جمع بندی فال بد زدن در كلام معصوم

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فال بد زدن در كلام معصوم

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:


آیا سند اين حديث است معتبر است يا نه؟

شومی سفر

سليمان جعفري گويد: از موسي بن جعفر شنيدم كه مي فرمود: پنج چيز بر سر راه مسافر ميمنت ندارد كلاغي كه از سمت راست مسافر بانگ برآرد و دمش را باز كرده باشد و گرگي كه سر دم نشسته و نگاهش را بر مسافر دوخته تا سه بار زوزه بلند و كوتاه بكشد و آهويي كه از جانب راست هويدا شود و بجانب چپ برود و جغدي كه ناله كند و زني كه موي سفيد و سياه دارد و فرجش در چشم انداز مسافر باشد و ماده الاغي كه عضبا باشد هر كس از ديدن اين چيزها بد دل شود بگويد پروردگارا از شر اين بد دلي كه در خود مي يابم بتو پناهنده ام مرا از شر آن نگهداري فرما.

شرح: عصبا حيواني را گويند كه گوش يا بيني يا لب يا دست آن بريده باشد و ظاهر اين است كه در آن زمان مردمان جاهل برخورد باين چيزها را بفال بد ميگرفتند و روايت بيان حال آنان ميكند نه آنكه واقعا تاثيري داشته باشد و دعاي آخر روايت نيز مويد اين معنا است و الله العالم.

يَقُولُ اَلشُّؤْمُ فِي خَمْسَةٍ لِلْمُسَافِرِ فِي طَرِيقِهِ اَلْغُرَابُ اَلنَّاعِقُ عَنْ يَمِينِهِ وَ اَلْكَلْبُ اَلنَّاشِرُ لِذَنَبِهِ وَ اَلذِّئْبُ اَلْعَاوِي اَلَّذِي يَعْوِي فِي وَجْهِ اَلرَّجُلِ وَ هُوَ مُقْعٍ عَلَى ذَنَبِهِ يَعْوِي ثُمَّ يَرْتَفِعُ ثُمَّ يَنْخَفِضُ ثَلاَثاً وَ اَلظَّبْيُ اَلسَّانِحُ عَنْ يَمِينٍ إِلَى شِمَالٍ وَ اَلْبُومَةُ اَلصَّارِخَةُ وَ اَلْمَرْأَةُ اَلشَّمْطَاءُ تَلْقَى فَرْجَهَا وَ اَلْأَتَانُ اَلْعَضْبَاءُ يَعْنِي اَلْجَدْعَاءَ فَمَنْ أَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ مِنْ ذَلِكَ شَيْئاً فَلْيَقُلْ ;اِعْتَصَمْتُ بِكَ يَا رَبِّ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ فِي نَفْسِي فَاعْصِمْنِي مِنْ ذَلِكَ; .

الخصال، ج 2، ص 272

با تشکر


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد تذکره

بر خلاف تلقي رايج مردم كه براي شومي و نحسي و مصيبتها و گرفتاري هائي كه نصيبشان مي گردد به دنبال اسباب و علل خارجي مثل بد قدمي و نحسي برخي حيوانات و ديگر افراد و يا حتي شور چشمي برخي ديگر و ... مي گردند در فرهنگ دين راز اصلي اين نحسي ها به رفتار و عمل خود افراد بر مي گردد كه با شكستن حريمهاي الهي و ناديده گرفتن هشدارهاي الهي اعمالي را مرتكب مي شوند كه نتيجه طبيعي آنها نحسي و شومي و گرفتاري و مصيبت مي شود، كه گاها هم زماني اين مصيبتها با برخي از اتفاقات خارجي مثل خريد يك حيوان و يا وسيله نقليه و يا ورود يك انسان و ... باعث مي شود فرد خطا كار به جاي كشف ضعف و قصور خود، نحسي و شومي را به همان مساله اتفاقي خارجي نسبت دهد.قرآن كريم مي فرمايد:«وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ»؛ «هر مصيبتى به شما رسد بخاطر اعمالى است كه انجام داده‏ايد، و بسيارى را نيز عفو مى‏كند! » (1)البته با قوت گرفتن اين تلقي اشتباه گاها ناخواسته يك نوع تلقين كاذبي ايجاد مي گردد كه مثلا افراد به محض خريدن يك حيوان خاص ناخواسته انتظار يك مصيبت و يا تصادف و يا حادثه اي ديگر را مي كشند به حدي كه حتي گاهي خود همين تلقين عامل اصلي ايجاد حوادث مي شود، كه با اصلاح اعتقاد و رفتار به صورت طبيعي اين تلقي هاي اشتباه از بين مي رود، البته اجمالا تاثير برخي مسائل مثل شور چشمي و نحسي برخي از اوقات مورد تاييد دين قرار دارد ولي همه اين موارد نيز با اتكا و توكل قلبي و جدي به خداوند در همه امور رفع مي گردد و نيازي به مراقبت و وسواس در اين موارد وجود ندارد. ولي در عين حال در مورد نحسي و يا شومي حيوانات هيچ مطلبي مشاهده نشده است.

پي نوشت ها:
1. شوري (42) آيه 30.

اصل نحوست و شومی در دین تا حدی مورد تائید واقع شده است، اما باید معنای حقیقی آن را فهمید:
« قرآن در حقیقت مى‏ فرماید: فال نیك و بد، و طالع سعد و نحس، چیزى جز اعمال شما نیست كه به گردنتان آویخته است!»(1)
و سعید بودن یا نحس بودن بعضی از روزها که در قرآن بیان شده، به دلیل اعمالی است که در آن روزها انجام شده است و الا خود زمان یا نظیر آن نمی تواند نحس یا سعید باشد.(2)
لذا در موضوع این روایت ولو مورد تایید سندی هم نباشد که البته در این موارد عدم صحیح و ثقه نبودنش هم ضربه نمی زند چون امور فقهی نیست ولی منظور این نوع روایات نحس و شومی بودن خود حیوانات و یا در برخی روایات دیگر زمان و مکان نیست بلکه اعمال و رفتار ما نجس و سعد را به وجود می آورد

پی نوشت :
1.تفسیر نمونه، ج‏۱۲، ص: ۴۸.
2.برای توضیح بیشتر مراجعه کنید به ترجمه المیزان، ج‏۱۹، ص: ۱۱۸.

نقل قول:
آیا سند اين حديث است معتبر است يا نه؟

نقل قول:
يَقُولُ اَلشُّؤْمُ فِي خَمْسَةٍ لِلْمُسَافِرِ فِي طَرِيقِهِ اَلْغُرَابُ اَلنَّاعِقُ عَنْ يَمِينِهِ وَ اَلْكَلْبُ اَلنَّاشِرُ لِذَنَبِهِ وَ اَلذِّئْبُ اَلْعَاوِي اَلَّذِي يَعْوِي فِي وَجْهِ اَلرَّجُلِ وَ هُوَ مُقْعٍ عَلَى ذَنَبِهِ يَعْوِي ثُمَّ يَرْتَفِعُ ثُمَّ يَنْخَفِضُ ثَلاَثاً وَ اَلظَّبْيُ اَلسَّانِحُ عَنْ يَمِينٍ إِلَى شِمَالٍ وَ اَلْبُومَةُ اَلصَّارِخَةُ وَ اَلْمَرْأَةُ اَلشَّمْطَاءُ تَلْقَى فَرْجَهَا وَ اَلْأَتَانُ اَلْعَضْبَاءُ يَعْنِي اَلْجَدْعَاءَ فَمَنْ أَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ مِنْ ذَلِكَ شَيْئاً فَلْيَقُلْ ;اِعْتَصَمْتُ بِكَ يَا رَبِّ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ فِي نَفْسِي فَاعْصِمْنِي مِنْ ذَلِكَ; .

الخصال، ج 2، ص 272

سلام

سند حدیث به این صورت است:

حدثنا محمد بن الحسن بن أحمد بن الوليد رضي الله عنه قال: حدثنا محمد ابن الحسن الصفار، عن أحمد بن محمد، عن بكر بن صالح، عن سليمان الجعفري قال:
سمعت أبا الحسن عليه السلام يقول:
الشوم في خمسة للمسافر [في طريقه]: الغراب الناعق عن يمينه، و [الكلب] الناشر لذنبه، والذئب العاوي الذي يعوي في وجه الرجل، وهو مقع على ذنبه يعوي ثم يرتفع ثم ينخفض - ثلاثا -، والظبي السانح عن يمين إلى شمال، والبومة الصارخة، والمرأة الشمطاء تلقى فرجها، والأتان العضباء [يعني الجدعاء] فمن أوجس في نفسه من ذلك شيئا فليقل: " اعتصمت بك يا رب من شر ما أجد في نفسي فاعصمني من ذلك ".

بررسی سند : در سند این حدیث بکر بن صالح ضعیف است ( رجال نجاشی ص109) ولی باقی راویان مشکلی ندارند. بنابراین روایت از نظر سند غیر معتبر است.

گرچه شيخ برقي او را از اصحاب امام رضا عليه ‏السلام دانسته و گفته است که او کتابي در درجات ایمان و وجوه کفر و استغفار و جهاد داشت. ابن‏ غضائري گفت: او خيلي ضعيف است و در ذکر غرايب بي‏ نظير مي‏ باشد. [1] . ولی با توجه به توجیهی که در بالا گفته ام روایت اشکال محتوایی نخواهد داشت.
پی نوشت :

[1] معجم رجال الحديث.

با سلام

روشهای فال زدن مختلف است. برخی از افراد با دیدن علائم و نشانه هایی در اطراف خود ولو آنکه مستقیماً ارتباطی منطقی میان آن پدیده ها و علائم نباشد، فال می زنند. مثلاً با دیدن گربه ی سیاه و یا کلاغ و یا جغد و نظایر آنها فال بد می زنند و روزشان را روز شومی تلقی می کنند. برخی دیگر با مراجعه به کتب اشعار فال می زنند که معمولاً نیز اشعار را به نحو خوب و نیکو تفسیر کرده و فال نیک می زنند. ایرانی ها هم که از قدیم رسم داشته اند بر سر سفره ی هفت سین در نوروز تفأّلی به حافظ بزنند و «الا یا ایها السّاقی» بخوانند! کسی آمد خدمت حضرت هادی (علیه السلام) و از ایشان درباره ی چهارشنبه ی آخر سال (و یا چهارشنبه ی آخر ماه) سوال کرد. امام فرمود: هر کس که به رغم کسانی که چنین فال بد می زنند بیرون رود و برخلاف آنها عمل کند خداوند بخاطر مخالفت با این تطیّر و فال بد زدن، او را از هر آفت و بیماری حفظ می کند بعضی ها هم ادعای فال گرفتن و پیش بینی دقیق آینده را دارند که البته هدفی جز سرکیسه کردن آدمهای ساده لوح ندارند! خطهای کف دست و سنگ و مهره و غیره ابزار این جور آدمهاست که نه فقط گمان و ظن در مورد مسائل آینده بلکه ادعای آن را دارند که می توانند حوادث آتیه را به نحو صد در صد درستی پیش بینی کنند!
در معارف اسلامی ما فال بد زدن به شدت مورد نهی قرار گرفته است و امری مطرود و غیرقابل قبول شمرده شده است. پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: رفعت عن امتی الطیره؛ در امت من فال بد زدن وجود ندارد. خود ایشان هیچ گاه فال بد نمی زدند و می فرمودند: إذا تطیِرت فامض و إذا ظننت فلا تقض و إذا حسدت فلا تیغ، چون فال بد زدی برو اقدام کن و چون ظن و گمان داشتی قضاوت مکن و چون حسد بردی تجاوز منما. بنابراین در صورتی که فال بدی زده شد شخص باید برعکس به همان عمل اقدام نماید. امام صادق (علیه السلام) این مطلب را با تفضیل بیشتری بیان فرموده اند: تطیر و فال بد زدن چیزی است که اگر سخت بگیری بر تو سخت می گیرد و اگر سست بگیری بر تو سست می گیرد و اگر اعتنا نکنی می بینی که هیچ چیز نبوده است. بر اساس فرمایش حضرت امام صادق (علیه السلام) فال بد زدن انسان را دچار سختی و گرفتاری می کند و در صورتی که بدان اعتنایی نشود معلوم می شود که اساساً بدی و شری در میان نبوده است بلکه صرفاً توهم شخص فال زننده بوده است.
از این رو مسأله تطیر و فال بد زدن به هر عنوانی در اسلام محکوم است و در سراسر تعایم اصیل اسلامی کلمه ای موافق آن پیدا نمی شود.

جمع بندی

پرسش:
آیا سند اين حديث است معتبر است يا نه؟
سليمان جعفري گويد: از موسي بن جعفر شنيدم كه مي فرمود: پنج چيز بر سر راه مسافر ميمنت ندارد كلاغي كه از سمت راست مسافر بانگ برآرد و دمش را باز كرده باشد و گرگي كه سر دم نشسته و نگاهش را بر مسافر دوخته تا سه بار زوزه بلند و كوتاه بكشد و آهويي كه از جانب راست هويدا شود و بجانب چپ برود و جغدي كه ناله كند و زني كه موي سفيد و سياه دارد و فرجش در چشم انداز مسافر باشد و ماده الاغي كه عضبا باشد هر كس از ديدن اين چيزها بد دل شود بگويد پروردگارا از شر اين بد دلي كه در خود مي يابم بتو پناهنده ام مرا از شر آن نگهداري فرما.
يَقُولُ اَلشُّؤْمُ فِي خَمْسَةٍ لِلْمُسَافِرِ فِي طَرِيقِهِ اَلْغُرَابُ اَلنَّاعِقُ عَنْ يَمِينِهِ وَ اَلْكَلْبُ اَلنَّاشِرُ لِذَنَبِهِ وَ اَلذِّئْبُ اَلْعَاوِي اَلَّذِي يَعْوِي فِي وَجْهِ اَلرَّجُلِ وَ هُوَ مُقْعٍ عَلَى ذَنَبِهِ يَعْوِي ثُمَّ يَرْتَفِعُ ثُمَّ يَنْخَفِضُ ثَلاَثاً وَ اَلظَّبْيُ اَلسَّانِحُ عَنْ يَمِينٍ إِلَى شِمَالٍ وَ اَلْبُومَةُ اَلصَّارِخَةُ وَ اَلْمَرْأَةُ اَلشَّمْطَاءُ تَلْقَى فَرْجَهَا وَ اَلْأَتَانُ اَلْعَضْبَاءُ يَعْنِي اَلْجَدْعَاءَ فَمَنْ أَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ مِنْ ذَلِكَ شَيْئاً فَلْيَقُلْ ;اِعْتَصَمْتُ بِكَ يَا رَبِّ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ فِي نَفْسِي فَاعْصِمْنِي مِنْ ذَلِكَ; .
الخصال، ج 2، ص 272

پاسخ:
بر خلاف تلقي رايج مردم كه براي شومي و نحسي و مصيبت ها و گرفتاري هائي كه نصيبشان مي گردد به دنبال اسباب و علل خارجي مثل بد قدمي و نحسي برخي حيوانات و ديگر افراد و يا حتي شور چشمي برخي ديگر و ... مي گردند در فرهنگ دين راز اصلي اين نحسي ها به رفتار و عمل خود افراد بر مي گردد كه با شكستن حريمهاي الهي و ناديده گرفتن هشدارهاي الهي اعمالي را مرتكب مي شوند كه نتيجه طبيعي آنها نحسي و شومي و گرفتاري و مصيبت مي شود، كه گاها هم زماني اين مصيبتها با برخي از اتفاقات خارجي مثل خريد يك حيوان و يا وسيله نقليه و يا ورود يك انسان و ... باعث مي شود فرد خطا كار به جاي كشف ضعف و قصور خود، نحسي و شومي را به همان مساله اتفاقي خارجي نسبت دهد.قرآن كريم مي فرمايد:«وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ»؛ «هر مصيبتى به شما رسد بخاطر اعمالى است كه انجام داده‏ايد، و بسيارى را نيز عفو مى‏كند! » (1)البته با قوت گرفتن اين تلقي اشتباه گاها ناخواسته يك نوع تلقين كاذبي ايجاد مي گردد كه مثلا افراد به محض خريدن يك حيوان خاص ناخواسته انتظار يك مصيبت و يا تصادف و يا حادثه اي ديگر را مي كشند به حدي كه حتي گاهي خود همين تلقين عامل اصلي ايجاد حوادث مي شود، كه با اصلاح اعتقاد و رفتار به صورت طبيعي اين تلقي هاي اشتباه از بين مي رود، البته اجمالا تاثير برخي مسائل مثل شور چشمي و نحسي برخي از اوقات مورد تاييد دين قرار دارد ولي همه اين موارد نيز با اتكا و توكل قلبي و جدي به خداوند در همه امور رفع مي گردد و نيازي به مراقبت و وسواس در اين موارد وجود ندارد. ولي در عين حال در مورد نحسي و يا شومي حيوانات هيچ مطلبي مشاهده نشده است.
اصل نحوست و شومی در دین تا حدی مورد تائید واقع شده است، اما باید معنای حقیقی آن را فهمید:
« قرآن در حقیقت مى‏ فرماید: فال نیك و بد، و طالع سعد و نحس، چیزى جز اعمال شما نیست كه به گردنتان آویخته است!»(2)
و سعید بودن یا نحس بودن بعضی از روزها که در قرآن بیان شده، به دلیل اعمالی است که در آن روزها انجام شده است و الا خود زمان یا نظیر آن نمی تواند نحس یا سعید باشد.(3)
لذا در موضوع این روایت ولو مورد تایید سندی هم نباشد که البته در این موارد عدم صحیح و ثقه نبودنش هم ضربه نمی زند چون امور فقهی نیست ولی منظور این نوع روایات نحس و شومی بودن خود حیوانات و یا در برخی روایات دیگر زمان و مکان نیست بلکه اعمال و رفتار ما نجس و سعد را به وجود می آورد.
گرچه شيخ برقي او را از اصحاب امام رضا عليه ‏السلام دانسته و گفته است که او کتابي در درجات ایمان و وجوه کفر و استغفار و جهاد داشت. ابن‏ غضائري گفت: او خيلي ضعيف است و در ذکر غرايب بي‏ نظير مي‏ باشد. (4) . ولی با توجه به توجیهی که گفته ام روایت اشکال محتوایی نخواهد داشت.

پی نوشت :
1. شوري (42) آيه 30.
2.تفسیر نمونه، ج‏۱۲، ص: ۴۸.
3.برای توضیح بیشتر مراجعه کنید به ترجمه المیزان، ج‏۱۹، ص: ۱۱۸.
4.معجم رجال الحديث.

موضوع قفل شده است