ازدواج تحمیلی!!

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ازدواج تحمیلی!!

سوال یکی از کاربران:

من دختری هستم 20 ساله که تحمیل و اصرار بیش از خانواده بر این است که با یکی از بستگان ازدواج کنم، اگر من مجبور بشوم قبول کنم، آیا درسته که شاید خداوند این طوری مصلحت دانسته؟ آیا این حرفایی که علاقه بعد از ازدواج به وجود میاد درسته؟!

نشاط;779144 نوشت:
سوال یکی از کاربران:

من دختری هستم 20 ساله که تحمیل و اصرار بیش از خانواده بر این است که با یکی از بستگان ازدواج کنم، اگر من مجبور بشوم قبول کنم، آیا درسته که شاید خداوند این طوری مصلحت دانسته؟ آیا این حرفایی که علاقه بعد از ازدواج به وجود میاد درسته؟!

با سلام
خواهر محترم
هر تصمیم و حرکتی متکی بر یک مبنا و اصولی است که فرد باید طبق آن تصمیم گرفته و مسیر خود را انتخاب کند، تا بتواند به اهداف خود برسد.
ازدواج یکی از مراحل مهم زندگی است که پرودگار متعال چنین امری را مبارک و مایه ثبوت تسکین وآرامش بشر قرار داده است.
و این ثبوت آرامش روح و روان در صورتی تحقق پیدا خواهد کرد که افراد در این تصمیم فرآیند و اصول و ملاکها را صحیح انتخاب کنند، در حقیقت اگرشخص آمادگی لازم داشته و معیارها و ملاکها متناسب باشد، این زندگی می تواند زندگی مبارکی باشد، منتها اگر فاصله ها زیاد و اصلا تناسبی در میان نباشد، امیدی به آرامش و تدوام این زندگی نیست.
گرفتن یک تصمیم تحمیلی( و حال آنکه حق انتخاب آن را خدای متعال به شما واگذار کرده است) با اصرار خانواده با یک فردی که اصلا علاقه ندارید، و هیچ تناسبی بین شما نیست، صحیح نیست، و حمل چنین تصمیمی را بر اراده و مصلحت خدا نا مناسب و غیر منطقی می باشد.
در جایی که انسان اراده انتخاب دارد و می تواند نپذیرد، تن دادن به رای و نظر دیگران، به امید اینکه مصلحت خداست، یک تفکر اشتباه است.
پس بهتر است در مورد پیشنهاد خانواده به صورت عاقلانه فکر کرده و تحقیق کنید، اگرفردی دیندار وخوش اخلاق است و تناسب فکری وفرهنگی واجتماعی و سایر ملاکهای مهم شما را دارد، رد کردن این فرد چه بسا صحیح نباشد. ( در عین حال اگر واقعا مردد هستید می توانید به صورت حضوری به یکی از مشاوران متخصص و متعهد مراجعه کنید)
منتها اگر تناسبی نیست، از لحاظ اخلاق و دینداری و رفتاری با شما تناسبی ندارد، با حفظ ادب و احترام ، چنین تحمیلی را نپذیرید، چه بسا مشکلات متعددی در آینده زندگی شما ایجاد شود و از چنین تصمیمی پشیمان شوید.
در مورد علاقه بعد از ازدواج:
علاقه در حقیقت یک نوع میل و گرایش به طرف مقابل است، به نظر می رسد اگر معیارها صحیح باشد و فرد یک شخص دیندار و خوش اخلاقی باشد، علاقه بعد از ازدواج هم حاصل می شود، منتها اگر تناسبی نباشد و فرد شخصیت نا سالمی داشته و از لحاظ ایمان و اخلاق هم مشکل داشته باشد، به جای علاقه نفرت در دل انسان تحقق پیدا می کند.البته اگر هیچ گونه احساس و علاقه ای از قبل نباشد، یا بعبارتی اصلا تمایلی نداشته باشد، و دردل خود نسبت به اون فرد بی رغبت باشد، بعدا شاید این علاقه و محبت شاید ایجاد نشود.
بنابراین طبق روایت اقا امیر المومنین علی علیه السلام: « اگر کسی چیزی را دوست نداشته باشد، نگاه به آن و یادش را نیز دوست نخواهد داشت»( نهج البلاغه، ترجمه دشتی، خطبه160، ص300
پس اگر در چنین ازدواجهایی که هیچ احساس و علاقه ای نباشد، امیدی به حل مشکل در مراحل بعدی نیست.
البته گاها مقدمات شناختی اشتباه باعث ایجاد تنفر می شود، بهتر است در مورد فرد شناخت لازم را بدست بیاورید، در مورد خصوصیات اخلاقی و رفتاری او فکر کنید، اگر بعد از شناخت اصلا حسی ایجاد نشد، در مراحل بعدی با مشکل مواجه می شوید، و بهتر است از این تصمیم منصرف شوید.
منتها اگر علاقه ای مختصرایجاد شده، و شخص خواستگار فرد دیندار و صاحب فضائل اخلاقی و کمالی زیادی هست، امید اینکه علاقه و محبت در آینده زیاد شود، بیشترمی باشد.

با سلام

یکی از مقوله های بسیار مهم و اساسی در امر ازدواج شناخت طرفین نسبت به هم دیگر است؛ زیرا اگر دو نفر نسبت به هم شناختی نداشته باشند، ازدواج آنها با جهل و نادانی صورت گرفته و تبعات منفی را به دنبال دارد و منجر به طلاق و جدایی می شود. این در حالی که است که ازدواج فامیلی در میان برخی از خانواده‌ها بدون هیچ شناختی در زمینه ازدواج بشدت طرفدار دارد و اما برخی دیگر خانواده‌ها فرزندان خود را از این نوع ازدواج منع می‌کنند.

در گذشته به دلیل اینکه ارتباطات بین قبیله، قوم و خویش محدود بود و افراد با خانواده و فامیل رابطه بیشتری داشتند و معمولا همه جزئیات و کلیات رفتار دختر را مورد نظر را می‌سنجیدند و او را به عنوان همسر مناسب برای فرزند خود انتخاب می‌کردند در حالی که این ازدواج‌ها معمولا تحمیلی بود و براساس شناخت پدر و یا مادر صورت می‌گرفت. این در حالی است که درمورد انتخاب همسر باید به صورت مجموعه‌ای از ملاک‌ها ، معیار و پارامترها توجه کرد و هر فردی با توجه به روحیات خود همسر خود را با توجه به شناخت از او انتخاب کند. تجربه‌ها نشان داده است برخی مواقع زمانی که ازدواج فامیلی صورت می‌گیرد زوجین زندگی خوب و خوشی ندارند زیرا شناختی از قبل از هم نداشته و براساس فامیل بودن با هم ازدواج کردند و در این موارد اقدام بسیار جاهلانه و اشتباهی انجام داده‌اند. اما در بعضی اوقات ازدواج فامیلی صورت نمی‌گیرد و دو نفر هیچ نسبت فامیلی با هم ندارند ولی چون قبل از ازدواج همدیگر را شناخته اند ، زندگی موفقی دارند. به همین دلیل ازدواج‌های فامیلی و یا غیر فامیلی باید همه بر مبنای شناخت صورت بگیرد. یکی از آفت و آسیب های ازدواج فامیلی دخالت خانواده و فامیل‌ها است زیرا بستگان و فامیل‌ها به خودشان این حق را می‌دهند که در زندگی زوجین دخالت و مالکیت کنند و بستگان دو طرف حق انتخاب و اختیار را از زن و مرد گرفته و اجازه زندگی مستقل و پایدار را به آنها نمی‌دهند و آنها دچار سرگردانی می‌شوند. موارد زیادی مشاهده شده است که زن و شوهری که ازدواج فامیلی داشته اند و دردادگاه‌ها خواهان طلاق هستند، عامل اصلی طلاقشان دخالت خانواده ها و یا بستگان است.

موضوع قفل شده است