جمع بندی قضا و قدر یا حکمت خداوند ؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قضا و قدر یا حکمت خداوند ؟

سلام،

بعضی وقتا قراره یه اتفاقی برای ما بیوفته و ما از اون بی خبریم.
شاید یه حادثه باشه، شایدم یه نقشه...
اما هیچ کاری برای مقابله با اون نمیتونیم بکنیم

فرض کنید شخصی دیر از خواب بیدار میشه و با عجله میره به سمت محل کارش. در مسیر با یک عابر تصادف میکنه و اون عابر فوت میکنه.
اگر اون شخص مثل همیشه زود از خواب بیدار میشد و عجله نداشت این اتفاق نمیوفتاد. یا حتی مثلا اگر دیرتر بیدار میشد و دیرتر حرکت میکرد
اسم این اتفاق چیه؟ قضا و قدر؟ حکمت خدا؟ سرنوشت؟
راستشُ بخوایید اون عابر از همه چیز بی خبر بوده

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد مشکور

mr.taha;777961 نوشت:
سلام،
بعضی وقتا قراره یه اتفاقی برای ما بیوفته و ما از اون بی خبریم.
شاید یه حادثه باشه، شایدم یه نقشه...
اما هیچ کاری برای مقابله با اون نمیتونیم بکنیم

فرض کنید شخصی دیر از خواب بیدار میشه و با عجله میره به سمت محل کارش. در مسیر با یک عابر تصادف میکنه و اون عابر فوت میکنه.
اگر اون شخص مثل همیشه زود از خواب بیدار میشد و عجله نداشت این اتفاق نمیوفتاد. یا حتی مثلا اگر دیرتر بیدار میشد و دیرتر حرکت میکرد
اسم این اتفاق چیه؟ قضا و قدر؟ حکمت خدا؟ سرنوشت؟
راستشُ بخوایید اون عابر از همه چیز بی خبر بوده


سلام و تشکر از سؤال خوبتان:Gol:

در پاسخ به سؤال توجه به نکاتی مقدماتی ضروری بنظر می رسد:

اولاً: هر پیشامدی در این عالم معلول علتی هست، خود پیشامد نیز علت معلولات دیگری هست و هيچ واقعه ‏اى بدون علت و منشأ و اثر تحقق پيدا نمى‏ كند. اين واقعيت را اصول عقلى اثبات مى‏ كند.

ثانیاً: علم خدا بر همه امور و وقایع ریز و درشتی که در این عالم اتفاق می افتد، احاطه دارد. « وَ ما تسقُطُ من وَرَقةِ إلاّ یَعلمُها»: « هیچ برگی از درخت نمی افتد؛ مگر اینکه او می داند»(انعام / 59 ). علم خدا مثل علم انسان انفعالی نیست که بعد از وقوع حوادث ایجاد شود. (کمااینکه وقتی ما کاری را شروع می کنیم و کلاً در طول شب و روز نمی دانیم چه حوادث و اتفاقاتی منتظر ماست، از اینرو حکمت حوادث و اتفاقات هم برای ما پوشیده است.) بلکه خدای متعال قبل وقوع هر حادثه ای، از آن آگاه هست؛ حتی افتادن برگی از یک درخت و چه بسا علم او مؤثر در وقوع آن حادثه می باشد. لذا از پیش در هدفمندی حوادث تدبیر می کند. پس خدای حکیم که این عالم را خلق کرده، از خلقت ریز و درشت و کلی و جزئی این عالم فوائدی رو دنبال کرده است. از کرات و زمین و آسمان گرفته تا حشرات موذی و حتی موجودات ریز میکروسکبی، همگی هدفمند و به مقصود حکمتی خلق شده اند. چراکه خلقت بیهوده، با حکمت خدا سازگار نیست و خدای متعال، هیچ موجودی را به عبث نیافریده است. در نتیجه همه اتفاقات و حوادثی که در زندگی انسانها رُخ می دهد و بعبارتی داخل در مقدرات انسانی است همه واجد حکمتهایی است که ما به آنها علم نداریم.

ثالثاً: همه موجودات و پديده‏ هاى جهان و همه حوادث و اتفاقات عالم هستی، مطابق اراده ازلى و قضا و قدر الهى انجام مى‏ شود. قضا و قدر الهى نيز به اين تعلق گرفته كه هر موجود و پديده‏ اى از راه علل و اسباب خاص خودش به وجود بيايد يا از بين برود و مسأله مرگ و ميرها نيز طبق ناموس خلقت و نظام علّى و معلولى پديد آيد. به طور كلى مرگ و مير دو نوع است: يكى اجل مسمّى، و دوّم اجل معلّق يا غير مسمّى. نوع اوّل همان اجل طبيعى است كه مطابق با نطام خلقت هرموجود زنده‏ اى پس از يك دوره زندگى عوامل زيستى او (طبق نظام علی) رو به كاهش و زوال مى‏ گذارد تا روزى كه عمر او به سر رسد، و اجل معلق، مرگ‏هاى زودرس هستند كه بر اثر تصادف يا بيمارى‏ ها و... پديد مى‏ آيند و هر دو اجل به اراده و مشيت الهى، حکمت حکیمانه نظام خلقت و بر طبق قضا و قدر الهى انجام مى‏ شود، ولى نكته‏ اى كه در اينجا قابل توجه است اين كه اعمال و رفتار ارادى و اختيارى انسان نيز، خود يكى از اسباب و مسبيات اين عالم و جزئى از قضا و قدر الهى است كه در بسيارى ازحوادث و پديده‏ هاى عالم، نقش فاعلى به خود مى‏ گيرد. پس انسان مى‏ تواند با اعمال و رفتار خود، سرنوشت خويش را تعيين كند و يكى از امورى كه رفتار انسان در تعيين آن مؤثر است، مواجهه با مرگ یا پیشگیری از حوادث مى‏ باشد. انسان مى‏ تواند با رعايت اصول بهداشتى، یا احتیاط و پرهیز از عجله و شتابزدگی، یا با کنترل عصبانیت و خشم و... عمر خود را به حد طبيعى و واقعى برساند. و یا حتی با رعایت این اصول می تواند از ایجاد حوادث و اتفاقات ناگوار و تصادفات مرگبار و دعوا و ضرب و جرح و خدایی ناکرده قتل پیشگیری کند. علاوه بر اين بعضى از گناهان مانند قطع رحم يا ظلم و ... و یا کارهای خیر مانند احسان و صله رحم و صدقات و... نيز در تقديم و تأخیر مرگ‏ها و پیشگیری حوادث ناگوار مؤثر است، ولى در نهايت همه اينها برطبق قانون قضا و قدر الهى است و خداوند از ازل مى‏ داند كه هر انسانى با اعمال و رفتار خوب يا بد خويش چه نوع اجل و سرنوشتی خواهد داشت. بنا بر آنچه گفته شد تعيين الهي(نظام حکیمانه قضا و قدر الهی) با ملاحظه همه شرايط از آن جمله انتخاب و اختیار خود انسان و احتياط و بي احتياطي او معنا پیدا می کند.

با توجه به نکات فوق، بی شک؛ عوامل ظاهری نظیر تعجیل و شتابزدگی و به تبع آن بی احتیاطی راکب و چه بسا بی توجهی و عدم احتیاط عابری که در تصادف آسیب خورده بعنوان یک عامل در بروز حوادث و تصادفات مانند نمونه مورد اشاره محسوب می شوند علاوه بر این، عوامل معنوی مانند قطع رحم یا ظلم یا گناهانی که موجب کوتاه شدن عمر و تقدیم مرگ می شوند و یا دیگر سنتهای الهی مانند ابتلاء و امتحان و کفاره گناهان و ... در تحقق و بروز این قبیل حوادث مؤثر هستند و با این وجود چنانکه گفتیم همه این حوادث، مرگ و میر و ... اعم از طبیعی یا غیرطبیعی داخل در نظام حکمت حکیمانه، نظام قضا و قدر الهی بوده و در نهایت همان سرنوشت مختوم آدمی است که با لحاظ اختیار انسان رقم می خورد.

موفق باشید ...:Gol:

mr.taha;777961 نوشت:
سلام،
بعضی وقتا قراره یه اتفاقی برای ما بیوفته و ما از اون بی خبریم.
شاید یه حادثه باشه، شایدم یه نقشه...
اما هیچ کاری برای مقابله با اون نمیتونیم بکنیم
فرض کنید شخصی دیر از خواب بیدار میشه و با عجله میره به سمت محل کارش. در مسیر با یک عابر تصادف میکنه و اون عابر فوت میکنه.
اگر اون شخص مثل همیشه زود از خواب بیدار میشد و عجله نداشت این اتفاق نمیوفتاد. یا حتی مثلا اگر دیرتر بیدار میشد و دیرتر حرکت میکرد
اسم این اتفاق چیه؟ قضا و قدر؟ حکمت خدا؟ سرنوشت؟
راستشُ بخوایید اون عابر از همه چیز بی خبر بوده

سلام مجدد:Gol:

علاوه بر نکاتی که در پست قبلی بیان کردیم گفتنی است: یکی دیگر از سنتها و قواعد هستی سنت ابتلاء و امتحان الهی است که آن هم داخل در دایره حکمت الهی است به این معنا که بسیاری از اتفاقاتی که در زندگی ما می افتد و از کنترل آدمی خارج است بمنظور آزمون و امتحان الهی، یا هشدار و تذکر و یا کفاره گناهان آدمی است. چنانکه خداوند می فرماید: [=georgia]"وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ، و هر آينه شما را به چيزى از بيم و گرسنگى و كاهش مالها و جانها و ميوه‏ ها مى‏ آزماييم و شكيبايان را مژده ده."(1)

در توضیح مطلب گفتنی است:

یک. از آنجاییکه دنیا دار ابتلاء و آزمون الهی برای شکوفا شدن استعدادها و آماده شده بذر وجود آدمی در مسیر کمال و سعادت است باید در طول زندگی با دشواریها و سختی های مختلفی مواجه شود تا جوهره وجودش بارور شود فلذا خداوند در مسیر زندگی انسان، شرایطهای گوناگون و پستی و بلندیهای بسیاری را در قالب آزمونهای زندگی نظیر فقر و دارایی، بیماری و سلامتی، سود و زیان، امنیت و ناامنی، آسایش و سختی، خوف و خطر و حوادث و اتفاقات مختلف خوشی و ناخوش قرار می دهد تا انسان با صبر و بردباری و شکرگزاری و پرداختن به شئون بندگی به رشد و کمال لازم برسد. و همه این آزمایشات بنا به حکمت مطلقه الهی است. ابزار آزمايش الهى, هم چيزهايى است كه مورد پسند و دلخواه انسان هاست و هم چيزهايى است كه مردم آنها را نمى پسندند, كه به مواردى از آنها به طور خلاصه اشاره می کنیم:

الف) گاهى خداوند بندگانش را با زينت هاى دنيايى مى آزمايد: (2). ب) گاهى انسان ها را با تفاوتى كه در ميان آنها مى گذارد, مى آزمايد: (3). ج) گاهى مؤمنان را با سختى ها و شدايد امتحان مى كند: (4). د) گاهى آنان را با جهاد مى آزمايد: (5). هـ)گاهى بندگانش را با آرزوهايى كه از سوى كافران به آنها مى رسد, آزمايش مى كند: (6).

به طور كلى از مجموع آيات امتحان نتايج زير به دست مى آيد:

1 ـ سنت آزمايش, هم در امور فردى جريان دارد و هم در شئون اجتماعى. 2 ـ هيچ فردى از آزموده شدن گريزى ندارد.

3 ـ وسايل آزمايش عبارت اند از: الف) خيرات; مانند: مال, جان, فرزند و قدرت. ب) شرور; مانند: كاهش اموال, نفوس, ميوه ها, و تنگ دستى, سختى, گرسنگى و ترس.

4 ـ بر اثر آزمايش, مؤمنان, مجاهدان و صابران و صادقان از مدعيان دروغين ايمان و صبر و صدق, متمايز و ممتاز مى شوند.

دو. گاهی بعضی از شرایط سخت و دشوار و حوادث ناخواسته ای که در گوشه و کنار زندگی ما رخداد می کند بمنظور زنگ خطر و هشدار و بیدارباشی است برای بندگان تا متوجه غفلت و نافرمانی، یا ناسپاسی و وضعیت گناه آلود خود شوند و تا فرصت دارند از بیراهه ها به راه اصلی که همان بندگی و طاعت الهی است بازگردند که از آن به سنت امهال یاد می کنند. خداوند در این سنت تغییرناپذیر از روى رحمت، افراد گناه كارى را كه زياد آلوده نشده اند, به وسيله زنگ هاى بيدار باش مانند مصايب و مشكلات, از خواب غفلت بيدار مى سازد; اما كسانى را كه قابل اصلاح نيستند, به حال خودشان وا مى گذارد تا به آخرين مرحله سقوط برسند.

سه. يكى ديگر از سنت هاى الهى اين است كه خداوند انسان ها را براى ايجاد آمادگى پذيرش دعوت انبيا, به مشكلات و مصيبت ها گرفتار مى كند. در قرآن آمده است: [=georgia]"وَلَقَدْ أَرْسَلنَآ إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ؛ هر آينه بر امت هاى پيش از تو نيز پيامبرانى فرستاديم و آنان را به سختى ها و تنگ دستى ها دچار كرديم تا شايد تضرع كنند."(7) سختى ها و مصايب معمولاً زمينه را مساعد مى سازد تا انسان به نيازمندى خود بيشتر توجه كرده, دست از غرور و سركشى بردارد و با خضوع قلبى, از دعوت انبيا بيشتر استقبال كند. بعلاوه گاهی این بلایا بمنظور کفاره گناهان انسان پیش می آید که آن هم ناشی از رحمت خداوند است و گاهی نیز این بلایا در اثر آثار وضعى گناه متوجه ما مى شود. که در حقیقت نتیجه سوء عملکرد مختارانه خود ماست. چنانکه خداوند در قرآن فرموده: [=georgia]"ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ؛ به سبب آنچه دستهاى مردم فراهم آورده فساد در خشكى و دريا نمودار شده است تا [سزاى] بعضى از آنچه را كه كرده‏اند به آنان بچشاند باشد كه بازگردند."(8)

با توجه به مطالبی که بیان شد از آموزه هاى دينى استنباط مى شود كه هدف خداوند از آفرينش اين است كه بشر با اختيار كامل و حق انتخاب بتواند به كمال نهايى برسد و به جوار قرب ربوبى دست يازد. انسان، موجودى مسئول و مختار است و هر عملى كه از روى اختيار انجام مى دهد, او را مشمول سنتى از سنن الهى مى كند و از نتايج آن برخوردار مى سازد. در نتیجه ضمن آنکه همه سنتهای الهی منطبق با حکمت الهی است عموماً رابطه مستقیم با اختیار و انتخابگری انسان نیز دارد.

موفق باشید ...:Gol:

پاورقی____________________________________________
1. سوره بقره/155.
2. سوره كهف/ آيات 7 ـ 8
3. سوره انعام, آيه 165.
4. سوره بقره, آيه 214.
5. سوره آل عمران, آيه 142.
6. سوره آل عمران, آيه 186.
7. سوره انعام/آیه 42.
8. سوره روم/آیه 41.

با سلام

موضوع اين نوشتار، بدا در قضا و قدر الهي ـ سرنوشت ـ است. مسأله قضا و قدر از مسلمات عقايد اسلامي است كه در قرآن و احاديث به صراحت از آن سخن گفته شده است. هدف از اين پژوهش رسيدن به تفسير صحيح از جايگاه قضا و قدر در حيطة اختيارات انسان مي‌باشد. مجبور يا مختار بودن در زندگي باعث اميدواري و يا يأس در امور فردي و اجتماعي مي‌شود. افراد بسياري از نتايج به دست آمده از قضا و قدر و براساس آن تمام زندگي خود را تنظيم نموده و هر رخداد و حادثه‌اي را كه در پيرامون آن‌ها اتفاق مي‌افتد، با توجه به همان نتايج به دست آمده، تفسير مي‌كنند. اطرافيان اين اشخاص نيز ناخودآگاه و ناخواسته، تحت تأثير اين افكار قرار مي‌گيرند.
با كلماتي مشابه قضا و قدر، از قبيل سرنوشت حوادث جهان طبيعت و امثال آن‌ها آشنايي داريم. اين مفاهيم به طور معمول در دو مورد استخدام مي‌شوند:
يكي هنگام شناخت تاريخ جمعيت‌ها و يا بررسي مجموع عوامل مؤثر بر شخصيت افراد، مواقعي كه دست بررسي كننده از شناخت مسائل و علل كوتاه مي‌شود.
دوم در مواردي كه يك فرد يا اجتماع، رو به سقوط مي‌رود، انسان با امثال اين كلمات خود را دلداري مي‌دهد. عده‌اي حوادثي را كه به نظر غير منتظره مي‌رسد، با قضا و قدر و سرنوشت حل و فصل مي‌كنند؛ گاهي هم اشخاصي كه از استناد حوادث به ماوراي طبيعت امتناع مي‌ورزند، از مفاهيم شانس، اتفاق، بخت و تصادف بهره برداري مي‌كنند. يكي از ادلة جبريون، همين مسأله قضا و قدر است، كه مي‌گويند با وجود آن، نمي‌تواند كار اختياري از انسان صادر گردد؛ زيرا خداوند تمام كارهاي انساني، از نيك و بد و جزئي و كلي را، تقدير نموده و در سرنوشت انسان تثبيت كرده است. صدمة جبران ناپذيري كه از مفاهيم قضا و قدر و سرنوشت، به شايستگي اديان و بعضي از مكاتب فلسفي وارد ساخته‌اند، فوق العاده قابل توجه است. از جمله مسائل طرح شده در قضا و قدر، مسأله بدا مي‌باشد. عدة زيادي از فلاسفه و متفكران عقيده دارند كه دستگاه سيستماتيك هستي، به گونه‌اي هماهنگ و تثبيت شده كه محال است كوچك‌ترين حادثه برخلاف آن مجموع سيستماتيك موجود شود. هر چه كه بوده و هست و خواهد شد، از لحاظ كمي و كيفي مقرر گشته و راهي براي انحراف از مسير ازلي و ابدي وجود ندارد.

بنام خدا

سلام و ادب:Gol:

سؤال:
اتفاقاتی که در زندگی ما می افتد و ما از آنها بی خبریم قضا و قدر است یا حکمت الهی و یا سرنوشت؟

پاسخ و جمعبندی:
در پاسخ به سؤال توجه به نکاتی چند ضروری بنظر می رسد:
اولاً: هر پیشامدی در این عالم معلول علتی هست، خود پیشامد نیز علت معلولات دیگری هست و هيچ واقعه ‏اى بدون علت و منشأ و اثر تحقق پيدا نمى‏ كند. اين واقعيت را اصول عقلى اثبات مى‏ كند.
ثانیاً: علم خدا بر همه امور و وقایع ریز و درشتی که در این عالم اتفاق می افتد، احاطه دارد. [=century gothic]«وَ ما تسقُطُ من وَرَقةِ إلاّ یَعلمُها»: « هیچ برگی از درخت نمی افتد؛ مگر اینکه او می داند»(1). علم خدا مثل علم انسان انفعالی نیست که بعد از وقوع حوادث ایجاد شود. (کمااینکه وقتی ما کاری را شروع می کنیم و کلاً در طول شب و روز نمی دانیم چه حوادث و اتفاقاتی منتظر ماست، از اینرو حکمت حوادث و اتفاقات هم برای ما پوشیده است.) بلکه خدای متعال قبل وقوع هر حادثه ای، از آن آگاه هست؛ حتی افتادن برگی از یک درخت را می داند، لذا از پیش در هدفمندی حوادث تدبیر می کند. در نتیجه همه اتفاقات و حوادثی که در زندگی انسانها رُخ می دهد و بعبارتی داخل در مقدرات انسانی است همه واجد حکمتهایی است که ما به آنها علم نداریم.
ثالثاً: همه موجودات و پديده‏ هاى جهان و همه حوادث و اتفاقات عالم هستی، مطابق اراده ازلى و قضا و قدر الهى انجام مى‏ شود. قضا و قدر الهى نيز به اين تعلق گرفته كه هر موجود و پديده‏ اى از راه علل و اسباب خاص خودش به وجود بيايد يا از بين برود و مسأله مرگ و ميرها نيز طبق ناموس خلقت و نظام علّى و معلولى پديد آيد. به طور كلى مرگ و مير دو نوع است: يكى اجل مسمّى، و دوّم اجل معلّق يا غير مسمّى. نوع اوّل همان اجل طبيعى است كه مطابق با نظام خلقت هرموجود زنده‏ اى پس از يك دوره زندگى عوامل زيستى او (طبق نظام علی) رو به كاهش و زوال مى‏ گذارد تا روزى كه عمر او به سر رسد، و اجل معلق، مرگ‏هاى زودرس هستند كه بر اثر تصادف يا بيمارى‏ ها و... پديد مى‏ آيند و هر دو اجل به اراده و مشيت الهى، حکمت حکیمانه نظام خلقت و بر طبق قضا و قدر الهى انجام مى‏ شود، ولى نكته‏ اى كه در اينجا قابل توجه است اين كه اعمال و رفتار ارادى و اختيارى انسان نيز، خود يكى از اسباب و مسبيات اين عالم و جزئى از قضا و قدر الهى است كه در بسيارى ازحوادث و پديده‏ هاى عالم، نقش فاعلى به خود مى‏ گيرد. پس انسان مى‏ تواند با اعمال و رفتار خود، سرنوشت خويش را تعيين كند و يكى از امورى كه رفتار انسان در تعيين آن مؤثر است، مواجهه با مرگ یا پیشگیری از حوادث مى‏ باشد.
با توجه به نکات فوق، بی شک؛ عوامل ظاهری نظیر تعجیل و شتابزدگی و به تبع آن بی احتیاطی راکب و چه بسا بی توجهی و عدم احتیاط عابری که در تصادف آسیب خورده بعنوان یک عامل در بروز حوادث و تصادفات مانند نمونه مورد اشاره محسوب می شوند علاوه بر این، عوامل معنوی مانند قطع رحم یا ظلم یا گناهانی که موجب کوتاه شدن عمر و تقدیم مرگ می شوند و یا دیگر سنتهای الهی مانند ابتلاء و امتحان و کفاره گناهان و ... در تحقق و بروز این قبیل حوادث مؤثر هستند و با این وجود چنانکه گفتیم همه این حوادث، مرگ و میر و ... اعم از طبیعی یا غیرطبیعی داخل در نظام حکمت حکیمانه، نظام قضا و قدر الهی بوده و در نهایت همان سرنوشت مختوم آدمی است که با لحاظ اختیار انسان رقم می خورد.
علاوه بر نکات قبلی؛ یکی دیگر از سنتها و قواعد هستی سنت ابتلاء و امتحان الهی است که آن هم داخل در دایره حکمت الهی است به این معنا که بسیاری از اتفاقاتی که در زندگی ما می افتد و از کنترل آدمی خارج است بمنظور آزمون و امتحان الهی، یا هشدار و تذکر و یا کفاره گناهان آدمی است. چنانکه خداوند می فرماید: "[=century gothic]وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ، و هر آينه شما را به چيزى از بيم و گرسنگى و كاهش مالها و جانها و ميوه‏ ها مى‏ آزماييم و شكيبايان را مژده ده."(2)
در توضیح مطلب گفتنی است:
یک. از آنجاییکه دنیا دار ابتلاء و آزمون الهی برای شکوفا شدن استعدادها و آماده شده بذر وجود آدمی در مسیر کمال و سعادت است باید در طول زندگی با دشواریها و سختی های مختلفی مواجه شود تا جوهره وجودش بارور شود فلذا خداوند در مسیر زندگی انسان، شرایط های گوناگون و پستی و بلندی های بسیاری را در قالب آزمون های زندگی نظیر فقر و دارایی، بیماری و سلامتی، سود و زیان، امنیت و ناامنی، آسایش و سختی، خوف و خطر و حوادث و اتفاقات مختلف خوشی و ناخوش قرار می دهد تا انسان با صبر و بردباری و شکرگزاری و پرداختن به شئون بندگی به رشد و کمال لازم برسد. و همه این آزمایشات بنا به حکمت مطلقه الهی است. ابزار آزمايش الهى, هم چيزهايى است كه مورد پسند و دلخواه انسان هاست و هم چيزهايى است كه مردم آنها را نمى پسندند, كه به مواردى از آنها به طور خلاصه اشاره می کنیم:
الف) گاهى خداوند بندگانش را با زينت هاى دنيايى مى آزمايد: (3). ب) گاهى انسان ها را با تفاوتى كه در ميان آنها مى گذارد, مى آزمايد: (4). ج) گاهى مؤمنان را با سختى ها و شدايد امتحان مى كند: (5). د) گاهى آنان را با جهاد مى آزمايد: (6). هـ)گاهى بندگانش را با آرزوهايى كه از سوى كافران به آنها مى رسد, آزمايش مى كند: (7).
به طور كلى از مجموع آيات امتحان نتايج زير به دست مى آيد:
1 ـ سنت آزمايش, هم در امور فردى جريان دارد و هم در شئون اجتماعى. 2 ـ هيچ فردى از آزموده شدن گريزى ندارد.
3 ـ وسايل آزمايش عبارت اند از: الف) خيرات; مانند: مال, جان, فرزند و قدرت. ب) شرور; مانند: كاهش اموال, نفوس, ميوه ها, و تنگ دستى, سختى, گرسنگى و ترس.
4 ـ بر اثر آزمايش, مؤمنان, مجاهدان و صابران و صادقان از مدعيان دروغين ايمان و صبر و صدق, متمايز و ممتاز مى شوند.
دو. گاهی بعضی از شرایط سخت و دشوار و حوادث ناخواسته ای که در گوشه و کنار زندگی ما رخداد می کند بمنظور زنگ خطر و هشدار و بیدارباشی است برای بندگان تا متوجه غفلت و نافرمانی، یا ناسپاسی و وضعیت گناه آلود خود شوند و تا فرصت دارند از بیراهه ها به راه اصلی که همان بندگی و طاعت الهی است بازگردند که از آن به سنت امهال یاد می کنند. خداوند در این سنت تغییرناپذیر از روى رحمت، افراد گناه كارى را كه زياد آلوده نشده اند, به وسيله زنگ هاى بيدار باش مانند مصايب و مشكلات, از خواب غفلت بيدار مى سازد; اما كسانى را كه قابل اصلاح نيستند, به حال خودشان وا مى گذارد تا به آخرين مرحله سقوط برسند.
سه. يكى ديگر از سنت هاى الهى اين است كه خداوند انسان ها را براى ايجاد آمادگى پذيرش دعوت انبيا, به مشكلات و مصيبت ها گرفتار مى كند. در قرآن آمده است: "[=century gothic]وَلَقَدْ أَرْسَلنَآ إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ؛ هر آينه بر امت هاى پيش از تو نيز پيامبرانى فرستاديم و آنان را به سختى ها و تنگ دستى ها دچار كرديم تا شايد تضرع كنند."(8) سختى ها و مصايب معمولاً زمينه را مساعد مى سازد تا انسان به نيازمندى خود بيشتر توجه كرده, دست از غرور و سركشى بردارد و با خضوع قلبى, از دعوت انبيا بيشتر استقبال كند. بعلاوه گاهی این بلایا بمنظور کفاره گناهان انسان پیش می آید که آن هم ناشی از رحمت خداوند است و گاهی نیز این بلایا در اثر آثار وضعى گناه متوجه ما مى شود. که در حقیقت نتیجه سوء عملکرد مختارانه خود ماست.
با توجه به مطالبی که بیان شد از آموزه هاى دينى استنباط مى شود كه هدف خداوند از آفرينش اين است كه بشر با اختيار كامل و حق انتخاب بتواند به كمال نهايى برسد و به جوار قرب ربوبى دست يازد. انسان، موجودى مسئول و مختار است و هر عملى كه از روى اختيار انجام مى دهد, او را مشمول سنتى از سنن الهى مى كند و از نتايج آن برخوردار مى سازد. در نتیجه ضمن آنکه همه سنتهای الهی منطبق با حکمت الهی و داخل در قضا و قدر است عموماً رابطه مستقیم با اختیار و انتخابگری انسان نیز دارد.
موفق باشید ...:Gol:
پاورقی_______________________________________
1. انعام / 59
2. سوره بقره/155.
3. سوره كهف/ آيات 7 ـ 8
4. سوره انعام, آيه 165.
5. سوره بقره, آيه 214.
6. سوره آل عمران, آيه 142.
7. سوره آل عمران, آيه 186.
8. سوره انعام/آیه 42.

موضوع قفل شده است