برنامه اسلام در جوامع می کنیم به خاطر مشکلاتی است که خود انسان به وجود اورده است

چند نکته مهمو باید مد نظر قرار داد.

1. نسبت جنسی بین مرد و زن در پستانداران نسبت یک به یکه (این دلایل زیست شناسی داره؛ اگه افرادی که به نسبت بیشتر از یه جنس مذکر یا مونث رو به دنیا میارن داشته باشیم، به سمت نسبت یک گرایش پیدا می کنن).

2. نسبت جمعیت بین مردان و زنان در جهان 1.01 هست؛ مردان بیشتر از زنان هستن. اگر چه در صورتی که این نسبت کمتر بود، علتی برای ازدواج بیشتر مردان نیست، چون مردان و زنان جمعیت های مختلف زمین لزوما همکفو هم نیستن و به هم دسترسی ندارن. بنابراین به صرف بیشتر بودن زنان در یک ناحیه دلیلی برای ازدواج بیشتر مردان در یک منطقه دیگه نیست.

3. نسبت جمعیت بین مرد و زن حاصل مجموعه فاکتورهای طبیعی، محیطی و اجتماعیه و نتیجه خالص رفتارهایی مثل کنترل جنسی انتخابی یا نرخ مرگ و میر طبیعی نیست. سبک زندگی دینی خاص -به غیر از عوامل "فرهنگی" مثل ترجیح فرزند پسر که مستقیما بر روی جمعیت تاثیرگذار هستن- نسبت جمعیتی رو تغییر نمی ده.

4. اگرچه این فرضیه که عمل نکردن به شریعت نسبت زنان در جامعه رو کاهش می ده ابطالپذیر نیست (تا حالا کسی موفق به ایجاد جامعه اسلامی نشده تا نتایجش مورد بررسی قرار بگیره) می تونیم رابطه میزان شریعتگرایی اسلامی در جوامعی که قوانینشون رو بر اساس اسلام تنظیم می کنن و سایر کشورها و نسبت جمعیتی رو بررسی کنیم. در کشورهایی مثل عربستان و قطر نسبت مردان بسیار بیشترین از زنان هست، در کشورهایی مثل روسیه این نسبت برعکسه. تاثیر شریعتگرایی (اگر قابل توجه باشه) به سمت افزایش نسبت جمعیتی مردانه.

5. این که چندهمسری مردان در جامعه معمولی شانس ازدواج زنان در معرض تجرد قطعی رو افزایش می ده یا شانس تجرد مردان رو افزایش می ده، نیاز به بررسی جداگانه داره و از استدلال خام منتج نمی شه.

آورورا;780456 نوشت:
3. نسبت جمعیت بین مرد و زن حاصل مجموعه فاکتورهای طبیعی، محیطی و اجتماعیه و نتیجه خالص رفتارهایی مثل کنترل جنسی انتخابی یا نرخ مرگ و میر طبیعی نیست. سبک زندگی دینی خاص -به غیر از عوامل "فرهنگی" مثل ترجیح فرزند پسر که مستقیما بر روی جمعیت تاثیرگذار هستن- نسبت جمعیتی رو تغییر نمی ده.

سلام

نمیدونم این حرف رو بر چه اساسی گفتید اما آمار نشون میده که مساله ی Sex-selective abortion نقش مهمی در بهم خوردن نسبت جمعیتی داره !!

https://www.lifesitenews.com/news/consequences-of-sex-selective-abortion-increased-aggression-violence-and-cr

مگه sex-selective abortion حاصل عوامل فرهنگی مثل ترجیح پسر نیست؟

بله ، میتونه یک علتش اون باشه .. یا مثلا قوی تر و کاری بودن بیشتر جنس مذکر و توان بیشتر در نان آوری ... و یا جنگ ، که بدلیل زور بازوی بیشتر در مردان ، مردان به میدان میرن و حفاظت کننده هستن ..

اما در اسلام بدلیل اینکه اجازه داده نمیشه برای سقط ، میتونه عامل مهمی در کنترل این مساله باشه .. چون در اسلام سعی شده هیچ زنی بی سرپرست نمونه .. و توکل به خدا و اعتقاد به محفوظ بودن روزی نزد خدا ، انسان رو قوی و مثبت اندیش میکنه ..

اینطور نیست ؟

این دست بردن مستقیم در قوانین جاری و طبیعی الهی ست و با این نسبت دستکاری شده ، نمیتونیم به قضاوت احکام دینی بریم !

مشک;780510 نوشت:
بله ، میتونه یک علتش اون باشه .. یا مثلا قوی تر و کاری بودن بیشتر جنس مذکر و توان بیشتر در نان آوری ... و یا جنگ ، که بدلیل زور بازوی بیشتر در مردان ، مردان به میدان میرن و حفاظت کننده هستن ..

من این مورادو تحت معنی واژه فرهنگ در نظر گرفته بودم.
مشک;780510 نوشت:

اما در اسلام بدلیل اینکه اجازه داده نمیشه برای سقط ، میتونه عامل مهمی در کنترل این مساله باشه .. چون در اسلام سعی شده هیچ زنی بی سرپرست نمونه .. و توکل به خدا و اعتقاد به محفوظ بودن روزی نزد خدا ، انسان رو قوی و مثبت اندیش میکنه ..

اینطور نیست ؟

این دست بردن مستقیم در قوانین جاری و طبیعی الهی ست و با این نسبت دستکاری شده ، نمیتونیم به قضاوت احکام دینی بریم !

درسته، اما صحبت درباره موضوع دیگه ای بود: این که شریعتمداری صرف جمعیت زنان رو غالب می کنه و بیدینی صرف جمعیت مردان رو غالب. با این حال برعکس عوامل مهم دیگه دخیل هستن.

ما کلا باید بر اساس امر واقع تصمیم گیری کنیم و بهترین تصمیم رو بگیریم. نظام هایی که تجویزی برای امر واقع ندارن کاربردی هم برای ما ندارن. ضمنا تعیین جنسیت فی نفسه اشکالی نداره.

آورورا;780537 نوشت:
درسته، اما صحبت درباره موضوع دیگه ای بود: این که شریعتمداری صرف جمعیت زنان رو غالب می کنه و بیدینی صرف جمعیت مردان رو غالب. با این حال برعکس عوامل مهم دیگه دخیل هستن.

ما کلا باید بر اساس امر واقع تصمیم گیری کنیم و بهترین تصمیم رو بگیریم. نظام هایی که تجویزی برای امر واقع ندارن کاربردی هم برای ما ندارن. ضمنا تعیین جنسیت فی نفسه اشکالی نداره.

سلام

در مورد کلام شما که دررابطه با شریعتمداری گفتید .. در دینی که زن از راحتی بیشتری برخورداره ، متوسط طول عمر و جمعیت زنان بالا میره .. و مردان هستن که وظیفه ی نان آوری و حمایت و حفاظت رو برعهده دارن .. بخودی خود ایرادی نداره و راحتی زنان موضوعیت داره ...

البته بنده با کلام دوم شما موافق هستم .. بعید میدونم یک جامعه اسلامی فاقد این طرح و راهکار باشه .. اما این رو هم درنظر بگیرید که بعضی خرابکاریهایی که در طی سالها در بدنه ی جامعه رخ داده ، همونقدر یا بیشتر وقت میبره برای تصحیح کردنش یعنی قوانینی که وضع میشه در جوامع اگر بر این امر سخت گیری کنن این توازن پس از مدتی برقرار میشه . مثل این میمونه که شخصی پس از سالها تغذیه نامناسب بیماریهای جورواجور میگیره و بر اساس طبیعت انسان ، هر 11 ماه تمام بدن رفرش میشه و اگر در این مدت پرهیزات و نکات خاص رو رعایت کنه ، سلامتی خودش رو بدست میاره و از نو متولد میشه ...

تعیین جنسیت ایرادی نداره اما سقط جنین بعد از اینکه به جنسیت جنین پی برده شد ، پر از اشکاله ! انسانها تا زمانیکه دست نبرن در طبیعت خود و اطرافشون ، سالم و شاد زندگی میکنن ، تمام مشکلات زمانی شروع میشه که ما فکر کنیم بهتر و بیشتر از خالق میفهمیم و تصمیماتی میگیریم که آخر عاقبتش میشه اونی که نباید بشه ..

خیلی ممنون..جناب محراب...پاسخ بسیار خوب و قانع کننده ای بود...
بنده خودم با مخالفین دین بحث و جدل های زیادی رو در دفاع از دین عزیز اسلام داشتم...
ولی در مورد چند همسری این سوال به ذهنم رسید که خواستم دلایل اساتیدی چون شما رو هم بدونم...
موفق باشید...

ای کاش برخی از خود برای احکام علت تراشی نمی کردند تا یکی نیاد اشکال کنه اگه روزی مردها زیاد شد و زنها کم باید چه کرد

تعددد زوجات دلایل خاص خودش را دارد نه اینکه خدا دیده دو زن هست و یک مرد و گفته شما هر دو زن را بگیرید تا مشکل حل شود

پرسش
یکی از ادله تعدد زوجات در بدو اسلام، تعداد زیاد زنان نسبت به مردان بوده است که نیاز به داشتن مردی به عنوان حامی مالی و عاطفی داشته اند. اما اگر اسلام در جوامعی مانند چین و مانند آن که تعداد مردانشان بیشتر از زنانشان باشد ظهور کند، با توجه به اینکه یک زن در یک زمان فقط با یک مرد می تواند معاشرت و رابطه زناشویی داشته باشد، حکم شرع چیست؟ آیا جمعیت اضافه مردانشان را همانند اجناسشان به کشور های دیگر صادر می کنند؟ آیا مردانشان باید عذب بمانند؟

پاسخ

برای پاسخ به این سوال باید به دو نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:

نظام آفرینش به گونه ای رقم خورده که تفاوت چشم گیری بین جمعیت زنان و مردان نباشد، بلکه به خاطر جنگ ها و مشاغل بیرون از خانه ی مردان، همواره مردان بیشتر در معرض کمبود جمعیتی نسبت به زنان هستند، لذا اگر غیر از این شد، این نابسامانی جمعیتی نتیجه تصمیم گیری های غلط و تدابیر اشتباه دولت هاست که طبق سنت الهی دامن آنها را خواهد گرفت، همانطور که قرآن می فرماید: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون‏»؛ در دريا و خشكى به خاطر كارهاى بد مردم، فساد ظاهر گشت تا خدا به اين وسيله بعضى از آثار كار بد را به ايشان بچشاند شاید که برگردند.(1)

نکته دوم:

تمام احکام الهی مبتنی بر قاعده اهم و مهم است، وقتی تعداد مردها در یک جامعه کمتر از زنان باشد اینجا تعارض پیش می آید بین احساسات زن اول، و احساسات سایر زنان بی سرپرست؛ و از آنجا که اگر احساسات زنان بی سرپرست برآورده نشود اصل نظام خانواده و تک همسری در جامعه به خطر می افتد، و مفسده اش بیشتر است، اسلام اجازه داده است تا مرد چند همسر برگزیند. یعنی عدم اجازه در این مورد، عوارض به مراتب بدتری دارد نسبت به تعدد زوجات، پس اسلام مسئله اهم را بر مسئله مهم ترجیح داده است.
اما در مورد اکثر بودن مردان بر زنان وضعیت فرق می کند، اینجا هم اسلام طبق همان قاعده اهم و مهم اتخاذ موضع کرده است، اما اینجا تعدد زوجات برای زن مفسده اش بیشتر از مجرد ماندن برخی از مردان است، مفسده هایی چون:

اول: اختلاط انساب

در تعدد همسر برای مرد، پدر و مادر بچه ها مشخص است، اما در فرض تعدد شوهر برای یک زن حداقل برای هزاران سال وضعیت پدر فرزندان مشخص نمی بود.

دوم: غیرت مرد

غیرت هیچ مردی چنین امری را بر نمیتابد که همسرش گاه اوقات نزد مرد دیگری باشد! زنان و مردان از نظر روحیات با هم تفاوت های جدی دارند و غیرت زنانه و مردانه از اساس با هم تفاوت دارد، مسئله ناموس مسئله ای است که ریشه در فطرت انسان ها دارد و همه مردم دنیا به آن معتقد هستند و آن را منحصر در جنس مونث می دانند و روی آن حسّاس هستند، کسی نگاه ناموسی به رد ندارد! لذا هیچ مردی نمی تواند مرد دیگری را مسلط بر ناموس خود ببیند مگر آنکه از درون استحاله شده باشد! حتی در بین حیوانات هم این امر وجود دارد که جنس مذکر نمی تواند برای شریک جنسی اش رقیبی را تحمل کند.
بنابراین غیرت مردانه خصوصیتی است که بر خلاف احساسات زنانه که مبتنی بر احساسات و عواطف است، از غریزه و در انسان از عقلانیت نیز نشأت گرفته است.

سوم: تفاوت در نوع نیاز جنسی و عاطفی

هم مرد و هم زن نیازهای جنسی و عاطفی دارند، منتهی نیاز جنسی مرد مقدم بر عاطفه اش است، و بعد از ارضاء شدن آن است که محبتش نسبت به زن بیشتر می شود، اما در زن مسئله خلاف این است، یعنی نیز عاطفی زن مقدم بر نیاز جنسی اوست، لذا اسلام به زن توصیه به مراعات جنسیت مرد می کند، و به مرد توصیه به مراعات عواطف زن! و اصلا به همین خاطر است که زن (بر خلاف مرد) از کسی لذت می برد که نسبت به او محبت و عاطفه داشته باشد، اما مرد اینگونه نیست و برای ارضاء غریزه اش نیاز به محبت و عاطفه ندارد، و اصلا ممکن است این مسئله بعد از ارضاء شدن جنسی حاصل شود.
با این اوصاف روشن میشود که فضای رفع نیاز مردان بسیار بازتر و مهیّاتر از زنان است، یعنی حتی اگر زنان کمتر از مردان باشند بالاخره موردی را برای ازدواج موقت و رفع نیاز جنسی پیدا میکنند، چون او برای رفع نیاز جنسی اش به دلبستگی و تکیه گاه نیاز ندارد، برخلاف زن که نیاز عاطفی اش را باید اول ارضاء کند، نیاز به تکیه گاه دارد، لذا اگر تعداد مردان بیشتر باشد فضای ارضاء جنسی آنها با ازدواج موقت قابل رفع می باشد، برخلاف زنان.

چهارم: سایر نیازهای زن

زن اگر مردی را برای تأمین امنیت و آسایش نداشته باشد بالاجبار خودش باید وارد جامعه شده و برای هزینه های زندگی رقابت کند، یعنی باید با مردان بر سر نان آوری رقابت کند، و این علاوه بر رقابتی نابرابر، موجب بروز زمینه های سوء استفاده از ایشان نیز میشود، گاهی زمینه فساد اجتماعی ایجاد می شود، و...؛ اما اگر مرد زمینه ازدواج نداشته باشد مشکلی از بابت تأمین معیشت و امنیت نخواهد داشت، چون بالاخره چه با ازدواج و چه بدون ازدواج این وظیفه بر عهده اوست، بلکه با داشتن همسر، بار این مسئولیت سنگین تر می شود.
با این اوصاف روشن میشود که عدم تعدد همسر برای زن اهم است نسبت به اینکه برخی از مردان مجرد بمانند، لذا اسلام حتی بر فرض بیشتر بودن مردان چنین اجازه ای نداده است.

پنجم: تفاوت های اجتماعی

علاوه بر نکاتی که گذشت بین زن و مرد تفاوت های دیگری هم وجود دارد، مثل آنکه مرد به خاطر انتخابش از تمام موارد، می تواند در صورت نبود زن هم کفو 80 درصدی، تنزل کرده و با یک زن مسن تر، یا از نظر زیبایی در مرتبه پایین تر ازدواج کند، اما زن فقط باید از بین خواستگارانش انتخاب کند، لذا حتی برای مرد این امکان وجود دارد ک از آن منطقه بیرون رفته و در جایی که تعداد زنان بیشتر است تقاضای ازدواج کند.
علاوه بر اینکه زن در عرف تابع مرد است، یعنی همواره در منطقه اشتغال و سکونت پیرو مردش است، لذا مرد می تواند از منطقه ای که همسری پیدا نمیکند به منطقه دیگری رفته و با زنی ازدواج کند و او را با خود بیاورد، اما این مسئله برای زن مقدور نیست، که برود مردی با خود بیاورد، نمی گویم نشدنی است، اما عادتا این امکان برای مرد بسیار بیشتر از زن است.

______________________________
1. روم:41/30.

موضوع قفل شده است