آیا باید این مسأله را در خواستگاری مطرح کنم؟ (نگهداری از مادر)

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا باید این مسأله را در خواستگاری مطرح کنم؟ (نگهداری از مادر)

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:


نقل قول:

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

بنده 19 سال سن دارم و پدرم فوت کرده است و با مادربزرگم زندگی می کنیم که خودمون 4 نفر به علاوه مادربزرگ 5 نفر می شویم و ان شاءالله چند سال دیگه هم موقع ازدواجم فرا می رسه. و اینکه بالاخره همگی باید از این دنیا بریم و کسی از این قائده مستثنا نیست و اگر مادربزرگم در آینده از دنیا بروند ( ان شاءالله 120 سال عمر کنند دقت کنید که به همین راحتی صحبت می کنم نمیخوام کسی از دنیا بره و غیره ) و این وسط بچه ها می مونیم و مادرم که تنها می مانند و مادرم رو اگر خدا کمک کنه می خواهم نگه دارم و اینجا مسئله اصلی این هست که من باید در جلسه خواستگاری این موضوع رو مطرح کنم؟ و نمی خواهم بگویم که موقع خواستگاری مادربزرگم نیستند ولی شاید این اتفاق یا قبل از ازدواج بیفتد یا بعد از ازدواج.

1. آیا خانواده ای هستند که زندگی با مادر شوهر رو قبول کنند؟

2. اگر این اتفاق قبل از خواستگاری بیفتد تغییری در مطرح کردن موضوع می کند؟ شاید حتی مادربزرگم باشند و با مادرم با هم زندگی کنند و ان شاءالله نوه های آینده ام رو هم ببینند.

2. اگر این اتفاق بعد از ازدواج بیفتد و بخواهم مادرم رو پیش خودمون ببرم آیا برای همسر و فرزند سخت نیستش و اگر بخواهم به زور نگه دارم آیا ظلم هستش؟ و شاید هم همسر خوب باشه و قبول کنه.

3. اگر خواهر و برادرم قبول کنند که نوبتی مادرم رو نگه داریم آیا از نظر شرعی و اخلاقی بد هستش؟

و در هر حال این قضیه پیش روی بنده هستش و شاید قبل از ازدواج باشه یا بعد از ازدواج و با توجه به اینکه اگر قبل از ازدواج باشه فکر کنم باید قید ازدواج رو بزنم چون درصد کمی احتمال می دهم کسی قبول کنه. و اینکه باید خانه سالمندان فراموش شود.

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد امین

سلام

اینکه از همین الان به فکر نگهداری از مادرتان هستید خیلی خوب است و امیدوارم دعای خیر ایشان، هم در این دنیا و هم در آخرت موجب پیشرفت مادی و معنوی شما شود. خداوند پدر شما را هم رحمت کند و همه عزیزانتان را برای شما حفظ نماید.

مسئله ای که مطرح کردید مختص به شما نیست و تقریبا تمام افراد با آن درگیر هستند؛ یعنی همه در زندگی خود به مرحله ای می رسند که باید مسئولیت نگهداری مادر و پدر و یا حتی برادر و خواهر و ... خود را به عهده بگیرند؛ حالا یکی مثل شما زودتر و یکی دیرتر. این کمترین کاری است که فرزندان می توانند در قبال زحمت های آنان انجام دهند. این مسئله نیز مانند دیگر واجبات شرعی ممکن است توسط عده ای انجام شود و توسط عده ای انجام نشود؛ چنانچه امکان دارد توسط عده ای به بهترین شکل ممکن و توسط عده ای در حد ضعیف آن صورت بگیرد. لذا ملاک ما دیگران نیستند؛ بلکه شرع و وجدان و اخلاق است. بنابراین نگهداری از والدین یک مسئله اجتناب ناپذیر است.

در مسئله ازدواج هم تقریبا همه می دانند که نگهداری از والدین به عهده پسر است و وقتی پسری به خواستگاری دختری می رود، در حالت عادی دختر می داند همسر آینده اش چنین وظیفه ای دارد؛ چناچه پسر هم می داند همسر آینده اش وظیفه ای در قبال والدین او ندارد و نباید از دختر انتظاری در این باره داشته باشد. لذا در اصل این مسئله بحثی نیست و نیازی هم به مطرح کردن آن وجود ندارد؛ مگر زمانی که شرایط خاصی حاکم باشد.

بنابراین شما باید ابتدا در مورد اصل این مسئله پیش خود به نتیجه برسید که چه برنامه و شرایطی دارید؟ آیا مادر شما حتما باید تحت مراقبت ویژه شما باشد یا اینکه امکان زندگی مستقل و حمایت دورادور شما هم وجود دارد و ...؟ بعد که به نتیجه رسیدید مطابق همان در خواستگاری با طرف صحبت کنید.

من فکر می کنم علت اصلی ترس شما از مطرح کردن این مسئله در خواستگاری و عدم پذیرش طرف مقابل، به خاطر این است که فکر می کنید حتما باید با مادر خود در یک منزل زندگی کنید و اگر این را بگویید طرف قبول نمی کند که معمولا هم قبول نمی کنند؛ در حالی که در حالت عادی لزومی به چنین کاری نیست؛ یعنی لازم نیست حتما مادر شما در همان منزلی باشد که شما هستید تا در نتیجه باعث محدودیت هایی در زندگی مشترک شما شود. چنین کاری قطعا محدودیت هایی را هم برای زن و شوهر و هم فرزندان ایجاد می کند و در حالت عادی یعنی جایی که مادر توانایی لازم را دارد بهتر است از این کار اجتناب شود البته همانطور که عرض کردم شرایط یکسان نیست.
با این حال گرفتن منزلی در نزدیکی منزل مادر؛ گرفتن منزل دو طبقه؛ گرفتن منزل واحدی که قابلیت جداسازی و ایجاد حریم خصوصی دارد و ... بهترین گزینه هایی هستند که می توانید به وسیله آنها بین زندگی مشترک و حمایت از والدین به بهترین شکل جمع کنید. اگر اینگونه عمل کنید نه مشکلی در مطرح کردن آن خواهد بود و نه مشکلی در زندگی آینده شما. بهترین شیوه بیان آن هم این است که شما شرایط خود را به طور کامل به طرف می گویید و او هم بسته به شرایطش یا می پذیرد و یا نمی پذیرد. تاپیک «زندگی با مادر شوهر در یک خانه» را حتما ببینید. در این تاپیک به راهکارهایی برای نگهداری از مادر اشاره شده است. در کنار آنها، نگهداری نوبتی هم به خودی خود راهکار بدی نیست؛ مگر اینکه موجب بی حرمتی به او شود. لذا اگر بنا شد چنین کاری انجام شود باید طوری مدیریت کنید که به جای اینکه احساس فرار از نگهداری از جانب فرزندان در والدین ایجاد شود، احساس اشتیاق به رسیدن نوبت در آنها به وجود بیاید؛ یعنی طوری باشد که فرزندان مشتاق این باشند که زودتر نوبتشان بشود که مادرشان را نگه دارند؛ نه اینکه بخواهند زودتر نوبتشان تمام شود و برود!

بنابراین اگر امکان این وجود دارد که مادر شما در همه چیز با شما مشترک نباشد، لزومی به گفتن مسئله به طور خاص نیست و فقط بگویید شرایط من این است و خانواده ام به حمایت من نیاز دارند و شاید لازم باشد در نزدیکی آنها زندگی کنیم. من از شما هم انتظاری ندارم چون وظیفه ای ندارید ولی انتظار دارم شما وظیفه ای که من در قبال والدینم دارم را درک کنید.
اما اگر شرایطی طوری است که حتما باید مادر شما در منزل شما زندگی کند، در این صورت باید به طور خاص مسئله مطرح شود. طبیعی است که در این حالت هر کسی این شرایط را قبول نمی کند و باید کمی بیشتر به دنبال مورد مناسب خود باشید؛ اما اینطور هم نیست که هیچ کس قبول نکند. با این حال شاید لازم باشد در قبال این مسئله از یک یا چند ملاک خود بگذرید تا فردی که انتخاب می کنید حاضر به پذیرش این شرایط بشود. با توضیحاتی که عرض کردم پاسخ سوال 2و3 هم روشن است.

پیروز و سربلند

طاهر;777914 نوشت:
بنده 19 سال سن دارم

طاهر;777914 نوشت:
ان شاءالله چند سال دیگه هم موقع ازدواجم فرا می رسه.

پسر خوب وقتی هنوز نرفتی خاستگاری و اصلن موقعیت ازدواج برات پیش نیومده و چند سال دیگه میخای بری چرا میای سوال میپرسی؟اصلن چرا بهش فکر میکنی؟!
فکرتو متمرکز کن روی درس و کاری که الان میکنی.تا چند سال دیگه هزار تا اتفاق میافته و دیدگاهت ممکنه فرق کنه.
بعدشم اصلن دختر پیدا نمیکنی برای ازدواج.اینقدر دخترا پرتوقع شدن.اینو دیگه واقعا میگم از هر 1000000 دختر یکیشون حاضره با مادرشوهر زندگی کنه.پس فعلن بیخیال فکر کردن به این مسائل بشو و فکرتو برای ازدواج با دختر مشغول نکن.هیچ دختری ارزش نداره بخای به خاطرش فکرتو مشغول کنی.

محسن1990;779609 نوشت:
بعدشم اصلن دختر پیدا نمیکنی برای ازدواج.اینقدر دخترا پرتوقع شدن.اینو دیگه واقعا میگم از هر 1000000 دختر یکیشون حاضره با مادرشوهر زندگی کنه.پس فعلن بیخیال فکر کردن به این مسائل بشو و فکرتو برای ازدواج با دختر مشغول نکن.هیچ دختری ارزش نداره بخای به خاطرش فکرتو مشغول کنی.

آقا محسن چرا این بنده خدا رو نومید می کنید!!

توصیه میکنم دوباره یه سر به این تاپیک بزنین ،

خاطرات قدیمی و جدید را بخونید همچنان خواستن توانستن است.

سلام علیکم و رحمةالله

اینکه از الان به فکر ازدواج خود هستید و از آن مهم تر اینکه به فکر مراقبت از مادرتان هستید، بسیار قابل تحسین است.
در این مورد مطالعه و مشورت کنید و اطلاعاتتان را کامل کنید و از فرصت ها برای افزودن به اطلاعات خود استفاده نمایید.
مطالعه در مورد ازدواج جزء ضروریات است....
موفق باشید

ریحانه النبی";779616 نوشت:
آقا محسن چرا این بنده خدا رو نومید می کنید!!

توصیه میکنم دوباره یه سر به این تاپیک بزنین ،

خاطرات قدیمی و جدید را بخونید همچنان خواستن توانستن است.



اگه منظورتون نظرات کاربرای خانم هستش.که حرف زدن اسونه.الان میگن.ولی بعدن مهریه و مراسم فلانو حق مسلمشون میدونن و پای پرتوقعی نمیزارن.میگن حقمونه.یعنی اینم دریغ میکنی.یا بعد کلی منت همین مراسم نگرفتنو سر شوهر بدبخت میزارن.
در مورد ازدواج ها هم اون چنتایی که من خوندم از تاپیکی که معرفی فرمودین.همشون با شناخت قبلی از خونواده پسر و خوده پسره.در مورد کلی که طرف میره خاستگاری کسی که ندیده و نمیشناسه صدق نمیکنه.
اون چنتا مورد اندک هم شانسشون بوده.البته اگه بعد از ازدواج که چند وقتم گذشت بیان بگن ما خوشبختیم.نه اینکه همینجوری دو روزه ازدواج کردن بعد بیاد تعریف کنه ما خیلی خوشبختیم.خب دو روزه گذشته.بزار خانمت یه خورده کوچکترین اشتباهی ببینه ازت بعدش ببین چجوری همون ازدواج اسونو به کامت تلخ میکنه.
توی این داستانا فقط قسمت قبل ازدواجو گفته.ما از بعدش اطلاع نداریم که اون اتفاقی که خدمتتون عرض کردم افتاده یا نه!
منکه به این رفیقمون میگم حواسشو جمع کنه تو چاه نیافته.دخترا یه حرفی میزنن هزار منظور دارن.

منم با اقا محسن در بعضی موارد موافقم

مادری که بدون پدر برای من زحمت کشیده و سال ها با رنج و زحمت

حالا ایا دور از انسانیت نیست که به خاطر یک خانم من دست از مادرم بکشم و برم خونه جدا بگیرم با این که مریض هست

متاسفانه امروزه کمتر (نادر یا کمیاب)خانمی هست پیدا بشه که با مادر شوهرش زندگی کنه

توقعات زیاد خانم ها باعث شده پسری مثل من 27 سالشه یا افرادی امثال من بالا و پایین تر قید ازدواج بزنن

و مجرد بموننند
...............................

نظر سوال کننده:

نقل قول:
با سلام


ببینید مادرم تقریبا کارهای خودش رو می تواند انجام دهد و فقط در چند بحث هستش که باید تحت حمایت باشند: اینکه ایشون به دلیل اینکه در شهرستان به دنیا آمده و بزرگ شده اند و به جز چند کلمات فارسی صحبت کردنشون به ترکی هستش و فارسی رو به جز چند کلمه نمی توانند صحبت کنند ولی کسی اگر فارسی صحبت کند تقریبا همه را می توانند بفهمند که منظور طرف چی هستش و چه گفته اند. و طبیعتا در بحث های اجتماعی مانند (خرید , بیرون رفتن و کلا ارتباطات اجتماعی و غیره) باید تحت حمایت باشند. بحث دیگر بحث تغذیه و غذا هستش که تقریبا غیر از چند غذا, درست کردن بقیه غذاها رو بلد نیستند و از این نظر هم باید تحت حمایت باشند. و بحث دیگر هم بعضی موقع ها جرو بحث هایی با مادربزرگم می کنند که اون هم به خاطر اختلاف نظر هستش که بعضی موقع ها حق با مادرم و بعضی موقع ها با مادربزرگم هستش. و این ها هم که گفتم بیشتر به خاطر جو تربیتی شهرستان هستش و به نظر خودم مادرم باید پیش خودمان در یک منزل باشند ولی شاید اشتباه باشد حتما شما (جناب امین) نظرتون رو درباره این موضوع بفرمایید.


چندتا هم سوال دارم:


1. با این اوصاف آیا مادرم باید تحث حمایت ویژه قرار بگیرند یا خیر؟


2. من دقیقا در پاسخ متوجه نشدم احتمالا موقع ازدواج و بعد از ازدواج هم مادرم پیش مادربزرگم هستند آیا اینجا هم که فعلا لازم نیست مادرم همراه من زندگی کنند باید موقع خواستگاری مطرح کنم؟ و اگر مطرح نکردم بعد از اینکه مادرم مجبور شوند که با ما زندگی کنند آیا این مسئله برای همسر قابل پذیرش هست و می پذیرد؟


3. گفتید که باید از یک یا چند ملاک بگذرم آیا منظور شما ملاک های اصلی هست یا فرعی؟ اگر اصلی هست که نمی شود چون ملاک های اصلی خیلی مهم هستند مثلا بعضی از ملاک ها (ایمان , اخلاق , ولایت مداری , عفاف همراه با چادر کامل (نه بعضی از چادری هایی که زیر چانه شان معلوم هستش یا اینکه وقتی می خواهند کاری انجام بدهند از مچ دست به بالا معلوم می شود و غیره) و ملاک های دیگر) از هیچ کدام از این ها نمیشه گذشت (شاید اینجور به نظر برسه می خواهم که همه چی رو داشته باشم) ولی به هر حال خیلی سخت هستش که از این ملاک ها گذشت.


همراهی کاربران: کاربران محترم مخصوصا خانم ها هم در تاپیک مشارکت داشته باشند و نظر خود را ارسال کنند اینکه آیا شما حاضرید همچین شرایطی را بپذیرید.


امین;781105 نوشت:
1. با این اوصاف آیا مادرم باید تحث حمایت ویژه قرار بگیرند یا خیر؟

خب طبیعتا با این اوصاف ایشان به حمایت بیشتری از جانب شما نیازمند اند و لازم است که پیش شما باشد؛ اما این منافاتی با جدا زندگی کردن ندارد. جدا زندگی کردن به معنای این نیست که ایشان حتما در یک خانه ای مستقل و با فاصله زندگی کند و غذا و خرید و همه چیزش به عهده خودش باشد. آنچه در بحث گفته شده مد نظر ما بود این است که به هر حال شما شرایطی فراهم کنید که با همسر و فرزندانتان حریم خصوصی هم داشته باشید؛ وگرنه اگر طوری باشد که مادر شما دائم در همان اتاقی باشد که شما هستید، طبیعی است که سخت خواهد بود به خصوص برای همسرتان و مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد. با ابن حال تا زمانی که برادر و خواهر شما و مادربزرگتان هستند که مشکلی نیست و می توانید مستقل زندگی کنید. بعد هم اگر به هر دلیلی مادرتان تنها شد به نظر من یکی از پیشنهادات برای شما این است که بتوانید منزلی تهیه کنید که یک سوئیت مستقل داشته باشد تا مادرتان در آنجا زندگی کند. برای خورد و خوراک هم می توانید برایش ببرید یا در مواقعی بگویید که بیاید با هم غذا بخورید. البته بهترین پیشنهاد را افرادی می توانند بدهند که از نزدیک با شما آشنا و صاحب تجربه هستند. لذا حتما از تجربه دیگرانی که در نزدیکی شما هستند در این زمینه استفاده کنید و طوری عمل کنید که نه به زندگی مشترکتان لطمه وارد شود و نه احترام مادرتان خدشه دار شود.

امین;781105 نوشت:
2. من دقیقا در پاسخ متوجه نشدم احتمالا موقع ازدواج و بعد از ازدواج هم مادرم پیش مادربزرگم هستند آیا اینجا هم که فعلا لازم نیست مادرم همراه من زندگی کنند باید موقع خواستگاری مطرح کنم؟ و اگر مطرح نکردم بعد از اینکه مادرم مجبور شوند که با ما زندگی کنند آیا این مسئله برای همسر قابل پذیرش هست و می پذیرد؟

شما شرایط فعلی را به طرف بگویید که در حال حاضر خانواده من چنین شرایطی دارند؛ اما اینکه آینده چه می شود معلوم نیست. شاید روزی لازم شود که مادرم به حمایت بیشتری از جانب من نیاز داشته باشد؛ چنانچه هر مادری روزی این نیاز را به فرزندانش پیدا خواهد کرد که معمولا پسرها حامی والدینشان هستند.

امین;781105 نوشت:
3. گفتید که باید از یک یا چند ملاک بگذرم آیا منظور شما ملاک های اصلی هست یا فرعی؟ اگر اصلی هست که نمی شود چون ملاک های اصلی خیلی مهم هستند مثلا بعضی از ملاک ها (ایمان , اخلاق , ولایت مداری , عفاف همراه با چادر کامل (نه بعضی از چادری هایی که زیر چانه شان معلوم هستش یا اینکه وقتی می خواهند کاری انجام بدهند از مچ دست به بالا معلوم می شود و غیره) و ملاک های دیگر) از هیچ کدام از این ها نمیشه گذشت (شاید اینجور به نظر برسه می خواهم که همه چی رو داشته باشم) ولی به هر حال خیلی سخت هستش که از این ملاک ها گذشت.

نه قطعا گذشتن از ملاک های اصلی مد نظر نیست؛ بلکه منظور ملاک های ترجیحی است. البته باید ملاک های خود را بررسی و مورد ارزیابی قرار دهید. شاید شما ملاکی را اصلی در نظر بگیرید؛ در حالی که اینگونه نباشد. مثلا از بین همین مواردی که گفتید، تناسب در ایمان و اعتقاد جزو ملاک های اصلی است؛ اما نباید چنین تصور کنید که می توانید فردی را پیدا کنید که از این جهت کامل باشد؛ چنانچه خود ما هم در ایمان و اعتقاد کامل نیستیم و ممکن است نقص های جزئی داشته باشم. آنچه در تناسب اعقادی مطرح است، تناسب کلی در این زمینه است. لذا ممکن است کسی به طور کلی اعتقادات قابل قبولی داشته باشد اما تا به حال به هر دلیلی به این مسئله توجه نداشته که مثلا نباید بالاتر از مچ دستش پیش نامحرم دیده نشود و گاهی کمی آستینش بالا می رود یا حتی ممکن است گاهی ناخواسته به قول شما زیر چانه اش معلوم شود.

لذا در هنگام انتخاب حتما به این مسئله توجه داشته باشید و ایده آل گرایانه تصمیم نگیرید و فکر نکنید اگر دختری کمی آستینش بالا رفت دیگر به درد زندگی نمی خورد و با شما تناسب ندارد. چون اولا پیدا کردن چنین کسی نزدیک به محال است و ثانیا خود ما از امثال چنین نقص هایی بری نیستیم. آیا نشده که شما خواسته یا ناخواسته تا به حال غیبت کنید؟ آیا نشده که کسی را مسخره کنید؟ آیا نشده که به نامحرم نگاه کنید؟ آیا تا به حال هیچ خطایی از شما سر نزده؟ پس نباید از دیگران انتظار داشت که بی نقص باشند. بله در این موارد اگر مهم باشند باید مستقیم یا غیر مستقیم با طرف صحبت کرد و نظرش را پرسید. ممکن است همین دختری که بالاتر از مچش پیداست اصلا به حجاب اعتقادی نداشته باشد و زورکی حجاب گذاشته باشد و برای همین کشف بخشی از حجابش برایش مهم نباشد؛ چنانچه ممکن هم هست طرف تا به حال نمی دانسته یا فکر می کرده این مسئله خیلی مهم نیست! باید ریشه اعتقادی را سنجید.

موضوع قفل شده است